مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۵۷ مطلب با موضوع «مقالات استادان و دانشجویان دانشکده مطالعات جهان» ثبت شده است

✍️ اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران

🌿 سالهاست که مرگ بر آمریکا، نه در شعار، بلکه در عمل، و نه در سیاست خارجی، بلکه در تمام عرصه‌های داخلی و خارجی، محور سیاستهای جمهوری اسلامی است و بر تمام شئون زندگی ما از مدرسه و مسجد تا مجلس و رسانه و دانشگاه سایه افکنده است؛ و آمریکاستیزی اصلی‌ترین معیار انتخاب مسئولان و ملاک تعیین دوستان و دشمنان داخلی و خارجی‌مان بوده است. متقابلاً آمریکا نیز در دشمنی با جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان مضایقه نکرده است. به عنوان نمونه، تحریمهای آمریکا پس از خروج ترامپ از برجام، به گفته محمدجواد ظریف وزیر خارجه قبلی، بیش از یک هزار میلیارد دلار بر اقتصاد ایران آسیب وارد کرده است. خسارت تحریمهای آمریکا قبل از توافق برجام نیز همین حدود برآورد شده است. جالب است بدانید کل بودجه عمرانی کشور در سال ۱۴۰۰ حدود یکصد و چهار هزار میلیارد تومان بود که با محاسبه دلار سی هزار تومانی می‌شود کمتر از سه و نیم میلیارد دلار. حالا این رقم را مقایسه کنید با خسارت دو تریلیون دلاری تحریمهای آمریکا تا عمق این خسارتها را دریابید. بعلاوه خسارتهای جنگ روانی و تبلیغاتی ایران‌هراسی، آسیب تحریمها به بیماران و کودکان، بیکاری جوانان و فروپاشی خانواده‌ها و فقر و فساد و فحشاء، فرار مغزها، و تبعات فسادآور دور زدن تحریمها و محدودیتهای علمی و تکنولوژیکی و حتی چراغ سبز آمریکا به صدام حسین در حمله عراق به ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا و خسارتهای مالی و جانی فراوان این جنگ هشت ساله را هم در نظر بگیرید.

🌿 در این جدال نابرابر مقابل آمریکا، هزاران میلیارد دلار خسارت دیده‌ایم و ارزش پولمان بیش از چهار هزار برابر کاهش یافته و بیشتر جمعیت کشورمان به زیر خط فقر رفته است و بهترین دوران سرمایه انسانی جمعیت جوان کشور برای توسعه، تلف شده است. راستی جمهوری اسلامی چه خسارتهایی به اقتصاد و دولت و ملت آمریکا وارد کرده؟ ادامه این راه به زیان کدام طرف این درگیری است و کدام به سمت پرتگاه نزدیک می شود؟ آیا واقعاً راه سومی جز ادامه آمریکاستیزی یا تسلیم خفت بار وجود ندارد؟ آیا آمریکا و جمهوری اسلامی ناچارند که این جدال ایدئولوژیک را تا انتها یعنی تا نابودی یکی از طرفین ادامه دهند؟ خیر، اصولاً هنر سیاست به این است که بن بست موجود را بشکند و راه سومی بیابد یا بسازد و با بهره‌گیری از تجربیات سایر ملتها، حصار دوگانه جنگ نابرابر و تسلیم حقارت‌آمیز را بشکند. تعریف سیاست به این است که بیشتر ضربه بزنیم و کمتر ضربه بخوریم بلکه دشمنی خسارت بار را به رقابت و فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کنیم. ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است. 

🌿 آمریکاستیزان گاهی بدرستی مو را از ماست می‌کشند، اما گاهی کوه را از کاه تشخیص نمی‌دهند. آنها بخشی از حقایق را بخوبی می‌بینند، اما بخشی را نادیده می‌گیرند یا بی‌اهمیت و طبیعی و بدیهی قلمداد می‌کنند. بررسی مواضع و سخنان آمریکاستیزان نشان می دهد که استدلالهای ایشان بر چهار فرض یا ستون لرزان زیر استوار است:

۰ نظر ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۲:۱۲
اسفندیار خدایی

 دکتر اسفندیار خدایی

🌿 یک روز ترامپ گفت: «عربستان گاو شیرده آمریکاست» ما هم باور کردیم و با شور و ذوق و آب و تاب، همین را در رسانه ها بوق و کرنا کردیم. مگر بر روی این کره خاکی، منبعی مطمئن تر از ترامپ وجود دارد؟! اصطلاح گاو شیرده ترامپ فقط بخشی از واقعیت روابط آمریکا و عربستان را بازگو می کند. قطعاً آمریکا در روابط با عربستان منافعی دارد. اما شواهد فراوانی هست که نشان می دهد در بیشتر موارد این آمریکاست که همچون گاو به عربستان شیر می دهد. آمریکا در تمام مسائل خاورمیانه تا آنجا به همکاری عربستان وابسته است که بدون هماهنگی با ریاض هیچکدام از سیاستهای واشنگتن پیش نمی رود مگر آنکه منافع عربستان تامین شود.

🌿 اگر ترامپ عربستان را گاو شیرده می نامد، عربستان هم می تواند ادعا کند که این آمریکاست که مزدور اجیر شده عربستان است و پول می گیرد تا از منافع عربستان دفاع کند و دمار از دماغ دشمنان عربستان درآورد. لکن سیاستمداران عربستان آنقدر عاقل هستند که با چنان کلماتی آمریکا را آزرده خاطر نکنند و خود را از بهترین منبع شیر دنیا محروم کنند. سخنگوی دولت عربستان در پاسخ به انتقادات ترامپ از عربستان، مودبانه پاسخ داد که آمریکا اگر کاری برای عربستان انجام می دهد، پول آن را هم گرفته است و منتی نیست. خدمات حیرت آور آمریکا به عربستان موجب اعتراض رسانه های دموکراتها و جمهوری خواهان آمریکا نیز شده است. برخی از این خدمات:

۰ نظر ۲۷ مهر ۰۰ ، ۲۳:۰۴
اسفندیار خدایی

 نامه سرگشاده دکتر اسفندیار خدایی به نایب رئیس مجلس

جناب آقای دکتر سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام

 در یادداشت حضرتعالی که در خبرگزاری های مختلف منتشر شد، آمده است: «حمله و عملیات نظامی سازمان منافقین نتیجه چراغ سبزهایی بود که مسببین پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و آویزان‌های به آمریکا و دل‌بستگان به اروپا و سینه چاکان برجام و دلواپس‌های حصر و سلفی خفت بگیران می‌دادند و نتیجه عملکرد صاحبان تفکری بود که مسببین وضعیت فعلی اقتصاد و فرهنگ هستند. تنها راه نجات کشور بیرون انداختن این طیف نفوذی از درون حاکمیت است»

مایه تعجب است که حضرتعالی مسببین قطعنامه ۵۹۸ که به جنگ خونین هشت ساله ایران و عراق خاتمه داد، را طیف نفوذی و آویزان آمریکا خوانده‌اید. اینکه بدون ارائه مدرک و سند، کسانی همچون هاشمی رفسنجانی که نقش اساسی در پذیرش این قطعنامه داشتند، را متهم به نفوذیِ آویزان به آمریکا می‌دانید مسئله مهمی نیست! اما برادر من! چرا شما هنوز با این قطعنامه مخالفید؟ اگر این جنگ چند سال دیگر ادامه می‌یافت و میلیونها انسان دیگر از طرفین کشته، زخمی و آواره می شدند و هزاران میلیارد دلار دیگر خسارت به اقتصاد وارد می‌شد، چه نفعی به حال اسلام و مسلمین داشت؟

جناب آقای قاضی زاده!
حضرتعالی اکنون در جایگاه نایب رئیس مجلس نشسته‌اید و باید بدانید که اگر امروز حاکمیت جمهوری اسلامی نتواند درباره قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که سالها از آن گذشته (و مثل روز روشن است که تصمیمی درست و عاقلانه بود) به تفاهم برسد و نایب رئیس مجلس مسببین توافق را نفوذی دشمن بداند، چگونه انتظار داشته باشیم حکومت درباره مسایل پیچیده کنونی، شجاعانه تصمیم بگیرد؟

جناب آقای قاضی‌زاده!
دفاع ایرانیان دربرابر تجاوز ارتش صدام افتخار بزرگی است که نباید در انحصار هیچ گروه و جناحی قرار گیرد. لکن به اعتراف دلسوزان نظام و کارشناسان جنگ و حتی فرماندهان نظامی همچون سردار محسن رضایی، ما پس از فتح خرمشهر و اخراج دولت متجاوز عراق، بدون آنکه در دفاع کوتاهی کنیم، نباید پرچم صلح را به دست صدام می‌سپردیم. ما نباید با شعارهایی مثل "راه قدس از کربلا می گذرد" و مرگ بر این و آن، و خط و نشان کشیدن برای کشورهای همسایه و دولتهای شرقی و غربی، خود را در عرصه بین‌الملل تنها و منزوی می‌کردیم. این شعارها از مرحله شعار گذشتند و تبدیل به ایدئولوژی خطرناکی شدند که سالها بهترین فرصتها و مستعدترین جوانانمان را به قربانگاهی فرستاد که هیچ دستاوردی نداشت، بجز کشتار و تلفات میلیونی و هزاران میلیارد دلار خسارت اقتصادی و نابودی زیرساختهای فرهنگی و اقتصادی.

جناب آقای قاضی‌زاده!
این شعارها و سیاست ایدئولوژیک موجب شد که ما در این نبرد تنها باشیم و بیشتر کشورهای دنیا اعم از غربی و شرقی، جانب دولت متجاوز عراق را گرفتند و ایران در این جنگ هیچ شانسی برای فتح کربلا و قدس را نداشت و اگر قطعنامه ۵۹۸ را نمی پذیرفتیم و جنگ چندین سال دیگر ادامه می یافت، شرایط ما بدتر هم می‌شد. نفت‌شهر و بخشهایی از خوزستان در تصرف عراق بود و ما با کمترین مهمات در مقابل ارتش صدام مورد حمایت غرب و شرق بیشترین تلفات را داشتیم. از نظر اقتصادی هم کفگیر به تهِ دیگ رسیده بود و با وجود جیره‌بندی آذوقه مردم، انبارها خالی بود و هیچ چشم‌اندازی برای پیروزی دیده نمی‌شد.

جناب آقای قاضی‌زاده!‌
جنگ ایران و عراق، جنگ دو کشور قدرتمند مسلمان منطقه و جدال دشمن اول و دوم اسرائیل بود. صدام شروع کننده جنگ بود و ما ادامه دهنده. جالب است بدانید، در همان شرایطی که صدام در تدارک جنگ با ایران بود، هواپیماهای اسرائیلی تاسیسات هسته‌ای عراق را بمباران می‌کردند. تداوم این جنگ خدمتی به اسرائیل و آمریکا بود. همچنانکه پس از جنگ هر دو کشور آماج تحریم و تهاجم نظامی و اقتصادی قرار گرفتند.

پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، با استفاده از فرصت حماقت صدام در حمله به کویت، توانستیم با مذاکراتی مناطق اشغال شده کشورمان را آزاد کنیم و پس از حمله نظامی آمریکا به عراق و سرنگونی صدام، با تدبیر دولت خاتمی بدون شلیک حتی یک گلوله، توانستیم به عنوان مهمترین نیروی تاثیرگذار سیاسی در عراق ظهور کنیم.

جناب آقای قاضی زاده!
امروز دهه شصت نیست. نسل جدید با عینک پوسیده ایدئولوژی به دنیا نگاه نمی‌کنند. گرچه زیر سایه تحریمها و جدال ایدئولوژیک بی‌حاصل با آمریکا، نفسشان به شماره افتاده است. حضرتعالی به عنوان نماینده منتخب مردم و نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، بجای آنکه مسببان قطعنامه ۵۹۸ را نفوذی آویزان آمریکا بدانید و وقت ارزشمند نمایندگی ملت را در دعوایی تاریخی تلف کنید، به فکر چاره‌ای برای گشایش اقتصادی و درمان دردهای امروز این مردم باشید.

با تشکر و احترام
اسفندیار خدایی
۲۶ مرداد ۹۹
t.me/EsfandiarKhodaee

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۰
اسفندیار خدایی

توحید افضلی- دکترای مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر سال 2020 برگزار خواهد شد و تقریباً نامزد نهایی دو حزب عمده آمریکا مشخص شده است. پیش از بحران کرونا و مشکلات اقتصادی پس از آن شاید تصور می‌شد که ترامپ به احتمال فراوان برای دومین بار نیز پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد اما اکنون به نظر می‌رسد که شرایط پیچیده شده و پیش‌بینی نامزد پیروز دشوار می‌نماید.

هر چند بایدن با سن بالای خود و عدم ثباتی که در گفتار و رفتار خود نشان داده بسیاری را در حزب دموکرات ناامید کرده است اما نظرسنجی‌ها همچنان از جایگاه مطلوب وی در مقابل ترامپ خبر می‌دهند. ضمن اینکه وی از حمایت کامل متنفذین حزب نیز برخوردار است. از این رو احتمال ریاست‌جمهوری بایدن چندان پایین به نظر نمی‌رسد. بسیاری بر این باورند که ریاست جمهوری بایدن به منزله احیای سیاست خارجی آمریکا در دوران باراک اوباما خواهد بود. این موضوع بیش از همه در مورد ایران صدق می‌کند چرا که بایدن از بازگشت به برجام در صورت رسیدن به کاخ سفید خبر داده است. بنابراین در نظر گرفتن سناریوی ریاست‌جمهوری بایدن ضروری است و کنش وی در قبال ایران از اهمیت خاصی برخوردار است.

 بایدن در تمام نظرسنجی های تک به تک با ترامپ در یک ماه و نیم گذشته درصد بالاتری را به خود اختصاص داده است که ضریب درصد تقریبی بایدن 53 در برابر 42 درصد برای ترامپ بوده است. میانگین نظرسنجی های در سطح ملی نیز برتری را به بایدن میدهد و یکی دیگر از نظرسنجی های معتبر ملی امتیاز 6.4 را برای بایدن نشان میدهد...

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۵۶
اسفندیار خدایی

️دکتر اسفندیار خدایی

️در طول تاریخ همواره فساد داخلی بزرگترین تهدید برای حکومت‌ها بوده است؛ و حملات دشمنان خارجی فقط زمانی به ثمر نشسته که نظام سیاسی از داخل پوسیده و فاسد شده باشد. حکومت ساسانیان وقتی شکست خورد که فساد و تبعیض بی‌عدالتی به اوج رسید، آنگاه نومیدی و نارضایتی مردم به کمک اعراب مسلمان آمد تا بساط حکومت ساسانی برچیده شد. در دوران معاصر، سقوط حکومت قاجار توسط رضاخان و سقوط حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 نمونه‌های تاریخی هستند که باید از آنها درس گرفت. در تمام موارد فوق مردم از اصلاحات واقعی نومید شده بودند و تغییر حکومت‌ها تلفات و هزینه گزافی بر دوش ملت ایران گذاشت. اما قرن‌هاست که حکومتهای دموکراتیک غربی با انجام اصلاحات مد نظر مردم، نیازی به تغییر ندارند. جمهوری اسلامی باید از تجربیات خود و سایر ملتها در زمینه مبارزه با فساد بهره گیرد.

▫️مبارزه با فساد فردی آسانتر از مبارزه با فساد ساختاری است. می‌توان فساد یک فرد را کشف کرد و او را مجازات نمود. اما مبارزه با فساد ساختاری پیچیده است و با مجازات و اعدام و زندان هم درست نمی‌شود. فساد ساختاری نامرئی است و همانند بختکی چنگالهای پلیدش را بر همه ابعاد زندگی اجتماعی می‌گستراند. در یک ساختار فاسد، فرد خاطی نه تنها مجازات نمی‌شود، بلکه جایگاه او ارتقاء نیز می‌یابد و قدرت‌طلبان فاسد روز به روز عرصه را بر ملت تنگ می‌کنند.

۰ نظر ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۰۰:۰۵
اسفندیار خدایی
دکتر اسفندیار خدایی

 ما گمان می‌کردیم که امضاء دولتهای مختلف بخصوص آمریکا پشتوانه محکمی برای برجام است. در حالیکه در روابط بین‌الملل قدرت تضمین کننده اجرای قراردادها و پیمان­هاست نه تعهدات قانونی یا الزامات اخلاقی. مطابق مبانی واقع‌گرایی، تمام دولتها به دنبال منافع خود هستند و پیمانها و توافقات فقط تا وقتی دوام می آورند که قدرت کافی پشت سر آنها باشد. 

 اشتباه ما این بود که پشت برجام را خالی کردیم و از فرصت پیش آمده و چندین برابر شدن فروش نفت پس ازتوافق، خود را برای روز خروج آمریکا از برجام یا برهم زدن این قرارداد آماده نکردیم در تهیه ابزار کافی برای حمایت از منافعمان در برجام غفلت ورزیدیم. دو جناح سیاسی چنان مشغول دعوای خوب یا بد بودن برجام و جزئیات توافق شدیم که گمان نمی کردیم آمریکا به آسانی از برجام خارج شود و هیچ برنامه ای برای دفاع از حقوقمان در این توافق در صورت استنکاف طرف مقابل نداشتیم. اصولگرایان می گفتند آمریکا در این توافق چنان پیروز شده است که هرگز از آن خارج نمی شود و دولتمردان می گفتند آمریکا قانوناً نمی تواند از این توافق بین‌­المللی چندجانبه خارج شود.

 تصور کنید که ایران پس از توافق برجام با بهره‌گیری از فرصت پیش آمده، ظرف این چند سال، حدود یک پنجم از عایدات برجام را ذخیره می‌کرد. پس از توافق، فروش نفت ایران چندین برابر شد و درآمد هنگفتی نصیب کشور شد ولی قدر آن را ندانستیم. آیا اگر با برنامه ریزی عاقلانه حدود یکصد میلیارد دلار را پشتوانه جنگ اقتصادی می کردیم، آیا امروز ترامپ می­توانست به آسانی از برجام خارج شود و ایران را تحت فشار قرار دهد؟ آیا در آن صورت، هیچ چشم اندازی برای توفیق تحریمهای آمریکا متصور بود؟
۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۲۱
اسفندیار خدایی

🎤 مصاحبه ایرنا با دکتر اسفندیار خدایی

 دولت ترامپ در آخرین اقدام ضد ایرانی خود، سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی گنجانده‌است. در همین زمینه اسفندیار خدایی کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با خبرنگار سیاسی ایرنا اظهار داشت: این اقدام را باید در چارچوب برنامه های ترامپ و حلقه ضد ایرانی در اطراف وی– کسانی مانند بولتون و پمپو – دانست و ادامه همان سیاست گام به گام دولت ترامپ علیه ایران است و باید منتظر آن باشیم که در آینده نهادها و سازمان‌های دیگر جمهوری اسلامی ایران را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهد.

 کارشناس مسائل آمریکا ماهیت این اقدام دولت ترامپ را اقتصادی اعلام کرد و ادامه داد: آمریکا در حال حاضر در شرایطی نیست که بخواهد وارد درگیری نظامی شود، این کشور وقتی وارد اقدام نظامی می‌شود که بتواند آن را تمام کند، در غیر این صورت وارد نمی‌شود. با توجه به اوضاع افغانستان، عراق و حتی اسرائیل و حزب‌الله چنین اقدامی توسط ایالات متحده بعید است و عواقب نامشخصی دارد.

 به گفته دکتر اسفندیار خدایی، یکی از اهداف حلقه ضد ایرانی دولت آمریکا از گنجاندن سپاه در لیست گروه های تروریستی این است که چنانچه ترامپ در انتخابات 2020 شکست خورد و دولتی دموکرات و حامی برجام به قدرت رسید، نتواند به آسانی روابط با ایران را بهبود بخشد و به برجام بازگردد. سیستم سیاسی حاکم بر آمریکا بر این قاعده استوار است که برای برداشتن تحریم‌ها و یا خارج کردن یک گروه از لیست گروه های تروریستی، دولت آمریکا باید بتواند تصمیم خود را برای کنگره و افکار عمومی توجیه و قابل پذیرش کند و این طبیعتاً مشروط به تغییرات اساسی در ایران است و چنان شرایطی کار را پیچیده‌تر می‌سازد.

 متعاقباً هدف ترامپ از خروج از برجام و تروریست خواندن سپاه، آن است که تصمیم‌گیرندگان سیاست خارجی ایران منتظر پایان دولت ترامپ نمانند و اگر قصد مذاکره دارند با ترامپ آغاز کنند و این دستاورد ارزشمندی برای ترامپ در انتخابات باشد. علاوه بر این در صورت مذاکره، هم بازگشت به برجام و هم خارج کردن سپاه از لیست گروههای تروریستی، کارت هایی برای دولت ترامپ در مذاکرات احتمالی آینده با ایران خواهد بود و طبیعتاً ایران هم نباید با دست خالی به میز مذاکره بازگردد و کارتی مثل خارج کردن نظامیان آمریکا از لیست تروریسم می‌تواند ارزشمند باشد.
۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۰
اسفندیار خدایی

دکتر اسفندیار خدایی

🎲 رهبر انقلاب سال 98 را رونق تولید نامگذاری کرده‌اند. رونق اقتصادی در شرایط کنونی، همچون شکار شیر می‌ماند و شکار شیر آسان نیست. چه شرایطی برای تحقق این شعار لازم است؟ چه بهائی باید برای رونق اقتصادی پرداخته شود؟

1⃣ اولین شرط برای سرمایه‌گذار داخلی و خارجی، امنیت و ثبات اقتصادی است؛ و اولین لازمه ثبات و امنیت، تعامل و مدارا با مردم دنیا بخصوص همسایگان و بازارهای مصرف و تولید است. ما نمی‌توانیم با شعارهای افراطی و استقبال از جدالهای بین‌المللی و تحت شدیدترین تحریمها منتظر جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی باشیم بلکه فرار سرمایه ها نتیجه طبیعی چنان سیاست غیرمسئولانه است. این بدان معنا نیست که تسلیم خواسته آمریکا و همسایگان زیاده‌خواه شویم بلکه رونق اقتصادی بدون اقتدار و استقلال و قدرت نظامی و مقاومت، ممکن نیست. لکن در عصر پیچیده وابستگی متقابل، ما می‌توانیم همانند چین و روسیه و ترکیه و آفریقای جنوبی و... با بهره گیری از ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی و حتی جغرافیایی و ورود به ائتلافها و تعامل خردمندانه با استفاده از اهرمهای مختلف به دنبال تحقق منافع ملی باشیم تا با کمترین هزینه به بیشترین دستاوردها برسیم. نه آنکه بیهوده هزینه کنیم و فرصتها و سرمایه‌ها را تباه کنیم.

2⃣ رونق اقتصادی نیازمند رقابت شفاف و عادلانه است و با تبعیض و فساد ممکن نیست. اگر قرار است کار اقتصادی توسط ملت انجام شود و دولت هم نظارت و هدایت کند، باید مرز دولت و ملت روشن شود. در یک رقابت عادلانه هرگز نباید داور مسابقه بازیکن یکی از تیمها باشد. باید تکلیف نهادهای شبه دولتی مشخص شود و این نهادهای اقتصادی از دولت جدا شوند تا دولت بتواند با اقتدار بر آنها نظارت کند و رقابت اقتصادی معنا پیدا کند. 

🌿 به عنوان مثال، بنیاد مستضعفان و جانبازان در سال 95 اعلام کرد که درآمد سالانه این بنیاد ۲۶ هزار میلیارد تومان بوده است. لینک: nasimetosee.ir/درآمد-و-مالیات-شرکت-های-بنیاد-مستضعفان/ این مبلغ معادل نیمی از کل بودجه عمرانی دولت در همان سال است (بودجه عمرانی معمولاً بطور کامل محقق نمی شود). 
می‌توان حدس زد که نهادهای دیگر همچون قرارگاه خاتم الانبیاء، ستاد اجرایی فرمان امام، و آستان قدس رضوی و... نیز هر کدام معادل نیمی از بودجه عمرانی دولت درآمد دارند. در واقع هرکدام این نهادها خود یک دولت هستند با این تفاوت که بر آنها نظارتی نیست. نهادهای فراوانی بر دولت نظارت دارند، نهادهایی همچون مجلس، سازمان بازرسی، نهادهای امنیتی، قو قضائیه، شورای نگهبان (با نظارت روی افراد)، رسانه هایی مثل صدا و سیما و مردم در فضای مجازی و... اما چه کسی روی نهادهای شبه دولتی نظارت دارد؟ مجلس؟ سازمان بازرسی یا رسانه ها؟ هیچکدام. بخش خصوصی هیچ امیدی برای رقابت با این نهادها ندارد و فقط می‌تواند انگل‌وار در حاشیه این نهادهای ثروتمند و در خدمت به آنها به عنوان پیمان‌کار درجه دو و درجه سه فعالیت کند.

3⃣ مشکلات اقتصادی ایران ریشه در سیاست دارند و سیاست در همه جا حضور دارد. لذا ریشه فساد اقتصادی را باید در فساد سیاسی ردیابی کرد. مداخله فراقانونی در چرخه آزاد قدرت و دوپینگ سیاسی جناح همیشه‌حاکم و انحصارطلب با استفاده از اهرمهایی همچون نظارت استصوابی، موجب تجمع سرمایه اقتصادی و سیاسی و فساد در هر دو زمینه می‌شود. در شرایطی که صاحبان قدرت سیاسی زمام امور اقتصادی هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی را در اختیار دارند و تنها خودشان بر خودشان نظارت دارند، رقابت اقتصادی و سیاسی با این گروههای قدرتمند بی‌معنا و خطرناک می شود و شانسی برای رقابت سالم اقتصادی و شکوفایی تولید باقی نمی‌ماند و شعار رونق تولید فقط بر روی کاغذها و بنرها می‌ماند و چنان شعار زیبایی فقط رونق بخش تریبونهاخ و زینت‌بخش صفحه تلویزیون ملی می‌شود.

4⃣ رونق تولید نیازمند اصلاح ساختار اقتصادی است. تجمع سرمایه‌ها در دست بانکهاست. این سرمایه‌ها باید به سمت تولید حرکت کنند نه آنکه با ورود به عرصه دلالی و واردات کالا از خارج کشور عرصه را بر تولیدکنندگان داخلی تنگ کنند. این بانکها عملاً بازیچه همان نهادهای فرادولتی و بخش تیره و تاریک اقتصاد کشور هستند. بانکها برای وامهای کوچک مردم، مو را از ماست می‌کشند اما سخاوتمندانه میلیاردها تومان تسهیلات به صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی عطا می‌کنند.

🔚 رونق تولید واقعی نیازمند اصلاحات خردمندانه ساختاری دراقتصاد و  سیاست داخلی و خارجی است. زنده کردن مردم (بخش خصوصی) در اقتصاد کار آسانی نیست. باید بخش خصوصی از حصار سیاسی و اقتصادی نهادهای فرادولتی رها شود و شیر اقتصاد ایران از قفس آزاد گردد تا استعدادهای ملی شکوفا گردد. اما بهانه آوردن و توجیه کردن و شعار دادن آسان است.
آدرس کانال تلگرام مطالعات آمریکا: t.me/EsfandiarKhodaee
۰ نظر ۱۵ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۰۹
اسفندیار خدایی

دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی

چکیده: آمریکا در طول سال‌های جدال هسته‌ای، بیشتر شرکای تجاری ایران را به کاهش تجارت با تهران واداشت. اما در همین دوران، چین نه‌تنها تجارت با ایران را کاهش نداد، بلکه مبادلات تجاری این کشور با جمهوری اسلامی چندین برابر نیز شد و تا حدودی خلأ ناشی از عقب‌نشینی شرکت‌های اروپایی و آسیایی را جبران نمود و از فشار تحریم‌ها بر ایران کاست. این پژوهش با استفاده از روش ردیابی فرایند، به‌دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا دولت اوباما نتوانست چین را همانند سایر شرکای تجاری ایران با تحریم‌ها همراه سازد و با چه محدودیت‌هایی در این زمینه مواجه بود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که چندین دهه رشد اقتصادی فوق‌العاده موجب شده است که چین در جایگاهی قرار گیرد که ابزارهای قدرت آمریکا نظیر فشار، تهدید، تحریم و دیپلماسی به آسانی بر پکن کارگر نیفتد و یا برای آمریکا گران تمام شود. دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ مهر ۹۷ ، ۱۱:۲۹
اسفندیار خدایی

پایان نامه دکتری اسفندیار خدایی با عنوان: تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین: تعامل آمرانه آمریکا در مقابل موازنه نرم چین؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان، بهمن 1396


دانلود متن کامل Download Full Text

Dissertation Title:

Iran Sanctions in US – China Relations
American Guarded Engagement vs. Chinese Soft Balancing

By:
Esfandiar Khodaee

khodaee2@gmail.com

 

Supervisors:

Foad Izadi

Mohammad Ali Mousavi

 Winter, 2018

 

 Abstract

Throughout the nuclear dispute, the United States actively engaged with world powers and the trade partners of Iran to make sanctions effective in pressuring Tehran. Most trade partners of Iran reduced trade with this country either voluntarily as alignment with the United States, or under pressures from Washington. The role of China as the first trade partner of Iran and as a veto power in the U.N. Security Council was controversial. In practice, China continued and even expanded trade with Iran; and the Chinese companies somehow filled the void of the absence of European and Asian rivals. This dissertation plans to answer the question that why the United States could not make China follow sanctions similar to other trade partners of Iran. It studies U.S. policy to make China follow sanctions on Iran, China’s response, and the limitations of Washington in dealing with Beijing. Reviewing the events through process-tracing method, shows that the Obama administration implemented a guarded-engagement strategy to make China join sanctions and reduce trade with Iran. The United States diplomatically engaged with China and considered Chinese economic and energy interests and security concerns in the region. On the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as sanctions against Chinese companies and banks. In response, China followed a soft-balancing strategy. This rising power did not directly stand against the United States to safeguard grand interests in relations with America and the West. China eventually voted for all the UN Security Council resolutions after some modifications on the texts to secure China’s interests. On the other hand, China practically continued and even expanded trade with Iran and refrained voluntary cooperation to make sanction costly and abortive in order to thwart U.S. domination over the energy-rich Middle East, and to prevent U.S. concentration on East Asia where China’s core interests are located. The United States faced limitations in making China follow Iran sanctions similar to what other trade partners of Iran did. These limitations can be categorized in economic and political boundaries. Sanctions against China, as the first trade partner of the United States, would endanger U.S. economic interests and might antagonize China to join anti-American coalitions and to stand against the United States in other issues. Keeping close relations with China and other major economies is essential for America to safeguard the role of U.S. dollar as the world reserve currency. Despite the threatening American rhetoric, Washington never imposed serious sanctions on major Chinese energy companies dealing with Iran. Neoclassical realism theory provides a flexible framework by considering both the structural position of states in the anarchic international system, and the domestic factors concerning the key role of the policymakers, and the complex interactions between them. The findings of this study show that decades of exceptional economic growth has placed China in such a position that U.S. power tools such as threats, sanctions and pressures are either too costly and risky, or less productive in making China follow American policies.

 

Key Words:

US-China Relations, Iran Sanctions, Guarded Engagement, Soft Balancing, Neoclassical


Download full text: phd dissertation Iran sanctions in US China Relations Esfandiar Khodaee
دانلود متن کامل pdf رساله دکتری اسفندیار خدایی تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین

حجم: 2.32 مگابایت

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۲:۰۱
اسفندیار خدایی

دکتر اسفندیار خدایی
▫️در طول تاریخ همواره فساد داخلی بزرگترین تهدید برای حکومت‌ها بوده است؛ و حملات دشمنان خارجی فقط زمانی به ثمر نشسته که نظام سیاسی از داخل پوسیده و فاسد شده باشد. حکومت ساسانیان وقتی شکست خورد که فساد و تبعیض بی‌عدالتی به اوج رسید، آنگاه نومیدی و نارضایتی مردم به کمک اعراب مسلمان آمد تا بساط حکومت ساسانی برچیده شد. در دوران معاصر، سقوط حکومت قاجار توسط رضاخان و سقوط حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 نمونه‌های تاریخی هستند که باید از آنها درس گرفت. در تمام موارد فوق مردم از اصلاحات واقعی نومید شده بودند و تغییر حکومت‌ها تلفات و هزینه گزافی بر دوش ملت ایران گذاشت. اما قرن‌هاست که حکومتهای دموکراتیک غربی با انجام اصلاحات مد نظر مردم، نیازی به تغییر ندارند. جمهوری اسلامی باید از تجربیات خود و سایر ملتها در زمینه مبارزه با فساد بهره گیرد.

▫️مبارزه با فساد فردی آسانتر از مبارزه با فساد ساختاری است. می‌توان فساد یک فرد را کشف کرد و او را مجازات نمود. اما مبارزه با فساد ساختاری پیچیده است و با مجازات و اعدام و زندان هم درست نمی‌شود. فساد ساختاری نامرئی است و همانند بختکی چنگالهای پلیدش را بر همه ابعاد زندگی اجتماعی می‌گستراند. در یک ساختار فاسد، فرد خاطی نه تنها مجازات نمی‌شود، بلکه جایگاه او ارتقاء نیز می‌یابد و قدرت‌طلبان فاسد روز به روز عرصه را بر ملت تنگ می‌کنند.

▫️اما یک سیستم چگونه فاسد می‌شود؟

۱ نظر ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۰۸
اسفندیار خدایی

✍️ پروفسور پیتر بینارت، دانشگاه نیویورک
🔹 ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی
✍️ تجارب تاریخی نشان می دهد که تحریمهای اقتصادی موجب می‌شوند کنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتد و روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود. تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهد که این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند. مثلاً در دهه 1980 دولت ریگان مجاهدین افغانی را برعلیه شوروی تجهیز و حمایت کرد. لکن همین مجاهدین، القاعده را بوجود آوردند و با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیات‌دهندگان آمریکایی گذاشتند.
✍️ تحقیقات نشان داده‌اند که تحریم‌ها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق می‌دهند. تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن در سال 2009 نشان داد که تحریمهای 1981-2000 وضعیت حقوق بشر در کشورهای هدف را خرابتر کرده بود. سال بعد تحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کرده‌اند و به سمت دیکتاتوری متمایل‌تر شده‌اند. اما چرا؟

  1. تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر می‌دهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت می کند
۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۰
اسفندیار خدایی
زلمای خلیل زاد، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل
ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی

تصمیم ترامپ در خروج از برجام در داخل و خارج آمریکا مورد انتقاد فراوان قرار گرفت. منتقدان این تصمیم دولت ترامپ را فراخوانی برای جنگ و سیاست تغییر رژیم ایران دانستند. اما این نکته مغفول مانده است که که ترامپ همزمان با خروج از برجام از ایران خواسته است که بار دیگر پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند. فشار اقتصادی در کنار درخواست مذاکره، بالاخره ایران را به میز مذاکره خواهد کشاند. اخیراً پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا پیام جالبی به ایران داد و از این کشور خواست "به الگوی مذاکره با کره شمالی نگاه کند و جدیت آمریکا در تعامل با مخالفان در مسائل پیچیده را ببیند."  فشارهای ترامپ ایران را به زانو نخواهد آورد و منجر به تغییر رژیم در ایران نیز نخواهد شد. اما احتمالا تهران را به میز مذاکره خواهد کشاند. ایران در حال حاضر تمایلی برای مذاکره با آمریکا ندارد بلکه به دنبال تضمین ها و توافقی با اروپاست تا فشارهای آمریکا را کاهش دهد. اما به دلایل زیر، رهبران این کشور در آینده نزدیک به فکر مذاکره با آمریکا خواهند افتاد.

اولاً، ایران به زودی از اروپا نومید خواهد شد زیرا
۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۷
اسفندیار خدایی
Religious-Secular Cleavage and Political Stability in Israel
جلیل دارا و دکتر ابراهیم محسنی
Jalil Dara; Ebrahim Moslemi Arimi
Due to its artificial and unnatural structure, Israeli society has since the beginning of its establishment, been a context for the emergence of different kinds of cleavages and tensions. This state of affairs has endangered the political stability of the Israeli regime. The present research is trying to answer this question: what is the effect of religious-secular cleavages in Israel on the future of the political stability of the regime? The article hypothesizes that the religious-secular cleavage is one of the most important social cleavages in Israel and its expansion can be considered as a serious threat to the political stability of the regime. The present research indicates that there are three kinds of cleavages in Israel which constitute the most important social cleavages in society: the Arab-Jewish cleavage; the Ashkenazi-Sephardim cleavage; and the religious-secular cleavage. Although all these three cleavages affect Israel’s political stability, we concentrate on the cleavage that exist between religious and secular forces in society as one of  the most serious social cleavages in Israel. It undermines Israel's political stability in at least two ways: the cleavage undermines Israel's political legitimacy; and its shift from the social arena into the political arena transforms it into a political cleavage. Full Text
۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۱۳
اسفندیار خدایی

مائده دوست، منصور براتی

Maedeh Doust*, & Mansour Barati**
*M.A. of North American Studies- Faculty of World Studies- University of Tehran, **Ph.D. Candidate of Political thoughts - Faculty of Law and Political Science- University of Tehran,

This study focuses on Iran sanctions’ media coverage by two notable media outlets, Politico and the Hill by utilizingEntman’sFraming Theory,which highlights the role of media on how individuals and groups perceive and construct varied forms of reality that eventually ّFull Text متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۹
اسفندیار خدایی

مائده دوست؛ منصور براتی

'Maede Doust, Mansour Barati

The current study elucidates representation of Jewish identity in respect to Jewish civilization’s rise and fall, referring to mutual roles of the Philadelphia, Jerusalem on American and Jewish civilizations, also idea of people hood on representation of Jewish American is discussed. Wald’s ideas regarding rise and fall of civilization is utilized. Historical analysis of data suggests Jewish civilization is between thriving and fall, and civilizational aspects of being a Jew is confirmed in regards to changing Jewish Identity, so impressive factors of identity shaping have been drawn out. Full Text  متن کامل مقاله


۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۳
اسفندیار خدایی

دکتر فاطمه محمدی، دکتر حامد موسوی

Fatemeh Mohammadi, PhD Candidate in Anthropology, Carleton University, Canada

Hamed Mousavi, ssistant Professor, Department of Regional Studies, University of Tehran, Tehran, Iran

The paper uses the case study of the controversy regarding the construction of a mosque near the site of the 9/11 terrorist attacks in Manhattan, New York, to analyze the different theoretical approaches to the concept of solidarity. It is argued that the presence of affectional solidarity which is based on feelings of caring, friendship and love was very limited in the case under study. Instead the primary form of solidarity present in the ground zero mosque debate was conventional solidarity, which is based primarily on common interests and concerns that are established through shared traditions and values. Nevertheless, conventional solidarity uses membership within a group to advocate for solidarity. In many instances however, people in need of solidarity might fall outside of the boundaries of “we,” and as a result limiting the utility of the approach. This is why the paper advocates for a revised form of Jodi Dean’s reflective solidarity, which is based on mutual responsibility toward each other despite our differences. It is argued that in its current form this approach is a normative universal ideal which holds great potential but is unclear, underspecified and impractical. However, by injecting some “realism” into this theoretical approach, reflective solidarity is superior to affectional and conventional approaches. Full Text

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۰۸
اسفندیار خدایی

دکتر محمد جمشیدی؛ فرناز نوری

The United States National Security Strategy under Bush and Obama: Continuity and Change

Mohammad Jamshidi; Farnaz Noori

The foreign policy of states determines the way they behave in the international arena. Accurate analysis of official foreign policy documents of a country is helpful in that it shows what the international priorities of a country are at specific periods. This article reviews the U.S. National Security Strategy documents published in 2002, 2006, 2010 and 2015 from the perspective of the perception of threats to the U.S. security and perception of the U.S. role in the world. It tries to study the differences and similarities between the Bush and Obama administrations in this regard using a Neoclassical Realist framework. The results show that the Obama administration identified a wider range of threat sources to U.S. national security while providing less detailed solutions to them. Also, as democracy promotion abroad ceased to be a priority in 2015, compared to 2002 and 2006, counterterrorism continues to be at the top of U.S. security agenda. In line with Neoclassical Realism, creation of an international order under U.S. leadership is an important priority mentioned in the NSS of 2015. Full  Text

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۸:۲۱
اسفندیار خدایی

تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین؛  نویسنده: اسفندیار خدایی؛ انتشارات لمبرت آلمان، 2017

Book: Iran Sanctions in US-China Relations; by Esfandiar Khodaee, 2017

 لینک خرید کتاب      Link

اسفندیار خدایی

۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۵
اسفندیار خدایی
فاکتور ایران در روابط آمریکا و چین: تعامل آمرانه و موازنه نرم
دکتر فواد ایزدی و اسفندیار خدایی؛
China Quarterly of International Strategic Studies :مجله
تابستان 1396
Foad Izadi, Faculty of World Studies, University of Tehran

Esfandiar Khodaee, PhD candidate in American Studies at the University of Tehran

Abstract:

Before the nuclear agreement with Iran, the Obama administration actively engaged with world powers and trade partners of Iran to strengthen the effectiveness of economic sanctions against Tehran. The role of China as the largest trade partner of Iran and as a veto power in the United Nations Security Council (UNSC) was controversial in this regard. Washington persuaded most of Iran’s trade partners to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. But during the same period, China continued and even expanded economic relations with Iran. Reviewing the events through a process-tracing method, this study reveals that the Obama administration implemented a “guarded engagement” strategy to persuade China to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. On one hand, the United States accommodated China’s interests and concerns, and engaged and bargained with China; on the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as security threats and economic sanctions. In response, through a soft-balancing strategy, China did not directly oppose the United States, in order to safeguard relations with Washington; and it eventually voted in favor of the UN resolutions after negotiating over the texts. In the meantime, Beijing refrained from voluntary cooperation with Western sanctions and even increased trade with Iran and filled the void to make sanctions abortive and costly, and to prevent U.S. domination over the Middle East. This study concludes that China’s current standing is such that U.S. diplomatic levers, such as bargaining, threats, sanctions, and pressures, are too costly and barely productive in getting Beijing to follow American policies.

Keywords: U.S.-China relations; Iran sanctions; soft balancing; guarded engagement

Source   منبع

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۶ ، ۱۳:۳۶
اسفندیار خدایی

دکتر امیربهرام پورعرب؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

منطقۀ شرق آفریقا از اوایل دهۀ 1990م به صحنۀ تقابل برخی سازمانهای تروریستی و ایالات متحده مبدل شد و این سازمان‌های تروریستی طی دو دهۀ گذشته با سرلوحه قرار دادن تفکرات افراطی خود تلاش کرده‌اند با سوء استفاده از موقعیت راهبردی این منطقه، اهداف مورد نظر خود را محقق سازند. یکی از مهم‌ترین سازمانهای مزبور القاعده است که از طریق مجموعه‌ای از اقدامات تروریستی در کشورهای اوگاندا، کنیا و تانزانیا موجبات رعب و وحشت مردم و به خطر افتادن امنیت عمومی این کشورها (در مقاطعی خاص) را فراهم آورده است. فعالیتهای تروریستی القاعده در شرق آفریقا هرچند بیشتر متوجه منافع آمریکا و هم‌پیمانان آن بوده است، سبب خدشهدار شدن نسبی وجهۀ مسلمانان این کشورها و سوء استفادۀ کشورهای غربی از این وضعیت و تثبیت حضور خود در این منطقه شده است. در این مقاله نحوۀ ورود و استقرار نیروهای القاعده به کشورهای شرق آفریقا و اقدامات تروریستی آنها علیه منافع غربی‌ها که آسیب‌های جدی بر مردم و دولت این کشورها وارد آورده است، در قالب مسئلۀ اصلی و عوامل اصلی کنشگر بر فرایند شکل‌گیری شاخۀ القاعده در شرق آفریقا به‌عنوان سؤال اصلی بررسی شده‌اند. تلاش برای اثبات آنکه اقدامات تروریستی القاعده در شرق آفریقا طی دو دهۀ گذشته از مقبولیت عمومی در بین مسلمانان این کشورها برخوردار نبوده است، نیز فرضیۀ اصلی را تشکیل می‌دهد. دست‌مایه قرار گرفتن شکل‌گیری شاخۀ القاعده در منطقۀ شرق آفریقا پارادایم نوآوری این مقاله محسوب می‌شود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۰۴:۳۵
اسفندیار خدایی

دکتر محمد مرندی، مهرداد حلال خور؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

U.S foreign policy toward Iran had been so uncertain and variable since the beginning of this relation, but alongside fluctuations, some kind of consistency is distinguishable. Until the Islamic revolution of 1979by the Iranian people, Iran was playing a major role in the U.S. anti-communist strategy in the Middle East.  U.S grand strategy was based on its confrontation with USSR and Iran was the key for controlling the Middle East and process of underpinning Iran’s power as a liberal ally in the region was at the core of U.S considerations in Iran. After the 1979 revolution, Iran’s priority had changed as a regional actor and it no longer identified itself as a member in the Western coalition based on American foreign policy. On the other hand, U.S. also stopped to identify Iran as a friend and started to demonize the new role Iran was playing in the Middle East and the world.  By having these trends in mind, a very fundamental, important question strikes the mind: Did U.S has a turning point in its foreign policy toward Iran after the 1979 or the principle of its foreign policy was fixed and only tactical changes occurred? In order to answer this question I’m going to examine the history of U.S foreign policy toward Iran, particularly the post-revolutionary period. This analysis will be conducted according to the Copenhagen school definition of security and concept of securitization. This theoretical frame work brought us a comprehensive understanding of security and also a relative, useful categorization of security strategy in foreign policy. Different methodological approaches could be used in these frameworks but in this research I have used the discourse analysis method to explore the subject of research. Conclusion of the research shows us that American strategy toward Iran covers both permanent and variable factors but the permanent element was the key and variable factors made changes only in tactical level. U.S foreign policy was basically directed toward securitizing Iran but the world system, regional and national events also made it more powerful. It means that after the Islamic revolution of Iran, U.S. has continuously made an attempt in persuading other actors to securitize Iran. Before the Cold War, this securitization was in a low level but after the Cold War it can be classified as a high-securitization. Full Text of the Article

۰ نظر ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۲
اسفندیار خدایی

دکتر بهرام امیراحمدیان، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران؛ روح اله صالحی دولت آباد، دانشگاه علامه طباطبائی

امروز آسیا به عنوان یک قاره پهناور با تحولات جدیدی رو به رو است و بازیگران مختلفی طرحهایی را  در راستای تأمین اهداف خود در مناطق مختلف آن ارائه داده­اند. چین یکی از این بازیگران نوظهور است که برای تبدیل شدن به قدرت جهانی طرح احیای جاده ابریشم را مطرح نموده است. این جاده یکی از ابتکارهای اساسی سیاست خارجی چین برای گسترش حوزه نفوذ و تأثیرگذاری خود به دیگر مناطق است. این طرح که تقریبا 4.4 میلیارد نفر) 65 درصد (از جمعیت جهان و 21 تریلیون از تولید ناخالص جهانی را در بر می­گیرد، توسط رئیس جمهور چین در سپتامبر 2013 اعلام شد و از دو بخش کمربند اقتصادی «جاده ابریشم جدید» و «جاده ابریشم دریایی» تشکیل شده است. تلاش و اهتمام چین برای پیشبرد چنین طرحهای عظیمی جدای از آنکه می­تواند آثار و پیامدهای اقتصادی و سیاسی جدی برای این کشور در پی داشته باشد، نیز می­تواند در سیاست خارجی چین گسترش­گرایی بیشتر و نقش فعالانه­تر منطقه­ای داشته باشد. عرصۀ رقابت چین و آمریکا در اقتصاد بین‌الملل، افزایش نفوذ چین در اقتصاد آسیا و رشد چشمگیر فعالیت‌های اقتصادی و تجاری چین در آفریقا در مقایسه با سایر قدرت‌ها به‌خصوص ایالات­متحده نشان می‌دهد که چین با احیای جاده ابریشم و ترسیم یک کمربند اقتصادی، دسترسی بازارهای جهانی را تسهیل و گسترش یک کریدور حمل ‌و نقل بین‌المللی و قابل اتکاء با هزینه‌های مقرون‌به‌صرفه‌تر را در راستای منافع ملی خود تدوین کرده است. بر این اساس، مولفین این مقاله سوال خود را چنین مطرح می­کنند که آیا ابتکارهای چین به رغم گفته مقامات پکن می­تواند در عمل به منصه ظهور برسد یا موانع  موجود بر سر راه این طرحها از به ثمر رسیدن آنها جلوگیری خواهد کرد؟ فرضیه ما این است که باتوجه به هزینه­های گزاف، طرحهای چین و کارشکنی­هایی که ممکن است ایالات­متحده در رقابت با پکن جلوی این طرحها ایجاد کند و همچنین به دلیل مشکلات زیست محیطی و عدم همراهی برخی کشورها حداقل در آینده نزدیک احتمال موفقیت این طرحها بعید به نظر می­رسد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۵۲
اسفندیار خدایی

دکتر جهانگیر کرمی و رقیه کرامتی نیا؛ دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 5+1از رویدادهای سیاسی مهم در سطوح منطقه‌ای و حتی بین‌المللی است که می‌تواند روابط ایران با بسیاری از دولت‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد. این رویداد که از آن در متن «برنامه جامع اقدام مشترک» یک «توافق تاریخی» یاد شده، واکنش بسیاری از کشورهای جهان به‌خصوص قدرت‌های بزرگ نظام بین‌الملل را برانگیخته است. بنابراین با توجه به حضور مستقیم روسیه در پرونده‌ هسته‌ای ایران و نقش ویژه‌ آن به عنوان یکی از 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد در چگونگی پیشبرد این پرونده،این نوشتار به بررسی سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های روسیه در قبال توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 5+1، می‌پردازد و می‌کوشد تا ابعاد عملی جهت‌گیری سیاست خارجی این کشور را مورد بحث قرار دهد. پرسش اصلی این نوشتار آن است که روسیه چه رویکردی را نسبت به توافق هسته‌ای ایران اتخاذ کرده و جهت‌گیری این کشور در دوران پسابرجام در رابطه با ایران چگونه بوده است؟ و این فرضیه مطرح می‌شود که روسیه ضمن برخورد مثبت نسبت به توافق هسته‌ای به منظور حفظ جایگاه و منافع اقتصادی و سیاسی خود هم در ایران و هم در عرصه‌های منطقه‌ای و جهانی با رویکردی عملگرایانه و محتاطانه همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با ایران را در ابعاد گوناگون توسعه داده است.برای بررسی ایده مذکور، نخست به مبانی نظری مرتبط با جهت‌گیری سیاست خارجی دولت‌ها و تحریم‌های اقتصادی و سپس به واکاوی سیاست‌های روسیه در قبال توافق هسته‌ای ایران و عوامل موثر بر شکل‌گیری آن می‌پردازیم، روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و نگارش آن با استفاده از منابع کتابخانه­ای و فضای مجازی می‌باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۴
اسفندیار خدایی

الهه نوری غلامی زاده، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکا، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

مهدی محمدی، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات آمریکا

Michele Bachmann’s Political Views on Iran

Elaheh Nourigholamizadeh  and Mehdi Mohammadi

The Tea Party Movement (TPM) is a grassroots conservative reactionary movement that according to the Washington Post’s, Christopher Parker, sees changes in traditional conservative values as a direct threat to its way of life. Initially started as an opposition to the fiscal policies of Barack Obama, the TPM soon embraced radicalism and adopted various hardline stances toward various domestic and foreign issues, ranging from the Obamacare to the recent JCPOA accord with the Islamic Republic of Iran. An influential figure within the TPM is the provocative and uncontrollably vocal former U.S congresswoman from Minnesota, whose controversial views have consistently made headlines in the media and the press. The so-called “undisputed queen of the TPM,” Michele Bachmann was never a shy person in expressing her support of Israel as well as her questionable antagonism towards Muslims and more importantly, the Islamic Republic of Iran. This study aims to investigate political views of Michele Bachmann on major domestic and foreign issues, as well as her stance regarding the Islamic Republic of Iran, by utilizing qualitative-based systematic review and content analysis of official documents, congressional records and the media coverage. A new perspective is offered to the understanding of republican-sponsored radicalism that the TPM employs vis-à-vis the Islamic Republic of Iran. Furthermore, it is shown that the TPM and its members have negative views with regard to Iran and adopt anti-Iran stances that parallel of today’s Republican Party. Full Text

 

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۹
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی، دکتر الهام کدخدایی، دکتر فاطمه شفیعی؛ دانشکده مطالعات جهان

با توجه به اینکه ایالات متحده قدرتمندترین کشور جهان است، تصمیمات و سیاست های آن بر کل جهان تأثیرگذار است. سؤال اینجاست که این تصمیمات چگونه اتخاذ می شوند. آیا آنها نتیجه سیاست های داخلی و روندهای دموکراتیک هستند، و یا بر مبنای عقاید و قضاوت طبقه ممتاز حاکم و یا نفوذ لابی های گروه های ذی نفوذ اتخاذ می شوند؟ هدف این مقاله، بررسی روند پیچیده تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده است و نهادها، روندها و عناصری را که گروه های ذی نفوذ برای تأثیرگذاری در نظام تصمیم گیری به کار می برند را مورد بررسی قرار می دهد. نویسندگان مقاله با ارائه مدلی متفاوت از مدل های رایج، نشان می دهند که نظام تصمیم گیری سیاست خارجی امریکا چگونه تحت تأثیر هم زمان نهادهای رسمی و غیررسمی قرار دارد. مقاله نشان خواهد داد که گروه های ذی نفوذ می توانند از هر راه ممکن سیاست های مورد نظر خود را در داخل نظام قانونی واشینگتن ایجاد و میان این دو ارتباط برقرار کنند و اینکه بازیگران غیررسمی با استفاده از سازوکارهای متفاوت و نفوذ در روند پیچیده تصمیم گیری امریکا، تا حد زیادی موفق شده اند بخش عمده ای از خواسته های مورد نظر خود را در عرصه سیاست خارجی وضع نمایند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۱
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی و دکتر الهام کدخدایی؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

 The Role of Academic Discourse in Shaping US-Israel Relations

Mohammad A. Mousavi, Elham Kadkodaee

Highlighting the need for a more nuanced and multidimensional approach to understanding the relationship between America and Israel, the current article suggests constructivist international relations as a theoretical framework that has the capacity to explain such complexity through the concept of collective identity. According to Alexander Wendt’s version of constructivism, in a Kantian culture of anarchy, states can become friends rather than rivals or enemies, meaning that the security and interests of the Self and Other become identical. In such a situation, a collective identity is formed between the two entities, leading to a friendship that involves not only governments but also the societies, and includes cultural and psychological dimensions as well as geopolitical ones. The current article argues that non-governmental entities such as the academia can play a significant role in constructing such a collective identity. Pro-Israel scholars actively promote a collective identity by producing output that clearly define Israel and America as the Self, and Arabs/Muslims/Palestinians as the Other or the dangerous common enemy. To remain more focused, Holocaust and anti-Semitism are selected as specific fields of study through which formation of the Self/Other dichotomy in academic discourse is studied. A critical discourse analysis of texts authored by Alvin H. Rosenfeld, Andrea Markovits and Josef Joffe will be carried out to demonstrate the themes through which this binary is established. The identification of these themes, and the overall endeavor of pro-Israel scholars to construct American identity in a pro-Israel manner, is necessary for understanding the ideational basis of American relations with Israel.  Download Full Text

۰ نظر ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۹
اسفندیار خدایی

طه اکرمی، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکا، دانشگاه تهران

جمهوری خلق چین، در دهه‌های اولیه خود، علاقه چندانی به حضور در آمریکای لاتین از خود نشان نمی‌داد و لذا آمریکا، با توجه به قرابت جغرافیایی و قدرت نظامی و اقتصادی بسیار بالای خود و پس از اعمال دکترین مونروئه، توانست بر این منطقه هژمونی خود را اعمال کند. ازاین‌پس جز شوروی در دوران جنگ سرد، سایر قدرت‌های جهانی جرئت حضور در این منطقه را نداشتند و این کوبا بود که برای اولین بار جرئت برقراری روابط دیپلماتیک با چین در سال 1960را پیدا کرد ولی سایر دولت‌های آمریکای لاتین منتظر واکنش نیکسون به این موضوع ماندند. نیکسون نهایتاً در سال 1972 در سفرش به پکن، چراغ سبز خود را نشان داد و درست پس‌ازآن بود که آرژانتین، مکزیک و سپس بولیوی و نهایتاً سایر کشورهای منطقه نیز جمهوری خلق چین را به رسمیت شناختند. اما در سال 2004 و پس از سفر

۰ نظر ۲۷ دی ۹۵ ، ۱۴:۳۹
اسفندیار خدایی

دکتر زینب قاسمی تاری، دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

In the early twentieth century Iranian Studies began part of the classical academic model of Orientalism in the United States with a philological approach. Prominent universities and institutions in the US such as Harvard, Columbia, Stanford, Yale and UC Berkeley established departments of Iranian or Persian Studies. In the early programs more emphasis was given to the ancient Iranian civilization and language. A new approach emerged after the WWII and as a part of Middle Eastern Studies programs that attempted to study Iran from more modern and international academic perspective. Though Iranian studies became an independent field of study, it was the 1979 Iranian Islamic Revolution that changed Iranian Studies programs in the US drastically and gave it a political significance. The present paper offers a brief descriptive overview of the developments and evolutions of Iranian Studies programs in the United States and its different approaches in knowledge production toward Iran since its early years of establishment till the present time. Full Text

۰ نظر ۱۲ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۸
اسفندیار خدایی

دکتر سعیدرضا آملی، دکتر زهره نصرت خوارزمی؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

«تغییر نظام جنسیت» فرآیندی جهانی و اجتناب‌ناپذیر است. امروز بیش از هر زمان دیگر «جایگاه زنان»‌[1] به معیار و ملاک ترقی جوامع و تمدن‌ها بدل گشته است. نظام جنسیتی در جهان حاضر مبتنی بر الگویی از ارزش‌های مدرن است و طبق شواهد تاریخی موجود، ایالات متحده نقش مؤثری در تعریف «جایگاه زنان» از بُعد هنجاری و مکانیزم ایفا نموده­است. مطالعه حاضر، دوره تصدی هیلاری کلینتون در وزارت خارجه را نماینده‌ای از تاریخ آمریکا می‌داند که در آن جایگاه زنان به یکی از اصلی‌ترین محورهای سیاست خارجی آمریکا بدل شده­است. در این مطالعه، مفهوم «تأثیر هیلاری»‌ به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده در سیاست مداخله‌جویی آمریکا در امور زنان مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا مورد بررسی و تدقیق قرار می‌گیرد. نکته مورد تأکید در این مقاله آن است که آمریکا از تبادلات آکادمیک و برنامه‌های دانشگاهی به منظور به تحرک درآوردن نسلی از زنان تحصیل‌کرده مسلمان به‌عنوان منبع «تغییر» و «دموکراسی سازی» در منطقه استفاده می‌کند. دو پروژه تِک‌ویمِن[2] و نِکست‌اسکالرز[3] برای مطالعه موردی و جهت معرفی کلیتی از استراتژی‌های آموزشی عمده آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا انتخاب شده‌اند. نتایج مطالعه موردی حاکی از به‌کارگیری استراتژی‌هایی که ذکر خواهد شد هستند: الف)‌ تشویق زنان برای ایفای نقش رهبری و دموکراسی سازی آینده؛ ب) محوریت بخشیدن به زبان انگلیسی به‌عنوان ابزار ارتباطی؛ ج) برنامه‌ریزی براساس انگیزه‌های دوسویه؛ د) ایجاد حس توانمندی، افزایش حس مشارکت و تقویت حس تعلق‌خاطر به فرهنگ و تفکر سیاسی آمریکایی. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ مهر ۹۵ ، ۰۵:۳۲
اسفندیار خدایی

عباس ترابی؛ کارشناس ارشد مطالعات آمریکا؛ دانشگاه تهران

TEHRAN, Aug. 12 (MNA) – Iran’s President Hassan Rouhani has taken key steps toward the establishment of Caspian Economic Cooperation Organization. Iran has been experiencing tense relations with some of her southern neighbors, especially with its rival Saudi Arabia. As such, time has come for restoring bilateral relations with its northern neighbors, particularly Republic of Azerbaijan, based on goodwill and mutual understanding. Hassan Rouhani's August 7 meeting with his counterpart Ilham Aliyev in Baku would be a great opportunity for both countries in a time when oil prices have rocked down and both countries eye foreign investment.

۰ نظر ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۷
اسفندیار خدایی

نویسنده: اسفندیار خدایی دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران

این مطلب در آذرماه 1394 در مجله "همشهری ماه" چاپ شده است

به طور کلی تحریم­های آمریکا علیه ایران را می­توان به سه دسته تقسیم کرد: 1- دستورات اجرائی رئیس جمهور 2- قوانین مصوب کنگره، 3- تحریم­ های ایالات و دولت­های محلی آمریکا. مطابق توافق برجام در ازای توقف غنی­ سازی اورانیوم در ایران و انجام نظارت­های شدید توسط آژانس بین­ المللی انرژی هسته ­ای، آمریکا تعهد داده است که تحریم­ هایی که در دسته نخست قرار دارند پس از حصول شرایط مندرج در توافق به دستور رئیس جمهور لغو ­شوند. تحریم­ هایی که در دسته دوم قرار دارند یعنی قوانین کنگره تعلیق می­شوند؛ مطابق این قوانین، رئیس جمهور اختیار دارد در شرایط خاصی آنها را تعلیق کند. اما در مورد دسته سوم مطابق بند 25 صفحه 16 متن توافق برجام دولت آمریکا متعهد شده است که «اقدامات مناسبی» در زمینه تحریم­ های ایالت­ها و دولت­های محلی در راستای برجام انجام دهد و ایالت­ها و دولت­های محلی آمریکا را «تشویق کند» که از اقداماتی که برخلاف برجام است خودداری کنند

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۵
اسفندیار خدایی

عباس ترابی، کارشناس ارشد مطالعات آمریکا از دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

درست شش روز، از وقوع کودتای نافرجام ترکیه می گذرد و طرفداران نظریه توطئه در این چند روز بخاطر اینکه چرا آقای رئیس جمهور از این واقعه جان سالم بدر برده و کشته نشده است؛ دست به کار شده و می خواهند بگویند که این کودتا ساختگی و جعلی بوده و عده ای حتی پا را از این نیز فراتر می گذارند و این کار را به خود آقای اردوغان نسبت می دهند

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۰
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی، دانشیار مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران

اسفندیار خدایی، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران

مجله علمی پژوهشی روابط خارجی (پژوهشکده تحقیقات راهبردی) تابستان 1395

این پژوهش استراتژی امریکا را در قبال چین در منطقه خلیج فارس بررسی می‌کند و کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به وابستگی روزافزون چین به منابع انرژی خلیج فارس، امریکا به عنوان قدرت هژمون چه سیاستی را در قبال چین در این منطقه دنبال کرده است؟ آیا سیاستی لیبرال در پیش گرفته و با چین همکاری کرده است یا با اتخاذ سیاستی واقع‌گرا در پی تقابل و مهار چین بوده است. این پژوهش به روش مطالعه موردی و با بهره‌گیری از دو نسخه واقع‌گرا و لیبرال نظریه ثبات هژمونیک بر این مدعی است که استراتژی امریکا تعامل آمرانه بوده است که ترکیبی از هر دو رویکرد واقع‌گرایانه و لیبرال است. امریکا مانع حضور اقتصادی چین در خلیج فارس نشده است بلکه با رویکردی لیبرال با پکن تعامل داشته است؛ اما رفتار امریکا در قبال چین در بحران‌های پسایازده سپتامبر نظیر تحولات عراق و سوریه و بخصوص برنامه هسته‌ای ایران، امریکا با رویکردی واقع‌گرایانه کوشیده است چین را وادار به همراهی با سیاست‌های واشینگتن در منطقه سازد و این رقیب خود را در بعد استراتژیک در چهارچوب سیاست‌های امریکا مهار و کنترل کند. لیکن در طولانی‌مدت تعارض ذاتی در راهبرد تعامل آمرانه یعنی تعامل اقتصادی و مهار استراتژیک موجب شده است با عمیق‌تر شدن روابط پکن با کشورهای منطقه، ادامه این روند برای امریکا دشوارتر شود و پکن آزادی عمل بیشتری می یابد.

  دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۲:۳۳
اسفندیار خدایی

علیرضا میریوسفی، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران

مجله علمی پژوهشی روابط خارجی (پژوهشکده تحقیقات راهبردی) تابستان 1395

راهبرد اعلام شده امریکا علیه داعش، راهبردی متناقض و ناقص بوده است که در اعلام آن، خطوط سیاسی و حزبی داخل امریکا به خوبی قابل تشخیص بوده و عمدتا با توجه به نزدیک بودن انتخابات کنگره در سال 2014، تدوین شده بود. تعمق در این مورد و دلایل و نواقص آن، درک مناسبی از شیوه و ساختار تصمیم‌گیری در داخل امریکا درباره مسائل خاورمیانه را به دست می‌دهد که برای ایران هم بسیار مهم است. هرچند در این راهبرد، نامی از ایران برده نشده بود، ولی ایران به‌صورت بالقوه به‌عنوان بخشی از راه‌حل درازمدت این راهبرد نگریسته می‌شد. به همین خاطر صدور قطعنامه 2254 شورای امنیت درباره سوریه که ملاحظات ایران در آن لحاظ شده است، دور از انتظار نبوده است. موضوعات مهمی که این وضعیت را تبیین می‌کنند عبارتند از ساختار خاص سیاست‌سازی داخل امریکا که از برایند تمایلات دولت اوباما و فشارهای داخلی بر وی شکل می‌گیرد، نواقص و تناقضات این راهبرد و دیدگاه‌های مختلف داخل امریکا درباره چشم‌انداز همکاری با ایران برضد داعش و موانع آن. در این چهارچوب، بهره‌گیری نظریه سیاست بوروکراتیک گراهام آلیسون به همراه مدل خردتری تحت عنوان تمهید تعهد، توضیح مناسبی در مورد نحوه اعلام این ائتلاف علیه داعش ارائه می‌دهد. در مجموع ائتلاف اعلام شده علیه داعش یک استراتژی غیرجدی و نمایشی است، مشکلات فراوانی با توجه به خودداری امریکا از اعزام نیروی رزمی زمینی به سوریه دارد و بدون همکاری با ایران راه به جایی نخواهد برد متن کامل مقاله .

 

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۸
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی، دانشکده مطالعات جهان

روابط سیاسی میان ایالات متحده امریکا و ایران بعد از انقلاب به صورت مداوم تحت تنش بوده است. به قدرت رسیدن اوباما در امریکا امید تازه ای را برای تغییر رویکرد به سوی بهتر شدن روابط دوجانبه به وجود آورد. این مقاله به بررسی چهار پیام نوروزی در ماه مارس سال های 2009، 2010، 2011 و 2012 می پردازد که توسط رئیس جمهور امریکا، باراک اوباما برای مردم ایران فرستاه شده بودند. با توجه به بررسی انتقادی سخنرانی ها، بیان اوباما در هر یک از پیام ها متفاوت بوده است، به طوری که از بیانی نرم و دوستانه در اولین پیام نوروزی به پیامی خصومت آمیز در پیام های دوم و سوم تغییر شکل داده است. نویسندگان بر این عقیده اند که این تغییر از طرفی ناشی از نبود اعتماد و نوسانات طولانی مدت حاکم بر روابط ایران و امریکا و از سوی دیگر ناشی از سیاست های داخلی این کشورها در چهار سال گذشته است. پیام چهارم با نارضایتی و دعای خیر همراه است که برخاسته از سیاست های داخلی امریکا و نیاز اوباما به ایرانی آرام برای پیروزی در انتخابات سال 2012 است. این مقاله اشاره می کند که اوباما به وسیله این پیام ها تلاش کرده است تا حداقل به صورت بیانی تغییر رویکردی را نسبت به روسای جمهور گذشته و خط مشی سلطه جویانه آنها نشان دهد. این شیوه بیان بی سابقه نشانگر تغییر بزرگی در رویکرد به روابط از هم گسیخته ایران و امریکا است. با این حال، روند پیچیده تصمیم گیری در سیاست خارجی امریکا، رئیس جمهور را از برگزیدن راهی کاملا متفاوت در مورد ایران بازداشته است.متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۵ ، ۰۱:۴۳
اسفندیار خدایی

دکتر سعیدرضا عاملی

اشغال وال استریت پرچمی بود که از روز 17 سپتامبر 2011 در دست معترضان امریکایی قرار گرفت. این پرچم منعکس کننده شبیه سازی اشغال وال استریت به اشغال فلسطین بود و مرجع اصلی اعتراض را به نوعی به سمت صهیونیسم جهانی نشانه می رفت. ریشه های عمیق این اشغال به اشغال سرزمین های بومی امریکا بازمی گردد و در واقع همان انحصار گرایی در مسیر تاریخ امریکا در عرصه های مختلف از جمله نظام اقتصادی و مالی امریکا انعکاس پیدا کرده است. پرسش اصلی این مقاله این است که چرا نهضت اشغال وال استریت به صورت یک جریان جدی اجتماعی در امریکا ظهور پیدا کرد؟ در پاسخ به این پرسش بحث شده که جامعه یک درصدی امریکا که نمادی از انحصارگرایی اقلیت بر اکثریت است، گرفتار استثناگرایی در سه سطح معرفتی، نهادی و برنامه ای شده است. اعتراض مردم امریکا صرفا اعتراض به وضعیت اقتصادی نیست، بلکه اعتراض به «نظام اجتماعی استثناگرایانه» است. این استثناگرایی امریکایی حاکمیت اکثریت را دچار بحران کرده است. معنای این امر تحقق اقلیت گرایی به جای مردم سالاری و دموکراسی و با تعبیر دقیق تر «بحران دموکراسی» است. در این مقاله ابعاد مختلف استثناگرایی معرفتی، نهادی و برنامه ای در پیوست با نهضت اشغال وال استریت تبیین خواهد شد .متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۱
اسفندیار خدایی

دکتر فواد ایزدی، حسین مهربانی فر، رامین چابکی، مهدی متین جاوید

یکی از محورهای جنگ روانی دول غربی علیه ایران که در سال های اخیر کانون توجه رسانه های غربی بوده است، فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی است. در این میان مستند ایرانیوم با رویکردی شرق شناسانه با نوع خاص بازنمایی خود از برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ایران، به القاء هراس از ایران و طرح آن به صورت تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی می پردازد. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از چارچوب نظری بازنمایی و بهره گیری از روش تحلیل گفتمان، رویکردهای گفتمانی موجود در این مستند مورد بررسی قرار گیرد.  متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۶:۲۰
اسفندیار خدایی

دکتر فواد ایزدی

این نوشتار تلاش دارد تا شبکه بررسی مسائل ایران در امریکا را مورد مطالعه قرار داده و دیدگاه های آنها در مورد سیاست های امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را بررسی نماید. با مراجعه به برخی از پایگاه های داده در مجموع، 182 شخصیت به عنوان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران شناسایی شدند. از آنجا که در بعضی سازمان ها بیش از یک نفر از این شخصیت ها حضور داشتند، در مجموع 104 سازمان که دست کم یکی از اعضای آنها در شبکه بررسی مسائل ایران حضور دارد، شناسایی شدند. با آغاز تحلیل داده ها و نیز بر پایه سیاست های توصیه شده، پیش فرض های آنها درباره ماهیت روابط جمهوری اسلامی ایران و امریکا و برداشت آنها از واقعیت های سیاسی در ایران، چهار الگوی مختلف نمایان شد. بر اساس نتایج نهایی به طور کلی مجموعه سیاست های توصیه شده اعضای شبکه بررسی مسائل ایران را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: «تعامل راهبردی»، «تنبیه گری بدون تعامل»، «تعامل ستیزه جویانه» و بالاخره «دگرگونی بنیادین» آشکار شدن چنین الگویی را می توان حاکی از وجود چهار گروه یا حلقه سیاست ساز در شبکه بررسی مسائل ایران دانست که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و معرفی می شود متن کامل مقاله.

۰ نظر ۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۶:۱۰
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی، دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

مرضیه جوادی ارجمند، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران

با شکل­ گیری حزب جمهوری­خواه در سال 1854 و جایگزینی آن با حزب ویگ، دو حزب دموکرات و جمهوری­خواه دو حزب حاکم بر صحنه سیاسی آمریکا شدند طوری که تاکنون همواره یکی از این دو حزب پیروز انتخابات ریاست جمهوری بوده­اند. این مقاله با در نظر گرفتن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که چرا نظام دو حزبی در آمریکا تا کنون پایدار مانده است. بررسی ساختار سیستم انتخاباتی آمریکا نشان می­دهد که خود نظام انتخاباتی حضور احزاب سوم را بسیار دشوار می­کند. علاوه بر این موانع دیگری از قبیل کمبود منابع مالی، عدم دسترسی به برگه رأی در همه ایالات، موانع فرهنگی و روان­شناختی،انعطاف­پذیری دو حزب اصلی در جذب ایده­های احزاب سوم مهم و تلاش حداکثری آن­ها برای حفظ انحصار خود نیز سبب تقویت و پایداری نظام دو حزبی شده است. در این میان نادیده گرفتن و یا نگرش منفی رسانه­ها به احزاب سوم و عدم حمایت نخبگان از آن­ها نیز سبب غیر مهم جلوه دادن احزاب سوم و به حاشیه راندن آن­ها شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۹:۲۴
اسفندیار خدایی

عباس ترابی، کارشناس ارشد مطالعات آمریکا از دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

این کودتای نافرجام می تواند هم درسی برای جامعه مدنی ترکیه، هم سیاستمداران حزب حاکم عدالت و توسعه و هم نظامیان ارتش داشته باشد. جامعه مدنی ترکیه باید به خاطر داشته باشد که اقدامات رجب طیب اردوغان، بعنوان رئیس جمهور کشور شاید با آرمانهای دموکراتیک غربی وعده داده شده در قانون اساسی این کشور مطابق نباشد؛ اما در هر صورت اردوغان یک دیکتاتور نیست و حکومت وی از حکومت نظامیان چکمه پوش بسیار قابل قبول تر است.

۰ نظر ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۹:۰۷
اسفندیار خدایی

دکتر سعیدرضا عاملی؛ دکتر فواد ایزدی؛ دکتر فاطمه شفیعی سروستانی

دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

 در حالی که دیپلماسی عمومی توسط دیپلمات‌ها در جریان مذاکرات خارجی، سفرها و ملاقات با مقامات خارجی اتفاق می افتد، دیپلماسی عمومی توسط بازیگرانی که ممکن است است رسما از طرف دولت معرفی نشده باشند انجام می شود. دیپلماسی عمومی جدید در مقایسه با الگوی سنتی توسط بازیگران غیر دولتی از طریق شبکه‌ها اجرا می شود و تلاش می کند مردم یک کشور خارجی را درباره سیاست‌های یک کشور متقاعد کند تا روی سیاست گذاران فشار آورند و بر تصمیماتشان اثر بگذارند. هدف دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال آمریکا، تلاش برای نفوذ بر مردم آمریکا در جهت سیاست خارجی حمایت گرانه آن است. این پژوهش شناسایی شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال آمریکا را هدف خود قرار داده است. مقاله با بکارگیری مدل دیپلماسی عمومی گیلبوآ بر روی سازمان‌های غیردولتی اسرائیل که در این حوزه فعالند، و با بررسی مبانی نظری دیپلماسی عمومی شبکه محور و روایت استراتژیک، تلاش می کند دریابد استراتژی شبکه و چرخش اطلاعات برای خلق "اعتبار، هویت و ابر روایت"چگونه مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین دو روش تحلیل شبکه و تحلیل محتوای کیفی به منظور شناخت شبکه دیپلماسی عمومی اسرائیل در قبال ایالات متحده آمریکا و محتوای تولیدی آن به کار گرفته شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال آمریکا از مدل قدیمی اما در قالب شبکه محورِ دیپلماسی عمومی جدید پیروی می کند و نتیجه می گیرد که شیوه‌های جدید ارتباطی برای اجرای استراتژی‌های قبل بکار می روند.  دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ تیر ۹۵ ، ۰۱:۱۵
اسفندیار خدایی

تورج شیرالیلو، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی

ا وجود فروکش بحران هسته ای، پیش بینی می شود که تزاحم منافع ایران و آمریکا در حوزه منطقه ای تداوم خواهد یافت. ایران و آمریکا اهداف امنیتی مطلوب طرف مقابل را دنبال نمی کنند و به اقدامهای متقابل تعارض آمیز ادامه خواهند داد. با این وجود، به نظر می رسد که تهران و واشنگتن در برخی حوزه ها دارای منافع موازی یا حتی مشترک هستند که همپوشی آنها ضرورتا به شکل دایره های متحدالمرکز نخواهد بود. مهار تروریسم در

۰ نظر ۲۱ تیر ۹۵ ، ۲۱:۲۰
اسفندیار خدایی

علیرضا میریوسفی و دکتر حسین غریبی

ظهور جریان های جهادی-تکفیری بعنوان قرائتی سیاسی از اسلام سلفی، تحولات عظیمی را در منطقه شکل داده اند. در دهه 80 میلادی موج اولیه این جریانات جدید از ائتلاف وهابی های عربستان سعودی در غرب و جریان های بنیادگرای اسلامی عربی در شرق دنیای عرب بر علیه اشغال افغانستان شکل گرفت. حوالی خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان، القاعده بعنوان موج دوم گروه های جهادی-تکفیری اعلام موجودیت نمود. بعد از اشغال عراق در سال 2003، موج سوم گروه های تکفیری تشکیل و وارد مرحله جدیدی از حیات سیاسی-نظامی خود گردیدند. انقلاب های عربی به احیای این جریانات و ایجاد موج چهارم گروه های تکفیری در عراق و سوریه انجامید که داعش یا خلافت اسلامی مهمترین نماینده آن است. در این مقاله سعی گردیده است با بررسی این سیر تطور و تغییرات ایدئولوژیک، عوامل ساختاری اجتماعی، سیاسی و به ویژه هویتی ناشی از عوامل داخلی یا دخالت خارجی که به تقویت خشونت و تسهیل عضوگیری گروه های تکفیری و همچنین تغییر دیدگاه های آنها انجامیده است، مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا با بهره گیری از مفاهیم تئوری «خشونت ساختاری» و «خشونت هویتی» و همینطور «امپریالیسم ساختاری» یوهان گالتونگ به عوامل تشدید کننده این نوع از خشونت با تکیه بر مباحث هویتی و ساختاری از جمله چگونگی ساخت مفاهیم «ما» در مقابل «دیگری» و تشدید بحران های ناشی از خشونت هویتی و نیز نقش تحریک خارجی در آن پرداخته ایم.

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۵:۵۳
اسفندیار خدایی

پایان نامه کارشناسی ارشد خانم دکتر زینب قاسمی تاری؛ استاد راهنما، دکتر محمد مرندی، شهریور 1389

چکیده: نظام دو حزبی از اواسط قرن نوزدهم تا کنون در ایالات متحده آمریکا پایدار است. از همان زمان نیز احزاب سوم در صحنه سیاسی آمریکا حضور داشته اند اما هیچ یک از آنان موفق به کسب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نشده اند. این پژوهش به بررسی موانع موفقیت احزاب سوم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می پردازد و با مطالعه سه انتخابات سال های 2000، 2004 و 2008 علل تغییرات در حمایت از نامزد حزب سوم را واکاوی می کند. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که احزاب سوم با موانع مختلفی از قبیل موانع ساختاری، حقوقی، فرهنگی، و روانشناختی روبرو هستند. هر کدام از این موانع با درجات متفاوت بر عدم موفقیت کمپین نامزدهای حزب سوم و مستقل در طول تاریخ آمریکا تأثیر‌گذار بوده‌اند. در این پژوهش سه نمونه مطالعه (انتخابات 2008-2000) با استفاده از تئوری "رأی دادن به احزاب سوم" روزنستون و متود تحلیل کیفی بررسی شد. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که

۱ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۲:۴۲
اسفندیار خدایی

پایان نامه کارشناسی ارشد خانم مرضیه جوادی ارجمند؛ استاد راهنما: دکتر محمدعلی موسوی؛ بهمن 1390

نظام دو حزبی از اواسط قرن نوزدهم تا کنون در ایالات متحده آمریکا پایدار است. از همان زمان نیز احزاب سوم در صحنه سیاسی آمریکا حضور داشته اند اما هیچ یک از آنان موفق به کسب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نشده اند. این پژوهش به بررسی موانع موفقیت احزاب سوم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می پردازد و با مطالعه سه انتخابات سال های 2000، 2004 و 2008 علل تغییرات در حمایت از نامزد حزب سوم را واکاوی می کند. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که احزاب سوم با موانع مختلفی از قبیل موانع ساختاری، حقوقی، فرهنگی، و روانشناختی روبرو هستند. هر کدام از این موانع با درجات متفاوت بر عدم موفقیت کمپین نامزدهای حزب سوم و مستقل در طول تاریخ آمریکا تأثیر‌گذار بوده‌اند. در این پژوهش سه نمونه مطالعه (انتخابات 2008-2000) با استفاده از تئوری "رأی دادن به احزاب سوم" روزنستون و متود تحلیل کیفی بررسی شد. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که در سال 2000 دو انگیزه وفاداری به حزب سوم و جذب شدن به نامزد حزب سوم سبب به‌دست آوردن سه درصد آرای عمومی توسط رالف نِیدر شدند. اما در سال های 2004 و 2008 هیچ یک از انگیزه‌های رأی دادن به حزب سوم وجود نداشتند و نیدر در این سال‌ها از حمایت عمومی کمتری برخوردار بود.

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۰:۴۷
اسفندیار خدایی
پایان نامه کارشناسی ارشد دکتر حامد موسوی؛ استاد راهنما: دکتر حسن حسینی؛ اسفند 1388

چکیده فارسی: در آستانه حمله به کشور عراق در مارس سال 2003 میلادی، اکثریت مردم آمریکا از حمله نظامی به این کشور حمایت می‌کردند. بیانات رئیس جمهور آمریکا از ارکان اصلی اقناع افکار عمومی داخلی برای حمله به عراق بوده است. استدلال‌های جرج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، برای توجیه حمله به این کشور عبارت بودند از 1. رژیم عراق با گروه‌های تروریستی از جمله القاعده مرتبط است، 2. رژیم عراق دارای سلاح‌های کشتار جمعی است و 3. رژیم عراق به ریاست صدام حسین شرور و جنایت‌کار است. این سه استدلال از سوی وی و اعضای کمیته "گروه عراق کاخ سفید" که به منظور هماهنگ‌سازی اقناع افکار عمومی در زمینه جنگ عراق شکل گرفته بود، مکرراً در ماه‌های منتهی به جنگ طرح شد. استفاده از استدلال‌های فوق به علاوه هشدارهای مکرر در مورد حملات تروریستی احتمالی در خاک آمریکا در فضای نگران جامعه آمریکا در ماه‌های بعد از وقایع یازده سپتامبر نقش چشمگیری در اقناع افکار عمومی داخلی در مورد حمله به کشور عراق داشت. همچنین دولت بوش در خلق روایتی که در آن دلیل حملات یازده سپتامبر حمله به "آزادی" و حمله به افغانستان و عراق تلاشی در جهت دفاع از آزادی است، بسیار موفق عمل کرد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که در بیانات بوش از نظریه‌ همسانی پروپاگاندا و یادگیری از طریق در معرض قرار گرفتن استفاده گسترده‌ای شده است. این بیانات حمله به عراق را جزئی از تلاش برای "جنگ با تروریسم" و در نتیجه پاسخی به حملات یازده سپتامبر جلوه می‌دهد.

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۰:۳۶
اسفندیار خدایی

پایان نامه دکتری آقای دکتر فواد ایزدی، دانشگاه لوئیزیانا، آمریکا، سال 2009

عنوان: دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال ایران: ساختارها، کنشگران و نهادهای سیاسی

U.S. PUBLIC DIPLOMACY TOWARD IRAN: STRUCTURES, ACTORS, AND POLICY COMMUNITIES

دانلود پایان نامه دکتر فواد ایزدی

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۰:۲۶
اسفندیار خدایی

شماره دوم نشریه علمی دانشجویی، آمریکاشناسی (مطالعات آمریکا)؛

دانشکده مطالعات جهات؛ دانشگاه تهران؛ تابستان 1392

صاحب امتیاز و مدیر مسئول : اسفندیار خدایی

سردبیر و ویراستار : آرش فرزاد

مدیر داخلی: سید وحید نمازی

طراح جلد: محمدحسین قنبری نژاد

همکاران این شماره:

زینب قاسمی تاری، مهدی نوریان، سیاوش برهان دیانی، فریبرز ارغوانی، غلامرضا بدری منش، خلیل کریمی، عبدالحمید افسری، مرضیه جوادی، محمد حیدری، حامد رحمانی، سبحان حسنوند، محمدجواد بختیاری

دانلود شماره دوم مجله آمریکاشناسی

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۱
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، آقای دکتر محمد علی موسوی و خانم دکتر حکیمه سقای بی ریا
The present article is a constructivist framing analysis of the RAND and Brookings production of expertise on U.S. policy toward Islam. While the duality of moderation vs. radicalism is present in the narrative of both think tanks، their divergent construction of the meaning of these concepts results in the creation of two distinct frames. For RAND، the U.S. government needs to take side in the war of ideas “within Islam،” actively engaging in “religion-building” by promoting the creation of localized moderate، modernist forms of Islam and building networks of moderate Muslims. A Cold-War-driven modernization mentality is at the heart of such understanding of U.S. relations with Islam and the Islamic world. For Brookings، though، a more pragmatic construction of Muslim politics renders the “Islamist dilemma” obsolete and necessitates U.S. government engagement with moderate Islamists. Brookings advises the U.S. government to forego efforts at converting Islamists into post-Islamists or liberal Islamists and rather opt for efforts to engage those Islamists who are found to be committed to the democratic process and to reject a resort to violence. Despite their differences، what binds the framing of RAND and Brookings together is their rejection of the political Islam that threatens the hegemony of the United States and Israel in the region، i.e. that of the Islamic Republic of Iran and its affiliate resistance Islamic groups.

Download Full Text

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۰:۱۱
اسفندیار خدایی

شماره نخست نشریه علمی دانشجویی، آمریکاشناسی (مطالعات آمریکا)

دانشکده مطالعات جهات؛ دانشگاه تهران؛ بهار 1391

صاحب امتیاز و مدیر مسئول : اسفندیار خدایی

سردبیر و ویراستار : آرش فرزاد

صفحه آرا: سبحان حسنوند

با آثاری از:

رضوان بیاتی، سبحان حسنوند، حمیده حسینی، محمد حیدری، مریم شاهمرادی، فاطمه شفیعی، پرناز طالبی، مهری عزیزی، رضا مصدق، مهدی نوریان، زینب آل حسینی، حمیده تیزهوش، نینا جمشیدنژاد و آزاده قهوئی

دانلود نسخه پی دی اف شماره نخست نشریه آمریکاشناسی

۰ نظر ۱۰ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۴
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، دکتر محمدعلی موسوی، اسفندیار خدایی

Iran joined the Shanghai Cooperation Organization (SCO) as an observer member in 2005 and the year after applied for full membership. This application raised debates among SCO members, inside Iran and outside this organization in international politics. In the positive side, Iran's geostrategic importance and huge energy resources give impetus to SCO members. On the negative side, Iran’s challenge with the West, nuclear in particular, discourages SCO members to accept Iran at this juncture because they hesitate to pretend that they are standing against United States and the West. This article studies these debates in the theoretical framework of neo-realism and examines these events through historical analysis and according to their historical context. Considering the current international environment, membership of Iran in the SCO seems remote and very much depends, on the one hand on future progress of negotiations over Iran’s nuclear dossier, and on the other hand on relations between SCO members and the West.

دانلود متن کامل مقاله

 

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۲:۱۳
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ محمد خوش هیکل آزاد، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی

چکیده: به‌دنبال ظهور چین و گسترش نقش و نفوذ آن در شرق آسیا، به‌رغم حضور نهادینه آمریکا در ژاپن و کره جنوبی با نیروهای رسمی نظامی و در سنگاپور و استرالیا و فیلیپین طبق قراردادهای خاص، بازگشت به آسیا مورد توجه دولت‌مردان آمریکایی قرار گرفته است. با این ملاحظه این سئوال به ذهن متبادر می‌شود با بازگشت آمریکا به شرق آسیا ترتیبات امنیتی منطقه به چه نحوی مدیریت می‌گردد؟ در جنوب شرقی آسیا در دوره جنگ سرد و به منظور مهار و عدم نفوذ کمونیسم به منطقه، اتحادیه ملل جنوب شرقی آسیا "آسه‌آن" در 1967 شکل گرفت؛ ولی به‌دنبال فروپاشی شوروی، مجمع منطقه‌ای آسه‌آن با تمرکز بر مسائل امنیتی که نمایان‌گر همگرایی و ادامه کاربردی بودن این سازمان در پاسخ به نیازهای قرن 21 بود، در سال 1994تشکیل شد. در این پژوهش  با استفاده از نظریه "همگرایی منطقه‌ای" به اثبات نقش آسه‌آن و مجمع منطقه‌ای آسه‌آن در شکل‌دهی رقابت‌ها و تقابل‌های آمریکا و چین در امنیت منطقه پرداخته شده است. در این مقاله مشاهده خواهیم کرد که نظامی چندقطبی با امنیت معطوف به همکاری چندجانبه منطقه‌ای با محوریت آسه‌آن و در قالب مجمع منطقه‌ای آسه‌آن, پس از 19 سال اعتمادسازی، با دیپلماسی پیش‌گیرانه به مسائل امنیتی حساس منطقه پرداخته و از ایجاد تنش توسط قدرت‌های جهانی از جمله آمریکا و چین جلوگیری نموده و با سازوکار حل‌وفصل مناقشات در گام سوم درصدد است تا الگوی موفقی از مشارکت منطقه‌ای را در سایر مناطق جهان عرضه نماید.

دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۰:۵۸
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر حسن حسینی

چکیده

موضوع اسلام در آمریکا و تأثیرگذاری آن و حتی تأثیرپذیری از محیط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از جمله مسائلی است که از گذشته تاکنون مورد توجه قرار داشته است. برخی تأثیر اسلام را تهدید یا فرصت صرف و مطلق معرفی نموده و عده‌ای نیز آن را تهدید و فرصت توأمان و مرکب مطرح بر لزوم ملت‌سازی و فرهنگ‌سازی در میان مهاجران مسلمان و فرزندان آنها که به‌صورت اتباع و شهروندان درمی‌آیند دانسته‌اند. فرآیند تبدیل و تغییر اسلام از یک دین و مکتب جهانشمول و فراگیر به یک رویکرد مذهب مدنی با راهبرد و رویکرد مشت‌ باز آغاز می‌گردد. مسلمانان مهاجر و مقیم باید مشت خویش را بازنموده و آمریکایی گردند در غیراین‌صورت درقالب تهدید محض و یا فرصت آمیخته با تهدید جدی مواجه و معرفی می‌گردند. اساس مطالعه ایالات متحده آمریکا و آمریکاشناسی در همین مفهوم مشت باز نهفته است. در واقع این باز کردن مشت‌ها و بازماندن آنها و متعاقباً مشت شدن و مشت کردن فضای باز فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی در آمریکا روایت اصلی تبیین، تحلیل و توصیه درخصوص جایگاه حضور اسلام و مسلمانان در آمریکاست. در این مقاله به این رابطه متقابل مشت باز کردن و مشت کردن فضای باز پرداخته خواهد شد.

دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۹
اسفندیار خدایی

نویسنده: عباس ترابی، کارشناس ارشد مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران

نظام جمهوری اسلامی ایران، بعنوان نظامی برآمده از دل یک انقلاب مردمی؛ در طول ۳۷ سال گذشته، به سبب آرمان گرایی نهفته در ذات انقلاب خویش و تداوم ارزشهای انقلابی در طول نزدیک به چهار دهه از حیات سیاسی خود، همواره پشتیبان ملتهای زجر کشیده و مظلوم در سرتاسر این کره خاکی بوده است. بنابراین، اصول سیاست خارجه چنین نظامی، از همان روزهای نخست پایه گذاری اش بر مبنای، آرمانهایی چون حمایت از مستضعفین و دستگیری از مظلومان جهان، بالاخص، مساعدت به محرومین جهان اسلام و مبارزه با مستکبرین (دیکتاتورهای) گردن کش منطقه ای و جهانی قرار گرفته است.

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۳:۳۸
اسفندیار خدایی

پایان نامه کارشناسی ارشد اسفندیار خدایی، دانشگاه تهران تابستان 1392

استاد راهنما: دکتر فواد ایزدی؛ استاد مشاور: دکتر محمدعلی موسوی

چکیده

چین و آمریکا روابط پیچیده و چندوجهی دارند. آنها از طرفی شریک تجاری هستند و برای منافع مشترک اقتصادی و امنیتی همکاری میکنند و از طرف دیگر بر سر منافع اقتصادی و استراتژیک با هم رقابت می‌کنند و یا حتی مقابل هم می‌ایستند. پس از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت در سال 2006 و بخصوص در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، فاکتور ایران در صدر چالش‌های بین چین و آمریکا قرار گرفت. آمریکا نگران برنامه هسته ای ایران بود؛ زیرا چنانچه ایران به تکنولوژی هسته‌ای ولو صلح‌آمیز دست می‌یافت توازن قوا در منطقه به زیان آمریکا و متحدان آمریکا تغییر می‌کرد بعلاوه مطابق گفتمان غرب، ایران هسته‌ای یک تهدید امنیتی جدی محسوب می‌شد. چین خواستار حفظ منافع خود در رابطه با ایران بود و هیچکدام از این نگرانی‌های آمریکا را درباره برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران نداشت. بعلاوه وجود ایران قدرتمندی که هژمونی آمریکا بر منابع نفتی خلیج فارس را به چالش می‌کشید، منافعی برای چین داشت لذا پکن با سیاست‌های آمریکا علیه ایران مخالفت می‌ورزید. برخلاف جرج بوش، اوباما گزینه تهدید نظامی علیه ایران را در حاشیه قرار داد و بر سیاست تحریم علیه ایران متمرکز شد. برای آنکه تحریم‌ها علیه ایران به نتیجه برسند دولت آمریکا نیازمند همکاری چین به عنوان اولین شریک تجاری ایران بود. لذا دولت اوباما با اتخاذ سیاست معامله و فشار و یا چماق و هویچ کوشید که به همکاری چین در تحریم ایران دست یابد. این پایان‌نامه در چارچوب نظری نوواقع‌گرایی و نولیبرالیسم و با استفاده از روش اسنادی-آرشیوی و  روش تحلیل گفتمان انتقادی می‌کوشد استراتژی‌های دولت اوباما برای جلب همکاری چین را مطالعه کند. به عنوان نتیجه‌گیری اگرچه سیاست چماق و هویچ آمریکا علیه چین موجب شد که پکن روابط اقتصادی خود با تهران را محدود کند، اما نمی‌توان چین را بازنده این بازی دانست؛ زیرا سیاست جسورانه چین دستاوردهای آمریکا را ناتمام و پرهزینه گرداند. مادام‌که ایران در مقابل سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا ایستادگی می‌کند، واشنگتن نمی‌تواند بر شرق آسیا و سیاست مهار چین متمرکز شود و بعلاوه هژمونی آمریکا بر  منابع نفتی خلیج فارس کامل نمی‌گردد و آمریکا نمی‌تواند سلاح نفت را برای اعمال فشار بر چین و عقب‌نشینی پکن در موارد مختلف به‌کار ببرد.

 

متن کامل پایان نامه را از لینک زیر دانلود کنید
دانلود متن کامل پایان نامه

 

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۸
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر مریم حق روستا، دانشگاه تهران، دانشکدة ادبیات و زبان های خارجی؛ الهه نوری غلامی زاده دانشجوی دکتری مطالعات آمریکا، دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران،

سینما به ‏عنوان یکی از صنایع فرهنگی، ارتقاء دهندة هویت، حافظه، رؤیا و پروژه‏های جمعی است. واضح است که کشور مکزیک نیز برای معرفی هویت جمعی خویش به‏ جهانیان از این صنعت بهره برده است. بررسی چگونگی بهره‏بری مکزیک از این صنعت، می‏تواند گام مؤثری در بهبود سینمای این کشور به ‏شمار آید. رویکردهای منشأشناسی ملت‏ها، بر فرهنگ، به ‏عنوان پیش‏شرطی ضروری برای ساخت و تجربة هویت ملی، اتفاق نظر دارند. آنچه یک فیلم را در ارتباط با سینمای یک ملت قرار می‏دهد، «فرهنگ عمومی و جمعی یک ملت» است. فیلم «جهنم»، علی‏رغم پرداختن به قاچاقچیان موادمخدر در مکزیک، تنها هویت فرهنگی و ملی بخش شمالی مکزیک را بازتاب می‏دهد. از طرف دیگر، مکزیک هنوز راه زیادی را تا تحقق اهداف انقلابی خویش پیش‏روی دارد. اتخاذ رهیافت شفاف‏سازی و مقابله با مسائل اجتماعی در این فیلم، نشان از این دارد که سینمای مکزیک بر آن است تا گام‏های مهم در راستای تحقق این اهداف بردارد. در پژوهش حاضر، رویکرد انتقادی فیرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین و در وجوه روایی، ادبی و سینمایی فیلم «جهنم» به کار گرفته شده است.

 اصل مقاله (311 K)

۰ نظر ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۵
اسفندیار خدایی