مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

سیاست امریکا در قبال چین

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ

فاطمه محمدی: دکتری روابط بین الملل و استادیار مدعو دانشگاه علامه طباطبایی

برگرفته از گزارش موسسه بروکینگز، جفری بادر، 21 مارچ 2016

▪️در دو دهه پس از پایان جنگ سرد، جهان دوره مشخصی از کاهش جنگ و افزایش رفاه را تجربه نمود و عدم وجود رقابت جدی جغرافیای سیاسی، فرصت هایی برای افزایش وابستگی متقابل و همکاری جهانی ایجاد کرد. با این حال در سال های اخیر، چند چالش اساسی نظیر فروپاشی نظم و نزول خشونت در شرق میانه؛ چالش روسیه به منظور امنیت اروپا؛ و افزایش تنش های ژئوپولیتیک در آسیا وجود داشته است. در این برهه محوری، رهبری ایالات متحده مهم و وظیفه فوری و پیچیده ای است. رئیس جمهور بعدی ایالات متحده(دونالد ترامپ) نیاز به انطباق و حفاظت نظم بین المللی لیبرال به عنوان یک وسیله برای تداوم ارائه ثبات و رفاه؛ توسعه یک راهبرد برای تشویق همکاری و نه رقابت میان قدرت های حاضر دارد؛ و در صورت لزوم، گنجاندن و یا محدود کردن بازیگران برای تضعیف آن اهداف. در پاسخ به پویایی جهان در حال تغییر، برنامه سیاست خارجی در بروکینگز پروژه بی نظمی از نظم  ایجاد کرده است. با تجزیه و تحلیل نافذ، استراتژی های جدید، و سیاست ها نوآورانه، برنامه سیاست خارجی و محققان آن در دو سال پروژه با سه هدف اصلی آغاز کردند.

▪️چین چالش منحصر به فرد برای ایالات متحده در تدوین سیاست منسجم، موثر است. زیرا به تار و پود نظام اقتصادی و تجارت جهانی بافته شده و چین بازیکن بزرگ و اغلب سازنده در سازمان های بین المللی است. اما در پایبندی خود به قوانین جهانی دچار ضعف است. از فقر و حاشیه به نظام بین الملل وارد شده، به معنای آن است که هنوز یک کار در حال پیشرفت است، با یک مسیر غیر قابل پیش بینی. عدم اطمینان در مورد اهداف و جاه طلبی های آینده آن منجر به بحث مشروع در مورد انتخاب ایالات متحده شده،

▪️استدلال برای پذیرش رقابت استراتژیک نامحدود، فرض اعتماد به نفس بیشتر در مورد قدرت و سازگاری آمریکا است اما توضیح نمی دهد که چگونه ایالات متحده قادر به تسلط بر دیگر اولویت داخلی و خارجی برای مقابله با چالش مبهم است که چین است. مانند طرفداران انطباق، طرفداران ان گاهی اوقات یک چین با 10 فوت ارتفاع تصویر می کنند که مقاصد مشموم و طرح راز انگیز در پشت تحولات طبیعی دارد. این به نظر من، استعاره است تا ما چین به عنوان یک دشمن بدانیم که آن مطمئنا دشمن خواهد شد. رقابت امنیت منجر به معضلات امنیتی و تحریف مخرب رفتار کسانی می شود که به دام ان افتاده اند. اگر ما توطئه کنیم تا چین را دشمن نشان دهیم، پس از آن مدیریت  هر مشکلی که ما با آن مواجهیم، از جمله ایران، کره شمالی، تغییر آب و هوا، و تروریسم جهانی، مشکل تر خواهد شد. در نهایت، مواجهه با یک کشور که شریک شماره یک ما درتجارت، شریک تجاری بزرگ بسیاری از دوستان ما در آسیا و جاهای دیگر، و پایه و اساس اقتصاد جهانی است هزینه های قابل توجهی در اقتصاد خود ما و بسیاری از دیگر کشورها تحمیل می کند و تاثیر منفی بر ارتباطات متحدان خواهد داشت.

عناصر موفق گزینه سوم(همکاری جهانی، منطقه ای)
هنری کیسینجر در وزارت امور خارجه در یک یادداشت بیان کرده که وزیر امور خارجه باید همیشه سه گزینه را در تصمیمات خود در نظر گیرد : 1) جنگ هسته ای؛ 2) تسلیم؛ و 3) یک راه حل دیپلماتیک معقول. به نظر می رسد در سیاست آمریکا نسبت به چین، گزینه سوم مناسب است. در این مثال، گزینه 3 به طور کامل در راستای گزینه های 1 و 2 نیست. سیاست گذاران ایالات متحده حدی از سازگاری با چین را لازم می دانند، و همچنین تا حدی استراتژیک رقابت با چین را لازم میدانند. هدف باید پیدا کردن یک راه میانه باشد که مجموعه ای از منافع متضاد ما حفظ شود.
مذاکرات  1« + 5» در پیگیری برنامه هسته ای ایران یک مثال دیگر است. در حوزه کمکهای خارجی، برنامه های چین متفاوت از امریکا است، و کمک های چین مزایای کیفی و مزایای بالقوه کمی برای کشورهای در حال توسعه گیرنده فراهم می کند.
از آنجا که دربهای چین به جهان خارج به صورت جدی در سال 1978 باز شد، سیاست آمریکا، آوردن چین به موسسات بزرگ بین المللی امنیت اقتصادی بود و از پکن خواست که آن را قبول کند و قواعد بازی این نهادها در ارتباط هنجارهای بین المللی رعایت کند. این استراتژی تا به حال موفقیتهای بزرگ بدست آورده، چون چین به یک بازیگر فعال و لازم در سازمان ملل متحد، سازمان تجارت جهانی، آژانس بین المللی انرژی اتمی، رژیم منع گسترش، سازمان بهداشت جهانی، و میزبان دیگر سازمانهای بین المللی تبدیل شده است. در این فرآیند، شرکت های چینی نقش مهمی در رشد اقتصاد جهانی ایفا کرده اند. در بخش امنیتی، رکورد چین شده مخلوط شده، اما در مسائل جهانی پرووکاتور نشده است.
ایالات متحده چه اقداماتی را برای رسیدن به یک تعادل بین پذیرش نقش بزرگتر جهانی برای چین سازنده و ترسیم مرزهایی در برابر زور و اجبار در منطقه چین، باید در نظر بگیرد؟ در حالی که اقدامات فردی بسیار مهم خواهد بود، با نگاه به آینده در مراحل خاص و در شرایط خاص باید اقداماتی اتخاذ شود و بیشتر در مورد تصویر بزرگ چین باید، چارچوبی در نظر گرفته شود که در آن این مراحل رخ خواهد داد.
برخی از مهم ترین اقدامات ایالات متحده به طور مستقیم هیچ ربطی با چین نخواهد داشت، اما مسلماً تاثیر اقدامات ما در منطقه بیشتر است. واقعیت و تصویر ایالات متحده به عنوان یک دموکراسی درستکار، تا حد زیادی با اختلالات سیاسی ملی ما در تضاد است، می تواند اثر چند برابر بر روی سیاست خارجی ما داشته باشد که ما را حریص رهبری بین المللی نشان دهد، ما به منابع لازم برای حمایت جدی از سیاست خارجی نیاز داریم، و برای اینکه نشان دهیم که تعامل سیاست داخلی و خارجی ما به سادگی، مبارزه با تروریست ها است.

 

 

۹۵/۱۱/۰۴
اسفندیار خدایی

*

دکتر فاطمه محمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">