سیدمحمد طباطبایی، استادیار گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی ؛ و امیر قیاسی
در آغاز قرن بیستویکم، آمریکا با خیزش اقتصادی و نظامی چین روبهرو شد؛ کشوری که هماکنون رقیب آمریکاست و در آیندهای نزدیک تهدیدی برای او در نظام جهانی تلقی خواهد شد. هماکنون عواملی نظیر نفوذ اقتصادی این کشور نوظهور در مناطق مختلف جهان و عضویت دائمی و دارا بودن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل از یکسو و حجم وافر بدهیهای مالی و کاهش مستمر نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در جهان، از سویدیگر، که مواجهه و مقابلۀ مستقیم آمریکا با این کشور را دشوار کرده است، ذهن راهبردشناسان آمریکایی را برای مقابله با چین به خود مشغول کرده است. بنابراین در این مقاله تلاش شده است راهبردهای سیاسی و امنیتی آمریکا از سال 2008 تا 2012 در قبال خیزش اقتصادی، نظامی و سیاسی چین بررسی شود. در پژوهش حاضر اعتقاد بر این است که آمریکا با بهرهگیری از نظریۀ موازنۀ نرم، درصدد است از سلطۀ نظامی چین و فرامنطقهای شدن قدرت چین جلوگیری کند. در این راستا آمریکا از طریق برقراری روابط گستردۀ نظامی و متعهدکردن کشورهای پیرامونی چین به خود، استفاده از مناطق چالشزا بهعنوان ابزاری برای فشار بر این کشور، بهرهگیری از سازمانها و نهادهای بینالمللی و منطقهای برای افزایش هزینههای سیاسی و اقتصادی چین و رقابت با چین در مناطق مختلف جهان برای کاهش نفوذ این کشور، به دنبال مهار و انزوای دولت پکن است.