مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۴۰۲ مطلب با موضوع «مقالات علمی پژوهشی» ثبت شده است

دکتر منوچهر توسلی نائینی، نادیا عطریان؛ دانشگاه اصفهان

ایالات متحده امریکا در سال 1996 قانون مصونیت دولت‌های خارجی (مصوب 1976) را اصلاح کرد. براساس این قانون، اشخاص امریکایی آسیب دیده از حملات تروریستی در هر جای دنیا و یا بازماندگان آنها می‌توانند در محاکم امریکا علیه دولت‌هایی که حامی عملیات تروریستی هستند، شکایت کنند. وزارت خارجه امریکا فهرست دولت‌های حامی تروریسم را مشخص می‌کند. جمهوری اسلامی ایران از سال 1983 در فهرست دولت‌های حامی تروریسم ایالات متحده امریکا قرارگرفته است. از این‌رو دعاوی بسیاری در سال‌های اخیر علیه ایران در دادگاه‌های امریکا مطرح شده است و دادگاه‌های مزبور برخلاف قواعد حقوق بین‌الملل نیز تاکنون ده‌ها میلیارد دلار رأی علیه ایران صادر کرده‌اند. اما در مواجهه با این قانون راهکار ایران چیست؟ آنچه تاکنون اتفاق افتاده شرکت نکردن در دادگاه‌ها به منظور مشروعیت نبخشیدن به نقض مصونیت دولت‌ها است. مذاکرات دیپلماتیک، طرح مسئله در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و یا در دیوان بین‌المللی دادگستری، از جمله اقدامات سیاسی - حقوقی است که می‌تواند برای مقابله با این قانون از سوی ایران انجام شود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۰۷
اسفندیار خدایی

سید علی روحانی؛ احسان نمازی

مناقشات بین روسیه و غرب بر سر موضوع اوکراین، نقطه آغاز تحریم‌های غرب علیه روسیه بود. این تحریم‌ها که با وضع محدودیت‌های مالی و مسافرتی علیه برخی اتباع روسی آغاز شد، طی چند ماه به محدودیت‌های سرمایه‌گذاری و هرگونه همکاری در حوزه انرژی و نیز بانکی روسیه افزایش یافت. مقاله حاضر که در گروه تحقیقات کاربردی دسته‌بندی می‌شود، به روش تحلیلی – توصیفی به بررسی تحریم‌های غرب علیه روسیه از سال 2014، آثار آنها بر اقتصاد روسیه و اقدامات متقابل روسیه در قبال این تحریم‌ها، به روش تحلیل اسناد حقوقی، آماری و مکتوب می‌پردازد. هدف مقاله، ارائه دلالت‌های سیاستی برای ایران، از اقدامات ضدتحریمی روسیه است. براساس این تحقیق، مهمترین تجربیات قابل استفاده از اقدامات متقابل روسیه در برابر تحریم‌ها عبارتند از: اقدام جهت ضربه زدن به منافع کشورهای تحریم‌کننده با تحریم واردات، کاهش وابستگی به دلار و یورو در تجارت خارجی با انعقاد پیمان‌های پولی دوجانبه، تغییر مقاصد صادراتی در اقلام مورد نیاز تحریم‌کنندگان، کاهش وابستگی به زیرساخت‌های تبادلات بانکی بین‌المللی، تدوین برنامه ملی شفاف برای حمایت از بنگاه‌های آسیب‌دیده از تحریم و بازنگری در بودجه سالانه دولت با توجه به شرایط تحریم است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۰۳
اسفندیار خدایی

دکتر علی دارابی، افسانه احدی

امروزه دولت‌ها تلاش می‌کنند در چهارچوب سیاست و دیپلماسی رسانه‌ای خود افکار عمومی را برای اهداف و سیاست‌های مورد نظرشان متقاعد کنند. در این راستا برنامه هسته‌ای ایران یکی از مهمترین مواردی است که نشان می‌دهد رسانه‌ها چگونه قادر به نقش‌آفرینی هستند و می‌توانند زمینه‌ساز اجرای سیاست‌ها شوند. نوشتار حاضر بر مبنای نظریه سازه‌انگاری و با بهره‌گیری از روش تحلیلی - مقایسه‌ای، عمدتا بر سیاست‌های رسانه‌ای دولت‌های احمدی‌نژاد و روحانی متمرکز است. بر این اساس سئوال اصلی این است که سیاست رسانه‌ای دولت‌های احمدی‌نژاد و روحانی در پیشبرد مذاکرات هسته‌ای چه تفاوت‌هایی با هم داشته است؟ نتایج تحقیق نشان می‌دهد سیاست رسانه‌ای هسته‌ای دولت احمدی‌نژاد به دلیل تاکید یکسویه بر اقناع افکار عمومی داخلی، زمینه‌ساز اجماع جهانی علیه برنامه هسته‌ای ایران شد. در حالیکه دولت روحانی با تاکید هم‌زمان بر اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی، موجبات شکستن اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورد متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۲۶
اسفندیار خدایی

دکتر الهام رسولی ثانی آبادی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه یزد

هدف اصلی این مقاله بررسی نوع جامعه‌پذیری دولت‌های خاورمیانه (با تاکید بر دولت‌های انقلابی منطقه) توسط دولت آمریکا به‌عنوان هژمون نظام بین­الملل می‌باشد. در همین راستا فرضیه اصلی این مقاله با تاکید بر ابعاد دوگانه جامعه­پذیری در روابط بین­الملل، آن است که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، دولت آمریکا به‌عنوان کنش­گری عقلانی و بر اساس یادگیری اجتماعی پیچیده و استعاره شرمِ ناشی از تجارب گذشته و به‌عنوان هژمون نظام بین­الملل تلاش کرده است تا روند جامعه‌پذیری دولت‌های منطقه را وارد مرحله جدیدی نماید؛ به این معنا که در عوض تاکید و استفاده از سازوکارهای مادی‌گرایانه (اِشغال نظامی و یا مداخله مستقیم) از سازوکارهای معناگرایانه این فرآیند از جمله تکیه بر اقناع­سازی و توجیه این کشورها در جهت درونی کردن هنجارهای موردنظر خود استفاده نماید. برای بررسی این فرضیه بعد از بررسی سازوکارهای مادی‌گرایانه و معناگرایانه جامعه‌پذیری در روابط بین­الملل با استناد به مواضع اعلامی رییس جمهوری آمریکا و اقدامات صورت گرفته در این راستا، به بررسی فرضیه اصلی می­پردازیم. این پژوهش تحلیلی توصیفی با تکیه بر مطالعه موردی سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن به‌صورت استفاده از منابع اسنادی و مجازی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۱۰
اسفندیار خدایی

دکتر محمد حسین افشردی؛ دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه عالی دفاع ملّی

ره‌نامه(دکترین) قواعد بنیادی، چارچوب نظام‌مند و اصول ریشه‌ای است که در هر شاخه‌ای از علوم راهبردی با انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل و آزمایش گردآوری می‌شود و با به‌کارگیری توانمندی‌ها نحوه دستیابی به اهداف را نظام‌مند می‌نماید. انتظار می‌رود که ره‌نامه اصول، نظریه، خط‌مشی و چگونگی عمل را بیان نماید. راهبردپردازان دولت آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 طیف جدیدی از تهدیدات امنیت ملی آمریکا را ترسیم نمودند. در این مسیر آمریکا تلاش نمود تا از این حادثه مشکوک برای تحمیل نظام تک‌قطبی بر نظام بین‌المللی حداکثر بهره را برده و بدین جهت ره‌نامه جنگ پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد. شناخت رویکرد تهاجمی سال‌های اخیر آمریکا در دهه‌ ابتدایی قرن بیست و یکم در آسیای جنوب غربی در قالب ره‌نامه جنگ پیشگیرانه، موضوع و سؤال مهمی است که می‌تواند تهدیدات مهمی در ابعاد دفاعی برای کشور و کاربرد مؤثر و مهمی در راستای برقراری دفاع همه‌جانبه و امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد، از این‌رو این امر نیاز به بررسی و مطالعه دقیق دارد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۸
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا دهشیری، محمدحسین نشاسته سازان

آسیای مرکزی به دلیل برخورداری از منابع زیرزمینی و طبیعی همواره مورد توجه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده است. با دقت در راهبردهای سیاست خارجی چین و ژاپن میان سال‌های 2012 تا 2016 در منطقه آسیای مرکزی مشخص می‌شود از یک طرف، چین دارای منافع اقتصادی، امنیتی، انرژی و ژئوپلیتیک در منطقه است و از طرف دیگر، ژاپن منافع اقتصادی، انرژی و اهداف بلندمدت بین‌المللی و منطقه‌ای را دنبال می‌کند. سوال اصلی در این مقاله این است که چین و ژاپن چه منافع و راهبرد‌هایی در منطقه دارند و در سیاست‌های بلندمدت خود در چه عرصه‌هایی با یکدیگر افتراق کارکردی دارند؟ فرضیه تحقیق این است که راهبرد چین استفاده از قدرت رو به رشد اقتصادی و قدرت سیاسی خود در منطقه آسیای مرکزی به‌ویژه از طریق سازمان همکاری‌های شانگهای است در حالی که ژاپن از طریق کمک‌های حمایت‌گرانه در قالب همیاری توسعه رسمی و چندجانبه‌گرایی سیاسی همچنین استفاده از ظرفیت‌های خود در سازمان‌های منطقه آسیا_ پاسیفیک مانند همکاری اقتصادی  آسیا_ پاسیفیکیا نهاد‌های سازمان ملل مانندبرنامه توسعه ملل متحدبهره می‌برد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و نگارش آن با استفاده از منابع کتابخانه­ای و فضای مجازی می‌باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۴
اسفندیار خدایی

دکتر اصغر جعفری ولدانی، محمدحسین حسینی؛ دانشگاه علامه طباطبایی

حوزه خزر را نمی­توان به ­طور کامل ساختار مجزایی پنداشت که بازیگران آن قادر به حل‌و‌فصل قطعی اختلافات درونی خود باشند زیرا به‌رغم تاریخ و فرهنگ مشترک بازیگران منطقه ­ای و قرابت جغرافیایی آنها با یکدیگر هنوز نتوانسته­ اند، ترتیبات امنیتی کارآمدی میان خود برقرار سازند. اگرچه در این سیستم تابعه، قدرت بزرگ (روسیه) تاثیرگذاری فراوانی دارد، اما معادلات ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دریای ‌خزر به­ گونه ­ای است که بازیگران مداخله ­گر امکان استقلال درونی را از آن سلب می‌نمایند. از سوی دیگر، برخی از بازیگران ساحلی دریای خزر نیز همکاری اقتصادی و نظامی با قدرت­های فرامنطقه­ای را گامی جهت تامین منافع و امنیت خود در سطح منطقه می‌پندارند. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که فعالیت­های نظامی  بازیگران مداخله­ گر نظیر ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی در حوزه خزر چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه تحقیق این است که بازیگران مداخله­گر به­دلیل رسوخ­پذیری سیاسی و امنیتی برخی از بازیگران حوزه خزر به همکاری نظامی و تسلیحاتی با این بازیگران می­پردازند و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی با چالش مواجه می­سازند. در این مقاله، روش تحقیق به­صورت توصیفی- تحلیلی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۵۳
اسفندیار خدایی

دکتر عباسقلی عسگریان، سعید تجری

بحران سوریه به­ عنوان یک بحران منطقه ­ای حاد موجب گردیده تا بازیگران مختلف درگیر در آن به رویارویی و بعضا تعامل با یکدیگر پرداخته و عرصه­ هایی از منازعه و همکاری را رقم بزنند. نوع کنش متفاوت بازیگران درگیر در این بحران را می­توان به ­وضوح از تعاملات و تقابلات روسیه و ترکیه در قبال یکدیگر دید. در واقع، جهت­ گیری متفاوت روسیه و ترکیه در قبال یکدیگر سبب گردیده تا بحران سوریه نوعی تعارض و تقابل قابل توجه میان این دو بازیگر ایجاد نموده که در کنش آنها نسبت به یکدیگر در منطقه قفقاز نیز تاثیرگذار بوده است. از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا ابعاد تعارض و بعضا همکاری روسیه و ترکیه در بحران سوریه را مشخص نموده و ابعاد تاثیرگذاری آن بر تحولات این دو در منطقه قفقاز را مشخص نماید. لذا، پرسش اصلی مدنظر این است که کنش متعارض روسیه و ترکیه در قبال بحران سوریه چگونه بر نقش ­آفرینی آنها در منطقه قفقاز تاثیرگذاشته است. در پاسخ با به کارگیری روش          توصیفی- تحلیلی و جمع‌آوری منابع به صورت کتابخانه‌ای و با استفاده از فضای مجازی، توضیح داده خواهد‌شد که بحران سوریه موجب واگرایی و رویارویی جدی میان روسیه و ترکیه گردیده و این مسئله موجب تعمیق واگرایی آنها نسبت به کنش­های یکدیگر در منطقه قفقاز شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳
اسفندیار خدایی

دکتر علیرضا ثمودی پیله رود

سیاست اتحادیه اروپا در قبال آسیای مرکزی از اوایل هزاره سوم به بخش مهمی از سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا تبدیل شده است. آسیای مرکزی به طور سنتی حلقه وصل میان آسیا و اروپا بوده است و به عنوان مسیری راهبردی میان این دو قاره عمل می­کند. جامع‌ترین سند اتحادیه اروپا در ارتباط با آسیای مرکزی در ژوئن 2007 با عنوان راهبرد آسیای مرکزی اتحادیه اروپا برای شراکت جدید به تصویب رسید که موجب افزایش روابط بروکسل با این کشورها شد. این راهبرد با هدف ایجاد چارچوبی برای گسترش روابط و تأمین منافع مبتنی بر ارزش­ها تدوین شد، ویژگی­های خاص کشورهای آسیای مرکزی را مورد توجه قرار می­داد و رویکردهای خاصی را در مورد هر کشور در پی می­گرفت. سوال اصلی این مقاله عبارت است از اینکه «اتحادیه اروپا برای اعمال قدرت هنجاری خود در آسیای مرکزی از چه ابزارهایی استفاده می­کند و با چه چالش­هایی رو به رو است؟» در پاسخ به این سوال این فرضیه مطرح شده است که «بهبود وضعیت دمکراسی، ارتقای سطح حقوق بشر، حاکمیت قانون، آموزش، محیط زیست از مهم‌ترین برنامه­های اجرا شده در آسیای مرکزی توسط اتحادیه اروپا است، هر چند به دلیل وجود برخی ضعف­ها از جمله ضعف ساختاری، نگاه متفاوت نهادها و اعضای اتحادیه اروپا و حضور کنشگران قدرتمند دیگر در آسیای مرکزی این کنشگر نتوانسته است به اهداف مورد نظر خود در این منطقه دست پیدا کند». روش ﺗﺤﻘﯿﻖ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺖ. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۱:۴۴
اسفندیار خدایی

دکتر محمدحسین افشردی، دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه عالی دفاع ملّی

ره‌نامه(دکترین) قواعد بنیادی، چارچوب نظام‌مند و اصول ریشه‌ای است که در هر شاخه‌ای از علوم راهبردی با انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل و آزمایش گردآوری می‌شود و با به‌کارگیری توانمندی‌ها نحوه دستیابی به اهداف را نظام‌مند می‌نماید. انتظار می‌رود که ره‌نامه اصول، نظریه، خط‌مشی و چگونگی عمل را بیان نماید. راهبردپردازان دولت آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 طیف جدیدی از تهدیدات امنیت ملی آمریکا را ترسیم نمودند. در این مسیر آمریکا تلاش نمود تا از این حادثه مشکوک برای تحمیل نظام تک‌قطبی بر نظام بین‌المللی حداکثر بهره را برده و بدین جهت ره‌نامه جنگ پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد. شناخت رویکرد تهاجمی سال‌های اخیر آمریکا در دهه‌ ابتدایی قرن بیست و یکم در آسیای جنوب غربی در قالب ره‌نامه جنگ پیشگیرانه، موضوع و سؤال مهمی است که می‌تواند تهدیدات مهمی در ابعاد دفاعی برای کشور و کاربرد مؤثر و مهمی در راستای برقراری دفاع همه‌جانبه و امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد، از این‌رو این امر نیاز به بررسی و مطالعه دقیق دارد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۱۹
اسفندیار خدایی

زیبا فرزین نیا، بهروز ایازx

چین و پاکستان در طول نیم قرن گذشته روابط گسترده و استراتژیک با هم داشته‌اند. سطح بالای روابط این دو کشور تا حدی است که برخی روابط چین و پاکستان را همانند ایالات متحده و اسرائیل دانسته و پاکستان را اسرائیل چین در جنوب آسیا به شمار می­آورند. با این حال، این دو کشور سال 2016 را، سال گسترش روابط دیپلماتیک با یکدیگر اعلام کردند. اینکه چه عواملی باعث گسترش هرچه بیشتر روابط این دو کشور در این سال  شده و چه تأثیری در سطح منطقه جنوب آسیا به همراه خواهد گذاشت، سؤال اصلی این نوشتار را شکل می‌دهد. این نوشتار نیز با توجه به گسترش مناسبات اقتصادی (تکمیل طرح جاده ابریشم و کریدور اقتصادی این دو کشور)،  گسترش روابط واشنگتن و دهلی نو را مد نظر  قرار داده است. همچنین، پیامد این مناسبات جدید را رویارویی بازیگران مذکور (چین و پاکستان در برابر آمریکا و هند)، بر هم خوردن نظم منطقه‌ای در جنوب آسیا و رقابت بیشتر بین این بازیگران می داند که جنگ سرد جدیدی را در این منطقه به همراه خواهد داشت. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۰۸
اسفندیار خدایی

دکتر سید محمد حسینی

خروج انگلستان از خلیج فارس در سال 1971 که توام با بحران جنگ ویتنام بودایالات متحده را واداشت تا از طریق موکلان منطقه‌ای خود دکترین دوستونی خود را به عنوان راهبرد اصلی در خلیج فارس تعریف کند. با وقوع انقلاب اسلامی درایران توازن منطقه ای دگرگون شد. نگرانی از نفوذ کمونیسم و تحولات بعدی و بویزه جنگ ایران و عراق از عوامل حضور گسترده این کشور در منطقه بودند. تهاجم رژیم صدام به کویت حضور آمریکا در خلیج فارس را تثبیت کرد. در دوران زمامداری بوش پدر و بیل کلینتون سیاست ایالات متحده ترکیبی از آرمانگرایی («نظم نوین جهانی» پس از جنگ دوم خلیج فارس) و واقع گرایی («مهار مضاعف» جنگ عراق و ایران) بود. این سیاست حاکی از اراده و خواست این کشور برای حفظ تعادل (سیال) و ثبات (نسبی) منطقه بود که منجر به برقراری نوعی «صلح سرد» در منطقه شد. چرخش سیاست خارجی اوباما نیز ترکیبی از سنت ویلسونیسم و عملگرایی و بازسازی چهره مخدوش شده آمریکا با استفاده از قدرت هوشمند (ترکیبی از قدرت نرم و سخت) و احیای رهبری آمریکا با استفاده از ظرفیت نهاد های بین المللی و ائتلاف های منطقه ای و جهانی و دوری از یکجانبه گرایی دوران بوش پسر بود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۰۵
اسفندیار خدایی

دکتر عباس مصلی نژاد، دانشگاه تهران

The group calling itself the Islamic State poses a grave threat, not just to Iraq and Syria but to the region more broadly and to the United States, as well as its global coalition partners. A deadly and adaptive foe, the Islamic State seemed to come out of nowhere in June 2014, when it conquered Mosul, Iraq’s second largest city. However, the Islamic State of today is the direct descendant of a group that Iraq, the United States, and their partners once fought as al-Qaida in Iraq and then as the Islamic State of Iraq. Analysts and specialists had already spent years studying the group and actually knew quite a bit about it: how it financed and organized itself, how it established control, how it responded to airpower, and what its ultimate goals were. The Republican meme is that every problem, including in the Middle East, is Barack Obama’s fault. Although emphasizing independence and self-reliance for America, they deny responsibility and accountability for their party. There are 2 approaches about the rise and function of ISIS. Conservative groups argue that US attack against Iraq’s Saddam Hussein on 2003 was “brilliant, heroic, and costly” success. The competitive approaches emphasis on “why was the success of the surge followed by a withdrawal from Iraq, leaving not even the residual force that commanders and the joint chiefs knew was necessary? The fact shows that US elites have the creation of ISIS. If US had kept the 10,000 troop commitment that was there for the President to negotiate and to agree with, we probably wouldn’t have ISIS right now”. The content and orientation of this article is based on Competitive approaches about rise and security function of ISIS. The basic question is “Why ISIS group rise and strength in Iraq and Syria?” The hypothesis of this article related “balancing of power and threats competitive regional and structural countries”. The result of article explained that Regional security in Middle East and Persian Gulf is based on proxy war, which conducted by Saudi Arabia and enforced by violence and chaos extremist groups as well as ISIS. Full Text of the Article

۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۷
اسفندیار خدایی

دکتر نوذر شفیعی، لیلا مولایی؛ دانشگاه اصفهان

یکی از دشوارترین کارها در تحلیل سیاست خارجی کشورها درک چگونگی ایجاد شدن و به عبارتی نحوه شکل‌گیری آن است. این مهم در مورد چین بسیار دشوارتر به نظر می‌رسد چراکه به اقتضای پیچیدگی فرایند سیاست‌گذاری در این کشور، بسیاری از جنبه‌های سیاست‌گذاری خارجی آن برای پژوهشگران مبهم و ناشناخته باقی مانده است. دریافت چینی‌ها از خارج و متأثر از آن سیاست خارجی این کشور به ندرت تحت تأثیر نیروهای خارجی قرار گرفته است. سیاست خارجی چین به نسبت بسیاری از کشورهای دیگر، بیشتر متأثر از روندهای درونی قدرت و تصمیم‌گیری‌های داخلی است. این عوامل داخلی به دو دسته عوامل مادی و ادراکی- روانی قابل تقسیم هستند. این مقاله می‌کوشد تأثیر عوامل ادراکی ـ روانی را بر سیاست خارجی چین تبیین نماید. به همین دلیل، رویکرد این مقاله تحلیلی ـ توصیفی است و تلاش شده در کنار توضیح هریک از این عوامل به نمودهای عینی آنها در سیاست خارجی چین و وزن هر یک در این فرایند نیز اشاره شود. ویژگی‌های رهبران، جهان‌بینی رهبران، فرهنگ استراتژیک، مؤسسات تحقیقاتی، رسانه‌ها و افکار عمومی به عنوان عواملی در نظر گرفته شده‌اند که فهم و ادراکات رهبران چین را در حوزه سیاست خارجی تحت تأثیر قرار می‌دهند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۲
اسفندیار خدایی

علیرضا رستم آقایی، دکتر ابوالقاسم طاهری؛ علوم و تحقیقات

ورود کشوری مانند آمریکا به دنیای تولید گاز از طریق گاز شیل که پیش از این، خود بزرگ‌ترین واردکننده LNG در جهان به شمار می‌رفت، یکی از بزرگ‌ترین چالش های سایرکشورهای صادرکننده گاز خواهد بود. در همین حال، افزایش تولید داخلی گاز در آمریکا، قیمت‌های گاز در قاره  اروپا و آسیا را به کمترین حد رسانده است؛ لذا تحلیلگران بازار اعتقاد دارند که آمریکا تا پایان دهه جاری از یک واردکننده عمده تبدیل به یک صادرکننده بزرگ گاز خواهد شد. در طی سالهای آینده استقلال انرژی آمریکا ژئوپلتیک جهانی را تغییر خواهد داد که خلیج فارس حساس‌ترین ناحیه به این تغییر است. این منطقه از اوایل دهه های جنگ سرد یک منطقه حیاتی و بسیار مهم در سیاست خارجی آمریکا به شمار می رفته است. منابع عظیم نفت و گاز موجود در این ناحیه همواره یکی از دلایل اصلی علاقه آمریکا در این منطقه بوده است. هم اکنون حدود یک سوم نفت جهان را تامین می‌کند و همین امر آن را در کانون توجهات بین‌المللی قرار داده است. در این تحقیق ابعاد انقلاب گاز شیل در آمریکا و اثرات آن بر بازارهای جهانی انرژی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۸
اسفندیار خدایی

دکتر محمد مرندی، مهرداد حلال خور؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

U.S foreign policy toward Iran had been so uncertain and variable since the beginning of this relation, but alongside fluctuations, some kind of consistency is distinguishable. Until the Islamic revolution of 1979by the Iranian people, Iran was playing a major role in the U.S. anti-communist strategy in the Middle East.  U.S grand strategy was based on its confrontation with USSR and Iran was the key for controlling the Middle East and process of underpinning Iran’s power as a liberal ally in the region was at the core of U.S considerations in Iran. After the 1979 revolution, Iran’s priority had changed as a regional actor and it no longer identified itself as a member in the Western coalition based on American foreign policy. On the other hand, U.S. also stopped to identify Iran as a friend and started to demonize the new role Iran was playing in the Middle East and the world.  By having these trends in mind, a very fundamental, important question strikes the mind: Did U.S has a turning point in its foreign policy toward Iran after the 1979 or the principle of its foreign policy was fixed and only tactical changes occurred? In order to answer this question I’m going to examine the history of U.S foreign policy toward Iran, particularly the post-revolutionary period. This analysis will be conducted according to the Copenhagen school definition of security and concept of securitization. This theoretical frame work brought us a comprehensive understanding of security and also a relative, useful categorization of security strategy in foreign policy. Different methodological approaches could be used in these frameworks but in this research I have used the discourse analysis method to explore the subject of research. Conclusion of the research shows us that American strategy toward Iran covers both permanent and variable factors but the permanent element was the key and variable factors made changes only in tactical level. U.S foreign policy was basically directed toward securitizing Iran but the world system, regional and national events also made it more powerful. It means that after the Islamic revolution of Iran, U.S. has continuously made an attempt in persuading other actors to securitize Iran. Before the Cold War, this securitization was in a low level but after the Cold War it can be classified as a high-securitization. Full Text of the Article

۰ نظر ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۲
اسفندیار خدایی

دکتر عباس مصلی نژاد، دانشگاه تهران

As it looks at the region, Trump can see three central challenges facing the Middle East, working together to create the horrible brew we're now dealing with. The first challenge is the security vacuums in places like Syria, Iraq, Libya and Yemen that followed the collapse of some of these Arab republics. These vacuums are highly problematic, setting the conditions for extremism. They are where extremists organize and plan attacks, and where refugees originate. A lot of these destabilizing problems, then affect the entire region. Trump's election is a massive setback for humanitarian issues, in fact, many welcome him, despite his rhetoric on Muslims, women and minorities. Most troubling, however, is that many of U.S questions about his approach to the Middle East cannot be answered right now because he literally has no experience in foreign policy. The international community has no idea what to expect from Trump, and such diplomatic uncertainty is a humbling experience at best. Trump needs to reassure its nation's allies before he becomes president; assurances and commitments are especially crucial when times are tough, as they are now. NATO is important, but so are the Sunni Arab states. Given that one of Trump's few clear aims is to destroy the Islamic State, it is absolutely imperative that Saudi Arabia and similar countries be involved, since the group's ideology cannot be discredited without them. The expectation that "Trump as president" will be starkly different from "Trump as candidate" is a false hope at best. Saudi Arabia should be ready for some surprises, likely in the form of negative rhetoric from the Trump administration. Ultimately, the kingdom needs to create an alliance of Sunni countries to serve as a bulwark against a potentially anti-Sunni Trump. While Trump has long signaled a desire to get out of the Middle East, candidates often flip positions when they face difficult decisions as president. Yet the ultimate outcome of any given regional crisis will depend heavily on the cabinet members and advisors surrounding him. Whatever the case, given the region's current situation the Palestinians more divided than ever, the Iranians bent on regional expansion, and the Saudis in the midst of a "revolution disguised as economic reform" U.S historical allies in Israel and the Sunni Arab countries need a strong America now more than ever. Full Text of the Article

۰ نظر ۲۹ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۱۶
اسفندیار خدایی

دکتر زهره پوستینچی

Rebalancing of Power is one of the most important subjects for international and national security in U.S policy toward Iran and other regional actors. President Trump attempts to change U.S regional policy based on offshore balancing in Persian Gulf and Middle East. This approach concentrated on promotes U.S national interest. Trump’s policy will effect on regional structure of international politics. Barak Obama policy toward Iran concentrated on negotiation and engagement process for promote Iran’s position in regional and international politics. Obama foreign policy team argues that politics and international relations depended on Iran’s role in regional balancing of power. Geopolitical approaches emphasized on Trump interaction of geography and strategy. Trump’s team argues that defense and security policy depended on how U.S policy and regional countries collaborates their goals and interests. Trump’s foreign policy team has systematically tried, significant rapprochement among the Persian Gulf states on the issue of security almost impossible. For these reasons, a collective regionally crafted security arrangement that includes littoral states on Iran.  Full Text

۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۶
اسفندیار خدایی

فرزاد جهان بین، دانشگاه شاهد

پس از جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی، نظام بین‌الملل جدید با نوعی ابهام در تبیین سامانِ نظم جدید روبرو شد. این ابهام موجد سناریوسازی‌های متعددی در راه تبیین نظم آیندة جهان و تشریح نظام بین‌الملل شد که در این میان نظام چند قطبی از احتمال بیشتری برخوردار است.در این نظام، بازیگران مختلفی می توانند بنا به ظرفیتهای خود به ایفاء نقش بپردازند و سهمی را در رهبری جهان بر عهده بگیرند. سوال اصلی آن است که جمهوری اسلامی بر ای ایفاء نقش موثر در نظام چند قطبی ازچه فرصتهایی برخوردار است و با چه چالشهایی روبرو می باشد؟ ایران از یک طرف به خاطر دارابودن مؤلفه‌های جمعیت، منابع طبیعی ، ایدئولوژی، موقعیت استراتژیک و نظامی، گسترده سرزمینی، ژئوپلیتیک، فرهنگ و ... از توانایی مهمی برای ایفای نقش در نظام بین‌الملل آینده برخوردار است و از طرف دیگر دارای چالشهای مختلفی است.این چالشها در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی قابل پی جویی است. مصرف گرایی فزاینده و ناامیدی در حوزه فرهنگی، تورم، بیکاری، رشد آهسته اقتصادی در حوزه اقتصاد از مهمترین چالشهای داخلی است.حضور ناتو در اطراف ایران، مساله جزایر سه گانه و داعش در حوزه منطقه ای و تحریمها واتهام نقض حقوق بشر در عرصه بین المللی از جمله این چالشهاست. بر این سناریوهای پیش روی نظام جمهوری اسلامی تبیین می گردد. در این تحقیق راهبرد پژوهش کیفی است و روش پژوهش تحلیلی می باشد و شیوه گردآوری داده‌ها مبتنی بر منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۸
اسفندیار خدایی

مریم باقری-سیدجواد امام جمعه زاده-محمود جلالی کروه

نگرانی از نقض گستردة حقوق بشر، منجر به پدید آمدن مفهومی جدید در حقوق بین الملل، به نام دکترین «مسئولیت حمایت» شد. ایالات متحده با استفاده از نقش مداوم به عنوان یک رهبر جهانی و به دلیل منافع شخصی، به نظریة مسئولیت حمایت روی آورده است. تحولات شمال آفریقا و خاورمیانه، موجب طرح مجدد بحث مداخلات بشردوستانه در قالب دکترین مسئولیت حمایت گردید. در رفتار تصمیم گیرندگان سیاست خارجی ایالات متحده در مقابله با بحران های کشورهای عربی، اغلب شاهد فقدان استفاده مداوم و سیستماتیک از مسئولیت حمایت بوده ایم. پرسش اصلی در اینجا این است که سیاست خارجی آمریکا در زمینة اجرای دکترین مسئولیت حمایت چگونه ارزیابی می شود؟. و تلاش شده است تا این فرضیه مورد آزمون قرار گیرد که شکاف بین تئوری و عمل در استفاده از دکترین مسئولیت حمایت در سیاست خارجی آمریکا صورت پذیرفته است. با توجه به بحث طرح شده، این نوشتار درصد بررسی مبنای واقعی توسل به دکترین مسئولیت حمایت در سیاست خارجی آمریکا به خصوص نسبت به تحولات اخیر کشورهای عربی است. دسترسی به مجله

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۱۳
اسفندیار خدایی

دکتر حسن شمسینی غیاثوند؛ ابولفضل سلیمان فلاح

سیاست خارجی کارامد و مطلوب در عصر جهانی شدن  با توجه به ارتباط با همه کشورهای جهان تحقق می یابد. ایران در دهه اخیر بنا به دلایل داخلی، منطقه ای و جهانی تلاش کرده است که روابط خود را با همه کشورها از جمله امریکای لاتین افزایش دهد. گرچه موفقیت هایی سیاسی و اقتصادی در این ارتباط حاصل شده است، اما باید خاطر نشان کرد که روابط ایران با آمریکای لاتین از گذشته  تاکنون دستاورد محسوسی نداشته است. دلایل این امر را باید در موضوعاتی همچون دوری جغرافیایی از یکدیگر، فقدان پتانسیل های داخلی برای گسترش روابط اقتصادی و سیاسی، عدم آگاهی درست از مسایل  و ظرفیت های یکدیگر و همچنین دخالت بازیگران جهانی از جمله امریکا جستجو کرد. در واقع روابط ایران با امریکای لاتین و همگرایی نسبی در برخی موضوعات بین المللی همچون تقابل با امریکا، ماهیت دولت ها، چگونگی توسعه اقتصادی، با چالش های اقتصادی و بنیادینی  از قبیل  آشنایی ناکافی از قابلیت‌های اقتصادی و ظرفیت‌های موجود در آمریکای لاتین، بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای منطقه وتغییرات در کابینه‌ دولت ها، نوع بلوک بندی جهانی، نفوذ حداکثری  چینی‌ها و ژاپنی‌ها و آمریکایی‌ در بازارهای این مناطق مواجه است. دسترسی به مجله

۰ نظر ۲۲ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۰۷
اسفندیار خدایی

زینب قوامی، زاهد غفاری هشجین، اکبر رنجبر؛ دانشگاه شاهد

انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا به عنوان تنها تشکل موافق نظام جمهوری اسلامی ایران در آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رویارویی با جریان های ضد انقلابی در آمریکا پرداخت. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که فعالیت های سیاسی و عملکرد انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در تقابل با جریان های التقاطی و سلطنت طلب چگونه بود؟ این تحقیق از انواع تحقیقات کیفی بوده که با روش تحلیل اسنادی انجام شده است. برای گرد آوری داده ها ضمن مطالعه و بررسی اسناد، با برخی از دانشجویان آن زمان عضو انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا مصاحبه شده است. با بررسی اسناد و مصاحبه یافته های زیر به دست آمد، عمده فعالیت های سیاسی انجمن اسلامی در تقابل با گروه های التقاطی اصلاح طلب (نهضت آزادی) و رادیکال (مجاهدین خلق) و گروه ضد انقلابی سلطنت طلب بود. و در این راستا از انواع مختلف شیوه های اقدام جمعی و اعتراض بهره گرفت. عمده فعالیت هایی که دانشجویان در آن زمان انجام داده اند یکی فعالیت های تبلیغاتی و ابدئولوژیکی بوده که به منظور افشاگری توطئه های دشمن و همچنین آگاه سازی افکار عمومی ملت آمریکا صورت گرفت. دیگر فعالیت انجمن در تقابل با جریان های مذکور تظاهرات و راهپیمایی بود. و فعالیت دیگر انجمن تحصن و اعتصاب غذا بود که برای جلب توجه رسانه های آمریکایی و رساندن پیام خود به گوش جهانیان از آن استفاده می شد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۲۴
اسفندیار خدایی

دکتر محمد جعفر جوادی ارجمندx، امین پرهیزکار، احسان خضری؛ ذلنشگاه تهران

گرچه بیشتر منتقدان استراتژی منطقه­ای باراک اوباما معتقدند که اوباما فاقد یک دید استراتژیک است، اما این استدلال، نادرست به نظر می­رسد. اوباما زمانی به مسند ریاست جمهوری نشست که ایمان داشت کاهش حجم عظیم تعهدات ­نظامی و سرمایه­گذاری سیاسی در غرب آسیا جزو منافع حیاتی امنیت ملی آمریکاست. اشغال عراق و جنگ گسترده با تروریسم، ایالات ­متحده را به­خصوص در زمان بحران اقتصادی دچار مشکل کرد. متعادل­سازی حضور آمریکا در منطقه، تنها به معنای کاهش حضور مادی نبود، بلکه همانطور که سوریه، لیبی و یمن نشان دادند، شامل اعمال سیاست خوددارانه نیز می­باشد؛ به این معنی که در منازعات، آمریکا عقب بنشیند و از متحدان خود بخواهد که در قبال امنیت خودشان مسئولیت بیشتری را متقبل شوند. این پژوهش نشان می­دهد که اوباما به طور پیوسته از این سیاست پیروی کرده و کاملاً در مقابل تلاش­هایی که در جهت مخالف این ایده هستند، مقاومت می­کند. هرچند این برنامه­ای نیست که در واشنگتن مورد علاقه همگان باشد، اما نوعی استراتژی روشن و جامع است که باعث شد اوباما، در قبال مسائلی که فکر می­کرد در حد منافع امنیت ملی مهم هستند، اقدامات لازم را اتخاذ کند: مسائلی نظیر برنامه­ هسته­ای ایران، تروریسم، منازعه­ فلسطینی-اسرائیلی، جنگ عراق و به­ویژه تحولات اخیر در منطقه. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۱۸
اسفندیار خدایی

دکنر کیهان برزگر؛ دکتر مسعود رضایی

این مقاله به بررسی شناخت ابعاد علمی و نظری تفکر راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای از منظر مکتب رئالیسم پرداخته و سعی در پاسخ به این سئوال دارد که آیا مکتب رئالیسم از توانایی و ظرفیت لازم برای تبیین انگیزه‌ها، ‌اهداف، تصمیم‌ها، رفتارها و رویکردهای رهبری در مقام فرماندهی کل قوای مسلح در جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ نویسندگان معتقدند فرامین و اندیشه‌های دفاعی آیت‏الله خامنه‏ای غالباَ مبتنی بر افزایش «امنیت نسبی» و نه «قدرت نسبی» است؛ که به شکلی واقع‎گرایانه بازتعریف و بر مبنای ملاحظات اخلاقی (اسلامی) صورت‌بندی شده است. بر این اساس، اهداف و راهبردهای نظامی آیت‌الله خامنه‏ای عموماً در راستای فعال‌سازی الگوهای معطوف به بازدارندگی فعال و مهار چالش‌های ناشی از بروز تحولات جدید در مناطق فوری امنیتی کشور است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۰۳
اسفندیار خدایی

دکتر حسین سلیمی؛ منار ابراهیمی

واقع‌گرایی نوکلاسیک در چارچوب پارادایم واقع‌گرایانه با انگیزه غلبه بر کاستی‌های نظریات واقع‌گرایانه دیگر در تبیین چرایی تفاوت در رفتار واحدها به‌رغم یکسان بودن شرایط محیطی ارائه شد. رئالیست‌های نوکلاسیک معتقدند که با مطالعه موردی و مشاهده عینی و تحلیل نظری، قادر خواهند بود تا تئوری‌های واقع‌گرایانه را براساس اصول پایه‌ای واقع‌گرایی به محک تجربه گذارند؛ اصولی که عملاً ممکن است در نظریه‌پردازیهای واقع‌گرایانه از آنها چشم‌پوشی شده باشد. سؤال اصلی این نظریه آن است که چرا تئوری‌های دیگر روابط بین‌الملل در تفسیر روابط علّی ناتوان هستند و چگونه می‌توان بر این نقص فائق آمد. بدین منظور واقع‌گرایی نوکلاسیک فرض می‌کند که نظریه کامل تبیین‌کننده روابط علّی در سیستم بین‌الملل باید سیستم را به عنوان نقطه عزیمت خود در نظر بگیرد اما در عین حال، به مختصات داخلی واحدها بپردازد و نتایج رفتاری واحدها را با عبور از ساختارهای داخلی شناسایی کند. براین اساس، پرسشمقالهآن است که:مبانی نظری و فرانظری نظریه واقع‌گرایی نوکلاسیک چه تأثیری بر فهم روابط‌ بین‌الملل گذارده است؟ با اتکا به مباحث مطرح شده توسط متفکران اصلی این جریان نظری می‌توان گفت که مبانی عقل‌گرایانه واقع‌گرایی نوکلاسیک با ترکیب نگاه نظام‌مند و نگرش مبتنی بر اصالت کنش‌گران و کارگزاران توانسته است موجب تکامل فهم واقع‌گرایانه از روابط بین‌الملل شود. هرچند غلبه نگاه مادی‌گرایانه و فقدان نگاه عمیق به ابعاد معنایی زیست بین‌المللی سببب گشته است که این نظریه از شرح کل‌گرایانه برخی از رفتارهای بین‌المللی بازماند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۲۸
اسفندیار خدایی

دکتر اصغر فروغی ابری؛ عظیمه پاینده

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا با توطئه‌های مختلف تلاش کرد ایران را منزوی سازد. اعمال تحریم‌ها از سوی غرب، گرچه موجب بروز مشکلاتی برای ایران شد؛ اما آثار مثبت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و روانی را نیز برای ایران به همراه داشت. با وجود این آمریکا برای پوشاندن تناقض بین قول و عمل و تحت‌تأثیر لابی یهودیان، از سیاست اعمال تحریم علیه ایران همچنان استفاده می‌کند. این پژوهش بر آن است تا با پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث شد آمریکا نتواند از تحریم علیه ایران به نتایج دلخواه خود برسد؟ این فرضیه را به آزمون گذارد که رهبری عالمانه حضرت امام+ و همراهی مردم تا حدود زیادی آثار تحریم را کمرنگ و بعضاً خنثی نمود. متن کامل مقاله

۲ نظر ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۰۳
اسفندیار خدایی

رهبر طالعی حور، علی امیدی، محمدعلی بصیری؛ دانشگاه اصفهان

الگوهای رفتاری و ساماندهی آنها به عنوان پارامترهای شکل‌دهنده پدیده نظم سیاسی، از متغیرهای مهم در سیستم به عنوان چارچوب کارکردی روابط بین‌الملل محسوب می‌شود. در این میان، الگوی رفتاری حاکم در روابط بین آمریکا و ایران در طول حدود چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبتنی بر الگوی تعارض بوده است که در این مقاله، تلاش می‌شود مؤلفه‌های اصلی شکل‌گیری چنین الگویی تبیین شود. این مقاله مبتنی بر روش توصیفی، تبیینی، تحلیلی درصدد تبیین و پاسخ به این سؤال است که «چه عوامل ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی در واگرایی روابط ایران و آمریکا تاثیرگذار هستند؟» نتایج تحقیق نشانگر آن است که تعارضات ایدئولوژیک بین دو کشور، نگرش‌های مردمان هر دو کشور نسبت به یکدیگر و مسائل مهمی همچون انرژی هسته‌ای، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و صلح خاورمیانه به عنوان عوامل ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی در تعارض روابط بین دو کشور بیشترین نقش را دارند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۱۳
اسفندیار خدایی

دکتر بهرام امیراحمدیان، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران؛ روح اله صالحی دولت آباد، دانشگاه علامه طباطبائی

امروز آسیا به عنوان یک قاره پهناور با تحولات جدیدی رو به رو است و بازیگران مختلفی طرحهایی را  در راستای تأمین اهداف خود در مناطق مختلف آن ارائه داده­اند. چین یکی از این بازیگران نوظهور است که برای تبدیل شدن به قدرت جهانی طرح احیای جاده ابریشم را مطرح نموده است. این جاده یکی از ابتکارهای اساسی سیاست خارجی چین برای گسترش حوزه نفوذ و تأثیرگذاری خود به دیگر مناطق است. این طرح که تقریبا 4.4 میلیارد نفر) 65 درصد (از جمعیت جهان و 21 تریلیون از تولید ناخالص جهانی را در بر می­گیرد، توسط رئیس جمهور چین در سپتامبر 2013 اعلام شد و از دو بخش کمربند اقتصادی «جاده ابریشم جدید» و «جاده ابریشم دریایی» تشکیل شده است. تلاش و اهتمام چین برای پیشبرد چنین طرحهای عظیمی جدای از آنکه می­تواند آثار و پیامدهای اقتصادی و سیاسی جدی برای این کشور در پی داشته باشد، نیز می­تواند در سیاست خارجی چین گسترش­گرایی بیشتر و نقش فعالانه­تر منطقه­ای داشته باشد. عرصۀ رقابت چین و آمریکا در اقتصاد بین‌الملل، افزایش نفوذ چین در اقتصاد آسیا و رشد چشمگیر فعالیت‌های اقتصادی و تجاری چین در آفریقا در مقایسه با سایر قدرت‌ها به‌خصوص ایالات­متحده نشان می‌دهد که چین با احیای جاده ابریشم و ترسیم یک کمربند اقتصادی، دسترسی بازارهای جهانی را تسهیل و گسترش یک کریدور حمل ‌و نقل بین‌المللی و قابل اتکاء با هزینه‌های مقرون‌به‌صرفه‌تر را در راستای منافع ملی خود تدوین کرده است. بر این اساس، مولفین این مقاله سوال خود را چنین مطرح می­کنند که آیا ابتکارهای چین به رغم گفته مقامات پکن می­تواند در عمل به منصه ظهور برسد یا موانع  موجود بر سر راه این طرحها از به ثمر رسیدن آنها جلوگیری خواهد کرد؟ فرضیه ما این است که باتوجه به هزینه­های گزاف، طرحهای چین و کارشکنی­هایی که ممکن است ایالات­متحده در رقابت با پکن جلوی این طرحها ایجاد کند و همچنین به دلیل مشکلات زیست محیطی و عدم همراهی برخی کشورها حداقل در آینده نزدیک احتمال موفقیت این طرحها بعید به نظر می­رسد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۵۲
اسفندیار خدایی

دکتر رضا سیمبر، رضا رحم دل، مهسا فلاح؛ دانشگاه گیلان

پرونده هسته­ای، تاکنون یکی از پیچیده ترین معماهای امنیتی روابط خارجی ایران بوده است. نقطه ثقل سیاست خارجی ایران، تقابل ایدئولوژیک (محور مقاومت) با قدرت های ساختاری نظام بین الملل است. پرسش اصلی بدین ترتیب قابل طرح است که ﺗﺄثیرات بلند مدت سیاست های منطقه ای ایران در خاورمیانه بر برنامه هسته­ای از منظر نو واقعگرایی چیست؟ پاسخ بدین شکل فرض گردید که موازنه ناکام ایران در برابر ساختار هژمونیک قدرت، هزینه های سنگینی از جمله فشار مضاعف بر برنامه هسته­ای، تحریم های سوئیفت­مالی، عدم جذب سرمایه­گذاری خارجی، تحریم تکنولوژیکی، تحریم­های تسلیحاتی و غیره در بر داشته است. بدین سان مشکل طولانی شدن توافق جامع ایران با قدرت­های بزرگ، نه از جهت تعداد سانتیریفوژها، فرایند مذاکرات، تیم دیپلماتیک، کارشکنی طرف­ها و غیره... بوده، بلکه تحت ﺗﺄثیر ساختاری است که سیاست خارجی ایران را دچار چالش­های پیچیده­ای نموده که حتی اثرات آن پس از توافق جامع به طریقی پابرجاست. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۴۷
اسفندیار خدایی

دکتر یحیی علوی دانشگاه امام حسین (ع)

شناخت ماهیت و تحولات تحریم‌ها که به تعبیر مقام معظم رهبری در چند سال اخیر (دوره ریاست جمهوری اوباما) به جنگ تمام عیار اقتصادی تبدیل شده است، برای طراحی راهبردهای اقتصادی و سیاسی لازم جهت مقابله و یا حذف تحریم‌ها، امری ضروری است. بررسی روند و ساختار تحریم‌های ایران در دوره اوباما نشان می‌دهد، تحریم‌ها از نظر نوع، بخش اقتصادی هدف، مکانیزم اجرا و شدت دچار تحول شده است که هدف از آن، افزایش فشار بر مردم ایران است تا از طریق نارضایتی عمومی، ساختارهای حکومت ایران به چالش کشیده شود. مهمترین علت این تحول، وقوع فتنه ۸۸ و مثبت شدن نگاه سیاستمداران آمریکا به راهبرد فروپاشی از درون برای ایران است. البته در کنار این عامل، افزایش قدرت منطقه‌ای ایران با توجه به شکست مکرر اسرائیل از جریان مقاومت، تحولات بازار جهانی نفت و شکست تحریم‌های هدفمند نیز سهم مجزایی در این موضوع داشته‌اند. در این راستا لازم است رفع نقاط ضعف اقتصادی کشور به‌خصوص در بخش وابستگی به نفت به عنوان مهمترین راهبرد بلندمدت جهت خلاصی از تحریم‌ها در دستور کار دولت و ملت ایران قرار گیرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۱۲
اسفندیار خدایی

امیررضا جعفری هرندی و دکتر جلال درخشه؛ دانشگاه اصفهان

ایالات‌متحده آمریکا با حمله نظامی به عراق در سال 2003 میلادی تلاش داشت تا با مدیریت هوشمند منابع مختلف قدرت به اهداف و منافع از پیش تعیین شده خود دست یابد؛ از این‌رو نفوذ در ساختارهای عراق از جمله برنامه‌های اصلی آمریکا برای تأمین اهدافش در این کشور عربی است. در این مقاله تلاش می‌شود تا چگونگی مدیریت آمریکا بر منابع قدرت سخت در صحنه میدانی عراق مورد بررسی قرار گیرد. از این‌رو این نوشتار در پاسخ به این سؤال که ابعاد نفوذ سخت آمریکا در عراق جدید چیست به دنبال واکاوی ابزارها و شیوه‌های نفوذ سخت ایالات‌متحده در عراق جدید با تمرکز بر دوره خروج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق نگاشته شده است. بررسی منابع کتابخانه‌ای و حوادث میدانی حاکی از آن است که آمریکا با بهره‌گیری از معاهدات تسلیحاتی (با توجیه تلاش برای تقویت توان دفاعی عراق)، تجهیز مخالفین حکومت مرکزی و استفاده از ظرفیت شرکت‌های امنیتی خصوصی و نیز کمک گرفتن از مساعدت‌های مالی به دنبال نفوذ در ساختار نظامی- امنیتی عراق است تا بتواند از این طریق به منافع خود در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی دست یابد. دسترسی به مقاله

۰ نظر ۰۴ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۴۷
اسفندیار خدایی

یکصد سال درآمد ایران از نفت: یک نعمت یا یک نقمت

نویسندگان: کامیار محدث از دانشگاه کمبریج انگلستان ؛ هاشم پسران دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

Kamiar Mohaddes; Faculty of Economics and Girton College, University of Cambridge, UK

M. Hashem Pesaran; Department of Economics, University of Southern California, USA, and Trinity College, Cambridge, UK

Abstract: This paper examines the impact of oil revenues on the Iranian economy over the past hundred years, spanning the period 1908-2010. It is shown that although oil has been produced in Iran over a very long period, its importance in the Iranian economy was relatively small up until the early 1960s. It is argued that oil income has been both a blessing and a curse. Oil revenues when managed appropriately are a blessing, but their volatility (which in Iran is much higher than oil price volatility) can have adverse effects on real output, through excessively high and persistent levels of inflation. Lack of appropriate institutions and policy mechanisms which act as shock absorbers in the face of high levels of oil revenue volatility have also become a drag on real output. In order to promote growth, policies should be devised to control inflation; to serve as shock absorbers negating the adverse effects of oil revenue volatility; to reduce rent seeking activities; and to prevent excessive dependence of government finances on oil income. Full Text of the Article

۰ نظر ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۷
اسفندیار خدایی

محمود یزدان‏فام، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی

پرسش اصلی مقاله حاضر این است که دولت جدید ایالات متحده آمریکا چه سیاست و راهبردی در عرصه بین‌المللی به طور عام و در قبال جمهوری اسلامی ایران به طور خاص در پیش خواهد گرفت؟ در پاسخ به این سوال، علاوه بر طرح چهارچوب مفهومی کوتاه، عوامل موثر در شکل‌گیری سیاست خارجی دولت جدید آمریکا در دو سطح ملی و بین‌المللی طرح، اصول و رویکرد آن تشریح و راهبرد آن با توجه به تناقض‌ها و موانع احتمالی توضیح داده شده است. به نظر می‌رسد دولت ترامپ به دلیل ایجاد شکاف‌های سیاسی و ساختاری در داخل آمریکا و بی‌توجهی به بنیان‌های تاریخی نظام بین‌الملل و سیاست خارجی آمریکا در تأمین اهداف و منافع آمریکا با موانع و مشکلات بزرگی روبرو شده و ناگزیر به تعدیل در مواضع اعلامی خود در سیاست خارجی خواهد شد. متن کامل مقاله

اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا دهشیری، مهدی طاهری

توجه به ظرفیت دانشگاه‌ها و ظرفیت‌های آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی امری حائز اهمیت است. این همان موضوعی است که از آن به دیپلماسی آکادمیک یاد می‌کنند. می‌توان گفت برای کشورهایی همچون ایران که ظرفیت قابل توجهی در بخش دانشگاهی و علمی دارند، این مسئله حائز اهمیت بوده و لزوم توجه جدی به آن وجود دارد. توجه به تجارب جهانی در استفاده از ظرفیت آموزش عالی در راستای دیپلماسی فرهنگی و سیاست‌گذاری در این خصوص می‌تواند به سریع‌تر پیمودن مسیر کمک نماید. امروزه با بین‌المللی شدن آموزش عالی و نیز تسهیل ارتباطات جهانی ناشی از فرایند جهانی شدن، استفاده از ظرفیت‌های نظام آموزش عالی به‌مثابه ابزار تأثیرگذار در جهت کسب منافع ملی و افزایش قدرت نرم توسط کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای توسعه یافته، روزبه‌روز بیشتر شده است. کشورهای مختلف جهان به فراخور قدرت اقتصادی و فرهنگی خود، روی برنامه‌های مبادلات فرهنگی و آموزشی سرمایه‌گذاری زیادی کرده‌اند. شاخص‌ترین و موفق‌ترین کشورها در این زمینه ایالات متحده آمریکا است. از طریق برنامه‌های دیپلماسی فرهنگی مانند تبادلات دانشجویی و بورسیه‌های تحصیلی، پروژه‌های بین‌المللی آموزشی برای دیدارکنندگان خارجی، برنامه‌های سخنرانی، بازدیدهای ترتیب داده شده برای خبرنگاران، توسعه زبان انگلیسی و...، ایالات متحده در حال انتقال ارزش‌ها و اصول اخلاقی‌اش است. در این زمینه، ایالات متحده آمریکا، دو مزیت اصلی دارد؛ یکی زبان انگلیسی و دیگری کیفیت نظام آموزش عالی. تازه‌ترین آمار «سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد» از تعداد دانشجویان خارجی در دانشگاه‌های دنیا حاکی از آن است که این کشور، مقصد اصلی دانشجویان جهان به شمار می‌رود. در این راستا شناخت تجربیات و عملکرد کشورهای پیشرو در زمینه به‌کارگیری نظام آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی خود برای کشوری با ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت خواهد بود. در این مقاله در صدد پاسخ به این پرسشیم که ایالات متحده آمریکا چگونه از ظرفیت های آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی خود بویژه در قبال ایران استفاده می نماید؟ فرضیه ما بر این است که این کشور با استفاده از ابزارهای دانشگاهی و جذابیت های علمی خود، توانسته است بیشترین مبادلات آموزشی را در سطح جهان داشته باشد و از این طریق ضمن انتقال ارزش های خود به دانشگاهیان، قدرت نرم خود را افزایش دهد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۱۸
اسفندیار خدایی

دکتر اکرم قدیمی، استادیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور

امروزه، علم و فناوری از مهم­ترین مؤلفه­هایی است که همکاری­های علمی- بین­المللی را تحت­شعاع قرار داده است. به‌طور کلی علم و فناوری و به‌طور خاص دیپلماسی علم و فناوری از مؤلفه‌هایی هستند که توانایی و قابلیت تأمین منافع ملی در هر شرایطی را دارد و به‌عنوان مؤلفۀ مهم قدرت نرم کشورها در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشورها نقش­آفرینی می­کند. اهمیت علم در سیاست خارجی را می‌توان در سخن هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی نیکسون، مشاهده کرد: «هیچ چیزی بین‌المللی‌تر از علم وجود ندارد».هدف این پژوهش، علاوه‌بر بررسی تطبیقی عملکرد و جایگاه دیپلماسی علم و فناوری در ایران و آمریکا، بازبینی موقعیت­ها و مزیت‌های این دیپلماسی برای سیاست خارجی ایران است. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که «آیا کارکرد دیپلماسی علم و فناوری در ایران و ایالات متحدۀ آمریکا یکسان است؟». روش این پژوهش تحلیلی- توصیفی است. چارچوب نظری پژوهش قدرت نرم است. دیپلماسی علم و فناوری نقش عمده­ای در ایجاد و شکل‌گیری ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دارد. این نوع دیپلماسی با کمک علم و فناوری می­تواند تعارضات میان کشورها و ملت‌ها را با کمترین هزینه مدیریت کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۰۹
اسفندیار خدایی

دکتر سعیده لطفیان، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران

هدف اصلی این پژوهش شناسایی تهدیدهای امنیتی (به­ویژه تهدیدهای نظامی ناشی از برنامه­های تولید تسلیحات هسته­ای) اسرائیل، بررسی تأثیر این تهدیدها بر محیط امنیت منطقه­ای خاورمیانه، و ارائۀ راهکارهایی برای مقابله با آنهاست. پرسش­های پژوهشی عبارت‌اند از: 1. دیدگاه راهبردی و اصول سیاست‌های امنیت ملی اسرائیل چیست؟ 2. مهم‌ترین تهدیدهای امنیتی اسرائیل برای کشورهای خاورمیانه و به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران چیست؟3. کشورهای منطقه باید چه سیاست­هایی را برای مقابله با این تهدیدها در سیاستگذاری دفاعی خود در نظر بگیرند‌؟ نتیجۀ کلی اینکه اگرچه سیاست­های امنیتی اسرائیل برای خاورمیانه تهدید به‌شمار می­آید، به دلایل بی‌شماری، از جمله آسیب­پذیری فزایندۀ اقتصادی ناشی از میلیتاریسم، وابستگی خارجی به قدرت­های بزرگ فرامنطقه­ای به‌ویژه آمریکا، درگیری­های سیاسی، اقتصادی- اجتماعی داخلی، برجسته­تر شدن نقش سیاسی و فعالیت­های مسلحانۀ گروه­های تروریستی، تضعیف و در نهایت برکناری دولت­های غیرمردمی و اقتدارگرای غرب­گرا در خاورمیانه، دولت نتانیاهو به اهداف راهبردی خود نخواهد رسید. در شرایطی که توازن قوای منطقۀ خاورمیانه به نفع دولت­ها، رهبران و ملت­های خواهان آزادی­، مردم­سالاری و عدالت اقتصادی- اجتماعی در حال تحول است، سیاست­های ناکارامد نظامی­گری، گسترش­طلبی و جنگ­افروزی به موفقیت حامیان آنها نمی­انجامد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۳
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا تخشید، فاطمه جلائیان مهری؛ دانشگاه تهران

 سیاست قدرت‌های بزرگ تأثیر گسترده‌ای بر تروریسم در منطقۀ خاورمیانه داشته است. با توجه به این نکته، مقالۀ حاضر به بررسی تأثیرات سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا بر تروریسم منطقه‌ای می‌پردازد. پرسش اصلی این مقاله این است که سیاست خاورمیانه‌ای ایالات متحدۀ آمریکا چه تأثیری بر تروریسم در این منطقه داشته است؟ در پاسخ به این پرسش فرضیۀ اصلی پژوهش این است که سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا (متغیر مستقل) به‌واسطۀ اعمال نظامی‌گری غیرضروری (متغیر میانی مداخله‌گر)، بهانه‌ها و توجیهاتی جدید برای فعالیت گروه‌های تروریستی فراهم آورده و موجب تقویت آنها شده است (متغیر وابسته).  متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۴۷
اسفندیار خدایی

دکتر عنایت اله یزدانی، علی امیدی، پریسا شاه محمدیx؛ دانشگاه اصفهان

منطقه اوراسیا که در نظریه هارت­ لند به عنوان قلب سیاست جهان معرفی شده است، امروزه در پرتو ابتکار «کمربند – راه» که از سوی چین ارائه شده با تحولات گسترده و متنوعی مواجه است که می­تواند بر اهمیت آن منطقه بیافزاید. نظریه  «هارت­ لند» که از آن با عنوان «فلسفه مک­ کیندر» نیز یاد می­شود،یک نقطه مرکزی را در قلب زمین مشخص کرده است که رودخانه­ های ولگا، ینی ­سی، آمودریا و سیردریا و دو دریاچه خزر و آرال را در خود جای داده است. «­مک­ کیندر» در نظریه خود منطقه اوراسیا را به لحاظ راهبردی پرامتیازترین منطقه جغرافیایی دانسته و آن را قلب سیاست جهان معرفی می­کند. به باور وی «هارت­ لند» محور جغرافیایی تاریخ در تمام دوران خواهد بود، اما نظریه­ های رقیب و همچنین برخی انتقادهای ارائه شده علیه آن، دو موضوع صحت و پایداری این نظریه را با تردید مواجه ساخته بود. نگارندگان به منظور پاسخگویی به این سوال که «ابتکار کمربند -راه» چگونه می ­تواند منطقه آسیای مرکزی را به عنوان «هارت­ لند» مورد توجه مجدد قرار دهد این فرضیه را تبیین می­ نمایند که ابتکار یادشده سرشت بالقوه نظریه هارت ­لند را دیگر بار مورد توجه قرار خواهد داد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۰۲
اسفندیار خدایی

دکتر رضا سیمبر، دانشگاه گیلان؛ مصطفی حسینی دانشگاه زنجان

پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار نظام بین­الملل نیز دستخوش تحولات عظیمی گردید به­گونه­ای که ایالات متحده به دلیل برتری در عرصه­های ایدئولوژیک، اقتصادی، سیاسی و نظامی توانست، ساخت تک­قطبی و نظم هژمونیک مورد نظر خود را برقرار سازد. با این وجود، رشد اقتصادی چین و نقش­­آفرینی مجدد روسیه در تحولات منطقه­ای و بین­المللی نوعی دگردیسی در ساختار نظام بین­الملل و شکل­گیری نظام تک- چندقطبی را رقم زده است که می­تواند همگرایی یا منازعه میان طرفین را افزایش دهد. بر این اساس، سوال اصلی مقاله حاضر این است که مهم­ترین عوامل موثر بر همگرایی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد چیست؟ فرضیه مقاله این است که مولفه­هایی نظیر همکاری­های اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شانگهای، جنگ سایبری با آمریکا، نگرانی از حضور آمریکا و ناتو پیرامون مرزهای خود، منافع مشترک در آسیای مرکزی، تهدیدهای مشترک در زمینه بحران­های منطقه­ای(بحران سوریه و مسائل شبه جزیره کره) و نگرانی از سرایت اسلام افراطی به مرزهایشان بر همگرایی طرفین موثر هستند، اما مسائلی نظیر وجود حس بی‌اعتمادی در روابط دوجانبه، افزایش چینی‌تباران در سرزمین روسیه، رقابت بر سر استفاده منابع انرژی آسیای‌مرکزی، ناتوانی در ایجاد ساختار اتحاد دفاعی بین دو کشور در ایجاد منازعه میان طرفین نقش کلیدی دارند.در این مقاله روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۷
اسفندیار خدایی

دکتر شهروز ابراهیمی، نیکنام ببری؛ دانشگاه اصفهان

با فروپاشی نظام بین­ الملل دو قطبی در سال 1991 فلسفه وجودی ناتو با چالشی جدی مواجه گردید. ولی این پیمان با ارائه تفسیری جدید از نقش خود نظیر، تامین امنیت انرژی جهانی، مواجه با تهدید‌های ناشی از فعالیت­های تروریستی، حمایت از حقوق بشر و دموکراسی و مقابله با حملات سایبری، توانست به حیات خود در دوران نظام پسا جنگ سرد نیز ادامه دهد. بسیاری در غرب روسیه را ابرقدرتی بالقوه می­دانند که می­تواند در برابر سیاست­های نظامی و امنیتی ناتو مقاومت کند. به­ویژه که روسیه مخالف روند گسترش ناتو به حوزه نفوذ خود بوده و هر اقدامی از سوی ناتو در این منطقه را تهدیدی بر علیه امنیت ملی خود می­داند. در یک نگاه کلی، روابط روسیه و ناتو پس از جنگ سرد در یک طیف پرنوسانی از تعامل تا تقابل سیر کرده است. نوشتار حاضر با هدف بررسی زمینه ­های تقابل و تعامل در روابط روسیه و ناتو در دوره زمامداری پوتین به رشته تحریر درآمده است. در این میان سوالی که مطرح است این است که با به قدرت رسیدن پوتین زمینه­ های تعامل و تقابل ناتو و روسیه چه روندی را طی کرده­اند؟ در پاسخ به آن این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که با قدرت­ یابی پوتین و تلاش وی برای بازیافت جایگاه از دست رفته روسیه در عرصه نظام بین­الملل زمینه­های تقابل بین روسیه و ناتو سیر صعودی به خود گرفته است؛ به طوری که امروزه روابط به پایین­ ترین سطح پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رسیده است. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نظریه سازه‌انگاری روابط روسیه و ناتو و گسترش ناتو در حوزه نفوذ سنتی روسیه مورد بررسی قرار گیرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۱۶
اسفندیار خدایی

دکتر محمد جواد رنجکش، نویدرضا لطیفان؛ دانشگاه فردوسی مشهد

فروپاشی اتحاد شوروی تأثیرهای پیش‌بینی‌نشده­ای را بر اوضاع سیاسی جهان برجای گذاشت؛ به‌ویژه بر آسیای مرکزی از جمله فعال‌شدن قدرت‌های منطقه­ای و جهانی که تا آن زمان به‌دلیل حضور مؤثر اتحاد شوروی نمی‌توانستند نقش اساسی دراین منطقه بازی کنند. با این شرایط زمینه برای حضور قدرت‌هایی چون آمریکا و روسیه (قدرت­های مداخله­گر نظام بین‌الملل) برای نفوذ هرچه بیشتر در آسیای مرکزی فراهم شد. پس از 11 سپتامبر 2001، ایالات متحدۀ آمریکا با پیروی از راهبرد اقدام پیشگیرانه بر محور مبارزه علیه تروریسم و تحدید تسلیحات کشتار جمعی، زمینه را برای نفوذ مستقیم در منطقۀ آسیای مرکزی فراهم کرد؛ از سوی دیگر روسیه که نگران به خطر‌افتادن موقعیت نسبی خود در منطقه بود؛ پس از دوره­ای کوتاه به همکاری با آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم، به مقابله با یک‌جانبه­گرایی آن در حوزۀ نفوذ سنتی خود پرداخت. بنابراین، نگارندگان به‌دنبال آنند که آثار رقابت روسیه و آمریکا را بعد از 11 سپتامبر 2001 بر روند همگرایی و واگرایی منطقه‌ای آسیای مرکزی با بهره­گیری از نظریۀ کانتوری و اشپیگل بررسی کنند. بر این اساس فرضیۀ نوشتار آن است که رقابت دوقدرت در منطقه، گرایش کشورهای منطقه به یکی از دوقدرت را با هدف برطرف‌کردن مشکلات سبب شده و زمینۀ همگرایی منطقه‌ای در قالب «نومنطقه‌گرایی» را فراهم کرده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۰۳
اسفندیار خدایی

دکتر احمد رشیدی، دانشگاه مازندران

سیاست خارجی روسیه در ارتباط با مسایل مختلف به‌صورت معمول با پیچیدگی، ابهام و تعارض همراه بوده است. این واقعیت دست‌کم در تاریخ روابط ایران و روسیه به‌‌شکل قابل ملاحظه‌ای محسوس بوده است، تا جایی‌که برای شهروندان و نخبگان ایرانی، چهرۀ روسیه را به‌عنوان شریکی غیرقابل اعتماد به تصویر کشیده است. باتوجه به اهمیت این موضوع، این نوشتار درپی پاسخگویی به این پرسش محوری است که سرمنشأ پیچیدگی­ها و تعارض­های موجود در سیاست خارجی روسیه کجا است؟ فرضیۀ نوشتار این است که تعارض در سیاست خارجی روسیه نتیجۀ وجود جریان‌های متعارض فکری و فرهنگی در جامعۀ روسیه است؛ تعارض­هایی که در سطح احزاب و گروه‌های سیاسی متعارض و شبکه­های حامی رقیب ظاهر شده و به بازتولید رهیافت­های متعارض در عرصۀ سیاست خارجی روسیه انجامیده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که سیاست خارجی روسیه در کشاکش این رهیافت‌های متعارض قرار دارد: رهیافت‌های غرب‌گرایی لیبرال، ابرقدرت‌گرایی موازنه‌خواه و ملی‌گرایی در شکل‌های مختلف قوم‌گرایی روسی، پان‌اسلاویسم، هژمون‌گرایی منطقه‌ای و نواستعمارگرایی. این نوشتار از رهیافت سازه‌انگاری بهره می­برد که در چارچوب آن سیاست خارجی، هم­پیوند با روندهای داخلی، نتیجۀ تعارض و تعامل بین نیروهای مختلف و برداشت‌های گوناگون آن‌ها تفسیر می­شود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۰
اسفندیار خدایی

دکتر فرهاد دانش نیا، مهری مارابی؛ دانشگاه رازی کرمانشاه

رقابت‌های پنهان و آشکار آمریکا و روسیه در سال‌های پس از جنگ سرد همچنان تداوم یافته است. کشورهای جداشده از اتحاد شوروی از کانون­های رقابت راهبردی دو کشور در قبال یکدیگر هستند. از یک­سو آمریکا افزایش نفوذ و سیطره بر این جمهوری­ها را در چارچوب هدف‌های کلان خود مبنی بر ورود به حیات‌خلوت روسیه از راه گسترش ناتو به منطقه و کاهش نفوذ روسیه در منطقه می‌داند؛ اما از دیگر­سو این راهبرد آمریکا منافع سیاسی و اقتصادی روسیه را در منطقه مورد تهدید قرار داده است. همین مسئله سبب شده است تا روسیه تلاش کند تا با ایجاد منطقۀ حائل، مانع گسترش حضور آمریکا در منطقه شود. اوکراین در میان این جمهوری‌ها بیش از هر کشور دیگری در مدار توجه و منافع آمریکا و روسیه قرار داشته است. تقابل دو قدرت یاد‌شده در اوکراین و چرایی آن، مسئلۀ‌ اصلی است که نوشتار پیش‌رو تلاش می‌کند تا در چارچوب سازه‌انگاری بدان بپردازد. در پاسخ به چرایی این موضوع، فرضیۀ این است که تقابل آمریکا و روسیه در اوکراین از یک­سو به‌دلیل موقعیت منحصر به فرد اوکراین به‌عنوان کشوری با ویژگی‌های بین‌المللی و از دیگر­سو، نتیجۀ تداوم رقابت دو قدرت در سطح بین‌المللی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۶
اسفندیار خدایی

دکتر علی اکبر جعفری، دانشگاه مازندران؛ وحید ذوالفقاری، دانشگاه مونیخ آلمان

تجربۀ دو خیزش انقلابی روسیه در قرن بیستم که از یک‌سو نظم اقتصادی- اجتماعی نوینی را ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسترهای چرخش نظام سیاسی از پادشاهی به یک جمهوری مردم‌سالار و سپس دولت شورویایی و سرانجام جمهوری برپایۀ ریاست جمهوری را در آخرین دهۀ قرن بیستم آماده کرده است، جنبش‌های مردم‌سالارخواه شناخته می‌شود. در این پیوند، فروپاشی اتحاد شوروی و بروز نظم نوین، به‌‌عنوان جهشی به‌سوی مردم‌سالاری شناخته شده است. بنابراین، با وجود بسترسازی‌های گوناگون برای گذار به‌سوی مردم‌سالاری در یک قرن گذشته، هنوز روسیه در نوسان بین مردم‌سالاری و اقتدارگرایی قرار دارد. پرسش اصلی این است که چرا فرآیند دموکراتیک‌سازی در روسیه ناکام بوده است. فرضیۀ اصلی نوشتار بر تقابل ادراک نخبگان و توده‌ها از مفهوم مردم‌سالاری، فرهنگ سیاسی روسیه، ضعف جامعۀ مدنی، اقتصاد سیاسی دولتی، پیشینۀ امنیتی نخبگان سیاسی و سیاست‌های پوتین بنا شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۵۲
اسفندیار خدایی

دکتر مسعود موسوی شفائیx، محمدتقی بازگرد؛ دانشگاه تربیت مدرس

پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه مدتی در سیاست خارجی دچار خلأ راهبردی شد و دوره‌ای از انفعال در نظام بین‌الملل را تجربه کرد. در این زمان، روندی از سیاستگذاری‌های بی‌ثبات، ناهمگن و غیرشفاف را در سیاست خارجی این کشور شاهد بودیم. در همین دوران آمریکا نفوذ خود را در حوزۀ پیرامونی روسیه گسترش داد؛ اما با تسلط پوتین بر دستگاه حاکمۀ روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحول شد. پوتین راهبرد گسترش نفوذ را سرلوحۀ سیاست خارجی خود قرارداد و خواستار احیای قدرت تاریخی روسیه در عرصۀ جهانی شد. به‌نظر نگارندگان، از میان نظریه‌های روابط بین‌الملل، واقع‌گرایی نوکلاسیک به‌دلیل توجه هم‌زمان به متغیرهای سیستمی و سطح داخلی و تأثیر آن بر سیاست خارجی، چارچوب نظری مناسبی برای بررسی تحول راهبردی در سیاست خارجی روسیه است. هدف این نوشتار بررسی دلایل تغییر راهبردی در سیاست خارجی پوتین است. این نوشتار با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ می‌دهد که مهم‌ترین عوامل گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین چیست؟ فرضیۀ اصلی این است که رشد اقتصادی به‌ویژه ناشی از فروش انرژی و انسجام داخلی روسیه، مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر ادراک رهبران روسیه از قدرت نسبی و ساختار نظام بین‌الملل به راهبرد گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین منجر شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۴۲
اسفندیار خدایی

دکتر عنایت اله یزدانی، احسان فلاحی؛ دانشگاه اصفهان

یکی از بارزترین پیامدهای فروپاشی اتحاد شوروی ایجاد خلأ قدرت در جمهوری­های نواستقلال بود. بدین سبب کشورهای منطقه­ای و فرامنطقه­ای از راه اتحاد و ائتلاف با جمهوری­های قفقاز جنوبی درپی افزایش نفوذ خود در این منطقه هستند. ترکیه و اسرائیل از راه همکاری با جمهوری آذربایجان، محور شرقی- غربی را تشکیل داده­اند. این همکاری، منافع مشترک روسیه و ایران را تهدید می­کند. در مقابل تهران، مسکو و ارمنستان به­‌صورت واکنشی، محور شمالی- جنوبی را به‌وجود آورده­اند؛ اما تعامل تهران و مسکو به‌عنوان بازیگران اصلی این اتحاد چندان پایدار به‌نظر نمی­رسد. بدین سبب نوشتار پیش­رو درپی پاسخ به این پرسش­ها است که «ماهیت همکاری ایران و مسکو در قفقاز جنوبی چیست؟ دامنۀ تعامل سیاست­ خارجی ایران و روسیه، باهدف مقابله با محور شرقی- غربی در چه سطحی است؟» «با گذشت بیش از دو دهه از فروپاشی اتحاد شوروی، همکاری تهران و مسکو در قفقاز جنوبی به سطح راهبردی نرسیده است. تعاملات منطقه­ای این دو کشور ماهیتی تدافعی و کارکردی تاکتیکی دارد». این فرضیه با کاربست موضوع اتحاد و ائتلاف در نظریۀ واقع‌گرایی بررسی خواهد شد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۵
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا مایلی، مریم مطیعی

  در چند دهه اخیر، کشورهای مختلف تمایل به استفاده از قدرت نرم یافته اند. قدرتی که ﺗﺄکید بر استفاده از ابزارهایی در راستای ایجاد جذابیت برای ﺗﺄثیرگذاری و افزایش نفوذ در سایر کشورها دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز با آگاهی از اهمیت قدرت نرم در عصر وابستگی متقابل، از ابزارهایی نظیر دانش، فرهنگ و ایدئولوژی برای اعمال قدرت بر روی کشورهای منطقه ای بهره می برد. در این مقاله این پرسش را مطرح نمودیم که «استفاده از قدرت نرم (دانش، فرهنگ و ایدئولوژی) چه ﺗﺄثیری در جایگاه منطقه ای جمهوری اسلامی ایران داشته است؟» در پاسخ نیز این فرضیه طرح شد که «استفاده بیشتر جمهوری اسلامی ایران از قدرت نرم (دانش، فرهنگ و ایدئولوژی) باعث تحکیم و ارتقای جایگاه منطقه ای ایران شده است.» ایران در حوزه دانش، پیشرفت های قابل توجهی در زمینه پزشکی، سایبری، نظامی و تکنولوژی داشته است، در حوزه فرهنگ، پیشینه غنی ایرانی و اسلامی و اشترکات فرهنگی با کشورهای منطقه دارد؛ همچنین در حوزه ایدئولوژی، بعد از انقلاب اسلامی و ارائه مفاهیمی نظیر نفی تسلط بیگانگان، عدالت و پیوند دین و سیاست بر میزان قدرت نرم خود افزوده است. قدرتی که از آن برای افزایش نفوذ خود در کشورهای منطقه ای از طریق سیاست خارجی بهره می برد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۴۲
اسفندیار خدایی

شراره فراهانی، دکتر محمد مهدی میرزایی

بیوتروریسم به عنوان یک تهدید زیست محیطی در صورت وقوع می تواند ضمن به خطر انداختن امنیت ملی کشور تبدیل به بحرانی ملی شود که مقابله با آن نیازمند مدیریت بحران جهت کاهش اثرات حمله، حفظ آرامش و ثبات جامعه می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی کشورمان و نیز حضور قدرت هایی نظیر آمریکا و رژیم صهیونیستی در اطراف ما، آسیب پذیری کشور در سطح ملی مانند مرزها و مناطق قومی همچنین عدم توانایی برخی دولت های همسایه در اعمال حاکمیت بر تمام قلمرو خود، تروریسم را به یک دغدغه مهم برای جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. در فرضیه نوشتار پیش رو: 1. به نظر می رسد بین امنیت زیست محیطی و امنیت ملی کشور رابطه مستقیم وجود دارد، 2. بین میزان آمادگی دولت و جامعه با اثرات تهدیدات بیوتروریسم رابطه معکوس وجود دارد. یافته های ما حاکی از آن است که عدم برنامه ریزی و آمادگی حکومت و جامعه در برابر یک اقدام بیوتروریستی کلیه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار داده و باعث ایجاد فاجعه ای عظیم می شود، آگاهی و آموزش مردم، همچنین برنامه ریزی دولت در زمینه تهدیدات و حوادث غیر منتظره و غیر طبیعی از جمله بیوتروریسم نقش اسای و کلیدی در کاهش و مهار اثرات بحران های ایجاد شده ناشی از این حوادث ایفا می کند. مهم ترین نتیجه به دست آمده این است که آنچه برای تجزیه و تحلیل یک  عملیات بیوتروریستی ضروری است، داشتن اطلاعات کافی است، زیرا پیشگیری از وقوع عملیات بیوتروریستی مهم تر و بهتر از مقابله با آن بعد از وقوع عملیات می باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۸
اسفندیار خدایی

دکتر فاطمه سلیمانی پورلک؛ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد چالوس

ایران به‌عنوان کشوری که از‌یک‌سو با چالش‌های درون‌ساختاری اقتصادی به‌گونه‌ای تاریخی مواجه است و از رهگذر آن از عدم انطباق ساختاری با نظام اقتصاد جهانی رنج می‌برد، و از‌سوی‌دیگر دهه‌هاست که با سیاست‌های تحریمی غرب دست‌و‌پنجه نرم می‌‌کند، ضرورت‌هایی پیرامون توسعه اقتصادی و سیاست خارجی توسعه‌گرا فراروی خود دارد. براین‌اساس، دغدغه نوشتار حاضر واکاوی عوامل کاربست دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی ایران را ضروری می‌سازد و همچنین چیستی و چگونگی الزاماتی که ناظر بر اجرای آن است. تز اصلی نوشتار حاضر آن است که از‌یک‌سو بازیابی قدرت ملی و بازدارندگی تهدیدهای محیطی کاربست دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی ایران را ضروری می‌سازد و از‌سوی‌دیگر، این ضرورت‌ها در بستر چالش‌های درون‌ساختاری، الزامات راهبردی در سطوح کارگزاری، نهادی و سیاستی را به‌عنوان نقطه‌ عزیمت در اولویت دستورکار دیپلماسی اقتصادی قرار می‌دهند. این الزامات به هم‌پیوندی تدریجی اقتصاد ملی ایران با اقتصاد بین‌الملل کمک می‌رسانند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۵۶
اسفندیار خدایی

دکتر مسعود اسلامی، بهنام دنیاجو؛ دانشکده وزارت خارجه

تغییر در نوع نگرش و رویکرد قدرت‌های بزرگ نسبت به منطقه آمریکای لاتین و همچنین تغییر در ماهیت روابط آنها با کشورهای این منطقه، موجب تحول در رفتارها و اقدامات دیپلماتیک آنها شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا برایند این تغییرات منجر به شکل‌گیری نوعی دیپلماسی رقابتی بین قدرت‌های بزرگ شامل ایالات‌متحده آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا در منطقه آمریکای لاتین شده است؟ در این صورت، مؤلفه‌های اساسی الگوی مزبور چیست و چگونه می‌توان آن را تبیین و تحلیل کرد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش اصلی، مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که در شرایط کنونی روابط بین‌الملل به دلیل گذار نظم جهانی به‌سوی نظام چندقطبی و کاهش قدرت ایالات‌متحده آمریکا، این کشور برخلاف گذشته قادر به اعمال نفوذ گسترده سیاسی و نظامی در کشورهای آمریکای لاتین نیست. از این‌رو، مهم‌ترین رقبای آمریکا در سطح جهانی با اغتنام فرصت، طی سالیان اخیر حضور اقتصادی و نظامی خود را در آمریکای لاتین تقویت کرده و به رقابت دیپلماتیک گسترده‌ای مبادرت ورزیده‌اند. با عنایت به ماهیت و ویژگی‌های موضوع مقاله، تحقیق در چرایی و چگونگی شکل‌گیری الگوی جدید رقابت دیپلماتیک بین قدرت‌های بزرگ در آمریکای لاتین، مستلزم پرداختن به شاخصه‌های علمی-پژوهشی دانش روابط بین‌الملل و تلفیق آن با جنبه‌های کاربردی حرفه دیپلماسی به‌مثابه فن روابط بین‌الملل است. از این‌رو، ابتدا با استفاده از روش تحلیل و تطبیق، مبانی نظری و راهبرد دیپلماسی منطقه‌ای قدرت‌های بزرگ در آمریکای لاتین مورد واکاوی و مقایسه قرار گرفته و سپس با تکیه‌بر برخی شاخص‌های مطرح در حرفه دیپلماسی نظیر اظهارات، موضع‌گیری‌ها، رفتارها، تصمیمات و اقدامات دولتمردان، الگوی رقابت بین قدرت‌های مورد نظر از منظر دیپلماسی مورد ارزیابی حرفه‌ای و تطبیق کاربردی قرار می‌گیرد. در این تحلیل و ارزیابی، شکل‌گیری الگوی دیپلماسی رقابتی قدرت‌های بزرگ در منطقه آمریکای لاتین متغیر وابسته‌ای فرض شده است که تابعی از متغیرهای مستقلی همچون افول قدرت هژمونیک آمریکا، منافع راهبردی قدرت‌های بزرگ و شرایط در حال گذار روابط بین‌الملل و ویژگی‌های کشورهای این منطقه است. متن کامل مقاله

 

۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۵۰
اسفندیار خدایی

لیلا غلامشاهی کتج، دکتر فائز دین پرستی صالح؛ دانشگاه تهران

موضوع این مقاله بررسی عدم تحقق تعامل سازنده به عنوان آموزه‌ی محوری سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایراندر 1404 در سیاست خارجی کشور در طی سالهای 1384 تا 1388 است. پس از بیان مسئله تحقیق و اثبات جنبه‌ی پرابلماتیک آن، راه حل نظری مسأله از طریق مرور نظریه های سطح خرد و کلان تصمیم‌گیری مورد واکاوی قرار گرفت. سپس نظریه تصمیم‌گیری اسنایدر در سیاست خارجی به عنوان چارچوب نظری پژوهش برگزیده شد و در این چارچوب فرضیه پژوهش ارائه شد. پس ازعملیاتی کردن مفاهیم فرضیه و جمع آوری داده‌ها که به صورت اسنادی و کتابخانه انجام شده است، از طریق روش تحلیل روایت، فرضیه پژوهش مورد ارزیابی و داوری قرار گرفته است. یافته های تحقیق، مبین آنست که عوامل عدم تحقق تعامل سازنده مندرج در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در 1404 در سطح کنشگر کلیدی (رئیس جمهور) و در قالب مؤلفه‌های سه‌گانه‌ی توانایی،ارتباطات واطلاعات،انگیزه وی قابل شناسایی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۵
اسفندیار خدایی

دکتر الهه کولایی، فاطمه قدبیگی، سارا روا

روابط جمهوری آذربایجان به عنوان عضوی از سازمان کنفرانس اسلامی با دولت اسراییل، بسیار سریع پس از استقلال این کشور ایجاد شد. در زمانی کوتاه، با وجود اعتراض‌ها، برخی موانع داخلی و منطقه‌ای، ابعاد سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی روابط دو کشور گسترش یافت. در این نوشتار عوامل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی که این دو کشور را به هم نزدیک ساخته و همکاری گسترده آنها را شکل داده، مورد مطالعه قرار گرفته است. روابط میان دو کشور با زمینه‌های متفاوت تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، در عرصه‌های مختلف، یک نمونه قابل توجه از توسعه سیاسی - اقتصادی و تکنولوژیک را نشان داده است. برای پاسخ به این پرسش که اهداف، انگیزه‌ها و اولویت‌های سیاست خارجی دو کشور که موجب ترغیب باکو و تل آویو به گسترش رابطه به سطح موجود شده، واکاوی شده است. سپس با توجه به نبود سفارت جمهوری آذربایجان در اسراییل (تل آویو)، موانع موجود در راه دو کشور برای رسیدن رابطه به سطح دیپلماتیک عادی توصیف و تحلیل می‌شود. بنابراین روش مورد مطالعه در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۲
اسفندیار خدایی

دکتر سعید میرترابی، محمد باقر علی تبار؛ دانشگاه خوارزمی

فروپاشی ساختار دوقطبی نظام بین الملل سبب شد ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقیمانده در قالب قدرت هژمون یا چیره طلب در صحنه جهانی عمل کند.این وضعیت موجب شد بسیاری از مطالعات در حوزه روابط قدرت های بزرگ، بر شیوه واکنش قدرت های درجه دوم نسبت به سیاست قدرت هژه مون تمرکز پیدا کند و در این باره به ویژه الگوی رفتاری روسیه به عنوان قدرت درجه دوم به جا مانده از شوروی سابق مورد توجه قرار گیرد. این مقاله با ابزار کتابخانه ای و روش علی– تحلیلی مبانی راهبرد امنیتی روسیه را در دوره زمانی 2005 تا 2015 مورد توجه قرار داده است. ادعایی که مقاله به عنوان فرضیه مطرح کرده این است که چارچوب کلان راهبرد امنیتی مسکو در دوره 2005-2015 ،موازنه سازی نرم در برابر تهدید قدرت هژمون بوده اما روسیه موازنه سازی سختِ محاسبه شده وهدفمند را نیز در شرایط خاص مد نظر داشته است.مقاله با تمرکز بر واکنش مسکو در قبال بحران های گرجستان(2008)،اوکراین(2014) وسوریه(2011-2015)این ادعا را مورد آزمون قرار داده است. بر این اساس می توان گفت مداخله نظامی روسها در بحران سوریه، در پی محاسبات مسکو از شدت یافتن تهدیدهای امنیتی پس از سقوط احتمالی دولت بشار اسد صورت گرفته است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۸
اسفندیار خدایی

دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی، مصطفی دلاورپوراقدم

توانمندسازی دیپلماسی پارلمانی جمهوری اسلامی ایران، مستلزم بازتعریف و اصلاح برخی از ساختارها و فرایندهای سیاستگذاری در مجلس شورای اسلامی است. در این میان، نبود همسویی بین دیپلماسی رسمی و پارلمانی، کم‌رنگ بودن نقش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در فعالیت‌های دیپلماتیک مجلس شورای اسلامی‌، قاعده‌مند نبودن فعالیت‌های دیپلماتیک مجلس شورای اسلامی‌، عدم مستندسازی و ثبت تجارب مرتبط با دیپلماسی پارلمانی چابک نبودن فعالیت‌های دیپلماتیک مجلس شورای اسلامی‌، کم بودن منابع مرتبط با دانش دیپلماسی پارلمانی‌، فقدان توسعه نظام‌مند احزاب و فراکسیون‌های پارلمانی‌، نبود معاونت بین‌الملل در ساختار سازمانی مجلس شورای اسلامی‌، عدم مکانیسم لازم برای بهره‌گیری از تجارب نمایندگان ادوار با‌تجربه و متخصص‌، فقدان اساسنامه منسجم برای فعالیت گروه‌های دوستی و هیئت‌های دیپلماتیک پارلمانی‌، پایین بودن تعداد اتحادیه‌های پارلمانی منطقه‌ای و فقدان سند مشارکت راهبردی بین وزارت امور خارجه و کمیسیون امنیت ملی تنها بخشی از مجموعه مواردی هستند که توانمندسازی فعالیت‌های دیپلماتیک مجلس شورای اسلامی را با چالش‌هایی مواجه ساخته‌اند‌. در این مقاله ضمن بررسی و اولویت‌بندی موانع فراروی فعالیت‌های دیپلماتیک نمایندگان‌، راهکارهایی برای توانمندسازی دیپلماسی پارلمانی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد شده‌اند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۴
اسفندیار خدایی

دکتر الهه کولایی، رحمن حریری، بهنار اسدی کیا؛ دانشگاه تهرانx

در فراز و نشیب­ روابط ایران و ترکیه، مسئله کُردی آثار و پیامدهای داخلی و منطقه­ای آشکاری داشته است. ملاحظات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران و ترکیه از دهه 1990 به بعد، آشکارا با نیازهای اقتصادی دو کشور پیوند یافته است. این نیازها همکاری دو کشور را معطوف به توجه به واقعیت‌های ژئوپلیتیک نموده است. هیچ‌یک از این دو کشور با نفوذ بر جنبش کُردی در کشور دیگر؛ مشروعیت و ساختار نظام حکومتی دیگری را تهدید نکرده است. از طرفی رقابت‌های دو کشور در کردستان عراق و سعی در تأثیرگذاری بر تحولات مناطق کردنشین سوریه پس از بحران سوریه، حملات داعش علیه کوبانی، روابط دو کشور را به‌سوی تنش پیش برد. مسئله کُردها و ملی­گرایی کُردی، به‌ویژه در کردستان عراق و مناطق کردنشین سوریه، موجب واگرایی در روابط ایران و ترکیه شده است. این نوشتار با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، روابط ایران و ترکیه را در پیوند با مسئله کُردها از سال 1991 تا 2013 بررسی می‌کند. به‌نظر می‌رسد مسئله کردی بر سیاست­های کلی ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی دو کشور تأثیر تعیین‌کننده‌ای نداشته است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۹
اسفندیار خدایی

دکتر جهانگیر کرمی و رقیه کرامتی نیا؛ دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 5+1از رویدادهای سیاسی مهم در سطوح منطقه‌ای و حتی بین‌المللی است که می‌تواند روابط ایران با بسیاری از دولت‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد. این رویداد که از آن در متن «برنامه جامع اقدام مشترک» یک «توافق تاریخی» یاد شده، واکنش بسیاری از کشورهای جهان به‌خصوص قدرت‌های بزرگ نظام بین‌الملل را برانگیخته است. بنابراین با توجه به حضور مستقیم روسیه در پرونده‌ هسته‌ای ایران و نقش ویژه‌ آن به عنوان یکی از 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد در چگونگی پیشبرد این پرونده،این نوشتار به بررسی سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های روسیه در قبال توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 5+1، می‌پردازد و می‌کوشد تا ابعاد عملی جهت‌گیری سیاست خارجی این کشور را مورد بحث قرار دهد. پرسش اصلی این نوشتار آن است که روسیه چه رویکردی را نسبت به توافق هسته‌ای ایران اتخاذ کرده و جهت‌گیری این کشور در دوران پسابرجام در رابطه با ایران چگونه بوده است؟ و این فرضیه مطرح می‌شود که روسیه ضمن برخورد مثبت نسبت به توافق هسته‌ای به منظور حفظ جایگاه و منافع اقتصادی و سیاسی خود هم در ایران و هم در عرصه‌های منطقه‌ای و جهانی با رویکردی عملگرایانه و محتاطانه همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با ایران را در ابعاد گوناگون توسعه داده است.برای بررسی ایده مذکور، نخست به مبانی نظری مرتبط با جهت‌گیری سیاست خارجی دولت‌ها و تحریم‌های اقتصادی و سپس به واکاوی سیاست‌های روسیه در قبال توافق هسته‌ای ایران و عوامل موثر بر شکل‌گیری آن می‌پردازیم، روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و نگارش آن با استفاده از منابع کتابخانه­ای و فضای مجازی می‌باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۴
اسفندیار خدایی

مهدی حبیب اللهی و دکتر حسین مسعودنیا؛ دانشگاه اصفهان

آمریکا با تکیه بر تجربیات بیش از نیم قرن خود درتعامل با منطقه خاورمیانه، مصر را کشوری کلیدی در منطقه قلمداد می کند. به عبارت بهتر، مصر لنگرگاه ثبات وامنیت برای غرب به ویژه آمریکا محسوب می شود، به ‌طوری که در دهه های گذشته واشنگتن- قاهره برای تامین منافع مشترک راهبردی خود در خاورمیانه همکاری‌های نزدیک و مستمری داشته‌اند. با رخداد تحولات بهار عربی و سرنگونی مبارک، سیاست آمریکا در قبال مصر با چالش مواجه شد،با این وجود سیاست خارجی آمریکا ازمدیریت راهبردی خاصی پیروی وتحولات را مدیریت نموده است. نمونه تاریخی چنین رویکردی را می‌توان در نحوه جهت‌گیری آمریکا در قبال ایران به نخست وزیری مصدق مشاهده نمود. بر این اساس با درنظرگرفتن این نکته که سیاست خارجی آمریکا در قبال تحولات مصر و به دنبال آن سقوط مبارک تا به قدرت رسیدن السیسی سه مرحله؛ حمایت، وساطت و مداخله در امور این کشور را شامل می‌شود، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره‌مندی از منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی در صدد است رویکرد آمریکا در قبال تحولات مصر را با جهت‌گیری این کشور در قبال ایران دوره نخست وزیری محمد مصدق به‌صورت تطبیقی مورد مطالعه قرار دهد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۰
اسفندیار خدایی

دکتر منصور رحمانی، مهسا رسولی فر

یکی از کلیدی‌ترین مباحث در سیاست خارجی، مقوله تصمیم‌گیری و تصمیم‌های اتخاذشده رهبران در این عرصه است. در تبیین این مهم با شرح مدل روانشناسی شناختی (به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مدل‌های تصمیم‌گیری) اهمیت محیط روانشناختی در ذهن فرد (که شخصیت نیز در این مقوله قابل‌طرح است) و محیط عملیاتی (که تصمیم در آن اجرا می‌شود) در تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی آشکار می‌شود. نظریه‌های بسیاری در حوزه شخصیت‌شناسی مطرح شده است که در این بین «نظریه روانشناسی شناختی» بیشتر بر مؤلفه‌های ذهنی و محیطی تأکید داشته است، اما یکی از ضعف‌های اساسی آن، غفلت از مؤلفه‌های وراثتی است که می‌توان با کمک مکتب اناگرام و تیپ‌های شخصیتی نه‌گانه‌ مطرح در آن، این کاستی را رفع کرد. گرچه هریک از ابناء بشر دارای شخصیتی منحصربه‌فرد و خاص است، اما الگوهای شخصیتی ثابتی بین آنها وجود دارد که با شناخت این الگوها می‌توان تا حد زیادی تصمیم‌های آنها را پیش‌بینی کرد و یک پژوهشگر سیاسی با کشف کلیدهای روان‌‌کاویِ رفتارهای سیاسی، قادر به شناخت و پیش‌بینی و حتی تغییر این رفتار خواهد بود. به‌منظور شناخت شخصیت رهبران، روش سایکوبیوگرافی بر مبنای تحلیل محتوا مناسب است. درنهایت تمامی افراد ازجمله رهبران سیاسی در یکی از تیپ‌های شخصیتی گنجانده می‌شوند که با شناخت آن تیپ شخصیتی می‌توان تصمیم‌ها، رفتارها و اقدامات سیاسی آنها را تحلیل و سپس پیش‌بینی کرد. متن کامل مقاله

۱ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۳۶
اسفندیار خدایی

الهه نوری غلامی زاده، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکا، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

مهدی محمدی، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات آمریکا

Michele Bachmann’s Political Views on Iran

Elaheh Nourigholamizadeh  and Mehdi Mohammadi

The Tea Party Movement (TPM) is a grassroots conservative reactionary movement that according to the Washington Post’s, Christopher Parker, sees changes in traditional conservative values as a direct threat to its way of life. Initially started as an opposition to the fiscal policies of Barack Obama, the TPM soon embraced radicalism and adopted various hardline stances toward various domestic and foreign issues, ranging from the Obamacare to the recent JCPOA accord with the Islamic Republic of Iran. An influential figure within the TPM is the provocative and uncontrollably vocal former U.S congresswoman from Minnesota, whose controversial views have consistently made headlines in the media and the press. The so-called “undisputed queen of the TPM,” Michele Bachmann was never a shy person in expressing her support of Israel as well as her questionable antagonism towards Muslims and more importantly, the Islamic Republic of Iran. This study aims to investigate political views of Michele Bachmann on major domestic and foreign issues, as well as her stance regarding the Islamic Republic of Iran, by utilizing qualitative-based systematic review and content analysis of official documents, congressional records and the media coverage. A new perspective is offered to the understanding of republican-sponsored radicalism that the TPM employs vis-à-vis the Islamic Republic of Iran. Furthermore, it is shown that the TPM and its members have negative views with regard to Iran and adopt anti-Iran stances that parallel of today’s Republican Party. Full Text

 

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۹
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی، دکتر الهام کدخدایی، دکتر فاطمه شفیعی؛ دانشکده مطالعات جهان

با توجه به اینکه ایالات متحده قدرتمندترین کشور جهان است، تصمیمات و سیاست های آن بر کل جهان تأثیرگذار است. سؤال اینجاست که این تصمیمات چگونه اتخاذ می شوند. آیا آنها نتیجه سیاست های داخلی و روندهای دموکراتیک هستند، و یا بر مبنای عقاید و قضاوت طبقه ممتاز حاکم و یا نفوذ لابی های گروه های ذی نفوذ اتخاذ می شوند؟ هدف این مقاله، بررسی روند پیچیده تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده است و نهادها، روندها و عناصری را که گروه های ذی نفوذ برای تأثیرگذاری در نظام تصمیم گیری به کار می برند را مورد بررسی قرار می دهد. نویسندگان مقاله با ارائه مدلی متفاوت از مدل های رایج، نشان می دهند که نظام تصمیم گیری سیاست خارجی امریکا چگونه تحت تأثیر هم زمان نهادهای رسمی و غیررسمی قرار دارد. مقاله نشان خواهد داد که گروه های ذی نفوذ می توانند از هر راه ممکن سیاست های مورد نظر خود را در داخل نظام قانونی واشینگتن ایجاد و میان این دو ارتباط برقرار کنند و اینکه بازیگران غیررسمی با استفاده از سازوکارهای متفاوت و نفوذ در روند پیچیده تصمیم گیری امریکا، تا حد زیادی موفق شده اند بخش عمده ای از خواسته های مورد نظر خود را در عرصه سیاست خارجی وضع نمایند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۱
اسفندیار خدایی

دکتر مختار صالحی، فرامرز حسن زاده؛ دانشگاه مازندران

اتخاذ رویکرد مناسب برای توسعه، یکی از موضوعات مهم در اقتصاد سیاسی بین‌الملل است. برنامه‌های ارائه شده در اجماع واشینگتن، از رویکردهای غالب در این زمینه است. اما در سال‌های اخیر، با رشد خیره‌کننده اقتصاد چین، توجه بسیاری از صاحب‌نظران به این موضوع جلب شده که چین در حال تبدیل به الگوی جدید توسعه برای کشورها است؛ که از آن به اجماع پکن یاد می‌شود. متاثر از این شرایط، سئوال اصلی پژوهش این است که شباهت‌ها و تفاوت‌های اجماع واشینگتن و اجماع پکن کدامند؟ تا چه حد اجماع پکن می‌تواند به الگوی جدید توسعه برای کشورهای خواهان توسعه تبدیل شود. بنابر فرضیه، به نظر می‌رسد، شباهت‌های دو مکتب تاکید بر صادرات، تجارت آزاد و الگوی توسعه‌گرایی در مقولات اقتصادی و سیاسی از سوی هر دو مکتب است. تفاوت‌ دو مکتب در تاکید اجماع پکن بر دولت محوری و اقتدارگرایی در توسعه، تلفیق جغرافیای اقتصادی و سیاسی و تاکید بر اقتصاد مبتنی‌بر نوآوری است که در اجماع واشینگتن نادیده گرفته شده است. چهارچوب نظری موضوع، مبتنی‌بر اقتصاد سیاسی دولت محور رابرت گیلپین است. برای بررسی موضوع نیز از روش پژوهش علّی – مقایسه‌ای استفاده شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۵
اسفندیار خدایی

دکتر وحید ذوالفقاری

تجربه بازیگر قربانی، تلاش برای تحکیم حکمرانی متمرکز و خیزش اقتصادی گسترده، منجر به تغییر رفتارهای رأی‌دهی چین در شورای امنیت شد. بدین ترتیب، پرسش از چرایی گشت و بازگشت‌های رأی‌دهی چین به عنوان اهتمام اصلی پژوهش حاضر است. چنین تغییراتی برآیندی از دو لایه ایستارهای سیاسی پراگماتیکِ «منافع ملی» و «موقعیت و وجهه بین‌الملل» است. بر این اساس، در صورتی که منافع پکن در کشور هدف تابع تغییرات شکننده نشود و مکانیسم‌های نهادی دیگری برای تغییر ایستارهای دولت هنجارشکن وجود نداشته باشد، چین به تولید ائتلاف آراء می‌پردازد. بدین ترتیب، پژوهش حاضر با کاربست تئوری امنیت و مسئولیت جمعی و روش شناسی تحلیلی- تطبیقی به آزمون فرضیه می‌پردازد. براساس یافته‌های پژوهش، میزان اهمیت استراتژیک موضوع سیاسی، منجر به تغییر ایستارها و رفتارهای پکن در شورای امنیت می‌شود. به دیگر سخن، پکن درصدد کسب دستاوردهای حداکثری، با هزینه‌ها و مسئولیت‌های حداقلی سیاسی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۰
اسفندیار خدایی

دکتر حسن احمدیان،دانشگاه تهران

هدف از این مقاله بررسی سطح و ویژگی‌های تغییر صورت گرفته در سیاست خارجی عربستان سعودی است. در مورد این گزاره که سیاست خارجی عربستان شاهد تحولاتی کم‌سابقه است، اجماعی در ادبیات موضوع دیده می‌شود، اما محوریت تغییر (چرایی وقوع)، سطح تغییر (اصول یا ابزارها) و جایگاه بازیگران اصلی (ایران و ایالات متحده) در آن، اختلافات جدی برانگیخته است. فهم سه مؤلف یادشده، به ویژه مؤلف بنیادین چرایی وقوع تغییر، چهارچوبی برای ارزیابی و دسته‌بندی بروندادهای سیاست خارجی عربستان به دست می‌دهد. به همین دلیل فرضیه‌های متنوعی در پاسخ به چرایی وقوع تغییر مطرح شده است. از آنجا که پاسخ به این پرسش برای تبیین دو مؤلفه دیگر (سطح تغییر و جایگاه بازیگران اصلی در آن) محوری است، نویسنده پس از پرداختن به فرضیه‌های موجود، این فرضیه را مطرح می‌کند که تلاش برای حفظ و تحکیم جایگاه منطقه‌ای (در کوتاه و میان‌مدت) و ارتقای آن (در بلندمدت) در نظم متحول منطقه‌ای و بین‌المللی در کانون تحولات سیاست خارجی عربستان جای دارد. با بررسی این فرضیه، به الگویی رسیدیم که در سه محور به سیاست خارجی نوین عربستان جهت می‌دهد: تضاد با ایران و تضعیف جایگاه منطقه‌ای آن؛ تنزل ضرورت تطابق اولویت‌های سعودی با رویکرد امریکا؛ و حرکت در چهارچوب نهادین با هدف مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های عربستان و مشروعیت‌زدایی از کنش رقبا و دشمنان. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۱۶
اسفندیار خدایی

دکتر محسن اسلامی، دکتر فرزانه نقدی؛ دانشگاه تربیت مدرس

جمهوری اسلامی ‌همواره با تحریم‌ها روبرو بوده و سیاست و روابط خارجی آن، به‌خصوص با ایالات متحده و اتحادیه اروپایی، تحت‌تاثیر تحریم‌ها قرارداشته است. توافق بین‌المللی برجام (1394)، پس از تحریم‌های متوالی، موافقان و مخالفان را به گمانه‌زنی‌های بسیار درباره بازتاب برجام در سیاست خارجی دو کشور برانگیخته است. به باور موافقان برجام، این توافق به معنای خاتمه سیاست‌های تحریم ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی است. درحالی‌که از نظر این مقاله به‌واسطه شرایط پیچیده خاورمیانه، گسترش تروریسم و وضعیت گذار ژئوپلیتیک منطقه، تحقق چنین شرایطی بعید به نظر می‌رسد. سئوال اصلی این است که تاثیر برجام بر سیاست خارجی ایالات متحده، به‌ویژه سیاست تحریم در برابر جمهوری اسلامی ایران در پسابرجام چه خواهد بود؟ بنا به فرضیه مقاله، تحریم‌های مالی، اقتصادی، دفاعی و نظامی به‌عنوان یک ‌راه‌حل آزمایش شده در مهار قدرت اقتصادی و نظامی ج.ا. ایران، در سند راهبردی ایالات متحده امریکا نهادینه شده است و نمی‌توان آن را به‌آسانی نادیده گرفت. نظریه تحریم،‌ منافع ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای آن کشور را همچون رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، تامین کرده است و این گروه، آزادسازی انرژی مالی و اوج‌گیری قدرت جمهوری اسلامی در پسابرجام را مخالف منافع خود و در جهت پیروزی کامل محور مقاومت و تسهیل زمینه‌های تسلط جمهوری اسلامی در منطقه می‌بینند. بنابر ذهنیت نخبگان سیاسی ایالات متحده، گفتمان‌های مخالف توافق هسته‌ای و موفقیت سیاست تحریم ج.ا. ایران در تامین منافع ایالات متحده، استمرار تحریم و تصویب تحریم‌های جدید از سوی نخبگان سیاسی ایالات متحده بسیار محتمل خواهد بود. متن کامل مقاله

۲ نظر ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۴۸
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی و دکتر الهام کدخدایی؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

 The Role of Academic Discourse in Shaping US-Israel Relations

Mohammad A. Mousavi, Elham Kadkodaee

Highlighting the need for a more nuanced and multidimensional approach to understanding the relationship between America and Israel, the current article suggests constructivist international relations as a theoretical framework that has the capacity to explain such complexity through the concept of collective identity. According to Alexander Wendt’s version of constructivism, in a Kantian culture of anarchy, states can become friends rather than rivals or enemies, meaning that the security and interests of the Self and Other become identical. In such a situation, a collective identity is formed between the two entities, leading to a friendship that involves not only governments but also the societies, and includes cultural and psychological dimensions as well as geopolitical ones. The current article argues that non-governmental entities such as the academia can play a significant role in constructing such a collective identity. Pro-Israel scholars actively promote a collective identity by producing output that clearly define Israel and America as the Self, and Arabs/Muslims/Palestinians as the Other or the dangerous common enemy. To remain more focused, Holocaust and anti-Semitism are selected as specific fields of study through which formation of the Self/Other dichotomy in academic discourse is studied. A critical discourse analysis of texts authored by Alvin H. Rosenfeld, Andrea Markovits and Josef Joffe will be carried out to demonstrate the themes through which this binary is established. The identification of these themes, and the overall endeavor of pro-Israel scholars to construct American identity in a pro-Israel manner, is necessary for understanding the ideational basis of American relations with Israel.  Download Full Text

۰ نظر ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۹
اسفندیار خدایی

دکتر صمد قائم پناه، منیر دشتی ورمزانی؛ دانشگاه قزوین

نفوذ سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا در مبادلات جهانی و منطقه‌ای می‌تواند زمینه مناسبی را برای گسترش همکاری و همگرایی بین دو طرف فراهم ‌آورد؛ اما تاکنون روابط دو طرف در طول بیش از سه دهه نه تنها نهادینه نشده؛ بلکه با فراز و نشیب همراه بوده و در دوره‌هایی به سردی گراییده است. می‌توان گفت اتحادیه اروپا تنها سازمان بین‌الدولی در سطح جهان است که رابطه با آن به اندازه رابطه با دولت‌های عضو آن سازمان دارای اهمیت است. این اتحادیه یکی از بازیگران نوخاسته در عرصه بین‌الملل است که پس از پایان جنگ سرد مجال بیشتری برای تقویت خویش در عرصه روابط بین‌الملل پیدا کرده است. از همان آغاز بروز بحران هسته­ای، اتحادیه اروپا خود را یکی از طرف­های اصلی حل وفصل مسئله هسته­ای ایران معرفی نموده است و این موضوع از سوی ایران نیز، مورد پذیرش قرار گرفته است. در این تحقیق، با استفاده از روش سازه انگارانه و با توجه به توافق هسته­ای ایران با کشورهای 5+1 و پذیرش برجام، به دنبال بررسی روابط ایران و اتحادیه اروپا در دوران پسابرجام هستیم. متن کامل مقاله

۱ نظر ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۵
اسفندیار خدایی

دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران؛ زمستان 95

مقاله علمی پژوهشی در مجله Iranian Review of Foreign Affairs

Mohammad Javad Zarif

Much is being articulated today about the formidable challenge presented to the global community by terrorism and extremism, and on the approaches to combat and contain—and hopefully eradicate—them. Regardless of where each state stands on these twin challenges, and whatever the quintessence of the official policy of this or that country, the international community in its entirety shares the common conviction that these problems need to be addressed urgently. The global community must be rid of them as effectively as possible, and I doubt the exigency of the challenging task before us all is in any question. The twin problems of terrorism and extremism, far beyond the never-ending polemics among politicians, stand out as the natural outcome of intrinsic failings in the current (and recent) international situation. They are neither confined to any part of the world, are exclusive to one religion, nor can they be combated on a regional basis and then only through heavy reliance on military hardware. After a decade-and-a-half of wholesale failure in combating post-9/11 terrorism, ugly realities on the ground push us to look at these challenges with open eyes—without illusions or indeed self-delusion. It should have become all too clear by now that a successful, effective fight against these two cancerous phenomena calls for a comprehensive approach and a multi-pronged strategy which depends, first and foremost, on a sober understanding and recognition of their enabling social, cultural, economic and global conditions. Full Text of the Article
۰ نظر ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۰
اسفندیار خدایی

یاسر اسماعیل زاده امامقلی؛ حسنعلی احمدی فشارکی

نسل نوین مطالعات امنیتی، نتیجه گذر از جنگ سرد است که مفاهیم و تعاریف سنتی از امنیت را به‌سوی جنبه‌های متنوعی مانند امنیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی معطوف کرد. این مقاله می‌کوشد تا تاثیر یکی از خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین تهدیدات امنیتی بین‌المللی یعنی داعش بر امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحلیل کند. سؤال اساسی این است که «پدیده داعش به‌عنوان یک تهدید؛ چه نسبتی با امنیت ایران دارد؟» تجزیه و تحلیل داده‌های موجود نمایانگر آن است که حضور و نفوذ داعش در منطقه از منظر امنیتی به‌مثابه شمشیری دو لبه برای امنیت ایران عمل می‌نماید که در صورت عدم توجه به هر تیغه‌، تحلیل تأثیر وجود داعش بر امنیت ایران ناقص و نارسا خواهد بود. این مقاله می‌کوشد با روش پژوهش تبیینی و با استفاده از ابزار کتابخانه‌ای و فیش‌برداری منابع داخلی و خارجی، تأثیر متغیر مستقل «تهدید داعش» بر «امنیت ایران» را واکاوی کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۲۷
اسفندیار خدایی

دکتر سید محمد طباطبایی، حدیث آسمانی؛ دانشگاه علامه طباطبایی

از جنگ جهانی دوم به بعد، روابط روسیه و امریکا به‌عنوان دو دولت اصلی سیستم‌ساز، همواره از مهم‌ترین موضوعات بین‌المللی بوده و بیش از هر رابطه دیگری بر نظام بین‌الملل و روابط سایر دولت‌ها تأثیر گذاشته است. آثار روابط این دو کشور و مسائل مختلف مربوط به آن در حوزه‌های گوناگون، می‌تواند علاوه‌بر نظام بین‌الملل به شکل‌گیری و پایان بحران‌ها کمک کند؛ ازاین‌رو می‌توان گفت بسیاری از مسائلی که در دستورکار نظام بین‌الملل قرار دارد، به‌گونه‌ای به اراده این دو قدرت بزرگ مربوط می‌شود. اینها ویژگی‌های ساختاری نظام بین‌المللی، از زمان جنگ جهانی دوم تا پایان جنگ سرد و حتی تا کنون بوده‌اند. انعقاد قراردادهای استارت، یکی از نقاط عطف تعاملات دو کشور در یک دهه اخیر است که تلاش این مقاله پرداختن به ابعاد تأثیر آن بر روابط دو قدرت و نظام بین‌الملل از زاویه‌ای متفاوت است. بخشی از مطالعه ابعاد یادشده نیز در گرو بررسی واقعیت‌‌های مربوط به توان بازدارندگی ناشی از تسلیحات هسته‌ای ایالات متحده و روسیه است که به‌وضوح و به شیوه‌های گوناگونی مورد استفاده ابزاری و یا اهرم فشار در راستای تعاملات سازنده یا تنش‌آفرین قرار می‌گیرد. معاهدات استارت، به‌ویژه استارت 2 که از سری قراردادهای کاهش تسلیحات اتمی میان روسیه و امریکا است، نقش بسزایی در برقراری دوباره موازنه قدرت و به‌طور مشخص در تثبیت توان بازدارندگی دو کشور ایفا کرد؛ بنابراین، رویکرد مطالعه در چارچوب واقع‌گرایانه والتزی که از بعدی ساختاری و کلان به مسئله موازنه میان قدرت‌های بزرگ می‌پردازد و نظریه‌های متعددی را درباره آثار تسلیحات هسته‌ای در روابط قدرت‌ها و ساختار بین‌الملل ارائه کرده است، راهگشا خواهد بود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۲۳
اسفندیار خدایی

حسین خالدی، محمد نظری، مراد دلالت

قدرت دارای دولایه سخت و نرم است. قدرت نرم عبارت است از: " توانایی کسب آنچه می‌خواهید، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش." در طول حدود هفت دهه اخیر از اتحاد استراتژیک تا قطع روابط و درگیری نظامی را می‌توان در پرونده مناسبات ایران و آمریکا مشاهده کرد. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی درصدد بررسی نقش و ابعاد قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران از منظر پدافند غیرعامل است. بر اساس یافته‌های پژوهش، بررسی مناسبات آمریکا با جمهوری اسلامی ایران نشان‌دهنده این واقعیت است که در دهه اول پیروزی انقلاب، آمریکا بیشتر از قدرت سخت علیه ایران استفاده کرده است که نمونه بارز آن، تحریم‌های اقتصادی، حمله به طبس و همکاری آمریکا با عراق در طول جنگ تحمیلی و وقوع درگیری‌های مستقیم و غیرمستقیم نظامی این کشور با ایران است. با شکست آمریکا در کاربرد قدرت سخت علیه ایران، این کشور به استفاده از قدرت نرم علیه ایران توجه بیشتری کرده است. بر همین اساس سیاست آمریکا در برابر ایران به ویژه پس از یازده سپتامبر آمیزه‌ای از شاخصه‌ای نرم و سخت است که یکی در مقام بسترساز، مکمل و توجیه‌کننده دیگری عمل می‌کند. درنتیجه در سیاست دفاعی کشور توجه به پدافند غیرعامل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

۰ نظر ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۸:۱۷
اسفندیار خدایی

سید امین صدرپور، دکتر محمد حسین جمشیدی، دکتر محسن اسلامی
در عصر حاضر، دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای قدرت نرم برای اثرگذاری بر کنش‌های بازیگران بین‌المللی، از سوی برخی کشورهای قدرتمند در عرصه سیاسی مورد استفاده قرارگرفته است، اما با پیشرفت تکنولوژی و گسترش ارتباطات، دیپلماسی عمومی نیز ساز و کار نوینی را برای تحقق اهداف خود به کار گرفته است. مقاله حاضر بر آن است که با بررسی نظریه جوزف نای پیرامون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی، جایگاه این رویکرد را در تعیین ساز و کار نوین دیپلماسی عمومی مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین، نویسندگان در این مقاله با استفاده از روش علمی و رویکرد توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ این پرسش هستند که دیدگاه جوزف نای در تبیین نظریه قدرت نرم چه تاثیری بر تعیین ساز و کار کنونی دیپلماسی عمومی در جهان داشته است. در پاسخ به این پرسش، یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که جوزف نای در خلال نظریه قدرت نرم به دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های قدرت نرم توجه بسیار دارد و برای آن سه مولفه اساسی را بیان می‌کند که شامل ارتباطات روزانه با مردم، ارتباطات استراتژیک موضوعی و گسترش روابط بلند مدت با افراد کلیدی در کشورهای هدف می‌شود؛ که این سه مولفه امروزه به سه محور اساسی ساز و کار نوین دیپلماسی عمومی تحت عنوان مدیریت پیام، برقراری ارتباطات راهبردی و تثبیت روابط پایدار تبدیل شده است.

۰ نظر ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۸:۱۰
اسفندیار خدایی

دکتر محمد جعفر جوادی ارجمند، جواد عرب‌عامری

پرسش از علل شکل‌گیری و تداوم دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل سال‌ها به یکی از دغدغه‌های محققان سیاست خارجی و روابط بین‌الملل تبدیل‌شده است. بیشتر آثاری که روند شکل‌گیری و تحولات این دشمنی را بررسی کرده‌اند، از چشم‌انداز نظریه‌های خردگرا(اثبات‌گرا) در روابط بین‌الملل به موضوع پرداخته‌اند. این درحالی است که دشمنی این دو واحد سیاسی در طی سه دهه گذشته از روند به‌نسبت پایداری برخوردار بوده است و محاسبات خردگرا قادر به ارائه یک تحلیل ثابت از علل شکل‌گیری و تداوم دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل نیستند؛ بنابراین، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه علل یا عواملی اسرائیل را مبدل به یک دشمن پایدار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ساخته است؟ فرضیه‌ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می‌شود این است که نگاه به اسرائیل در سیاست خارجی ج.ا.ایران را باید در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی مورد ملاحظه قرار دارد، از این‌‌رو پیش از آنکه این تضاد در قالب رقابت‌های راهبردی طرفین قابل تبیین و تفسیر باشد، تلقی از اسرائیل در گفتمان سیاست خارجی غرب‌گرای پهلوی دوم به‌‌مثابه «خودی» است که نقش مهمی در برساخته‌شدن اسرائیل به‌‌عنوان «دیگری» یا غیر در گفتمان سیاست خارجی اسلام سیاسی امام خمینی (ره) داشته است. در راستای تبیین این فرضیه تلاش می‌شود از نظریه گفتمان لاکلائو و موفه و به‌ویژه مفهوم دیگری(Otherness) در این نظریه استفاده شود. از آنجایی‌که نظریه گفتمان لاکلائو و موفه فاقد ابزاری برای تحلیل متن می‌باشد، از روش تحلیل متن فرکلاف در دو گفتمان رقیب استفاده‌شده است. نتایجی که از این بررسی حاصل شد به این وجه است، از آنجایی‌که ظهور، تکامل و بسط گفتمان‌ها در سایه سنگین دیگری یا غیر صورت می‌گیرد و این دیگری، عملکردی دوسویه داشته و از یک‌سو مانع عینیت و تثبیت هویت شده و از سوی دیگر، سازنده هویت و عامل انسجام گفتمانی است، اسرائیل به‌‌مثابه دیگری (غیر) نقش یک بیرون سازنده(Constitutive Outside) را در هویت‌بخشی به گفتمان سیاست خارجی اسلام سیاسی امام خمینی (ره) در تقابل با دگر پهلویستی خود ایفا نموده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۰
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا دهشیری، مسلم گلستانx

این مقاله درصدد کاربست نظریه واقع‌گرایی ساختاری برای تحلیل الگوی مدیریت بحران‌ سوریه از سوی قدرت‌های بزرگ در نظام تک-چندقطبی است. وفق منطق واقع‌گرایی ساختاری، تغییر ساختار نظام بین‌الملل از دوقطبی دوران جنگ سرد به تک‌قطبی و پس از آن به تک-چندقطبی موجب تغییر در فرآیندهای نظام بینالملل شده است به تَبَعِ آنها (ساختار و فرآیند)، الگوی رفتاری دولتها و مدیریت بحران‌ها نیز متفاوت میگردد. از این‌ رو، سئوال اصلی آن است که اقتضائات نظام تک-چندقطبی چگونه بر الگوی رفتاری قدرت‌های بزرگ در مدیریت بحران‌ بین‌المللی سوریه تأثیر گذاشته است؟ بر این اساس فرضیه پژوهش این است که محدودیت‌های نظام تک-چندقطبی الگوی رفتاری قدرت‌های بزرگ را به سمت «موازنه قوای نامتقارن» در عرصه سیاست بین‌الملل در مدیریت بحران‌ها و به ویژه بحران سوریه سوق داده است. موازنه قوای نامتقارن به عنوان یک الگوی رفتاری از ابزارهای متفاوتی مانند ابزار نهادی، ابزار ائتلافی، ابزار تهاجمی و ابزار تحریمی بهره می‌گیرد تا بحران‌ها را مدیریت کند. روش پژوهش مبتنی بر راهبرد پژوهشی توصیفی- تحلیلی میباشد. سطح تحلیل پژوهش نیز مطابق با نظریه واقع‌گرایی ساختاری از نوع تصویر سوم یا سطح نظام بینالملل است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۶
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا ملکی، فرزاد محمدزاده ابراهیمی

روابط ایالات متحده با رژیم صهیونیستی بخش مهمی از سیاست خاورمیانه‌ای امریکا را شکل می‌دهد، بطوریکه تغییر روسای جمهوری در این کشور هم تاکنون نتوانسته است تاثیر مهمی در روابط آنها ایجاد کند. علی‌رغم فراز و فرود در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی و اختلاف‌نظر سران آن دو درخصوص برخی مسائل، باراک اوباما تعهد خود را به امنیت رژیم صهیونیستی اعلام و از حفظ اتحاد کشورش با این رژیم حمایت کرده است. با این وجود، از سیاست خارجی دولت باراک اوباما مخصوصاً در رژیم صهیونیستی، انتقادات زیادی به عمل آمده و روابط دو کشور در دوره ریاست جمهوری اوباما با تنش و اصطکاک‌هایی همراه بوده است. علت رخداد این مشکلات در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی از کجا ناشی می‌شود؟ با توجه به نزدیکی اصول سیاست خارجی اوباما به واقع‌گرایی، ریشه انتقادها و مشکلات در روابط آنها را باید در سیاست خارجی واقع‌گرایانه دولت اوباما و به تبع آن تغییر در راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده واکاوی کرد. از این ‌رو مقاله حاضر درصدد است با بهره‌گیری از روش توصیفی-تحلیلی ضمن تحلیل دکترین واقع‌گرایانه اوباما، پیامدهای این دکترین بر رژیم صهیونیستی را مورد بررسی و کنکاش قراردهد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ دی ۹۵ ، ۱۴:۲۷
اسفندیار خدایی

دکتر حسین کریمی فرد، دانشگاه آزاد اهواز

ایجاد پایگاه‌های نظامی خارجی موضوعی کلیدی برای درک توزیع قدرت براساس حوزۀ نفوذ است. قدرت‌های بزرگ به‌منظور برتری در توازن قوا، ثبات استراتژیک و گسترش حوزۀ نفوذ در مناطق خاصی از جهان پایگاه‌های نظامی ایجاد می‌کنند. به‌طور معمول یک دولت به متحدان و دولت­هایی که تصورات مشابه دربارۀ منافع مشترک یا تهدید مشترک د‌ارند اجازۀ حضور نظامی می­دهد. با این حال، حضور طولانی‌مدت نظامی به مشکلات سیاسی، اجتماعی و زیست‌محیطی در کشور میزبان منجر می‌شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و مقالات اینترنتی و تأکید بر پایگاه­های نظامی آمریکا در جهان به‌خصوص در شرق آسیا (فیلیپین، ژاپن و ...) و خاورمیانه (افغانستان، ...) به این نتیجه رسید که ایالات متحدۀ آمریکا با ایجاد پایگاه­های نظامی درصدد گسترش قدرت و نفوذ به ماورای مرزها به منظور دستیابی به اهداف و مقاصد مختلف است، از جملۀ این اهداف می‌توان به افزایش حوزۀ نفوذ، تسلط و کنترل مناطق ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، تأمین منافع اقتصادی به‌خصوص دستیابی به منابع انرژی و کنترل آنها و مهار قدرت‌های رقیب اشاره کرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۴۹
اسفندیار خدایی

دکتر زهرا احمدی پور، رضا جنیدی؛ دانشگاه تربیت مدرس

پژوهش حاضر­ با بهره­گیری از رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی درصدد تبیین مفهوم گفتمان ژئوپلیتیکی تروریسم است. آنچه تروریسم را به گفتمانی ژئوپلیتیکی تبدیل می­کند، تعاریف متفاوت حکومت‌ها از تروریسم و استفاده ابزاری از آن جهت توجیه اقدامات ژئوپلیتیکی خود می‌باشد. گفتمان ژئوپلیتیکی تروریسم را به‌سختی می­توان چیزی بیش از “معجونی استعاری از اصطلاحات خاص سیاسی” دانست که هر یک از قدرت­ها در راستای تأمین منافع خود در صدد تعریف آن هستند و در راستای مقبول جلوه ‌دادن آن در نظر افکار عمومی با یکدیگر رقابت می‌کنند. مقاله­ حاضر در جهت تبیین این مفهوم، گفتمان ژئوپلیتیکی تروریسم در دولت بوش را بر اساس تحلیل انتقادی گفتمان، به‌عنوان نمونه­ای موردی، مورد تحلیل قرار می­دهد. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که دولت بوش، در فرایند تصویرسازی ژئوپلیتیکی خود از خاورمیانه، از دوگانه‌های مختلفی که از گفتمان تروریست برساخته می­شود، بهره می­گیرد تا ضمن هویت­سازی، مداخلات ژئوپلیتیکی خود در سطح جهان به‌ویژه در عراق و افغانستان را توجیه نماید. مهم­ترین این دوگانه­ها عبارتند از: خوب در برابر بد؛ قانون‌مداری در برابر قانون‌شکنی؛ تمدن در برابر بربریت؛ و آزادی در مقابل استبداد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۴۵
اسفندیار خدایی

دکتر عباس مصلی نژاد، دانشگاه تهران

در ادبیات راهبردی عربستان در مواجهه با ایران در سال 2015، نشانه‌هایی از تهدید و تشدید بحران مشاهده می‌شود. نشانه‌های چنین ادبیاتی در سیاست عملی عربستان در بحرین، یمن، سوریه، عراق و لبنان نیز مشاهده می‌شود. تشدید بحران نشانه‌هایی از تهدید امنیتی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. مشارکت کشورهای اتحادیۀ عرب به‌ویژه مصر و امارات عربی متحده با سیاست‌های منطقه‌ای ترکیه و عربستان سبب گسترش بحران منطقه‌ای شده است. مدیریت امنیت منطقه‌ای در روابط ایران و عربستان صرفاً براساس سیاست‌گذاری موازنۀ منطقه‌ای امکان‌پذیر است. ریشه‌های تاریخی چنین بحرانی در روابط امنیتی ایران و عربستان به سال 2006 بازمی‌گردد. شیعیان در سال‌های بعد از جنگ سرد توانستند در محیط‌هایی که دارای اکثریت جمعیتی بودند، موقعیت خود را تثبیت کنند. دشمنی و خصومت در سال 2003 افزایش یافت و در سال 2006 بعد از مقاومت حزب‌الله در برابر رژیم صهیونیستی، تشدید شد. در این شرایط، مقاومت اسلامی علیه محافظه‌کاری منطقه‌ای، مداخله‌گرایی آمریکا و برتری‌طلبی رژیم صهیونیستی سازماندهی شده ‌بود. نتیجۀ چنین فرایندی را می‌توان در شکل‌گیری کنفرانس شرم‌الشیخ علیه ایران در نوامبر 2006 مورد توجه قرار داد. این کنفرانس با مشارکت عربستان، مصر، اردن، امارات متحدۀ عربی و آمریکا در مقابله با هویت‌گرایی اسلامی شکل گرفت. چنین فرایندی زمینه‌های لازم برای گسترش بحران هویتی خاورمیانه را به‌وجود آورد. بحران‌سازی بخشی از سیاست امنیتی عربستان برای موازنه‌‌گرایی با ایران محسوب می‌شود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۴۱
اسفندیار خدایی

دکتر علی اصغر کاظمی، شهرام عسکری حصن

در سال‌های اخیر مذاکرات به‌منظور تغییر قدرتمندترین و مؤثرترین رکن سازمان ملل متحد (شورای امنیت)، به مباحث گسترده‌ای دامن زده است. مزایا و اختیارات ویژۀ اعضای دائم شورای امنیت مانند حق وتو، اعمال تحریم و ... از سویی موجب برنتابیدن نظم موجود از جانب دولت‌های منتقد و اصلاح‌طلب شده، و از دیگر سو پنج عضو دائم شورای امنیت را در مسیر حفظ وضع موجود، متحد ساخته است. به هر حال از آنجا که شورای امنیت نمایندۀ کلیۀ کشورهای دنیا نبوده ومسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است، نویسنده در این مقاله ضمن بررسی اجمالی دلایل نارضایتی از شورای امنیت با تأکید بر گروه4 موانع اصلی ناکامی دولت­های اصلاح‌طلب را دو طیف سیاسی و حقوقی بررسی می‌کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۳۵
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی شیرخانی؛ دکتر ستاره طاهرخانی؛ دانشگاه تهران

در منازعات نامتقارن، قدرت‌های بزرگ اغلب در برابر دولت‌های ضعیف از استراتژی قهری استفاده می‌کنند. با توجه به اینکه تهدیدات قهری دولت‌های قدرتمندتر به‌واسطۀ تعیین مجازات شدیدتر در ازای نافرمانی طرف مقابل مؤثرترند، به‌نظر می‌رسد دولت‌های ضعیف باید تسلیم درخواست‌های قهری قدرت‌های بزرگ شوند تا گرفتار مجازات آنها نشوند. اما چرا شواهد و مطالعات تجربی بسیاری عکس این قضیه و در واقع ناکامی استراتژی قهری و مقاومت دولت‌های ضعیف و در نهایت انتخاب استراتژی پرهزینۀ نظامی صرف از سوی قدرت‌های بزرگ را نشان  می‌دهند؟ این سؤالی است که فیل هان با تهدید بقای دولت ضعیف به آن پاسخ می‌دهد. در این مقاله، برای تعمیم نظریۀ هان به مواردی که با آن قابل تبیین نیستند، آن را تعدیل کرده و با مطالعۀ موردی منازعۀ میان ایالات متحدۀ آمریکا و کرۀ شمالی حمایت می‌کنیم. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۳۲
اسفندیار خدایی

دکتر بهاره سازمند، دانشگاه تهران؛ دکتر فریبرز ارغوانی، دانشگاه تهران

هدف این مقاله بررسی دلایل و روند افزایش روابط چین و کشورهای منطقۀ آمریکای لاتین در سال‌های ریاست جمهوری هو جینتائو است. درحالی‌که در دورۀ پیش از آن، توجه چین به گسترش روابط با کشورهای غربی بود، در دورۀ هو بسط روابط با کشورهای در حال توسعۀ به‌ویژه آمریکای لاتین بیشتر مورد توجه قرار گرفت. پرسش اصلی این مقاله این است که چرا سیاست خارجی چین در دورۀ ریاست جمهوری هو جینتائو (2012-2002) گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین را مدنظر قرار داد؟ یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که الزامات درونی، منطقه‌ای و بین‌المللی توسعۀ چین این کشور را متوجه مناطق مختلف کرده و از این جهت نمی‌توان فقط به تأثیر تغییر کادر رهبری در تغییر اولویت‌های سیاست خارجی چین قائل بود. ویژگی‌های سطح خرد همانند اصول مورد تأکید هو در عرصۀ داخلی و سیاست خارجی و تلاقی آنها با متغیرهای منطقه‌ای و بین‌المللی به تغییر جهت‌گیری در سیاست خارجی چین کمک کرده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۲۸
اسفندیار خدایی

دکتر فاطمه محمدی، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی

کارگزاران سیاست خارجی کسانی هستند که از قدرت و توانایی تصمیم‌گیری، از‌نظر قانونی یا کاریزماتیک برخوردارند. همچنین ادبیات و سخنرانی مقامات رسمی دولت‌ها جزو مواضع رسمی سیاست خارجی و تبیین‌کننده سیاست‌های رسمی آنها محسوب می‌شود ازاین‌رو نوشتار حاضر تلاش دارد با بهره‌گیری از روش تحلیل محتوا به بررسی متون سخنرانی آنها در جهت شناسایی الگوی حاکم و مستتر بپردازد. به‌عبارت‌دیگر، با شناسایی و شمارش شاخصه‌های مقوله تحت بررسی در متن هر سخنرانی می‌توان الگوی آن را شناسایی کرد. مفروض این پژوهش با هدف کشف و توصیف شواهدی بر سخنرانی‌های مقامات و کارگزاران سیاست خارجی آمریکا، بر این امر دلالت می‌کند که الگوی سیاست خارجی آمریکا در راستای تأمین منافع و امنیت ملی آن کشور طراحی و اجرا می‌شود لذا، از حقوق بشر در راستای مهار کشورهای مخالف و ابزاری در جهت تأمین هرچه بهتر اهداف خود بهره می‌گیرد. این پژوهش در پی آن است که با توجه به تأکیدات روز‌افزون بر مقوله حقوق بشر و انتقادهایی که در این حوزه به دیگر کشورها به‌خصوص از‌سوی آمریکا می‌شود، روشن سازد که مقوله حقوق بشر ابزاری از‌سوی مقامات آمریکایی برای تأمین امنیت و منافع ملی در سیاست خارجی آن کشور مورد تأکید و کاربست قرار می‎گیرد. از‌این‌رو است که بعد از 11 سپتامبر مباحث امنیت، تروریسم و جنگ نقش پر‌رنگ‎تری را در سیاست خارجی ایالات متحده ایفا می‌کند که همین مسئله سیاست حقوق بشری آن را درگیر می‎سازد. به‌عبارتی در بستر سیاست خارجی امنیت‌گرا، سیاست حقوق بشری آن شکل می‌گیرد و معادله به نفع امنیت به ثمر می‌رسد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۹
اسفندیار خدایی

دکتر ارسلان قربانی شیخ نشین، محمد محمودی کیا

این پژوهش درصدد ارائه چارچوب نظری رهیافت تحلیل انتقادی سیاست خارجی است. مدعای اصلی این پژوهش این است که رهیافت انتقادی سیاست خارجی به دلیل نفی اصول و مفروضات رهیافت سنتی در مباحث فرا نظری خود و درنتیجه ارائه چارچوب مفهومی متمایزی از رویکرد مذکور، از توانایی بیشتری در تبیین رفتار سیاست خارجی دسته‌ای از بازیگران نظام بین‌الملل برخوردار است. نگارندگان بر این باورند، هرچند نظریات واکنش‌گرای روابط بین‌الملل به‌طور عام و نظریه انتقادی روابط بین‌الملل به‌طور خاص، بیشترین تأکید را بر وجه فرا نظری نظریه سیاست جهانی دارند، بااین‌حال، با عنایت به وجوه هنجاری و انتقادی نظریه مذکور، امکان استخراج اصول کلی و راهنما برای بهره‌گیری در پردازش سیاست خارجی دسته‌ای از بازیگران نظام بین‌الملل اعم از بازیگران رسمی نظام بین‌الملل (دولت‌ها) و نیز بازیگران غیررسمی (همچون تشکل‌ها، سازمان‌ها و نهادهای غیردولتی) که خواهان ایجاد تغییر در نظم و نظام موجود بین‌المللی هستند، وجود دارد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۴
اسفندیار خدایی

دکتر رضا التیامی نیا، دکتر علی باقری دولت آبادی، دکتر جاسب نیکفر؛ دانشگاه یاسوج

بحران یمن صرفاً ناشی از نقش‌آفرینی بازیگران داخلی نیست، بلکه ناشی از نقش‌آفرینی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همانند عربستان سعودی، شورای همکاری خلیج فارس، امریکا و رژیم صهیونیستی است که در روند شکل‌گیری بحران یمن و تشدید آن نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرده‌اند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد کارگزاران سیاست امریکا معتقدند که با درگیر ساختن ایران در عرصه منطقه‌ای و مناطقی که عمق استراتژیک پایگاه اجتماعی و سیاسی ایران محسوب می‌شوند، فرسایش قدرت و توان منطقه‌ای و سیاسی ایران و محور مقاومت را به وجود خواهد آورد. پرسش اصلی آن است که عوامل اصلی شکل‌گیری بحران یمن و نقش بازیگران داخلی و خارجی به‌ویژه امریکا و عربستان سعودی در بحران یمن چیست. روش پژوهش اسنادی است. چارچوب نظری پژوهش حاضر معطوف به بهره‌گیری از نظریه جان فوران (چرایی ناکامی انقلاب‌ها و توازن منطقه‌ای در نظام‌های ناهمگون در محیط‌های راهبردی آشوب‌ساز است) است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۰
اسفندیار خدایی

دکتر حسین سلیمی، استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
حسن عیوض زاده، دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی

شکل گیری و تداوم سازمان آتلانتیک شمالی «ناتو» در دوره جنگ سرد، به ویژه پس از پایان جنگ سرد، یکی از موضوع های اساسی و در عین حال بحث برانگیز در نزد محققان رشته روابط بین الملل محسوب می­شود. تبیین علل شکل­گیری و تداوم این سازمان که در قالب سه نظریه پراستفاده دربارۀ روابط بین­الملل یعنی­ واقع­گرایی «اعم از کلاسیک و جدید»، لیبرالیسم «کلاسیک و جدید» و سازه­انگاری اجتماعی در جریان بود، به گونه­های متفاوتی شکل گرفته است. این مقاله ضمن بررسی قدرت تبیین هر سه جریان نظری، درصدد ارائه یک چهارچوب نظری تلفیقی است که قادر به توضیح کارآمدتری از تداوم ناتو به ویژه پس از جنگ سرد می­باشد. بر مبنای چهارچوب تلفیقی، در تحلیل چرایی تداوم و توسعه این سازمان هم، بایستی به عوامل سطح تحلیل کلان مانند: ساختار آنارشیک نظام بین­الملل، قطبیت نظام بین­الملل، نقش قدرت­های بزرگ در این نظام و جایگاه نهادهای بین­المللی توجه کرد و هم به عوامل و نیروهای درونی و سیاست­های داخلی در فرایند شکل­گیری و تداوم اتحادیه­هایی چون ناتو پرداخت. در عین حال باید پدیده­های ذهنی و عوامل مادی را درکنار هم سنجید و به همراه هم تأثیر آنها را مورد بررسی قرار داد. در این نوع تبیین، عوامل مختلف در سطوح گوناگون برای فهم روند تداوم ناتو مورد توجه قرار می گیرند. در نهایت، در تبیین این مسأله به نقش و جایگاه هویت به ویژه فرایند هویت­سازی که براساس آن هویت­ غربی با  برداشت و تفسیری خاص از ارزش­های دموکراتیک در مقابل هویت­های غیرغربی با انگاره­ها و ارزش­هایی متفاوت، مورد توجه قرار می­گیرد. در واقع این دوگانگی هویتی به عامل تداوم سازمان­هایی مانند ناتو منجر می­شود که هدف آن، حفظ هویت برساخته شده در مقابل دگر هویتی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ دی ۹۵ ، ۱۴:۲۲
اسفندیار خدایی

دکتر جعفر قامت؛ محمدرضا پورقوشچی

روابط ایران و کشورهای اروپایی، ریشه در تاریخ داشته و همواره در دوره های مختلف از فراز و نشیب برخوردار بوده است، اما در دوره جدید، با توجه به توافق به دست آمده و موفقیت دولت یازدهم در حل پرونده پیچیده هسته ای، می توان پیش بینی کرد که روابط میان طرفین به دلیل منافع دوجانبه درحوزه های مختلف روند رو به رشدی را تجربه خواهد کرد. در این مقاله تلاش می کنیم اهمیت روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تشریح نماییم؛ همچنین در صدد هستیم به این پرسشهای اساسی پاسخ دهیم که در فضای جدید پس از توافق، روابط میان ایران و اتحادیه اروپا تحت ﺗﺄثیر چه عوامل و ﻣﺆلفه هایی قرارداشته و به چه سمت و سویی سیر خواهد نمود؟ منافع مشترک دو جانبه در چه حوزه هایی قابل شناسایی است و چگونه می توان آنها را در یک فضای تعاملی عملیاتی کرد؟ برای درک ماهیت روابط میان ایران و اروپا باید ابتدا عناصر ﺗﺄثیر گذار بر آینده این روابط شناسایی شده و در آن چهارچوب روابط بین آنها بررسی شود. به نظر می رسد در دوره جدید همکاری ها در حوزه انرژی و امنیت انرژی، اقتصادی وتجاری؛ همچنین همکاری های سیاسی و امنیتی برای استقرار ثبات در منطقه از الویت اصلی برخوردار خواهد بود. در این مقاله سعی می کنیم با بهره گیری از نظریه واقعگرایی در روابط بین الملل و با استفاده از روش تحلیلی، چهارچوب این نوع همکاریها را در دوران پسا برجام تشریح نماییم. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ دی ۹۵ ، ۱۴:۱۷
اسفندیار خدایی

مسعود کمالی اردکانی؛ عضو هیأت علمی موسسه مطالعات و پژوهش‏ های بازرگانی

با اجرای برجام و ایجاد فضای مناسب‏تر ‌بین‌المللی در مورد ایران، تحولات مثبتی در تجارب خارجی جمهوری اسلامی ایران روی داده است. به ‏نظر می‏رسد با گذشت زمان و رفع برخی محدودیت‌های رسمی و غیررسمی تجارت خارجی در سطوح داخلی و خارجی و افزایش تعاملات و مراودات اقتصادی ایران با کشورهای مختلف، در آینده ثمرات ملموس‌تری از توافق برجام در عرصه تجارت خارجی نصیب کشور خواهد شد. البته، باید به این نکته نیز توجه داشت که استفاده مفید از فرصت‏های برجام در راستای ارتقاء تجارت خارجی کشور، نیازمند عزم و ارادۀ جدی و فراهم‏کردن شرایط و الزامات چنین فضایی است. در این میان، هم‏افزایی و اجماع داخلی بر سر برنامه‏های اقتصادی و تجاری کشور و تداوم و تقویت دیپلماسی اقتصادی، می‏تواند شرایط بهره‏گیری مطلوب‏تر از فرصت‏های موجود و ایجاد فرصت‏های جدید را فراهم‏تر کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۰:۳۴
اسفندیار خدایی

راهبرد مصالحه در سیاست خارجی دارای آثار و پیامدهای متفاوتی است. مصالحه می‌تواند زمینه‌های گسترش بحران و انتظارات فزایندة بازیگران در محیط منطقه‌ای و بین‌المللی را به‌وجود آورد. سیاست مصالحه به‌عنوان پایان ستیز ایدئولوژیک بین کشورها دانسته و مصالحه را راهبرد تأمین صلح و امنیت از طریق دیپلماسی می‌داند.  مصالحه در شرایطی از اهمیت راهبردی در سیاست خارجی کشورها برخوردار می‌شود که نشانه‌هایی از همکاری برای نیل به منافع و امنیت ملی متوازن برای مقابله با تهدیدات به‌وجود آید. دیپلماسی هسته‌ای براساس اجماع راهبردی مقامات سیاسی ایران شکل گرفته و زمینة نیل به توافق راهبردی در قالب برنامه جامع اقدام مشترک را به‌وجود آورد. در 15 دسامبر 2015 نیز شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با انتشار قطعنامه جدید، تردیدهای خود دربارة برنامة هسته‌ای با ابعاد نظامی را پایان داده و به این ترتیب زمینه برای کاهش تدریجی و حذف تحریم‌های اقتصادی و تکنولوژیک علیه ایران را به‌وجود آورد. دیپلماسی هسته‌ای و نتایج حاصل از آن براساس برنامة جامع اقدام مشترک نشان می‌دهد که مصالحه می‌تواند تهدیدات کشورهایی همانند ایران که در معرض تهدیدات بین‌المللی هستند را کنترل و کاهش دهد. پرسش اصلی مقاله مبتنی بر آن است که: «راهبرد مصالحه در دیپلماسی هسته‌ای چه نتایجی در حوزة منافع ملی و سیاست خارجی به‌جا گذاشته است؟» فرضیة مقاله معطوف به آن است که: «دیپلماسی هسته‌ای براساس راهبرد مصالحه منجر به کاهش تهدیدات و حذف مرحله‌ای تحریم‌های اقتصادی و راهبردی شده است». در تنظیم مقاله از «رهیافت نئولیبرال نهادگرا» به‌عنوان چارچوب نظری مقاله استفاده شده است. فصلنامه سیاست جهانی

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۰:۲۵
اسفندیار خدایی

 نظارت پذیری شورای امنیت سازمان ملل متحد ،از موضوعات مورد مجادله و همواره مطرح در حقوق بین الملل بوده و  می باشد. در این خصوص ، گروهی از اندیشمندان ، با تمسک به موازین حقوقی وفرا حقوقی ، معتقدند که در یک نظام قانونمند جهانی موسوم به سازمان ملل متحد ، هر رکن و مقامی ولو شورای امنیت، بایستی در مقابل عملکردش ، پاسخگو باشد . در این مقاله ضمن احصاء موازین حقوق بین الملل در خصوص محدود نمودن صلاحیت شورای امنیت ، نظارت پذیری نهاد بین المللی مذکور را به استناد دیپلماسی با تکیه به دیپلماسی هسته ای دولت جمهوری اسلامی ایران تبیین کرده و توافق هسته ای و برجام را بعنوان شیوه و راهکار مناسب حقوق بین الملل در عصر حاضر ، جهت به چالش کشیدن تصمیمات و عملکرد شورای امنیت ، تعرفه و دستاوردهای آن تبیین شده است. منبع: فصلنامه سیاست جهانی

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۰:۲۳
اسفندیار خدایی

دکتر بهاره سازمندx، مهدی جوکارx

بررسی الگوهای روابط کشورهای واقع در منطقه خلیج‌فارس از جمله مسائل مهمی است که بیانگر ساختار امنیتی این منطقه و نوع نگاه ‏دولتمردان این کشورها نسبت به مسائل امنیتی محیط پیرامون خود است. وجود سطح بالایی از رقابت و تنش در روابط کشورهای این ‏منطقه نشانهای از نگرانیهای شدید امنیتی همسایگان نسبت به یکدیگر و حاکم بودن فضای رقابتی بین آنهاست. بههمین دلیل بررسی ‏الگوهای روابط این کشورها و زمینههای شکلگیری چنین الگویی از اهمیت بالایی در تحلیل ساختار این منطقه برخوردار است. در این ‏مقاله سعی شده است بر پایه نظریه مجموعه امنیتی منطقهای بری بوزان این مساله مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین پرسشی که در این مقاله ‏مطرح شده به این صورت است که؛ بر اساس نظریه مجموعه امنیتی منطقه‌ای، چه الگوهای روابطی در زیرمجموعه امنیتی خلیج‌فارس ‏وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت، به‌دلیل وجود شکافهای هویتی، اختلافات بر سر نفت، کشمکشها برای برتری‌جویی ‏منطقه‌ای و حضور عامل مداخله‌گر خارجی (پوشش) شاهد تسلط الگوی رقابتی در روابط کشورهای این منطقه با یکدیگر هستیم.‏ متن کامل

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۰:۲۲
اسفندیار خدایی

توحید اسدی، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکا، دانشگاه تهران

Tohid Asadi, University of Tehran

With numerous shared aspects, philosophy and law are two distinct  but closely interrelated disciplines. With that said, the present paper aims to address the impact of Lockean philosophical inclinations on the process of the US Constitution development by means of textual and historical analysis. In so doing, attention is directed towards the influence of Lockean philosophy upon the Founding Fathers, particularly through scrutinizing the writings of the figures playing leading roles in the procedure of drafting the Constitution. Locke’s natural approach to law, and to citizen rights and liberties in particular, is among the most outstanding sphere of influence put upon the examined figures. From adoption of the contract theories for justifying their break from England, to taking a natural approach in their dealing with the rights to life, liberty, and property, the Founding Fathers have been under influence of Locke’s epistemological principles and conceptions. This study concludes based upon the investigated materials and historical context that the American Founding Fathers have extensively employed Lockean notions at legal philosophy level in drafting the Constitution.

Full Text of the Article

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۵ ، ۲۰:۲۱
اسفندیار خدایی

فرزاد محمدزاده ابراهیمی و دکتر محمدرضا ملکی

روابط ایالات متحده با رژیم صهیونیستی بخش مهمی از سیاست خاورمیانه‌ای امریکا را شکل می‌دهد، بطوریکه تغییر روسای جمهوری در این کشور هم تاکنون نتوانسته است تاثیر مهمی در روابط آنها ایجاد کند. علی‌رغم فراز و فرود در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی و اختلاف‌نظر سران آن دو درخصوص برخی مسائل، باراک اوباما تعهد خود را به امنیت رژیم صهیونیستی اعلام و از حفظ اتحاد کشورش با این رژیم حمایت کرده است. با این وجود، از سیاست خارجی دولت باراک اوباما مخصوصاً در رژیم صهیونیستی، انتقادات زیادی به عمل آمده و روابط دو کشور در دوره ریاست جمهوری اوباما با تنش و اصطکاک‌هایی همراه بوده است. علت رخداد این مشکلات در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی از کجا ناشی می‌شود؟ با توجه به نزدیکی اصول سیاست خارجی اوباما به واقع‌گرایی، ریشه انتقادها و مشکلات در روابط آنها را باید در سیاست خارجی واقع‌گرایانه دولت اوباما و به تبع آن تغییر در راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده واکاوی کرد. از این ‌رو مقاله حاضر درصدد است با بهره‌گیری از روش توصیفی-تحلیلی ضمن تحلیل دکترین واقع‌گرایانه اوباما، پیامدهای این دکترین بر رژیم صهیونیستی را مورد بررسی و کنکاش قراردهد.
متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۸:۱۷
اسفندیار خدایی

صالح رضائی پیش رباط، استادیار پژوهشگاه علوم و فنون هسته ای

برجام در ازای برخی تعهدات و محدودیت‌ها بر فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، حقوق و مزایایی برای آن در زمینه‌های هسته‌ای، اقتصادی، مالی، پولی و بیمه‌ای پیش‌بینی کرده است. بسته‏شدن موضوع «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هسته‏ای ایران، خروج کشور از فصل هفت منشور ملل متحد، لغو تحریم‌های بین‌المللی شورای امنیت، اتحادیه اروپا و ایالات متحده در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران، تثبیت حقوق ایران در زمینه غنی‌سازی هسته‌ای و فناوری آب سنگین و و تعیین الزامات حقوقی نرم برای تسهیل همکاری‌های بین المللی ایران با دولت‌های پیشرفته هسته‌ای، از جمله مهم‎‏ترین دستاوردهای حقوقی است که برجام برای کشور در پی داشته است. مقاله حاضر به بررسی و ارزیابی این دستاوردها پرداخته است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۷:۵۵
اسفندیار خدایی

وحیده احمدی، کارشناس مسائل اسرائیل

در طول مذاکرات هسته‏ای، رژیم صهیونیستی در راستای جلوگیری از شکل‏گیری توافق میان ایران و 1+5، تلاش‏های آشکار و پنهان گسترده‏ای انجام داد. این تلاش‏ها که در مرحلۀ پذیرش برجام در آمریکا نیز ادامه یافت، در مجموع نه تنها به نتیجه نرسید، بلکه باعث اختلافات کم‏سابقه‏ای میان این رژیم و ایالات متحده آمریکا شد. با وجود این، اظهارات مقامات اسرائیلی و تحلیل‏های کارشناسان نشان می‏دهد رژیم صهیونیستی برجام را تهدیدی جدی برای خود می‏داند و مقابله با آن را کنار نخواهد گذاشت. در این نوشتار، ضمن اشاره به موضع و رفتار این رژیم نسبت به مذاکرات هسته‏ای و برجام، به سناریوهای محتمل برخورد آن با این توافق در آینده پرداخته می‏شود. متن کامل مقاله                                                                                                         

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۴
اسفندیار خدایی

دکتر رضا خلیلی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی

به‏ نظر می‏رسد رویکرد استراتژیک، که برجام را در چارچوب معادلات کلان منطقه‏ای و بین‏المللی مورد توجه قرار می‏دهد، بهتر می‏تواند ابعاد مختلف این توافق را مشخص کند. در این مقاله، با محور قرار‏ دادن رویکرد استراتژیک و بررسی وجوه تمایز آن با رویکردهای فنی، حقوقی، سیاسی و امنیتی، تلاش بر پاسخ به این پرسش است که برجام چه پیامدهای منطقه‏ای و بین‏المللی برای ایران داشته است. در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مورد بررسی قرار می‏گیرد که برجام باعث تبدیل ایران به قدرت هژمون منطقه‏ای و افزایش نقش و منزلت آن در عرصه بین‏المللی شده است. این فرضیه را با تحلیل اسناد و منابع و همچنین شواهد موجود و تحلیل روندهای احتمالی آینده بین بازیگران سطوح منطقه‏ای و بین‏المللی مورد بررسی قرار می‏دهیم. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۰
اسفندیار خدایی

سعید صادقی جقه، دانشجوی دکتری جامعه‏ شناسی فرهنگی دانشگاه تربیت مدرس

نوشتار حاضر، برجام را از منظر سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار می‏دهد. در این راستا، تلاش خواهد شد از رویدادها و روندهای مشاهده‏شده در جامعه ایرانی در ارتباط با مذاکرات هسته‏ای و برجام، به‏مثابه شاخص‏هایی برای ترسیم وضعیت کنونی سرمایه اجتماعی در ایران بهره گرفته شود. همچنین، نقش برخی کارکردهای آشکار و پنهان مذاکرات هسته‏ای و دستیابی به برجام، سازوکار تصمیم‏گیری در داخل نظام سیاسی ایران، اعلام مواضع گروه‏های مرجع و نیز مشارکت شهروندان در مباحث مربوطه در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی در کشور نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۷:۱۳
اسفندیار خدایی

مهدی شاپوری، دانشگاه تربیت مدرس

متن توافق هسته‏ ای، منافع جمهوری اسلامی ایران را در سطح بالایی تأمین می‏کند و با توجه به زمینه و شرایط شکل‏گیری این توافق و اهداف و نیات طرفین آن، این مسئله برای کشورمان اهمیت استراتژیک دارد. طبق این توافق، ایران تمام تأسیسات و عناصر کلیدی برنامۀ هسته‏ای خود را در مقابل پذیرش برخی محدودیت‏های موقتی و سازوکارهای نظارتی غیرویژه حفظ می‏کند. تحریم‏های مرتبط با موضوع هسته‏ای برداشته می‏شود و حتی تحریم‏های غیرهسته‏ای قطعنامه‏های شورای امنیت در زمینه‏های تسلیحاتی و موشکی علیه ایران نیز طی 5 و 8 سال از زمان پذیرش برجام لغو خواهند شد. البته، اینکه در فرآیند اجرای توافق هسته‏ای، این دستاوردها تا چه اندازه به منافع عینی و ملموس تبدیل خواهد شد، بحث دیگری است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۷:۱۱
اسفندیار خدایی

دکتر ناصر هادیان، دانشگاه تهران؛ ندا شاه‌نوری

ایتالیا در طول تاریخ همواره شریک تجاری خوبی برای ایران بوده است، اما روابط سیاسی دوطرف هرگز به عمق و گستردگی روابط اقتصادی آن دو نرسیده است. در سال‌های اخیر که بحث پرونده هسته‌ای به عنوان مهمترین موضوع سیاست خارجی ایران مطرح شد، همواره این سئوال وجود داشت که چرا ایتالیا بر سر میز مذاکرات هسته‌ای با ایران حاضر نیست؟ این مقاله می‌کوشد تا با پرداختن به پارادایم‌های حاکم بر سیاست خارجی ایتالیا به این پرسش پاسخ دهد که چه عواملی بر سیاست خارجی این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران تاثیر می‌گذارند و باعث تغییر یا تدام آن می‌شوند؟ ایران قطعه‌ای از پازل سیاست خارجی ایتالیا است و در نتیجه برای فهم رفتار ایتالیا باید منطق حاکم بر آن را شناخت. مطالعه سیاست خارجی ایتالیا پس از پایان جنگ سرد نشان می‌دهد که دو پارادایم اروپامحوری و آتلانتیک‌گرایی بر آن حاکم بوده است. با تغییر دولت‌ها در ایتالیا هربار نقش یکی از این پارادایم‌ها پررنگ می‌شود و رویکرد سیاست خارجی ایتالیا نسبت به ایران تغییر می‌کند. این پژوهش از نظریه واقع‌گرایی نوکلاسیک استفاده می‌کند که در آن نقش عوامل داخلی و بین‌المللی در شکل‌دهی به سیاست خارجی مدنظر قرار می‌گیرد. در نهایت خواهیم دید که حضور یا عدم حضور ایتالیا برسر میز مذاکرات هسته‌ای با ایران، تصمیمی نبوده که دولت‌های این کشور بر سر آن اتفاق‌نظر داشته باشند. جابه جا شدن دولت‌ها میان احزاب چپ و راست و تغییر این پارادایم‌ها منجر به تغییر سیاست‌ها در قبال ایران می‌شود. متن کامل مقاله

۱ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۶:۵۷
اسفندیار خدایی

دکتر محسن شریعتی نیا، دانشگاه شهید بهشتی

فهم کنش بین‌المللی چین به عنوان قدرتی در حال ظهور، اهمیت روزافزونی می‌یابد. مهمترین اولویت کنونی این کشور در سیاست بین‌الملل، پیشبرد مگاپروژه کمربند اقتصادی جاده ابریشم است. فهم چیستی این طرح و جایگاه آن در استراتژی کلان چین واجد اهمیت و ضرورت است. جریان غالب در مراکز تحقیقاتی، این طرح را از منظر ژئوپولیتیک و تبیین نیات گسترش‌طلبانه چین، مورد بحث قرارداده است. اما نویسنده کوشیده با مفهوم‌بندی کمربند اقتصادی جاده ابریشم در قالب زنجیره جهانی ارزش، زمینه را برای درکی متفاوت از آن فراهم آورد. در این چهارچوب، با تحلیل محتوای سیاست تجاری و صنعتی چین و نیز برنامه عملیاتی کمربند اقتصادی جاده ابریشم، نسبت آنان با یکدیگر در قالب مؤلفه‌های زنجیره جهانی ارزش تبیین شده است. از این منظر هدف کلیدی چین از طراحی و پیشبرد این طرح کلان، شکل‌دهی به یک زنجیره ارزش چین‌محور در محیط ژئواکونومیک اوراسیا و افریقا است. در یک سال اخیر بیش از نیمی از پروژهای سرمایه‌گذاری شرکت‌های چینی در اوراسیا و افریقا در قالب این طرح تعریف شده و مورد حمایت دولت چین قرارگرفته است. ذکر این نکته ضروری است که کمربند اقتصادی جاده ابریشم در مسیر اجرا با چالش‌های کلیدی همچون رقابت‌های ژئوپولیتیک، توسعه نیافتگی فرایندهای همگرایانه در بخش‌های مهمی از اوراسیا و ابهام در مورد نیات پنهان چین مواجه است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۶:۵۲
اسفندیار خدایی

دکتر فرزاد رستمی، مجتبی صالحی کرتویجی

با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، راهبرد امنیتی امریکا تا سال 2000 به دلیل نبود یک دشمن مشخص، دستخوش ابهامی اساسی شد و این خلاء راهبردی، این کشور را به جست‌وجوی هستی‌شناسی جدیدی در عرصه سیاست بین‌الملل وادار ساخت. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، سیاست مبارزه با تروریسم در راهبرد امنیتی امریکا نقش برجسته‌ای پیدا کرد؛ این رویکرد، با تهاجم امریکا به افغانستان (2001) و حمله به عراق (2003) نمود عینی یافت و منجر به حضور گسترده‌تر این کشور در منطقه، به ویژه در مرزهای ایران شد. در عین حال، دولت امریکا همواره ایران را در لیست دولت‌های حامی تروریسم قرارداده و در این راستا پیوسته ایران را به حمله نظامی تهدید می‌کند. در چنین شرایطی است که ایران درصدد عضویت در سازمان همکاری شانگهای برآمده است و مسئله اصلی این نوشتار این است که نقش راهبرد امنیتی امریکا در گرایش ایران به این سازمان چه بوده‌است؟ در پاسخ به این سئوال، فرضیه نوشتار حاضر نیز تغییر راهبرد امنیتی امریکا در خاورمیانه را عامل مؤثر در گرایش ایران به عضویت در سازمان همکاری شانگهای می‌داند؛ فرضیه‌ای که در این مقاله تصدیق می‌شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی‌است و ابزار نظری برای تبیین فرضیه این پژوهش نیز، نظریه رئالیسم تدافعی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۶:۴۹
اسفندیار خدایی

دکتر حسن عالیپور،  عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران

یکی از زمینه‏های گشایش اقتصادی در پسابرجام، گسترش روابط مالی و بانکی ایران با خارج است، که این نیز مستلزم فراهم‏سازی امکان تراکنش‏های پولی ضابطه‏مند و قانونی بر پایه استانداردهای جهانی است. در این راستا، همکاری با گروه ویژه اقدام مالی ضرورتی انکارناپذیر اشت. رهنمودهای گروه ویژه اقدام مالی نه به‏عنوان زنجیره‏ای از زنجیره‏های تعهدات ایران در پسابرجام و یا به عنوان بهانه کشورهای باختری برای همکاری نکردن با ایران، که از دید حقوقی (و نه سیاسی) بایسته‏هایی هستند که ایران جدا از توافق هسته‏ای و جدا از عنصر زمان، باید آن‏ها را به‏کار بگیرد. به هر حال، گشایش اقتصادی پسابرجام و برقراری پیوند عادی مالی و بانکی ایران با دیگر کشورها و نیز انجام سرمایه‏گذاری خارجی در ایران، همگی در گرو پاسداشت قواعد و استانداردهای جهانی در زمینه روابط مالی و بانکی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۴
اسفندیار خدایی