تحول در سیاست منطقهای عربستان؛ آوردههای ملک سلمان
دکتر حسن احمدیان،دانشگاه تهران
هدف از این مقاله بررسی سطح و ویژگیهای تغییر صورت گرفته در سیاست خارجی عربستان سعودی است. در مورد این گزاره که سیاست خارجی عربستان شاهد تحولاتی کمسابقه است، اجماعی در ادبیات موضوع دیده میشود، اما محوریت تغییر (چرایی وقوع)، سطح تغییر (اصول یا ابزارها) و جایگاه بازیگران اصلی (ایران و ایالات متحده) در آن، اختلافات جدی برانگیخته است. فهم سه مؤلف یادشده، به ویژه مؤلف بنیادین چرایی وقوع تغییر، چهارچوبی برای ارزیابی و دستهبندی بروندادهای سیاست خارجی عربستان به دست میدهد. به همین دلیل فرضیههای متنوعی در پاسخ به چرایی وقوع تغییر مطرح شده است. از آنجا که پاسخ به این پرسش برای تبیین دو مؤلفه دیگر (سطح تغییر و جایگاه بازیگران اصلی در آن) محوری است، نویسنده پس از پرداختن به فرضیههای موجود، این فرضیه را مطرح میکند که تلاش برای حفظ و تحکیم جایگاه منطقهای (در کوتاه و میانمدت) و ارتقای آن (در بلندمدت) در نظم متحول منطقهای و بینالمللی در کانون تحولات سیاست خارجی عربستان جای دارد. با بررسی این فرضیه، به الگویی رسیدیم که در سه محور به سیاست خارجی نوین عربستان جهت میدهد: تضاد با ایران و تضعیف جایگاه منطقهای آن؛ تنزل ضرورت تطابق اولویتهای سعودی با رویکرد امریکا؛ و حرکت در چهارچوب نهادین با هدف مشروعیتبخشی به سیاستهای عربستان و مشروعیتزدایی از کنش رقبا و دشمنان. متن کامل مقاله