مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

 پروفسور فرانسیس فوکویاما 

رئیس گروه توسعهٔ اقتصادی بین‌المللی دانشگاه جانز هاپکینز

ترجمه:علی آزادی

منبع:اکونومیست

🌿این هفته تصاویر هولناک افغان‌های مأیوس که سعی داشتند پس از سقوط دولت مورد حمایت ایالات متحده از کابل خارج شوند، به موازات روی‌گردانی آمریکا از جهان، نقطه عطفی بزرگ در تاریخ جهان ایجاد کرد. حقیقت امر این است که پایان دوران آمریکا خیلی زودتر فرا رسیده بود. ریشه‌های دیرپای ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی هستند تا بین المللی. این کشور سال‌ها یک قدرت بزرگ باقی خواهد ماند، اما میزان تأثیرگذاری آن بستگی به توانایی آن در رفع مشکلات داخلی دارد و نه سیاست خارجی آن.

دوره اوج هژمونی آمریکا کمتر از 20 سال از سقوط دیوار برلین در سال 1989 تا بحران مالی در سال 2009-2007 ادامه داشت. این کشور در آن زمان در بسیاری از حوزه های قدرت -نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی - غالب بود. اوج کبر و غرور آمریکایی حمله به عراق در سال 2003 بود ، زمانی که امیدوار بود بتواند نه تنها افغانستان (با حمله دو سال قبل) و عراق ، بلکه کل خاورمیانه را بازآفرینی کند.

 

🌿این کشور تأثیر قدرت نظامی برای ایجاد تغییرات اساسی سیاسی را بیش از حد ارزیابی کرد، حتی در حالی که تأثیر مدل اقتصادی بازار آزاد خود بر منابع مالی جهانی را کمتر تخمین زده بود. آمریکا این دهه با سربازانی درگیر دو جنگ داخلی و یک بحران مالی بین المللی که بر نابرابری های عظیمی که جهانی شدن به رهبری آمریکا به ارمغان آورده بود، پایان یافت.میزان تک قطبی بودن در این دوره در تاریخ نسبتاً نادر بوده است و از آن زمان جهان در حال بازگشت به حالت عادی چند قطبی است و چین، روسیه، هند، اروپا و دیگر مراکز نسبت به آمریکا قدرت یافته اند. تأثیر نهایی افغانستان بر ژئوپلیتیک کلی احتمالاً اندک خواهد بود. آمریکا با عقب نشینی از ویتنام در سال 1975 از شکست تحقیر آمیز جان سالم به در برد ، اما به سرعت تسلط خود را در عرض بیش از یک دهه به دست آورد و امروز با ویتنام همکاری می کند تا توسعه طلبی چین را مهار کند. آمریکا هنوز دارای مزایای اقتصادی و فرهنگی بسیاری است که تعداد کمی از کشورهای دیگر می توانند با آن برابری کنند.

 

🌿 چالش بسیار بزرگتر برای جایگاه جهانی آمریکا، داخلی است: جامعه آمریکا عمیقاً دوقطبی است و تقریباً نمی توان در مورد هیچ چیزی اجماع یافت. این دوقطبی شدن بر سر موضوعات رایج سیاسی مانند مالیات و سقط جنین آغاز شده، اما از آن به بعد به نزاع تلخی بر سر هویت فرهنگی تبدیل شده است. تقاضای به رسمیت شناختن گروه هایی که احساس می کنند توسط نخبگان به حاشیه رفته اند چیزی بود که من 30 سال پیش آن را پاشنه آشیل دموکراسی مدرن می دانستم. به طور معمول، یک تهدید بزرگ خارجی مانند همه‌گیری جهانی باید فرصتی باشد تا شهروندان حول یک واکنش مشترک گرد هم آیند. اما بحران کووید -19 بیشتر به تشدید شکاف آمریکا دامن زد، زیرا فاصله گذاری اجتماعی ، استفاده از ماسک و در حال حاضر واکسیناسیون نه به عنوان اقدامات بهداشت عمومی بلکه به عنوان نشانگرهای سیاسی تلقی می شوند.

 

🌿 این تضادهای نزاع‌آمیز در همه جنبه های زندگی گسترش یافته است، از ورزش گرفته تا مارک های محصولات مصرفی که آمریکایی‌های قرمز و آبی خریداری می کنند. هویت مدنی که به آمریکا به عنوان یک دموکراسی چند نژادی در دوران پس از حقوق مدنی افتخار می کرد در سال 1619 با روایت های متخاصم جایگزین شد و در سال 1776 وقتی بود که این کشور یا حامی برده داری است یا مبارز راه آزادی. این درگیری به واقعیت های جداگانه ای می‌رسد که هر طرف معتقد است درستی طرف خود را به وضوح می بیند، واقعیت هایی که در آنها انتخابات نوامبر 2020 یا یکی از عادلانه ترین‌ها در تاریخ آمریکا بوده یا در غیر این صورت وقوع یک تقلب گسترده منجر به ریاست جمهوری نامشروع شده است.در طول جنگ سرد و در اوایل دهه 2000 ، اجماع قوی نخبگان در آمریکا به نفع حفظ موقعیت رهبری در سیاست جهانی وجود داشت. جنگ های سنگین و به ظاهر بی پایان در افغانستان و عراق بسیاری از آمریکایی ها را نه تنها در مناطق دشوار مانند خاورمیانه، بلکه به طور بین المللی درگیرکرد.

 

🌿 قطب‌بندی مستقیماً بر سیاست خارجی تأثیر گذاشته است. در سال‌های اوباما ، جمهوریخواهان موضع سختی داشتند و دموکرات ها را به دلیل کم‌کاری "بازنشانی" قدرت روسیه و ادعای ساده لوحانه در مورد رئیس جمهور پوتین مورد انتقاد قرار دادند. رئیس جمهور سابق ترامپ با پذیرش آشکار آقای پوتین بازی را تغییر داد و امروزه تقریبا نیمی از جمهوریخواهان معتقدند که دموکرات ها تهدیدی بزرگتر از روسیه را متوجه شیوه زندگی آمریکایی می کنند. قطب بندی در حال حاضر به نفوذ جهانی آمریکا آسیب رسانده است.

 

 

این نفوذ و تأثیرگذاری به آنچه جوزف نای، "قدرت نرم" نامید (یعنی جذابیت نهادها و جامعه آمریکایی برای مردم سراسر جهان)، بستگی داشت. این جذابیت بسیار کاهش یافته است: برای کسی سخت است که بگوید نهادهای دموکراتیک آمریکا در سال های اخیر به خوبی کار کرده اند ، یا اینکه هر کشوری باید از این وضعیت قبیله گرایی حزبی و ناکارآمدی سیاسی آمریکا تقلید کند. ویژگی بارز یک دموکراسی بالغ، توانایی انجام انتقال صلح آمیز قدرت پس از انتخابات است ، آزمونی که کشور در 6 ژانویه به طرز چشمگیری در آن شکست خورد.

بزرگترین شکست سیاسی دولت جو بایدن در هفت ماه ریاست جمهوری ، عدم برنامه ریزی مناسب برای فروپاشی سریع افغانستان بوده است. هرچند که ظاهراً ناخوشایند بود ، اما این وضعیت، حکمت تصمیم اساسی برای خروج از افغانستان را تبیین نمی کند ، که ممکن است در نهایت تصمیم درستی بوده باشد. بایدن گفت که خروج از آن کشور، برای تمرکز بر رویارویی با چالش های بزرگ چون روسیه و چین ضروری است. امیدوارم او در این مورد جدی بوده باشد. باراک اوباما هرگز در محور آسیا موفق نبود زیرا آمریکا همچنان بر جنگ‌های ضد شورشی‌ها در خاورمیانه تمرکز داشت. دولت کنونی باید منابع و توجه سیاستگذاران را از جاهای دیگر جابجا کند و با متحدان خود همراه شود تا از سبقت رقبای ژئوپلیتیک جلوگیری کند.ایالات متحده به احتمال زیاد وضعیت هژمونیک قبلی خود را بازیابی نمی کند و همچنین نباید آرزوی آن را نیز داشته باشد. آنچه که می تواند امیدوار باشد این است که با کشورهای همفکر ، نظم جهانی دوستدار ارزش های دموکراتیک را حفظ کند. این که آیا می تواند این کار را انجام دهد نه به اقدامات کوتاه در کابل بلکه به بازیابی حس هویت و هدف ملی در خانه بستگی دارد.

۰۰/۰۵/۳۱
اسفندیار خدایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">