دیپلماسی ایرانی: افکار عمومی ایران و جامعه جهانی از شنیدن اخباری مبنی بر این که ایران اجازه داده هوایپماهای روسی از پایگاه های نظامی در همدان برای بمباران سوریه استفاده کنند، متعجب شدند. جمهوری اسلامی ایران همواره بر استقلال خود تاکید داشته و قانون اساسی ایران نیز اعطای پایگاه نظامی به یک کشور خارجی را منع کرده است. در زمان شاه مخالفان او از حضور پرسنل و مشاوران نظامی آمریکایی به عنوان سلاحی علیه سلطنت استفاده کردند. این موارد چنین اجازه ای به روسیه از سوی ایران را غیرمعمول می کند. البته باید توجه داشت که اجازه استفاده از پایگاه نظامی به معنی اعطای پایگاه نظامی به روس ها نیست اما باز هم نسبت به مواضع گذشته ایران، یک چرخش قابل توجه است.
برای روسیه، اما این مساله یک موفقیت بزرگ در استراتژی کشاندن ایران به زیر چتر نفوذ خود است، استراتژی که حداقل به 200 سال پیش بازمی گردد. ارتش روسیه پیشتر نیز در ایران بوده است اما این حضور، هرگز با اجازه دولت ایران نبوده است. حضور ارتش روسیه در ایران همواره نتیجه جنگ بوده است. همان طوری که در جریان جنگ جهانی دوم و تحولات پس از آن بخشی از خاک ایران را در آذربایجان اشغال کرد. خوب، پس چرا دولت ایران در این برهه به هوایپماهای نظامی روسیه اجازه داده که از خاکش استفاده کنند؟
نخست، با وجود شعار نه شرقی و نه غربی، عناصر حامی شوروی و بعدها حامی روسیه، همواره در جمهوری اسلامی برای قدرت رقابت کرده اند. رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز خود، نگاه خوشبینانه تری نسبت به روسیه تا ایالات متحده دارد.
دوم و مهمتر این که، حداقل از دهه 1980، غرب و به ویژه ایالات متحده هیچ تمایلی نداشته که از عناصری در جمهوری اسلامی ایران حمایت کند که تمایل به بهبود رابطه با غرب دارند. و همین مساله باعث شده که روسیه فضای لازم را برای گسترش حضور خود در ایران داشته باشد. اکنون هم اگر روسیه حضور خود را در ایران بیشتر نکرده، نه به دلیل عدم تمایل تهران، که به دلیل تردیدهای طرف روسی است. برای مثال، در طول دهه 1990 که مصادف بود با زمامداری بوریس یلتسین، روسیه اساسا رویکرد منفی نسبت به ایران داشت. بعدها، مسکو از ایران به عنوان برگ برنده در رابطه با غرب استفاده کرد. حال پرسش این است که آیا روسیه هنوز در برابر غرب از ایران به عنوان برگ برنده استفاده می کند؟ همان طور که به گفته برخی از ناظران، در حال حاضر از رژیم های محافظه کار عرب، به ویژه عربستان سعودی، برای پررنگ تر نقش خود در فضای سیاست و اقتصاد خاورمیانه استفاده می کند.
پاسخ این پرسش احتمالا جایی میان دو قطب افراطی (اصلا خیر یا حتما بله) است. در چند سال گذشته با تشدید تنش ها در روابط روسیه ـ غرب و افزایش دلخوری های روسیه نسبت به طرد شدن از مناطق خاص، به طور ویژه خاورمیانه، روسیه بیش از پیش به عنوان یک متحد ارزشمند قدردان تهران شده است. فراتر از خاورمیانه، روسیه حالا به ایران به عنوان متحدی ارزشمند در منطقه قفقاز نگاه می کند و تلاش های خود را برای گسترش همکاری ها با ایران بیشتر کرده است، به عنوان مثال از طریق کریدور حمل و نقل شمال ـ جنوب. نشست مشترک میان روسای جمهوری ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان در باکو در 28 اوت 2016، هم منعکس کننده این رویکرد جدید روسیه به ایران است. البته این احتمال وجود دارد که روسیه برای منافع دیگری ایران را قربانی کند؛ اما آن چه امروز شاهدش هستیم ظهور همگرایی بیشتر میان منافع دو کشور است که بخشی از آن نتیجه عوامل جغرافیایی و بخشی از آن به دلیل محدودیت های همکاری روسیه و غرب است.
برای ایران اما، ناامیدی ناشی از توافق هسته ای به لحاظ بازگشایی کانال های تجاری و سرمایه گذاری، یا حداقل بازگشتن پول های (بلوک شده) خود ایران، نقش مهمی در پذیرش خواست های روسیه داشته است. ایران برای احیای اقتصادی خود نیاز مبرمی به پول دارد و به دنبال فراهم کردن این پول از تمام منابع ممکن است. البته روسیه به دلیل مشکلات اقتصادی و مالی داخلی، منبع ایده آلی برای کمک گرفتن نیست. با این وجود همکاری میان دو کشور شاید مشکلات دو طرف را تاحدی تسکین دهد.
اما حتی مهمتر از نگرانی های اقتصادی، نگرانی های امنیتی ایران است. توافق هسته ای باعث نشد که انتقادها از ایران کمرنگ تر شود. بلکه برعکس، حملات کنگره به توافق هسته ای ایران همچنان ادامه دارد و هر دو کاندیدای دموکرات و جمهوری خواه، ایران را یک تهدیدی جدی علیه امریکا خوانده اند. دولت های منطقه ای، به ویژه عربستان سعودی و اسراییل، به این امید که رییس جمهوری آینده ایالات متحده گزینه نظامی علیه ایران را احیا کند در انتظار به سر آمدن دوره ریاست جمهوری باراک اوباما هستند. و رهبران در تهران این تهدیدها را جدی می گیرند. شاید برخی در تهران بر این باور باشند که ایالات متحده در حمله احتمالی نظامی به ایران تجدید نظر خواهد کرد اگر که احساس کند با این کار، پای روسیه به میان خواهد آمد. در همین حال، رقبای منطقه ای تهران فعالیت های خرابکارانه خود را در ایران، به گفته منابع ایرانی، افزایش داده اند.
مجموع این تحولات موقعیت حسن روحانی، رییس جمهوری، و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران را تضعیف کرده است. ظریف اخیرا به جای پرداختن به اولویت های سیاست خارجی خود، زمانی را صرف سفر به آسیا و آفریقا کرده و حالا هم راهی آمریکای لاتین شده است. در همین زمان، علی اکبر ولایتی، مشاور امور بین المللی رهبر جمهوری اسلامی ایران و وزیر امور خارجه دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی، به مسکو رفته است. به نظر می رسد که توافق بر سر استفاده از خاک ایران توسط روسیه در همین سفر ولایتی به مسکو نهایی شده است. به بیان کوتاه این که، غرب بار دیگر اجازه داده، کسانی که در تهران به دنبال بهبود روابط ایران با غرب بودند به عقب رانده شوند.
پیش بینی این که آخرین پرده ایجاد روابط حسنه روسیه ـ ایران به یک اتحاد بلندمدت استراتژیک میان دو کشور خواهد رسید یا خیر، دشوار است. ایران و روسیه به دلیل شرایط جغرافیایی خصومت جدی با یکدیگر نداشته اند، اما تصمیم تهران برای چرخش کامل به سوی روسیه به رفتار غرب با این کشور بستگی خواهد داشت. اگر ایران به دلیل گام هایی که در سیاست خارجی خود برداشته هیچ پاداشی دریافت نکند، هیچ چاره ای نخواهد داشت که برای تامین امنیت و احیای اقتصاد خود به دنبال ابزارهای دیگر باشد. شاید روسیه پاسخ ایران نباشد، اما در این برهه به نظر نمی رسد که ایران گزینه های زیاد دیگری داشته باشد.
منبع: لوب لاگ/ تحریریه دیپلماسی ایرانی