دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی
دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی
Esfandiar Khodaee, PhD candidate in American Studies at the University of Tehran
Abstract:Before the nuclear agreement with Iran, the Obama administration actively engaged with world powers and trade partners of Iran to strengthen the effectiveness of economic sanctions against Tehran. The role of China as the largest trade partner of Iran and as a veto power in the United Nations Security Council (UNSC) was controversial in this regard. Washington persuaded most of Iran’s trade partners to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. But during the same period, China continued and even expanded economic relations with Iran. Reviewing the events through a process-tracing method, this study reveals that the Obama administration implemented a “guarded engagement” strategy to persuade China to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. On one hand, the United States accommodated China’s interests and concerns, and engaged and bargained with China; on the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as security threats and economic sanctions. In response, through a soft-balancing strategy, China did not directly oppose the United States, in order to safeguard relations with Washington; and it eventually voted in favor of the UN resolutions after negotiating over the texts. In the meantime, Beijing refrained from voluntary cooperation with Western sanctions and even increased trade with Iran and filled the void to make sanctions abortive and costly, and to prevent U.S. domination over the Middle East. This study concludes that China’s current standing is such that U.S. diplomatic levers, such as bargaining, threats, sanctions, and pressures, are too costly and barely productive in getting Beijing to follow American policies.
Keywords: U.S.-China relations; Iran sanctions; soft balancing; guarded engagement
دکتر فواد ایزدی، حسین مهربانی فر، رامین چابکی، مهدی متین جاوید
یکی از محورهای جنگ روانی دول غربی علیه ایران که در سال های اخیر کانون توجه رسانه های غربی بوده است، فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی است. در این میان مستند ایرانیوم با رویکردی شرق شناسانه با نوع خاص بازنمایی خود از برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ایران، به القاء هراس از ایران و طرح آن به صورت تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی می پردازد. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از چارچوب نظری بازنمایی و بهره گیری از روش تحلیل گفتمان، رویکردهای گفتمانی موجود در این مستند مورد بررسی قرار گیرد. متن کامل مقاله
دکتر فواد ایزدی
این نوشتار تلاش دارد تا شبکه بررسی مسائل ایران در امریکا را مورد مطالعه قرار داده و دیدگاه های آنها در مورد سیاست های امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را بررسی نماید. با مراجعه به برخی از پایگاه های داده در مجموع، 182 شخصیت به عنوان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران شناسایی شدند. از آنجا که در بعضی سازمان ها بیش از یک نفر از این شخصیت ها حضور داشتند، در مجموع 104 سازمان که دست کم یکی از اعضای آنها در شبکه بررسی مسائل ایران حضور دارد، شناسایی شدند. با آغاز تحلیل داده ها و نیز بر پایه سیاست های توصیه شده، پیش فرض های آنها درباره ماهیت روابط جمهوری اسلامی ایران و امریکا و برداشت آنها از واقعیت های سیاسی در ایران، چهار الگوی مختلف نمایان شد. بر اساس نتایج نهایی به طور کلی مجموعه سیاست های توصیه شده اعضای شبکه بررسی مسائل ایران را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: «تعامل راهبردی»، «تنبیه گری بدون تعامل»، «تعامل ستیزه جویانه» و بالاخره «دگرگونی بنیادین» آشکار شدن چنین الگویی را می توان حاکی از وجود چهار گروه یا حلقه سیاست ساز در شبکه بررسی مسائل ایران دانست که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و معرفی می شود متن کامل مقاله.
دکتر سعیدرضا عاملی؛ دکتر فواد ایزدی؛ دکتر فاطمه شفیعی سروستانی
دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
در حالی که دیپلماسی عمومی توسط دیپلماتها در جریان مذاکرات خارجی، سفرها و ملاقات با مقامات خارجی اتفاق می افتد، دیپلماسی عمومی توسط بازیگرانی که ممکن است است رسما از طرف دولت معرفی نشده باشند انجام می شود. دیپلماسی عمومی جدید در مقایسه با الگوی سنتی توسط بازیگران غیر دولتی از طریق شبکهها اجرا می شود و تلاش می کند مردم یک کشور خارجی را درباره سیاستهای یک کشور متقاعد کند تا روی سیاست گذاران فشار آورند و بر تصمیماتشان اثر بگذارند. هدف دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال آمریکا، تلاش برای نفوذ بر مردم آمریکا در جهت سیاست خارجی حمایت گرانه آن است. این پژوهش شناسایی شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا را هدف خود قرار داده است. مقاله با بکارگیری مدل دیپلماسی عمومی گیلبوآ بر روی سازمانهای غیردولتی اسرائیل که در این حوزه فعالند، و با بررسی مبانی نظری دیپلماسی عمومی شبکه محور و روایت استراتژیک، تلاش می کند دریابد استراتژی شبکه و چرخش اطلاعات برای خلق "اعتبار، هویت و ابر روایت"چگونه مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین دو روش تحلیل شبکه و تحلیل محتوای کیفی به منظور شناخت شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال ایالات متحده آمریکا و محتوای تولیدی آن به کار گرفته شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال آمریکا از مدل قدیمی اما در قالب شبکه محورِ دیپلماسی عمومی جدید پیروی می کند و نتیجه می گیرد که شیوههای جدید ارتباطی برای اجرای استراتژیهای قبل بکار می روند. دانلود متن کامل مقاله
پایان نامه دکتری آقای دکتر فواد ایزدی، دانشگاه لوئیزیانا، آمریکا، سال 2009
عنوان: دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال ایران: ساختارها، کنشگران و نهادهای سیاسی
U.S. PUBLIC DIPLOMACY TOWARD IRAN: STRUCTURES, ACTORS, AND POLICY COMMUNITIES
مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر فواد ایزدی
چکیده
این نوشتار تلاش دارد تا شبکه بررسی مسائل ایران در امریکا را مورد مطالعه قرار داده و دیدگاههای آنها در مورد سیاستهای امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را بررسی نماید. پرسشهایی که در این پژوهش مطرح میشوند عبارتند از: چه افراد و سازمانهایی در مباحث مربوط به سیاستهای امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مشارکت کرده و در نتیجه، آیا بخشی از شبکه بررسی مسائل ایران محسوب میشوند؟ توصیههای سیاسی که اعضای شبکه بررسی مسائل ایران ارائه کردهاند، چیست؟ کدامیک از این توصیههای سیاسی، تحت مقوله خطمشیهای دیپلماسی عمومی قرار میگیرند؟ بر پایه توصیههای ارائهشده درباره سیاستهای امریکا در قبال ایران و روابط میان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران، چه حلقههای سیاستسازی را میتوان در این شبکه شناسایی کرد؟ برای پاسخ به این پرسشها، اسناد بهدستآمده در پژوهش درباره شبکه بررسی مسائل ایران را به دقت مطالعه کرده و سیاستهایی را که هریک از اعضا توصیه کرده بودند، مورد توجه قرار میدهیم. با مراجعه به برخی از پایگاههای داده در مجموع، ۱۸۲ شخصیت بهعنوان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران شناسایی شدند. از آنجا که در بعضی سازمانها بیش از یک نفر از این شخصیتها حضور داشتند، در مجموع ۱۰۴ سازمان که دستکم یکی از اعضای آنها در شبکه بررسی مسائل ایران حضور دارد، شناسایی شدند. با آغاز تحلیل دادهها و نیز بر پایه سیاستهای توصیهشده، پیشفرضهای آنها درباره ماهیت روابط جمهوری اسلامی ایران و امریکا و برداشت آنها از واقعیتهای سیاسی در ایران، چهار الگوی مختلف نمایان شد. براساس نتایج نهایی بهطورکلی مجموعه سیاستهای توصیهشده اعضای شبکه بررسی مسائل ایران را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: «تعامل راهبردی»، «تنبیهگری بدون تعامل»، «تعامل ستیزهجویانه» و بالاخره «دگرگونی بنیادین» آشکار شدن چنین الگویی را میتوان حاکی از وجود چهار گروه یا حلقه سیاستساز در شبکه بررسی مسائل ایران دانست که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و معرفی میشود.
پایان نامه کارشناسی ارشد اسفندیار خدایی، دانشگاه تهران تابستان 1392
استاد راهنما: دکتر فواد ایزدی؛ استاد مشاور: دکتر محمدعلی موسوی
چکیده
چین و آمریکا روابط پیچیده و چندوجهی دارند. آنها از طرفی شریک تجاری هستند و برای منافع مشترک اقتصادی و امنیتی همکاری میکنند و از طرف دیگر بر سر منافع اقتصادی و استراتژیک با هم رقابت میکنند و یا حتی مقابل هم میایستند. پس از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در سال 2006 و بخصوص در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، فاکتور ایران در صدر چالشهای بین چین و آمریکا قرار گرفت. آمریکا نگران برنامه هسته ای ایران بود؛ زیرا چنانچه ایران به تکنولوژی هستهای ولو صلحآمیز دست مییافت توازن قوا در منطقه به زیان آمریکا و متحدان آمریکا تغییر میکرد بعلاوه مطابق گفتمان غرب، ایران هستهای یک تهدید امنیتی جدی محسوب میشد. چین خواستار حفظ منافع خود در رابطه با ایران بود و هیچکدام از این نگرانیهای آمریکا را درباره برنامه هستهای صلحآمیز ایران نداشت. بعلاوه وجود ایران قدرتمندی که هژمونی آمریکا بر منابع نفتی خلیج فارس را به چالش میکشید، منافعی برای چین داشت لذا پکن با سیاستهای آمریکا علیه ایران مخالفت میورزید. برخلاف جرج بوش، اوباما گزینه تهدید نظامی علیه ایران را در حاشیه قرار داد و بر سیاست تحریم علیه ایران متمرکز شد. برای آنکه تحریمها علیه ایران به نتیجه برسند دولت آمریکا نیازمند همکاری چین به عنوان اولین شریک تجاری ایران بود. لذا دولت اوباما با اتخاذ سیاست معامله و فشار و یا چماق و هویچ کوشید که به همکاری چین در تحریم ایران دست یابد. این پایاننامه در چارچوب نظری نوواقعگرایی و نولیبرالیسم و با استفاده از روش اسنادی-آرشیوی و روش تحلیل گفتمان انتقادی میکوشد استراتژیهای دولت اوباما برای جلب همکاری چین را مطالعه کند. به عنوان نتیجهگیری اگرچه سیاست چماق و هویچ آمریکا علیه چین موجب شد که پکن روابط اقتصادی خود با تهران را محدود کند، اما نمیتوان چین را بازنده این بازی دانست؛ زیرا سیاست جسورانه چین دستاوردهای آمریکا را ناتمام و پرهزینه گرداند. مادامکه ایران در مقابل سیاستهای یکجانبه آمریکا ایستادگی میکند، واشنگتن نمیتواند بر شرق آسیا و سیاست مهار چین متمرکز شود و بعلاوه هژمونی آمریکا بر منابع نفتی خلیج فارس کامل نمیگردد و آمریکا نمیتواند سلاح نفت را برای اعمال فشار بر چین و عقبنشینی پکن در موارد مختلف بهکار ببرد.
متن کامل پایان نامه را از لینک زیر دانلود کنید
دانلود متن کامل پایان نامه