برجام و معمای تحریمهای جداگانه ایالتهای آمریکا علیه ایران
نویسنده: اسفندیار خدایی دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران
این مطلب در آذرماه 1394 در مجله "همشهری ماه" چاپ شده است
به طور کلی تحریمهای آمریکا علیه ایران را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: 1- دستورات اجرائی رئیس جمهور 2- قوانین مصوب کنگره، 3- تحریم های ایالات و دولتهای محلی آمریکا. مطابق توافق برجام در ازای توقف غنی سازی اورانیوم در ایران و انجام نظارتهای شدید توسط آژانس بین المللی انرژی هسته ای، آمریکا تعهد داده است که تحریم هایی که در دسته نخست قرار دارند پس از حصول شرایط مندرج در توافق به دستور رئیس جمهور لغو شوند. تحریم هایی که در دسته دوم قرار دارند یعنی قوانین کنگره تعلیق میشوند؛ مطابق این قوانین، رئیس جمهور اختیار دارد در شرایط خاصی آنها را تعلیق کند. اما در مورد دسته سوم مطابق بند 25 صفحه 16 متن توافق برجام دولت آمریکا متعهد شده است که «اقدامات مناسبی» در زمینه تحریم های ایالتها و دولتهای محلی در راستای برجام انجام دهد و ایالتها و دولتهای محلی آمریکا را «تشویق کند» که از اقداماتی که برخلاف برجام است خودداری کنند[1].
مطابق قانون جامع تحریم و منع سرمایه گذاری ایران[2] (CISADA) که کنگره آمریکا در سال 2010 تصویب کرد علاوه بر تحریمهای گسترده دولت فدرال، ایالتهای آمریکا نیز اجازه یافتند بلکه تشویق شدند که خود رأساً برای مجازات شرکتهای خارجی که با ایران تجارت و سرمایهگذاری میکردند، اقدام کنند و قانونهایی در این زمینه تصویب کنند. نیمی از ایالتهای پنجاهگانه آمریکا از جمله سه ایالت مهم کالیفرنیا، نیویورک و فلوریدا به این درخواست کنگره پاسخ مثبت دادند[3] و مجازاتهایی علیه اشخاص حقیقی و حقوقی که این قوانین را نادیده بگیرند تصویب کردند بیشتر این قوانین شبیه به هم، کپی از ایالتهای دیگر و یا مشابه نسخه قوانین دولت فدرال هستند.
اما اکنون که دولت اوباما و سایر اعضای گروه 1+5 پس از مذاکرات طولانی با ایران به توافق تاریخی برجام دست یافتهاند، تکلیف تحریمهای جداگانه ایالتها بر علیه ایران چه میشود. در بیشتر این ایالتها جمهوریخواهان و مخالفان برجام در مسند قدرت قرار دارند و حمایت لابی اسرائیل یعنی ایپک، رسانههای وابسته و اکثریت مجلس نمایندگان و سنای کنگره را پشت سر دارند. هدف از این نوشتار بررسی تأثیر این تحریمها بر اجرای برجام است.
مطابق قوانین داخلی آمریکا آیا دولت فدرال میتواند این قوانین را لغو یا تعلیق کند و جلوی تحریمهای جداگانه ایالتها را بگیرد و نگذارد که توافق در معرض خطر قرار گیرد؟ در سال 2000 نمونه چنان اختلافی بین دولت فدرال و ایالت ماساچوست بر سر تحریم کشور برمه رخ داد. دولت فدرال از ایالت ماساچوست به دادگاه عالی آمریکا شکایت برد. دادگاه با توسل به این استدلال که تحریمهای ایالت ماساچوست سیاست خارجی دولت مرکزی آمریکا را تضعیف میکند به نفع دولت فدرال رأی داد[4].
اما حامیان تحریمها استدلال میکنند که برجام یک توافق میان قوه اجرائیه یعنی بخشی از دولت آمریکا و سایر اعضای گروه 1+5 و ایران است. به عبارت دیگر این توافق یک پیمان یا معاهده بینالمللی نیست که مطابق قانون اساسی آمریکا ایالتها ملزم به پیروی از آن باشند[5]. برای دولت اوباما امکان تبدیل برجام به یک معاهده یا پیمان بینالمللی الزامآور وجود نداشت؛ زیرا اکثریت سنای آمریکا را جمهوریخواهان تشکیل دادهاند و آنها به هیچ وجه به آن رأی مثبت نمیدادند. همچنانکه برای ناکام گذاشتن برجام سنگ تمام گذاشتند. بعلاوه حامیان تحریمها استدلال میکنند که همانطور که در اکثر این قوانین تصریح شده است مادام که ایران در لیست حامیان تروریسم قرار دارد، این تحریمها نیز به قوت خود باقی خواهند بود[6]. بنابراین شرط لغو این تحریمها آن است که رئیس جمهور آمریکا رسماً ایران را از لیست حامیان تروریسم حذف کند، شرطی که تحقق آن بعید به نظر میرسد. با این استدلالها حامیان تحریمها با بهره گرفتن از تعارض قانون جامع تحریم و منع سرمایه گذاری ایران (CISADA) و توافق برجام ساز مخالفت با برجام را مینوازند و بر طبل ادامه تحریمها علیه ایران میکوبند. برخی ایالتها مثل میشیگان، کانزاس و میسیسیپی اعلام کردهاند که در حال بررسی تحریمهای جدید علیه شرکتهایی هستند که دارای روابط مالی و اقتصادی نزدیک با ایران هستند[7].
حامیان برجام و مخالفان تحریمهای ایالات در آمریکا استدلال میکنند که سیاست خارجی آمریکا باید یکصدا و متحد باشد تا به اهداف خود برسد و اعتبار بینالمللی آمریکا خدشهدار نشود. ویلیام رینش[8] رئیس شورای تجارت خارجی آمریکا معتقد است که در دولتهای محلی و ایالتهای آمریکا به اندازه کافی متخصص سیاست خارجی وجود ندارد و این واحدها نمی تواتند تصمیمات صحیح در زمینه سیاست خارجی اتخاذ کنند[9].
ریچارد نفیو[10] که قبلاً مسئولیت اجرای تحریمهای ایالات را بر عهده داشت میگوید مهمترین بازنده این تحریمها شرکتهای آمریکایی، ایالات و دولتهای محلی آمریکا خواهند بود نه ایران و کشورهایی که به خاطر تجارت با ایران هدف تحریم قرار میگیرند. اگر دولت فدرال آمریکا و دولتهای محلی و ایالات سیاست خارجی متفاوتی در پیش بگیرند علاوه بر خدشهدار شدن اعتبار بینالمللی آمریکا، موقعیت اقتصادی و تجاری آمریکا نیز به خطر خواهد افتاد زیرا پیچیده شدن و دشوار شدن تعامل با آمریکا موجب میشود که جذاب بودن و آسان بودن تجارت با آمریکا که همواره از مزیتهای این کشور بوده است نقض گردد. در نتیجه شرکتهای خارجی ترجیح خواهند داد به جای تجارت با آمریکا سراغ سایر کشورهای رقیب آمریکا نظیر چین و اروپا بروند[11]. در نتیجه آمریکا و بخصوص ایالتهایی که سنگ تحریم را به سینه میزنند بیش از همه متضرر خواهند شد.
تاثیر تحریمهای ایالات بر برجام
حامیان تحریمهای ایالات از این ابا ندارند که متهم به دسیسه و مانعتراشی علیه برجام شوند، بلکه آشکارا یکی از اهداف خود را به بنبست کشاندن برجام میدانند. اگر برجام منجر به رفع تحریمها علیه ایران نشود و ایالتهای آمریکا موفق به جلوگیری از تجارت با ایران و سرمایهگزاری در ایران شوند، به طور طبیعی باید انتظار داشت که تهران از این توافق عقب بکشد و برنامه هستهای ایران تبدیل به یک بحران بینالمللی بزرگتر شود. اما این احتمال هم وجود دارد که به واسطه شکاف عمیق بین متحدان آمریکا، دولت فدرال و کنگره و ایالات و دولتهای محلی رژیم تحریمها از هم فرو بپاشد و تحریمهای ایالات همانند تحریمهای دهه 1990 در عمل بیتاثیر باشند و روی کاغذ بمانند.
پاسخ دادن به معمای تحریمهای ایالات و توافق برجام دشوار است و کسی نمیتواند آینده را به طور قطعی پیشبینی کند. حامیان برجام و مدعیان تحریمها فقط تصورات و تحلیلهای خود را بیان میکنند. لکن در جدال برجام و تحریمهای ایالات، همانند هر مبارزه دیگر سه سناریو ممکن است: 1- پیروزی برجام، 2- پیروزی حامیان تحریم، 3- حالت تساوی
1- پیروزی برجام
در این سناریو دولت فدرال آمریکا همانطور که در برجام متعهد شده است اقدامات مناسب و جدی برای جلب همکاری ایالات انجام میدهد و در این توافق بینالمللی یک سیاست خارجی معتبر و قابل اعتماد را در پیش میگیرد. تحریمها علیه ایران لغو یا تعلیق میگردند و در مقابل ایران نیز به تعهدات خود در برجام عمل میکند. در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2016 نیز هر کس به قدرت میرسد (ولو جمهوریخواهانی که اکنون برای برجام خط و نشان میکشند)، در عمل پایبند این توافق بینالمللی میماند و قصه برجام به فرجام میرسد.
چنین سناریویی خوشبینانه است. آنچه در کنگره آمریکا در واکنش به برجام رخ داده است و آنچه که کاندیداهای جمهوریخواه علیه برجام میگویند حکایت از آرامش قبل از توفان دارد و پس از اتمام زمامداری اوباما برجام با چالشهای جدیدی مواجه خواهد شد. تحولات بینالمللی نظیر تحولات عراق و سوریه و جنگ با گروههای تروریستی بخصوص داعش، آنچه در رقابت آمریکا و روسیه در سوریه میگذرد و سایر تحولات بینالمللی و احتمال تداوم سیاست چرخش به آسیا در نحوه برخورد آمریکا با برجام تأثیر خواهند گذاشت.
2- پیروزی حامیان تحریم ایالات
در دومین سناریو، ایالتهای آمریکا مستقل از دولت فدرال فعالانه شرکتهایی که با ایران تجارت میکنند یا در ایران سرمایهگزاری میکنند را تحت تحریم قرار میدهند و برای آنها دردسر درست میکنتند. هر کدام از ایالتهای آمریکا کشورهای مهمی هستند؛ اقتصاد ایالت کالیفرنیا به تنهایی در حد و اندازه چین است. معمولاً صاحبان صنایع و شرکتهای بزرگ اطلاعات دقیقی درباره تحریمهای پیچیده آمریکا ندارند و از ظرافتهای آنها سر در نمیآورند و در صورت احساس خطر جدی عطای تجارت پرسود با ایران را به لقایش میبخشند. لذا ایران علیرغم انجام تعهداتش عملاً تحت تحریم آمریکا میماند و شرکتهای اروپایی و ژاپنی رغبتی برای همکاری با ایران نشان نمیدهند و سرانجام پیروزی یک کاندیدای جمهوریخواه مخالف برجام اوضاع را نامساعدتر میکند. رئیس جمهور جدید به جای آنکه مطابق برجام ایالتها را تشویق کند که با این توافق همکاری کنند، چراغ سبز را به آنها نشان می دهد و یا خود عملاً و آشکارا توافق را زیر پا میگذارد. در آن صورت ایران که از برجام هیچ سودی نمیبرد از انجام تعهدات سر باز میزند، اجازه نظارت بر مراکز هستهای خود نمیدهد و غنیساری اورانیوم را از سر میگیرد و بحران هستهای ابعاد جدیدی پیدا میکند و برجام شکست میخورد و زمینه تقابل ایران و آمریکا بیش از گذشته فراهم میشود.
3- حالت تساوی
در سومین سناریو ایالتهای آمریکا تحریمها بر علیه ایران را به طور جدی ادامه میدهند اما اوباما و رئیس جمهور بعدی آمریکا به تعهدات برجام پایبند میمانند ولی مانع تحریم ایالات نمیشوند. این تحریمها تأثیرات جدی بر اقتصاد ایران میگذارند و برخی از شرکتهای تجاری بزرگ به خاطر منافعی که در آمریکا دارند از تجارت و سرمایهگزاری در ایران خودداری میکنند. اما در سایه مدیریت خوب ایران بسیاری از شرکتها به آسانی از تجارت پرسود با ایران عقبنشینی نمیکنند و ظرفیتهای گسترده اقتصاد ایران را به تجارت با برخی ایالات آمریکا ترجیح میدهند و سایر ایالات آمریکا و کشورهای اروپایی و ژاپن و چین را جایگزین این ایالات میکنند. لذا ایالاتی که ایران را تحریم کردهاند خود نیز آسیب میبینند. در این سناریو ایران از تحریمهای ایالات تا حدودی آسیب میبیند و همچنان برای سرمایهگذاری ناامن میماند اما به خاطر منافع حداقلی خود پایبند برجام میماند و آمریکا هم به خاطر پرهیز از بحران هستهای، الزامات برجام را مراعات میکند. ضمن آنکه ایالتهایی که ایران را تحریم کردهاند خود نیز متنضرر میشوند اما به بخشی لز اهداف خود در تحریم ایران دست مییابند.
[1] UN Resolution 2231. 2015. http://www.un.org/en/sc/inc/pages/pdf/pow/RES2231E.pdf
[2] The Comprehensive Iran Sanctions, Accountability, and Divestment Act (CISADA)
[3] Alexis Early. August 14, 2015. The JCPOA and State Sanctions Laws, Part 2. http://www.steptoeinternationalcomplianceblog.com/2015/08/the-jcpoa-and-state-sanctions-laws-part-2/
[4] Massachusetts “Burma Law” Held Unconstitutional. http://www.swlearning.com/blaw/cases/burma_law.html
[5] Stephen Dinan. September 8, 2015. The Washington Times
[6] Torabi, Yeganeh. 13 Apr 2015, Deal or not, many U.S. states will keep sanctions grip on Iran. Reuters
[7] Kyle Feldscher. MLive.com Sep 2015. Michigan AG Bill Schuette wants states to impose sanctions on Iran. http://www.mlive.com/lansing-news/index.ssf/2015/09/michigan_ag_bill_schuette_want.html
[8] William Reinsch
[9] Al-Monitor. 2 Sep 2015. Could US state sanctions on Iran unravel nuke deal?
[10] Richard Nephew
[11] Chad Selweski. 11 August 2015. Will Michigan defy Obama on lifting Iran sanctions? http://bridgemi.com/2015/08/michigan-may-defy-obama-with-state-sanctions-on-iran/