مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

توحید افضلی- دکترای مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر سال 2020 برگزار خواهد شد و تقریباً نامزد نهایی دو حزب عمده آمریکا مشخص شده است. پیش از بحران کرونا و مشکلات اقتصادی پس از آن شاید تصور می‌شد که ترامپ به احتمال فراوان برای دومین بار نیز پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد اما اکنون به نظر می‌رسد که شرایط پیچیده شده و پیش‌بینی نامزد پیروز دشوار می‌نماید.

هر چند بایدن با سن بالای خود و عدم ثباتی که در گفتار و رفتار خود نشان داده بسیاری را در حزب دموکرات ناامید کرده است اما نظرسنجی‌ها همچنان از جایگاه مطلوب وی در مقابل ترامپ خبر می‌دهند. ضمن اینکه وی از حمایت کامل متنفذین حزب نیز برخوردار است. از این رو احتمال ریاست‌جمهوری بایدن چندان پایین به نظر نمی‌رسد. بسیاری بر این باورند که ریاست جمهوری بایدن به منزله احیای سیاست خارجی آمریکا در دوران باراک اوباما خواهد بود. این موضوع بیش از همه در مورد ایران صدق می‌کند چرا که بایدن از بازگشت به برجام در صورت رسیدن به کاخ سفید خبر داده است. بنابراین در نظر گرفتن سناریوی ریاست‌جمهوری بایدن ضروری است و کنش وی در قبال ایران از اهمیت خاصی برخوردار است.

 بایدن در تمام نظرسنجی های تک به تک با ترامپ در یک ماه و نیم گذشته درصد بالاتری را به خود اختصاص داده است که ضریب درصد تقریبی بایدن 53 در برابر 42 درصد برای ترامپ بوده است. میانگین نظرسنجی های در سطح ملی نیز برتری را به بایدن میدهد و یکی دیگر از نظرسنجی های معتبر ملی امتیاز 6.4 را برای بایدن نشان میدهد...

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۵۶
اسفندیار خدایی

نویسنده: نکتار گان؛  سی‌ان‌ان 
ویروس جدید کرونا زندگی‌ها و معیشت‌ها در ایالات‌متحده و چین را ویران کرد. اما به جای اینکه باعث شود این دو کشور برای مبارزه با این پاندمی [فراگیری] با یکدیگر همراهی بیشتری داشته باشند موجب شده که روابط‌شان پیوسته و به شکل مارپیچ‌واری خدشه‌دار شود و شعله‌های یک ناسیونالیسم بالقوه خطرناک را فروزان سازد.


چین در داخل و خارج به‌دلیل نحوه پرداختش به این ویروس- به‌ویژه در روزهای اولیه شیوع این بیماری- در معرض انتقاد زیادی قرار گرفته است. پکن با نفی و رد این انتقادات با لحنی تند و گزنده می‌گوید کارش فقط «پاسخگویی به اتهامات دروغین شده است» به‌ویژه از سوی ایالات‌متحده. در ماه مارس و در زمانی که این پاندمی جهان را درمی‌نوردید و همه را خشمگین کرده بود، «ژائو لی جیان»، سخنگوی وزارت خارجه چین، آشکارا با توسل به «تئوری توطئه» که یک تئوری بی‌بنیان است اعلام کرد که این ویروس احتمالا از سوی ارتش آمریکا وارد چین شده است. چند روز بعد، دونالد ترامپ این ویروس را «ویروس چینی» نامید و انگشت اتهام را به سوی چین نشانه رفت آن هم در زمانی که این ویروس داشت به تدریج شهرهای اصلی آمریکا را در می‌نوردید.

 

اگرچه ترامپ یک هفته بعد از این موضع عقب‌نشینی کرد اما انگشت اتهام به چین در اینجا متوقف نشد. در هفته‌های اخیر دولت ترامپ بارها نحوه رسیدگی و پرداختن چین به این ویروس در روزهای اولیه شیوع آن را مورد انتقاد قرار داده و میزان مرگ‌ومیر و واکنش‌های اولیه این کشور را زیر سوال برده است. هفته گذشته، ترامپ و وزیر خارجه‌اش پمپئو- بدون ارائه ادله‌ای- اعلام کردند منشأ این ویروس آزمایشگاه شهر ووهان بوده است. پکن هم اتهامات آمریکا را بی‌پاسخ نگذاشت و در واکنش اعلام کرد که این نوع موضع‌گیری‌ها، تاکتیک‌های انتخاباتی برای انتخاب دوباره و تقویت مواضع ترامپ در میان رای‌دهندگان جمهوری‌خواه است. همزمان رسانه‌های دولتی چین هم با ادبیاتی سخت و گزنده به پمپئو تاخته و او را «شیطان»، «گناهکار» و «دشمن بشریت» خطاب کردند.


اما این ادبیات گزنده بسی عمیق‌تر از جنگ کلمات است. دولت ترامپ درصدد ترسیم برنامه‌ای برای مجازات چین به‌خاطر این پاندمی است؛ گزینه‌های تقابلی عبارتند از تحریم، لغو تعهدات بدهی آمریکا و برقراری سیاست‌های تحریمی جدید. ترامپ و تنی چند از مقام‌های دولت او درحال تهیه فهرستی از متحدان و افزودن کشورهای دیگر به آن در راستای راه‌اندازی کمپین فشار علیه چین هستند..

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۴۴
اسفندیار خدایی

نویسنده: عباس ترابی، کارشناس ارشد مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران

«گفتمان» در سیاست خارجی، کارکردی مشابه «ساختار» در نظریه نوواقعگرایی دارد، لذا تحول در حوزه گفتمان سیاست خارجی حکومت ها، موجبات تغییر و تحول در "رفتار" آنان خواهد داشت. حال باید دید که آیا گفتمان سیاست خارجی نظام اسلامی در ایران در سایه تحریم های طولانی مدت ایالات متحده، بالاخص در دوره تقریبا چهار ساله ریاست جمهوری دونالد ترامپ دچار تغییر شده است و یا خواهد شد؟

برای پاسخ به این پرسش، بهتر است ابتدا به این سوتفاهم تاریخی بپردازیم و این نکته را آشکار کنیم که دلیل تحریم های طولانی مدت کاخ سفید علیه جمهوری اسلامی ایران، به گروگان گرفته شدن ۴۴۴ روزه دیپلمات های آمریکایی در تهران -که در تاریخ ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۵۸ رخ داده بود- نیست. بلکه این "انتظار تغییر رفتار" نظام سیاسی جدید حاکم بر تهران است که همواره واشنگتن را امیدوار می کند که با اعمال فشار -گاه حداکثری- سعی کنند آن را به نفع خود و یا در جهت منافع خود تغییر دهند. چرا که اگر رفتار سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب، بلافاصله بعد از گروگانگیری تغییر کرده بود، از آن حادثه چیزی جز  روایت یک واقعه تاریخی در کتب تاریخ برداشت نمی شد.

بنابراین، خواست "تغییر رفتار" نظام برآمده از انقلاب، از همان ابتدای تاسیس در تهران، از جانب کاخ سفید دنبال شده است؛ و چون هرگز برآورده نشده است، پس واقعه گروگانگیری در ظاهر علت العلل این عدم روابط معرفی شده است. در حالی که این حادثه خود تنها یک معلول بیشتر نیست. حال که این اشتباه تاریخی روشن شده است؛ باید علت را نه در عوامل خارجی، بلکه در ایدئولوژی و آرمانگرایی ارزش محوری دانست که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، به بار نشست. امری که ذاتا با آنچه ایالات متحده از ایران انتظار دارد، سازگار نیست.

لذا، از آنجایی که ذات انقلاب اسلامی که در ایران به وقوع پیوست، بر مبنای گفتمان ایدئولوژیک و آرمانگرایی امت محور (ارزش محور) استوار بوده است و به این جهت که این گفتمان امت محور، به آموزه «انقلاب مستمر» بجای اندیشه «انقلاب مستقر» معتقد است؛ پس در عمل بجای اینکه متحد منطقه ای ایالات متحده باشد، بعنوان رقیب این کشور در سطح منطقه خلیج فارس و خاورمیانه عمل می کند. 

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۲۱
اسفندیار خدایی

جاناتان میجز، استاد جامعه شناسی، دانشگاه هاروارد

ویروس کرونا تهدیدی جهانی است، اما این همه گیری تاثیر نامتوازنی در سراسر آمریکا برجای گذاشته است. این وضعیت نابرابری های موجود را وخیم تر می کند و چالش های جدیدی به وجود می آورد. به نظر من از این بحران می توان چند درس مهم درباره نابرابری در آمریکا گرفت: چگونه آسیب هایی وارد می آورد، چه کسی بیشتر از همه لطمه می بیند، چرا چنین است و برای رفع آن چه می توان کرد.

 

یکم- ماندن در خانه یک تجمل است: برای میلیون ها آمریکایی ماندن در خانه یک تجمل است که توان مالی انجام آن را ندارند. آسایش و رفاه تمام آمریکاییان به فروشندگان خواربارفروشی ها، رانندگان تحویل کالا و کارگران کارخانه هایی بستگی دارد که برای ادامه دادن به کارشان، شغل خود را مقدم بر ایمنی خود قرار می دهند. در حالی که طبقات میانی به بالا می توانند مشاغل خود را حفظ کنند، آمریکاییان طبقات مزدبگیر و متوسط برای حفظ مشاغل خود با مشکل مواجه اند: ۵۲ درصد از تحصیل کردگان کالج می توانند از خانه کار کنند، اما در مقایسه تنها ۱۲ درصد کارگران دارای مدرک دبیرستانی و ۴ درصد از آنها که فاقد این مدارک هستند توان انجام این کار را دارند. همین مسئله در بین نژادها نیز صدق می کند. آمریکاییان سفیدپوست به نسبت آفریقایی آمریکاییان یا لاتین تباران دو برابر بیشتر احتمال دارد که گزینه دورکاری داشته باشند. ویروس کرونا تنها یک بعد از بازار کار آمریکا را برجسته می کند که هر چه می گذرد بیشتر قطب بندی می شود و در آن درجاتی از استقلال برای عده معدودی از افراد خوش اقبال و استخدامی مخاطره آمیز برای بقیه عرضه می شود که دستمزدهای پایین، فقدان مزایا یا میزان اندک آن، فقدان کنترل و امنیت و قراردادهای موقت از جمله مشخصات این قبیل مشاغل به شمار می رود.

 

دوم- ثروت؛ عامل شکاف بین آمریکاییان: در آمریکا ثروت- که شامل پس اندازها، سرمایه گذاری ها و دورنمای برخورداری از ارثیه می شود- به طور نابرابر تقسیم شده است. ۲۰ درصد از ثروتمندترین آمریکاییان از ۹۰ درصد این کیک برخوردارند در حالی که ۲۰ درصد فقیرترین آنها ۶ هزار دلار بدهکار هستند...

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۰۳
اسفندیار خدایی

نویسنده: دانیل لارسیون؛   مترجم: محمد رهبری

اریک ادلمن و ری تیکن، محقق ارشد شورای روابط خارجی ایالات متحده، اخیرا در مقاله‌ای با نام «انقلاب دیگر در ایران» در مجله foreign affairs از تغییر رژیم در ایران دفاع کرده است. در واکنش به این مقاله، استفان والت، نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه هاروارد، در توئیتی ضمن غلط دانستن ادعاهای مطرح شده در آن، دیگران را به مطالعه مقاله دیگری با نام «تغییر رژیم غلط است» دعوت کرده است. در این مقاله که به قلم دانیل لارسیون نوشته شده است، استدلال‌های اصلی مقاله ادلمن و تیکن مورد بررسی و نقد قرار گرفته است:

ریک ادلمن و ری تاکیه، مخفی‌کاری‌های جنگ‌طلبانه و فریب‌کاری‌های رایج را کنار گذاشتند و خواهان تغییر رژیم در ایران هستند. آن‌ها می‌گویند:

«تغییر رژیم» یک عبارت سمّی و ممنوعه در واشنگتن است. این عبارت تصاویری از جنگ عراق را به ذهن متبادر می‌کند که در آن ایالات متحده در باتلاقی خودساخته گرفتار شده است. به این دلیل است که کسانی که حامی روش تهدیدآمیز ایالات متحده علیه ایران هستند، به طور معمول به حمایت مخفیانه از تغییر رژیم در ایران متهم می‌شوند. در واکنش، متهم تقریبا همیشه آن را انکار کرده است. آن‌ها خواهان تغییر رژیم نیستند و تأکید می‌کنند: ما فقط می‌خواهیم الیگارشی مذهبی در جمهوری اسلامی تغییر رفتار دهد.

اما چنین تحولی هیچگاه رخ نخواهد داد، زیرا دولت ایران همچنان یک دولت انقلابی باقی خواهد ماند که هیچ‌گاه با ایالات متحده خود را وفق نمی‌دهد. به همین دلیل است که «تغییر رژیم» یک ایده رادیکال یا بی‌پروا نیست، بلکه عملگرایانه‌ترین و مؤثرترین هدف سیاست خارجه ایالات متحده در مورد ایران است. در واقع، این تنها هدفی است که به صورت معنی‌داری شانس کاهش تهدید ایرنیان را دارد.

ادلمن و تاکیه به شدت در اشتباه هستند...

۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۳۳
اسفندیار خدایی

اقتصاد به دنبال جهانی شدن کرونا چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد
نظر ۹ اقتصاد دادن برجسته 
 فارن پالسی

 

*ما به تعادل بهتر جهانی شدن و اعتماد به خود نیاز داریم

جوزف ای استیگلیتز: اقتصاددانان عادت داشتند که مرزبندی کشور‌ها را برای پیگیری سیاست‌های امنیت غذایی یا انرژی به سخره و نادیده بگیرند. آن‌ها معتقدند در دنیای جهانی شده که مرز‌ها اهمیتی ندارند اگر اتفاقی افتاد همیشه می‌توانیم به کشور‌های دیگر متوسل شویم. اکنون به طور ناگهانی مرز‌ها از اهمیت برخوردارند، زیرا کشور‌ها برای تهیه منابع خود تلاش می‌کنند. این بحران یادآور قدرتمندی است مبنی بر اینکه واحد اساسی سیاسی و اقتصادی هنوز دولت- ملت است. با این وجود، باید اعتراف کنیم برای ساختن زنجیره‌های تأمین به ظاهر کارآمد، دچار کوته بینی شده و سیستمی را ساختیم که کاملاً انعطاف ناپذیر و به طور مکفی متنوع نبوده و در مقابل وقفه آسیب‌پذیر است. در نتیجه شاهد هستیم که این سیستم توسط اختلالی غیرمنتظره خرد شده است. سیستم اقتصادی که ما بعد از این عالم‌گیری ایجاد می‌کنیم باید نسبت به این واقعیت که جهانی‌سازی اقتصادی از جهانی سازی سیاسی بسیار فراتر رفته مقاومتر و حساس‌تر باشد. تا زمانی که این امر رخ دهد کشور‌ها باید برای به دست آوردن توازن بهتر بین بهره از جهانی‌سازی و خوداتکایی تلاش کنند.

 

*دریچه‌ای برای تغییر در شرایط جنگی

رابرت جی شیلر: تغییرات اساسی اغلب در شرایط جنگ رخ می‌دهد. اگرچه دشمن کنونی ویروس است و یک قدرت خارجی نیست، اما عالم‌گیری این ویروس، فضایی را ایجاد کرده که امکان تغییرات در این شرایط امکان پذیر به نظر می‌رسد. این فضا با روایاتی از درد و رنج و قهرمانی همراه با بیماری در حال گسترش است. اپیدمی موجب همدردی میان مردم کشور‌های پیشرفته و فقیر شده و دنیا کوچک‌تر و صمیمی‌تر به نظر می‌رسد. همچنین دریچه‌ای را برای ایجاد راه‌ها و نهاد‌های جدید از جمله اقدامات مؤثرتر برای متوقف کردن روند نابرابری باز می‌کند. ممکن است انگیزه‌ای برای ایجاد مؤسسات بین المللی جدید پیدا کنیم که پس از اتمام این فضا همچنان پابرجا باشند.

 

*خطر واقعی؛ بهره سیاستمداران از ترس و رعب

گیتا گوپیناس: خطر واقعی این است که تغییرات ارگانیک و شخصی (دور شدن مردم از شرایط جهانی شدن) توسط برخی سیاستگذاران که از ترس از مرز‌های آزاد سوءاستفاده می‌کنند، مورد بهره‌برداری سیاسی قرار گیرد. آن‌ها می‌توانند محدودیت‌های حمایت گرایانه تجارت را به واسطه خودکفایی تحمیل کرده و حرکت مردم را به بهانه بهداشت عمومی محدود کنند. اکنون این دست رهبران جهانی است که از این نتیجه جلوگیری کرده و روحیه وحدت بین‌المللی را که بیش از ۵۰ سال در ما پایدار مانده را حفظ کنند.

 

*میخی دیگر بر تابوت جهانی شدن

کارمن رینهارت: چرخه جهانی سازی مدرن از زمان بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۹ با ضرباتی روبرو بوده است همانند بحران بدهی اروپا، برگزیت و جنگ تجاری ایالات متحده و چین. ظهور پوپولیسم در بسیاری از کشور‌ها تعادل را به نفع کشور و سرزمین خود برقرار می‌کند. عالم‌گیری اولین بحران از ۱۹۳۰ است که اقتصاد‌های پیشرفته و در حال توسعه را درگیر خود کرده است. مانند دهه ۱۹۳۰ پیش فرض‌های حاکمیتی احتمالاً افزایش می‌یابد، فراخوان‌ها برای محدود کردن تجارت و گردش سرمایه خاک بارور و زمینه مساعد خود را در چنین شرایط بدی پیدا می‌کند.

 

*بدتر شدن شرایط موجود اقتصادی

آدام پوسِن: به لحاظ اقتصادی عالم‌گیری چند وضعیت در اقتصاد جهانی را بدتر می‌کند. اولین مورد از این شرایط رکود مادی است؛ ترکیبی از رشد بهره وری کم، عدم بازدهی سرمایه‌گذاری خصوصی. این امر باعث می‌شود که افراد از ریسک‌پذیری خودداری کرده و در ادامه موجب صرفه جویی بیشتر و کاهش تقاضا و نوآوری شود. دوم گسترش شکاف بین کشور‌های ثروتمند (به همراه چند بازار نوظهور) و سایر نقاط جهان در مقاومت در برابر بحران‌ها است. ناسیونالیسم اقتصادی به طور فزاینده‌ای دولت‌ها را به کنار کشیدن اقتصاد‌های خود از سایر نقاط جهان سوق خواهد داد. سوم، تا حدودی در نتیجه جهش به سمت محفوظیت و خطرپذیری ظاهری اقتصاد‌های در حال توسعه جهان همچنان برای تأمین اعتبار و تجارت به دلار آمریکا متکی است. حتی در حالی که ایالات متحده برای سرمایه گذاری کشش کمتری داشته باشد؛ جذابیت آن نسبت به سایر نقاط جهان بیشتر می‌شود که این منجر به نارضایتی مداوم خواهد شد.....

۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۰۹
اسفندیار خدایی