مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

دکتر امیر ساجدی

  سیاست خاورمیانه­ای امریکا در دوره یک ساله ترامپ باعث انتقاد زیادی شده است. سیاست­های نژادپرستانه، خارج کردن امریکا از پیمان پاریس، حمله موشکی به پایگاه هوایی سوریه،  تهدید  به خارج شدن از برجام، انتقال سفارت امریکا به  بیت‌المقدس و غیره همگی نشان از سیاست خارجی متفاوت ترامپ با سلفش (اوباما) دارد. بخشی از سیاست خارجی ترامپ، ناشی از رفتار غیر معمول شخصیتی وی می­باشد. بحران سوریه و نقش قدرت­های منطقه­ای و فرامنطقه‌ای (به‌ خصوص امریکا) در آن باعث گردیده تا این بحران به یکی از طولانی­ترین و پیچیده­ترین بحران­های ناحیه خاورمیانه تیدیل و پایان یافتن آن  با مشکل مواجه گردد.  با گذشت شش سال از شروع ناآرامی­ها در سوریه  و عدم دستیابی به یک پیروزی قاطع از جانب هر یک از طرفین، نگاه­ها به تدریج بسمت مذاکرات سوق داده شد. هرچندگفتگوها به موفقیت نیانجامید ولی برای طرفین درگیر، امید مذاکرات بیشتر برای حل بحران از دست نرفته بود. حمله شیمیایی در خان شیخون و متعاقب آن تصمیم یک جانبه دولت ترامپ در بمباران موشکی پایگاه هوایی الشعیرات و حمایت از کردهای سوریه برای ایجاد یک منطقه امن باعث گردید تا گروه‌های مسلح مبارز به حمایت نظامی امریکا امیدوارتر و تمایل کمتری به گفتگوی صلح نشان دهند. پرسش اصلی در مقاله حاضر این است که چرا دولت جدید امریکا در بحران سوریه تغییر تاکتیک داد؟ در پاسخ ﺳﺆال فرضیه اینگونه مطرح است که زندگی سیاستمداران، تحصیلات، سوابق سیاسی، تجارب تعیین‌کننده زندگی اجتماعی و سلامت جسم و روان آنها در تصمیم‌های شخصی و گروهی آنها ﻣﺆثر می­باشد. ترامپ با تغییر مواضع خود سعی می نماید تا با افزایش نفوذ اقتصادی و همزمان با تهدید نظامی در خاورمیانه دوران یکه‌تازی امریکا را در برخی از مناطق آشفته جهان مانند ناحیه خاورمیانه مجدداً احیا کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۷
اسفندیار خدایی

حمید درج، سید داود آقایی

این روزها اقدامات ترامپ در صدر اخبار منطقه و جهان است. قراردادهای جدید او در فروش تسلیحات نظامی، موجی از نگرانی­ برای رشد عنان­گسیخته جنگ­افزارها در جهان ایجاد کرده است. دولت ترامپ از زمان روی کار آمدن با ادعاهای مکرری مبنی بر ورود مستقیم به عرصه نظامی در منطقه، توجهات را به خود جلب کرده است. وی ابتدا با مطرح کردن منطقه امن در سوریه، در صدد بود که حضور مستقیم آمریکا را در منطقه غرب آسیا موجه جلوه دهد که با مخالفت روسیه و ایران تعدیل‌هایی در طرح خود ایجاد کرد. با توجه به مشکلات عدیده­ای که واشنگتن برای ورود به عرصه نظامی سوریه دارد، ترامپ گزینه جدید را برای عرض اندام آمریکا در منطقه انتخاب کرده است که در این باره ترامپ دستور استفاده از پهبادهای آمریکایی را برای بمباران مناطق مختلف یمن به بهانه مبارزه با القاعده داده است. سؤال اصلی پژوهش این است که اهمیت راهبردی یمن در سیاست خارجی و امنیتی ترامپ در چیست؟ یافته­های پژوهش نشان می­دهد که ترامپ با اهدافی همچون پاره کرده حلقه­های محور مقاومت، حذف ایران از معادلات منطقه و نیز جلوگیری از سرایت امواج شیعه­گری به عربستان، رویکردی سخت و قدرت­طلبانه را در قبال تحولات یمن اتخاذ کرده است. وی برای به رخ کشیدن قدرت آمریکا در منطقه از دست زدن به اقدامات نمایشی ابایی ندارد و با نگاهی کاسب­کارانه و منفعت­محور به تحولات یمن، انبار سلاح­های غربی را با دلارهای نفتی مرتجعین عرب به منطقه سرازیر می­کند. روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی و بر مبنای رئالیسم تهاجمی شکل می­گیرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۴
اسفندیار خدایی

دکتر محسن واثقی

هدف نوشتار حاضر بررسی سیاست خارجی آمریکا در قبال ملی شدن صنعت نفت و برنامه هسته‌ای ایران است. در این پژوهش به این پرسش اصلی پاسخ داده می‌شود که: آیا سیاست خارجی آمریکا در قبال ملی شدن صنعت نفت و برنامه هسته‌ای ایران دارای شباهت است یا تفاوت؟ استدلال اصلی مقاله این است که سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دو مسئله مذکور از همکاری نیمه‌فعال به سوی مخالفت فعال و همه جانبه سیر یکسانی داشته است. این مقاله با بررسی سیاست خارجی آمریکا در دوران مورد بحث، به بررسی تطبیقی رفتار دولت‌های آمریکایی درگیر در این مسائل می‌پردازد. اساس کار در روش تطبیقی عبارت است از: توجه به همانندی‌ها و نیز تفاوت‌های پدیده‌های اجتماعی و اندیشه‌های سیاسی. نتایج این پژوهش می‌تواند در تصمیم‌گیری مسئولان سیاست خارجی ایران و نحوه برخورد ایشان در اجرای برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) مفید و مؤثر باشد. متن کامل مقاله
۰ نظر ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۱
اسفندیار خدایی

محمدرضا بیگدلی؛ دکتر کابک خبیری

مکانیزم امنیت دسته‌جمعی به‌عنوان الگویی جهت حفظ و گسترش امنیت بین‌المللی دارای الزامات و مختصاتی است که از سوی نو واقع‌گرایان به علت ماهیت آرمان‌گرایانه آن همواره مورد انتقاد بوده است از طرفی نقض این مکانیزم به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم کارکرد الگوی امنیت دسته‌جمعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در طول تاریخ، ایالات‌متحده آمریکا به ‌مثابه یک قدرت برتر همواره نقش مهمی در تضعیف و یا تقویت الگوی امنیت دسته‌جمعی داشته است. به‌طوری‌که رؤسای جمهور این کشور بعد از جنگ جهانی دوم و بر مبنای دکترین ترومن با رویکردی بین‌الملل‌گرا در قالب دکترین امنیت ملی خود توانسته‌اند نقش ویژه‌ای را برای آمریکا در ساز و کار امنیت بین‌المللی تعریف نماید. این در حالی است که چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ با سیاست خارجی که مدنظر قرار داده است، در مورد چشم‌انداز نقشی که آمریکا از سال 1945 با رویکردی بین‌الملل‌گرایانه تا پیش از ترامپ در نظام بین‌الملل ایفا نموده، تردیده ایجاد کرده است.سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، که ریشه در دیدگاه‌های ملی‌گرایانه دارد با ﺗﺄکید بر منافع ملی ایالات‌متحده و با رویکردی اقتصادمحور؛ همچنین تأثیر از برخی ویژگی‌های نهادینه شده سیاست خارجی این کشور ازجمله یکجانبه‌گرایی، خواسته یا ناخواسته منجر به تضعیف بایدها و نبایدهای امنیت دسته‌جمعی می‌شود. درنهایت تشدید این‌روند به علت افزایش میزان خودیاری دولت‌ها منجر خواهد شد تا آنارشی حاکم بر نظام بین‌الملل افزایش یابد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۲۷
اسفندیار خدایی