مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۴۹۹ مطلب با موضوع «آمریکا» ثبت شده است

فرید زکریا
🗞واشنگتن پست

نبرد در حال انجام است. تنها چیزی که هم اکنون باید دید این است که چه کسی برنده خواهد بود. رئیس جمهور بایدن نه تنها غرب، بلکه بیشتر جهان را گرد هم آورد. او تحریم های گسترده ای را که تاکنون علیه یک اقتصاد بزرگ اعمال شده را اعلام کرده است. نتایج از قبل مشهود است. بازار سهام روسیه و روبل واحد پولی این کشور در حال فروپاشی است.

اما علیرغم همه اینها، تحریم های اقتصادی به ندرت کشوری را مجبور به تغییر مسیر می کند، چه رسد به اینکه باعث تغییر رژیم شود. در موارد معدودی که به نظر می‌رسد تأثیری داشته‌اند - آفریقای جنوبی با آپارتاید، ایران با غنی‌سازی هسته‌ای‌اش - تحریم‌ها معمولاً به‌طور گسترده و جامع اجرا می‌شدند. از آنجایی که بعید است کشورهای کلیدی از جمله چین، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس روسیه را تحریم کنند، تحریم‌ها فاقد چنین چیزی درازمدت خواهند بود.

یک راه برای تغییر محاسبات ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه وجود دارد: تحریم صنعت نفت و گاز روسیه. این ابزار برتری پوتین است، منبع ثروت دولت و دلیلی که او ممکن است باور کند که می تواند هر طوفانی را پشت سر بگذارد. تا کنون، نه تنها این موارد دست نخورده باقی مانده اند، بلکه تحریم های مالی با دقت طراحی شده اند تا به روسیه اجازه دهند تا به فروش انرژی به جهان ادامه دهد.

۰ نظر ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۵۹
اسفندیار خدایی

✍ اسفندیار خدایی

🌿 تهاجم روسیه به اوکراین در میانه راه است و قضاوت درباره برندگان و بازندگان نهایی آسان نیست. چین، ایران و عربستان قاعدتاً برندگان این بحران خواهند بود. انتظار می‌رود آمریکا نیز در مجموع در لیست برندگان قرار بگیرد. اما نتیجه هرچه باشد، اوکراین و اروپا قاعدتاً بازندگان این بحران خواهند بود. بحث برانگیزترین پیش‌بینی، برنده یا بازنده بودن روسیه است که در پایان نوشتار بحث خواهم کرد و و بر این باورم که در لیست بازندگان جای خواهد گرفت.

1⃣ *چین، برنده بزرگ* 
چین قطعاً بزرگترین برنده بحران اوکراین خواهد بود. بزرگترین تهدید برای چین، تمرکز آمریکا، اروپا و متحدان آسیایی آنها بر مهار رشد اقتصادی و محدودسازی نفوذ سیاسی و اقتصادی چین در کشورهای مختلف است. گرفتاری آمریکا و اروپا در باتلاقهایی همچون جنگ با تروریسم، بحران کرونا و اینک جنگ اوکراین و روسیه، فرصت ادامه رشد روزافزون و گسترش حضور و نفوذ چین بر بازارهای مناطق مختلف جهان را فراهم ساخته است و مهار اژدهای زرد را دشوارتر ساخته است. روسیه با حمله به اوکراین، خدمتی بی‌نظیر به چین کرده است و هر چه این بحران به درازا بکشد، چینی ها خوشحال‌تر خواهند شد.

2⃣ *ایران و عربستان، برنده*
جمهوری اسلامی ایران قاعدتاً یکی از برندگان قطعی این بحران محسوب می‌شود. چون اولاً با طغیان روسیه، کشورمان موقتاً از اولویت آمریکا و غرب خارج می شود و اگر مسئولان اراده کنند، گرفتن امتیازات از آمریکا و اروپا در شرایط کنونی آسانتر خواهد بود و به ثمر رساندن برجام و کاهش تحریمها امکان پذیر می شود. ثانیاً با بحران اوکراین و اختلال در جریان انرژی روسیه و تحریمهای بانکی و اقتصادی احتمالی اروپا و آمریکا علیه مسکو، قیمت نفت و گاز به شدت افزایش خواهد یافت و اقتصادهای بزرگ دنیا متوجه منابع نفت و گاز ایران بعنوان ظرفیتی آماده برای جبران کمبود انرژِی در بازار خواهند شد. افزایش قیمت انرژی برای عربستان و سایر کشورهای صادرکننده نفت نیز فرصت گرانبهایی است. آنها نیز تلاش خواهند کرد جای روسیه را بگیرند.

3⃣ *آمریکا، احتمالاً برنده* 
تهاجم روسیه به اوکراین، موجب تحقیر آمریکا و متحدانش شد. اما تحقیر، احساسی گذرا است و آنچه مهمتر است، نتایج اقتصادی و سیاسی در درازمدت است. اشغال اوکراین توسط روسیه طولانی نخواهد بود و هرگونه انتخابات یا سیستم سیاسی در اوکراین در نهایت به اخراج روسیه خواهد انجامد. پوتین این را می داند و به دنبال اشغال طولانی مدت اوکراین نیست و پس از استقلال دو استان روس تبار و احتمالاً الحاق آنها به روسیه، عقب نشینی خواهد کرد. منافع آمریکا از اینجا شروع خواهد شد: اولاً اتحادیه اروپا بیش ازگذشته به آمریکا وابسته تر خواهد شد و فکر رقابت و تقابل با آمریکا را کنار می گذارد؛ ثانیاً روسیه با توجه به تحریمهای آمریکا و غرب، تضعیف خواهد شد و اقتصاد ضعیف روسیه موجب می شود مسکو از رقابت استراتژیک با آمریکا را باز بماند. ثالثاً با تضعیف روسیه، امکان پیوستن برخی جمهوری ها و کشورهای اروپایی به ناتو ممکن می شود. آمریکا بعنوان بزرگترین تولید کننده نفت و گاز، از تحریم روسیه چندان زیان نخواهد دید. مهمترین خسارت آمریکا از این بحران، به حاشیه رفتن سیاست کلان مهار چین یعنی قدرتمندترین رقیب استراتژیک آمریکا خواهد بود

 

4⃣ *اروپا، بازنده بزرگ* 
اروپا از طرفی نیازمند نفت و گاز روسیه است و از طرف دیگر امنیت خود را به شدت در معرض خطر از جانب روسیه می بیند. برای فرار از روسیه باید به دامان آمریکا پناه ببرد و بیش از گذشته به واشنگتن وابسته شود. افزایش قیمت نفت و گاز موجب گرانی کالاها در اروپا می شود، تحقیر، ناامنی، عوارض جنگ . جا ماندن از قافله چین، آمریکا و آسیا موجب می شود اروپا بازنده این جدال باشد. هیچ چشم اندازی برای برنده خواندن اتحادیه اروپا وجود ندارد. انگلستان که از اتحادیه جدا شده، کمترین آسیب را می‌بیند، و آلمان که رهبر اقتصادی این اتحادیه است و سخت وابسته به گاز روسیه است هم از جانب روسیه و هم از جانب آمریکا (برای پیوستن به تحریمها) تحت فشار و تحقیر بیشتر خواهد بود.

5⃣ *اوکراین، بازنده اصلی* 
شواهد جدی از مقاومت اوکراین وجود ندارد و ارتش روسیه تا پشت دروازه‌های پایتخت رسیده است. انتظار می‌رود سرنوشتی همانند جزیره کریمه در انتظار دو ایالت روس‌تبار اوکراین باشد. نابودی زیرساختهای نظامی و ارتباطی فقط بخشی از خسارتهای این کشور جنگ زده است. فرار سرمایه ها و رکود اقتصادی، پس از جنگ، از عوارض اشغال این کشور است. حتی اگر روسیه بدون نیل به اهداف مورد نظر در دو استان روس تبار شکست بخورد و عقب‌نشینی کند، در دراز مدت، ادعای روسیه بر این دو استان و اختلافات داخلی با روس تبارها و بی اعتمادی از عوارض این مداخله نظامی خواهد بود.

6⃣ *روسیه، بازنده* 
قضاوت درباره برنده یا بازنده نهایی بودن روسیه در این جنگ آسان نیست. اما احتمال بازنده بودن خیلی بیشتر است. سرزمین پهناور روسیه نیازی به دو استان کوچک اوکراین ندارد و در صورت موفقیت در الحاق به این کشور، فتح بزرگی محسوب نمی شود. بعید است هدف روسیه تحقیر آمریکا و اروپا هم باشد. بهترین چشم‌انداز برای روسیه فقط در کوتاه‌مدت قابل تصور است. اگر هدف روسیه جلوگیری از گسترش ناتو باشد، اتفاقاً با حمله نظامی امروز به اروپا، سایر جمهوری های سابق و کشورهای اروپایی با عزم بیشتری به دنبال عضویت ناتو خواهند رفت و این پیمان نظامی قدیمی و مرده که در برابر تروریسم و کرونا و بسیاری بحرانهای دیگر بلااستفاده مانده است، بار دیگر با این تهاجم نظامی، زنده می‌شود. اما حکایت تحریمهای اقتصادی و بانکی آمریکا و غرب، در درازمدت موجب تضعیف روسیه و به خطر افتادن حکومت پوتین و حتی کنترل سایر جمهوری‌ها و هموار شدن مسیر گسترش ناتو خواهد شد.

t.me/EsfandiarKhodaee

۰ نظر ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۰۶
اسفندیار خدایی

✍️ اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران

🌿 سالهاست که مرگ بر آمریکا، نه در شعار، بلکه در عمل، و نه در سیاست خارجی، بلکه در تمام عرصه‌های داخلی و خارجی، محور سیاستهای جمهوری اسلامی است و بر تمام شئون زندگی ما از مدرسه و مسجد تا مجلس و رسانه و دانشگاه سایه افکنده است؛ و آمریکاستیزی اصلی‌ترین معیار انتخاب مسئولان و ملاک تعیین دوستان و دشمنان داخلی و خارجی‌مان بوده است. متقابلاً آمریکا نیز در دشمنی با جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان مضایقه نکرده است. به عنوان نمونه، تحریمهای آمریکا پس از خروج ترامپ از برجام، به گفته محمدجواد ظریف وزیر خارجه قبلی، بیش از یک هزار میلیارد دلار بر اقتصاد ایران آسیب وارد کرده است. خسارت تحریمهای آمریکا قبل از توافق برجام نیز همین حدود برآورد شده است. جالب است بدانید کل بودجه عمرانی کشور در سال ۱۴۰۰ حدود یکصد و چهار هزار میلیارد تومان بود که با محاسبه دلار سی هزار تومانی می‌شود کمتر از سه و نیم میلیارد دلار. حالا این رقم را مقایسه کنید با خسارت دو تریلیون دلاری تحریمهای آمریکا تا عمق این خسارتها را دریابید. بعلاوه خسارتهای جنگ روانی و تبلیغاتی ایران‌هراسی، آسیب تحریمها به بیماران و کودکان، بیکاری جوانان و فروپاشی خانواده‌ها و فقر و فساد و فحشاء، فرار مغزها، و تبعات فسادآور دور زدن تحریمها و محدودیتهای علمی و تکنولوژیکی و حتی چراغ سبز آمریکا به صدام حسین در حمله عراق به ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا و خسارتهای مالی و جانی فراوان این جنگ هشت ساله را هم در نظر بگیرید.

🌿 در این جدال نابرابر مقابل آمریکا، هزاران میلیارد دلار خسارت دیده‌ایم و ارزش پولمان بیش از چهار هزار برابر کاهش یافته و بیشتر جمعیت کشورمان به زیر خط فقر رفته است و بهترین دوران سرمایه انسانی جمعیت جوان کشور برای توسعه، تلف شده است. راستی جمهوری اسلامی چه خسارتهایی به اقتصاد و دولت و ملت آمریکا وارد کرده؟ ادامه این راه به زیان کدام طرف این درگیری است و کدام به سمت پرتگاه نزدیک می شود؟ آیا واقعاً راه سومی جز ادامه آمریکاستیزی یا تسلیم خفت بار وجود ندارد؟ آیا آمریکا و جمهوری اسلامی ناچارند که این جدال ایدئولوژیک را تا انتها یعنی تا نابودی یکی از طرفین ادامه دهند؟ خیر، اصولاً هنر سیاست به این است که بن بست موجود را بشکند و راه سومی بیابد یا بسازد و با بهره‌گیری از تجربیات سایر ملتها، حصار دوگانه جنگ نابرابر و تسلیم حقارت‌آمیز را بشکند. تعریف سیاست به این است که بیشتر ضربه بزنیم و کمتر ضربه بخوریم بلکه دشمنی خسارت بار را به رقابت و فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کنیم. ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است. 

🌿 آمریکاستیزان گاهی بدرستی مو را از ماست می‌کشند، اما گاهی کوه را از کاه تشخیص نمی‌دهند. آنها بخشی از حقایق را بخوبی می‌بینند، اما بخشی را نادیده می‌گیرند یا بی‌اهمیت و طبیعی و بدیهی قلمداد می‌کنند. بررسی مواضع و سخنان آمریکاستیزان نشان می دهد که استدلالهای ایشان بر چهار فرض یا ستون لرزان زیر استوار است:

۰ نظر ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۲:۱۲
اسفندیار خدایی

 دکتر اسفندیار خدایی

🌿 یک روز ترامپ گفت: «عربستان گاو شیرده آمریکاست» ما هم باور کردیم و با شور و ذوق و آب و تاب، همین را در رسانه ها بوق و کرنا کردیم. مگر بر روی این کره خاکی، منبعی مطمئن تر از ترامپ وجود دارد؟! اصطلاح گاو شیرده ترامپ فقط بخشی از واقعیت روابط آمریکا و عربستان را بازگو می کند. قطعاً آمریکا در روابط با عربستان منافعی دارد. اما شواهد فراوانی هست که نشان می دهد در بیشتر موارد این آمریکاست که همچون گاو به عربستان شیر می دهد. آمریکا در تمام مسائل خاورمیانه تا آنجا به همکاری عربستان وابسته است که بدون هماهنگی با ریاض هیچکدام از سیاستهای واشنگتن پیش نمی رود مگر آنکه منافع عربستان تامین شود.

🌿 اگر ترامپ عربستان را گاو شیرده می نامد، عربستان هم می تواند ادعا کند که این آمریکاست که مزدور اجیر شده عربستان است و پول می گیرد تا از منافع عربستان دفاع کند و دمار از دماغ دشمنان عربستان درآورد. لکن سیاستمداران عربستان آنقدر عاقل هستند که با چنان کلماتی آمریکا را آزرده خاطر نکنند و خود را از بهترین منبع شیر دنیا محروم کنند. سخنگوی دولت عربستان در پاسخ به انتقادات ترامپ از عربستان، مودبانه پاسخ داد که آمریکا اگر کاری برای عربستان انجام می دهد، پول آن را هم گرفته است و منتی نیست. خدمات حیرت آور آمریکا به عربستان موجب اعتراض رسانه های دموکراتها و جمهوری خواهان آمریکا نیز شده است. برخی از این خدمات:

۰ نظر ۲۷ مهر ۰۰ ، ۲۳:۰۴
اسفندیار خدایی

✍ هنری کیسینجر 
وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا
🔦ترجمه:علی آزادی 🔦منبع:اکونومیست

تصرف افغانستان توسط طالبان نگرانی اضطراری را نسبت به خروج ده ها هزار آمریکایی، متحدین و افغان های سرگردان در سراسر این کشور برمی انگیزد. با این حال نگرانی اساسی‌تر این است که چگونه آمریکا با وجود هشدارهای فراوان و بدون مشورت با متحدان یا افرادی که مستقیماً در دو دهه گذشته فداکارانه در این عملیات دخیل بوده‌اند، تصمیم به عقب‌نشینی گرفت و چرا چالش اساسی در افغانستان به شکل یک انتخاب ناگزیر میان «کنترل کامل افغانستان» یا «عقب‌نشینی کامل از آن» تفهیم و به مردم ارائه شد.
یک مسئله اساسی، طی چندیدن نسل، تلاش های آمریکا در عملیات ضدشورش (اقدام نظامی یا سیاسی با هدف شکست نیروهای طغیانگر نامنظم) را از ویتنام تا عراق درگیر خود کرده است. زمانی که ایالات متحده جان نظامیان و اعتبار خود را به خطر انداخته و سایر کشورها را هم درگیر می کند، این کار باید بر اساس ترکیبی از اهداف استراتژیک و سیاسی انجام شود؛ به معنای ارائه اهداف راهبردی در جهت روشن کردن آنچه ما برای آن مبارزه می کنیم و اهداف سیاسی

۰ نظر ۰۸ شهریور ۰۰ ، ۱۹:۰۳
اسفندیار خدایی

 پروفسور فرانسیس فوکویاما 

رئیس گروه توسعهٔ اقتصادی بین‌المللی دانشگاه جانز هاپکینز

ترجمه:علی آزادی

منبع:اکونومیست

🌿این هفته تصاویر هولناک افغان‌های مأیوس که سعی داشتند پس از سقوط دولت مورد حمایت ایالات متحده از کابل خارج شوند، به موازات روی‌گردانی آمریکا از جهان، نقطه عطفی بزرگ در تاریخ جهان ایجاد کرد. حقیقت امر این است که پایان دوران آمریکا خیلی زودتر فرا رسیده بود. ریشه‌های دیرپای ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی هستند تا بین المللی. این کشور سال‌ها یک قدرت بزرگ باقی خواهد ماند، اما میزان تأثیرگذاری آن بستگی به توانایی آن در رفع مشکلات داخلی دارد و نه سیاست خارجی آن.

دوره اوج هژمونی آمریکا کمتر از 20 سال از سقوط دیوار برلین در سال 1989 تا بحران مالی در سال 2009-2007 ادامه داشت. این کشور در آن زمان در بسیاری از حوزه های قدرت -نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی - غالب بود. اوج کبر و غرور آمریکایی حمله به عراق در سال 2003 بود ، زمانی که امیدوار بود بتواند نه تنها افغانستان (با حمله دو سال قبل) و عراق ، بلکه کل خاورمیانه را بازآفرینی کند.

 

🌿این کشور تأثیر قدرت نظامی برای ایجاد تغییرات اساسی سیاسی را بیش از حد ارزیابی کرد، حتی در حالی که تأثیر مدل اقتصادی بازار آزاد خود بر منابع مالی جهانی را کمتر تخمین زده بود. آمریکا این دهه با سربازانی درگیر دو جنگ داخلی و یک بحران مالی بین المللی که بر نابرابری های عظیمی که جهانی شدن به رهبری آمریکا به ارمغان آورده بود، پایان یافت.میزان تک قطبی بودن در این دوره در تاریخ نسبتاً نادر بوده است و از آن زمان جهان در حال بازگشت به حالت عادی چند قطبی است و چین، روسیه، هند، اروپا و دیگر مراکز نسبت به آمریکا قدرت یافته اند. تأثیر نهایی افغانستان بر ژئوپلیتیک کلی احتمالاً اندک خواهد بود. آمریکا با عقب نشینی از ویتنام در سال 1975 از شکست تحقیر آمیز جان سالم به در برد ، اما به سرعت تسلط خود را در عرض بیش از یک دهه به دست آورد و امروز با ویتنام همکاری می کند تا توسعه طلبی چین را مهار کند. آمریکا هنوز دارای مزایای اقتصادی و فرهنگی بسیاری است که تعداد کمی از کشورهای دیگر می توانند با آن برابری

۰ نظر ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۲۲:۳۱
اسفندیار خدایی

✍ پیتر بینارت، استاد یهودی دانشگاه شهر نیویورک
🔹نیویورک تایمز 

سیاستمداران آمریکایی اغلب هشدار می‌دهند که اگر ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، بحران هسته‌ای را در سراسر خاورمیانه به وجود خواهد آورد. سناتور باب منندز، رئیس کنونی کمیته روابط خارجی سنا در مارس ۲۰۲۰ پیش بینی کرده بود که اگر به ایران اجازه دهیم که به بمب هسته‌ای دست پیدا کند، با خطر یک رقابت تسلیحاتی خطرناک در این منطقه مواجه می‌شویم. جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبه‌ای در دسامبر سال گذشته هشدار داده بود که اگر ایران تسلیحات اتمی بخواهد، عربستان سعودی، ترکیه و مصر نیز چنین چیزی خواهند خواست و آخرین چیزی که در این منطقه از جهان نیاز داریم، افزایش توان هسته‌ای است.

چنین اظهاراتی آنقدر آشنا هستند که نمی‌توان به راحتی از تزویر آنها غافل شد. سیاستمداران آمریکایی در هشدار دادن نسبت به اینکه ایران ممکن است خاورمیانه را به یک منطقه هسته‌ای تبدیل کند، اشاره می‌کنند که این منطقه عاری از تسلیحات اتمی است. اما این طور نیست. اسرائیل همین الان هم تسلیحات اتمی دارد. شما این موضوع را هرگز از زبان رهبران آمریکایی که نیم قرن اخیر را صرف وانمود کردن به بی‌خبری و بی‌اطلاعی کرده‌اند، نخواهید شنید. این فریب تعهد فرضی آمریکا به منع گسترش تسلیحات اتمی را زیر پا می‌گذارد و این مذاکرات آمریکا دخصوص ایران را مخدوش می‌کند. اکنون زمان آن فرا رسیده که دولت بایدن حقیقت را بیان

۰ نظر ۲۳ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۱
اسفندیار خدایی

نیویورک‌تایمز، ترجمه: محمد حسین باقیدنیای‌اقتصاد

 متعجب نشدم از اینکه جو بایدن در نهایت فرمان خروج از افغانستان را صادر کرد. به سال ۲۰۰۲ باز می‌گردم. در آن سال این امیدی معقول بود که حمله ما به افغانستان برای سرنگونی اسامه بن لادن و متحدان طالبانی‌اش می‌توانست به‌گونه‌ای بسط یابد که این کشور به جایی باثبات، امن، متساهل و شایسته برای شهروندانش تبدیل شود و اینکه دیگر میزبان گروه‌های جهادی نباشد. اما منطقی هم بود که از همان ابتدا بترسیم که تلاش برای پیوند زدن فرهنگ سیاسی غرب با یک فرهنگ به شدت قبیله‌ای، مردمحور و بنیادگرایانه مانند افغانستان کاری عبث است به‌ویژه هنگامی که دریابیم که کشور همسایه یعنی پاکستان چشم دیدن موفقیت ما را نداشت؛ چراکه حضور ما می‌توانست افغانستان را از مدار فرهنگی و ژئوپلیتیک پاکستان دور کند. توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز، در یادداشت ۱۸ آوریل خود در این زمینه نوشت، بایدن از همان ابتدا میان آن بیم و امیدها گیر افتاده بود.

 

توماس فریدمن : من به این دلیل می‌دانم که در اولین دیدار بایدن در اوایل ژانویه 2002 به افغانستان پساجنگ همراهش بودم. این دیدار تنها چند هفته پس از آن بود که جنگ فروکش کرده و طالبان از کابل بیرون رانده شده بود.  بایدن، در زمانی که رئیس کمیته روابط خارجی سنا بود، مرا دعوت کرده بود تا با او همراه شوم. من خاطراتم را در دفترچه‌ای در ماه‌های پس از 11 سپتامبر می‌نوشتم، از جمله خاطرات آن سفر و تمام اینها را در سال 2002 همراه با مجموعه‌ای از یادداشت‌هایم در آن زمان در کتابی با عنوان «طول و عرض جغرافیایی: کاوش جهان پس از 11 سپتامبر» منتشر کردم. آنها افکار من بودند نه بایدن اما ما یک چیز را می‌دیدیم و در بسیاری از برداشت‌ها و احساسات اولیه شریک بودیم؛ برداشت‌ها و احساساتی که از بسیاری جهات امروز هم ادامه دارد. شروع خاطراتم چنین بود:«ما به اسلام آباد پرواز کردیم، سپس با پرواز سازمان ملل به پایگاه هوایی بگرام در 50 مایلی کابل رفتیم. جو [بایدن] در سفارت تازه بازگشایی شده آمریکا ماند که در آن نه توالتی بود و نه آبی و من در خانه‌ای اسکان گرفتم که نیویورک تایمز برایم اجاره کرده بود. این خانه فقط لوله کشی نسبتا بهتری داشت اما یک گروه از رانندگان افغان و آشپزها شومینه را روشن نگه می‌داشتند، عدس پلو درست می‌کردند و نان گرم افغانی روی میز یا سر سفره می‌گذاشتند. اولین احساسم از کابل؟ اینجا شرقِ بدوی بود».  در ستونی که هفته گذشته منتشر کردم نوشتم:«ما باید ملت سازی را در فضا و روی کره ماه انجام دهیم. در اینجا صحنه‌های عجیب و غریبی می‌بینید: یک الاغ سفید درست در پشت سر خودروی ما در خیابان یورتمه‌کنان می‌دوید؛ مردی با یک پا دوچرخه سواری می‌کرد؛ مردم ماشین خود را با آب جوی‌های کثیف و توالت‌های عمومی می‌شستند... دولت مرکزی آنقدر شکننده و ضعیف است که پولی برای اداره امور ندارد و حتی از توان پرداخت حقوق کارکنان خود نیز عاجز است».

۱ نظر ۲۲ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۳۳
اسفندیار خدایی

مارک کاتز
نشنال اینترست

در پایان دوره دو قطبی جنگ سرد که در آن دشمنی بین آمریکا و اتحاد شوروی غالب بود، مردم زیادی یا امیدوار و یا نگران بودند که یک جهان تک قطبی جدید تحت تسلط آمریکا تشکیل شده است. از ابتدای قرن بیست و یکم با این حال قابلیت آمریکا برای عمل به عنوان یک قطب واحد از سوی چند فاکتور به چالش کشیده شد.

این فاکتورها عبارتند از :

- قابلیت آمریکا در غلبه یافتن در مداخلات نظامی گسترده و طولانی مدتش در افغانستان و عراق.

- پاسخ غیرموثر آمریکا به تصرف خاک گرجستان در سال ۲۰۰۸ و تصرف خاک اوکراین در سال ۲۰۱۴ از سوی روسیه.

- واگذاری ابتکار عمل از سوی آمریکا به دیگر قدرتهای خارجی (روسیه، ایران و/یا ترکیه) در نزاعهای مداوم پسا ۲۰۱۱ در سوریه، لیبی و یمن.

- ناتوانی آمریکا در پیش گیری از ظهور یک چین هر چه قدرتمندتر و ادعاهای دریایی گسترده جسورانه آن در دریای چین جنوبی و دریای چین شرقی و همچنین افزایش نفوذ پکن در سطح جهانی با ابتکار عمل کمربند و جاده.

- تلاشهای ناموفق واشنگتن برای نزدیکی به دشمنان آمریکا (همانطور که دونالد ترامپ به طور خاص در قبال کره شمالی و حتی ایران تلاش کرد)

- تلاشهای ناموفق واشنگتن برای برحذر داشتن همپیمانان آمریکا از همکاری با آن دشمنها

- برنامه خروج نظامی آمریکا در سال ۲۰۲۱ از افغانستان و همچنین این اعلامیه که آمریکا به نقش رزمی خود در عراق تا پایان ۲۰۲۱ پایان می دهد جدیدترین نشانه ها از این است که جهان تک قطبی تحت تسلط آمریکا (چنانچه واقعا تا کنون وجود داشته) رو به پایان است.

۰ نظر ۱۸ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۵
اسفندیار خدایی

پیامدهای سقوط أفغانستان و سیطره طالبان بر آن برای آسیای مرکزی، خاورمیانه، چین و روسیه

✍دجومارت اوتوربایف، نخست وزیر اسبق قرقیزستان (۲۰۱۵-۲۰۱۴)

🗞پراجکت سیندیکیت

در روز دوم جولای سال جاری میلادی، ارتش آمریکا، کنترل پایگاه هوایی بگرام را به ارتش و دولت افغانستان واگذار کرد. در شرایط فعلی، نیرو‌های آمریکایی و متحدان آن‌ها در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، در حال ترک افغانستان هستند و به نظر می‌رسد که خیلی زودتر از ضرب الاجل تعیین شده (۱۱ سپتامبر سال جاری میلادی) جهت خروج کلیه نیرو‌های خارجی از افغانستان، این کشور را ترک خواهند کرد.

بر اساس یافته‌های جدید یک اثر پژوهشی که توسط محققان "دانشگاه براون" انجام شده، حضور آمریکا به مدت بیش از دو دهه در افغانستان، مبلغی بالغ بر ۲.۳ تریلیون دلار هزینه برای آن به دنبال داشته است. در شرایط کنونی همسایگان افغانستان نظیر پاکستان، ایران، چین، هند و دیگر کشور‌های آسیای مرکزی، در حال ارزیابی این نکته هستند که حفظ امنیت و ثبات، آن هم در شرایطی که طالبان در حال قدرت گیری مجدد در افغانستان است، تا چه میزان برای آن‌ها هزینه به دنبال خواهد داشت و آن‌ها باید چه بهایی را در این مسیر بپردازند (پس از خروج آمریکا و ناتو از أفغانستان.)

در اواخر ماه ژوئن سال جاری میلادی، جامعه اطلاعاتی آمریکا در یک برآورد اطلاعاتی اعلام کرد که شش ماه پس از خروج نیرو‌های آمریکایی و ناتو از افغانستان، احتمال می‌رود که دولت افغانستان سقوط کند. این جمع بندیِ جامعه اطلاعاتی آمریکا قویا در نقطه مقابل تحلیل‌های خوش بینانه‌ای بود که دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا، پیشتر در مورد تبعات خروج آمریکا از افغانستان ارائه کرده بودند. در شرایط فعلی، طالبان توانسته بر بخش‌های قابل توجهی از شمال افغانستان تسلط یابد و شهر‌های بزرگ افغانستان نظیر "قندهار" را نیز به کنترل خود درآورد. نیرو‌های امنیتی افغانستان نیز اغلب بدون درگیری‌های قابل توجهِ نظامی، تسلیمِ پیشروی‌های طالبان شده اند.

بر اساس برخی ارزیابی‌های بین المللی (مخصوصا ارزیابی‌هایی که از سوی "تیم نظارت و رصدِ تحریم‌های افغانستان در سازمان ملل متحد" ارائه شده است)، گروه طالبان در شرایط کنونی بیش از ۷۰ درصد از قلمرو افغانستان (خارج از مناطق شهری این کشور) را در کنترل خود دارد. این گروه همچنین بر بیش از نیمی از مراکز دولتیِ منطقه‌ای افغانستان نیز کنترل مستقیم دارد.

۰ نظر ۲۳ تیر ۰۰ ، ۱۰:۴۲
اسفندیار خدایی

🌎 رها کردن افغانستان در نقطه ۲۰ سال پیش، شکست فاجعه‌باری برای آمریکاست و تبعاتِ ناگواری برای افغانستان دارد

✍ اکونومیست 

🌿 در اوایل ماه جولای سال جاری میلادی، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به خبرنگارانی که از وی در مورد عقب نشینیِ قریب الوقوع نیرو‌های آمریکایی از افغانستان سوال می‌پرسیدند گفت: «من می‌خواهم در مورد چیز‌های خوب و بهتر صحبت کنم.» در آن زمان این انتظار وجود داشت که در هفته‌های آتی، به نحو قابل توجهی نیرو‌های آمریکایی از افغانستان خارج شوند. چندان تعجب برانگیز نبود که بایدن در آن زمان می‌خواست تا بحث را عوض کند و جواب خبرنگاران را ندهد: آمریکا برای بیش از دو دهه در افغانستان جنگیده است. این کشور بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه کرده و در این دوران، هزاران نیروی آمریکایی و همچنین ده‌ها هزار نفر از مردم افغانستان نیز جان خود را از دست داده اند (چه نظامیان و چه غیرنظامیانِ افغان). با این حال، اکنون دولت آمریکا پایانی را بر ماجراجویی خود قرار داده و عملا هیچ دستاورد روشن و قابل توجهی نیز برای قرار دادن آن در پیش چشمِ افکار عمومی، از حضور بیست ساله خود در افغانستان ندارد.

 

🌿 درست است که گروه تروریستی القاعده که متهم اصلی در جریان حملات یازدهم سپتامبر به آمریکا بود، دیگر قدرت چندانی در افغانستان ندارد (اگرچه که این گروه به طور کامل از صحنه افغانستان محو نشده است). با این حال، دیگر گروه‌های افراط گرایِ ضدآمریکایی نظیر شاخه افغانستانِ گروه داعش، در این کشور به نحو فعالی در حال کنش ورزی و قدرت گرفتن هستند....

۳ نظر ۲۱ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۴
اسفندیار خدایی

اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکای شمالی از دانشگاه تهران

1-  ترامپ در این مناظره متمرکزتر و هوشیارتر از دفع قبل بود. حتی جایی که دستش خالی بود، با حمله به بایدن، توپ را به زمین او می انداخت. در مناظره قبلی ترامپ بازنده بود، عصبی و پریشان بود و وسط حرف بایدن می پرید. اما این بار ترامپ آرامش و تسلط بهتری داشت.

2-  بایدن مثل دفعه قبل بود، اشتباه خاصی نکرد، اما حضور ذهن و جنگندگی ترامپ را نداشت، انتظار هم می رفت، ترامپ به عنوان رئیس جمهور هر روز با رسانه ها و آمار و ارقام سر وکار دارد. اما بایدن دست و پا بسته هم نبود و در انتقال منظورش موفق بود گرچه به خوبی از عملکرد دولت خودش و اوباما دفاع نکرد.

3-  شاید علت برنده بودن بایدن در مناظره قبل، این بود که با تبلیغات ترامپ و هوادران او با واژه هایی همچون بایدن خواب آلو، مردم انتظار داشتند، بایدن حتی نتواند تا آخر مناظره سر پا بایستد. اما او ایستاد و خندید و آرامش بیشتری نسبت به ترامپ داشت و به نظر من، در آن مناظره برنده بود.

4-  مناظره اول مهمتر از مناظره دوم بود. به دو دلیل: اولاً برداشت اول در قضاوت مردم مهمتر است، ثانیاً تاکنون یعنی تا قبل از این مناظره دوم، حدود پنجاه میلیون نفر (یک سوم رای دهندگان) رای خود را در صندوق انداخته اند و این مناظره تاثیری بر آرای ایشان ندارد.

5-  ترامپ در اولین سوال مناظره در موضوع بحران کرونا پیشدستی کرد  و به ایالتهایی مثل نیویورک و پنسیلوانیا اشاره کرد که فرماندار دموکرات داشته اند اما بیشترین تلفات کرونا را هم داشته اند و نتیجه گرفت که اگر مدیریت کشور با دموکراتهایی مثل بایدن بود، تلفات خیلی بیشتر بود. بایدن حرف تازه ای جز اشاره به آمار بالای قربانیان کرونای آمریکا و اظهارات عجیب و غریب ترامپ مثل خوردن مواد ضدعفونی کننده، چیز جدید و محکمی درباره مدیریت دولت ترامپ در کرونا نگفت و ظاهراً خودش برنامه مشخصی در این زمینه نداشت. من متقاعد شدم که اگر رئیس جمهور آمریکا دموکرات بود، احتمالاً خیلی فرقی نداشت!

6-  در مورد سوال مداخله چین و ایران و روسیه در انتخابات آمریکا به هر دو کاندیدا نمره مساوی می دهم. اول بایدن جواب داد، با قاطعیت مداخله خارجی این کشورها را محکوم کرد و گفت این مداخلات نقض حاکمیت ملی ما هستند و اتهامات کمک روسیه به ترامپ را تکرار کرد. ترامپ هم نتوانست حرف خود را در کمک کشورهای خارجی به بایدن به کرسی بنشاند. بایدن هم همینطور نتوانست ارتباط ترامپ و روسیه را به کرسی بنشاند..

۰ نظر ۰۳ آبان ۹۹ ، ۲۰:۱۳
اسفندیار خدایی

 

دنیای اقتصاد- سعیده سادات فهری : ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران در گفت‌و‌گو با «اکو ایران» درباره مناسبات ایران و آمریکا در صورت پیروزی جو بایدن، نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری گفت: «اگر بایدن رئیس‌جمهور آمریکا شود، این احتمال وجود دارد که واشنگتن را به برجام بازگرداند؛ اما این امر برای یک بازه زمانی ۱۸ ماهه یا دوساله تعیین‌کننده خواهد بود و بعد از آن به‌دنبال از سرگیری دوباره مذاکرات با ایران است.» به گفته هادیان، این محتمل‌ترین گزینه سناریو در صورت پیروزی جو بایدن در انتخابات خواهد بود.

۱ نظر ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۲۶
اسفندیار خدایی

توحید افضلی- دکترای مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر سال 2020 برگزار خواهد شد و تقریباً نامزد نهایی دو حزب عمده آمریکا مشخص شده است. پیش از بحران کرونا و مشکلات اقتصادی پس از آن شاید تصور می‌شد که ترامپ به احتمال فراوان برای دومین بار نیز پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد اما اکنون به نظر می‌رسد که شرایط پیچیده شده و پیش‌بینی نامزد پیروز دشوار می‌نماید.

هر چند بایدن با سن بالای خود و عدم ثباتی که در گفتار و رفتار خود نشان داده بسیاری را در حزب دموکرات ناامید کرده است اما نظرسنجی‌ها همچنان از جایگاه مطلوب وی در مقابل ترامپ خبر می‌دهند. ضمن اینکه وی از حمایت کامل متنفذین حزب نیز برخوردار است. از این رو احتمال ریاست‌جمهوری بایدن چندان پایین به نظر نمی‌رسد. بسیاری بر این باورند که ریاست جمهوری بایدن به منزله احیای سیاست خارجی آمریکا در دوران باراک اوباما خواهد بود. این موضوع بیش از همه در مورد ایران صدق می‌کند چرا که بایدن از بازگشت به برجام در صورت رسیدن به کاخ سفید خبر داده است. بنابراین در نظر گرفتن سناریوی ریاست‌جمهوری بایدن ضروری است و کنش وی در قبال ایران از اهمیت خاصی برخوردار است.

 بایدن در تمام نظرسنجی های تک به تک با ترامپ در یک ماه و نیم گذشته درصد بالاتری را به خود اختصاص داده است که ضریب درصد تقریبی بایدن 53 در برابر 42 درصد برای ترامپ بوده است. میانگین نظرسنجی های در سطح ملی نیز برتری را به بایدن میدهد و یکی دیگر از نظرسنجی های معتبر ملی امتیاز 6.4 را برای بایدن نشان میدهد...

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۵۶
اسفندیار خدایی

نویسنده: نکتار گان؛  سی‌ان‌ان 
ویروس جدید کرونا زندگی‌ها و معیشت‌ها در ایالات‌متحده و چین را ویران کرد. اما به جای اینکه باعث شود این دو کشور برای مبارزه با این پاندمی [فراگیری] با یکدیگر همراهی بیشتری داشته باشند موجب شده که روابط‌شان پیوسته و به شکل مارپیچ‌واری خدشه‌دار شود و شعله‌های یک ناسیونالیسم بالقوه خطرناک را فروزان سازد.


چین در داخل و خارج به‌دلیل نحوه پرداختش به این ویروس- به‌ویژه در روزهای اولیه شیوع این بیماری- در معرض انتقاد زیادی قرار گرفته است. پکن با نفی و رد این انتقادات با لحنی تند و گزنده می‌گوید کارش فقط «پاسخگویی به اتهامات دروغین شده است» به‌ویژه از سوی ایالات‌متحده. در ماه مارس و در زمانی که این پاندمی جهان را درمی‌نوردید و همه را خشمگین کرده بود، «ژائو لی جیان»، سخنگوی وزارت خارجه چین، آشکارا با توسل به «تئوری توطئه» که یک تئوری بی‌بنیان است اعلام کرد که این ویروس احتمالا از سوی ارتش آمریکا وارد چین شده است. چند روز بعد، دونالد ترامپ این ویروس را «ویروس چینی» نامید و انگشت اتهام را به سوی چین نشانه رفت آن هم در زمانی که این ویروس داشت به تدریج شهرهای اصلی آمریکا را در می‌نوردید.

 

اگرچه ترامپ یک هفته بعد از این موضع عقب‌نشینی کرد اما انگشت اتهام به چین در اینجا متوقف نشد. در هفته‌های اخیر دولت ترامپ بارها نحوه رسیدگی و پرداختن چین به این ویروس در روزهای اولیه شیوع آن را مورد انتقاد قرار داده و میزان مرگ‌ومیر و واکنش‌های اولیه این کشور را زیر سوال برده است. هفته گذشته، ترامپ و وزیر خارجه‌اش پمپئو- بدون ارائه ادله‌ای- اعلام کردند منشأ این ویروس آزمایشگاه شهر ووهان بوده است. پکن هم اتهامات آمریکا را بی‌پاسخ نگذاشت و در واکنش اعلام کرد که این نوع موضع‌گیری‌ها، تاکتیک‌های انتخاباتی برای انتخاب دوباره و تقویت مواضع ترامپ در میان رای‌دهندگان جمهوری‌خواه است. همزمان رسانه‌های دولتی چین هم با ادبیاتی سخت و گزنده به پمپئو تاخته و او را «شیطان»، «گناهکار» و «دشمن بشریت» خطاب کردند.


اما این ادبیات گزنده بسی عمیق‌تر از جنگ کلمات است. دولت ترامپ درصدد ترسیم برنامه‌ای برای مجازات چین به‌خاطر این پاندمی است؛ گزینه‌های تقابلی عبارتند از تحریم، لغو تعهدات بدهی آمریکا و برقراری سیاست‌های تحریمی جدید. ترامپ و تنی چند از مقام‌های دولت او درحال تهیه فهرستی از متحدان و افزودن کشورهای دیگر به آن در راستای راه‌اندازی کمپین فشار علیه چین هستند..

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۴۴
اسفندیار خدایی

نویسنده: عباس ترابی، کارشناس ارشد مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران

«گفتمان» در سیاست خارجی، کارکردی مشابه «ساختار» در نظریه نوواقعگرایی دارد، لذا تحول در حوزه گفتمان سیاست خارجی حکومت ها، موجبات تغییر و تحول در "رفتار" آنان خواهد داشت. حال باید دید که آیا گفتمان سیاست خارجی نظام اسلامی در ایران در سایه تحریم های طولانی مدت ایالات متحده، بالاخص در دوره تقریبا چهار ساله ریاست جمهوری دونالد ترامپ دچار تغییر شده است و یا خواهد شد؟

برای پاسخ به این پرسش، بهتر است ابتدا به این سوتفاهم تاریخی بپردازیم و این نکته را آشکار کنیم که دلیل تحریم های طولانی مدت کاخ سفید علیه جمهوری اسلامی ایران، به گروگان گرفته شدن ۴۴۴ روزه دیپلمات های آمریکایی در تهران -که در تاریخ ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۵۸ رخ داده بود- نیست. بلکه این "انتظار تغییر رفتار" نظام سیاسی جدید حاکم بر تهران است که همواره واشنگتن را امیدوار می کند که با اعمال فشار -گاه حداکثری- سعی کنند آن را به نفع خود و یا در جهت منافع خود تغییر دهند. چرا که اگر رفتار سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب، بلافاصله بعد از گروگانگیری تغییر کرده بود، از آن حادثه چیزی جز  روایت یک واقعه تاریخی در کتب تاریخ برداشت نمی شد.

بنابراین، خواست "تغییر رفتار" نظام برآمده از انقلاب، از همان ابتدای تاسیس در تهران، از جانب کاخ سفید دنبال شده است؛ و چون هرگز برآورده نشده است، پس واقعه گروگانگیری در ظاهر علت العلل این عدم روابط معرفی شده است. در حالی که این حادثه خود تنها یک معلول بیشتر نیست. حال که این اشتباه تاریخی روشن شده است؛ باید علت را نه در عوامل خارجی، بلکه در ایدئولوژی و آرمانگرایی ارزش محوری دانست که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، به بار نشست. امری که ذاتا با آنچه ایالات متحده از ایران انتظار دارد، سازگار نیست.

لذا، از آنجایی که ذات انقلاب اسلامی که در ایران به وقوع پیوست، بر مبنای گفتمان ایدئولوژیک و آرمانگرایی امت محور (ارزش محور) استوار بوده است و به این جهت که این گفتمان امت محور، به آموزه «انقلاب مستمر» بجای اندیشه «انقلاب مستقر» معتقد است؛ پس در عمل بجای اینکه متحد منطقه ای ایالات متحده باشد، بعنوان رقیب این کشور در سطح منطقه خلیج فارس و خاورمیانه عمل می کند. 

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۲۱
اسفندیار خدایی

نویسنده: دانیل لارسیون؛   مترجم: محمد رهبری

اریک ادلمن و ری تیکن، محقق ارشد شورای روابط خارجی ایالات متحده، اخیرا در مقاله‌ای با نام «انقلاب دیگر در ایران» در مجله foreign affairs از تغییر رژیم در ایران دفاع کرده است. در واکنش به این مقاله، استفان والت، نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه هاروارد، در توئیتی ضمن غلط دانستن ادعاهای مطرح شده در آن، دیگران را به مطالعه مقاله دیگری با نام «تغییر رژیم غلط است» دعوت کرده است. در این مقاله که به قلم دانیل لارسیون نوشته شده است، استدلال‌های اصلی مقاله ادلمن و تیکن مورد بررسی و نقد قرار گرفته است:

ریک ادلمن و ری تاکیه، مخفی‌کاری‌های جنگ‌طلبانه و فریب‌کاری‌های رایج را کنار گذاشتند و خواهان تغییر رژیم در ایران هستند. آن‌ها می‌گویند:

«تغییر رژیم» یک عبارت سمّی و ممنوعه در واشنگتن است. این عبارت تصاویری از جنگ عراق را به ذهن متبادر می‌کند که در آن ایالات متحده در باتلاقی خودساخته گرفتار شده است. به این دلیل است که کسانی که حامی روش تهدیدآمیز ایالات متحده علیه ایران هستند، به طور معمول به حمایت مخفیانه از تغییر رژیم در ایران متهم می‌شوند. در واکنش، متهم تقریبا همیشه آن را انکار کرده است. آن‌ها خواهان تغییر رژیم نیستند و تأکید می‌کنند: ما فقط می‌خواهیم الیگارشی مذهبی در جمهوری اسلامی تغییر رفتار دهد.

اما چنین تحولی هیچگاه رخ نخواهد داد، زیرا دولت ایران همچنان یک دولت انقلابی باقی خواهد ماند که هیچ‌گاه با ایالات متحده خود را وفق نمی‌دهد. به همین دلیل است که «تغییر رژیم» یک ایده رادیکال یا بی‌پروا نیست، بلکه عملگرایانه‌ترین و مؤثرترین هدف سیاست خارجه ایالات متحده در مورد ایران است. در واقع، این تنها هدفی است که به صورت معنی‌داری شانس کاهش تهدید ایرنیان را دارد.

ادلمن و تاکیه به شدت در اشتباه هستند...

۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۳۳
اسفندیار خدایی

فاکس‌نیوز روز چهارشنبه، در گزارشی اختصاصی به نقل از منابع خود نوشته "به احتمال قوی ویروس جدید کرونا از طریق آزمایشگاه‌ تحقیقاتی فوق حساسی که در ووهان قرار دارد و سال‌هاست روی ویروس‌های کرونا کار می‌کند به بیرون راه پیدا کرده" است.

به گزارش بی‌بی‌سی، یک روز پس از گزارش فاکس‌نیوز دستگاه‌های اطلاعاتی و نظامی آمریکا هم به رسانه‌های این کشور گفته‌اند در حال بررسی صحت یا سقم این فرضیه هستند.

حتی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا هم در جریان کنفرانس خبری روزانه کمیته مقابله با کرونا به خبرنگار فاکس گفت کاخ‌سفید این فرضیه را مد نظر قرار خواهد داد.

مایک پومپئو، وزیرخارجه آمریکا هم روز چهارشنبه در گفتگو با فاکس‌نیوز از چین خواست در رابطه با نحوه پیدایش کووید۱۹ با جهان به طور شفاف همکاری کند.

اما ژائو لیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، روز پنچنشبه، ۱۶ آوریل، در واکنش به اظهارات دونالد ترامپ و مایک پومپئو، گفت علاوه بر سازمان جهانی بهداشت، بسیاری از کارشناسان و خبرگان علوم پزشکی گفته‌اند که هیچ سند علمی برای اثبات این که ویروس جدید کرونا در آزمایشگاه تولید و یا از آنجا به بیرون نشت کرده باشد وجود ندارد.

سخنگوی وزارت خارجه چین همچنین تاکید کرده که تحقیق درباره سرمنشاء ویروس کرونا جدید "باید به دانشمندان سپرده شود"؛ کنایه‌ای به آمریکا که یعنی قبول چنین ادعایی از دهان مقام‌های سیاسی چون دونالد ترامپ و مایک پومپئو -که ممکن است مقاصدی غیرعلمی هم در گوشه ذهن‌شان داشته باشند- اعتباری ندارد.

تئوری که فاکس نیوز اکنون به دنبال اثبات آن است و نهادهای اطلاعاتی آمریکا هم گفته‌اند در پی تحقیق صحت یا سقم آن هستند جدید نیست. در حقیقت این یکی از نخستین تئوری‌هایی بود که در رسانه‌های دست راستی آمریکا مطرح شد اما اکنون با انتشار نتایج چند تحقیق و برملا شدن چند سند مکاتباتی وزارت خارجه آمریکا، ابعاد جدیدی به خود گرفته است.

این که یافته‌های چند روز اخیر در خدمت اثبات این تئوری هستند یا این که کاخ‌سفید و محافظه‌کاران با استفاده از این یافته‌های جدید به دنبال وجاهت بخشیدن به این تئوری هستند، پرسشی است که این روزها بسیاری از روزنامه‌نگاران تحقیقی در جهان به دنبال پاسخ آنند.

۱ نظر ۳۰ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۲۹
اسفندیار خدایی

ویلم اچ باتر، استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیا
پراجکت سیندیکت

 
نکته قابل تامل این است که همزمان با انصراف برنی سندرز به عنوان یک سوسیال دموکرات از ادامه رقابت‌های مقدماتی انتخاباتی حزب دموکرات، ضرورت اجرای بسیاری از پیشنهادات سیاسی وی در سراسر جهان بیش از پیش احساس می‌شود. اقدامات مربوط به فاصله‌گذاری اجتماعی برای کاهش همه‌گیری کووید-19 باعث اختلال در تولید و جریان درآمد خانوار‌ها شده است، اما اثربخشی این طرح می‌تواند توسط کارگرانی که فاقد بیمه درمانی مناسب، حقوق کافی، غرامت بیمه بیکاری یا سایر اشکال حمایت از درآمد یا پس انداز هستند، تضعیف شود. این افراد احساس خواهند کرد که با وجود خطرات سلامتی چاره‌ای جز ادامه کار ندارند. در این شرایط به نظر می‌رسد بیمه درمانی جهانی حتی در آمریکا جایی که سندرز، تقریباً تنها در میان همه سیاستمداران ملی، برای چندین دهه از آن حمایت کرده، اجتناب ناپذیر باشد.

در همین زمان، شوک اصلی عرضه و تقاضا برای نیروی کار و مصرف، به ترتیب از بحران کووید-19 با تجزیه زنجیره‌های عرضه جهانی، ملی، منطقه‌ای و محلی تقویت می‌شود.  همه این شوکها در اقتصاد واقعی باعث ایجاد اختلال در سیستم مالی نیز می‌شوند.

در این شرایط، بانک‌های مرکزی نقش مهمی در جلوگیری از افزودن بازارهای مالی بی نظم به فشار شرکت‌ها و خانواده‌ها دارند. حداقل، بانک‌های مرکزی باید برای اطمینان از نقدینگی فراوان در بازارهای کلیدی، از جمله بدهی‌های دولت، اوراق بهادار تجاری و اوراق بهادار اصلی مانند وام‌های مسکونی و تجاری، وارد عمل شوند.

همزمان بانک‌های مرکزی باید اطمینان حاصل کنند که نقدینگی برای خانوارها و شرکت‌ها به دلیل برداشت‌های خود به پایین‌ترین حد‌اش نمی‌رسد.

گفته می‌شود، بانک‌های مرکزی نها‌های مناسبی برای رفع نقص درآمد کسب و کار و ریسک ورشکستگی شرکت‌ها یا اختلال در درآمد خانوار و مشکلات مرتبط با آن در پرداخت وام نیستند، این درست است چرا که بانک‌های مرکزی تنها می‌توانند با خرید بدهی شرکت‌های با بازده بالا و کاغذ تجاری درجه پایین، مقداری از بار مالی را به طور موقت بر دوش بگیرند، اما وظیفه بزرگ آن‌ها جلوگیری از بروز فاجعه اقتصادی است.

در مورد بحران کووید-19، بودجه عمومی و دستورالعمل‌ها لازم است تا اطمینان حاصل شود که همه می‌توانند در برابر آن دوام بیاورند. همکاری جهانی با توجه به عملکرد ناقص دولت‌ها می‌تواند در اینجا نقش مهمی ایفا کند، اما، درنهایت، تمام اقدامات مربوط به کروناویروس از جمله بستری در بیمارستان باید تحت پوشش دولت باشد و فقط دولتهای ملی می‌توانند در این مقیاس بودجه فراهم کنند.

به همین ترتیب، دولت باید برای کارگرانی که در نتیجه بحران به وجود آمده شغل و درآمد خود را از دست داده‌اند، غرامت در نظر بگیرد. به موجب این طرح هر فرد هر بزرگسال بالغ می‌تواند تا زمانی که بحران ادامه یابد، یک مبلغ نقدی دوره‌ای دریافت کند. حتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نیز برنامه‌ای مشابه را در دستور کار قرار داده، از جمله اینکه در بسته نجات ۲.۱ تریلیون دلاری اخیر خود، مبلغ ۱۲۰۰ دلار برای هر بزرگسال که کمتر از ۷۵ هزار دلار در سال درآمد دارد، در نظر گرفته است.

۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۴۵
اسفندیار خدایی

دکتر اسفندیار خدایی

آمریکا با چه محدودیتهایی در برخورد با چین مواجه است؟ به عبارت دیگر چرا آمریکا نمی تواند چین را همانند سایر کشورها، با سیاستهای خود همراه سازد؟ چین چه ویژگی ها یا ابزاری در مقابل آمریکا دارد، که سایر کشورها ندارند؟ چین در آسیا، آفریقا، اروپا و حتی در حیاط خلوت آمریکا یعنی قاره آمریکای جنوبی سیاستهای آمریکا را به چالش می کشد و در زمینه های اقتصادی و سیاسی فعالیتهایی می کند که مورد خوشایند آمریکا نیست. رفتار چین در قبال تحریمهای ایران را به عنوان یک نمونه موردی در نظر بگیرید تا اهمیت محدودیتهای آمریکا در مواجهه با چین روشن گردد. دولت ترامپ پس از خروج از برجام توانسته است تجارت بسیاری از کشورها نظیر ژاپن، کره جنوبی، آلمان و فرانسه با ایران را به صفر نزدیک کند اما علی رغم فشارهای آمریکا، درسال گذشته یعنی 2019 چین با ایران بیش از بیست میلیارد دلار مبادلات تجاری داشته است.

این رفتار چین فقط مربوط به دوره ترامپ نیست. قبل از توافق برجام نیز چین تحریمهای آمریکا را نادیده گرفته است. قضیه هسته ای ایران در سال  2003 ظهور کرد، در آن زمان چین فقط حدود پنج میلیارد دلار با ایران تجارت سالیانه داشت ولی مبادلات تجاری اروپا با ایران از بیست میلیارد دلار در سال تجاوز می کرد، یعنی چهار برابر چین. اما پس از اوج گرفتن بحران هسته ای، به دلیل فشارهای دولتهای جرج بوش و باراک اوباما و البته تحریمهای سازمان ملل، تجارت اروپا و بسیاری کشورهای دیگر با ایران به شدت کاهش یافت بطوریکه در سال 2014 یعنی یک سال قبل از توافق برجام، تجارت این کشورها با ایران تقریباً صفر شد، اما با وجود تحریمها و فشارهای آمریکا، تجارت چین با ایران نه تنها کمتر نشد، بلکه ده برابر شد و به پنجاه میلیارد دلار در همان سال 2014 رسید. آیا دولتهای جرج بوش و اوباما نمی خواستند جلوی تجارت چین با ایران را بگیرند یا نمی توانستند؟ آنها با چه محدودیتهایی مواجه بودند؟ پس از امضاء برجام، تجارت اروپا، ژاپن و دیگر کشورها با ایران مدت کوتاهی افزایش یافت اما با خروج ترامپ از برجام این کشورها به سرعت عقب کشیدند و ایران را ترک کردند، اما چین همچنان تجارت با ایران را ادامه داد و همانطور که ذکر شد، سال گذشته علی رغم سخت ترین فشارهای دولت ترامپ، مبادلات تجاری چین و ایران از 20 میلیارد دلار فراتر رفت. آیا دولت ترامپ نمی خواسته که جلوی تجارت چین با ایران را بگیرد یا نتوانسته است؟ بطور کلی آمریکا با چه موانعی برای همراه ساختن چین مواجه است؟...ادامه مطلب را بخوانید...

۱ نظر ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۱۵
اسفندیار خدایی

مارتین لوتر کینگ جونیور (به انگلیسی: Martin Luther King, Jr.)‏ (۱۵ ژانویه ۱۹۲۹ - ۴ آوریل ۱۹۶۸) رهبر سیاهپوست جنبش حقوق مدنی ایالات متحده آمریکا بوده است. زندگی

وی در یک خانوادهٔ متوسط در آتلانتا جورجیا به دنیا آمد. پدر و پدربزرگ وی از رهبران فرقهٔ باپتیست (تعمیدگرا) بودند و همین تمایلات مذهبی موجب ادامه تحصیل وی در رشتهٔ علوم دینی شد.
مبارزه با تبعیض نژادی

درپی بازداشت رزا پارکس، زن سیاهپوستی که با بلند نشدن از روی صندلی یک اتوبوس عمومی برای یک سفیدپوست زندانی شد، کینگ جوان رهبری جنبش تحریم سیاهپوستان را برعهده گرفت و به‏‏‌عنوان یک فعال مبارزه با تبعیض نژادی در سرتاسر ایالات متحده آمریکا شهرت یافت. در سال ۱۹۵۷ به‌همراه ۶۰ رهبر سیاهپوست دیگر سازمانی را بنیان گذاشت که بعدها به کنفرانس رهبران مسیحی جنوب شناخته شد. وی در مبارزه علیه نژادپرستی از تعالیم مسیح، آبراهام لینکلن و مهاتما گاندی پیروی می‌کرد.
مرد سال و جایزهٔ صلح نوبل

مارتین لوتر کینگ در سال ۱۹۶۳ به‏‏‌عنوان مرد سال ازسوی مجله تایم برگزیده شد و در سال ۱۹۶۴ به‌عنوان جوان‌ترین فرد جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. اوج فعالیت‌های مبارزاتی مارتین لوتر کینگ در دههٔ ۱۹۶۰ و برای تصویب قانون حقوق مدنی بود. وی در سال ۱۹۶۳ در گردهمایی بزرگ طرفداران تساوی حقوق سیاهان که دربرابر بنای یادبود آبراهام لینکلن در واشنگتن دی‌سی برگزار شد، معروفترین سخنرانی خود را به‌نام «رویایی دارم» انجام داد که از مهم‌ترین سخنرانی‌ها در تاریخ آمریکا به‌شمار می‌آید. دکتر لوتر کینگ در این سخنرانی، که در آن عبارت «رویایی دارم» تکرار می‌شد، درباره آرزوی خود سخن گفت و ابراز امیدواری کرد که زمانی آمریکا طبق مرام و آرمان خویش زندگی کند و تحقق مساوات و برابری ذاتی انسان‌ها را به چشم ببیند.
ترور

مارتین لوتر کینگ در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس ایالت تنسی ترور شد.

هنگام ترور با آنکه او کاملا از سوی پلیس مخفی مراقبت می شد اثری از عامل ترور پیدا نشد همین موضوع احتمال دست داشتن اف بی آی در این ترور را جدی ساخت.

در سال ۱۹۸۶ مقرر شد برای بزرگداشت یاد وی در ایالات متحده آمریکا سومین دوشنبهٔ ماه ژانویه تعطیل رسمی اعلام شود.

رویایی دارم

رویایی دارم (به انگلیسی: I Have a Dream)‏ نام یک سخنرانی ۱۷ دقیقه‌ای از مارتین لوتر کینگ است که در ۲۸ اوت ۱۹۶۳ در گردهمایی بزرگ طرفداران تساوی حقوق سیاه‌پوستان و سفیدپوستان در برابر بنای یادبود لینکلن در واشنگتن دی سی ایراد شد. رویایی دارم از مهم‌ترین و مشهورترین سخنرانی‌ها در تاریخ آمریکا به‌شمار می‌آید.[نیازمند منبع]

مارتین لوتر کینگ در این سخنرانی که در آن عبارت «رویایی دارم» تکرار می‌شد، درباره آرزوی خود سخن گفت و ابراز امیدواری کرد که زمانی در آمریکا طبق مرام و آرمان خویش زندگی کند و تحقق مساوات و برابری ذاتی انسان‌ها را به چشم ببیند.

وی ۵ سال پس از این سخنرانی در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس ایالت تنسی ترور شد. با اینکه نتایج عملی جنبش ضدنژادپرستی را به چشم خود ندید، اما تاثیر عمیقی در تغییر قوانین تبعیض‌آمیز نژادی برجای گذاشت.

این سخنرانی در سال ۲۰۰۴ توسط کتاب‌خانهٔ کنگرهٔ آمریکا تحت عنوان «اثر برجستهٔ فرهنگی و تاریخی ماندگار» به فهرست گنجینه ملی ضبط آمریکا اضافه شد.[۱]
متن سخنرانی انجام شده در پارک ملی واشنگتن دی سی در ۲۸ اوت ۱۹۶۳

 

از این‌که امروز در تظاهراتی کنار شما هستم که روزی در تاریخ ملت ما به عنوان بزرگ‌ترین رخداد در راستای آزادی به ثبت خواهد رسید، خوشحالم.

یکصد سال پیش، یک شهروند بزرگ آمریکایی که ما امروز زیر سایه‌ی نمادین او ایستاده‌ایم، اعلامیه‌ی آزادی بردگان را امضا کرد. این فرمان پربار، همچون فانوس دریایی، امیدی در دل میلیون‌ها برده‌ی سیاهپوست افکند که در آتش بی‌امان بیداد می‌سوختند. سپیده‌ی مسرت‌بخشی بود که پایان شب بلند بردگی‌شان را نوید می‌داد.

امروز، یکصد سال از آن روز می‌گذرد، اما هنوز سیاهپوستان آزاد نیستند. پس از یکصد سال، با تاسف باید اذعان کنیم که زندگی سیاهپوستان هنوز هم اسیر بند و زنجیرهای تبعیض و جدایی نژادی است. پس از یکصد سال، در پهنه‌ی بیکران دریای رفاه مادی آمریکا، هنوز سیاهپوستان در جزیره‌ی دورافتاده‌ی فقر به سر می‌برند. پس از یکصد سال، سیاهپوستان در گوشه و کنار جامعه‌ی آمریکا، زار و نزار، خود را تبعیدیانی در کشورشان می‌یابند.

ما امروز در اینجا گرد آمده‌ایم تا این اوضاع شرم‌آور را برملا کنیم....

۰ نظر ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۴۶
اسفندیار خدایی

✍ پاتریک کاکبرن

ایندیپندنت

ایالات‌متحده ممکن است در حال رسیدن به «لحظه چرنوبیل» خود باشد چرا که نتوانسته است در مبارزه با بیماری همه‌گیر ویروس کرونا پیشگام شود و مانند حادثه هسته‌ای که در سال 1986 اتحاد جماهیر شوروی را به لرزه انداخت، در حال از دست دادن هژمونی خود در جهان است. نتیجه این پندمیک هر چه باشد، امروز برای حل بحران دیگرکسی به دنبال واشنگتن نمی‌گردد.افول نفوذ ایالات‌متحده در جلسات مجازی رهبران جهان، جایی که تلاش اصلی دیپلماتیک ایالات‌متحده در ترغیب دیگران به امضای بیانیه ضد چینی «ویروس ووهان»، به‌عنوان بخشی از کمپین برای سرزنش چین در همه‌گیر نمودن ویروس کرونا اختصاص داشت قابل‌مشاهده بود. اهریمن سازی دیگران باهدف انحراف از کاستی‌های خود یکی از ویژگی‌های اصلی تاکتیک‌های سیاسی رئیس‌جمهور ترامپ به شمار می‌رود. «تام کاتن» سناتور جمهوری‌خواه از ایالت آرکانزاس نیز با طرح موضوعی مشابه گفت: «چین این طاعون را در جهان برانگیخت و باید پاسخگو باشد.»برتری آمریکا در جهان از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون ریشه در ظرفیت منحصربه‌فرد این کشور در انجام امور بین‌الملل با ترغیب، تهدید یا استفاده از زور داشته است؛ اما ناتوانی واشنگتن برای پاسخگویی مناسب به کووید-19 نشان می‌دهد که این شیوه دیگر صدق نمی‌کند و این برداشت را فاش می‌کند که اقتدار آمریکا در حال ناپدید شدن است...

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۳۵
اسفندیار خدایی

ریچارد گری

امید بعضی‌ها به این است که تکثیر بیماری کووید-۱۹ با گرمتر شدن هوا رو به افول بگذارد، اما بیماری‌های همه‌گیر همیشه مانند بیماری‌های فصلی رفتار نمی‌کنند.

بسیاری از بیماری‌های مسری با تغییر فصل کم و زیاد می‌شوند. آنفلوآنزا عموما در ماه‌های سردتر زمستان از راه می‌رسد، دقیقا عین کاری که ویروس استفراغ زمستانی انجام می‌دهد. بیماری‌های دیگر، از جمله حصبه، عموما در تابستان به اوج خود می‌رسند. در مناطق معتدل، موارد ابتلا به سرخک در تابستان کمتر می‌شود، در حالی که در مناطق حاره در فصل خشک روند افزایشی به خود می‌گیرد.

برای همین اصلا عجیب نیست که حالا خیلی‌ها دوست دارند بدانند که کووید-۱۹ نیز از فصول پیروی می‌کند یا نه. این ویروس که اواسط ماه دسامبر گذشته در چین پدیدار شد، حالا خیلی سریع پخش شده است و روند تسری آن در اروپا و ایالات متحده از بقیه دنیا پیشی گرفته است.

خیلی از موارد شیوع گسترده این بیماری در مناطقی رخ داده است که هوای سردی داشته‌اند و این مساله به گمانه‌زنی درباره کاهش احتمالی روند پیشرفت آن با گرمتر شدن هوا دامن زده است. اما تا به حال خیلی از کارشناسان نسبت به سرمایه‌گذاری بیش از حد روی تاثیرات هوای گرمتر بر این ویروس هشدار داده‌اند. و نگرانی آن‌ها نیز بی‌پایه نیست...

۰ نظر ۱۲ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۲۴
اسفندیار خدایی

اسفندیار خدایی، دکترای مطالعات آمریکا، دانشگاه تهران

آمریکا یک کشور خارجی در یک قاره دور نیست. در این روزگار کرونایی هم آمریکا مسئله زندگی ماست و در خانه، بازار، مدارس، مساجد و حتی سر سفره غذای ما هم حضور دارد. باورهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دینی ما در مخالفت یا همراهی با آمریکا تعریف می شود: برخی آمریکا را خدا می دانیم و برخی شیطان می شماریم. شما یا آمریکاستیزید یا آمریکاپرست و بین این دو، هیچ آئین سومی وجود ندارد. اگر هست، صدای آن در هیاهوی آمریکاستیزان و آمریکاپرستان خفه می شود. مردم، رسانه ها، هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و حتی مسئولان ما نیز خواسته یا ناخواسته به این دو آئین تقسیم می شوند و برچسب آمریکاپرستی و آمریکاستیزی بر پیشانی آنها نقش بسته است. نگاه ما به خارج کشور نیز اینگونه است و همه کشورها را با همین معیار تقسیم می کنیم.

آمریکاپرستان، آمریکا را مدینه فاضله می خوانند و همه رفتارهای آمریکا را منطقی می شمارند و تحسین می کنند. آنها به قدرت و ثروت و فرهنگ آمریکایی ایمان دارند و به آنچه غیر آمریکایی است به دیده تحقیر می نگرند. از طرف دیگر، آمریکاستیزان آمریکا را شیطان بزرگ می خوانند و ریشه همه بدبختی ها را در آمریکا می پندارند. مثلاً اگر ویروس کرونا می آید، با قاطعیت انگشت اتهام را به سمت آمریکا نشانه می روند و دلیل هم نمی خواهند و دلیل برخی شان هم این است که چون این ویروس از شهر مقدس قم وارد کشورمان شده است پس کار آمریکاست تا قلب جهان تشیع را هدف بگیرد و باور مردمان را از اسلام و روحانیت برگرداند. کسانی هم هستند که به زبان آمریکا را دشنام می دهند اما دلشان برای آمریکا می تپد؛ آنها هم در زمره آمریکاپرستان قرار می گیرند.

این دو گروه در یک چیز اشتراک دارند: آنها با عینک آمریکایی به دنیا نگاه می کنند. هم آمریکاپرستان و هم آمریکاستیزان معتقدند که کارهای آمریکا طبق برنامه و حساب و کتاب است. هر دو آمریکا را آنقدر بزرگ می دانند که هدف زندگی را در مبارزه با آمریکا و یا آمریکاپرستی خلاصه می کنند. این دو گروه تنها در هدف آمریکا با هم اختلاف نظر دارند، یکی آمریکا را شر مطلق می داند و دیگری خیر مطلق می خواند. مثلاً آمریکا به عراق حمله کرد و دولت صدام حسین را سرنگون کرد. آمریکاستیزان شک ندارند که هدف آمریکا در این حمله، سلطه بر جهان اسلام و البته مقابله با جمهوری اسلامی است. اما آمریکا پرستان با قاطعیت می گویند حمله آمریکا به عراق با هدف ایجاد امنیت و دموکراسی در جهان اسلام و مبارزه با دیکتاتوری بود. (امروز پس از هفده سال، اغلب تحلیل گران اتفاق نظر دارند که حمله آمریکا به عراق اشتباه بزرگی بود، بسیار هزینه داشت، امنیت آمریکا و متحدان را بیشتر نکرد و هیچ دستاورد دیگری هم برای آمریکا نداشت؛ بلکه موازنه قدرت را به نفع ایران تغییر داد و بغداد را به تهران تقدیم کرد). اما این دو گروه باور ندارند که آمریکا هم گاهی اشتباه می کند، گاهی کار خیر می کند و گاهی شر.

آمریکاپرستان معتقدند اگر آمریکا کاری می کند که به ظاهر خوب نیست، عیب از ماست که دقت نمی کنیم. اگر در جنگ جهانی دوم آمریکا بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی ژاپن بمب اتم انداخت، چاره ای نداشت و اتفاقاً این بهترین کار ممکن بود، چون موجب شد ژاپن تسلیم شود و جلوی جنگ و خونریزی بیشتر را گرفت...

۳ نظر ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۵۰
اسفندیار خدایی

 جان مرشایمر در توهم بزرگ به نقد سیاست خارجی آمریکا پرداخته است

◽️ کتاب توهم بزرگ، یکی از مهم‌ترین آثار منتشر شده در حوزه روابط بین‌الملل در سال 2018 میلادی به شمار می‌آید. واضع نظریه واقع‌گرایی تهاجمی در این کتاب می‌کوشد از یکسو مبانی و از سوی دیگر پیامدهای آنچه سیاست خارجی لیبرال در ایالات متحده می‌نامد را مورد انتقاد قرار دهد. با وجود شهرت «جان مرشایمر» به ساده‌نویسی، ترجمه آخرین اثر وی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین استادان روابط بین‌الملل جهان، در آغاز امری سهل و ممتنع بود؛ اما به محض آغاز مطالعه کتاب دریافتیم که پیشران و توسعه‌دهنده نظریه واقع‌گرایی تهاجمی در کتاب توهم بزرگ نیز از سنت مألوف ساده‌نویسی خود فاصله نگرفته است. بیان دقیق و درعین‌حال بدون تکلف و پیچیدگی از ویژگی‌های آثار مرشایمر است. 

 

◽️ کتاب حاضر نقدی بر سیاست خارجی لیبرال ایالات متحده آمریکا با نگاهی واقع‌گرایانه است. نویسنده سه مفهوم کلیدی را برای تبیین و توضیح نظام بین‌الملل می‌داند؛ رئالیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم؛ وی معتقد است مفهوم محوری «دولت ـ ملت» ـ که واحد اساسی نظام پساوستفالی به‌حساب می‌آید ـ بازنمایاننده تلاقی مکاتب مذکور است. این مفهوم ازیک‌سو بر حق خودمختاری نظام‌های سیاسی منبعث از اراده مردم تأکید می‌کند که بنیاد لیبرالیسم است و ازسوی‌دیگر ملت و ملیت را به‌عنوان مرز و محدوده هر واحد سیاسی معرفی می‌کند که سنگ بنای ناسیونالیسم است...

 

◽️ در سطح بین‌الملل مرشایمر براین‌باور است مناسبات کشورها بر تجاویز رئالیسم منطبق است. از میان سه‌گانه لیبرالیسم، ملی‌گرایی و رئالیسم مرشایمر، دو مفهوم ناسیونالیسم و رئالیسم در بیشتر مواقع و دوره‌های تاریخی همزاده‌های بهتری برای یکدیگر معرفی کرده و معتقد است این دو مفهوم اغلب لیبرالیسم را شکست داده‌اند، چه اینکه نظام بین‌الملل در بیشتر سال‌های عمر خود دوقطبی و یا چندقطبی منعطف بوده و از منطقی آنارشیک برخوردار است. این در حالیست که نظم تک‌قطبی و منطق سلسله‌مراتبی تنها در سال‌های معدودی بر نظام بین‌الملل سایه افکنده و لذا کمتر شاهد آن بوده‌ایم که یکه ابرقدرت موجود موفق شده با خیالی آسوده گسترش دموکراسی لیبرال در سایر واحدهای سیاسی را به‌عنوان دستور کار سیاست خارجی خود درپیش بگیرد.

۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۰۸
اسفندیار خدایی
مهدی خانعلی‌زاده
در جامعه ایران و در میان اهالی سیاست، معمولا نگاه دوقطبی به سیاست در ایالات متحده آمریکا وجود دارد؛ یعنی همان نگاه سنتی که مبتنی بر فعالیت دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در این کشور است.اما ماجرا به همین سادگی نیست.
۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۵۱
اسفندیار خدایی

✍ پیتر ونر
🔹 آتلانتیک

🌿 هر چند مدت زمانی بیش از آنچه می‌بایست، به طول انجامیده، اما بالاخره آمریکایی‌ها اکنون چهره واقعی ترامپ دیدند. وقتی در ژانویه ۲۰۱۶ نوشتم با وجود آن که عمری یک جمهوریخواه بوده‌ام و برای سه دولت جمهوریخواه پیشین آمریکا کار کرده‌ام اما هرگز به ترامپ رای نخواهم داد. حتی اگر دولتش بیش از دولت هیلاری کلینتون با دیدگاه‌های سیاسی من هماهنگ باشد. آن زمان بسیاری از دوستان جمهوریخواه من مبهوت ماندند...

۱ نظر ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۱۵
اسفندیار خدایی

✍ مارک گرین
🔹نشنال اینترست 

🌿 بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی که کنت والتز شاید برجسته‌ترین آن‌ها باشد معتقد‌اند یک ساختار جهانی دو قطبی امن تر است، اما واقعیت این است که این ساختار دو قطبی قبل از صلح وستفالن خود منشا جنگ‌های بزرگ بوده است. شاید به همین دلیل است که ریچارد هاس نظری مخاف نظر والتز دارد و معتقد است صلح واقعی در ساختار چند قطبی محقق می‌شود.

🌿 والتز اظهار داشت که خود جنگ سرد اثبات ثبات در جهان دو قطبی بود. با این حال، جنگ سرد چندان هم سرد نبود. تنها در جنگ کره بیش از سه میلیون نفر جان خود را از دست دادند، جنگی که به وضوح بخشی از مبارزه شرق و غرب در راستای جنگ سرد بود....

۰ نظر ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۰
اسفندیار خدایی

جان سوپلدبیر آمریکای شمالی بی‌بی‌سی

در دنیا دو عدد همیشه برای دونالد ترامپ مهم بوده‌اند و او نیز شش دانگ حواسش به آن‌ها بوده است. این دو عدد در ذهن او پیوندی ناگسستنی دارند.

عدد اول میزان محبوبیتش است. اهمیتش هم مشخص است. از زمان پایان جنگ جهانی دوم و انجام منظم نظرسنجی، همه رئیس‌جمهوری‌ها از هری ترومن به بعد نگران عملکردشان از نظر مردم آمریکا بوده‌اند. چیز عجیبی نیست.

عدد دوم تراز بورس است. در حالی که خیلی از رئیس‌جمهوری‌ها به این عدد توجه کرده‌اند، هیچکس مثل دونالد ترامپ شیفته بازار بورس نبوده است. اگر هم بوده‌اند مرتبا مثل او درباره آن صحبت نکرده‌اند.

محاسبه او این است که روند افزایشی تراز بورس باعث افزایش محبوبیتش خواهد شد، و در انتخابات ماه نوامبر پیروز می‌شود. لذا حتی وقتی که باد در بادبان بورس است جناب رئیس‌جمهور سینه‌اش را پر از باد می‌کند و به امید بالاتر بردن تراز بورس در بادبان وال استریت می‌دمد. و هر بار که تراز بورس به رکورد جدیدی دست پیدا می‌کند، او نیز با ارسال توییتی جشن می‌گیرد - عدد دقیقش ۲۸۰ توییت است. به عبارت دیگر، او در دوره ریاستش هر چهار روز یک بار قربان و صدقه بازار بورس رفته است.

 

اما بروز ویروس کرونا چهار ستون بورس را لرزانده است و تراز بورس در دو هفته گذشته سقوط کرده است. روز دوشنبه شیب این سقوط چنان زیاد شد که مجبور شدند معاملات را برای مدتی متوقف کنند. سقوط ۷ درصدی بازار باعث شد تا کلیه معاملات به مدت ۱۵ دقیقه متوقف شود تا بلکه فعالان بازار بورس بر خود مسلط شوند. آن‌ها هم نفس عمیق کشیدند، بر خود مسلط شدند و بعد از پایان ۱۵ دقیقه بازارها به روند نزولی خود ادامه...

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۰۷
اسفندیار خدایی

✍ تام جلتن
🌿 هرچه جوامع امروزی‌تر می‌شوند، دین در آنها ضعیف‌تر می‌شود و مردم دین را از بعضی قسمت‌های زندگی خود بیرون می‌رانند. شاید از نظر بسیاری از مردم، این جمله حقیقتی بدیهی به نظر برسد. جامعه‌شناسان این تفکّر را «نظریۀ سکولاریزاسیون» می‌خوانند. اما پژوهش‌ها حاکی از آن است که ماجرا پیچیده‌تر از اینها است.

🌿 در سال 1822، توماس جفرسون پیش‌بینی کرد که “به‌زودی یکتاپرستی دین اکثریت مردم زمین خواهد شد.” داده‌های موجود بر این پیش‌گویی مهر تأیید می‌زند؛ با این که تعداد کسانی که به کلیسا می‌روند و کسانی که اصلاً خود را پیرو یک دین می‌دانند کاهش یافته است،

🌿 دین پایدارتر از چیزی است که پیش‌تر گمان می‌کردیم. امروز سکولاریزاسیون در آمریکا بروز و ظهور کمتری دارد و بیش از 70% مردم آمریکا همچنان خود را مسیحی می‌دانند.

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۲۸
اسفندیار خدایی

برنی سندرز، سناتور ترقی‌خواه که پیشتاز انتخابات  ترامپ است بارها تاکید کرده می‌خواهد "انقلابی در واشنگتن" و نظام سیاسی آمریکا به راه بیاندازد. او چهل سال است که در صحنه سیاسی فعال است و به طور مستمر بر باورهایش تاکید کرده است. اما این باورها کدامند و مردم آمریکا سندرز را به چه می‌شناسند؟

۱- او یک دموکرات سوسیالیست است

برنی سندرز یک "دموکرات سوسیالیست" خودخوانده است هر چند در طول چهار دهه گذشته کم‌کم به درجه‌ای از اعتمادبنفس رسیده که دیگر خود را فقط "سوسیالیست" بخواند؛ "من یک سوسیالیست هستم و همه این را می‌دانند." این وقتی مهم‌تر جلوه خواهد یافت که بدانیم از زمان جنگ سرد تا امروز واژه‌های کمونیسم و سوسیالیسم در صحنه سیاسی آمریکا دو واژه "سمی و خطرناک" بوده‌اند و کمتر سیاست‌مداری جرات کرده با استفاده این صفات برای خود در واشنگتن "سرپا" بماند. اما برنی سندرز در سال ۲۰۱۵ تلاش کرد تا با ارایه تعریف خود از دموکراتیک سوسیالیسم کمی داغ و ننگ اجتماعی پیرامون آن را تلطیف کند. او پنج سال پیش و در آستانه آغاز رقابت حزبی خود با هیلاری کلینتون گفت: "دموکراتیک سوسیالیسم یعنی این که شرایط اقتصادی به گونه‌ای تغییر کند که همگان از آن سود ببرند نه فقط پولداراها."

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۱۶
اسفندیار خدایی

پل پیلار / نشنال اینترست

  با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰، رییس‌جمهوری آمریکا اکنون به فکر تغییر رویکرد خود در قبال ایران افتاده؛ تغییری که می‌تواند وی را پیروز انتخابات کند.
دونالد ترامپ که با ترک توافق هسته ای با ایران، به طرز احمقانه ای اجماع بین المللی بر سر چگونگی توافق با تهران را برهم زده، هنوز یک راه دیپلماتیک پیش رو دارد.
اکنون سیاست ایالات متحده در قبال ایران باید در راستای تلاش برای بهبود نافرجامی های حاصل از برهم زدن نظم بین المللی توسط رییس جمهوری آمریکا باشد. سیاست  ترامپ در ابتدا بر مقابله با ایران استوار بود اما وی با نزدیک شدن به تاریخ انتخابات،  با هدف پیروزی دوباره در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، تصمیم به جلوگیری از رویارویی گرفت. لذا هرگونه امید به موفقیت وی در انتخابات در گرو تغییر چشمگیر سیاست های واشنگتن است.

از جمله نخستین گام های جدی ترامپ برای آغاز فشار حداکثری بر ایران، خروج از توافق هسته ای بود که بی تردید یکی از انگیزه های اصلی وی برای این خروج، فشارهای اسراییل بود؛ رژیمی که مخالف هرگونه توافق با ایران است.

دولت ترامپ پس از خروج از توافق هسته ای اشارات مبهمی به ایجاد یک توافق بهتر داشت اما هرگز زوایای این معامله را روشن نساخت. بازیگران مختلف در دولت وی خواسته های متفاوتی داشتند. به ویژه "جان بولتون" مشاور سابق امنیت ملی که همواره خواستار حمله نظامی به ایران بود.

۰ نظر ۰۴ دی ۹۸ ، ۰۸:۴۹
اسفندیار خدایی

سخنرانی رابرت زولیک، رئیس پیشین بانک جهانی درباره شورای تجاری آمریکا-چین

موسسه کارنگی 

در سال 2005 در برابر کمیته ملی درباره روابط آمریکا و چین یک سخنرانی با عنوان «چین به کجا می‌رود: از عضویت به مسئولیت؟» انجام دادم. در آن زمان هفت رئیس‌جمهور آمریکا از هر دو حزب به مدت 30 سال تلاش کرده بودند یک چین فقیر و منزوی به لحاظ اقتصادی را در نظامی بین‌المللی ادغام کنند که آمریکا آن را طراحی و هدایت کرده است. در آن زمان گفتم که چین از انزوا بیرون آمده و به جهان پیوسته و به یک بازیگر بر سر میز تبدیل‌شده است. در آن زمان گفتم که باید دید چین چطور از نفوذش استفاده خواهد کرد؟

از چین خواستم به فراتر از عضویت در نظام بین‌الملل نگاه کند تا «به یک ذینفع مسئول در آن نظام تبدیل شود.» هشدار دادم که آمریکا نخواهد توانست نظم اقتصادی بین‌المللی باز را حفظ کند مگر درصورتی‌که چین در تقسیم مسئولیت‏ ها همکاری کند و از قدرتش به شکلی سازنده استفاده کند. این‌که درخواستم برای اقدام مسئولانه چین را با لحنی محترمانه مطرح کردم، خوشایند برخی نبود. ایده من در را به روی دیدگاه‏ ها و پیشنهاد‌های چینی‏ ها برای رسیدگی به چالش ‏های مشترک باز کرد.

۰ نظر ۲۹ آذر ۹۸ ، ۲۱:۰۳
اسفندیار خدایی

We gather today, under the dome of this temple of democracy, to exercise one of the most solemn powers that this body can take: the impeachment of the President of the United States.

No Member – regardless of party or politics – comes to Congress to impeach a President.  But every one of us, as our first act as a Member of Congress, stood on this historic House Floor, before our beautiful American flag, and raised our hands in this sacred oath: ‘I do solemnly swear that I will support and defend the Constitution of the United States against all enemies, foreign and domestic… So help me God.’

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۰:۲۷
اسفندیار خدایی

هر روز صبح هنگامی که اینجا گردهم می آییم هر یک از نمایندگان از جا بر می خیزد و بر پیمان و وفاداری خود به پرچم (آمریکا) تاکید می کنیم. هر روز در سراسر کشور، بچه ها در مدارس، نظامیان و مقام های کشوری نیز وفاداری شان را به پرچم کشور تازه می کنند. 
اجازه بدهید این پیام وفاداری را مرور کنیم: «من به پیمان وفاداری خود به پرچم آمریکا تاکید می کنم و نیز به جمهوری که این پرچم نماد آن است؛ یک ملت در پناه خدا، جدایی ناپذیر و دارای آزادی و عدالت برای همه.» 
"جمهوری که این پرچم نماد آن است"، چیزی است که ما امروز در اینجا می خواهیم درباره ی آن سخن بگوییم. جمهوری که باید حافظ و نگهبانش باشیم. 

ما امروز اینجا زیر گنبد این خیمه ی دموکراسی گردهم آمده ایم تا بزرگ ترین و جدی ترین قدرتی را که این نهاد می تواند برای خود داشته باشد به مرحله ی اجرا بگذاریم: استیضاح رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا!

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۰:۱۰
اسفندیار خدایی

 عیسی پیله ور

1⃣ آمریکا همسایه مالی بانکی ماست:
به زحمت بتوان در دنیا بانکی یا موسسه مالی پیدا کرد که با آمریکا کار نکند و رابطه‌اش با آمریکا مهمتر از رابطه‌اش با ما نباشد. (*)

2⃣ آمریکا همسایه سایبری ماست:
با جهانی شدن اینترنت (سابقا آمریکائی)، قوی‌ترین و موثرترین شرکتها و موسسات سایبری آمریکائی‌اند. میکروسافت، گوگل، فیسبوک، توئیتر،  و تقریبا همه شرکتهای زیرساختی و خدماتی اینترنتی-سایبری آمریکائی‌اند. شرکتهای سایبری بین المللی دیگر کشورها، خیلی کم و معدودند. خدمات آنها هم اغلب کم و محدود است.

3⃣ آمریکا همسایه ما در شبکه جهانی ارزش است:
تولید محصولات و ارائه خدمات در دنیا، در یک کشور و با مواد اولیه یک کشور انجام نمی‌شود. تولید و توزیع اغلب محصولات با استفاده از مواد و خدماتی انجام می‌شود که از گوشه گوشه دنیا خریداری می‌شوند و اغلب لازم است به گوشه گوشه دنیا صادر شوند تا در رقابت با تولیدکنندگان دیگر به صرفه و رقابتی باشد. ارائه خدمات مختلف هم همینطور. همین روابط متعدد، شبکه جهانی درهم تنیده‌ای است. خیلی بزرگ و خیلی درهم تنیده. و شرکتهای تولیدی و خدماتی آمریکائی تقریبا در هر نقطه این شبکه حضور دارند.

4⃣ آمریکا همسایه ما در آبهای‌آزاد است

۰ نظر ۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۳:۳۷
اسفندیار خدایی

 اسفندیار خدایی

🌿 در هیچ‌جای دنیا به اندازه ایران شعار "مرگ بر آمریکا" را نمی‌توان شنید و در هیچ کشوری به اندازه ایران پرچم آمریکا سوخته نمی‌شود. جمهوری اسلامی ایران افتخار می‌کند که تسلیم آمریکا نشده است  و در چهل سال گذشته مقابله با آمریکا را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است. در مقابل آمریکا نیز در مقابله با ایران کاهلی نکرده است: حمایت از عراق در جنگ تحمیلی، تلاش برای تغییر رژیم ایران، حمایت از رقبای ایران در منطقه و تحریمهای اقتصادی تنها بخشی از اقدامات آشکار و پنهان آمریکا علیه ایران است. طبیعی است که در مقابل این همه تهاجم آمریکا، سوختن پرچم و شعار مرگ بر آمریکا اقدامات بزرگ و متناسبی نیستند بخصوص که به مرور زمان تبدیل به امری عادی و تکراری شده‌اند و دیگر برای رسانه ها جذابیت خاصی ندارند. 

🌿 اما ایران در چهل سال گذشته چه ضربه‌هایی به آمریکا زده است؟ چند سرباز آمریکایی به دست ایرانی‌ها کشته شده‌اند؟ نیروهای نظامی ایران چند هواپیما و تانک و کشتی و کارخانه آمریکایی را هدف قرار داده‌اند و چند میلیارد دلار به آمریکا خسارت وارد کرده‌اند؟ بدیهی است که کشتن سربازان عراقی در جنگ تحمیلی و یا مزدوران داعشی عرب و پاکستانی و تونسی ضربه‌ای به آمریکا محسوب نمی‌شود. آمریکا با تحریم‌ها و جنگهای مختلف صدها و بلکه هزاران میلیارد دلار به دولت و ملت ایران خسارت وارد کرده است. بلکه آمریکا توانسته است با ایجاد موج ایران‌هراسی در کشورهای عربی و حتی در اروپا، میلیاردها دلار به حساب کارخانه‌های اسلحه‌سازی خود واریز کند، و به بهانه مقابله با ایران، ناوهای خود را به خلیج فارس بیاورد و در خاورمیانه صدها پایگاه نظامی بزند و نفوذ سیاسی خود را بسط دهد و کشورهای منطقه را به خود وابسته سازد.

۲ نظر ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۱
اسفندیار خدایی

✍ دکتر اسفندیار خدایی

🌿 پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه حکومت عثمانی، قدرتهای اروپایی فراموش کردند یا نخواستند که کردها سرزمینی مستقل داشته باشند. امروز کردها عمدتاً در چهار کشور ترکیه، عراق، سوریه و ایران در اقلیت هستند و سالهاست که در آرزوی یک کشور مستقل کُرد نشسته‌اند. استقلال کردها به دلایل مختلف بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد، اما سوالی که ما اینجا مطرح می‌کنیم این است که اگر فرضاً یک کشور مستقل تشکیل بشود، آیا اوضاع آنها بهتر خواهد شد؟

🌿 در بهترین حالت، کردستان مستقل کشوری خواهند شد همانند سایر کشورهای خاورمیانه. هیچ دلیلی وجود ندارد که مطابق آن ادعا کنیم نژاد کردها از همسایگان ترک و عرب و فارس خود باهوش‌نر یا متمدن‌تر باشند. بلکه دلایلی هست که

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۹
اسفندیار خدایی

 

دکتر اسفندیار خدایی

:herb: به گفته ترامپ، حمله به عراق و سپس جنگ با داعش در عراق و سوریه بیش از هفت هزار میلیارد دلار برای آمریکا هزینه داشته است. گفته می‌شود که آمریکا به دنبال غارت منابع ملی این کشورهاست. سوال: آمریکا چه مقدار از نفت عراق و معادن افغانستان و یا منابع ملی سوریه برای جبران این خسارت خود برداشت کرده است؟ جواب: تا جایی که ما اطلاع داریم، هیچ. شرکتهای آمریکایی حتی یک بشکه از نفت عراق به آمریکا را نبردند، مگر آنکه قیمت آن را به نرخ بازار به دولت عراق پرداخت کرده‌اند. ژاپن و آلمان نیز در جنگ جهانی به اشغال آمریکا در آمدند. هیچ کس حتی ادعا نمی‌کند که آمریکائیها منابع ملی آلمان و ژاپن را غارت کرده باشند، بلکه برعکس، مستندات فراوان از کمکهای آمریکا به این کشورها پس از جنگ حکایت دارد.

:herb: آمریکائیها خود ادعا می‌کنند، چنان جنگهایی به خاطر دفاع و امنیت خود و هم‌پیمانان بوده است و یا مثلاً به دنبال برقراری دموکراسی و آزادی بیان در کشوری مثل عراق بوده است. ما آنقدر ساده‌لوح نیستیم که این حرفها را باور کنیم و یا گمان کنیم آنها برای رضای خدا به عراق و افغانستان حمله کردند و در سوریه و لیبی جنگیدند. اما این را هم می‌دانیم که آمریکائیها پس از پیروزی در جنگ، منابع ملی هیچکدام از این کشورها را غارت نکرده‌اند؛ گرچه عوارض جنگ منجر به نابودی محیط زیست و میلیاردها دلار خسارت به این کشورها شده باشد. در مورد ایران هم آمریکا قطعاً به دنبال غارت نفت و گاز و معادن و جنگلها نیست و همچنین برنامه‌ای برای غارت منابع ملی کره شمالی ندارند. پس آمریکا از ما چه می‌خواهد و به دنبال چیست که این همه هزینه می‌کند و حتی یک بشگه نفت را بدون پرداخت قیمت جهانی آن از کشورهای مغلوب طلب نمی‌کنند و پس از پیروزی، پولی هم بابت میلیاردها دلار خسارتهای خود نمی‌گیرد؟

:herb: آمریکا قطعاً به دنبال حفظ امنیت خود و متحدانش است و در این راه هزینه‌ها می‌پردازد. اما این منطق نمی‌تواند جنگهای پرشمار آمریکا در مناطق مختلف جهان را توجیه کند. آمریکا به دنبال حفظ سلطه بر مناطق مختلف و منابعی همچون نفت و گاز است و نمی‌خواهد در موازنه قدرت با قدرتهای جهانی مثل چین و روسیه و یا قدرتهای منطقه‌ای مثل ایران، قافیه را ببازد.

۱ نظر ۲۳ مهر ۹۸ ، ۲۳:۳۱
اسفندیار خدایی

🎲✅ ...حضار محترم؛
من از کشوری می‌آیم که از یکسال و نیم پیش، در برابر بی‌رحمانه‌ترین تروریسم اقتصادی ایستادگی نموده و از حق استقلال و توسعه علمی و فناوری خود دفاع کرده است. دولت آمریکا با اعمال تحریم های فرامرزی و تهدید دیگر ملت‌ها، تلاش کرده ایران را از مزایای حضور در اقتصاد جهانی محروم کند و با سوء استفاده از نظام بانکی، به راهزنی بین‌المللی دست زده است...

🎲✅خانم‌ها؛ آقایان؛
رویکردِ دولتِ کنونی آمریکا نسبت به برجام، نه تنها نقضِ قطعنامه ۲۲۳۱، بلکه تجاوز به حاکمیت و استقلالِ سیاسی و اقتصادی کلیه کشورهای جهان است.

🌿 ایران با وجود خروج آمریکا از برجام  تا یک سال، همچنان نسبت به اجرای تمامی تعهدات هسته‌ای خود وفق برجام، وفاداربوده است. ما به احترامِ قطعنامه شورایِ امنیت، به اروپا فرصت دادیم تا به تعهدات یازده‌گانه خود برای جبران خروجِ آمریکا عمل‌کند ولی متاسفانه فقط حرفهای زیبایی شنیدیم و  شاهد اقدام مؤثری نبودیم. اینک بر همگان ثابت شده‌است که آمریکا به تعهدات خود پشت می‌کند و اروپا از اجرای تعهداتش ناتوان است. ما حتی در اجرای بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، راهبردِ گام به گام را در پیش گرفتیم، و هنوز بر عهد خود به برجام، برجا مانده‌ایم، اما صبر ایران هم حدی دارد؛ وقتی آمریکا قطعنامه سازمان ملل متحد را حرمت نمی‌گذارد، وقتی اروپا ناتوانی خود را به نمایش می‌گذارد، تنها راه، تکیه بر عزت، غرور و اقتدار ملی است.

🌿 ما را به مذاکره می‌خوانند؛ در حالی که خود از معاهده ‌گریزانند. ما با  همین دولت فعلی آمریکا بر سر میز ۵+۱، در گفتگو بودیم؛ اما آن‌ها بر عهدِ سلفِ خویش، خط بطلان کشیدند.

🌿 من به نمایندگی از ملت و کشورم، اعلام می‌کنم که: پاسخ ما به مذاکره تحت تحریم، نه می‌باشد. دولت و ملت ایران، یک سال و نیم زیر شدیدترین تحریم‌ها، استقامت‌کرده‌است و هرگز با دشمنی که می‌خواهد با سلاح  فقر، فشار و تحریم ایران به تسلیم وادارد مذاکره نخواهد کرد.

🌿 اگر پاسخ آری می‌خواهید

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۸ ، ۰۸:۲۷
اسفندیار خدایی

نقش رهبران چین و آمریکا در ایجاد روابط دیپلماتیک دهه هفتاد میلادی
ماجد کیاست

چین کمونیست و آمریکا برای سالیان متوالی روابطی تیره و تار را تجربه کردند به گونه ای که حتی مسافرت اتباع آمریکا به چین با محدودیت بسیار از طرف دولت ایالات متحده روبرو بود، تجارت، کشتیرانی، پرداختها و هر نوع ارتباط اقتصادی با محدودیت ها و ممنوعیت های فراوانی همراه شده بود.
هر چند جسته و گریخته تلاشهایی از دو طرف برای یافتن مسیرهای عادی سازی روابط و کاهش تنش برداشته میشد که در این بین نقش چوئن لای از طرف چین  برجسته است. اما به هر جهت چون تصمیمات کلیدی در ورای توان و قدرت این افراد بود و رهبران اصلی طرفین تمایلی در بهبود روابط نداشتند، کار خاصی که نشان دهنده پیشرفت و چشم انداز امیدوار کننده ای باشد به نظر نمیرسید. تا اینکه ریچارد نیکسون رئیس جمهور و نفر اول ایالات متحده در ابتدای دهه هفتاد میلادی تصمیم قطعی مبنی بر گذر از تخاصمات گرفت همزمان تلاشهای چوئن لای برای اقناع شخص اول چین یعنی مائو تسه تونگ، به ثمر نشست. برای درک اهمیت تلاشهای چو در این راه کافیست به این دو جمله بیان شده در دست نوشته های جناب سریع القلم بسنده کرد: " چوئن لای بدون آنکه با مائو درگیر شود و اعتماد او را از دست بدهد به آرامی و قدم به قدم، با حوصله در داخل منظومه جهان بینی مائو سیر میکرد."
" چوئن لای در شرایطی که مدیریت و بدنه حزب کمونیست چین عمومأ همه شعارهای ضد آمریکایی میدادند، توانست نوعی اقناع ایجاد کند." 

۰ نظر ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۵۶
اسفندیار خدایی

بهاءالدین بازرگانی گیلانی

🌿...چهار دهه مناقشه مستمر میان ایران و آمریکا از لحاظ مدت و شدت، شگفت انگیز و به یک ابهام و سوال ملی تبدیل شده است. این در دورانی است که عملگرایی و تنوعِ بازیگری های بین المللی به منظور اجتناب از بحران های حاد، علی الخصوص بعد از دو جنگ جهانی به یک پارادایم اجتناب ناپذیر در عرصه جهانی تبدیل شده است. 

۱ نظر ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۵۷
اسفندیار خدایی

نویستده:  کارول جیاکومو،  نیویورک تایمز
نتایج نظرسنجی «مرکز پیشرفت آمریکایی» نشان می دهد در حالی که دونالد ترامپ فشارها را بر ایران افزایش داده و تنش ها را تا آستانه شروع یک حمله نظامی پیش برده، بیشتر آمریکایی ها خواهان کاهش تنش ها و حتی بازگشت ایالات متحده به توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ هستند. نامزدهای اصلی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری نیز دقیقا روی همین طول موج فعالیت می کنند. بیشتر آنها می گویند که مجددا به توافق هسته ای ایران خواهند پیوست، اگرچه اختلاف نظرهایی درباره چگونگی انجام این کار وجود دارد. جو بایدن، معاون پیشین رئیس جمهوری، سناتورها کوری بوکر، کاملا هریس، برنی سندرز و الیزابت وارن، پیت بوتیجج، شهردار سوث بند در ایالت ایندیانا، بتو ارورک، نماینده پیشین، همگی گفته اند که ترامپ با عقب نشینی از برجام به منافع و اعتبار آمریکا آسیب رسانده و به ایران که کاملا به توافق متعهد بود، دلیلی برای بازگشت به فعالیت های هسته ای پیشین داده است.

۰ نظر ۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۱۶
اسفندیار خدایی

✍ رأی الیوم (انگلستان)

حمله بی‌سابقه پهپادی اخیر ارتش و کمیته های مردمی یمن به تأسیسات نفتی الشیبه عربستان سعودی پیام های روشنی برای عربستان و امارات درباره ادامه تجاوز به یمن دارد.‏ عملیاتی که ده فروند پهپاد گروه انصارالله یمن به میدان نفتی الشیبه ‏و پالایشگاه آن که متعلق به شرکت آرامکو است، انجام دادند، مهم‌ترین رخداد جنگ یمن از زمان آغاز آن از ‏سوی عربستان و امارات در ماه مارس سال ۲۰۱۵، به‌شمار می‌رود.‏

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۱
اسفندیار خدایی

کوروش احمدی, روزنامه اعتماد

اینکه گویا ترامپ رهبری «پیش‌‌بینی‌ناپذیر» است، به تکراری ملال‌آور در داخل و خارج ایران تبدیل شده است. این موضوع برای ما به لحاظ سیاستگذاری مهم است و ضروری است به آن پرداخته شود. عمدتا ترامپ خود منشا ایجاد چنین تصوری بوده است. او از دوران مبارزات انتخاباتی کرارا از لزوم پیش‌بینی‌ناپذیر بودن امریکا در سیاست خارجی سخن گفته است. او در آوریل 2016 در یک سخنرانی انتخاباتی از «دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری» گفت و تاکید کرد که «ما باید غیرقابل پیش‌بینی باشیم.» او نشان داده که به پیش‌بینی‌ناپذیر بودن به عنوان یک حربه و یک اهرم فشار می‌نگرد و معتقد است که تنها در این صورت دستش برای مذاکره در هر حوزه‌ای باز خواهد بود. به باور نگارنده ترامپ رهبری پیش‌بینی‌ناپذیر نیست. تصمیمات او بیشتر شفگتی‌ساز است تا غافلگیر‌کننده. تاکید مکرر ترامپ بر لزوم پیش‌بینی‌ناپذیری را نباید مترادف با پیش‌بینی‌ناپذیر بودن او در عمل دانست.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۲۳:۰۸
اسفندیار خدایی

✍رضا نصری

وزارت دارایی آمریکا جواد ظریف را بااستفاده از اختیاری که فرمان اجرایی (EO 13876) رئیس‌جمهور به آن واگذار کرده موردتحریم قرار داده است. در واقع، در هفته‌های اخیر، رئیس‌جمهور آمریکا با صدور این فرمان اجرایی تحریم‌هایی را علیه رهبر جمهوری اسلامی و دفتر ایشان اعمال کرد که تحریم سایر افراد مرتبط با رهبری یا دفتر ایشان را نیز مجاز می‌دارد. جواد ظریف نیز - به عنوان فردی که مستقیم یا غیرمستقیم به نیابت از رهبری ایران ایفای نقش کرده - مورد تحریم واقع شده است. حال اینکه چرا دولت آمریکا برای تحریم جواد ظریف مشخصاً به این فرمان اجرایی خاص استناد کرده جای تأمل دارد. حقیقت این است که اگر مسئلهٔ دولت آمریکا صرفاً مسدودسازی «دارایی‌»های جواد ظریف بود (با فرض محال اینکه ایشان در آمریکا دارایی و اموالی داشته باشد)، وزارت دارایی این کشور می‌توانست با ارائهٔ تفسیری از قوانین جاری - (مثلاً با تفسیر مقررات مربوط به دارایی‌های دولت ایران - Part 560. IRANIAN TRANSACTIONS AND SANCTIONS REGULATIONS) - سال‌ها پیش نسبت به مسدود سازی اموال «وزیر امور خارجه ایران» اقدام نماید. پس مسئلهٔ دولت ترامپ دارایی‌های ظریف نیست. دلیل استناد به این فرمان اجرایی خاص این است که دولت ترامپ بتواند - با استفاده از ظرفیت‌های آن - محدودیت‌های گسترده‌تری نسبت به فعالیت‌های ظریف اِعمال نماید. هدف این است که ظریف را در کانون توجه قرار دهند، با ارعاب و تهدیدات قانونی رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی (مانند توئیتر)، اندیشکده‌ها و سایر موسسات خدماتی را نسبت به هرگونه همکاری با او بر حذر دارند، نسبت به امکان مسافرت او به ایالات متحده (برای شرکت در اجلاس سازمان ملل) هموار ایجاد تردید کنند، زمینه‌ای فراهم آورند تا زیرمجموعهٔ او (مانند دفتر نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل) را مورد فشارهای گوناگون قرار دهند و فضایی ایجاد کنند که در آن بتوانند به آبرومندانه‌ترین شکل عدم موفقیت ترامپ در حل معضل هسته‌ای با ایران را توجیه نمایند.

اماچرا جواد ظریف این‌چنین برای جریان تندرو در واشنگتن و عناصر آن در دولت ترامپ مسئله‌ساز شده است؟

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۳۲
اسفندیار خدایی

"برنی سندرز" یکی از نامزدهای حزب دموکرات آمریکا برای رقابت در مرحله مقدماتی (درون حزبی) انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا اعلام کرده که در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در نخستین روز کاری خود به برجام بازخواهد گشت.

۱ نظر ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۴۸
اسفندیار خدایی

مجتبی نجفی

🎲 شانس در سیاست بی تاثیر نیست. یکی از بدشانسی های مردم ایران، پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود. شکست ترامپ برجام را در نهایت حفظ می‌کرد. ورود ترامپ به کاخ سفید، به نتانیاهو و سران عربستان سعودی و چند کشور حاشیه خلیج فارس این امکان را داد تا پرونده ایران را از "عادی شدن" به سمت "امنیتی شدن" هدایت کنند. می توان گفت با اعمال تحریم های موثر یکجانبه و اقدامات هدفمند دولت آمریکا در برابر ایران ما به دوران "پیشابرجامی" بازگشته‌ایم. بنظر می‌رسد تنها شکست ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا می تواند این دوران را متوقف کند. 

۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۴
اسفندیار خدایی

نویسنده: جکسون دیهِل 🔹واشنگتن پست 🔸ترجمه: هادی عبادی

🌿 او زمانی دیکتاتور بی‌رحمی در کشوری عربی و غنی از ذخایر نفتی وجود داشت که مورد حمایت ایالات متحده و حکومت‌های غربی دیگر بود. با وجود اینکه جنایات او بسیار وحشتناک بود، در حال مدرن کردن کشور خود بود و علیه ایران موضع می‌گرفت. به هر صورت، جایگزینی برای او وجود نداشت. این حاکم متوجه این پیام شده بود. او نتیجه‌گیری کرده بود تا زمانی که به تولید نفت ادامه دهد و با ایران دشمنی ورزد، آزاد است مخالفانش را سلاخی کرده و به همسایگان خود آزار برساند. نام او صدام حسین بود. قمار آمریکا و هم‌پیمانانش بر او نهایتاً منجر به تجاوز عراق به کویت در دهه 90 میلادی شد و از آنجا سلسله حوادثی رقم خورد که اکنون موجب سرافکندگی برای سیاست خارجی کشورهای غربی شده است.

۴ نظر ۰۴ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۴
اسفندیار خدایی

نویسنده: پیتر آزبورن منبع: میدل ایست آی

🌿 با انتخاب بوریس جانسون به عنوان نخست‌وزیر، بریتانیا دونالد ترامپ خودش را به عنوان رهبر ملی خواهد داشت. یک نسخه کپی از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا. جانسون هم مانند ترامپ قوانین خودش را ابداع می‌کند. جانسون همانند ترامپ اظهارات نژادپرستانه به زبان می‌آورد. جانسون متولد آمریکا درست مانند ترامپ یک فرصت‌طلب واقعی است. مردی بدون ارزش‌ها. او به مانند ترامپ از استیو بنن ناسیونالیست مشورت می‌گیرد. او مانند ترامپ به اقلیت‌ها حمله می‌کند.

۸ نظر ۰۴ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۳
اسفندیار خدایی
دکتر اسفندیار خدایی

 ما گمان می‌کردیم که امضاء دولتهای مختلف بخصوص آمریکا پشتوانه محکمی برای برجام است. در حالیکه در روابط بین‌الملل قدرت تضمین کننده اجرای قراردادها و پیمان­هاست نه تعهدات قانونی یا الزامات اخلاقی. مطابق مبانی واقع‌گرایی، تمام دولتها به دنبال منافع خود هستند و پیمانها و توافقات فقط تا وقتی دوام می آورند که قدرت کافی پشت سر آنها باشد. 

 اشتباه ما این بود که پشت برجام را خالی کردیم و از فرصت پیش آمده و چندین برابر شدن فروش نفت پس ازتوافق، خود را برای روز خروج آمریکا از برجام یا برهم زدن این قرارداد آماده نکردیم در تهیه ابزار کافی برای حمایت از منافعمان در برجام غفلت ورزیدیم. دو جناح سیاسی چنان مشغول دعوای خوب یا بد بودن برجام و جزئیات توافق شدیم که گمان نمی کردیم آمریکا به آسانی از برجام خارج شود و هیچ برنامه ای برای دفاع از حقوقمان در این توافق در صورت استنکاف طرف مقابل نداشتیم. اصولگرایان می گفتند آمریکا در این توافق چنان پیروز شده است که هرگز از آن خارج نمی شود و دولتمردان می گفتند آمریکا قانوناً نمی تواند از این توافق بین‌­المللی چندجانبه خارج شود.

 تصور کنید که ایران پس از توافق برجام با بهره‌گیری از فرصت پیش آمده، ظرف این چند سال، حدود یک پنجم از عایدات برجام را ذخیره می‌کرد. پس از توافق، فروش نفت ایران چندین برابر شد و درآمد هنگفتی نصیب کشور شد ولی قدر آن را ندانستیم. آیا اگر با برنامه ریزی عاقلانه حدود یکصد میلیارد دلار را پشتوانه جنگ اقتصادی می کردیم، آیا امروز ترامپ می­توانست به آسانی از برجام خارج شود و ایران را تحت فشار قرار دهد؟ آیا در آن صورت، هیچ چشم اندازی برای توفیق تحریمهای آمریکا متصور بود؟
۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۲۱
اسفندیار خدایی

✍️ داود حشمتی
🌿 هل دادن ایران به سمت خروج از برجام از آن دست آدرس‌های غلطی است که اتفاقا حالا مدعیان مخالفت با برجام ناچار هستند به آن پاسخ دهند. به دوران برجام و پس از آن برگردیم که عده‌ای آدرس غلط به مسئولان دادند و گفتند در برجام همه چیز دادیم و هیچ چیز نگرفتیم. گفتند «نتانیاهو نقش پلیس بد را در برجام بازی می‌کند و از آن راضی است. گفتند نتانیاهو توانسته ایران را مهار کند و به دروغ می‌گویند ناراضی است. و در شاه بیت آن مغز متفکر کیهان نوشت: «برجام به نفع آمریکاست و ترامپ هرگز از برجام خارج نمی‌شود.» این آدرس غلط را آنقدر زیرگوش مسئولان زمزمه کردند که هیچ کس فکرش را هم نکند که ترامپ ممکن است تهدیداتش را عملی کند. آنها حتی در زمان روی کار آمدن ترامپ خوشحال بودند. معتقد بودند او «کاسب» و «اهل معامله»‌ است. همانطور که براساس تحقیقات مولر مشخص شده روسیه ایمیل‌های کلینتون را هک کرد تا به نفع ترامپ فضا را تغییر دهد، آنها هم معتقد بودند آمدن ترامپ به نفع جناحشان است و میوه آن را می‌توانند در سال 96 بچینند اما دسته دیگر گازانبر در داخل درست عمل نکرد. آنها معتقد بودند اتفاقا ترامپ بهتر از کلینتون و اهل مذاکره است. مهدی محمدی دبیرسیاسی جمنا و از اعضای تیم جلیلی در مذاکرات حالا می‌گوید:‌‌ «غلط ترین آدرس ممکن این است که فکر کنیم آمریکا می‌خواهد ایران به سمت خروج از برجام هل بدهد. آمریکا و اسرائییل اکنون فقط یک نگرانی دارند و آن خروج عملی ایران از برجام است. اگر ایران کلا برجام را کنار هم بگذارد آمریکا قادر به وارد کردن هیچ فشاری بیش از وضع فعلی به ایران نیست.»

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۲۷
اسفندیار خدایی

✍️ صادق ملکی، کارشناس، استراتژیست و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی
🌿 ما به عنوان ایران انتخاب کرده ایم یک استثنا باشیم. ما در حالی مسئولیت تغییر جهان را عهده دار شده ایم که خود را نمی توانیم تغییر دهیم. ما بر عهده گرفته ایم که اسرائیل را از نقشه جغرافیا پاک کنیم و فلسطینی ها را دوباره صاحب وطن کنیم. ما بر عهده گرفته ایم که بر پا کننده عدالت روی زمین باشیم. و امروز اسرائیل قوی‌تر از چهل سال پیش، حتی حاضر نیست به طرح دو دولت تن دهد و دغدغه سوریه در خط مقدم جبهه مقاومت، نه جولان و فلسطین، بلکه دغدغه پا برجا ماندن و جنگ علیه بقای داعش است.

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۲۰
اسفندیار خدایی

🎤 مصاحبه ایرنا با دکتر اسفندیار خدایی

 دولت ترامپ در آخرین اقدام ضد ایرانی خود، سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی گنجانده‌است. در همین زمینه اسفندیار خدایی کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با خبرنگار سیاسی ایرنا اظهار داشت: این اقدام را باید در چارچوب برنامه های ترامپ و حلقه ضد ایرانی در اطراف وی– کسانی مانند بولتون و پمپو – دانست و ادامه همان سیاست گام به گام دولت ترامپ علیه ایران است و باید منتظر آن باشیم که در آینده نهادها و سازمان‌های دیگر جمهوری اسلامی ایران را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهد.

 کارشناس مسائل آمریکا ماهیت این اقدام دولت ترامپ را اقتصادی اعلام کرد و ادامه داد: آمریکا در حال حاضر در شرایطی نیست که بخواهد وارد درگیری نظامی شود، این کشور وقتی وارد اقدام نظامی می‌شود که بتواند آن را تمام کند، در غیر این صورت وارد نمی‌شود. با توجه به اوضاع افغانستان، عراق و حتی اسرائیل و حزب‌الله چنین اقدامی توسط ایالات متحده بعید است و عواقب نامشخصی دارد.

 به گفته دکتر اسفندیار خدایی، یکی از اهداف حلقه ضد ایرانی دولت آمریکا از گنجاندن سپاه در لیست گروه های تروریستی این است که چنانچه ترامپ در انتخابات 2020 شکست خورد و دولتی دموکرات و حامی برجام به قدرت رسید، نتواند به آسانی روابط با ایران را بهبود بخشد و به برجام بازگردد. سیستم سیاسی حاکم بر آمریکا بر این قاعده استوار است که برای برداشتن تحریم‌ها و یا خارج کردن یک گروه از لیست گروه های تروریستی، دولت آمریکا باید بتواند تصمیم خود را برای کنگره و افکار عمومی توجیه و قابل پذیرش کند و این طبیعتاً مشروط به تغییرات اساسی در ایران است و چنان شرایطی کار را پیچیده‌تر می‌سازد.

 متعاقباً هدف ترامپ از خروج از برجام و تروریست خواندن سپاه، آن است که تصمیم‌گیرندگان سیاست خارجی ایران منتظر پایان دولت ترامپ نمانند و اگر قصد مذاکره دارند با ترامپ آغاز کنند و این دستاورد ارزشمندی برای ترامپ در انتخابات باشد. علاوه بر این در صورت مذاکره، هم بازگشت به برجام و هم خارج کردن سپاه از لیست گروههای تروریستی، کارت هایی برای دولت ترامپ در مذاکرات احتمالی آینده با ایران خواهد بود و طبیعتاً ایران هم نباید با دست خالی به میز مذاکره بازگردد و کارتی مثل خارج کردن نظامیان آمریکا از لیست تروریسم می‌تواند ارزشمند باشد.
۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۰
اسفندیار خدایی

دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی

چکیده: آمریکا در طول سال‌های جدال هسته‌ای، بیشتر شرکای تجاری ایران را به کاهش تجارت با تهران واداشت. اما در همین دوران، چین نه‌تنها تجارت با ایران را کاهش نداد، بلکه مبادلات تجاری این کشور با جمهوری اسلامی چندین برابر نیز شد و تا حدودی خلأ ناشی از عقب‌نشینی شرکت‌های اروپایی و آسیایی را جبران نمود و از فشار تحریم‌ها بر ایران کاست. این پژوهش با استفاده از روش ردیابی فرایند، به‌دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا دولت اوباما نتوانست چین را همانند سایر شرکای تجاری ایران با تحریم‌ها همراه سازد و با چه محدودیت‌هایی در این زمینه مواجه بود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که چندین دهه رشد اقتصادی فوق‌العاده موجب شده است که چین در جایگاهی قرار گیرد که ابزارهای قدرت آمریکا نظیر فشار، تهدید، تحریم و دیپلماسی به آسانی بر پکن کارگر نیفتد و یا برای آمریکا گران تمام شود. دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ مهر ۹۷ ، ۱۱:۲۹
اسفندیار خدایی

دکتر محمدطاهر کنعانی
 افزایش حیرت انگیز قیمت دلار وسایر ارزها و سکه و اجناس با جهش هفتگی و روزانه و ساعتی اصلاً طبیعی نیست. یک علل و عوامل تصنعی دخالت دارند که هنوز علت کاوی علمی نشده است. هنوز یک اقتصاددان مستقل و بی‌طرف و یا دولت گزارش قانع کننده به مردم نداده است. خلال تحلیل های چند ماه گذشته عوامل و فرضیات زیر از طرف مسئولان و اقتصاددانان مطرح گردیده است:

۱ نظر ۲۲ مهر ۹۷ ، ۰۷:۱۳
اسفندیار خدایی

پایان نامه دکتری اسفندیار خدایی با عنوان: تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین: تعامل آمرانه آمریکا در مقابل موازنه نرم چین؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان، بهمن 1396


دانلود متن کامل Download Full Text

Dissertation Title:

Iran Sanctions in US – China Relations
American Guarded Engagement vs. Chinese Soft Balancing

By:
Esfandiar Khodaee

khodaee2@gmail.com

 

Supervisors:

Foad Izadi

Mohammad Ali Mousavi

 Winter, 2018

 

 Abstract

Throughout the nuclear dispute, the United States actively engaged with world powers and the trade partners of Iran to make sanctions effective in pressuring Tehran. Most trade partners of Iran reduced trade with this country either voluntarily as alignment with the United States, or under pressures from Washington. The role of China as the first trade partner of Iran and as a veto power in the U.N. Security Council was controversial. In practice, China continued and even expanded trade with Iran; and the Chinese companies somehow filled the void of the absence of European and Asian rivals. This dissertation plans to answer the question that why the United States could not make China follow sanctions similar to other trade partners of Iran. It studies U.S. policy to make China follow sanctions on Iran, China’s response, and the limitations of Washington in dealing with Beijing. Reviewing the events through process-tracing method, shows that the Obama administration implemented a guarded-engagement strategy to make China join sanctions and reduce trade with Iran. The United States diplomatically engaged with China and considered Chinese economic and energy interests and security concerns in the region. On the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as sanctions against Chinese companies and banks. In response, China followed a soft-balancing strategy. This rising power did not directly stand against the United States to safeguard grand interests in relations with America and the West. China eventually voted for all the UN Security Council resolutions after some modifications on the texts to secure China’s interests. On the other hand, China practically continued and even expanded trade with Iran and refrained voluntary cooperation to make sanction costly and abortive in order to thwart U.S. domination over the energy-rich Middle East, and to prevent U.S. concentration on East Asia where China’s core interests are located. The United States faced limitations in making China follow Iran sanctions similar to what other trade partners of Iran did. These limitations can be categorized in economic and political boundaries. Sanctions against China, as the first trade partner of the United States, would endanger U.S. economic interests and might antagonize China to join anti-American coalitions and to stand against the United States in other issues. Keeping close relations with China and other major economies is essential for America to safeguard the role of U.S. dollar as the world reserve currency. Despite the threatening American rhetoric, Washington never imposed serious sanctions on major Chinese energy companies dealing with Iran. Neoclassical realism theory provides a flexible framework by considering both the structural position of states in the anarchic international system, and the domestic factors concerning the key role of the policymakers, and the complex interactions between them. The findings of this study show that decades of exceptional economic growth has placed China in such a position that U.S. power tools such as threats, sanctions and pressures are either too costly and risky, or less productive in making China follow American policies.

 

Key Words:

US-China Relations, Iran Sanctions, Guarded Engagement, Soft Balancing, Neoclassical


Download full text: phd dissertation Iran sanctions in US China Relations Esfandiar Khodaee
دانلود متن کامل pdf رساله دکتری اسفندیار خدایی تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین

حجم: 2.32 مگابایت

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۲:۰۱
اسفندیار خدایی

زمان آن رسیده که ایران بتواند از اختلاف بین ترامپ و اروپا به‌نفع منافع ملی کشور استفاده کند و با گذار از پوتین، روابط بهتری را با اروپا‌ طراحی کند. یادمان باشد که اروپا بیشتر از پوتین حامی برجام است. پوتین نهایتا قابل‌اعتماد نیست. تخم‌مرغ‌های خودرا در سبد پوتین نگذاریم که به او اعتمادی نیست ‌و به ایران دیر یا زود خیانت می‌کند.

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۲:۳۹
اسفندیار خدایی

میتای اتزیونی، استاد روابط بین الملل در دانشگاه جورج واشنگتن، نشنال اینترست

اکنون که آمریکا کارش با کره شمالی «تمام» شده، زمان آن رسیده که به این سوال برگردیم که سیاست گذاری در قبال ایران بایستی چگونه باشد. تاکنون همه کاری که آمریکا در این زمینه انجام داده کنار کشیدن از توافق محدود کننده برنامه هسته ای ایران و تلاش برای اعمال مجدد تحریم ها بوده است. این سوال که آمریکا دقیقا چه می خواهد و مهم تر اینکه چطور به این خواسته می رسد، هنوز جای بحث دارد. البته منظور از تمام شدن کار آمریکا با کره شمالی این نیست که آن طور که رئیس جمهوری، دونالد ترامپ گفته است، پیونگ یانگ دیگر تهدید هسته ای محسوب نمی شود؛ بلکه بیشتر به نظر می رسد هر دو طرف گاوی شیرده پیدا کرده اند که تا ماه ها می توانند به دوشیدنش ادامه بدهند. کیم جونگ اون رهبر کره شمالی و ترامپ می توانند ادعا کنند توافقنامه سنگاپور دستاوردی بزرگ در زمینه سیاست خارجی است و امتیازاتی اندک برای طرف مقابل قائل شوند تا این باور عمومی ایجاد شود که شبه جزیره کره خلع سلاح هسته ای می شود. برای کیم، هیچ راه بهتری برای محافظت از نیروی هسته ای غیر از ادامه گفت و گو درباره برچیدن آن وجود نداشت. ترامپ هم می تواند به دلیل تلاش برای دستیابی به راه حلی صلح آمیز، امتیاز بگیرد؛ البته تا زمانی که کره شمالی به وضوح اعلام نکند قصد برچیدن تاسیسات هسته ای خود را ندارد.

به نظر می رسد این وضعیت برای مدتی ادامه خواهد داشت و بدین ترتیب، ایالات متحده زمان کافی دارد تا روی ایران متمرکز شود.

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۷ ، ۲۱:۰۷
اسفندیار خدایی

توماس فریدمن
توماس فریدمن سه بار برندهٔ جایزهٔ پولیتزر در ادبیات و روزنامه‌نگاری شده است.
◀️ ترامپ اول حزب جمهوری خواه را بر اساس تفکراتش تغییر داد، حالا هم سعی دارد آمریکا را به همین شکل تغییر دهد – آمریکا را تبدیل کند به کشوری خودخواه، دروغگو، که هیچ دوست نزدیکی ندارد، غیر قابل پیش بینی، بی هیچ تعهدی نسبت به ارزش ها، آماده ی خنجر زدن به پشت هر متحدی که به خواسته های ما عمل نکند و کشوری که با حکومت های دارای مافیا و دیکتاتوری رابطه ی بهتری نسبت به حکومت های دموکرات دارد.
خدا نیاورد روزی را که آمریکا تبدیل به ایالات متحده ی ترامپ شود. این مسئله آینده ی ما و ثبات جهان را به خطر خواهد انداخت. تمام منافع ملموس و ناملموس حاصله از نظم جهانی، که ما به وجود آوردیم، به ما کمک کرده است تا تبدیل به ثروتمند ترین، امن ترین و محترم ترین کشور در تاریخ باشیم. اما اگر به یک آمریکای زشت تبدیل شویم، فقط امنیت مان بیشتر به خطر خواهد افتاد.
خوشحالم که ترامپ با کیم جونگ اون وارد مذاکره شده است. اما ترامپ خیلی دغل کار است. برای خراب کردن آماده تر از ساختن است و آنقدر ساده لوح است که هر کسی می تواند راحت چاپلوسی اش را بکند. هنوز خیلی زود است که بگوییم نتیجه ی نشست سنگاپور چه خواهد بود. اگر نتیجه خلع سلاح هسته ای شبه جزیره ی کره باشد، من خودم به شخصه ترامپ را نامزد جایزه ی صلح نوبل می کنم. اما باید منتظر باشیم تا ببینیم چه خواهد شد. اما فعلا من او را نامزد "جایزه فرومایگی" می کنم. این جایزه متعلق به رهبری است که از اختیارات ریاست جمهوری اش برای تضعیف امنیت فردی شهروندانش و ارزش های کشورش استفاده کند.
به من بگویید که آیا اکنون بیشتر احساس امنیت می کنید؟...

۰ نظر ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۷
اسفندیار خدایی

 فرید زکریا
لی کوآن یو مرحوم (اولین نخست وزیر سنگاپور) معمولا به من می گفت: "آمریکا اگر بتواند قدرت اصلی اقیانوس آرام باشد، می تواند در قرن 21، قدرت اصلی دنیا باقی بماند." لی، بنیانگذار سنگاپور مدرن و یکی از باهوشترین ذهن های استراتژیک است که در عمرم دیده ام، در اواخر زندگی اش در مورد این موضوع صحبت می کرد چون نگران از دست رفتن ثباتی بود که موجب رشد فوق العاده جهان در نیم قرن گذشته شده بود. از نظر او راهکار اصلی تعامل عمیق آمریکا با آسیا بود. به نظر می رسد پرزیدنت ترامپ تمام تلاشش را برای نقض گفته ی لی به کار گرفته است.

۰ نظر ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۵
اسفندیار خدایی

اسماعیل سلطنت‌پور،خبر‌نگار
سید حسین موسویان دیپلمات ارشد سابق ایران و استاد فعلی دانشگاه پرینستون آمریکاست. او 15سال قبل و در اوج بحران هسته‌ای ایران مسئولیت سخنگویی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با غرب را عهده‌دار بود. موسویان سال‌هاست در آمریکا به سر می‌برد اما همچنان به‌عنوان تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در رسانه‌ها حضور فعالی دارد. موسویان در رابطه با تازه‌ترین تحولات سیاست خارجی به‌خصوص توافق هسته‌ای با خبرنگار همشهری گفت‌وگو کرده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
آقای موسویان به‌عنوان سؤال نخست؛ فکر می‌کردید ترامپ از برجام خارج شود؟ نظر شما درباره نوع واکنش ایران به اقدام آمریکا چیست؟
از نخستین ماه‌های روی‌کارآمدن ترامپ، طی مصاحبه‌ها وسرمقالات گفتم که نخستین برنامه مثلث واشنگتن-تل‌آویو -ریاض، نابودی برجام است. موضع اولیه ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام، از سوی صاحب‌نظران واکنشی مدبرانه تلقی شده، منتهی همه منتظر تصمیم نهایی ایران هستند...

۰ نظر ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۳
اسفندیار خدایی

🖊دیوید گراهام، نشریه آتلانتیک

✍️ رئیس جمهور آمریکا به بحران سازی ادامه می دهد زیرا وی برای حفظ پایگاه حمایت خود به آنها نیاز دارد. ترامپ برای حفظ حمایتش نیاز به بحران ها دارد. اگر به اتفاقات در ده روز گذشته در آمریکا نگاه کنید، به سادگی می توان گفت رئیس جمهور ترامپ تمایل دارد بحران سیاسی برای خود ایجاد کند. من این را می دانم برای این که در روز چهارشنبه دیدم که وی دستور اجرایی  را برای پایان دادن به جداسازی غیرقانونی خانواده ها در مرز امضاء کرد. بحران در جریان راهپیمایی برتری جویان سفیدپوست در شارلوتزویل در ویرجینیا ، رفتن به آستانه جنگ با کره شمالی، برکناری جیمز کومی و بحران های کوچک تر فراموش شده دیگر را می توان دید. چرا او چیزی یاد نمی گیرد؟ حقیقت این است که ترامپ به بحران سازی ادامه می دهد زیرا به آنها نیاز دارد. نامزد شدن ترامپ براساس بحران سازی بود. حضور وی در انتخابات شاهکار نبود با توجه به...

۱ نظر ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۰
اسفندیار خدایی

✍️ پروفسور پیتر بینارت، دانشگاه نیویورک
🔹 ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی
✍️ تجارب تاریخی نشان می دهد که تحریمهای اقتصادی موجب می‌شوند کنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتد و روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود. تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهد که این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند. مثلاً در دهه 1980 دولت ریگان مجاهدین افغانی را برعلیه شوروی تجهیز و حمایت کرد. لکن همین مجاهدین، القاعده را بوجود آوردند و با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیات‌دهندگان آمریکایی گذاشتند.
✍️ تحقیقات نشان داده‌اند که تحریم‌ها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق می‌دهند. تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن در سال 2009 نشان داد که تحریمهای 1981-2000 وضعیت حقوق بشر در کشورهای هدف را خرابتر کرده بود. سال بعد تحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کرده‌اند و به سمت دیکتاتوری متمایل‌تر شده‌اند. اما چرا؟

  1. تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر می‌دهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت می کند
۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۰
اسفندیار خدایی

✍️ دوگ بنداو، مشاور سابق رئیس‌جمهور ریگان، نویسنده کتاب امپراتوری جدید آمریکا
ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی
 
◀️ ترامپ هرشب با نگرانی ایران به رختخواب می‌رود. تمام سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به ایران بسته شده است. اما مگر ایران چه دارد که ترامپ را اینگونه هراسان کرده است؟ ایران یک قدرت منطقه‌ای درجه دو است که با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند و از نظر اقتصادی و نظامی از رقییان خود هم ضعیفتر است و در قاره آمریکا هم واقع نشده است. امروز خاورمیانه دیگر برای آمریکا ارزش سابق را ندارد زیرا آمریکا بزرگترین تولید کننده انرژی دنیا است. اسرائیل هم دیگر نیازی به حمایت آمریکا ندارد زیرا این کشور امروز یک ابرقدرت منطقه ای است که توان دفاع از خود را دارد. امور سوریه و  داعش هم باید به کشورهای منطقه واگذار شود و نیازی به آمریکا نیست.

ما آمریکاییها خوب می دانیم که این ادعا که ایران یک دولت تروریستی است، حقیقت ندارد. ایران هرگز آمریکائیها را ترور نکرده است. ایران حتی اسرائیلی‌ها را هم ترور نمی کند مگر در انتقام به ترور دانشمندان هسته ای این کشور که دولت اسرائیل به قتل رسانده است. لابد آمریکا نگران حمایت ایران از حزب الله و حماس از دشمنان اسرائیل است. ای کاش ایران این حمایتها را قطع می‌کرد. اما ما آمریکاییها هم در امور داخلی سایر کشورها دخالت می‌کنیم. و البته در این زمینه عربستان کارنامه سیاهتری از ایران دارد و در مسائل داخلی کشورهای منطقه بیش از ایران دخالت می کند.

۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۴۳
اسفندیار خدایی
زلمای خلیل زاد، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل
ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی

تصمیم ترامپ در خروج از برجام در داخل و خارج آمریکا مورد انتقاد فراوان قرار گرفت. منتقدان این تصمیم دولت ترامپ را فراخوانی برای جنگ و سیاست تغییر رژیم ایران دانستند. اما این نکته مغفول مانده است که که ترامپ همزمان با خروج از برجام از ایران خواسته است که بار دیگر پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند. فشار اقتصادی در کنار درخواست مذاکره، بالاخره ایران را به میز مذاکره خواهد کشاند. اخیراً پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا پیام جالبی به ایران داد و از این کشور خواست "به الگوی مذاکره با کره شمالی نگاه کند و جدیت آمریکا در تعامل با مخالفان در مسائل پیچیده را ببیند."  فشارهای ترامپ ایران را به زانو نخواهد آورد و منجر به تغییر رژیم در ایران نیز نخواهد شد. اما احتمالا تهران را به میز مذاکره خواهد کشاند. ایران در حال حاضر تمایلی برای مذاکره با آمریکا ندارد بلکه به دنبال تضمین ها و توافقی با اروپاست تا فشارهای آمریکا را کاهش دهد. اما به دلایل زیر، رهبران این کشور در آینده نزدیک به فکر مذاکره با آمریکا خواهند افتاد.

اولاً، ایران به زودی از اروپا نومید خواهد شد زیرا
۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۷
اسفندیار خدایی
  برای رهبران آمریکایی شکل‌گیری نظام چندقطبی ناگوار است و هژمون دیروز علاقه‌ای به روبرو شدن با بازیگران هم‌وزن خود را ندارد. درصورتی‌که تداوم سیاست‌های یک‌جانبه گرایانه، موجب تضعیف و افول ایالات‌متحده هدایت خواهد شد.

اندیشکده راهبردی تبیین- رفتار سیاست خارجی ایالات‌متحده آمریکا از ابتدای پیدایش تاکنون همواره و به‌صورت تدریجی به تک‌روی و یک‌جانبه‌گرایی فزاینده تمایل داشته است. این رویکرد با فروپاشی شوروی تقویت شده و به‌طور روزافزون و علنی پیش تاخته است و تا جایی پیش می‌رود که به‌مقتضای منافع خود حتی تمامی سازوکارها و ساختارهای بین‌المللی را که خود ایجاد نموده را نیز شکسته و نادیده انگاشته است.

برخلاف باراک اوباما که تمایلی عجیب به چندجانبه گرایی و همسو کردن دیگر کشورها و متحدان آمریکا در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی و احترام به ساختار نظام بین‌الملل داشت این بار اما دونالد ترامپ با احیای رویکرد تاریخی ایالات‌متحده و با دستور کاری متفاوت و ناهمگون به کاخ سفید پای گذاشته و الگوی کنش و اقدام آمریکا در نظام بین‌الملل را بازتعریف نموده است. ترامپ با رد سیاست‌های اوباما تلاش دارد تا یک‌جانبه‌گرایی را جایگزین چندجانبه گرایی اوباما نماید و طرحی جدید را در چارچوب مکانیسم‌های راهبردی ایالات‌متحده دراندازد و این تغییر نگاه و رویکرد همه‌جانبه را به‌وضوح می‌توان در راهبرد امنیت ملی آمریکا که توسط کاخ سفید تدوین شده است مشاهده کرد که در قالب نوعی یک‌جانبه‌گرایی و بر پایه سیاست و مدل کنشگر دیوانه کیسینجر به‌مثابه اصلی‌ترین وجوه تمایز با راهبرد اعلامی از سوی اوباما دلالت دارد.

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۳۳
اسفندیار خدایی

غلامرضا مصدق

بعد از دو جنگ جهانی اول و دوم و بویژه جنگ دوم به دلیل دور بودن آمریکا از صحنه جنگ علیرغم مشارکت گسترده و تعیین کننده در هر دو جنگ ، این کشور به قدرتمندترین کشور دنیا تبدیل شد . در حالیکه بعد از هر دو جنگ کشورهای مهم و مطرح دنیا مثل انگلیس ، فرانسه ، آلمان ، شوروی ، چین ، ژاپن و غیره در میان ویرانی های جنگ دست و پا می زدند ، آمریکا بی نیاز از  بازسازی حتی یک ساختمان به بزرگ‌ترین کمک دهنده به کشورهای جنگ زده تبدیل شد. سرزمین های وسیع و مرغوب ، منابع غنی طبیعی ، جذب نخبگان و سرمایه گذاران دنیا ، احترام به حق مالکیت ، دموکراسی ، سختکوشی و انضباط کاری آمریکا را به بزرگ‌ترین قدرت تولیدی ، نظامی ، سیاسی ، تکنولوژیک و البته امپریالیستی دنیا تبدیل کرد . بعد از جنگ دوم جهانی ۵۰‎٪ تولید دنیا متعلق به این کشور بود ، بعبارتی هرآنچه همه کشورهای دنیا تولید می‌کردند ، آمریکا خود به تنهائی تولید می‌کرد.  هر آنچه که در عالم موجود است اگر عمر طبیعی داشته باشند بر أساس یک قاعده عقلی دارای یک سیکل فراز و فرود  هستند . روزی متولد می‌شوند ، رشد می‌کنند به بلوغ و نهایتاً به مرحله افول و مرگ میرسند . تنها استثناء بر این قاعده ذات خداوندی است که ازلی و ابدی است . تمدنها هم دقیقاً تابع این قاعده هستند ، هیج تمدنی حتی قدرتمند ترین آنها ابدی نبوده و نیستند . تمدن‌های باستانی ایران ، چین ، مصر ، رم ، آزتک و تمدن‌های معاصر مثل امپراطوری های اسپانیا ، انگلیس و شوروی مصادیق ظهور و افول تمدنها و امپراطوریها هستند.  آمریکا در سیکل عمر خود سالهاست...

متن کامل در کانال تلگرام مجله مطالعات آمریکا

۰ نظر ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۳
اسفندیار خدایی

🖊مرتضی سیمیاری / جامعه نو

ساعت حوالی سه بامداد را نشان می‌داد که تلفن خانه سفیر به صدا درآمد، آن سوی خط استوارت جونز معاون تیلرسون با عصبانیت فریاد می‌زند «مگر دیوانه شده‌اید، تصمیم احمقانه شما خلیج فارس را به آتش می‌کشد.» سفیر امارات در واشنگتن پاسخ می‌دهد: «ما در هماهنگی با کاخ سفید هستیم. اما آیا رئیس تو از تصمیم ترامپ خبر دارد؟» یوسف العطبیه بعدها با نقل این مکالمه تلفنی می‌گوید: «ما و عربستان تصمیم گرفتیم قطری‌ها را تحریم کنیم، ترامپ هم پشتیبان ما بود، اما دلیلی نداشت تیلرسون هم از ماجرا خبر داشته باشد» البته واقعیت آن بود که وزارت خارجه آمریکا از مدت‌ها قبل می‌دانست شاهزاده جوان سعودی و استاد اعظم او شیخ محمد بن زاید می‌خواهند تکلیفشان با دوحه را یک‌سره کرده و برادر کوچک را تنبیه کنند. تیلرسون همه تلاش خود را انجام داده بود تا این حادثه روی ندهد، اما جارد کوشنر و دیوید گرینبلات مدام در گوش ترامپ می‌خواندند که برای آنکه طرح صلح خاورمیانه شکل اجرایی بگیرد باید قطری‌ها را کنترل کرد، زیرا قطر یک شبکه تلویزیونی تروریستی است که حتی می‌تواند از کره شمالی هم خطرناک‌تر باشد! برای همین باید آنها را..

 لینک متن کامل در کانال تلگرام مجله مطالعات آمریکا
۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۳
اسفندیار خدایی

دولت اوباما قصد داشته است که بصورت محرمانه به ایران امکان دسترسی به سیستم مالی آمریکا را بدهد و این تصمیم پس از به سرانجام رسیدن توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۵ میلادی و لغو تحریم‌های آمریکا اتخاذ شده است. بر اساس تحقیقات جمهوریخواهان سنای آمریکا که گزارش آن روز چهارشنبه منتشر شد، در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، وزارت خزانه‌داری بصورت محرمانه مجوزی را در فوریه سال ۲۰۱۶ میلادی صادر کرده است که به ایران اجازه می‌داد معادل ۵.۷ میلیارد دلار پولی را که در بانک عمان داشت، دریافت کند. قرار بود این مبلغ از ریال عمان به یورو تبدیل شود و برای انجام عملیات تبدیل، لازم بود ابتدا این مبلغ به دلار آمریکا تبدیل گردد. چنانچه چنین مجوزی برای بانک عمانی صادر نمی‌شد، بانک مسقط برای تبدیل این پول به یورو مجبور به نقض تحریم‌های آمریکا...

متن کامل در کانال تلگرام مجله مطالعات آمریکا

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۴۹
اسفندیار خدایی

🖊  پدرام سلطانی
 تلگرام فیلتر شد. دلار دوباره به مرز شش هزار تومان رسید. پیشتر نوشته بودم که این روزها وزن عوامل غیر اقتصادی در افزایش نرخ ارز رو به فزونی نهاده است. هر چند نمی توان ادعا کرد که فیلتر شدن تلگرام عامل گرانی دلار بوده است؛ اما می توان گفت که هر تصمیم و اتفاقی که به آرامش جامعه خدشه وارد سازد، افکار عمومی را بیشتر به سوی تصورات منفی و نگرانی از آینده سوق می دهد و رفتار اقتصادی ایشان را به سمت تصمیماتی برای کاهش آثار این اتفاقات بر دارائیهایشان سوق می دهد. اما فارغ از اثر فیلترینگ تلگرام بر نرخ ارز، می خواهم در رفتار شناسی این دو موضوع، نرخ ارز و فیلترینگ تلگرام، سخن بگویم. متن کامل در کانال تگرام مجله مطالعات آمریکا

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۴۵
اسفندیار خدایی

✍️ دکتر حسین راغفر
آنچه مسلم ‌است تشدید تحریمها توسط آمریکا با هدف براندازی جمهوری اسلامی‌ست اما متاسفانه به نظر میرسد این تهدیدها تا امروز از سوی برخی مسئولان جدی گرفته نشده و گویا هنوز ترامپ را باور ندارند ، منبع محرک اقتصاد ایران و درآمد اصلی حاکمیت حاصل از فروش نفت است که با حضور ترامپ به زودی این راه در مقابل مسولین ما بسته میشود . باید بپذیریم از بعد از انقلاب تاکنون هیچ رییس‌جمهور آمریکا اینگونه مواضع خصمانه‌ای نسبت به ایران نداشته و از سویی ایران هم هیچوقت تا به این اندازه به درآمد نفت وابسته نبوده و این نکته را ترامپ هم میداند.
نظام اگر می‌خواهد در قدرت بماند باید نسبت به سیاست‌هایی که باعث بی‌اعتمادی عمومی اکثریت مردم به ساختار کل حکومت شده تجدید نظر کند چون بدون اعتماد و پشتوانۀ مردم عبور از گرداب پیش رو اگر محال نباشد احتمالش ضیف است.

لینک متن کامل در کانال تلگرامی مجله مطالعات آمریکا

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۴۲
اسفندیار خدایی

وزیر خارجه پیشین آمریکا در مصاحبه با روزنامه سوئیسی «نویه زوریخر تسایتونگ»:
🔹اقدام ترامپ  در زمینه خروج از توافق هسته‌ای، بزرگترین اشتباه راهبردی از زمان جنگ عراق و اشتباهی مهم در تمامی تاریخ آمریکاست.
🔹 با این تصمیم توافقی پایان می‌یابد که در قالب آن ایران مسئول محدود کردن برنامه هسته‌ای خود است و به این ترتیب آمریکا منزوی می‌شود.
🔹آنهایی هم که در ایران برای این توافق تلاش کرده‌اند هم منزوی می‌شوند و چنین چیزی سیاست داخلی ایران را به شیوه‌ای منقی تحت تاثیر قرار خواهد داد و افراط‌گرایان تقویت خواهند شد.
🔹آمریکا در برابر ایران راهبردی را انتخاب کرده است که جرج بوش علیه عراق در پیش گرفت و این راهبرد تغییر رژیم است و آنطوری که تاریخ نشان می‌دهد، نتیجه خوبی ندارد.
متن کامل در کانال تلگرامی مجله مطالعات آمریکا

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۳۶
اسفندیار خدایی

دکتر منصور صالحی و دکتر محمد توحیدفام

الگوهای پلورالیستی دموکراسی با ﺗﺄکید بر الگوهای نظارت بیرونی به عنوان یکی از کارآمدترین الگوهایی حکمرانی تا به امروز شناخته شده است. این الگو تا به امروز دچار بحران­هایی گشته و همواره راه­کارهایی برای برون­ رفت از آن بحران ارائه شده است. نئوپلورالیسم با ﺗﺄکید بر نظارت­های درونی پاسخی برای برون رفت از این بحران بود لیکن به تنهایی قادر به حل این معضل نبود؛ لذا به نظر می‌رسد تلفیق این دو، بهترین راه خروج از بحران موجود است. با توجه به اینکه نهادهای بین­المللی نیز بر پایه اصول و قواعد الگوی دموکراتیک بنا نهاده شده، لذا فراز و فرود این مناقشه، نهادها و نظام بین‌المللی را هم ﻣﺘﺄثر از خود ساخته است. به نظر می­رسد که کژکارکردی­ رویکردهای پلورالیستی و نئوپلورالیستی منطبق با الگوی دموکراسی در عصر حاضر، نهادهای بین­المللی نظام جهانی را نیز از خود ﻣﺘﺄثر ساخته و به این سبب تحقق دموکراسی در عرصه بین­الملل را دچار بحران نموده است. الگوی مطالعاتی این پژوهش بر اساس کاربست روش­شناسی نهادگرایی جدید،  سعی بر ارائه مدلی هم­­پوشان دارد تا با ارائه مدلی تلفیقی راه کار نوینی را پیش روی نهادهای بین‌المللی قرار دهد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۲۹
اسفندیار خدایی

دکتر الهه کولایی، عفیفه عابدی

هرچند اکنون برداشت عمومی از روابط روسیه با ایران، روابطی بسیار همگرا و گرم است، اما واقعیت‌های تاریخی در مورد روابط مسکو و تهران، نشان‌دهنده رابطه‌ای پیچیده همراه با فراز و فرود بسیار و وابسته به عوامل و ﻣﺆلفه‌های گوناگون دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی است. این رابطه میراث‌دار رخدادهای دشمنی‌آلود ایران و روسیه از اوایل قرن 19 است که همچنان سایه تردید و بدبینی آن بر این رابطه گسترده مانده است. تصرف خاک ایران توسط امپراتوری روسیه در اوایل قرن 19، مداخله ویرانگر روسیه تزاری در انقلاب مشروطه ایران در اوایل قرن 20، حمایت اتحاد شوروی از جریان‌های تجزیه طلب در شمال و شمال غربی ایران، تخلیه نکردن خاک ایران در پایان جنگ جهانی دوم از سوی نیروهای نظامی اتحاد شوروی، حمایت اتحاد شوروی از حزب توده ایران، حمله اتحاد شوروی به افغانستان و اشغال این کشور مسلمان‌نشین در همسایگی شرقی ایران (1979-1989)، حمایت ﻣﺆثر اتحاد شوروی از عراق در طول جنگ ایران و عراق از سال 1980 تا سال 1988  از جمله اقدام‌ها و رفتار‌های خصمانه روسیه است که با وجود اراده ایران برای داشتن روابط نزدیک با روسیه در شرایط جدید، همچنان بر روابط دو کشور سایه انداخته است. هر چند به دلایل گوناگون که در ادامه خواهد آمد، ایران با ﺗﺄکید بر حق حاکمیت، منافع خود در سطوح گوناگون از مسیر رابطه با روسیه پیگیری می‌کند، اما این میراث تاریخی سبب شده همچنان نگاه بدبینانه همراه با بی‌اعتمادی به مسکو و روابط با این کشور، در مطبوعات و مردم ایران وجود داشته باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۲۶
اسفندیار خدایی

داوود هرمیداس‌باوند

در این شرایط فرصت مناسبی به دست آمده تا ایران بتواند با اروپایی‌ها گفت‌وگوهای سازنده‌ای را ترتیب دهد. کمیسیون مشترک برجام که روز گذشته بدون حضور آمریکا برگزار شد، از جمله این فرصت‌هاست. اروپایی‌ها تمایل دارند در صورت تأمین دیدگاه‌هایشان، به برجام پایبند بمانند. آنان می‌توانند همان شیوه‌ای را دنبال کنند که در زمان کلینتون انجام دادند. 

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۵۹
اسفندیار خدایی

دکتر علی اکبر جعفری، مهرداد فلاح

پیدایش قدرت‌های نوظهور از مشخصه‌های مهم چشم‌انداز نظام بین‌الملل معاصراست. این قدرت‌ها که اغلب در قالب بریکس گروه‌بندی شده‌اند، بازتاب تحولات دوران‌ساز نظام بین‌الملل بوده و بر سرشت و سرنوشت آن اثر تعیین‌کننده‌ای بر جای نهاده‌اند. اشاره به قدرت اقتصادی گروه بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) توجهی است به اهمیت فزایندۀ قدرت‌های نوظهور در دورانی که جایگزینی برای اقتصاد لیبرال غرب است. با این تفاسیر، در پاسخ به پرسش اساسی این پژوهش، اینکه چگونه اتحاد اقتصادی قدرت‌های نوظهور بریکس تلاشی به‌منظور ایجاد بدیلی برای اقتصاد لیبرال غرب و ارتقای جایگاه آنها در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود؟ و آیا این گروه تأثیر محوری بر معادلات سیاسی و اقتصادی نظام بین‌الملل بر جای خواهد گذاشت؟ مقالۀ حاضر با بهره‌گیری از روش تبیینی قدرت اقتصادی بریکس را در ساختار نوین نظام بین‌الملل به‌رغم چالش‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی موجود مثبت ارزیابی می‌کند و بر این اعتقاد است که بریکس در چگونگی شکل‌دهی به نظم بین‌المللی به‌عنوان بدیل قدرت اقتصادی لیبرال غرب، نقش‌آفرینی می‌کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۱۹
اسفندیار خدایی

دکتر صمد قائم پناه

جهانی شدن به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم جدید در حوزه رشته­های علوم اجتماعی از جمله اقتصاد، علوم سیاسی، جامعه شناسی، ارتباطات و غیره به موضوع قابل توجه­ای تبدیل شده است، که علیرغم فرصت­ها و مزایای فراوان در ابعاد مختلف اقتصادی، تجاری و ارتباطی برای دولتها، نگرانی­های متعددی هم در زمینه رشد فقر، مسائل زیست محیطی و انواع بیماریها ایجاد کرده است. البته باید گفت تاثیرات آن از یک دولتی به دولت دیگر متفاوت است و این امر تا حد زیادی به خود دولتها بستگی دارد که تا چه میزان خودشان را در معرض جهانی شدن قرار دهند. در خصوص پدیده رشد فقر و ارتباط آن با جهانی شدن بویژه برای کشورهای در حال توسعه دو دیدگاه تئوریک مخالف و موافق شکل گرفته است. از این رو سئوال اصلی مقاله این است که جهانی شدن چه تاثیری روی فقر به طور مشخص در دولت­های در حال توسعه گذاشته است؟ و در این راستا نویسنده با تبعیت از دیدگاه تئوریک مخالف این فرضیه را به آزمون می­گذارد که جهانی شدن نه تنها موجب افزایش فقر نشده بلکه تا حد زیادی منجر به کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه شده است. که در طول تحقیق با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و کمی به طور مستدل و عینی با ارائه آمار و ارقام از وضعیت فقر در کشورهای در حال توسعه به بررسی و اثبات فرضیه پرداخته شده است. منبع

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۱۷
اسفندیار خدایی

محسن بیوک؛ عبدالرضا فرجی راد؛ عزت اله عزتی

دستیابی ایران به فناوری هستهای‌و در پی آن تحریم‌های‌چندجانبهای‌‌که ‌توسط شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا ‌و ‌ایالات متحده امریکا علیه ایران اعمال شد، قدرت ملی را هدف قرار داده ‌و ‌باعث کاهش وزن ژئوپلیتیکی ایران شده بود. پس از 12 سال مذاکره و ‌با ‌تغییر ‌در ‌مکانیسم ‌و ‌ابزارهای‌سیاست خارجی ‌و ‌اتخاذ راهبرد تنش‌زدایی، مفاهمه ‌و‌ اعتمادسازی ‌در ‌دولت یازدهم، ایران‌ با ‌بیست ‌و ‌سه ماه مذاکره ‌با ‌شش قدرت جهانی توانست ‌در ‌23 تیر ماه 1394 ‌در‌ وین ‌به ‌توافق هستهای‌موسوم‌ به‌ برجام برسد. با توجه ‌به ‌آثار ‌و ‌پیامدهای‌برجام، هدف مقاله حاضر پاسخگویی ‌به ‌این سوالات است ‌که ‌قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها‌ و ‌تهدیدات ژئوپلیتیکی برجام چیست؟ استراتژی‌ ژئوپلیتیکی ایران پس از برجام کدام است؟‌ با ‌ارائه مدل تحلیلی swot‌ و ‌ارزیابی موقعیت‌ و ‌اقدام استراتژیک (space) نتایج مقاله نشان می‌دهد ‌که ‌موقعیت ایران پس از برجام‌ در ‌ناحیه so قرار دارد. بنابر این متناسب‌ با ‌این ناحیه، استراتژی ژئوپلیتیکی جمهوری‌اسلامی‌ایران پس از برجام تدوین ‌و ‌ارائه می‌گردد. منبع

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۸
اسفندیار خدایی

سید امیر جعفری؛ عنایت اله یزدانی، محمد علی بصیری

پس از بازگشت دو طرف منازعه هسته ای ایران و کشورهای 1+5 به مذاکرات هسته ای و انعقاد توافق بین‌المللی برجام،انتظار می‌رفت این مدل بتواند به عنوان یک الگو جهت حل و فصل مسالمت آمیز موضوعات اختلافی دیگر مورداستفاده قرارگیرد.ولیکن تحولات پسابرجام،امیدها جهت تسری این مدل به پرونده‌های مناقشه‌آمیز دیگر را کاهش داد.برخلاف تصور برخی از تحلیل‌گران،ایران نه تنها در صدر تهدیدات امنیتی مورد شناسائی آمریکا ومتحدان سنتی-اش در منطقه باقی مانده،بلکه با ورود بازیگران فرامنطقه‌ای،بر شدت موازنه سازی در منطقه نیز افزوده شده است.تئوری نوواقع‌گرائی گرچه به تنهائی نمی توانند درک درستی از تحولات خاورمیانه را ارائه نمایند،ولیکن همچنان از قدرت تبیین ساده‌تر و پیش‌بینی واقعی‌تر تحولات آینده،برخوردار است. در مقاله حاضر سعی می شود در پاسخ به این سوال که علل بازتولید منازعه ایران وآمریکا در خاورمیانه؛در عصر پسا برجام چیست؟با بهره‌گیری از تئوری نوواقع‌گرائی؛به تبیین این سوال پرداخته شود.مفروض اصلی مقاله این است که به دلیل استمرارتوازن قوا درخاورمیانه،شاهد تشدید رقابت های امنیتی و بازتولید ناامنی در منطقه با هدف برهم زدن توازن فعلی خواهیم بود.همکاری ایران با کشورهای1+5،نتوانسته ازتشدید منازعات درخاورمیانه جلوگیری نماید ازهمین‌رو به نظر می‌رسد تسری مسیر طی‌شده به دیگر موضوعات مورد اختلاف برای جمهوری اسلامی ایران رفتاری پرهزینه خواهد بود. منبع

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۵
اسفندیار خدایی

قاسم ترابی

چکیده:امروزه اهمیت موضوعات مرتبط با محیط زیست بر کسی پوشیده نیست. آلودگی‏های گسترده دریاها، گرم شدن فضای کره زمین، گسترش فرایند آب شدن یخ‏های قطب، از بین رفتن جنگل‏ها و گسترش بیابان ها در سطح کره زمین، از بین رفتن تنوع زیستی و انقراض هزاران نوع از حیوانات و گیاهان و ده ها مورد دیگر از مسائل و مشکلات زیست محیطی، تنها بخش کوچکی از بحرانی هستند که انسان در اوایل قرن بیست ویکم با آن مواجه است. نگرانی در مورد مسائل زیست محیطی به حدی است که عده‏ای معتقدند که اگر در گذشته «امنیت بین‏الملل» و «اقتصاد جهانی» دو موضوع اصلی روابط بین‏الملل بوده‏اند، می‏بایست موضوع محیط زیست را به عنوان موضوع سوم در نظر گرفت. در صورت پذیرش این واقعیت، سئوالی که در این جا مطرح می‏شود این است که واقع‏گرایی و لیبرالیسم به عنوان نظریه‏های مسلط روابط بین‏الملل چگونه می‏توانند این پدیده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؟ آیا این نظریه‏ها که تحت عنوان «خردگرایان» شناخته می‏شوند، اصولاً اهمیت موضوع محیط زیست را  قبول دارند و باتوجه به ابعاد هستی‏شناسانه‏ خود توانایی تبیین موضوع را دارند؟ در مقابل رویکردهای جدید زیست محیطی که تحت عنوان «بوم‏گرایان افراطی» شناخته می‏شوند، چگونه موضوعات مرتبط با محیط زیست را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‏دهند و چگونه به نقد نگاه خردگرایان در ارتباط با این حوزه می پردازند؟ این مقاله وجوه گوناگون مسایل زیست محیطی را مطالعه می نماید. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۳۷
اسفندیار خدایی

حمید درج، سید داود آقایی

این روزها اقدامات ترامپ در صدر اخبار منطقه و جهان است. قراردادهای جدید او در فروش تسلیحات نظامی، موجی از نگرانی­ برای رشد عنان­گسیخته جنگ­افزارها در جهان ایجاد کرده است. دولت ترامپ از زمان روی کار آمدن با ادعاهای مکرری مبنی بر ورود مستقیم به عرصه نظامی در منطقه، توجهات را به خود جلب کرده است. وی ابتدا با مطرح کردن منطقه امن در سوریه، در صدد بود که حضور مستقیم آمریکا را در منطقه غرب آسیا موجه جلوه دهد که با مخالفت روسیه و ایران تعدیل‌هایی در طرح خود ایجاد کرد. با توجه به مشکلات عدیده­ای که واشنگتن برای ورود به عرصه نظامی سوریه دارد، ترامپ گزینه جدید را برای عرض اندام آمریکا در منطقه انتخاب کرده است که در این باره ترامپ دستور استفاده از پهبادهای آمریکایی را برای بمباران مناطق مختلف یمن به بهانه مبارزه با القاعده داده است. سؤال اصلی پژوهش این است که اهمیت راهبردی یمن در سیاست خارجی و امنیتی ترامپ در چیست؟ یافته­های پژوهش نشان می­دهد که ترامپ با اهدافی همچون پاره کرده حلقه­های محور مقاومت، حذف ایران از معادلات منطقه و نیز جلوگیری از سرایت امواج شیعه­گری به عربستان، رویکردی سخت و قدرت­طلبانه را در قبال تحولات یمن اتخاذ کرده است. وی برای به رخ کشیدن قدرت آمریکا در منطقه از دست زدن به اقدامات نمایشی ابایی ندارد و با نگاهی کاسب­کارانه و منفعت­محور به تحولات یمن، انبار سلاح­های غربی را با دلارهای نفتی مرتجعین عرب به منطقه سرازیر می­کند. روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی و بر مبنای رئالیسم تهاجمی شکل می­گیرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۴
اسفندیار خدایی

دکتر محسن واثقی

هدف نوشتار حاضر بررسی سیاست خارجی آمریکا در قبال ملی شدن صنعت نفت و برنامه هسته‌ای ایران است. در این پژوهش به این پرسش اصلی پاسخ داده می‌شود که: آیا سیاست خارجی آمریکا در قبال ملی شدن صنعت نفت و برنامه هسته‌ای ایران دارای شباهت است یا تفاوت؟ استدلال اصلی مقاله این است که سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دو مسئله مذکور از همکاری نیمه‌فعال به سوی مخالفت فعال و همه جانبه سیر یکسانی داشته است. این مقاله با بررسی سیاست خارجی آمریکا در دوران مورد بحث، به بررسی تطبیقی رفتار دولت‌های آمریکایی درگیر در این مسائل می‌پردازد. اساس کار در روش تطبیقی عبارت است از: توجه به همانندی‌ها و نیز تفاوت‌های پدیده‌های اجتماعی و اندیشه‌های سیاسی. نتایج این پژوهش می‌تواند در تصمیم‌گیری مسئولان سیاست خارجی ایران و نحوه برخورد ایشان در اجرای برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) مفید و مؤثر باشد. متن کامل مقاله
۰ نظر ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۱
اسفندیار خدایی

محمدرضا بیگدلی؛ دکتر کابک خبیری

مکانیزم امنیت دسته‌جمعی به‌عنوان الگویی جهت حفظ و گسترش امنیت بین‌المللی دارای الزامات و مختصاتی است که از سوی نو واقع‌گرایان به علت ماهیت آرمان‌گرایانه آن همواره مورد انتقاد بوده است از طرفی نقض این مکانیزم به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم کارکرد الگوی امنیت دسته‌جمعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در طول تاریخ، ایالات‌متحده آمریکا به ‌مثابه یک قدرت برتر همواره نقش مهمی در تضعیف و یا تقویت الگوی امنیت دسته‌جمعی داشته است. به‌طوری‌که رؤسای جمهور این کشور بعد از جنگ جهانی دوم و بر مبنای دکترین ترومن با رویکردی بین‌الملل‌گرا در قالب دکترین امنیت ملی خود توانسته‌اند نقش ویژه‌ای را برای آمریکا در ساز و کار امنیت بین‌المللی تعریف نماید. این در حالی است که چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ با سیاست خارجی که مدنظر قرار داده است، در مورد چشم‌انداز نقشی که آمریکا از سال 1945 با رویکردی بین‌الملل‌گرایانه تا پیش از ترامپ در نظام بین‌الملل ایفا نموده، تردیده ایجاد کرده است.سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، که ریشه در دیدگاه‌های ملی‌گرایانه دارد با ﺗﺄکید بر منافع ملی ایالات‌متحده و با رویکردی اقتصادمحور؛ همچنین تأثیر از برخی ویژگی‌های نهادینه شده سیاست خارجی این کشور ازجمله یکجانبه‌گرایی، خواسته یا ناخواسته منجر به تضعیف بایدها و نبایدهای امنیت دسته‌جمعی می‌شود. درنهایت تشدید این‌روند به علت افزایش میزان خودیاری دولت‌ها منجر خواهد شد تا آنارشی حاکم بر نظام بین‌الملل افزایش یابد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۲۷
اسفندیار خدایی

 دکترفرزاد رستمی، حمیدرضا کریمی

طی سال های اخیر شاهد تحولات عمده ای در منطقه خاورمیانه هستیم، که علاوه بر ابعاد بین المللی، اتحادهای منطقه ای را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا یکی از این اتحاد ها است که بر اثر تحولات جدید وجه اختلافی آن آشکار شده است. به علاوه اتهامات علیه عربستان سعودی در حوادث یازده سپتامبر 2001 متغیری با ابعاد بین المللی است که طی ماه های اخیر با بازگشایی پرونده و بررسی مجدد در کنگره آمریکا به عنوان متغیر تشدید کننده تنش بین دو کشور عمل کرده است. در این مقاله تلاش گردید این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که سیاست های ایالات متحده در قبال تحولات ذکر شده که منشا آن ها در منطقه خاورمیانه است چه تاثیری بر روابط این کشور و عربستان سعودی گذاشته است؟ فرضیه ای که در این رابطه به آزمون گذاشته شد این بوده که سیاست های ایالات متحده آمریکا در قبال تحولات و پویایی های منطقه ای و فرامنطقه ای مرتبط با خاورمیانه منجر به واگرایی در روابط عربستان و آمریکا بین سال های2016-2010شده است و جنبه های اختلاف آمیز و تنش زای آن را مشخص کرده است. روش تحقیق در این مقاله اسنادی-کتابخانه ای است. منبع

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۵۵
اسفندیار خدایی

دکتر حسین دهشیار

حزب جمهوری خواه در مسیری در حال گام برداشتن است که در تاریخ مدرن این حزب از تمامی جهات استثنایی و بی سابقه می باشد. فزون ترین گسل ها میان رهبران حزبی و روشنفکران محافظه کار با بدنه حزبی در خصوص کاندیداتوری دونالد جان ترامپ به وجود آمده است. ب وقوف به این نکته که این گسل شانس پیروزی جمهوری خواهان را در انتخابات نوامبر 2016 به شدت کاهش می دهد. دو سوی گسل تفاوت دیدگاه ها و استدلال‌ها را همچنان از اعتبار و وجاهت بهره مند می یابند. سوال اصلی این مقاله چرایی حیات یافتن این گسل بی سابقه در حزب جمهوری خواه را مورد توجه قرار می دهد. بدنه رأی دهنده حزبی با توجه به عملکرد رهبران و مقامات حزبی در واشنگتن به خصوص در دو دهه اخیر و وسعت یافتن فشارهای اقتصادی به ویژه در رابطه با گروه های فاقد تحصیلات دانشگاهی، دونالد جان ترامپ را با وجود فقدان ارزش های محافظه کاری مطلوب ترین کاندیدا برای تغییر در وضع موجود یافته است.

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۷
اسفندیار خدایی

دکنر حسن حسینی، دانشکده مطالعات جهان

Hassan Hosseini 
Assistant Professor, Department of American Studies, Faculty of World Studies, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
The relationship between ethnic and faith communities in the United States and domestic forces relating to a converging and diverging social contract on the one hand, and US foreign, security and military policies in national, regional and global contexts on the other hand, constitutes the key focus of this paper and the ongoing research upon which it is based. Theories related to American ethnicity provide the theoretical framework for the discussion. These include Assimilationism, Ethnic Pluralism and Ethnic Conflict Theory. These theories help explain the prevalent narratives and assumptions concerning Muslims in the US. Ethnic and faith communities and groups have at times played significant and important roles in American national security and foreign policy. The power and influence of some ethnic and faith communities living inside the United States in relation to national security and foreign policies is well documented. These groups are overtly and covertly lobbying for national and foreign policy goals, creating a nexus and axis between domestic and foreign and national security policies. In the 21 century and in the post 9-11 world, the US administration’s focus, lobbying and influence in ethnic and faith communities living inside the US in the service of its foreign, military and national security policies has been overlooked. Ethnic and faith communities in this new era and environment are at the center and core of this relationship. Full Text PDF 
۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۰
اسفندیار خدایی
Religious-Secular Cleavage and Political Stability in Israel
جلیل دارا و دکتر ابراهیم محسنی
Jalil Dara; Ebrahim Moslemi Arimi
Due to its artificial and unnatural structure, Israeli society has since the beginning of its establishment, been a context for the emergence of different kinds of cleavages and tensions. This state of affairs has endangered the political stability of the Israeli regime. The present research is trying to answer this question: what is the effect of religious-secular cleavages in Israel on the future of the political stability of the regime? The article hypothesizes that the religious-secular cleavage is one of the most important social cleavages in Israel and its expansion can be considered as a serious threat to the political stability of the regime. The present research indicates that there are three kinds of cleavages in Israel which constitute the most important social cleavages in society: the Arab-Jewish cleavage; the Ashkenazi-Sephardim cleavage; and the religious-secular cleavage. Although all these three cleavages affect Israel’s political stability, we concentrate on the cleavage that exist between religious and secular forces in society as one of  the most serious social cleavages in Israel. It undermines Israel's political stability in at least two ways: the cleavage undermines Israel's political legitimacy; and its shift from the social arena into the political arena transforms it into a political cleavage. Full Text
۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۱۳
اسفندیار خدایی

احسان یوسفی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط ایران با اتحادیه اروپا فراز و نشیب‌های بسیاری را تجربه کرده و به ‌واسطه تحولات سازمانی این اتحادیه، ظهور متغیرهای جدید و تحولات منطقه خاورمیانه و تأثیر آنها، کمتر پیش آمده که روابط مذکور دارای ثبات و روندی رو به گسترش در یک بازه زمانی درازمدت باشد. روند مذاکرات و دیپلماسی هسته‌­ای ایران واروپا نشان می­‌دهد که دوطرف هدف­ها و انگیزه‌های جداگانه­‌ای دارند. ایران برای خنثی­‌سازی سیاست­های خصمانه آمریکا و بهره­‌گیری از فناوری هسته‌­ای به ویژه چرخه سوخت، وارد مذاکره و چانه­‌زنی با اروپا شده است. از سوی دیگر هدف اتحادیه اروپا اقناع ایران برای چشم­‌پوشی از فناوری چرخه سوخت هسته‌­ای با دادن امتیازات تشویقی است. به عبارت دیگر، اروپا نیز مانند آمریکا خواهان توقف یکسره غنی‌­سازی اورانیوم و تولید سوخت هسته­‌ای در ایران است؛ پرونده هسته­‌ای ایران بعنوان نقطه کانونی مورد مناقشه ایران و اتحادیه اروپا قرار گرفته است تا جائیکه بر روابط سیاسی‌­شان اثرات قابل ملموسی بر جای گذاشته است. در این مقاله در جستجوی پاسخ این سوال خواهیم بود که روابط سیاسی ایران با اتحادیه اروپا در سال­های (92-88) چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است. نوع روش این پژوهش، به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه­‌ای بوده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۰۴
اسفندیار خدایی

دکتر علیرضا  ازغندی - علی­جان مرادی­جو

پژوهش حاضر ضمن تبیین گفتمان «آرمان‌گرایی واقع‌بین» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سعی در امتزاج میان اهداف آرمانی و واقعی به ‌عنوان دو عنصر تناقض نما دارد. به‌ طور مشخص مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا امکان کاربست گفتمان آرمان­گرایی واقع ‌بین به ‌عنوان چارچوب نظری برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران سازندگی وجود دارد؟ فرضیه اصلی مقاله به مناسب بودن کاربست گفتمان آرمان‌گرایی واقع ‌بین به ‌عنوان چارچوب نظری برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران سازندگی با توجه به موارد و شواهد موجود، اشاره دارد. برای این منظور از روش توصیفی‌- تحلیلی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که گفتمان آرمان­ گرایی واقع‌ بین در سیاست‌های دولت سازندگی از قبیل چند جانبه گرایی سیاسی، تنش­ زدایی و عادی ‌سازی روابط با کشورها، مصالحه گرایی و عدم تعهد اصلاح‌طلب اجرایی شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۸
اسفندیار خدایی

مائده دوست، منصور براتی

Maedeh Doust*, & Mansour Barati**
*M.A. of North American Studies- Faculty of World Studies- University of Tehran, **Ph.D. Candidate of Political thoughts - Faculty of Law and Political Science- University of Tehran,

This study focuses on Iran sanctions’ media coverage by two notable media outlets, Politico and the Hill by utilizingEntman’sFraming Theory,which highlights the role of media on how individuals and groups perceive and construct varied forms of reality that eventually ّFull Text متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۹
اسفندیار خدایی

مائده دوست؛ منصور براتی

'Maede Doust, Mansour Barati

The current study elucidates representation of Jewish identity in respect to Jewish civilization’s rise and fall, referring to mutual roles of the Philadelphia, Jerusalem on American and Jewish civilizations, also idea of people hood on representation of Jewish American is discussed. Wald’s ideas regarding rise and fall of civilization is utilized. Historical analysis of data suggests Jewish civilization is between thriving and fall, and civilizational aspects of being a Jew is confirmed in regards to changing Jewish Identity, so impressive factors of identity shaping have been drawn out. Full Text  متن کامل مقاله


۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۳
اسفندیار خدایی

حسین مرادی؛ دکتر حسین دهشیار

سیستم سیاسی حکومتی امریکا مبتنی بر سیستم تفکیک قوا بوده که با تقسیم قدرت در میان قوا و ایجاد سیستم توازن و بررسی هر قوه بر عملکرد دیگری نظارت می‌نماید. لذا به خاطر همین سیستم توازن و بررسی، دوباره در عرصه تصمیم‌گیری بخصوص تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی تداخل نقشی میان رئیس‌جمهور و کنگره وجود دارد. این تداخل نقشی در عرصه سیاست خارجی امریکا در قبال ایران نمود داشته و هر یک سعی می نمایند تا سیاستهای خود را در قبال ایران تحقق دهند. حال این تحقیق با استفاده از روش توصیفی و با مراجعه به متن قوانین تصویب شده در کنگره علیه ایران و همچنین جلسات استماع برگزار شده در ارتباط با ایران در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که کنگره چه نقشی در پیشبرد سیاستهای امریکا در مقابل ایران داشته و چگونه به دنبال ایفای این نقش می‌باشد. فرضیه این تحقیق آن است که هر زمان که کنگره وارد تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی امریکا علیه ایران شده، با تصویب قوانین باعث شده رفتار امریکا نسبت به ایران تهاجمی‌تر و با اعمال سیاست‌های سرسختانه‌تری همراه گردد. در واقع، کنگره در ارتباط با موضوع ایران تلاش کرده تا دست برتر را در تعیین سیاست خارجی امریکا نسبت به رئیس‌جمهور داشته باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۰۴
اسفندیار خدایی

علی محمدی ضیاء؛ محمد ستوده، دانشگاه باقرالعلوم قم

خاورمیانه با موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود و از سویی با برخورداری از منابع عظیم انرژِی در طول تاریخ همواره کانون توجهات قدرت های فرامنطقه ای بوده است. این عوامل باعث شده که ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ جهانی توجه خاصی به این منطقه داشته باشد و در ابعاد مختلف راهبرد نوین خود را در منطقه خاورمیانه پی گیری کند. پژوهش حاضر در پاسخ به چیستی راهبرد آمریکا در منطقه خاورمیانه بر اساس روش اسنادی و با استناد به اسناد امنیت ملی ایالات متحده، در چارچوب نظری نظم های منطقه ای، این فرضیه را ارائه می کند که راهبرد ایالات متحده از هژمونی کلاسیک به هژمونی ملایم در ایجاد نظم منطقه ای خاورمیانه تغییر کرده است. این نوشتار همچنین این یافته ها را ارائه می کند که راهبرد نوین ایالات متحده آمریکا مبتنی بر همکاری با حداقل منافع مشترک کشورهای منطقه خاورمیانه بوده و در فضای منطقه و جهان به دنبال ایجاد مشروعیت و رضایت برای اعمال قدرت خود می باشد. منبع مقاله


۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۴
اسفندیار خدایی

دکتر هادی آجیلی؛ مهدی سلامی زواره؛ مهرداد فلاحی برزکی

طرح «یک کمربند-یک جاده» که در سپتامبر سال 2013 توسط «شی‌جین‌پینگ» رئیس‌جمهور چین مطرح گردید، از دوبخش کمربند اقتصادی «جادۀ ابریشم جدید و جادۀ ابریشم دریایی» تشکیل شده است. این ایده به دنبال تسهیل و تأمین انتقال انرژی، کالا و نزدیک‌گردانیدن نقاط مختلف کرۀ خاکی به سوی کشور چین است. طرح مذکور شامل دو مسیر است: یک مسیر از سمت سواحل چین و از طریق دریای چین‌جنوبی و اقیانوس هند به اُروپا و دیگری از سواحل چین به اقیانوس آرام جنوبی. پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که «با در نظرگرفتن فرصت‌ها و چالش‌های مختلف در اجرای طرح "یک کمربند-یک جاده" این مهم چگونه برای امنیت انرژی جمهوری خلق چین سودمند خواهد بود؟» فرضیۀ پژوهش حاضر بر این مبناست که چین درنظر دارد با اجرایی‌شدن این طرح و با برقراری روابط حسنه به ویژه با کشورهای دارندۀ انرژی، ایجاد مسیرهای مختلف خشکی و دریایی و متنوع‌سازی مبادی واردات انرژی، به تأمین، تسهیل و افزایش امنیت انتقال انرژی در جهت تأمین منافع و منابع مورد نیاز آیندۀ خود بپردازد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۱
اسفندیار خدایی

دکتر فاطمه محمدی، دکتر حامد موسوی

Fatemeh Mohammadi, PhD Candidate in Anthropology, Carleton University, Canada

Hamed Mousavi, ssistant Professor, Department of Regional Studies, University of Tehran, Tehran, Iran

The paper uses the case study of the controversy regarding the construction of a mosque near the site of the 9/11 terrorist attacks in Manhattan, New York, to analyze the different theoretical approaches to the concept of solidarity. It is argued that the presence of affectional solidarity which is based on feelings of caring, friendship and love was very limited in the case under study. Instead the primary form of solidarity present in the ground zero mosque debate was conventional solidarity, which is based primarily on common interests and concerns that are established through shared traditions and values. Nevertheless, conventional solidarity uses membership within a group to advocate for solidarity. In many instances however, people in need of solidarity might fall outside of the boundaries of “we,” and as a result limiting the utility of the approach. This is why the paper advocates for a revised form of Jodi Dean’s reflective solidarity, which is based on mutual responsibility toward each other despite our differences. It is argued that in its current form this approach is a normative universal ideal which holds great potential but is unclear, underspecified and impractical. However, by injecting some “realism” into this theoretical approach, reflective solidarity is superior to affectional and conventional approaches. Full Text

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۰۸
اسفندیار خدایی

ماندانا تیشه یار؛ مجتبی تویسرکانی

برخی بازیگران بین‏المللی در سال‏های اخیر با توسل به قدرت نمادین تمثیل راه ابریشم در صدد بازسازی و بهره‏مندی از منافع آن برآمده‏اند. چین در سال 2013 ازابتکار "یک کمربند، یک راه" رونمایی کرد و ابرطرح کمربند اقتصادی راه ابریشم را ارائه نمود که مسیر اصلی آن از آسیای مرکزی می‏گذرد. پیش از آن نیز ایالات متحده در سال 2011 به‏طور رسمی، اصطلاح رمانتیک راه ابریشم را در تعیین سیاست خارجی خود در قبال آسیای مرکزی به‏کار برد. با این حال، روایت راه ابریشم ایالات متحده معانی متمایزی از روایت چینی هم‏نام آن دارد. هدف اصلی این مقاله، مقایسه گفتمان ژئوپلیتیک پشتیبان روایت‏های آمریکایی و چینی راه ابریشم نوین در آسیای مرکزی است. پرسش محوری مقاله نیز این است که روایت‎های راه ابریشم نوین آمریکا و چین در آسیای مرکزی بر مبنای کدام یک از گفتمان‏های ژئوپلیتیک شکل گرفته‏اند؟ فرضیه‏ای که مقاله در صدد آزمون آن برآمده این است که به‏رغم توسل ایالات متحده به استعاره راه ابریشم، طرح راه ابریشم نوین این کشور در آسیای مرکزی بر بازتعریف ژئوپلیتیک سلطه، یعنی بازگشت منطقه به ژئوپلیتیک استعماری گذشته بنا شده است؛ در حالی‏که طرح کمربند اقتصادی راه ابریشم چین با درس گرفتن از تاریخ، بر پندار ژئوپلیتیک انتقادی و در نظر گرفتن جمهوری‏های آسیای مرکزی به‏مثابه بازیگر و نه صرفا زمین بازی مبتنی است. یافته‏های مقاله نیز نشان‏دهنده درستی این فرضیه است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۲۲
اسفندیار خدایی

معصومه غنی لوx، فرشید جعفری پابندی

«رئالیسم» و «مکتب انگلیسی» جزو مهمترین مکاتب روابط بین‌الملل در طول تاریخ این رشته بوده و کماکان جایگاه خود را حفظ کرده اند. با توجه به نقش مکاتب در فهم پدیده‌های بین‌المللی، داشتن تصویر جامع و دقیق نسبت به این مکاتب ضروری می‌نماید. بر همین اساس در مقاله حاضر با معرفی اجمالی رئالیسم و مکتب انگلیسی، چهار مفهوم «نظام بین‌الملل»، «موازنه قوا»، «حقوق بین‌الملل» و «نهادهای بین‌المللی» با توجه به اهمیت‌شان در مطالعات روابط بین‌الملل به عنوان نمونه انتخاب شده و ضمن بررسی تعریف این دو مکتب از این چهار مفهوم، میزان تطابق آن‌ها مورد سنجش قرار گرفته است. از نتیجه این تطبیق، درجه هم‌پوشانی و سازگاری دو مکتب مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته‌های این پژوهش که روش آن توصیفی-تحلیلی-مقایسه‌ای است، نشان می‌دهد این دو مکتب، با اندک تفاوت، نگاه تقریباً مشابهی به این چهار مفهوم کلیدی در روابط بین‌الملل دارند. لذا با وجود دیدگاه رایج نسبت به مکتب انگلیسی به عنوان دیدگاهی میانه، این مکتب هم در هدف و هم در ماهیت با مکتب رئالیسم قرابت بیشتری دارد. منبع مقاله

۰ نظر ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۱۸
اسفندیار خدایی
دکتر فریبرز ارغوانی، دانشگاه شیراز
تشابه رویکردها در حوزه‌های موضوعی مختلف پیش‌نیاز اصلی حرکت کشورها به‌سوی همکاری‌های فراگیر است. هدف این مقاله بررسی ابعاد اختلاف نظر در حوزۀ حقوق بشر به‌عنوان مانع اصلی فراروی روابط و همکاری فراگیر میان چین و اروپاست. از دید این نوشتار، با آنکه ظرفیت‌های همکاری در حوزه‌های اقتصادی و دیپلماتیک فراهم بوده و اسناد راهبردی دو طرف نیز مؤید این امر است، حقوق بشر به‌عنوان یک عامل ارزشی مانع از همکاری‌های فراگیر تا مقطع کنونی شده است. بنابراین با طرح این سؤال که چرا حقوق بشر تاکنون به‌عنوان مانعی در نیل به همکاری‌های فراگیر میان بیجینگ و بروکسل عمل کرده، ادعای نوشتار بر این محور قرار می‌گیرد که دو عامل تفاوت ادراکی و نقایص نهادی در مسئلۀ حقوق بشر مانع از همکاری میان طرفین بوده است. این مقاله با بررسی ظرفیت‌های همکاری فراگیر در بخش اول، روابط چین و اروپا را در پرتو مسئلۀ حقوق بشر در بخش دوم ارزیابی می‌کند. متن کامل مقاله
۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۰۸
اسفندیار خدایی
دکتر یدالله سپهری
آمریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم به مداخله در مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران پرداخته است. یافته‌ها تحقیق نشان می‌دهد دولت آمریکا به جهت تبدیل شدن به یک هژمون برتر و ایران به دلیل موقعیت استراتژیک، منابع نفتی، بازار مصرف و همچنین کانون جریان انقلاب اسلامی در خاورمیانه، مورد توجه قرار گرفته‌اند. در دوران پهلوی، آمریکا با نفوذ در نخبگان سیاسی و ترویج فرهنگ آمریکایی و اعطای کمک‌های نظامی و اقتصادی، شرایط نفوذ و استثمار را بوجود آورد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکائیان برای سقوط انقلاب اسلامی و بازگشت به شرایط ماقبل، از سه رویکرد تهدید سخت، نیمه سخت و نرم استفاده نمودند. نوشتار حاضر به بررسی و تحلیل رفتارشناسی دولت آمریکا در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی بر اساس نظریه‌های هژمونیسم می‌پردازد. متن کامل مقاله
۰ نظر ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۰۸
اسفندیار خدایی