علیرضا میریوسفی، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران
مجله علمی پژوهشی روابط خارجی (پژوهشکده تحقیقات راهبردی) تابستان 1395
راهبرد اعلام شده امریکا علیه داعش، راهبردی متناقض و ناقص بوده است که در اعلام آن، خطوط سیاسی و حزبی داخل امریکا به خوبی قابل تشخیص بوده و عمدتا با توجه به نزدیک بودن انتخابات کنگره در سال 2014، تدوین شده بود. تعمق در این مورد و دلایل و نواقص آن، درک مناسبی از شیوه و ساختار تصمیمگیری در داخل امریکا درباره مسائل خاورمیانه را به دست میدهد که برای ایران هم بسیار مهم است. هرچند در این راهبرد، نامی از ایران برده نشده بود، ولی ایران بهصورت بالقوه بهعنوان بخشی از راهحل درازمدت این راهبرد نگریسته میشد. به همین خاطر صدور قطعنامه 2254 شورای امنیت درباره سوریه که ملاحظات ایران در آن لحاظ شده است، دور از انتظار نبوده است. موضوعات مهمی که این وضعیت را تبیین میکنند عبارتند از ساختار خاص سیاستسازی داخل امریکا که از برایند تمایلات دولت اوباما و فشارهای داخلی بر وی شکل میگیرد، نواقص و تناقضات این راهبرد و دیدگاههای مختلف داخل امریکا درباره چشمانداز همکاری با ایران برضد داعش و موانع آن. در این چهارچوب، بهرهگیری نظریه سیاست بوروکراتیک گراهام آلیسون به همراه مدل خردتری تحت عنوان تمهید تعهد، توضیح مناسبی در مورد نحوه اعلام این ائتلاف علیه داعش ارائه میدهد. در مجموع ائتلاف اعلام شده علیه داعش یک استراتژی غیرجدی و نمایشی است، مشکلات فراوانی با توجه به خودداری امریکا از اعزام نیروی رزمی زمینی به سوریه دارد و بدون همکاری با ایران راه به جایی نخواهد برد متن کامل مقاله .