مجله تخصصی مطالعات آمریکا

پایان نامه کارشناسی ارشد خانم مرضیه جوادی ارجمند؛ استاد راهنما: دکتر محمدعلی موسوی؛ بهمن 1390

نظام دو حزبی از اواسط قرن نوزدهم تا کنون در ایالات متحده آمریکا پایدار است. از همان زمان نیز احزاب سوم در صحنه سیاسی آمریکا حضور داشته اند اما هیچ یک از آنان موفق به کسب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نشده اند. این پژوهش به بررسی موانع موفقیت احزاب سوم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می پردازد و با مطالعه سه انتخابات سال های 2000، 2004 و 2008 علل تغییرات در حمایت از نامزد حزب سوم را واکاوی می کند. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که احزاب سوم با موانع مختلفی از قبیل موانع ساختاری، حقوقی، فرهنگی، و روانشناختی روبرو هستند. هر کدام از این موانع با درجات متفاوت بر عدم موفقیت کمپین نامزدهای حزب سوم و مستقل در طول تاریخ آمریکا تأثیر‌گذار بوده‌اند. در این پژوهش سه نمونه مطالعه (انتخابات 2008-2000) با استفاده از تئوری "رأی دادن به احزاب سوم" روزنستون و متود تحلیل کیفی بررسی شد. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که در سال 2000 دو انگیزه وفاداری به حزب سوم و جذب شدن به نامزد حزب سوم سبب به‌دست آوردن سه درصد آرای عمومی توسط رالف نِیدر شدند. اما در سال های 2004 و 2008 هیچ یک از انگیزه‌های رأی دادن به حزب سوم وجود نداشتند و نیدر در این سال‌ها از حمایت عمومی کمتری برخوردار بود. در سال 2000 مسائل مهم برای رأی دهندگان به طور کامل در برنامه‌های دو حزب اصلی گنجانده شده بود. همچنین برنامه های حزب سبز و دموکرات نقاط مشترک زیادی داشتند. در نتیجه تصویر خوب نیدر در اذهان عمومی به دلیل خدماتش برای دفاع از حقوق مردم و مصرف کنندگان در برابر شرکت های بزرگ و وفاداری به حزب سبز سبب به‌دست آوردن سه درصد آرای عمومی توسط نیدر شد. در سال 2004 به دلیل وقوع حملات یازده سپتامبر و جنگ عراق سیاست خارجی مسئله مهمی برای مردم بود. جورج بوش نیز موفق شده بود خود را رهبری قاطع در حفظ امنیت مردم نشان دهد و به دلیل 4 سال تصدی ریاست جمهوری از مزیت بیشتری نسبت به دیگر کاندیداها برخوردار بود. اما رالف نیدر کاندیدای مستقل در انتخابات 2004 به عنوان کسی که نتیجه انتخابات را خراب می‌کند شناخته می شد. در نتیجه در سال 2004 دو فاکتور اصلی را که سبب به  دست آوردن رأی سه درصدی او در سال 2000 شده بود از دست داد. در سال 2008 همانند 2004 چهره‌ی منفی از نیدر وجود داشت و نیدر نیز به عنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کرد. علاوه بر این کاندیدای دموکرات برنامه‌ی کاملی برای دغدغه ی اصلی مردم یعنی اقتصاد ارائه داده بود در حالی که نیدر در این حوزه برنامه ضعیفی داشت. در نتیجه در سال 2008 نیز نیدر نتوانست آرای قابل توجهی به خود اختصاص دهد.

واژه های کلیدی: ایالات متحده آمریکا، سیستم دو حزبی، انتخابات ریاست جمهوری، حزب اصلی، حزب سوم، کاندیدای حزب سوم، کاندیدای مستقل، موانع موفقیت حزب سوم، رأی دادن به حزب سوم، رالف نِیدر.

Third-Party and Independent Candidates in U.S. Presidential Elections (2000-2008)

Since the middle of the nineteenth century, the United States has had an unshakable two-party system. Since then third parties have been present in American politics but they have not been able to win any presidential election. This thesis is an attempt to find out the obstacles to the success of third-party candidates in presidential elections and examines three cases of presidential elections to find out the reasons behind fluctuations in the support for the third-party candidate. The cases chosen for the present study are the presidential elections of 2000, 2004, and 2008. Employing the method of descriptive and interpretative qualitative analysis the results of this research show that third parties confront different obstacles on their way to success. These obstacles include institutional, legal, economic, cultural, and psychological, which to different extents affect the campaign of third-party and independent presidential candidates. Applying Rosenstone’s theory of third party voting to the 2000, 2004, and 2008 elections, it is discussed that the two motivations of third party loyalty and attraction to the third-party candidate counted for Nader’s three percent popular support in 2000. In 2004 and 2008, however, none of the motivations for third party voting existed. Analyzing important issues to voters in the 2000 presidential election, it is shown that the two major parties covered those issues thoroughly and the platform of the Democratic Party had overlaps with the platform of the Green Party on the important issues to voters. Hence, in the 2000 presidential election, attraction to Ralph Nader who had good records as a consumer advocate and the Green Party counted for Nader’s three percent support. In the 2004 presidential election due to September 11 attacks and the Iraq war, foreign policy was an important issue. George Bush presented himself as a decisive leader and also enjoyed the incumbency advantage. Ralph Nader, the independent candidate; however, was labeled a spoiler. Therefore, he lost the two factors that counted for his support in the 2000 presidential election. In the 2008 presidential election like the 2004 presidential election Nader was viewed negatively and his campaign was largely neglected. Attraction to the third party did not exist either since Nader ran as an independent candidate. In addition, the most important issue to voters namely economy was thoroughly covered by the Democratic candidate while Nader was weak on this issue. As a result, he could not attract much attention. Key words: United States, two-party system, presidential elections, major party, third party, third-party candidate, independent candidate, obstacles to third-party success, third-party voting, Ralph Nader.

متن کامل پایان نامه در دسترس نیست و در صورت دسترسی در این تارنما منتشر خواهد شد