مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۲۱۲ مطلب با موضوع «خاورمیانه» ثبت شده است

✍ اسفندیار خدایی

🌿 تهاجم روسیه به اوکراین در میانه راه است و قضاوت درباره برندگان و بازندگان نهایی آسان نیست. چین، ایران و عربستان قاعدتاً برندگان این بحران خواهند بود. انتظار می‌رود آمریکا نیز در مجموع در لیست برندگان قرار بگیرد. اما نتیجه هرچه باشد، اوکراین و اروپا قاعدتاً بازندگان این بحران خواهند بود. بحث برانگیزترین پیش‌بینی، برنده یا بازنده بودن روسیه است که در پایان نوشتار بحث خواهم کرد و و بر این باورم که در لیست بازندگان جای خواهد گرفت.

1⃣ *چین، برنده بزرگ* 
چین قطعاً بزرگترین برنده بحران اوکراین خواهد بود. بزرگترین تهدید برای چین، تمرکز آمریکا، اروپا و متحدان آسیایی آنها بر مهار رشد اقتصادی و محدودسازی نفوذ سیاسی و اقتصادی چین در کشورهای مختلف است. گرفتاری آمریکا و اروپا در باتلاقهایی همچون جنگ با تروریسم، بحران کرونا و اینک جنگ اوکراین و روسیه، فرصت ادامه رشد روزافزون و گسترش حضور و نفوذ چین بر بازارهای مناطق مختلف جهان را فراهم ساخته است و مهار اژدهای زرد را دشوارتر ساخته است. روسیه با حمله به اوکراین، خدمتی بی‌نظیر به چین کرده است و هر چه این بحران به درازا بکشد، چینی ها خوشحال‌تر خواهند شد.

2⃣ *ایران و عربستان، برنده*
جمهوری اسلامی ایران قاعدتاً یکی از برندگان قطعی این بحران محسوب می‌شود. چون اولاً با طغیان روسیه، کشورمان موقتاً از اولویت آمریکا و غرب خارج می شود و اگر مسئولان اراده کنند، گرفتن امتیازات از آمریکا و اروپا در شرایط کنونی آسانتر خواهد بود و به ثمر رساندن برجام و کاهش تحریمها امکان پذیر می شود. ثانیاً با بحران اوکراین و اختلال در جریان انرژی روسیه و تحریمهای بانکی و اقتصادی احتمالی اروپا و آمریکا علیه مسکو، قیمت نفت و گاز به شدت افزایش خواهد یافت و اقتصادهای بزرگ دنیا متوجه منابع نفت و گاز ایران بعنوان ظرفیتی آماده برای جبران کمبود انرژِی در بازار خواهند شد. افزایش قیمت انرژی برای عربستان و سایر کشورهای صادرکننده نفت نیز فرصت گرانبهایی است. آنها نیز تلاش خواهند کرد جای روسیه را بگیرند.

3⃣ *آمریکا، احتمالاً برنده* 
تهاجم روسیه به اوکراین، موجب تحقیر آمریکا و متحدانش شد. اما تحقیر، احساسی گذرا است و آنچه مهمتر است، نتایج اقتصادی و سیاسی در درازمدت است. اشغال اوکراین توسط روسیه طولانی نخواهد بود و هرگونه انتخابات یا سیستم سیاسی در اوکراین در نهایت به اخراج روسیه خواهد انجامد. پوتین این را می داند و به دنبال اشغال طولانی مدت اوکراین نیست و پس از استقلال دو استان روس تبار و احتمالاً الحاق آنها به روسیه، عقب نشینی خواهد کرد. منافع آمریکا از اینجا شروع خواهد شد: اولاً اتحادیه اروپا بیش ازگذشته به آمریکا وابسته تر خواهد شد و فکر رقابت و تقابل با آمریکا را کنار می گذارد؛ ثانیاً روسیه با توجه به تحریمهای آمریکا و غرب، تضعیف خواهد شد و اقتصاد ضعیف روسیه موجب می شود مسکو از رقابت استراتژیک با آمریکا را باز بماند. ثالثاً با تضعیف روسیه، امکان پیوستن برخی جمهوری ها و کشورهای اروپایی به ناتو ممکن می شود. آمریکا بعنوان بزرگترین تولید کننده نفت و گاز، از تحریم روسیه چندان زیان نخواهد دید. مهمترین خسارت آمریکا از این بحران، به حاشیه رفتن سیاست کلان مهار چین یعنی قدرتمندترین رقیب استراتژیک آمریکا خواهد بود

 

4⃣ *اروپا، بازنده بزرگ* 
اروپا از طرفی نیازمند نفت و گاز روسیه است و از طرف دیگر امنیت خود را به شدت در معرض خطر از جانب روسیه می بیند. برای فرار از روسیه باید به دامان آمریکا پناه ببرد و بیش از گذشته به واشنگتن وابسته شود. افزایش قیمت نفت و گاز موجب گرانی کالاها در اروپا می شود، تحقیر، ناامنی، عوارض جنگ . جا ماندن از قافله چین، آمریکا و آسیا موجب می شود اروپا بازنده این جدال باشد. هیچ چشم اندازی برای برنده خواندن اتحادیه اروپا وجود ندارد. انگلستان که از اتحادیه جدا شده، کمترین آسیب را می‌بیند، و آلمان که رهبر اقتصادی این اتحادیه است و سخت وابسته به گاز روسیه است هم از جانب روسیه و هم از جانب آمریکا (برای پیوستن به تحریمها) تحت فشار و تحقیر بیشتر خواهد بود.

5⃣ *اوکراین، بازنده اصلی* 
شواهد جدی از مقاومت اوکراین وجود ندارد و ارتش روسیه تا پشت دروازه‌های پایتخت رسیده است. انتظار می‌رود سرنوشتی همانند جزیره کریمه در انتظار دو ایالت روس‌تبار اوکراین باشد. نابودی زیرساختهای نظامی و ارتباطی فقط بخشی از خسارتهای این کشور جنگ زده است. فرار سرمایه ها و رکود اقتصادی، پس از جنگ، از عوارض اشغال این کشور است. حتی اگر روسیه بدون نیل به اهداف مورد نظر در دو استان روس تبار شکست بخورد و عقب‌نشینی کند، در دراز مدت، ادعای روسیه بر این دو استان و اختلافات داخلی با روس تبارها و بی اعتمادی از عوارض این مداخله نظامی خواهد بود.

6⃣ *روسیه، بازنده* 
قضاوت درباره برنده یا بازنده نهایی بودن روسیه در این جنگ آسان نیست. اما احتمال بازنده بودن خیلی بیشتر است. سرزمین پهناور روسیه نیازی به دو استان کوچک اوکراین ندارد و در صورت موفقیت در الحاق به این کشور، فتح بزرگی محسوب نمی شود. بعید است هدف روسیه تحقیر آمریکا و اروپا هم باشد. بهترین چشم‌انداز برای روسیه فقط در کوتاه‌مدت قابل تصور است. اگر هدف روسیه جلوگیری از گسترش ناتو باشد، اتفاقاً با حمله نظامی امروز به اروپا، سایر جمهوری های سابق و کشورهای اروپایی با عزم بیشتری به دنبال عضویت ناتو خواهند رفت و این پیمان نظامی قدیمی و مرده که در برابر تروریسم و کرونا و بسیاری بحرانهای دیگر بلااستفاده مانده است، بار دیگر با این تهاجم نظامی، زنده می‌شود. اما حکایت تحریمهای اقتصادی و بانکی آمریکا و غرب، در درازمدت موجب تضعیف روسیه و به خطر افتادن حکومت پوتین و حتی کنترل سایر جمهوری‌ها و هموار شدن مسیر گسترش ناتو خواهد شد.

t.me/EsfandiarKhodaee

۰ نظر ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۰۶
اسفندیار خدایی

 دکتر اسفندیار خدایی

🌿 یک روز ترامپ گفت: «عربستان گاو شیرده آمریکاست» ما هم باور کردیم و با شور و ذوق و آب و تاب، همین را در رسانه ها بوق و کرنا کردیم. مگر بر روی این کره خاکی، منبعی مطمئن تر از ترامپ وجود دارد؟! اصطلاح گاو شیرده ترامپ فقط بخشی از واقعیت روابط آمریکا و عربستان را بازگو می کند. قطعاً آمریکا در روابط با عربستان منافعی دارد. اما شواهد فراوانی هست که نشان می دهد در بیشتر موارد این آمریکاست که همچون گاو به عربستان شیر می دهد. آمریکا در تمام مسائل خاورمیانه تا آنجا به همکاری عربستان وابسته است که بدون هماهنگی با ریاض هیچکدام از سیاستهای واشنگتن پیش نمی رود مگر آنکه منافع عربستان تامین شود.

🌿 اگر ترامپ عربستان را گاو شیرده می نامد، عربستان هم می تواند ادعا کند که این آمریکاست که مزدور اجیر شده عربستان است و پول می گیرد تا از منافع عربستان دفاع کند و دمار از دماغ دشمنان عربستان درآورد. لکن سیاستمداران عربستان آنقدر عاقل هستند که با چنان کلماتی آمریکا را آزرده خاطر نکنند و خود را از بهترین منبع شیر دنیا محروم کنند. سخنگوی دولت عربستان در پاسخ به انتقادات ترامپ از عربستان، مودبانه پاسخ داد که آمریکا اگر کاری برای عربستان انجام می دهد، پول آن را هم گرفته است و منتی نیست. خدمات حیرت آور آمریکا به عربستان موجب اعتراض رسانه های دموکراتها و جمهوری خواهان آمریکا نیز شده است. برخی از این خدمات:

۰ نظر ۲۷ مهر ۰۰ ، ۲۳:۰۴
اسفندیار خدایی

✍ هنری کیسینجر 
وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا
🔦ترجمه:علی آزادی 🔦منبع:اکونومیست

تصرف افغانستان توسط طالبان نگرانی اضطراری را نسبت به خروج ده ها هزار آمریکایی، متحدین و افغان های سرگردان در سراسر این کشور برمی انگیزد. با این حال نگرانی اساسی‌تر این است که چگونه آمریکا با وجود هشدارهای فراوان و بدون مشورت با متحدان یا افرادی که مستقیماً در دو دهه گذشته فداکارانه در این عملیات دخیل بوده‌اند، تصمیم به عقب‌نشینی گرفت و چرا چالش اساسی در افغانستان به شکل یک انتخاب ناگزیر میان «کنترل کامل افغانستان» یا «عقب‌نشینی کامل از آن» تفهیم و به مردم ارائه شد.
یک مسئله اساسی، طی چندیدن نسل، تلاش های آمریکا در عملیات ضدشورش (اقدام نظامی یا سیاسی با هدف شکست نیروهای طغیانگر نامنظم) را از ویتنام تا عراق درگیر خود کرده است. زمانی که ایالات متحده جان نظامیان و اعتبار خود را به خطر انداخته و سایر کشورها را هم درگیر می کند، این کار باید بر اساس ترکیبی از اهداف استراتژیک و سیاسی انجام شود؛ به معنای ارائه اهداف راهبردی در جهت روشن کردن آنچه ما برای آن مبارزه می کنیم و اهداف سیاسی

۰ نظر ۰۸ شهریور ۰۰ ، ۱۹:۰۳
اسفندیار خدایی

 پروفسور فرانسیس فوکویاما 

رئیس گروه توسعهٔ اقتصادی بین‌المللی دانشگاه جانز هاپکینز

ترجمه:علی آزادی

منبع:اکونومیست

🌿این هفته تصاویر هولناک افغان‌های مأیوس که سعی داشتند پس از سقوط دولت مورد حمایت ایالات متحده از کابل خارج شوند، به موازات روی‌گردانی آمریکا از جهان، نقطه عطفی بزرگ در تاریخ جهان ایجاد کرد. حقیقت امر این است که پایان دوران آمریکا خیلی زودتر فرا رسیده بود. ریشه‌های دیرپای ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی هستند تا بین المللی. این کشور سال‌ها یک قدرت بزرگ باقی خواهد ماند، اما میزان تأثیرگذاری آن بستگی به توانایی آن در رفع مشکلات داخلی دارد و نه سیاست خارجی آن.

دوره اوج هژمونی آمریکا کمتر از 20 سال از سقوط دیوار برلین در سال 1989 تا بحران مالی در سال 2009-2007 ادامه داشت. این کشور در آن زمان در بسیاری از حوزه های قدرت -نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی - غالب بود. اوج کبر و غرور آمریکایی حمله به عراق در سال 2003 بود ، زمانی که امیدوار بود بتواند نه تنها افغانستان (با حمله دو سال قبل) و عراق ، بلکه کل خاورمیانه را بازآفرینی کند.

 

🌿این کشور تأثیر قدرت نظامی برای ایجاد تغییرات اساسی سیاسی را بیش از حد ارزیابی کرد، حتی در حالی که تأثیر مدل اقتصادی بازار آزاد خود بر منابع مالی جهانی را کمتر تخمین زده بود. آمریکا این دهه با سربازانی درگیر دو جنگ داخلی و یک بحران مالی بین المللی که بر نابرابری های عظیمی که جهانی شدن به رهبری آمریکا به ارمغان آورده بود، پایان یافت.میزان تک قطبی بودن در این دوره در تاریخ نسبتاً نادر بوده است و از آن زمان جهان در حال بازگشت به حالت عادی چند قطبی است و چین، روسیه، هند، اروپا و دیگر مراکز نسبت به آمریکا قدرت یافته اند. تأثیر نهایی افغانستان بر ژئوپلیتیک کلی احتمالاً اندک خواهد بود. آمریکا با عقب نشینی از ویتنام در سال 1975 از شکست تحقیر آمیز جان سالم به در برد ، اما به سرعت تسلط خود را در عرض بیش از یک دهه به دست آورد و امروز با ویتنام همکاری می کند تا توسعه طلبی چین را مهار کند. آمریکا هنوز دارای مزایای اقتصادی و فرهنگی بسیاری است که تعداد کمی از کشورهای دیگر می توانند با آن برابری

۰ نظر ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۲۲:۳۱
اسفندیار خدایی

روابط دو کشور همسایه افغانستان و پاکستان از همان ابتدا دچار تنش بوده و عمدتا پاکستان در پی اعمال نفوذ در افغانستان بوده است. مثلا در دوره جهاد مردم افغانستان علیه شوروی سابق، پاکستان از برخی گروه های مجاهدین حمایت به عمل آورد. و سپس دوران طلایی اعمال نفوذ این کشور بر افغانستان دوره امارت طالبانی 

پاکستان کشوری است که در جنوب شرق آسیا موقعیت دارد و از قسمت شرق با هند و از شمال و شمال غرب با افغانستان ارتباط دارد و دارای حدود ۲۶۷۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان است. از لحاظ بزرگی نیروهای مسلح در رده ۱۴ جهان قرار دارد و تنها کشور اسلامی است که دارنده تسلیحات هسته ای است. پاکستان بعد از استقلالش از هند در سال ۱۹۴۷ همواره موجودیتی تهدیدزا برای همسایگانش بوده است.

روابط دو کشور همسایه افغانستان و پاکستان از همان ابتدا دچار تنش بوده و عمدتا پاکستان در پی اعمال نفوذ در افغانستان بوده است. مثلا در دوره جهاد مردم افغانستان علیه شوروی سابق، پاکستان از برخی گروه های مجاهدین حمایت به عمل آورد. و سپس دوران طلایی اعمال نفوذ این کشور بر افغانستان دوره امارت طالبانی بود.

محور اصلی سیاست پاکستان از زمان استقلال تا هنوز مساله، امنیت بوده است. و در این خصوص دو موضوع با اهمیت برای آنها مطرح است؛ یکی معضل کشمیر با هند، و دیگری خط دیورند با افغانستان است. این خط مرزی برای پاکستان اگرچه تا اندازه ای اهمیت خود را از دست داده، اما اسلام آباد پس سقوط طالبان در ۲۰۰۱ با هدف جلوگیری از سقوط مهره های خود در افغانستان به اشکال مختلف از گروه های افراطی و طالبان حمایت کرده است.

خط مرزی دیورند به طول ۲۴۳۰ کیلومتر باعث جدایی پشتون های غرب (مستقر در پاکستان) و پشتون های شرق (ساکن افغانستان) شده است. علاوه بر این مساله کشمیر هم برای پاکستان مهم و استراتیژیک است. استقلال بنگلادش در سال ۱۹۷۱ اسلام آباد را نسبت به پشتونستان مضطرب ساخته است. زیرا صحنه سیاسی پاکستان از زمان استقلال تا امروز، با رقابت دایمی میان اقوام ساکن در آن کشور از جمله پنجابی ها، سندی ها، بلوچ ها و پشتون ها برای کسب قدرت بوده است. لذا احتمال اینکه پشتون ها هم مسیر بنگلادش را طی کنند و از این کشور جدا بشوند وجود دارد – کمااینکه این ادعای استقلال طلبی بارها مطرح شده و هر باری هم سرکوب شده است. و لذا این مساله همواره موجبات نگرانی دولت پاکستان را فراهم کرده است. زیرا آینده و قلمرو سرزمینی این کشور را با سرنوشت نامعلومی روبه رو می سازد. بنابراین با توجه به این مسایل که به عنوان مسایل  امنیت ملی پاکستان یاد می شود، بنظر می رسد تلاش این کشور برای حمایت از طالبان و نوطالبان و افراطیت در واقع تلاش برای حفظ وضع موجود به سود اسلام آباد باشد.

۰ نظر ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۷:۳۱
اسفندیار خدایی

✍ پیتر بینارت، استاد یهودی دانشگاه شهر نیویورک
🔹نیویورک تایمز 

سیاستمداران آمریکایی اغلب هشدار می‌دهند که اگر ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، بحران هسته‌ای را در سراسر خاورمیانه به وجود خواهد آورد. سناتور باب منندز، رئیس کنونی کمیته روابط خارجی سنا در مارس ۲۰۲۰ پیش بینی کرده بود که اگر به ایران اجازه دهیم که به بمب هسته‌ای دست پیدا کند، با خطر یک رقابت تسلیحاتی خطرناک در این منطقه مواجه می‌شویم. جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبه‌ای در دسامبر سال گذشته هشدار داده بود که اگر ایران تسلیحات اتمی بخواهد، عربستان سعودی، ترکیه و مصر نیز چنین چیزی خواهند خواست و آخرین چیزی که در این منطقه از جهان نیاز داریم، افزایش توان هسته‌ای است.

چنین اظهاراتی آنقدر آشنا هستند که نمی‌توان به راحتی از تزویر آنها غافل شد. سیاستمداران آمریکایی در هشدار دادن نسبت به اینکه ایران ممکن است خاورمیانه را به یک منطقه هسته‌ای تبدیل کند، اشاره می‌کنند که این منطقه عاری از تسلیحات اتمی است. اما این طور نیست. اسرائیل همین الان هم تسلیحات اتمی دارد. شما این موضوع را هرگز از زبان رهبران آمریکایی که نیم قرن اخیر را صرف وانمود کردن به بی‌خبری و بی‌اطلاعی کرده‌اند، نخواهید شنید. این فریب تعهد فرضی آمریکا به منع گسترش تسلیحات اتمی را زیر پا می‌گذارد و این مذاکرات آمریکا دخصوص ایران را مخدوش می‌کند. اکنون زمان آن فرا رسیده که دولت بایدن حقیقت را بیان

۰ نظر ۲۳ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۱
اسفندیار خدایی

نیویورک‌تایمز، ترجمه: محمد حسین باقیدنیای‌اقتصاد

 متعجب نشدم از اینکه جو بایدن در نهایت فرمان خروج از افغانستان را صادر کرد. به سال ۲۰۰۲ باز می‌گردم. در آن سال این امیدی معقول بود که حمله ما به افغانستان برای سرنگونی اسامه بن لادن و متحدان طالبانی‌اش می‌توانست به‌گونه‌ای بسط یابد که این کشور به جایی باثبات، امن، متساهل و شایسته برای شهروندانش تبدیل شود و اینکه دیگر میزبان گروه‌های جهادی نباشد. اما منطقی هم بود که از همان ابتدا بترسیم که تلاش برای پیوند زدن فرهنگ سیاسی غرب با یک فرهنگ به شدت قبیله‌ای، مردمحور و بنیادگرایانه مانند افغانستان کاری عبث است به‌ویژه هنگامی که دریابیم که کشور همسایه یعنی پاکستان چشم دیدن موفقیت ما را نداشت؛ چراکه حضور ما می‌توانست افغانستان را از مدار فرهنگی و ژئوپلیتیک پاکستان دور کند. توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز، در یادداشت ۱۸ آوریل خود در این زمینه نوشت، بایدن از همان ابتدا میان آن بیم و امیدها گیر افتاده بود.

 

توماس فریدمن : من به این دلیل می‌دانم که در اولین دیدار بایدن در اوایل ژانویه 2002 به افغانستان پساجنگ همراهش بودم. این دیدار تنها چند هفته پس از آن بود که جنگ فروکش کرده و طالبان از کابل بیرون رانده شده بود.  بایدن، در زمانی که رئیس کمیته روابط خارجی سنا بود، مرا دعوت کرده بود تا با او همراه شوم. من خاطراتم را در دفترچه‌ای در ماه‌های پس از 11 سپتامبر می‌نوشتم، از جمله خاطرات آن سفر و تمام اینها را در سال 2002 همراه با مجموعه‌ای از یادداشت‌هایم در آن زمان در کتابی با عنوان «طول و عرض جغرافیایی: کاوش جهان پس از 11 سپتامبر» منتشر کردم. آنها افکار من بودند نه بایدن اما ما یک چیز را می‌دیدیم و در بسیاری از برداشت‌ها و احساسات اولیه شریک بودیم؛ برداشت‌ها و احساساتی که از بسیاری جهات امروز هم ادامه دارد. شروع خاطراتم چنین بود:«ما به اسلام آباد پرواز کردیم، سپس با پرواز سازمان ملل به پایگاه هوایی بگرام در 50 مایلی کابل رفتیم. جو [بایدن] در سفارت تازه بازگشایی شده آمریکا ماند که در آن نه توالتی بود و نه آبی و من در خانه‌ای اسکان گرفتم که نیویورک تایمز برایم اجاره کرده بود. این خانه فقط لوله کشی نسبتا بهتری داشت اما یک گروه از رانندگان افغان و آشپزها شومینه را روشن نگه می‌داشتند، عدس پلو درست می‌کردند و نان گرم افغانی روی میز یا سر سفره می‌گذاشتند. اولین احساسم از کابل؟ اینجا شرقِ بدوی بود».  در ستونی که هفته گذشته منتشر کردم نوشتم:«ما باید ملت سازی را در فضا و روی کره ماه انجام دهیم. در اینجا صحنه‌های عجیب و غریبی می‌بینید: یک الاغ سفید درست در پشت سر خودروی ما در خیابان یورتمه‌کنان می‌دوید؛ مردی با یک پا دوچرخه سواری می‌کرد؛ مردم ماشین خود را با آب جوی‌های کثیف و توالت‌های عمومی می‌شستند... دولت مرکزی آنقدر شکننده و ضعیف است که پولی برای اداره امور ندارد و حتی از توان پرداخت حقوق کارکنان خود نیز عاجز است».

۱ نظر ۲۲ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۳۳
اسفندیار خدایی

مارک کاتز
نشنال اینترست

در پایان دوره دو قطبی جنگ سرد که در آن دشمنی بین آمریکا و اتحاد شوروی غالب بود، مردم زیادی یا امیدوار و یا نگران بودند که یک جهان تک قطبی جدید تحت تسلط آمریکا تشکیل شده است. از ابتدای قرن بیست و یکم با این حال قابلیت آمریکا برای عمل به عنوان یک قطب واحد از سوی چند فاکتور به چالش کشیده شد.

این فاکتورها عبارتند از :

- قابلیت آمریکا در غلبه یافتن در مداخلات نظامی گسترده و طولانی مدتش در افغانستان و عراق.

- پاسخ غیرموثر آمریکا به تصرف خاک گرجستان در سال ۲۰۰۸ و تصرف خاک اوکراین در سال ۲۰۱۴ از سوی روسیه.

- واگذاری ابتکار عمل از سوی آمریکا به دیگر قدرتهای خارجی (روسیه، ایران و/یا ترکیه) در نزاعهای مداوم پسا ۲۰۱۱ در سوریه، لیبی و یمن.

- ناتوانی آمریکا در پیش گیری از ظهور یک چین هر چه قدرتمندتر و ادعاهای دریایی گسترده جسورانه آن در دریای چین جنوبی و دریای چین شرقی و همچنین افزایش نفوذ پکن در سطح جهانی با ابتکار عمل کمربند و جاده.

- تلاشهای ناموفق واشنگتن برای نزدیکی به دشمنان آمریکا (همانطور که دونالد ترامپ به طور خاص در قبال کره شمالی و حتی ایران تلاش کرد)

- تلاشهای ناموفق واشنگتن برای برحذر داشتن همپیمانان آمریکا از همکاری با آن دشمنها

- برنامه خروج نظامی آمریکا در سال ۲۰۲۱ از افغانستان و همچنین این اعلامیه که آمریکا به نقش رزمی خود در عراق تا پایان ۲۰۲۱ پایان می دهد جدیدترین نشانه ها از این است که جهان تک قطبی تحت تسلط آمریکا (چنانچه واقعا تا کنون وجود داشته) رو به پایان است.

۰ نظر ۱۸ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۵
اسفندیار خدایی

پیامدهای سقوط أفغانستان و سیطره طالبان بر آن برای آسیای مرکزی، خاورمیانه، چین و روسیه

✍دجومارت اوتوربایف، نخست وزیر اسبق قرقیزستان (۲۰۱۵-۲۰۱۴)

🗞پراجکت سیندیکیت

در روز دوم جولای سال جاری میلادی، ارتش آمریکا، کنترل پایگاه هوایی بگرام را به ارتش و دولت افغانستان واگذار کرد. در شرایط فعلی، نیرو‌های آمریکایی و متحدان آن‌ها در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، در حال ترک افغانستان هستند و به نظر می‌رسد که خیلی زودتر از ضرب الاجل تعیین شده (۱۱ سپتامبر سال جاری میلادی) جهت خروج کلیه نیرو‌های خارجی از افغانستان، این کشور را ترک خواهند کرد.

بر اساس یافته‌های جدید یک اثر پژوهشی که توسط محققان "دانشگاه براون" انجام شده، حضور آمریکا به مدت بیش از دو دهه در افغانستان، مبلغی بالغ بر ۲.۳ تریلیون دلار هزینه برای آن به دنبال داشته است. در شرایط کنونی همسایگان افغانستان نظیر پاکستان، ایران، چین، هند و دیگر کشور‌های آسیای مرکزی، در حال ارزیابی این نکته هستند که حفظ امنیت و ثبات، آن هم در شرایطی که طالبان در حال قدرت گیری مجدد در افغانستان است، تا چه میزان برای آن‌ها هزینه به دنبال خواهد داشت و آن‌ها باید چه بهایی را در این مسیر بپردازند (پس از خروج آمریکا و ناتو از أفغانستان.)

در اواخر ماه ژوئن سال جاری میلادی، جامعه اطلاعاتی آمریکا در یک برآورد اطلاعاتی اعلام کرد که شش ماه پس از خروج نیرو‌های آمریکایی و ناتو از افغانستان، احتمال می‌رود که دولت افغانستان سقوط کند. این جمع بندیِ جامعه اطلاعاتی آمریکا قویا در نقطه مقابل تحلیل‌های خوش بینانه‌ای بود که دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا، پیشتر در مورد تبعات خروج آمریکا از افغانستان ارائه کرده بودند. در شرایط فعلی، طالبان توانسته بر بخش‌های قابل توجهی از شمال افغانستان تسلط یابد و شهر‌های بزرگ افغانستان نظیر "قندهار" را نیز به کنترل خود درآورد. نیرو‌های امنیتی افغانستان نیز اغلب بدون درگیری‌های قابل توجهِ نظامی، تسلیمِ پیشروی‌های طالبان شده اند.

بر اساس برخی ارزیابی‌های بین المللی (مخصوصا ارزیابی‌هایی که از سوی "تیم نظارت و رصدِ تحریم‌های افغانستان در سازمان ملل متحد" ارائه شده است)، گروه طالبان در شرایط کنونی بیش از ۷۰ درصد از قلمرو افغانستان (خارج از مناطق شهری این کشور) را در کنترل خود دارد. این گروه همچنین بر بیش از نیمی از مراکز دولتیِ منطقه‌ای افغانستان نیز کنترل مستقیم دارد.

۰ نظر ۲۳ تیر ۰۰ ، ۱۰:۴۲
اسفندیار خدایی

🌎 رها کردن افغانستان در نقطه ۲۰ سال پیش، شکست فاجعه‌باری برای آمریکاست و تبعاتِ ناگواری برای افغانستان دارد

✍ اکونومیست 

🌿 در اوایل ماه جولای سال جاری میلادی، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به خبرنگارانی که از وی در مورد عقب نشینیِ قریب الوقوع نیرو‌های آمریکایی از افغانستان سوال می‌پرسیدند گفت: «من می‌خواهم در مورد چیز‌های خوب و بهتر صحبت کنم.» در آن زمان این انتظار وجود داشت که در هفته‌های آتی، به نحو قابل توجهی نیرو‌های آمریکایی از افغانستان خارج شوند. چندان تعجب برانگیز نبود که بایدن در آن زمان می‌خواست تا بحث را عوض کند و جواب خبرنگاران را ندهد: آمریکا برای بیش از دو دهه در افغانستان جنگیده است. این کشور بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه کرده و در این دوران، هزاران نیروی آمریکایی و همچنین ده‌ها هزار نفر از مردم افغانستان نیز جان خود را از دست داده اند (چه نظامیان و چه غیرنظامیانِ افغان). با این حال، اکنون دولت آمریکا پایانی را بر ماجراجویی خود قرار داده و عملا هیچ دستاورد روشن و قابل توجهی نیز برای قرار دادن آن در پیش چشمِ افکار عمومی، از حضور بیست ساله خود در افغانستان ندارد.

 

🌿 درست است که گروه تروریستی القاعده که متهم اصلی در جریان حملات یازدهم سپتامبر به آمریکا بود، دیگر قدرت چندانی در افغانستان ندارد (اگرچه که این گروه به طور کامل از صحنه افغانستان محو نشده است). با این حال، دیگر گروه‌های افراط گرایِ ضدآمریکایی نظیر شاخه افغانستانِ گروه داعش، در این کشور به نحو فعالی در حال کنش ورزی و قدرت گرفتن هستند....

۳ نظر ۲۱ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۴
اسفندیار خدایی

✍ مارک گرین
🔹نشنال اینترست 

🌿 بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی که کنت والتز شاید برجسته‌ترین آن‌ها باشد معتقد‌اند یک ساختار جهانی دو قطبی امن تر است، اما واقعیت این است که این ساختار دو قطبی قبل از صلح وستفالن خود منشا جنگ‌های بزرگ بوده است. شاید به همین دلیل است که ریچارد هاس نظری مخاف نظر والتز دارد و معتقد است صلح واقعی در ساختار چند قطبی محقق می‌شود.

🌿 والتز اظهار داشت که خود جنگ سرد اثبات ثبات در جهان دو قطبی بود. با این حال، جنگ سرد چندان هم سرد نبود. تنها در جنگ کره بیش از سه میلیون نفر جان خود را از دست دادند، جنگی که به وضوح بخشی از مبارزه شرق و غرب در راستای جنگ سرد بود....

۰ نظر ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۰
اسفندیار خدایی

 محمد جعفری

🌿 نظارت استصوابی قدرتی افسانه‌­ای در اختیار طبقه حاکم قرار می­دهد تا با سلیقه خود و معیارهای کلی و تعریف نشده، کاندیداهای ریاست‌­جمهوری، خبرگان و مجلس را تعیین کنند. این قدرت استثنایی به مرور زمان موجب شده که قدرت و ثروت در دست افراد خاصی متمرکز شود. در طول تاریخ همواره بین قدرت و ثروت رابطه مستقیمی وجود داشته است. اگر کسی ثروت داشته باشد اما قدرت نداشته باشد، نمیتواند از ثروت خود پاسداری کند. مسئولان نظام که زمانی در محله­‌های فقیرنشین جنوب شهر ساکن بودند به برکت قدرت سیاسی، اکنون در کاخ­های مجلل در بالاترین نقاط شهر زندگی می­کنند و بزرگترین بانکها و بنیادهای اقتصادی و مالی را کنترل می­کنند و فرزندان ایشان در خارج کشور مشغول کسب فضائل معنوی وفرائض مقدس علمی و فرهنگی و به ذکر و عبادت خدا مشغولند! این نتیجه فساد فردی نیست. بلکه معلول فساد ساختاری و تجمع ثروت و قدرت در دست گروه حاکم با پشتوانه ساختاری نظارت استصوابی است. رسالت شورای محترم نگهبان، نظارت بر سلامت انتخابات و جلوگیری از رخنه افراد فاسد و نفوذی­ها در لایه‌­های مدیریت نظام است تا انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان نیفتد. اما نظارت استصوابی با معیارهای کلی و تعریف­‌نشده موجب تمرکز ثروت و قدرت شده است و شورای نگهبان را از رسالت واقعی خود دور و در خدمت طبقه حاکم قرار میدهد.

🔹نظارت استصوابی اصولگرایان را فاسد می­کند

🌿 در نظامهای مردمسالار، وقتی که یک حزب در انتخابات شکست می­خورد، تلاش ‌میکند خود را به مردم نزدیکتر کند تا بار دیگر به قدرت باز گردد. اصولاً کار احزاب سیاسی این است که خواسته های مردم را کشف کنند و برنامه متناسبی ارائه کنند که مورد پسند و رضایت قرار گیرد. لذا احزاب بطور مداوم برنامه‌­ها و شعارهای خود را اصلاح می ­کنند تا مبادا عرصه را به رقیب واگذارند. اما اصولگرایان ایران علاوه بر کنترل نهادهای غیر انتخابی، می‌­توانند با استفاده از دوپینگ نظارت استصوابی، ارنج تیم مقابل را طوری بچینند که در همواره خودشان برنده انتخابات باشند و رقیب را از صحنه خارج سازند. لذا نیازی به تغییر خود نمی‌بینند، حتی در صورت شکست در مقابل رقیب فرضی که تحت کنترل و عروسک خودشان است، طلبکار هم می­شوند و مردم را مقصر می­خوانند زیرا به اصولگرایان رای نداده­‌اند، لذا این مردم هستند که باید تغییر کنند نه اصولگرایان.

🌿ساختار نظارت استصوابی در طولانی مدت موجب می­گردد که اصولگرایان فاسد شوند و هرگز متوجه نقاط ضعف خود نشوند و در صدد رفع آنها بر نیایند و مثلاً با شعارهای دهه شصت به دنبال جذب مردم در دهه نود باشند. این وضعیت موجب چرخه باطل قدرت می­شود و در نهایت به بن­‌بست سیاسی منجر میشود تا مردمی که از اصولگرایان دوپینگی و اصلاح­‌طلبان قلابی برای تغییرات واقعی نومید شده‌­اند به ضد انقلاب خارج از کشور و امثال ترامپ و بن‌­سلمان و نتانیاهو چشم دوزند و زمینه برای نفوذ فراهم شود. اما اگر انتخابات واقعی آزاد برگزار شود، اصولگرایان حتی در صورت شکست، با برنامه و شعارهای مناسبتر، خود را به مردم نزدیکتر می­‌کنند و زمینه پیروزی در دور بعدی را فراهم می­کنند. تجربه انتخاباتهای آزاد در کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، عراق، ترکیه و مصر نشان می­دهد که اسلامگرایان اصولگرا معمولاً بازنده میدان نمی­شوند زیرا احزاب رقیب ایشان غالباً ساختار منسجمی ندارند و اختلافات آنها بسیار بیشتر از مذهبی‌­هاست.

🔹نظارت استصوابی اصلاح­‌طلبان را قلابی میکند

🌿 نظارت استصوابی این فرصت را به جناح حاکم ­میدهد که ترکیب تیم رقیب یعنی اصلاح‌­طلبان را نیز بچینند، و مهره­‌های قوی و جدی را که قدرت آنان را به خطر می‌اندازد را حذف مهره‌­های بی­‌خطر و حرف­‌شنو را تایید صلاحیت کنند تا مردمی که از اصولگرایان خسته شده‌­اند فریب شعارهای اصلاح­‌طلبان قلابی را بخورند. آنها نیز بجای حرکت به سمت اصلاحات ساختاری واقعی به شعارهای عوام­‌پسند سطحی بسنده کنند و بدنبال کسب رضایت ارباب تایید صلاحیت برای دور بعدی باشند نه خواسته های واقعی مردم. به تدریج مردم از آنها نومید، به ماهیت قلابی­‌شان پی می­برند و دست از حمایتشان می­‌کشند. 

🌿 اما برخلاف تصور کارگردانان حاکم، مردم دلزده از اصلاحات، همواره به سمت اصولگرایان رو نمی‌­آورند زیرا به مرور زمان متوجه ساختار این چرخه باطل قدرت می‌­شوند. لذا این مردم یا به خیل جمعیت منفعل تبدیل می‌­شوند و پشت نظام را خالی می­کنند و یا به براندازان دل می‌­بندند و نومید از اصلاحات واقعی، چشم به خارج از مرزها می‌­دوزند و نظارت استصوابی ناخواسته زمینه نفوذ آمریکا، عربستان و اسرائیل را فراهم می­‌کند و موجب تمرکز ثروت و قدرت در طبقه حاکم می‌شود.
yon.ir/Xt96H

۰ نظر ۲۲ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۵۸
اسفندیار خدایی

مانیا شوبیری

درست یک هفته از قطع اینترنت بین‌المللی گذشته است. آن هم در عصر مدرن. روزگاری که بسیاری از افراد از راه اینترنت امرار معاش می‌کنند. دنیایی بی‌حد و مرز که به جرات می‌توان گفت فعالیت اقتصادی بدون آن تقریبا امری محال است.

درست یک هفته از قطع اینترنت بین‌المللی گذشته است. آن هم در عصر مدرن. روزگاری که بسیاری از افراد از راه اینترنت امرار معاش می‌کنند. دنیایی بی‌حد و مرز که به جرات می‌توان گفت فعالیت اقتصادی بدون آن تقریبا امری محال است. سرانجام ظهر جمعه اینترنت مشترکین حقوقی وصل شد ولی اینترنت مشترکان حقیقی و خانگی همچنان قطع است.
به گزارش «مردم سالاری آنلاین» در هفته‌ای که گذشت نه تنها امکان دسترسی به سایتهای خارجی وجود نداشت بلکه بسیاری از سایتهای داخلی هم که سروری خارجی داشتند به‌روزرسانی نشد. برخی گمانه زنی‌ها حکایت از آن داشت که اینترنت ملی جایگزین اینترنت بین‌المللی شود، حتی برخی رسانه‌ها در گزارش‌های خود نیز به این موضوع اشاره کردند. اما این یک هفته قطعی اینترنت نشان داد که این شبکه کارائی چندانی ندارد، وزیر ارتباطات نیز روز دوشنبه، در همین خصوص تاکید کرد که «چیزی به نام اینترنت ملی وجود خارجی ندارد و شبکه ملی اطلاعات به معنای قطع اینترنت نیست و قطع اینترنت به کارکردهای  شبکه ملی اطلاعات ضربه می‌زند.»
اما این هفت روز محدودیت اینترنتی، هفته‌ای پر از ضرر و زیان بود. از کسب و کارهای اینترنتی گرفته تا دانشگاهیان سردرگم شده‌اند. برآوردهای سایت‌های داخلی نشان می‌دهد که در روزهای قطع شدن اینترنت اقتصاد ایران خسارتی 900 میلیارد تومان را تجربه کرده است، اما نت بلاکس  موسسه ای که به دسترسی به اینترنت در سراسر جهان نظارت می‌کند این رقم را یک میلیارد و 500 میلیون دلار برآورد کرده است. اما کدام کسب و کارها در این چند روز دچار اختلال شدند یا همچنان تا وصل کامل اینترنت تحت تاثیر قرار خواهند گرفت؟

۰ نظر ۰۵ آذر ۹۸ ، ۲۲:۵۶
اسفندیار خدایی

عباس عبدی: وقتی اجازه اعتراضات مدنی را ندهیم، به طور ضمنی خشونت و تخریب را پذیرفته ایم. حق اعتراض با آزادی رسانه نیز عجین است، نمی‌توان چندهزار نفر در خیابان راه بیفتند و اعتراض کنند و رسانه‌ها، رادیو و تلویزیون آن را به شکل مناسب منعکس نکنند. وقتی اجازه اعتراضات مدنی را ندهیم، به طور ضمنی پذیرفته ایم که اعتراض علیه آن باید با خشونت و تخریب همراه باشد.

مردم اگر بیانیه بدهند که ما به یک تصمیمی می‌خواهیم اعتراض کنیم، این مردم باید کی و به کجا مراجعه کنند و چه مرجعی حق آنان را استیفا می‌کند؟ آیا بلافاصله دستگیر خواهند شد؟ بعلاوه به معنای دقیق، مردم به صفت افراد منشا اثر نیستند، این احزاب و گروه‌ها هستند که باید اعتراضات را سازمان‌دهی کنند. مردم که بدون گروه نمی‌توانند چنین کاری را انجام دهند. همچنین حق اعتراض با آزادی رسانه نیز عجین است، نمی‌توان چندهزار نفر در خیابان راه بیفتند و اعتراض کنند و رسانه‌ها و رادیو و تلویزیون آن را منعکس نکند

۰ نظر ۰۲ آذر ۹۸ ، ۲۰:۲۴
اسفندیار خدایی

قطعی اینترنت به همه ما لطمه زده. آمار دقیق نداریم ولی قطعاً میلیونها کسب و کار اینترنتی داریم که در این روزها از کار بیکار شدند. قطعی اینترنت به تقریباً تمام کارهای اقتصادی و مشاغلی که نیازمند ارتباط با مردم و بازار هستند آسیب جدی وارد کرده است. دانشگاهها معطل مانده‌اند و ارتباطات علمی و اقتصادی و تجاری مختل گردیده است.

خیلی از کسب و کارها جوان و نوپا هستند. و طبیعتاً یک روز هم براشون یک روزه! اینترنت قطعه و راه درآمد ما سد شده. اما در مقابل نه بانک‌ها برای قسطهاشون به ما فرجه خواهند داد و نه بقیه هزینه‌های زندگی صبر می‌کنن تا اینترنت وصل بشه.

در این میان چند نکته هست که باید به دقت بهشون توجه کنیم.

 

۱. این همه نالیدن و غرغر کردن ما فقط از قطعی اینترنت نیست. عامل دیگه‌ای هم درش نقش داره. اون هم اینکه همیشه تا فرصتی هست اون رو به هدر می‌دیم. به محض اینکه اون فرصت یا شانس از ما گرفته می‌شه، شروع می‌کنیم به ناله کردن. بنابراین یک نکته مهم اینه که باید مدیریت زمان و مدیریت منابع رو به خوبی یادبگیریم. و همیشه فقط به مهم‌ترین کارها و ضرروی‌ترین امور زندگی‌مون بپردازیم.

۲. این چند وقت می‌گذره و اینترنت هم وصل میشه. در این روزهای بدون اینترنت چقدر خودتون رو برای یک شروع قوی آماده کردید؟...

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۷:۲۶
اسفندیار خدایی

✍ دکتر جلال پورالعجل

🌿 اگر رئیس جمهور نه یک بار که صد بار هم تغییر کند، اگر تمامی نمایندگان مجلس شورای  اسلامی و خبرگان رهبری کنار گذاشته شوند و نمایندگان جدید انتخاب و جایگزین آنها شوند باز هم شرایط کشور اصلاح نخواهد شد. دلیل این مدعا برگزاری دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری، ده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و پنج دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری است. اگر قرار بود با تغییر رئیس جمهور و نمایندگان مجلسین پیشرفتی در جهت توسعه و آبادانی کشور حاصل شود، امروز ایران باید در زمره کشورهای توسعه یافته خاورمیانه بلکه آسیا می بود. 

🌿 هر چه جلوتر می رویم توسعه و آبادانی کم‌رنگتر، فساد و بی قانونی پر رنگتر، و ناامیدی و سرخوردگی مردم شدیدتر می شود و در عرصه بین المللی هم روز به روز منزوی تر می شویم. این یعنی اینکه یک فاجعه در کشور در حال وقوع است. اما ریشه و منشأ این فاجعه کجاست؟

🔹 کلیه منتخبین ملت اعم از رئیس جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری جملگی بازیگران فیلمنامه ای هستند که از پیش نگاشته شده است و اینها صرفاً در مقطعی به صحنه آمده و نقش آفرینی می کنند ولیکن هرگز تأثیری در روند کلی فیلمنامه ندارند زیرا این تراژدی از قبل تدوین شده است. ساختار این فیلمنامه یا به عبارتی "قانون اساسی" به گونه ای طراحی شده که اولاً منتخبین ملت صرفاً نقش بازیگر را دارند نه تصمیم گیر و تصمیم ساز و ثانیاً بازیگران از بین افرادی انتخاب می شوند که تابع محض باشند در غیر این صورت در همان مرحله گزینش اولیه رد صلاحیت شده و هرگز به مرحله رقابتهای انتخاباتی راه نمی یابند. طبیعی است در چنین ساختار معیوبی، افراد صاحب ایده و نوگرا و متجدد که خواستار تغییر قانون اساسی و تحول در ساختار سیاسی کشور هستند عملاً به گردونه رقابتهای انتخاباتی راه داده نمی شوند.

🌿 مرجعی که وظیفه خطیر گزینش و انتخاب اولیه بازیگران عرصه سیاسی و تصمیم گیری کشور را بر عهده دارد شورای نگهبان است...

۳ نظر ۰۱ آذر ۹۸ ، ۰۰:۴۰
اسفندیار خدایی

سعید معدنی، جامعه شناس طی یادداشتی با عنوان باید جایی باشد تا مردم صدایشان را به گوش مسئولان برسانند در روزنامه ایراننوشت:

 سه نوع حکومت داریم که در طول تاریخ یا در یک برهه زمانی مستقر می‌شوند. نوع اول حکومت‌هایی است که ارزشی برای جامعه قائل نیستند. این حکومت‌ها قبل از دوران مدرن و انقلاب فرانسه حاکم بودند. دراین نوع حکومت، حاکمان هیچ حقی برای مردم قائل نبودند. معیار، سخن حاکمان بود که قانون می‌شد. مردم هیچ حقی نداشتند مگر در استثنائاتی. بعد از انقلاب فرانسه بحث جامعه مدنی پیش کشیده شد و گفتند که حکومت‌ها باید پاسخگوی مردم باشند. اینجا شکل دوم حکمرانی به‌وجود آمد. در این حکمرانی قانون‌هایی تصویب کردند و گفتند باید در چارچوب قانون حرکت کرد، اما باز هم شکاف ایجاد شد و به نتیجه نرسید. اینجا بود که شکل سوم حکومت شکل گرفت. در این حکومت‌ها دائماً انتخابات وجود دارد. احزاب فعال هستند. می‌توانند با دیدگاه‌های جدید، قانون اساسی را تغییر دهند. اما زمانی که شکل سوم حکمرانی، به‌صورت ایده‌آل شکل نمی‌گیرد و خواسته‌های مردم برآورده نمی‌شود، این خواسته‌ها جمع می‌شود و در یک نقطه به شکل اعتراض و اغتشاش خود را نشان می‌دهد

۱ نظر ۳۰ آبان ۹۸ ، ۰۹:۴۱
اسفندیار خدایی

 عیسی پیله ور

1⃣ آمریکا همسایه مالی بانکی ماست:
به زحمت بتوان در دنیا بانکی یا موسسه مالی پیدا کرد که با آمریکا کار نکند و رابطه‌اش با آمریکا مهمتر از رابطه‌اش با ما نباشد. (*)

2⃣ آمریکا همسایه سایبری ماست:
با جهانی شدن اینترنت (سابقا آمریکائی)، قوی‌ترین و موثرترین شرکتها و موسسات سایبری آمریکائی‌اند. میکروسافت، گوگل، فیسبوک، توئیتر،  و تقریبا همه شرکتهای زیرساختی و خدماتی اینترنتی-سایبری آمریکائی‌اند. شرکتهای سایبری بین المللی دیگر کشورها، خیلی کم و معدودند. خدمات آنها هم اغلب کم و محدود است.

3⃣ آمریکا همسایه ما در شبکه جهانی ارزش است:
تولید محصولات و ارائه خدمات در دنیا، در یک کشور و با مواد اولیه یک کشور انجام نمی‌شود. تولید و توزیع اغلب محصولات با استفاده از مواد و خدماتی انجام می‌شود که از گوشه گوشه دنیا خریداری می‌شوند و اغلب لازم است به گوشه گوشه دنیا صادر شوند تا در رقابت با تولیدکنندگان دیگر به صرفه و رقابتی باشد. ارائه خدمات مختلف هم همینطور. همین روابط متعدد، شبکه جهانی درهم تنیده‌ای است. خیلی بزرگ و خیلی درهم تنیده. و شرکتهای تولیدی و خدماتی آمریکائی تقریبا در هر نقطه این شبکه حضور دارند.

4⃣ آمریکا همسایه ما در آبهای‌آزاد است

۰ نظر ۲۹ آبان ۹۸ ، ۲۳:۳۷
اسفندیار خدایی

 اسفندیار خدایی

🌿 در هیچ‌جای دنیا به اندازه ایران شعار "مرگ بر آمریکا" را نمی‌توان شنید و در هیچ کشوری به اندازه ایران پرچم آمریکا سوخته نمی‌شود. جمهوری اسلامی ایران افتخار می‌کند که تسلیم آمریکا نشده است  و در چهل سال گذشته مقابله با آمریکا را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است. در مقابل آمریکا نیز در مقابله با ایران کاهلی نکرده است: حمایت از عراق در جنگ تحمیلی، تلاش برای تغییر رژیم ایران، حمایت از رقبای ایران در منطقه و تحریمهای اقتصادی تنها بخشی از اقدامات آشکار و پنهان آمریکا علیه ایران است. طبیعی است که در مقابل این همه تهاجم آمریکا، سوختن پرچم و شعار مرگ بر آمریکا اقدامات بزرگ و متناسبی نیستند بخصوص که به مرور زمان تبدیل به امری عادی و تکراری شده‌اند و دیگر برای رسانه ها جذابیت خاصی ندارند. 

🌿 اما ایران در چهل سال گذشته چه ضربه‌هایی به آمریکا زده است؟ چند سرباز آمریکایی به دست ایرانی‌ها کشته شده‌اند؟ نیروهای نظامی ایران چند هواپیما و تانک و کشتی و کارخانه آمریکایی را هدف قرار داده‌اند و چند میلیارد دلار به آمریکا خسارت وارد کرده‌اند؟ بدیهی است که کشتن سربازان عراقی در جنگ تحمیلی و یا مزدوران داعشی عرب و پاکستانی و تونسی ضربه‌ای به آمریکا محسوب نمی‌شود. آمریکا با تحریم‌ها و جنگهای مختلف صدها و بلکه هزاران میلیارد دلار به دولت و ملت ایران خسارت وارد کرده است. بلکه آمریکا توانسته است با ایجاد موج ایران‌هراسی در کشورهای عربی و حتی در اروپا، میلیاردها دلار به حساب کارخانه‌های اسلحه‌سازی خود واریز کند، و به بهانه مقابله با ایران، ناوهای خود را به خلیج فارس بیاورد و در خاورمیانه صدها پایگاه نظامی بزند و نفوذ سیاسی خود را بسط دهد و کشورهای منطقه را به خود وابسته سازد.

۲ نظر ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۱
اسفندیار خدایی

✍ دکتر اسفندیار خدایی

🌿 پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه حکومت عثمانی، قدرتهای اروپایی فراموش کردند یا نخواستند که کردها سرزمینی مستقل داشته باشند. امروز کردها عمدتاً در چهار کشور ترکیه، عراق، سوریه و ایران در اقلیت هستند و سالهاست که در آرزوی یک کشور مستقل کُرد نشسته‌اند. استقلال کردها به دلایل مختلف بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد، اما سوالی که ما اینجا مطرح می‌کنیم این است که اگر فرضاً یک کشور مستقل تشکیل بشود، آیا اوضاع آنها بهتر خواهد شد؟

🌿 در بهترین حالت، کردستان مستقل کشوری خواهند شد همانند سایر کشورهای خاورمیانه. هیچ دلیلی وجود ندارد که مطابق آن ادعا کنیم نژاد کردها از همسایگان ترک و عرب و فارس خود باهوش‌نر یا متمدن‌تر باشند. بلکه دلایلی هست که

۰ نظر ۱۹ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۹
اسفندیار خدایی

🎲✅ ...حضار محترم؛
من از کشوری می‌آیم که از یکسال و نیم پیش، در برابر بی‌رحمانه‌ترین تروریسم اقتصادی ایستادگی نموده و از حق استقلال و توسعه علمی و فناوری خود دفاع کرده است. دولت آمریکا با اعمال تحریم های فرامرزی و تهدید دیگر ملت‌ها، تلاش کرده ایران را از مزایای حضور در اقتصاد جهانی محروم کند و با سوء استفاده از نظام بانکی، به راهزنی بین‌المللی دست زده است...

🎲✅خانم‌ها؛ آقایان؛
رویکردِ دولتِ کنونی آمریکا نسبت به برجام، نه تنها نقضِ قطعنامه ۲۲۳۱، بلکه تجاوز به حاکمیت و استقلالِ سیاسی و اقتصادی کلیه کشورهای جهان است.

🌿 ایران با وجود خروج آمریکا از برجام  تا یک سال، همچنان نسبت به اجرای تمامی تعهدات هسته‌ای خود وفق برجام، وفاداربوده است. ما به احترامِ قطعنامه شورایِ امنیت، به اروپا فرصت دادیم تا به تعهدات یازده‌گانه خود برای جبران خروجِ آمریکا عمل‌کند ولی متاسفانه فقط حرفهای زیبایی شنیدیم و  شاهد اقدام مؤثری نبودیم. اینک بر همگان ثابت شده‌است که آمریکا به تعهدات خود پشت می‌کند و اروپا از اجرای تعهداتش ناتوان است. ما حتی در اجرای بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، راهبردِ گام به گام را در پیش گرفتیم، و هنوز بر عهد خود به برجام، برجا مانده‌ایم، اما صبر ایران هم حدی دارد؛ وقتی آمریکا قطعنامه سازمان ملل متحد را حرمت نمی‌گذارد، وقتی اروپا ناتوانی خود را به نمایش می‌گذارد، تنها راه، تکیه بر عزت، غرور و اقتدار ملی است.

🌿 ما را به مذاکره می‌خوانند؛ در حالی که خود از معاهده ‌گریزانند. ما با  همین دولت فعلی آمریکا بر سر میز ۵+۱، در گفتگو بودیم؛ اما آن‌ها بر عهدِ سلفِ خویش، خط بطلان کشیدند.

🌿 من به نمایندگی از ملت و کشورم، اعلام می‌کنم که: پاسخ ما به مذاکره تحت تحریم، نه می‌باشد. دولت و ملت ایران، یک سال و نیم زیر شدیدترین تحریم‌ها، استقامت‌کرده‌است و هرگز با دشمنی که می‌خواهد با سلاح  فقر، فشار و تحریم ایران به تسلیم وادارد مذاکره نخواهد کرد.

🌿 اگر پاسخ آری می‌خواهید

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۸ ، ۰۸:۲۷
اسفندیار خدایی

✍ رأی الیوم (انگلستان)

حمله بی‌سابقه پهپادی اخیر ارتش و کمیته های مردمی یمن به تأسیسات نفتی الشیبه عربستان سعودی پیام های روشنی برای عربستان و امارات درباره ادامه تجاوز به یمن دارد.‏ عملیاتی که ده فروند پهپاد گروه انصارالله یمن به میدان نفتی الشیبه ‏و پالایشگاه آن که متعلق به شرکت آرامکو است، انجام دادند، مهم‌ترین رخداد جنگ یمن از زمان آغاز آن از ‏سوی عربستان و امارات در ماه مارس سال ۲۰۱۵، به‌شمار می‌رود.‏

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۱
اسفندیار خدایی
دکتر اسفندیار خدایی

 ما گمان می‌کردیم که امضاء دولتهای مختلف بخصوص آمریکا پشتوانه محکمی برای برجام است. در حالیکه در روابط بین‌الملل قدرت تضمین کننده اجرای قراردادها و پیمان­هاست نه تعهدات قانونی یا الزامات اخلاقی. مطابق مبانی واقع‌گرایی، تمام دولتها به دنبال منافع خود هستند و پیمانها و توافقات فقط تا وقتی دوام می آورند که قدرت کافی پشت سر آنها باشد. 

 اشتباه ما این بود که پشت برجام را خالی کردیم و از فرصت پیش آمده و چندین برابر شدن فروش نفت پس ازتوافق، خود را برای روز خروج آمریکا از برجام یا برهم زدن این قرارداد آماده نکردیم در تهیه ابزار کافی برای حمایت از منافعمان در برجام غفلت ورزیدیم. دو جناح سیاسی چنان مشغول دعوای خوب یا بد بودن برجام و جزئیات توافق شدیم که گمان نمی کردیم آمریکا به آسانی از برجام خارج شود و هیچ برنامه ای برای دفاع از حقوقمان در این توافق در صورت استنکاف طرف مقابل نداشتیم. اصولگرایان می گفتند آمریکا در این توافق چنان پیروز شده است که هرگز از آن خارج نمی شود و دولتمردان می گفتند آمریکا قانوناً نمی تواند از این توافق بین‌­المللی چندجانبه خارج شود.

 تصور کنید که ایران پس از توافق برجام با بهره‌گیری از فرصت پیش آمده، ظرف این چند سال، حدود یک پنجم از عایدات برجام را ذخیره می‌کرد. پس از توافق، فروش نفت ایران چندین برابر شد و درآمد هنگفتی نصیب کشور شد ولی قدر آن را ندانستیم. آیا اگر با برنامه ریزی عاقلانه حدود یکصد میلیارد دلار را پشتوانه جنگ اقتصادی می کردیم، آیا امروز ترامپ می­توانست به آسانی از برجام خارج شود و ایران را تحت فشار قرار دهد؟ آیا در آن صورت، هیچ چشم اندازی برای توفیق تحریمهای آمریکا متصور بود؟
۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۲۱
اسفندیار خدایی

دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی

چکیده: آمریکا در طول سال‌های جدال هسته‌ای، بیشتر شرکای تجاری ایران را به کاهش تجارت با تهران واداشت. اما در همین دوران، چین نه‌تنها تجارت با ایران را کاهش نداد، بلکه مبادلات تجاری این کشور با جمهوری اسلامی چندین برابر نیز شد و تا حدودی خلأ ناشی از عقب‌نشینی شرکت‌های اروپایی و آسیایی را جبران نمود و از فشار تحریم‌ها بر ایران کاست. این پژوهش با استفاده از روش ردیابی فرایند، به‌دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا دولت اوباما نتوانست چین را همانند سایر شرکای تجاری ایران با تحریم‌ها همراه سازد و با چه محدودیت‌هایی در این زمینه مواجه بود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که چندین دهه رشد اقتصادی فوق‌العاده موجب شده است که چین در جایگاهی قرار گیرد که ابزارهای قدرت آمریکا نظیر فشار، تهدید، تحریم و دیپلماسی به آسانی بر پکن کارگر نیفتد و یا برای آمریکا گران تمام شود. دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ مهر ۹۷ ، ۱۱:۲۹
اسفندیار خدایی

دکتر محمدطاهر کنعانی
 افزایش حیرت انگیز قیمت دلار وسایر ارزها و سکه و اجناس با جهش هفتگی و روزانه و ساعتی اصلاً طبیعی نیست. یک علل و عوامل تصنعی دخالت دارند که هنوز علت کاوی علمی نشده است. هنوز یک اقتصاددان مستقل و بی‌طرف و یا دولت گزارش قانع کننده به مردم نداده است. خلال تحلیل های چند ماه گذشته عوامل و فرضیات زیر از طرف مسئولان و اقتصاددانان مطرح گردیده است:

۱ نظر ۲۲ مهر ۹۷ ، ۰۷:۱۳
اسفندیار خدایی

میتای اتزیونی، استاد روابط بین الملل در دانشگاه جورج واشنگتن، نشنال اینترست

اکنون که آمریکا کارش با کره شمالی «تمام» شده، زمان آن رسیده که به این سوال برگردیم که سیاست گذاری در قبال ایران بایستی چگونه باشد. تاکنون همه کاری که آمریکا در این زمینه انجام داده کنار کشیدن از توافق محدود کننده برنامه هسته ای ایران و تلاش برای اعمال مجدد تحریم ها بوده است. این سوال که آمریکا دقیقا چه می خواهد و مهم تر اینکه چطور به این خواسته می رسد، هنوز جای بحث دارد. البته منظور از تمام شدن کار آمریکا با کره شمالی این نیست که آن طور که رئیس جمهوری، دونالد ترامپ گفته است، پیونگ یانگ دیگر تهدید هسته ای محسوب نمی شود؛ بلکه بیشتر به نظر می رسد هر دو طرف گاوی شیرده پیدا کرده اند که تا ماه ها می توانند به دوشیدنش ادامه بدهند. کیم جونگ اون رهبر کره شمالی و ترامپ می توانند ادعا کنند توافقنامه سنگاپور دستاوردی بزرگ در زمینه سیاست خارجی است و امتیازاتی اندک برای طرف مقابل قائل شوند تا این باور عمومی ایجاد شود که شبه جزیره کره خلع سلاح هسته ای می شود. برای کیم، هیچ راه بهتری برای محافظت از نیروی هسته ای غیر از ادامه گفت و گو درباره برچیدن آن وجود نداشت. ترامپ هم می تواند به دلیل تلاش برای دستیابی به راه حلی صلح آمیز، امتیاز بگیرد؛ البته تا زمانی که کره شمالی به وضوح اعلام نکند قصد برچیدن تاسیسات هسته ای خود را ندارد.

به نظر می رسد این وضعیت برای مدتی ادامه خواهد داشت و بدین ترتیب، ایالات متحده زمان کافی دارد تا روی ایران متمرکز شود.

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۷ ، ۲۱:۰۷
اسفندیار خدایی

اسماعیل سلطنت‌پور،خبر‌نگار
سید حسین موسویان دیپلمات ارشد سابق ایران و استاد فعلی دانشگاه پرینستون آمریکاست. او 15سال قبل و در اوج بحران هسته‌ای ایران مسئولیت سخنگویی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با غرب را عهده‌دار بود. موسویان سال‌هاست در آمریکا به سر می‌برد اما همچنان به‌عنوان تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در رسانه‌ها حضور فعالی دارد. موسویان در رابطه با تازه‌ترین تحولات سیاست خارجی به‌خصوص توافق هسته‌ای با خبرنگار همشهری گفت‌وگو کرده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
آقای موسویان به‌عنوان سؤال نخست؛ فکر می‌کردید ترامپ از برجام خارج شود؟ نظر شما درباره نوع واکنش ایران به اقدام آمریکا چیست؟
از نخستین ماه‌های روی‌کارآمدن ترامپ، طی مصاحبه‌ها وسرمقالات گفتم که نخستین برنامه مثلث واشنگتن-تل‌آویو -ریاض، نابودی برجام است. موضع اولیه ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام، از سوی صاحب‌نظران واکنشی مدبرانه تلقی شده، منتهی همه منتظر تصمیم نهایی ایران هستند...

۰ نظر ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۳
اسفندیار خدایی

✍️ پروفسور پیتر بینارت، دانشگاه نیویورک
🔹 ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی
✍️ تجارب تاریخی نشان می دهد که تحریمهای اقتصادی موجب می‌شوند کنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتد و روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود. تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهد که این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند. مثلاً در دهه 1980 دولت ریگان مجاهدین افغانی را برعلیه شوروی تجهیز و حمایت کرد. لکن همین مجاهدین، القاعده را بوجود آوردند و با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیات‌دهندگان آمریکایی گذاشتند.
✍️ تحقیقات نشان داده‌اند که تحریم‌ها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق می‌دهند. تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن در سال 2009 نشان داد که تحریمهای 1981-2000 وضعیت حقوق بشر در کشورهای هدف را خرابتر کرده بود. سال بعد تحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کرده‌اند و به سمت دیکتاتوری متمایل‌تر شده‌اند. اما چرا؟

  1. تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر می‌دهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت می کند
۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۰
اسفندیار خدایی

✍️ دوگ بنداو، مشاور سابق رئیس‌جمهور ریگان، نویسنده کتاب امپراتوری جدید آمریکا
ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی
 
◀️ ترامپ هرشب با نگرانی ایران به رختخواب می‌رود. تمام سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به ایران بسته شده است. اما مگر ایران چه دارد که ترامپ را اینگونه هراسان کرده است؟ ایران یک قدرت منطقه‌ای درجه دو است که با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند و از نظر اقتصادی و نظامی از رقییان خود هم ضعیفتر است و در قاره آمریکا هم واقع نشده است. امروز خاورمیانه دیگر برای آمریکا ارزش سابق را ندارد زیرا آمریکا بزرگترین تولید کننده انرژی دنیا است. اسرائیل هم دیگر نیازی به حمایت آمریکا ندارد زیرا این کشور امروز یک ابرقدرت منطقه ای است که توان دفاع از خود را دارد. امور سوریه و  داعش هم باید به کشورهای منطقه واگذار شود و نیازی به آمریکا نیست.

ما آمریکاییها خوب می دانیم که این ادعا که ایران یک دولت تروریستی است، حقیقت ندارد. ایران هرگز آمریکائیها را ترور نکرده است. ایران حتی اسرائیلی‌ها را هم ترور نمی کند مگر در انتقام به ترور دانشمندان هسته ای این کشور که دولت اسرائیل به قتل رسانده است. لابد آمریکا نگران حمایت ایران از حزب الله و حماس از دشمنان اسرائیل است. ای کاش ایران این حمایتها را قطع می‌کرد. اما ما آمریکاییها هم در امور داخلی سایر کشورها دخالت می‌کنیم. و البته در این زمینه عربستان کارنامه سیاهتری از ایران دارد و در مسائل داخلی کشورهای منطقه بیش از ایران دخالت می کند.

۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۴۳
اسفندیار خدایی
زلمای خلیل زاد، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل
ترجمه: دکتر اسفندیار خدایی

تصمیم ترامپ در خروج از برجام در داخل و خارج آمریکا مورد انتقاد فراوان قرار گرفت. منتقدان این تصمیم دولت ترامپ را فراخوانی برای جنگ و سیاست تغییر رژیم ایران دانستند. اما این نکته مغفول مانده است که که ترامپ همزمان با خروج از برجام از ایران خواسته است که بار دیگر پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند. فشار اقتصادی در کنار درخواست مذاکره، بالاخره ایران را به میز مذاکره خواهد کشاند. اخیراً پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا پیام جالبی به ایران داد و از این کشور خواست "به الگوی مذاکره با کره شمالی نگاه کند و جدیت آمریکا در تعامل با مخالفان در مسائل پیچیده را ببیند."  فشارهای ترامپ ایران را به زانو نخواهد آورد و منجر به تغییر رژیم در ایران نیز نخواهد شد. اما احتمالا تهران را به میز مذاکره خواهد کشاند. ایران در حال حاضر تمایلی برای مذاکره با آمریکا ندارد بلکه به دنبال تضمین ها و توافقی با اروپاست تا فشارهای آمریکا را کاهش دهد. اما به دلایل زیر، رهبران این کشور در آینده نزدیک به فکر مذاکره با آمریکا خواهند افتاد.

اولاً، ایران به زودی از اروپا نومید خواهد شد زیرا
۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۷
اسفندیار خدایی
  برای رهبران آمریکایی شکل‌گیری نظام چندقطبی ناگوار است و هژمون دیروز علاقه‌ای به روبرو شدن با بازیگران هم‌وزن خود را ندارد. درصورتی‌که تداوم سیاست‌های یک‌جانبه گرایانه، موجب تضعیف و افول ایالات‌متحده هدایت خواهد شد.

اندیشکده راهبردی تبیین- رفتار سیاست خارجی ایالات‌متحده آمریکا از ابتدای پیدایش تاکنون همواره و به‌صورت تدریجی به تک‌روی و یک‌جانبه‌گرایی فزاینده تمایل داشته است. این رویکرد با فروپاشی شوروی تقویت شده و به‌طور روزافزون و علنی پیش تاخته است و تا جایی پیش می‌رود که به‌مقتضای منافع خود حتی تمامی سازوکارها و ساختارهای بین‌المللی را که خود ایجاد نموده را نیز شکسته و نادیده انگاشته است.

برخلاف باراک اوباما که تمایلی عجیب به چندجانبه گرایی و همسو کردن دیگر کشورها و متحدان آمریکا در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی و احترام به ساختار نظام بین‌الملل داشت این بار اما دونالد ترامپ با احیای رویکرد تاریخی ایالات‌متحده و با دستور کاری متفاوت و ناهمگون به کاخ سفید پای گذاشته و الگوی کنش و اقدام آمریکا در نظام بین‌الملل را بازتعریف نموده است. ترامپ با رد سیاست‌های اوباما تلاش دارد تا یک‌جانبه‌گرایی را جایگزین چندجانبه گرایی اوباما نماید و طرحی جدید را در چارچوب مکانیسم‌های راهبردی ایالات‌متحده دراندازد و این تغییر نگاه و رویکرد همه‌جانبه را به‌وضوح می‌توان در راهبرد امنیت ملی آمریکا که توسط کاخ سفید تدوین شده است مشاهده کرد که در قالب نوعی یک‌جانبه‌گرایی و بر پایه سیاست و مدل کنشگر دیوانه کیسینجر به‌مثابه اصلی‌ترین وجوه تمایز با راهبرد اعلامی از سوی اوباما دلالت دارد.

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۳۳
اسفندیار خدایی

🖊مرتضی سیمیاری / جامعه نو

ساعت حوالی سه بامداد را نشان می‌داد که تلفن خانه سفیر به صدا درآمد، آن سوی خط استوارت جونز معاون تیلرسون با عصبانیت فریاد می‌زند «مگر دیوانه شده‌اید، تصمیم احمقانه شما خلیج فارس را به آتش می‌کشد.» سفیر امارات در واشنگتن پاسخ می‌دهد: «ما در هماهنگی با کاخ سفید هستیم. اما آیا رئیس تو از تصمیم ترامپ خبر دارد؟» یوسف العطبیه بعدها با نقل این مکالمه تلفنی می‌گوید: «ما و عربستان تصمیم گرفتیم قطری‌ها را تحریم کنیم، ترامپ هم پشتیبان ما بود، اما دلیلی نداشت تیلرسون هم از ماجرا خبر داشته باشد» البته واقعیت آن بود که وزارت خارجه آمریکا از مدت‌ها قبل می‌دانست شاهزاده جوان سعودی و استاد اعظم او شیخ محمد بن زاید می‌خواهند تکلیفشان با دوحه را یک‌سره کرده و برادر کوچک را تنبیه کنند. تیلرسون همه تلاش خود را انجام داده بود تا این حادثه روی ندهد، اما جارد کوشنر و دیوید گرینبلات مدام در گوش ترامپ می‌خواندند که برای آنکه طرح صلح خاورمیانه شکل اجرایی بگیرد باید قطری‌ها را کنترل کرد، زیرا قطر یک شبکه تلویزیونی تروریستی است که حتی می‌تواند از کره شمالی هم خطرناک‌تر باشد! برای همین باید آنها را..

 لینک متن کامل در کانال تلگرام مجله مطالعات آمریکا
۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۳
اسفندیار خدایی

وزیر خارجه پیشین آمریکا در مصاحبه با روزنامه سوئیسی «نویه زوریخر تسایتونگ»:
🔹اقدام ترامپ  در زمینه خروج از توافق هسته‌ای، بزرگترین اشتباه راهبردی از زمان جنگ عراق و اشتباهی مهم در تمامی تاریخ آمریکاست.
🔹 با این تصمیم توافقی پایان می‌یابد که در قالب آن ایران مسئول محدود کردن برنامه هسته‌ای خود است و به این ترتیب آمریکا منزوی می‌شود.
🔹آنهایی هم که در ایران برای این توافق تلاش کرده‌اند هم منزوی می‌شوند و چنین چیزی سیاست داخلی ایران را به شیوه‌ای منقی تحت تاثیر قرار خواهد داد و افراط‌گرایان تقویت خواهند شد.
🔹آمریکا در برابر ایران راهبردی را انتخاب کرده است که جرج بوش علیه عراق در پیش گرفت و این راهبرد تغییر رژیم است و آنطوری که تاریخ نشان می‌دهد، نتیجه خوبی ندارد.
متن کامل در کانال تلگرامی مجله مطالعات آمریکا

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۳۶
اسفندیار خدایی

داوود هرمیداس‌باوند

در این شرایط فرصت مناسبی به دست آمده تا ایران بتواند با اروپایی‌ها گفت‌وگوهای سازنده‌ای را ترتیب دهد. کمیسیون مشترک برجام که روز گذشته بدون حضور آمریکا برگزار شد، از جمله این فرصت‌هاست. اروپایی‌ها تمایل دارند در صورت تأمین دیدگاه‌هایشان، به برجام پایبند بمانند. آنان می‌توانند همان شیوه‌ای را دنبال کنند که در زمان کلینتون انجام دادند. 

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۵۹
اسفندیار خدایی

دکتر صمد قائم پناه

جهانی شدن به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم جدید در حوزه رشته­های علوم اجتماعی از جمله اقتصاد، علوم سیاسی، جامعه شناسی، ارتباطات و غیره به موضوع قابل توجه­ای تبدیل شده است، که علیرغم فرصت­ها و مزایای فراوان در ابعاد مختلف اقتصادی، تجاری و ارتباطی برای دولتها، نگرانی­های متعددی هم در زمینه رشد فقر، مسائل زیست محیطی و انواع بیماریها ایجاد کرده است. البته باید گفت تاثیرات آن از یک دولتی به دولت دیگر متفاوت است و این امر تا حد زیادی به خود دولتها بستگی دارد که تا چه میزان خودشان را در معرض جهانی شدن قرار دهند. در خصوص پدیده رشد فقر و ارتباط آن با جهانی شدن بویژه برای کشورهای در حال توسعه دو دیدگاه تئوریک مخالف و موافق شکل گرفته است. از این رو سئوال اصلی مقاله این است که جهانی شدن چه تاثیری روی فقر به طور مشخص در دولت­های در حال توسعه گذاشته است؟ و در این راستا نویسنده با تبعیت از دیدگاه تئوریک مخالف این فرضیه را به آزمون می­گذارد که جهانی شدن نه تنها موجب افزایش فقر نشده بلکه تا حد زیادی منجر به کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه شده است. که در طول تحقیق با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و کمی به طور مستدل و عینی با ارائه آمار و ارقام از وضعیت فقر در کشورهای در حال توسعه به بررسی و اثبات فرضیه پرداخته شده است. منبع

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۱۷
اسفندیار خدایی

محسن بیوک؛ عبدالرضا فرجی راد؛ عزت اله عزتی

دستیابی ایران به فناوری هستهای‌و در پی آن تحریم‌های‌چندجانبهای‌‌که ‌توسط شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا ‌و ‌ایالات متحده امریکا علیه ایران اعمال شد، قدرت ملی را هدف قرار داده ‌و ‌باعث کاهش وزن ژئوپلیتیکی ایران شده بود. پس از 12 سال مذاکره و ‌با ‌تغییر ‌در ‌مکانیسم ‌و ‌ابزارهای‌سیاست خارجی ‌و ‌اتخاذ راهبرد تنش‌زدایی، مفاهمه ‌و‌ اعتمادسازی ‌در ‌دولت یازدهم، ایران‌ با ‌بیست ‌و ‌سه ماه مذاکره ‌با ‌شش قدرت جهانی توانست ‌در ‌23 تیر ماه 1394 ‌در‌ وین ‌به ‌توافق هستهای‌موسوم‌ به‌ برجام برسد. با توجه ‌به ‌آثار ‌و ‌پیامدهای‌برجام، هدف مقاله حاضر پاسخگویی ‌به ‌این سوالات است ‌که ‌قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها‌ و ‌تهدیدات ژئوپلیتیکی برجام چیست؟ استراتژی‌ ژئوپلیتیکی ایران پس از برجام کدام است؟‌ با ‌ارائه مدل تحلیلی swot‌ و ‌ارزیابی موقعیت‌ و ‌اقدام استراتژیک (space) نتایج مقاله نشان می‌دهد ‌که ‌موقعیت ایران پس از برجام‌ در ‌ناحیه so قرار دارد. بنابر این متناسب‌ با ‌این ناحیه، استراتژی ژئوپلیتیکی جمهوری‌اسلامی‌ایران پس از برجام تدوین ‌و ‌ارائه می‌گردد. منبع

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۸
اسفندیار خدایی

سید امیر جعفری؛ عنایت اله یزدانی، محمد علی بصیری

پس از بازگشت دو طرف منازعه هسته ای ایران و کشورهای 1+5 به مذاکرات هسته ای و انعقاد توافق بین‌المللی برجام،انتظار می‌رفت این مدل بتواند به عنوان یک الگو جهت حل و فصل مسالمت آمیز موضوعات اختلافی دیگر مورداستفاده قرارگیرد.ولیکن تحولات پسابرجام،امیدها جهت تسری این مدل به پرونده‌های مناقشه‌آمیز دیگر را کاهش داد.برخلاف تصور برخی از تحلیل‌گران،ایران نه تنها در صدر تهدیدات امنیتی مورد شناسائی آمریکا ومتحدان سنتی-اش در منطقه باقی مانده،بلکه با ورود بازیگران فرامنطقه‌ای،بر شدت موازنه سازی در منطقه نیز افزوده شده است.تئوری نوواقع‌گرائی گرچه به تنهائی نمی توانند درک درستی از تحولات خاورمیانه را ارائه نمایند،ولیکن همچنان از قدرت تبیین ساده‌تر و پیش‌بینی واقعی‌تر تحولات آینده،برخوردار است. در مقاله حاضر سعی می شود در پاسخ به این سوال که علل بازتولید منازعه ایران وآمریکا در خاورمیانه؛در عصر پسا برجام چیست؟با بهره‌گیری از تئوری نوواقع‌گرائی؛به تبیین این سوال پرداخته شود.مفروض اصلی مقاله این است که به دلیل استمرارتوازن قوا درخاورمیانه،شاهد تشدید رقابت های امنیتی و بازتولید ناامنی در منطقه با هدف برهم زدن توازن فعلی خواهیم بود.همکاری ایران با کشورهای1+5،نتوانسته ازتشدید منازعات درخاورمیانه جلوگیری نماید ازهمین‌رو به نظر می‌رسد تسری مسیر طی‌شده به دیگر موضوعات مورد اختلاف برای جمهوری اسلامی ایران رفتاری پرهزینه خواهد بود. منبع

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۵
اسفندیار خدایی

حمید درج، سید داود آقایی

این روزها اقدامات ترامپ در صدر اخبار منطقه و جهان است. قراردادهای جدید او در فروش تسلیحات نظامی، موجی از نگرانی­ برای رشد عنان­گسیخته جنگ­افزارها در جهان ایجاد کرده است. دولت ترامپ از زمان روی کار آمدن با ادعاهای مکرری مبنی بر ورود مستقیم به عرصه نظامی در منطقه، توجهات را به خود جلب کرده است. وی ابتدا با مطرح کردن منطقه امن در سوریه، در صدد بود که حضور مستقیم آمریکا را در منطقه غرب آسیا موجه جلوه دهد که با مخالفت روسیه و ایران تعدیل‌هایی در طرح خود ایجاد کرد. با توجه به مشکلات عدیده­ای که واشنگتن برای ورود به عرصه نظامی سوریه دارد، ترامپ گزینه جدید را برای عرض اندام آمریکا در منطقه انتخاب کرده است که در این باره ترامپ دستور استفاده از پهبادهای آمریکایی را برای بمباران مناطق مختلف یمن به بهانه مبارزه با القاعده داده است. سؤال اصلی پژوهش این است که اهمیت راهبردی یمن در سیاست خارجی و امنیتی ترامپ در چیست؟ یافته­های پژوهش نشان می­دهد که ترامپ با اهدافی همچون پاره کرده حلقه­های محور مقاومت، حذف ایران از معادلات منطقه و نیز جلوگیری از سرایت امواج شیعه­گری به عربستان، رویکردی سخت و قدرت­طلبانه را در قبال تحولات یمن اتخاذ کرده است. وی برای به رخ کشیدن قدرت آمریکا در منطقه از دست زدن به اقدامات نمایشی ابایی ندارد و با نگاهی کاسب­کارانه و منفعت­محور به تحولات یمن، انبار سلاح­های غربی را با دلارهای نفتی مرتجعین عرب به منطقه سرازیر می­کند. روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی و بر مبنای رئالیسم تهاجمی شکل می­گیرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۴
اسفندیار خدایی

 دکترفرزاد رستمی، حمیدرضا کریمی

طی سال های اخیر شاهد تحولات عمده ای در منطقه خاورمیانه هستیم، که علاوه بر ابعاد بین المللی، اتحادهای منطقه ای را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا یکی از این اتحاد ها است که بر اثر تحولات جدید وجه اختلافی آن آشکار شده است. به علاوه اتهامات علیه عربستان سعودی در حوادث یازده سپتامبر 2001 متغیری با ابعاد بین المللی است که طی ماه های اخیر با بازگشایی پرونده و بررسی مجدد در کنگره آمریکا به عنوان متغیر تشدید کننده تنش بین دو کشور عمل کرده است. در این مقاله تلاش گردید این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که سیاست های ایالات متحده در قبال تحولات ذکر شده که منشا آن ها در منطقه خاورمیانه است چه تاثیری بر روابط این کشور و عربستان سعودی گذاشته است؟ فرضیه ای که در این رابطه به آزمون گذاشته شد این بوده که سیاست های ایالات متحده آمریکا در قبال تحولات و پویایی های منطقه ای و فرامنطقه ای مرتبط با خاورمیانه منجر به واگرایی در روابط عربستان و آمریکا بین سال های2016-2010شده است و جنبه های اختلاف آمیز و تنش زای آن را مشخص کرده است. روش تحقیق در این مقاله اسنادی-کتابخانه ای است. منبع

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۵۵
اسفندیار خدایی
Religious-Secular Cleavage and Political Stability in Israel
جلیل دارا و دکتر ابراهیم محسنی
Jalil Dara; Ebrahim Moslemi Arimi
Due to its artificial and unnatural structure, Israeli society has since the beginning of its establishment, been a context for the emergence of different kinds of cleavages and tensions. This state of affairs has endangered the political stability of the Israeli regime. The present research is trying to answer this question: what is the effect of religious-secular cleavages in Israel on the future of the political stability of the regime? The article hypothesizes that the religious-secular cleavage is one of the most important social cleavages in Israel and its expansion can be considered as a serious threat to the political stability of the regime. The present research indicates that there are three kinds of cleavages in Israel which constitute the most important social cleavages in society: the Arab-Jewish cleavage; the Ashkenazi-Sephardim cleavage; and the religious-secular cleavage. Although all these three cleavages affect Israel’s political stability, we concentrate on the cleavage that exist between religious and secular forces in society as one of  the most serious social cleavages in Israel. It undermines Israel's political stability in at least two ways: the cleavage undermines Israel's political legitimacy; and its shift from the social arena into the political arena transforms it into a political cleavage. Full Text
۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۱۳
اسفندیار خدایی

مائده دوست، منصور براتی

Maedeh Doust*, & Mansour Barati**
*M.A. of North American Studies- Faculty of World Studies- University of Tehran, **Ph.D. Candidate of Political thoughts - Faculty of Law and Political Science- University of Tehran,

This study focuses on Iran sanctions’ media coverage by two notable media outlets, Politico and the Hill by utilizingEntman’sFraming Theory,which highlights the role of media on how individuals and groups perceive and construct varied forms of reality that eventually ّFull Text متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۹
اسفندیار خدایی

مائده دوست؛ منصور براتی

'Maede Doust, Mansour Barati

The current study elucidates representation of Jewish identity in respect to Jewish civilization’s rise and fall, referring to mutual roles of the Philadelphia, Jerusalem on American and Jewish civilizations, also idea of people hood on representation of Jewish American is discussed. Wald’s ideas regarding rise and fall of civilization is utilized. Historical analysis of data suggests Jewish civilization is between thriving and fall, and civilizational aspects of being a Jew is confirmed in regards to changing Jewish Identity, so impressive factors of identity shaping have been drawn out. Full Text  متن کامل مقاله


۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۳
اسفندیار خدایی

علی محمدی ضیاء؛ محمد ستوده، دانشگاه باقرالعلوم قم

خاورمیانه با موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود و از سویی با برخورداری از منابع عظیم انرژِی در طول تاریخ همواره کانون توجهات قدرت های فرامنطقه ای بوده است. این عوامل باعث شده که ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ جهانی توجه خاصی به این منطقه داشته باشد و در ابعاد مختلف راهبرد نوین خود را در منطقه خاورمیانه پی گیری کند. پژوهش حاضر در پاسخ به چیستی راهبرد آمریکا در منطقه خاورمیانه بر اساس روش اسنادی و با استناد به اسناد امنیت ملی ایالات متحده، در چارچوب نظری نظم های منطقه ای، این فرضیه را ارائه می کند که راهبرد ایالات متحده از هژمونی کلاسیک به هژمونی ملایم در ایجاد نظم منطقه ای خاورمیانه تغییر کرده است. این نوشتار همچنین این یافته ها را ارائه می کند که راهبرد نوین ایالات متحده آمریکا مبتنی بر همکاری با حداقل منافع مشترک کشورهای منطقه خاورمیانه بوده و در فضای منطقه و جهان به دنبال ایجاد مشروعیت و رضایت برای اعمال قدرت خود می باشد. منبع مقاله


۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۴
اسفندیار خدایی

ماندانا تیشه یار؛ مجتبی تویسرکانی

برخی بازیگران بین‏المللی در سال‏های اخیر با توسل به قدرت نمادین تمثیل راه ابریشم در صدد بازسازی و بهره‏مندی از منافع آن برآمده‏اند. چین در سال 2013 ازابتکار "یک کمربند، یک راه" رونمایی کرد و ابرطرح کمربند اقتصادی راه ابریشم را ارائه نمود که مسیر اصلی آن از آسیای مرکزی می‏گذرد. پیش از آن نیز ایالات متحده در سال 2011 به‏طور رسمی، اصطلاح رمانتیک راه ابریشم را در تعیین سیاست خارجی خود در قبال آسیای مرکزی به‏کار برد. با این حال، روایت راه ابریشم ایالات متحده معانی متمایزی از روایت چینی هم‏نام آن دارد. هدف اصلی این مقاله، مقایسه گفتمان ژئوپلیتیک پشتیبان روایت‏های آمریکایی و چینی راه ابریشم نوین در آسیای مرکزی است. پرسش محوری مقاله نیز این است که روایت‎های راه ابریشم نوین آمریکا و چین در آسیای مرکزی بر مبنای کدام یک از گفتمان‏های ژئوپلیتیک شکل گرفته‏اند؟ فرضیه‏ای که مقاله در صدد آزمون آن برآمده این است که به‏رغم توسل ایالات متحده به استعاره راه ابریشم، طرح راه ابریشم نوین این کشور در آسیای مرکزی بر بازتعریف ژئوپلیتیک سلطه، یعنی بازگشت منطقه به ژئوپلیتیک استعماری گذشته بنا شده است؛ در حالی‏که طرح کمربند اقتصادی راه ابریشم چین با درس گرفتن از تاریخ، بر پندار ژئوپلیتیک انتقادی و در نظر گرفتن جمهوری‏های آسیای مرکزی به‏مثابه بازیگر و نه صرفا زمین بازی مبتنی است. یافته‏های مقاله نیز نشان‏دهنده درستی این فرضیه است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۲۲
اسفندیار خدایی
دکتر یدالله سپهری
آمریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم به مداخله در مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران پرداخته است. یافته‌ها تحقیق نشان می‌دهد دولت آمریکا به جهت تبدیل شدن به یک هژمون برتر و ایران به دلیل موقعیت استراتژیک، منابع نفتی، بازار مصرف و همچنین کانون جریان انقلاب اسلامی در خاورمیانه، مورد توجه قرار گرفته‌اند. در دوران پهلوی، آمریکا با نفوذ در نخبگان سیاسی و ترویج فرهنگ آمریکایی و اعطای کمک‌های نظامی و اقتصادی، شرایط نفوذ و استثمار را بوجود آورد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکائیان برای سقوط انقلاب اسلامی و بازگشت به شرایط ماقبل، از سه رویکرد تهدید سخت، نیمه سخت و نرم استفاده نمودند. نوشتار حاضر به بررسی و تحلیل رفتارشناسی دولت آمریکا در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی بر اساس نظریه‌های هژمونیسم می‌پردازد. متن کامل مقاله
۰ نظر ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۰۸
اسفندیار خدایی

افسانه مصفی، روح‌اله شهابی


شروع روابط ترکیه و ایالات متحده آمریکا مربوط به ربع قرن هجدهم است. در آن زمان تاکنون روابط دو کشور فراز و نشیب‌های زیادی داشته است. گاهی روابط سرد بین دو کشور حاکم بوده و مدتی نیز روابط نزدیکی باهم داشته­‌اند. اوج قرابت روابط دو کشور به سال‌­های آغازین پس از جنگ جهانی دوم باز می­‌گردد. در آن زمان ترکیه با ورود به ناتو، نه تنها بعنوان یک متحد اصلی این سازمان بلکه این کشور نقش مهمی را در ابتکارات و استراتژی­‌های منطقه‌ای آمریکا برعهده گرفت. در دوران جنگ سرد شکل دهنده روابط دو کشور نیاز به مقابله با تهدید احتمالی شوروی بوده است. امروزه مسائلی که روابط دو کشور را شکل داده و هدایت می‌کند مربوط به ابعاد ژئوپولیتیکی منطقه خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز می‌باشد. می‌توان گفت تا زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، توجه ترکیه بیشتر به غرب بود ولی با روی کار آمدن این حزب که موجب تغییر در سیاست خارجی این کشور گردید و مسائلی از قبیل جایگاه ژئوپولیتیکی ترکیه در زمینه­‌های انتقال انرژی و تحولات منطقه‌­ای جهان عرب، تحولات سوریه و همچنین نقش اقتصادی این کشور در دنیا باعث تغییر نگرش این کشور به غرب شده و بالطبع در روابط دو کشور ترکیه و ایالات متحده نیز تأثیرگذار بوده است. در مجموع حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان با تکیه بر ویژگی­ها و قابلیت­‌های ژئوپولیتیکی، ژئواکونومیکی کشور ترکیه و استفاده از فرصت‌­های به وجود آمده در منطقه به نفع خود، در سیاست خارجی ترکیه تغییر محسوسی ایجاد کرده و بر این اساس در روابط خود با ایالات متحده نیز بازنگری کرده است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۰۱
اسفندیار خدایی

مهدی زاده علی؛ فرشته میرحسینی

ایران هراسی پدیده‌ای چند بعدی است که در پیوندی عمیق با موضوعات سیاسی و امنیتی قرار گرفته  است. با این وجود نمی‌توان با تقلیل آن به این ابعاد از ریشه‌های تاریخی، فرهنگی و حتی سیاسی و بین‌المللی آن غافل شد. این امر بیش از هر جای دیگر، در مورد جریان ایران هراسانه‌ای که در جهان عرب در حال وقوع است، صادق است. از این جهت  پژوهش حاضر با تکیه بر این پرسش که ریشه‌های ایران هراسی در افکار عمومی جهان عرب چیست، به ارائه مجموعه‌ای از راهکارها برای برون رفت از این شرایط می‌پردازد. این فرضیه در پژوهش حاضر به آزمون گذارده شده که ایران هراسی در جهان عرب نه تنها ریشه تاریخی و فرهنگی دارد، بلکه تحولات سیاسی اخیر در منطقه در تشدید آن مؤثر است و برای عبور از شرایط جاری نیاز به ارائه یک استراتژی منسجم برای بازیابی تصویر ایران در جهان عرب وجود دارد.  متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۴ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۱
اسفندیار خدایی

فرزاد محمدزاده ابراهیمی؛ محمدرضا ملکی؛ سعید وثوقی

این مقاله بر میراث سیاست خارجی اوباما در خاورمیانه برای دونالد ترامپ رئیس جمهوری جدید ایالات متحده متمرکز شده است. با روی کارآمدن باراک اوباما که با وعده تغییر برمسند ریاست جمهوری ایالات متحده تکیه وجهت گیری سیاست خارجی این کشور را متحول کرد، بحث، گمانه زنی و انتقادات درباره دکترین و اصول سیاست خارجی امریکا روندصعودی به خودگرفت و نظرات مختلفی دراین راستا ارائه شد. برخی تحلیلگران سیاست خارجی دولت اوباما را سردرگم، فاقد جهت گیری فکری یا ایدئولوژیکی خاصی دانسته و او را درتصمیم گیری ضعیف و مردد قلمدادکردند. درمقابل، برخی سیاست خارجی دولت اوباما را عملگرایانه وبرخی واقعگرایانه ارزیابی می‌کنند. برجسته‌ترین میراث سیاست خارجی اوباما تغییرجهت گیری راهبردی امریکا از خاورمیانه به شرق دور ومعطوف کردن توجه و منابع ایالات متحده به سمت آسیا اقیانوسیه بود. کدام رویکرد نظری روابط بین الملل تحلیل و تبیین مناسبی از سیاست خارجی ایالات متحده دردوره اوباما و علت این تغییرجهت گیری ارائه می‌دهد؟ پژوهش حاضر درتلاش است با بهره گیری از روش تحلیلی تبیینی، نشان دهد اگر سیاست خارجی دولت اوباما از زاویه نظریات روابط بین الملل موردبررسی قرارگیرد نمی‌توان نزدیکی اصول سیاست خارجی او به نظریه واقعگرایی را ازنظر دورداشت. دراین راستا پس ازبررسی نظریه واقعگرایی، می‌توان نشان دادکه چگونه سخنان، اقدامات و سیاست‌های اوباما نشان دهنده اصول واقعگرایی سیاسی وبه تبع آن میراثی است که برای جانشین خود برجای گذارده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۹ دی ۹۶ ، ۰۸:۴۲
اسفندیار خدایی

دکتر امیر نیاکویی؛ عسگر صفری

این مقاله از چشم انداز واقع گرایی نئوکلاسیک بر تجزیه و تحلیل راهبردهای ایران در زمینه پیش برد برنامه هسته‌ای پس از 1382، پرداخته است و این گونه توضیح می‌دهد که بررسی راهبردهای هسته‌ای ایران در طول دوره زمانی 1382 تا 1395 حاکی از تغییر و نوسان در این راهبردها است و با توجه به این که در طول این دوره زمانی راهبرد یکسانی در پیش برد برنامه هسته‌ای ایران وجود نداشته است، به طور مشخص هدف این مقاله بررسی علل و متغیرهای تأثیرگذار در راهبردهای هسته‌ای متفاوت ایران و پاسخ‌گویی به این پرسش است که: چه عواملی باعث تغییر در راهبرد هسته‌ای ایران در طول سال‌های مذکور شده و چگونه می‌توان این تغییر در راهبرد هسته‌ای ایران را تبیین نمود؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که نوع راهبرد و رفتاری که ایران در قبال موضوع هسته‌ای اتخاذ کرده است آمیزه‌ای از تعامل عوامل بیرونی (نظام بین‌الملل) و عوامل داخلی (ساختار و قدرت داخلی و نوع ادراک نخبگان تصمیم‌گیرنده سیاست خارجی ایران) بوده است. در دوره زمانی 1382 تا 1395 هرکدام از دولت‌ها با توجه به ظرفیت‌های داخلی و برداشتهای خود، فشارهای ساختاری نظام بین‌الملل را ترجمه کرده و به آن پاسخ داده‌اند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است.  متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ دی ۹۶ ، ۰۸:۳۴
اسفندیار خدایی

حسین مهدیان؛ دکتر علی علی حسینی؛ دکتر علیرضا آقا حسینی

این پژوهش در پی تبیین میزان و نوع تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران بر نگاه و رویکرد اتخاذی از سوی طرفین پرونده هسته‌ای ایران است. در همین راستا، تلاش گردیده، با رویکردی تلفیقی، بین «واقعیت‌های ژئوپلیتیک» کشور و نگاه و درک طرفین پرونده هسته‌ای، ارتباط برقرار شود. یافته‌های پژوهش (که فرضیات آن به‌صورت میدانی مورد ارزیابی قرار گرفته است)، نشان می‌دهد از منظر میزان تأثیرگذاری، عوامل ژئوکالچری بیشترین تأثیرگذاری را بر نگاه بازیگران مؤثر در پرونده هسته‌ای داشته‌اند و عوامل ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و هیدروپلیتیکی به ترتیب در رده‌های بعدی اثرگذاری قرار دارند. در بررسی نوع تأثیرگذاری بر «نگاه و رویکرد خودی» نیز، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری مثبت و عوامل ژئواکونومیکی نیز، بالاترین میزان اثرگذاری منفی را داشته‌اند. همچنین، در ارزیابی میزان تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران، بر «نگاه و رویکرد طرف مقابل (1+5)»، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری منفی وضعیت هیدروپلیتیک ایران کمترین اثرگذاری منفی را داشته است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۱ دی ۹۶ ، ۰۸:۵۴
اسفندیار خدایی

دکنر مرتضی اسماعیلی

گذری بر متون تولیدشده در حوزۀ قدرت نرم، به‌ویژه کاوش در نظریات شارح برجستۀ این مفهوم جوزف نای، نمایانگر این حقیقت است که تاکنون تمامی محققان و دانشمندان فارغ از ارائۀ چارچوبی منسجم به‌منظور کاربست این مفهوم در راستای تحقق اهداف و منافع اعمال‎کنندگان آن، قدرت نرم را فقط به‌مثابۀ ابزاری توصیفی و نه کاربردی استعمال کرده‎اند. در واقع اینان از مفهوم قدرت نرم، برداشت و مفهومی هژمونیک و انحصاری ساخته‎اند که تنها کشورهای برتر اقتصادی و نظامی توان به خدمت گرفتن آن را دارند و نه قدرت‎های متوسط و منطقه‎ای. در این مقاله در پی آنیم تا از رهگذر دسته‎بندی و تئوریزه کردن ابعاد مختلف قدرت نرم و تمایز قائل شدن بین «منابع سخت» و «منابع نرم» از یک سو، و «منابع نرم» و «قدرت نرم» از سوی دیگر، برخلاف تمایز بین قدرت اجبار و قدرت جذب - آنچنان که نای و هوادارانش اشاره کرده‎اند- یک «تئوری منبع‌محور» از قدرت نرم ارائه دهیم تا از طریق آن ضمن شکستن انحصار الگوی هژمونیک فعلی، زمینۀ بهره‎مندی قدرت‎هایی چون ایران، از کارویژه‎های قدرت نرم فراهم شود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۱ دی ۹۶ ، ۰۸:۳۴
اسفندیار خدایی

دکتر نوذر شفیعی؛ زهرا دولت خواه

بحران لیبی در سال 2011 به دلیل واکنش سریع و قاطع شورای امنیت در قالب دکترین مسئولیت حمایت و مداخله نظامی ناتو در این کشور، پرسش‌های بسیاری را در رابطه با نوع و نحوه واکنش جامعه جهانی در قبال بحران‌های جاری بشری بین‌المللی، به‌ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح کرده است. تقابل اهداف و منافع قدرت‌های بزرگ در هر یک از این بحران‌ها و تلاش آنها در جهت تأمین امنیت و منافع ملی، افزایش حداکثری قدرت نسبی و از همه ‌مهم‌تر بازدارندگی نقش و نفوذ رقبای دیرینه خود در کشور یا کشورهای هدف، موجب رویکردهای گزینشی در قبال بحران‌های بشری ازجمله بحران‌های لیبی و یمن شده است. در این نوشتار سعی می‌شود تا ضمن بررسی دکترین مسئولیت حمایت، رویکرد قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه اعضای دائم شورای امنیت در قبال بحران‌های لیبی و یمن تبیین و ارزیابی شود.


۰ نظر ۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۸:۳۱
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا حاتمی؛ میکائیل سانیار

این مقاله ضمن بررسی همه‏پرسی اخیر اقلیم کردستان عراق، منابع و تنگناهای تشکیل دولت مستقل در این اقلیم را مورد بررسی قرار می‏دهد. یافته‏های مقاله حاکی از آن است که رشد ناسیونالیسم کردی متأثر از شرایط تاریخی، وزن بالای ژئوپلیتیکی، تحولات چند سال اخیر منطقه خاورمیانه و حمایت برخی بازیگران منطقه‏ای و فرامنطقه‏ای از اصلی‏ترین عوامل تقویت‏کننده استقلال کردستان عراق محسوب می‏شوند و در مقابل، انزوای ژئوپلیتیکی، مخالفت قدرت‏های منطقه‏ای از جمله ایران و ترکیه، عدم حمایت بین‏المللی و مسئله کرکوک کلیدی‏ترین موانع اقلیم در راستای تشکیل دولت مستقل کردی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۰ آبان ۹۶ ، ۰۸:۴۱
اسفندیار خدایی

عباس مصلی نژاد، دانشگاه تهران

رهیافت نئولیبرالیسم در اقتصاد سیاسی بین‌المللی اهمیت، مطلوبیت و کارامدی بالایی در حل منازعات سیاسی و بحران‌های منطقه‌ای  دارد. بخش شایان توجهی از تضادهای جهان غرب و ایران در سال‌های دهۀ 1990 به بعد عمدتاً تحت تأثیر فعالیت هسته‌ای ایران شکل گرفته و گسترش یافته است. در این مقاله به تبیین زمینه‌های اقتصادی کنش راهبردی آمریکا در مقابله با ایران و فرایند دیپلماسی هسته‌ای ایران و کشورهای گروه 1+5 براساس سیاستگذاری اقتصادی نئولیبرالی می‌پردازیم. پایان مذاکرات در 14 جولای 2015 و انتشار برنامۀ جامع اقدام مشترک را می‌توان انعکاس کاربرد رهیافت نئولیبرالی در حوزۀ سیاستگذاری اقتصادی تحریم و اقدام‌های متقابل ایران برای کنترل و گذار از تحریم دانست. علت اصلی موفقیت مذاکرات و برنامۀ هسته‌ای را می‌توان بهره‌گیری از سازوکارهای رهیافت نئولیبرالی در اقتصاد سیاسی بین‌المللی ذکر کرد. چنین رهیافتی زمینه‌های نیل به همکاری مشترک برای کاهش تهدیدات فراروی کشورها را سازماندهی کرد. در رهیافت سیاستگذاری اقتصادی نئولیبرال، همکاری بازیگران برای دستیابی به سود، قدرت و امنیت را امکان‌پذیر می‌سازد. در این فرایند، قالب‌های تحلیلی اقتصاد سیاسی رابطۀ ارگانیک بین مؤلفه‌های سیاست بین‌الملل و اقتصاد بین‌الملل برقرار می‌کند. براساس چنین رویکردی، هر گونه حل‌وفصل مرحله‌ای موضوعات هسته‌ای تابعی از ضرورت‌های اقتصاد و سیاست جهانی خواهد بود. از سوی دیگر، مذاکرات هسته‌ای را می‌توان در قالب الگوهایی از جمله «اعتمادسازی راهبردی» نیز تفسیر کرد. روند دیپلماسی هسته‌ای ایران و کشورهای گروه 1+5 بیانگر آن است که مؤلفه‌های اقتصاد سیاسی با نیازهای راهبردی جمهوری اسلامی ارتباط مستقیمی با حل‌وفصل فعالیت‌های هسته‌ای ایران دارد. پرسش اصلی مقاله آن است که «مبانی سیاستگذاری کنترل تحریم در رهیافت نئولیبرالی اقتصاد سیاسی بین‌الملل چیست و ایران چگونه از آن در فرایند مذاکرات هسته‌ای با گروه 1+5 استفاده کرده است؟» فرضیۀ مقاله بر این موضوع تأکید دارد که ضرورت‌های اقتصاد سیاسی ایران و امنیت راهبردی کشورهای 1+5 چنین فرایندی را به‌وجود آورده است. در تنظیم این مقاله از رهیافت سیاستگذاری اقتصادی سیاسی نئولیبرال استفاده شده است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۰۱ آبان ۹۶ ، ۱۴:۳۵
اسفندیار خدایی

محمد علی بصیری، الهه سالدورگر؛ دانشگاه اصفهان

پس از استقرار نظام دموکراتیک در عراق و دستیابی شیعیان به قدرت، دول عرب منطقه از افزایش قدرت و حوزۀ نفوذ ایران نگران شدند. با افزایش مطالبات مردمی و وقوع انقلاب در کشورهای عربی این نگرانی به‌ویژه در بحرین به‌دلیل دارا بودن اکثریت شیعه افزایش یافت. آنان با اعزام نیرو به بحرین واکنش نشان دادند و نیز با افزایش مطالبات و اعتراضات مردمی در سوریه به بهانۀ حمایت از انقلابیون و برای ضربه زدن به ایران وارد عمل شدند. دخالت‌ها و حمایت کشوهای عربی به‌همراهی آمریکا و ترکیه و رژیم صهیونیستی به افزایش قدرت مبارزان مسلح و شکل‌گیری داعش منجر شد. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی درصدد بررسی علت شکل‌گیری داعش با این فرض است که علت اصلی شکل‌گیری داعش برهم خوردن توازن منطقۀ خاورمیانه پس از فروپاشی رژیم عراق و تلاش دول منطقه‌ای و فرامنطقه برای شکل دادن موازنۀ جدید در برابر ایران است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۹
اسفندیار خدایی

عباس عیسی زاده، سید حسین شرف الدین

غالباً این گونه تصور می شود که در وجود جریانی به نام «اسلام هراسی رسانه ای» و یا «تزریق ترس، نفرت و تعصب علیه اسلام و مسلمانان در افکار عمومی غرب از طریق رسانه ها»، هیچ گونه تردیدی وجود ندارد و مخالف و منکری برای آن نمی توان یافت، لکن چنین نیست. با وجود اینکه بسیاری از پژوهشگران با ارائه دلایل و شواهد کافی، بر وجود این معضل در غالب جوامع غربی به ویژه در دو سه دهه اخیر تاکید دارند، برخی محققان پس از بررسی و تحلیل روشمند رسانه های گوناگون گفتاری، نوشتاری و تصویری، در وجود معضل و جریانی با عنوان «اسلام هراسی رسانه ای» مناقشه کرده، آن را ناشی از تئوری توطئه و ساخته ذهن وهم آلود برخی مسلمانان جهت مقابله با هرگونه نقد و خرده گیری از باورها و معتقدات مذهبی شان می دانند. در این نوشتار تلاش شده است تا با استناد به شش پژوهش مهم، دیدگاه های منتقدان اسلام هراسی مورد نقد، بررسی و واکاوی قرار گیرد و صحت و سقم ادعای آن ها ارزیابی و تحلیل شود. ازاین رو، سوال اصلی مطالعه حاضر این است: منتقدان وجود اسلام هراسی رسانه ای در غرب، برای اثبات مدعای خود به چه شواهدی استناد جسته اند؟ روش مطالعه در مقام گردآوری، اسنادی و استنادی (بررسی منابع و گزارشات رسانه ای) و در مقام ارزیابی و داوری، تحلیلی و انتقادی است. نتیجه آنکه تقریباً هیچ یک از پژوهش ها به طور قطع وجود «اسلام هراسی رسانه ای» را رد نکرده اند، بلکه تنها بخش هایی از ادعای مذکور را مردود می دانند؛ بنابراین بیشتر تلاش ها معطوف به خدشه دار کردن این مدعا و شواهد آن معطوف بوده است و هیچ محققی به ضرس قاطع وجود جریان اسلام هراسی را رد نمی کند؛ چراکه تعصب گسترده ضد اسلامی در غرب به ویژه در وسایل ارتباط جمعی چنان عیان گشته که به هیچ عنوان قابل انکار و چشم پوشی نیست. منبع

۰ نظر ۲۰ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۵
اسفندیار خدایی

دکتر حمیرا مشیرزاده، فاطمه بهرامی پور

 ایران از راه­های مختلف به­ویژه از طریق متون رسانه­ای، به‌عنوان "دیگری دشمن"در ایالات متحده برساخته شده که این امر از نظر برداشت از ایران در سطوح و عرصه­های مختلف و نوع برخورد با آن واجد مدلولات و تبعات مهمی بوده است. سؤالی که این مقاله درصدد پرداختن به آن است، چگونگی ساخت ایران بر مبنای استعاره‌سازی است (انتقال جنبه­هایی از یک قلمرو به قلمرو دیگر به‌­نحوی که از قلمرو دوم به‌گونه­ای سخن گفته می‌شود که گویی قلمرو مبدأ است). استدلال اصلی مقاله این است که کاربرد انواع خاصی از استعاره­های دربارۀ ایران از یک سو، و پیوندیابی­های گفتمانی صورت‌گرفته از سوی دیگر، به ساخت ایران به‌عنوان یک "دشمن" در رسانه­های ایالات متحده منجر شده است. در این مقاله با تکیه بر شاخۀ خاص از نظریه و روش تحلیل گفتمان، یعنی تحلیل استعاره­ای، نقش محوری استعاره­ها در برساختن ایران به‌عنوان "دیگری دشمن"در گفتمان مطبوعاتی ایالات متحده با تکیه بر متون خبری سه روزنامۀ مهم این کشور (نیویورک تایمز، واشینگتن پست و وال استریت ژورنال) در یک دورۀ حدوداً دوازده‌ساله (از یازده ­سپتامبر 2001 تا سال 2013) بررسی شده و شواهد و داده­هایی برای نشان دادن چگونگی استفاده از استعاره­های مفهومی اصلی برای ایجاد و خلق روایتی از ایران به‌عنوان دشمن و نیز چگونگی تداخل گفتمانی و شباهت میان ساخت معنایی در هر سه روزنامه ارائه شده است.متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۳
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا مجیدی، محمدحسین دهقانیان؛ دانشگاه تهران

راه ابریشم در طول چند قرن پیونددهندۀ امپراتوری­های بزرگ عصر خود بود و اگرچه اساساً بر مبنای دادوستد و سود اقتصادی شکل گرفته بود، به محملی برای تعاملات و ارتباطات فرهنگی و تمدنی تبدیل شد و میراث فرهنگی ماندگاری برای ایران، کشورهای آسیای مرکزی و به‌طور کل کشورهای غرب آسیا بر جای گذاشت. در این مقاله ضمن اشاره به پیشینۀ تاریخی راه ابریشم و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن، به این موضوع می‌پردازیم که تلاش برای احیای راه ابریشم چگونه می­تواند زمینۀ همگرایی در غرب آسیا را فراهم کند؛ مانع از شکل‌گیری بستر مناسب برای رشد افراطی­گری در منطقه شود و به تقویت پایه­های ایران فرهنگی و روح مدارای مندرج در آن کمک کند. به همین منظور از برخی از نظریه­های مطرح در مطالعات منطقه­ای به‌عنوان مبنای نظری کار استفاده شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۲
اسفندیار خدایی

دکتر احسان یاری، دانش رضایی؛ دانشگاه شیراز

یکی از الزامات رشد و توسعه­ اقتصادی کشور­ها در جهان کنونی، اتخاذ سیاست­ و دیپلماسی مناسب در راستای تأمین امنیت انرژی­شان است. با اینکه نوع نگاه به امنیت انرژی از سوی تولیدکنندگان و مصرف­کنندگان انرژی متفاوت است، اما می‌­توان گفت در برخی موارد امنیت انرژی آنها مکمل یکدیگر است؛ یعنی کشورها با آگاهی از سیاست­‌های امنیت انرژی همدیگر، می­‌توانند با اتخاذ سیاست و دیپلماسی مناسب روابط همکاری­‌جویانه و یا حاصل جمع مضاعف را در پیش بگیرند که حاصل آن افزایش بهره‌­وری و سود هم برای مصرف‌کننده و هم تولیدکننده انرژی است. جمهوری اسلامی ایران یک کشور تولید­کننده مهم انرژی منطقه‌­ای و جهانی است و نخستین کشور در حوزه­ خلیج‌فارس بود که نفت در آن کشف شد. از همان ابتدای کشف نفت تاکنون، انرژی مهمترین کالای استراتژیک صادراتی و یکی از عوامل مهم توسعه و رشد اقتصادی و تحولات این کشور محسوب می‌شود. از اینرو دارا بودن روابط نزدیک با مصرف‌کنندگان انرژی، برای کسب موقعیت بهتر و سود بیشتر در حوزه انرژی، می‌تواند برای ایران حائز اهمیت باشد. در این پژوهش با توجه به جایگاه ویژه انرژی ایران در منطقه و جهان و همچنین اهمیت انرژی (نفت و گاز) در اقتصاد کشور، به بررسی تأثیر دیپلماسی انرژی بر امنیت انرژی جمهوری اسلامی ایران می­‌پردازیم. در پایان نیز به ارائه راهکار­هایی در حوزه دیپلماسی انرژی پرداخته می‌شود. نگارندگان در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته­‌اند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۲:۵۲
اسفندیار خدایی

روح الأمین سعیدی

تحولات چشمگیر محیط بین‌ الملل طی دهه‌ های اخیر اَشکال تحمیل اراده و اعمال سلطة قدرت‌ های بزرگ بر نظام جهانی را نسبت به گذشته بسیار دگرگون ساخته و دورانی موسوم به عصر استعمار نوین را رقم زده است که در آن تأثیرگذاری غیرمستقیم بر اذهان مخاطبان، مزیت نسبیِ به مراتب بیشتری از سلطه‌گری بر آنان از طریق ابزارهای قدرت سخت‌ دارد. مقالة پیش‌رو با مدنظر قرار دادن تحولات مذکور و با وام‌گیری از ادبیات گرامشی، به طرح این پرسش اصلی پرداخت که «روشنفکران ارگانیک» در کشورهای هدف چه نقشی را به‌منظور بسط و تحکیم هژمونی آمریکایی در عصر استعمار نوین ایفا می‌کنند؟ در پاسخ به پرسش اصلی، فرضیة نگارنده این بود که روشنفکران ارگانیک به دلیل تأثیرپذیری شدید از اندیشه و سبک زندگی غربی در نتیجة حضور در قلمرو جغرافیایی غرب و تحصیل در مراکز علمی اروپا و آمریکا به‌ویژه در قالب برنامه‌های دیپلماسی عمومی، واسطه و تسهیلگر هژمونی آمریکایی در جوامع هدف هستند. این مقاله از لحاظ نظری، رویکردی گرامشینیستی دارد و نگارنده به منظور راستی‌آزمایی فرضیة خود کوشید تا با روش تحلیل دومتغیره و شیوة گردآوری اسنادی اطلاعات، وجود رابطه‌ای علّی را میان نفوذ و هژمونی آمریکایی و رفتار جوامع هدف به واسطة کنشگری روشنفکران ارگانیک اثبات نماید.  منبع

۰ نظر ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۴:۱۵
اسفندیار خدایی
منوچهر توسلی نائینی؛ نادیا عطاران

ایالات متحده امریکا در سال 1996 قانون مصونیت دولت‌های خارجی (مصوب 1976) را اصلاح کرد. براساس این قانون، اشخاص امریکایی آسیب دیده از حملات تروریستی در هر جای دنیا و یا بازماندگان آنها می‌توانند در محاکم امریکا علیه دولت‌هایی که حامی عملیات تروریستی هستند، شکایت کنند. وزارت خارجه امریکا فهرست دولت‌های حامی تروریسم را مشخص می‌کند. جمهوری اسلامی ایران از سال 1983 در فهرست دولت‌های حامی تروریسم ایالات متحده امریکا قرارگرفته است. از این‌رو دعاوی بسیاری در سال‌های اخیر علیه ایران در دادگاه‌های امریکا مطرح شده است و دادگاه‌های مزبور برخلاف قواعد حقوق بین‌الملل نیز تاکنون ده‌ها میلیارد دلار رأی علیه ایران صادر کرده‌اند. اما در مواجهه با این قانون راهکار ایران چیست؟ آنچه تاکنون اتفاق افتاده شرکت نکردن در دادگاه‌ها به منظور مشروعیت نبخشیدن به نقض مصونیت دولت‌ها است. مذاکرات دیپلماتیک، طرح مسئله در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و یا در دیوان بین‌المللی دادگستری، از جمله اقدامات سیاسی - حقوقی است که می‌تواند برای مقابله با این قانون از سوی ایران انجام شود. متن کامل مقاله

۱ نظر ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۲۷
اسفندیار خدایی

دکتر بهرام نوازنی، زهرا عبادی

پس از تشکیل جمهوری اسلامی در عراق، جمهوری اسلامی ایران رسمأ از عراقی باثبات، امن و مستقل که در عین دوستی با ایران، قادر و مایل به کاهش نفوذ ایالات متحده آمریکا در تحولات داخلی عراق باشد حمایت کرد اما شکل‌گیری عراق نوین با ویژگی‌های متفاوت از ساخت قدرت و سیاست، ضرورت تعریف نوین از نقش و موقعیت عراق در سیاست نرم و دیپلماسی هوشمند جمهوری اسلامی ایران با این کشور را اجتناب ناپذیر می‌کند. اهمیت عراق بیش از هر چیز به دلیل فراهم آوردن ظرفیت‌های فرصت‌سازی در سیاست خارجی ایران در سطح روابط دوجانبه، منطقه‌ای و روابط با قدرت‌های بزرگ بوده است. براین اساس هدف این نوشتار تحلیل نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی ایران در عراق نوین است به خصوص آنکه در ساختار سیاسی نوین نیروهای شیعی و کرد نقش اصلی و بی سابقه‌ای را به‌دست آورده‌اند. از همین فرصت بکر است که جمهوری اسلامی ایران با پیگیری قدرت هوشمند به دنبال تسخیر افکار عمومی شیعیان و کردهای این کشور برآمده تا با بهره‌گیری از قدرت نرم به استحکام و گسترش روابط خود با عراق بپردازد. این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش اصلی است که قدرت نرم ایران چگونه در کشوری که پس از اشغال نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده آمریکا تحت حمایت این کشور بود؛ توانسته مانع تحقق سیاست‌ها و اهداف راهبردی آمریکا در این کشور باشد؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که نفوذ نرم جمهوری اسلامی ایران در عراق نوین مبتنی بر سه حوزه‌ی ارزشی – اعتقادی، فرهنگی – اجتماعی سیاسی بوده که با به کارگیری دیپلماسی هوشمند در عراق توانسته تأثیر منفی بر تحقق اهداف و منافع راهبردی آمریکا بگذارد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۳
اسفندیار خدایی

جنبش عدم تعهد و خلع سلاح هسته ای: موضع سیاسی و رفتار

حسین شریفی تارازکوهی، ایمان خسروی

Hossein Sharifi Tarazkouhi, Iman Khosravi

The emergence of nuclear weapons as a new actor in international relations has introduced a new area in the international security arena. Since the appearance of these weapons, there have been increasing efforts to limit and destroy them in order to achieve global peace in the framework of disarmament and centered around the Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons. Along with the emergence of the non-proliferation system and the current trend, achieving nuclear disarmament has turned into an international demand, especially for the Non-Aligned Movement member states. The present study seeks to analyze the influence of the Non-Aligned Movement on disarmament in the framework of the mentioned Treaty. To this end, and based on the Neoliberal Institutionalism theory, this article studies the Non-Aligned Movement’s stance toward nuclear disarmament in the framework of the Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons and the Review Conferences of the Parties to the Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons. The study is written according to the descriptive-analytical method. The findings suggest that despite its inefficient influence prior to the 1995 Review and Extension Conference of the Parties to the Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons, the Non-Aligned Movement, as a major actor in international peace and security, has gained an influential position in the negotiations about the formation of the trends related to nuclear disarmament in the Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons. Full Text Article

۰ نظر ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۳۰
اسفندیار خدایی

دکتر مختار صالحی، دانشگاه مازندران

پارامترهای مختلفی بر توسعه اقتصادی کشورها تاثیرگذار است. از بین پارامترهای تاثیرگذار، امنیت یکی از مهم‌ترین آنهاست. وجود امنیت در سطح داخل و منطقه بر فرایند توسعه اقتصادی تاثیر بسزایی دارد. در شرایط کنونی، در خاورمیانه، دو روی سکه امنیت، تروریسم و توریسم قرار دارد. علی رغم افزایش سطح ضریب امنیت ملی ایران، ضریب امنیت در خاورمیانه کاهش یافته است. سوال اصلی پژوهش این است که، شکننده‌گی دولت‌ها در خاورمیانه چه تاثیری بر جایگاه توریسم نسبت به تروریسم در منطقه بر جای گذاشته است؟ بنابر فرضیه پژوهش، به نظر می‌رسد، متاثر از تداوم شکننده‌گی در کشورهای عراق، سوریه و یمن، خاورمیانه به منطقه جذاب برای تروریست‌ها تبدیل شده است. تداوم حضور تروریسم، در بلند مدت فرایند توسعه منطقه از جمله ایران را با مشکل مواجه می‌کند. اتخاذ دیپلماسی فعال منطقه‌ای از سوی ایران برای ارتقاء ضریب امنیت خاورمیانه ضروری به نظر می‌رسد. در همین راستا، موضوع فوق را بر اساس چارچوب نظری ماهیت دولت‌های شکننده به بحث می‌گذاریم. برای آزمون فرضیه، از روش توصیفی تحلیلی همراه با آمار و ارقام بین‌المللی مرتبط با موضوع استفاده شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۹
اسفندیار خدایی

یاسر نورعلیوند؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی

در نتیجه رویدادها و تحولات ژئوپلیتیک منطقه‌ای و ژئواستراتژیک قدرت‌های فرامنطقه‌ای از اوایل قرن بیست‏ویکم به این سو، موازنه منطقه‌ای در راستای منافع ایران و به ضرر عربستان سعودی تغییر پیدا کرده است. این وضعیت، در کنار تحولات داخلی عربستان به‏ویژه به قدرت رسیدن رهبران جدید در این کشور، سعودی‌ها را به سوی این درک و نگرش از تحولات منطقه سوق داده است که اگر نقش و نفوذ رو به افزایش ایران در چارچوب راهبرد موازنه‌سازی مجدد، کنترل و مهار نشود، نظم آینده غرب آسیا، ایران‌محور خواهد بود. به همین دلیل، ریاض در قالب سیاستی تهاجمی، رویکرد موازنه‌سازی مجدد در برابر ایران را در چارچوب سه راهبرد موازنه‌سازی سخت، موازنه‌سازی برون‌گرا و موازنه‌سازی درون‌گرا دنبال می‌کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۶
اسفندیار خدایی

تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین؛  نویسنده: اسفندیار خدایی؛ انتشارات لمبرت آلمان، 2017

Book: Iran Sanctions in US-China Relations; by Esfandiar Khodaee, 2017

 لینک خرید کتاب      Link

اسفندیار خدایی

۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۵
اسفندیار خدایی

دکتر مراد کاویانی راد، دکتر عبداله قنبرلو، مراد دلالت

جنوب غرب آسیا متشکل از کشورهایی است که تنوع هویتی سازه‌های سیاسی-فضایی منطقه و کشمکش‌های سیاسی برخاسته از منافع و رویکردهای متعارض کشورهای حاضر دست‌کم طی چند دهه اخیر نقش مؤثری در شکنندگی امنیت منطقه‌ای داشته است و این در حالی است که ثبات خاورمیانه، امنیت و کنترل انرژی منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس و کنترل رقبا در جنوب غرب آسیا همواره در کانون توجه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا قرار داشته است. داده های موجود گویای آن است رشد توسعه اقتصادی کشور چین این کشور را به جایگاه هماورد ژئواکونومیک ایالات متحده بالا کشیده است از این‌ رو، مهار این رقیب در کانون ژئواستراتژی ایالات متحده قرار دارد. یافته‌های موجود گویای آن است که متأثر از مباحث ژئواکونومیک، سیاست خارجی آمریکاجهت‌گیری پاسیفیک محوری به‌ویژه در ارتباط با چین یافته است. از این‌رو تنظیم مناسبات پاسیفیک محور این کشور نیازمند کاهش حضور نظامی در خاورمیانه است. مقاله حاضر براین فرض استوا راست که رویکرد پاسیفیک محور ایالات متحده این کشور را واداشته که کشورهای جنوب غرب آسیا نقش بیشتری در تأمین امنیت منطقه‌ای بیایند. داده‌های مورد نیاز این پژوهش به روش کتابخانه‌ای گردآوری شده است و روش‌شناسی حاکم بر تحقیق نیز ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که طی دو سال اخیر رویکرد پاسیفیک محور آمریکا با توجه به گسترش فزایند تروریسم و وزن ژئوپلیتیک ج.ا. ایران و نقشی که در ثبات منطقه دارد زمینه تحول مناسبات این کشور با ایران را در پی داشته است که گفتگوهای هسته‌ای و رخدادهای مرتبط با آن در این حوزه قابلیت تأمل دارد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۷
اسفندیار خدایی

دکتر صادق زیباکلام، محسن زمانی

یکی از مهمترین و حساسیت برانگیزترین موضوعات در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و بی شک مهم ترین جنجال تاریخ دیپلماسی ایران بعد از ماجرای ملی شدن صنعت نفت، بحران هسته ای شدن ایران بوده است.رقابت قدرت های بزرگ جهانی، منطقه ای بر سیاست هسته ای ایران به همان میزان تاثیر گذاشت که فعالیت های هسته ای ایران برسیاست های منطقه ای و جهانی، به طوری که با برجسته شدن مساله داغ و جنجالی هسته ای ایران بالاخص در دهه اخیر، تعارض واحدها لحظه به لحظه شکلی منازعه آمیزتری یافت که در این میان تبلیغات منفی غرب و برخی واحدهای خاورمیانه، حساسیتی بسیار شدید بر روی مسئله اتمی ایران بوجود آورده وضمن تاثیرات محسوس برسیاست و امنیت خاورمیانه، باعث بوجود آمدن عکس العمل های خصمانه ای در ابعاد بین المللی و منطقه ای نسبت به ایران شده که در نهایت به اتحادهای امنیتی بین واحدها بر علیه ایران انجامید. صرف نظر از نوع وشیوه دیپلماسی نخبگان ایرانی باید گفت که مسئله هسته ای ایران یک متغیر بسیار مهم بر ماهیت روابط امنیتی و سیاسی منطقه ای در قبل و بعد از توافق جامع هسته ای ( برجام) بوده است. جدا از مذاکرات هسته ای منجر به برجام و ارزیابی متن محور و قضاوت درباره دستاوردهای آن، پیامدهای برجام و تاثیرات آن بر سیاست های منطقه ای خاورمیانه قابل تامل و بررسی است. سوالات مقاله از این قرار هستند که آیا توافق هسته ای ( برجام) موجب ایجاد تغییراتی در سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شده است؟ متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۳
اسفندیار خدایی

سید مرتضی هژبرالساداتی و دکتر علیرضا پویا؛ دانشگاه فردوسی مشهد

تحقیقات متعدد نشان می‌دهند رخدادهای سیاسی از جهات مختلف بر بورس اوراق بهادار تأثیر‌گذارند. یکی از رخداد‌های سیاسی حائز اهمیت برای جمهوری اسلامی، مذاکرات هسته‌ای با گروه 1+5 است که در راستای حل محدودیت‌ها و تحریم‌های اعمال شده علیه جمهوری اسلامی برگزار می‌شود. به‌نظر می‌رسد با عنایت به تأثیر تحریم‌ها بر تراز تجاری، تأمین ارز و ... و همچنین نظارت دقیق سرمایه‌گذاران بر تحولات اقتصادی کلان و سیاسی کشور، برگزاری مذاکرات هسته‌ای می‌تواند بر بورس اوراق بهادار تهران تأثیر‌گذار باشد. این تحقیق به دنبال بررسی تغییرات قیمتی سهام و خوشه‌بندی شاخص گروه‌های صنعت برمبنای عکس‌العمل سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه با رویکرد بازده روزانه است. به این منظور از پانل دیتا با 28 مقطع و 1422 روز استفاده و گروه‌های مختلف صنعت براساس بازده غیر‌نرمال کسب شده خوشه‌بندی می‌شوند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد گروه‌های صنعت موجود در بورس اوراق بهادار در سه خوشه با عکس‌العمل منفی، عکس‌العمل مثبت کم و عکس‌العمل مثبت زیاد بخش‌بندی می‌شوند. به‌منظور بررسی سطح تمایز و اعتبار خوشه‌بندی از تحلیل تشخیصی استفاده شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۵
اسفندیار خدایی

دکتر حامد عامری گلستانی؛ بهروز شجاعی

برنامۀ هسته‌ای ایران یکی از موضوعات مهم در رابطۀ آمریکا و ایران پس از انقلاب اسلامی است. رویکردهای مختلف آمریکا در قبالِ این پرونده نقش مهمی در فراز و فرود آن داشته است. دو رویکرد «یک‌جانبه‌گرایی» و «چندجانبه‌گرایی» از جمله مهم‌ترینِ آن‌هاست. در دورۀ جرج دبلیو بوش، آمریکا با پی‌گیری سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه، هژمون شدن را دنبال می‌کرد در سال‌های آخر بوش، سیاستِ این دولت به‌دلیل ناکارآمدی‌های آن در خاورمیانه، رو به چندجانبه‌گرایی گذاشت، که البته رویکردی قوی نبود. اوباما سیاست‌های چندجانبه را در زمینه‌های مختلف، از جمله پروندۀ ایران دنبال کرد و مذاکره با ایران، و همکاری با کشورهای 5+1 محاصل چندجانبه‌گرایی آمریکا و تغییر در سیاست‌هایِ ایران بود. این مقاله، با روش مقایسه‌ای، به‌دنبال مقایسۀ این دو رویکرد اساسی با این پرسش است که، «رویکردهای دولت بوش و اوباما در قبال پروندۀ هسته‌ای ایران، چگونه با هم قابل مقایسه‌اند؟» با این فرضیه که «در مقایسۀ میانِ سیاستِ آمریکا در قبال پروندۀ هسته‌ای ایران، «هژمونیک‌کرایی و نظامی‌گری» شاخص‌های مهم یک‌جانبه‌گرایی و «همکاری و نهادگرایی بین‌المللی، شاخص‌های مهم چندجانبه‌گرایی هستند.» منبع

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۵۰
اسفندیار خدایی

دکتر مجید بزرگمهری؛ مریم میرزایی

در شرایطی که جمهوری خلق چین سیاست توسعه اقتصادی، صنعتی و تجارت خارجی را با سرعتی اعجاب آور دنبال می کند، نیاز این کشور به منابع انرژی فسیلی مانند نفت و گاز افزایش یافته و چنین رویه ای افزایش واردات این محصولات را از نقاط مختلف دنیا به ویژه خلیج فارس در پی خواهد داشت. محرک اصلی چین در فعال تر شدن آن در خلیج فارس، نیازهای انرژی و به موازات آن کم رنگ تر شدن نقش ایدئولوژی در سیاست جهانی پس از جنگ سرد است. سوال محوری این مطالعه به چگونگی سیاست چین در خلیج فارس می پردازد و در این راستا روند حضور این قدرت فرامنطقه ای در این حوزه استراتژیک انرژی بررسی می شود. به نظر می رسد به موازت افزایش نیاز به انرژی های فسیلی، چین حضور گسترده تری در خلیج فارس در قالب مراودات اقتصادی و بازرگانی و به صورت واردات نفت و صادرات کالا و خدمات به کشورهای منطقه خواهد داشت. در این مطالعه از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده است ودر ارائه داده ها سعی شده تکیه بر اسناد درجه یک باشد. منبع

۰ نظر ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۵۰
اسفندیار خدایی

دکتر کابک خبیری؛ منوچهر محمدی

توافق­های چند جانبه در بین کشورهای دنیا در ارتباط با مسائل چالش برانگیز معمولا راه گشای نقش آفرینی طرفین در تحولات پس از چنین توافقاتی است. برنامه جامع اقدام مشترک، حکم چنین ابزاری را برای ایران داشت تا در دوره­ای که سعی می­شد ایران با طرح تلاش برای ساخت تسلیحات هسته­ای به انزوا برده شود، با این توافق به بازیگری موثر در چانه­زنی بین­المللی تبدیل شد. برجام حاصل بیش از یک دهه تنش و مذاکرات بی­نتیجه با طرف­های غربی بود. ایران در فضای پسا برجام به­طور رسمی وارد باشگاه اقتصاد و سیاست جهانی و منطقه­ای شد. این مقاله درصدد پاسخ به این سوال است که تعامل ایران با جامعه جهانی در فضای پس از برجام چه  ﺗﺄثیری بر نقش آفرینی این کشور در غرب آسیا و جهان گذاشته است؟ این مقاله این فرضیه را بررسی می­کند که ایران در فضای پس از برجام از جایگاه کنترل شده قبلی خارج و به صورت یک بازیگر فعال در مدیریت بحران های منطقه ای ایفای نقش نموده و این امر باعث تغییر موازنه قدرت در منطقه به ضرر عربستان و ترکیه گردیده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۷:۵۴
اسفندیار خدایی

حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله به عنوان یکی از مشتقات آن، جزو نهادهای موسس نظام بین المللی محسوب می شوند. نهادهای شکل دهنده به جامعه بین المللی در تطور تحولات بین المللی دستخوش تغیرات تدریجی می شوند. برخی از نهادهای بین المللی ممکن است مقوم برخی از دیگر نهادها شوند و یا به گونه ای مغایر تعارض در بین نهادهای شکل دهنده به جامعه بین المللی گاهی سبب فرسایش و در نهایت منسوخ شدن برخی از دیگر نهادها می شود. نهادها حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله در عصر مدرن همچنان که نقش تاسیسی در پیدایش دولت های ملی داشته است، تحت تاثیر رشد دیگر نهادها قرار گرفته است.  پس از پایان دومین جنگ قدرت های بزرگ در 1945،  بطور کلی گسترش حقوق و سازمان های بین المللی سبب تقویت حاکمیت ملی دولت ها شده است و قلمرو موضوعی مشروعیت توسل به زور قدرت های بزرگ را محدودتر کرده است. این مقاله به روش تبینی به بررسی سیاست های مداخله جویانه ایالات متحده به مثابه یک قدرت بزرگ بر علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولتی با حاکمیت ملی پرداخته است و به این یافته رسیده است که اقدامات و سیاست های مستمر مداخله جویانه ایالات متحده در امور داخلی ایران و تهدیدات مکرر و آشکار این دولت به توسل به زور بر علیه ایران در جهت تضعیف نهاد حاکمیت ملی و مشتقات حقوقی آن عمل کرده است. منبع

۰ نظر ۲۶ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۰
اسفندیار خدایی

حمید نیکو، دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه بوخوم آلمان؛ مرتضی سویلمی

ﻣﺴﺄله ایران و رژیم صهیونیستی در چهارچوب بازی حاصل جمع صفر قابل تبیین است. به این معنا که وجود این رژیم برای ج. ا. ایران غیر قابل تحمل است و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی، ج. ا. ایران را به دلیل بهره‌مندی از قدرت موشکی و برنامه هسته‌ای و نفوذ چشمگیر در جهان اسلام، تهدیدی وجودی برای خود می‌داند. به همین دلیل، در سطوح مختلف علیه منافع منطقه‌ای و بین‌المللی ج. ا. ایران اقدام کرده است. در این مسیر، این رژیم از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های راهبردی غرب از جمله امریکا بهره لازم را می‌برد. در این راستا، ایجاد فشار برای جلوگیری از پیشرفت برنامه‌ هسته‌ای ایران راهبرد امنیتی این رژیم به شمار می‌رود. از سوی دیگر، پس از توافق هسته­ای «برجام»، این نوید داده می شد که تحریم­های نفتی و مالی ایران در ازای محدودیت­هایی بر غنی سازی هسته­ای از بین خواهد رفت. این توافق همچنین نشانگر تثبیت ایران به مثابه قدرت هژمون منطقه مطرح می گردد؛ مسئله­ای که به نظر می­رسید آمریکا آن را پذیرفته بود. اما بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، ایران مجهز به سلاح هسته­ای را بدترین پیامد ممکن در وضعیت حاضر دانست و به همین ترتیب دولت های عرب حاشیه خلیج فارس احساس کردند که از توافق کنار گذاشته شده­اند. این مقاله به بررسی جایگاه برنامه هسته‌ای ایران در دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی می پردازد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ تیر ۹۶ ، ۱۷:۴۹
اسفندیار خدایی

محمد علی بصیری، سیدعلی مجیدی نژاد، عبدالرضا عالیشاهی؛ دانشگاه اصفهان

 ارتش ترکیه در سال­های 1960، 1971، 1980، 1997.م به خاطر حقی که «کمال آتاترک» برای محافظت از جمهوری ترکیه و حفاظت از ارزش­های کمالیستی به موجب قانون اساسی به ارتش واگذار کرده، دست به کودتا زده است، ولی با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2003.م و توسعه همه جانبه ترکیه، این کشور، گذار واقعی به دمکراسی و مردم سالاری را در پیش گرفته بود و حزب عدالت و توسعه از طریق راه­های قانونی و اصلاح قانون اساسی تصویب شده در زمان کودتاهای نظامی، راه­های منتهی به کودتا را در این کشور بسته بود، ولی ارتش برای بار پنجم در 15جولای 2016 دست به کودتای نظامی علیه جزب عدالت و توسعه زده و این سوال را ایجاد کرده که با وجود توسعه همه جانبه ترکیه از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه و در پیش گرفتن راه گذار به دموکراسی و محدود کردن نقش ارتش در سیاست، چه عواملی باعث شده تا این نهاد نظامی دوباره اقدام به کودتا کند؟ در پاسخ به سوال فوق این فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که علت شکل­گیری چنین کودتایی، محروم کردن ارتش از توانایی­های ارزشی معطوف به قدرت خود و محروم کردن جنبش فتح الله گولن از فعالیت­های خود در داخل ترکیه و عدول از ارزش­های کمالیستی توسط حزب عدالت و توسعه بوده است. روش پژوهش این مقاله نیز مبتنی بر روش تحلیلی - توصیفی و استفاده از منابع مکتوب و مجازی می باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۴۹
اسفندیار خدایی

مهدی محمدی عزیز آبادی، دکتر رضا التیامی نیا، میثم تاجیک؛ دانشگاه یاسوج

با شکل‌گیری تحولات سیاسی در یمن، بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر اساس منافع و علایق خود، جهت‌گیری­های مختلفی را در رابطه با این کشور که اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه دارد، اتخاذ نموده‌اند. در این میان، تلاش پیگیر برخی دولت‌ها برای تغییر وضع موجود و برخی دیگر در جهت حفظ وضع موجود در این کشور در راستای افزایش قدرت خود از جلوه‌های بارز تحولات سیاسی در یمن محسوب می‌شود که بر پیچیدگی اوضاع این کشور افزوده است. این پژوهش به دنبال آن است تا در راستای نظریۀ رئالیسم تهاجمی به واکاوی انگیزه‌های مهم‌ترین بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای که خواهان تغییر یا حفظ وضع موجود در این کشور جهت افزایش قدرت خود هستند، بپردازد. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که دلیل توجه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به تحولات یمن و مداخله در امور داخلی این کشور چیست؟ یافته‌های پژوهش مبنی بر این است که تحولات سیاسی این کشور در حال افزایش و کاهش قدرت این بازیگران در منطقه می‌باشد. اگرچه بر هم خوردن موازنه قدرت امری غیرقابل‌پذیرش برای دولت‌های عرب منطقه و متحدان فرامنطقه‌ای آنهاست. روش اجرای پژوهش در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه‌ای اعم از منابع فارسی و لاتین و مقالات و سایت­های اینترنتی می‌باشد. تکنیک جمع­آوری اطلاعات نیز فیش­برداری است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۲
اسفندیار خدایی

دکتر علی اکبر جعفری، عظیمه پاینده؛ دانشگاه اصفهان

جنگ جهانی دوم نتایجی همچون سامان یافتن اقتصادآمریکا، تضعیف قدرت انگلیس، و توجه دولت های قدرتمند به ایران، به دلیل موقعیت استراتژیک و منابع نفتی را به همراه داشت که برای ایران به بی ثباتی در همة زمینه ها منجر شد. در 1941-1953/1320-1332، آمریکا و انگلیس با حمایت از دولت هایی همچون قوام و رزم آرا، توسط سیا، بدامن، و عناصر وابسته با انواع اقدامات فرهنگی، به ایجاد تفرقه افکنی درگروه های مبارز پرداختند. در جریان ملی شدن صنعت نفت و تا زمانی که نیروهای ملی-مذهبی به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر مصدق با هدف بیگانه ستیزی متحد بودند، آنها نتوانستند به اهداف خود برسند؛ اما تفرقة بین آنها باعث شد، آمریکا، دو رقیب بین المللی را از تسلط بر ایران کنار زند و سرانجام با کودتای 28مرداد1332/1953 ایران را تحت نفوذ خود درآورد. هدف: بررسی نقش آمریکا در تفرقه افکنی و بحران آفرینی در دورة زمانی1320-1332/1941-1953 می باشد. فرضیة پژوهش: «سیاست تفرقه افکنی بین گروه ها و نهادهای ایرانی ابزاری مؤثر برای رسیدن آمریکا به اهدافش در سال های مورد بحث بود». یافته های پژوهش: با کودتای 28 مرداد، آمریکا توانست رقبای بین المللی اش را کنار بزند و بر ایران مسلط شود. با توجه به این موضوع می توان نتیجه گرفت که تفرقه افکنی توسط مخالفان، یکی از کم هزینه ترین و درعین حال مؤثرترین ابزار برای رسیدن به اهداف است.متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۷
اسفندیار خدایی

مهدی زادگان، دانشگاه تهران

 این مقاله در چارچوب نظریه ی «پیوستگی» جیمز روزنا به تحلیل نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا در قبال بحران سوریه می پردازد. ساختار قانونی ایالات متحده آمریکا بستر مناسبی برای ظهور، قدرت یابی و تأثیرگذاری گروه های فشار یا ذی نفوذ بر نظام تصمیم گیری داخلی و خارجی این کشور پدید آورده است که در این میان نقش آفرینی لابی مدافع یهود و اسرائیل از ویژگی خاصی برخوردار است. این لابی توانسته است به سهم بالا و تعیین کننده ای در ساختار قدرت ایالات متحده آمریکا دست پیدا کند و نفوذ بیشتری در روند سیاست گذاری آمریکا داشته باشد. این مقاله با بررسی دو حوزه سیاست گذاری آمریکا یعنی قوه مجریه و کنگره استدلال می-کند که این دو قوه برای تأمین امنیت اسرائیل به شدت تحت نفوذ لابی اسرائیل قرار دارند و در بحران اخیر سوریه این لابی با فشار آوردن به قوه مجریه و کنگره، برای ساقط کردن دولت بشار اسد که تهدیدی علیه امنیت اسرائیل بود در نهایت باعث خلع سلاح شیمیایی سوریه شد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۲۱:۴۵
اسفندیار خدایی

دکتر امیربهرام پورعرب؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

منطقۀ شرق آفریقا از اوایل دهۀ 1990م به صحنۀ تقابل برخی سازمانهای تروریستی و ایالات متحده مبدل شد و این سازمان‌های تروریستی طی دو دهۀ گذشته با سرلوحه قرار دادن تفکرات افراطی خود تلاش کرده‌اند با سوء استفاده از موقعیت راهبردی این منطقه، اهداف مورد نظر خود را محقق سازند. یکی از مهم‌ترین سازمانهای مزبور القاعده است که از طریق مجموعه‌ای از اقدامات تروریستی در کشورهای اوگاندا، کنیا و تانزانیا موجبات رعب و وحشت مردم و به خطر افتادن امنیت عمومی این کشورها (در مقاطعی خاص) را فراهم آورده است. فعالیتهای تروریستی القاعده در شرق آفریقا هرچند بیشتر متوجه منافع آمریکا و هم‌پیمانان آن بوده است، سبب خدشهدار شدن نسبی وجهۀ مسلمانان این کشورها و سوء استفادۀ کشورهای غربی از این وضعیت و تثبیت حضور خود در این منطقه شده است. در این مقاله نحوۀ ورود و استقرار نیروهای القاعده به کشورهای شرق آفریقا و اقدامات تروریستی آنها علیه منافع غربی‌ها که آسیب‌های جدی بر مردم و دولت این کشورها وارد آورده است، در قالب مسئلۀ اصلی و عوامل اصلی کنشگر بر فرایند شکل‌گیری شاخۀ القاعده در شرق آفریقا به‌عنوان سؤال اصلی بررسی شده‌اند. تلاش برای اثبات آنکه اقدامات تروریستی القاعده در شرق آفریقا طی دو دهۀ گذشته از مقبولیت عمومی در بین مسلمانان این کشورها برخوردار نبوده است، نیز فرضیۀ اصلی را تشکیل می‌دهد. دست‌مایه قرار گرفتن شکل‌گیری شاخۀ القاعده در منطقۀ شرق آفریقا پارادایم نوآوری این مقاله محسوب می‌شود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۰۴:۳۵
اسفندیار خدایی

دکتر محمدجواد رنجکش، الهه پورجواد؛ دانشگاه فردوسی مشهد

بهموجب منشور ملل متحد، نخستین هدف تکوین این سازمان، حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و اتخاذ اقدامات مؤثر برای جلوگیری و رفع تهدیدها علیه صلح و امنیت جهانی است و مسئولیت اولیۀ این امر (مادۀ 24) به شورای امنیت واگذار شده است. بنا به اهمیت هدف یادشده، مادۀ 25 منشور مقرر می‌دارد که تصمیمات شورای امنیت مورد موافقت اعضای ملل متحد است. یکی از مسائل حساس جامعۀ بین‌المللی در عصر امروز، پدیدۀ تروریسم و آثار آن در تحولات روابط بین‌الملل است. از آنجا که گروه‌های تروریستی از طریق قاچاق اسلحه، پول‌شویی، استفاده از مقررات پناهندگی و به‌کارگیری فناوری اطلاعات دامنۀ فعالیت‌های خود را از سطح ملی به سطح بین‌المللی انتقال داده‌اند، مبارزه با آن نیز در احوال کنونی ابعاد جهانی یافته و در این بین نقش سازمان ملل و به‌ویژه شورای امنیت به‌عنوان حافظ اولیه و اصلی صلح و امنیت بین‌المللی از ویژگی ممتازه‌ای برخوردار است. این مقاله می‌کوشد با مقایسۀ اقدام‌های شورای امنیت در مبارزه با پدیدۀ تروریسم در دو دورۀ قبل و بعد از جنگ سرد، به تمایزات و تفاوت‌های واکنش شورای امنیت پس از حادثۀ یازدهم سپتامبر به‌عنوان نقطۀ عطفی در فعالیت‌های این رکن سازمان ملل اشاره کند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد عملکرد شورای امنیت در مبارزه با تروریسم بعد از یازدهم سپتامبر در ابعاد کمی، کیفی، پذیرش، ابزار و الزام‌آوری متفاوت با دوران قبل است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۱۳ خرداد ۹۶ ، ۰۴:۴۴
اسفندیار خدایی

دکتر داود آقایی، علیرضا اکبریان؛ دانشگاه تهران

 این مقاله بر آن است تا نوع روابط چین با آمریکا و روابط این دو در خلیج‌فارس را بررسی کند. سیاست خارجی چین از زمان دنگ شیائوپینگ با دیدی واقع‌بینانه به‌دنبال بهبود و توسعۀ روابط خود با آمریکا قرار گرفت. در این زمینه در منطقۀ خلیج‌فارس تعامل این دو کشور به طرف همکاری و دوری از درگیری سوق پیدا می‌کند و چین در جریان بحران‌هایی که در دهه‌های اخیر در این منطقه صورت گرفته، یک رویۀ عمل‌گرایانه و واقع‌گرایانه اتخاذ کرده و با دوری از هر سیاست و مشی رادیکال و عجولانه در جهت منافع ملی خود گام برداشته و بدین وسیله سعی کرده است با فاصله گرفتن از سیاست‌های ایدئولوژی‌گرایانه، در جهت اعتمادسازی و چالش‌زدایی با آمریکا گام بردارد و از تقابل بپرهیزد و در جهت تأمین بیشتر منافع خود با سایر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همکاری کند. البته تعامل چین با آمریکا با حفظ منزلت و حیثیت چین در مقابل یکجانبه‌گرایی و قدرت‌طلبی آمریکا صورت گرفته است که ویژگی خاص سیاست خارجی چین در گذر از بحران‌های فی‌مابین روابط خود با آمریکا در منطقۀ خلیج‌فارس بوده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۵:۲۷
اسفندیار خدایی

دکتر ابراهیم متقی، داریوش پیری؛ دانشگاه تهران

نخبگان برای توسعۀ اقتصادی و سیاسی به‌عنوان کارگزار نظام سیاسی انتخاب می‌شوند و باید قابلیت لازم برای عمل‌گرایی و ارتقای قابلیت تولیدی را داشته باشند. برخی نظریه‌پردازان بر این اعتقادند که پس از دوران جمهوری دوم جهت‌گیری نخبگان و برنامه‌ریزان سیاسی کشور معطوف به سیاست رشد‌محور بوده است. سیاست رشدمحور چالش‌هایی را در ساختار سیاسی ایران به‌وجود می‌آورد؛ چالش‌هایی که هانتینگتون آن را تناقض سیاست توسعه و توسعۀ نامتوازن ‌خواند و آثار خود را در دولت خاتمی بروز داد. اگرچه بخش شایان ‌توجهی از نخبگان فعال در دولت خاتمی کارگزاران رشد‌محور دولت هاشمی هستند، ضرورت‌های جدید اجتماعی، به اجرای برنامۀ توسعۀ سیاسی در قالب «تفکیک ساختاری»، «یکپارچگی» و «ظرفیت‌سازی» منجر شد. این مقاله بر این موضوع تأکید دارد که نخبگان سیاسی ایران در دوران خاتمی از الگوی عمل‌گرایی تاکتیکی با رویکرد فابیانی بهره گرفته‌اند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۵:۰۵
اسفندیار خدایی

دکتر عنایت اله یزدانی، بهمن ربیعی نیا، حسین مهدیان؛ دانشگاه اصفهان

روابط انرژی ایران و امریکا روندی کاملا متفاوت از روابط انرژی ایران با سایر مصرف کنندگان انرژی جهان دارد. ایران از لحاظ ذخایر هیدروکربنی دومین کشور دنیا و امریکا بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان، روابط انرژی‌ فی‌مابین خود را متناسب با مشکلات سیاسی موجود بر مبنای تقابل دنبال می‌نمایند و در حال حاضر تأثیرگذارترین گزینه بر روابط انرژی ایران، الزامات سیاسی می‌باشد. جایگاه استراتژیک امنیت انرژی برای امنیت ملی هر دو کشور ایران و امریکا و تأثیرپذیری شدید ایران در روابط انرژی به واسطه اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و مخاصمات سیاسی باعث حساسیت بیشتر دو کشور نسبت به اقدامات یکدیگر در این زمینه شده است. براین اساس مقاله حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی تأثیرگذاری سیاست امنیت انرژی ایالات متحده امریکا را بر ژئوپلیتیک انرژی ایران در زمینه‌های تحریم انرژی (فروش، سرمایه‌گذاری خارجی و خطوط لوله انرژی) و افزایش تولید جهانی مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. جایگاه دو کشور در ساختار قدرت نظام ژئوپلیتیک جهانی مؤید این واقعیت است که در بیشتر موارد کنش‌های ایالات متحده در راستای کاهش منزلت ژئوپلیتیک کشورمان و در مقابل واکنش ایران برای خنثی کردن و یا کاهش اثرات کنش‌های امریکا بوده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۵:۰۰
اسفندیار خدایی

دکتر مرتضی مصدقی، دکتر سیف اله فضلی نژاد؛

حوادث یازده سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان بر اهمیت و حساسیت افغانستان افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند اما این تفاهم مقطعی پس از اعلام ایران به عنوان «محور شرارت» در ژانویه 2002 توسط رئیس جمهور آمریکا جورج بوش پسر بر هم خورد و خصومت بین دو کشور افزایش یافت و همین امر دورنمای همکاری بین ایران و ایالات متحده در افغانستان کاهش داد. با روی کار آمدن اوباما در سال 2009 احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا کاهش یافت. امضاء پیمان استراتژیک بین ایالات متحده و افغانستان بر نگرانی های امنیتی ایران افزود و بدبینی متقابل استمرار یافت و در مراحلی ایران متهم به کمک به طالبان گردید. دو کشور منافع مشترکی در بسیاری از موضوعات در افغانستان خواهند داشت. این منافع شامل کمک به دولت کابل، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر، رسیدگی به بحران پناهندگان افغان، افزایش توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان و ایجاد انگیزه برای آشتی ملی است اما تنش در روابط ایران و ایالات متحده تا کنون مانع این مهم گردیده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۱۷
اسفندیار خدایی

اجانگ کیم، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران

دکتر محمدجعفر جوادی ارجمند، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران

ایران سومین بازار بزرگ محصولات کره‌ای در خاورمیانه است که اهمیت فراوانی در تامین انرژی این کشور دارد. با وجود روابط تجاری نسبتا طولانی، هر دو کشور سیاست خارجی متقابل خود را براساس جدایی سیاست از اقتصاد اتخاذ کرده‌اند. بنابراین پرسش اصلی این پژوهش آن است که مهمترین عناصر موثر در رویکرد این دو کشور در قبال یکدیگر چیست؟ در این مقاله با روش تحقیق مقایسه ـ تحلیل، مسائل و عوامل مهمی که در الگوی سیاست خارجی دو کشور تاثیرگذار و بکار گرفته شده‌اند، مورد بررسی قرارمی‌گیرد. محیط‌های سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی را با هدف واکاوی چرایی و چگونگی اتخاذ و اجرای سیاست‌های خارجی دو کشور ارائه می‌نماید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان‌دهنده وجود عوامل موثر متعددی در تصمیم‌گیری‌ها و معادلات سیاست خارجی این دو کشور همچون حضور و نفوذ امریکا در شرق آسیا، تقابلات با کره‌شمالی، افزایش تعاملات چین با ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی، سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی و روابط کره‌جنوبی با کشورهای عربی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۱۲
اسفندیار خدایی

دکتر رضا اکبریان، محسن شکری؛ دانشگاه شیرازx

خروج بریتانیا از منطقه‌خلیج‌فارس در اواخر دهه‌ی1960 با استقلال سیاسی‌و اقتصادی شیخ‌نشین‌های عربی حوزه خلیج‌فارس همراه بود. ظهور این بازیگران‌جدید در عرصه نظام‌منطقه‌ای‌خلیج‌فارس، معادلات-ساختاری منطقه را در ابعاد مختلف تحت شعاع قرار داد.دولت‌های‌عربی حوزه خلیج‌فارس تحت تاثیر دیالکتیک اندرکنش عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و امنیتی در سطوح داخلی،منطقه‌ای و بین‌المللی هرچه بیشتر در ایجاد یک سازوکار درون منطقه‌ای ترغیب شدند.در نهایت این دولت‌ها در یک حلقه ارتباطی مبتنی بر وفاق،شورای‌همکاری‌خلیج فارس را تشکیل دادند. این مقاله با تبیین نظری و فرانظری مبانی همگرای‌ منطقه‌ای و با اتکا به روش‌های مختلف تحلیلی (توصیفی،تحلیلی،تبیینی--علی،فرایندی، ساختاری،کارگزاری)،تلاش می‌کند به این سئوال پاسخ دهد که فرایند همکاری‌ها و همگرایی-منطقه‌ای پس از شکل‌گیری شورای همکاری‌خلیج‌فارس با چه تحولاتی مهمی روبه رو بوده است؟ در این راستا، فرض مهم این نوشتار این است که اولویت‌های شورای همکاری خلیج فارس پس از شکل‌گیری تغییر پیدا کرده و اعضاء با نهادسازی بسترمند،ضمن مدیریت همکاری‌ها،مقدمات لازم را برای تعمیق همگرایی‌اقتصادی در سطح فراملی در بخش‌های مختلف فراهم کرده و با افزایش وابستگی‌متقابل بین اعضاء به یک پروژه‌همگرایی مهم در جهت منطقه‌گرایی‌اقتصادی مبدل شده است.یافته‌های‌پژوهش نیز با بررسی فرایند مدیریت همکاری‌ها در جهت تعمیق همگرایی‌اقتصادی در چارچوب مدل تحلیلی پژوهش این فرض را تایید می‌کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۱۷
اسفندیار خدایی

دکتر سید جواد صالحی، عباس فرح بخش؛ دانشگاه شیراز

در دوره کنونی با افزایش اهمیت مناطق، سیستم هژمونیک برای حضور نظامی، حمایت از طرح‎های منطقه‎ای، پیشگیری و مقابله با تهدیدات متنوع و اعمال سیستم بازدارندگی، ایجاد پایگاه‎های نظامی در حوزه مناطق را به مثابه ابزاری جهت اعمال قدرت ضروری می‎داند. حضور نظامی آمریکا در مناطق مختلف جهان، از جمله غرب آسیا (خاورمیانه) به‎عنوان یکی از مناطق مهم و راهبردی، در قالب پایگاه‎های نظامی متنوع (زمینی، هوایی، دریایی و...) قابل تصور است. این پایگاه‎ها در خط مقدم تلاش‎های نظامی و امنیتی آن کشور در تسلط بر مناطق مختلف جهان و نیز باقی ماندن در چرخه راهبردی قدرت است. یازده سپتامبر، جنگ علیه تروریسم و اشغال عراق، نقش شبکه جهانی پایگاه‎های نظامی آمریکا را در حفاظت و پیشبرد منافع آمریکا برجسته‎تر نمود. از منظر قدرت هژمون، ایران به‎عنوان یک واحد ناراضی، تهدیدی عمده برای منافع آمریکا در منطقه غرب آسیاست؛ بنابراین، ایران در معرض تهدیدات مستقیم آمریکا قرار دارد و مقابله با تهدیدات این کشور از جمله ضروریات اساسی محسوب می‎شود. در این راستا، موضوعی که اهمیت می‎یابد تفکر درباره مدل بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است. سؤال مهمی که مطرح می‎شود این است که «وجود پایگاه‎های متعدد نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا چه تأثیری بر مدل بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران می‎گذارد؟» پژوهش حاضر بر این باور است که پایگاه‎های نظامی با اعتباربخشی به تهدیدات و توانایی اعمال تهدیدات سبب می‎شود که ایران با محدودیت چرخه راهبردی روبرو گردد، اما این پایگاه‎ها، مدل بازدارندگی دیپلماسی را به سمت بازدارندگی مثلثی غیرمستقیم تغییر جهت می‎دهد و به همین سبب دیپلماسی دفاعی می‎تواند در خدمت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۸
اسفندیار خدایی

دکتر الهام رسولی ثانی آبادی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه یزد

هدف اصلی این مقاله بررسی نوع جامعه‌پذیری دولت‌های خاورمیانه (با تاکید بر دولت‌های انقلابی منطقه) توسط دولت آمریکا به‌عنوان هژمون نظام بین­الملل می‌باشد. در همین راستا فرضیه اصلی این مقاله با تاکید بر ابعاد دوگانه جامعه­پذیری در روابط بین­الملل، آن است که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، دولت آمریکا به‌عنوان کنش­گری عقلانی و بر اساس یادگیری اجتماعی پیچیده و استعاره شرمِ ناشی از تجارب گذشته و به‌عنوان هژمون نظام بین­الملل تلاش کرده است تا روند جامعه‌پذیری دولت‌های منطقه را وارد مرحله جدیدی نماید؛ به این معنا که در عوض تاکید و استفاده از سازوکارهای مادی‌گرایانه (اِشغال نظامی و یا مداخله مستقیم) از سازوکارهای معناگرایانه این فرآیند از جمله تکیه بر اقناع­سازی و توجیه این کشورها در جهت درونی کردن هنجارهای موردنظر خود استفاده نماید. برای بررسی این فرضیه بعد از بررسی سازوکارهای مادی‌گرایانه و معناگرایانه جامعه‌پذیری در روابط بین­الملل با استناد به مواضع اعلامی رییس جمهوری آمریکا و اقدامات صورت گرفته در این راستا، به بررسی فرضیه اصلی می­پردازیم. این پژوهش تحلیلی توصیفی با تکیه بر مطالعه موردی سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن به‌صورت استفاده از منابع اسنادی و مجازی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۱۰
اسفندیار خدایی

دکتر محمد حسین افشردی؛ دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه عالی دفاع ملّی

ره‌نامه(دکترین) قواعد بنیادی، چارچوب نظام‌مند و اصول ریشه‌ای است که در هر شاخه‌ای از علوم راهبردی با انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل و آزمایش گردآوری می‌شود و با به‌کارگیری توانمندی‌ها نحوه دستیابی به اهداف را نظام‌مند می‌نماید. انتظار می‌رود که ره‌نامه اصول، نظریه، خط‌مشی و چگونگی عمل را بیان نماید. راهبردپردازان دولت آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 طیف جدیدی از تهدیدات امنیت ملی آمریکا را ترسیم نمودند. در این مسیر آمریکا تلاش نمود تا از این حادثه مشکوک برای تحمیل نظام تک‌قطبی بر نظام بین‌المللی حداکثر بهره را برده و بدین جهت ره‌نامه جنگ پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد. شناخت رویکرد تهاجمی سال‌های اخیر آمریکا در دهه‌ ابتدایی قرن بیست و یکم در آسیای جنوب غربی در قالب ره‌نامه جنگ پیشگیرانه، موضوع و سؤال مهمی است که می‌تواند تهدیدات مهمی در ابعاد دفاعی برای کشور و کاربرد مؤثر و مهمی در راستای برقراری دفاع همه‌جانبه و امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد، از این‌رو این امر نیاز به بررسی و مطالعه دقیق دارد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۸
اسفندیار خدایی

دکتر عباسقلی عسگریان، سعید تجری

بحران سوریه به­ عنوان یک بحران منطقه ­ای حاد موجب گردیده تا بازیگران مختلف درگیر در آن به رویارویی و بعضا تعامل با یکدیگر پرداخته و عرصه­ هایی از منازعه و همکاری را رقم بزنند. نوع کنش متفاوت بازیگران درگیر در این بحران را می­توان به ­وضوح از تعاملات و تقابلات روسیه و ترکیه در قبال یکدیگر دید. در واقع، جهت­ گیری متفاوت روسیه و ترکیه در قبال یکدیگر سبب گردیده تا بحران سوریه نوعی تعارض و تقابل قابل توجه میان این دو بازیگر ایجاد نموده که در کنش آنها نسبت به یکدیگر در منطقه قفقاز نیز تاثیرگذار بوده است. از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا ابعاد تعارض و بعضا همکاری روسیه و ترکیه در بحران سوریه را مشخص نموده و ابعاد تاثیرگذاری آن بر تحولات این دو در منطقه قفقاز را مشخص نماید. لذا، پرسش اصلی مدنظر این است که کنش متعارض روسیه و ترکیه در قبال بحران سوریه چگونه بر نقش ­آفرینی آنها در منطقه قفقاز تاثیرگذاشته است. در پاسخ با به کارگیری روش          توصیفی- تحلیلی و جمع‌آوری منابع به صورت کتابخانه‌ای و با استفاده از فضای مجازی، توضیح داده خواهد‌شد که بحران سوریه موجب واگرایی و رویارویی جدی میان روسیه و ترکیه گردیده و این مسئله موجب تعمیق واگرایی آنها نسبت به کنش­های یکدیگر در منطقه قفقاز شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳
اسفندیار خدایی

دکتر محمدحسین افشردی، دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه عالی دفاع ملّی

ره‌نامه(دکترین) قواعد بنیادی، چارچوب نظام‌مند و اصول ریشه‌ای است که در هر شاخه‌ای از علوم راهبردی با انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل و آزمایش گردآوری می‌شود و با به‌کارگیری توانمندی‌ها نحوه دستیابی به اهداف را نظام‌مند می‌نماید. انتظار می‌رود که ره‌نامه اصول، نظریه، خط‌مشی و چگونگی عمل را بیان نماید. راهبردپردازان دولت آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 طیف جدیدی از تهدیدات امنیت ملی آمریکا را ترسیم نمودند. در این مسیر آمریکا تلاش نمود تا از این حادثه مشکوک برای تحمیل نظام تک‌قطبی بر نظام بین‌المللی حداکثر بهره را برده و بدین جهت ره‌نامه جنگ پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد. شناخت رویکرد تهاجمی سال‌های اخیر آمریکا در دهه‌ ابتدایی قرن بیست و یکم در آسیای جنوب غربی در قالب ره‌نامه جنگ پیشگیرانه، موضوع و سؤال مهمی است که می‌تواند تهدیدات مهمی در ابعاد دفاعی برای کشور و کاربرد مؤثر و مهمی در راستای برقراری دفاع همه‌جانبه و امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد، از این‌رو این امر نیاز به بررسی و مطالعه دقیق دارد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۱۹
اسفندیار خدایی

زیبا فرزین نیا، بهروز ایازx

چین و پاکستان در طول نیم قرن گذشته روابط گسترده و استراتژیک با هم داشته‌اند. سطح بالای روابط این دو کشور تا حدی است که برخی روابط چین و پاکستان را همانند ایالات متحده و اسرائیل دانسته و پاکستان را اسرائیل چین در جنوب آسیا به شمار می­آورند. با این حال، این دو کشور سال 2016 را، سال گسترش روابط دیپلماتیک با یکدیگر اعلام کردند. اینکه چه عواملی باعث گسترش هرچه بیشتر روابط این دو کشور در این سال  شده و چه تأثیری در سطح منطقه جنوب آسیا به همراه خواهد گذاشت، سؤال اصلی این نوشتار را شکل می‌دهد. این نوشتار نیز با توجه به گسترش مناسبات اقتصادی (تکمیل طرح جاده ابریشم و کریدور اقتصادی این دو کشور)،  گسترش روابط واشنگتن و دهلی نو را مد نظر  قرار داده است. همچنین، پیامد این مناسبات جدید را رویارویی بازیگران مذکور (چین و پاکستان در برابر آمریکا و هند)، بر هم خوردن نظم منطقه‌ای در جنوب آسیا و رقابت بیشتر بین این بازیگران می داند که جنگ سرد جدیدی را در این منطقه به همراه خواهد داشت. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۰۸
اسفندیار خدایی

دکتر سید محمد حسینی

خروج انگلستان از خلیج فارس در سال 1971 که توام با بحران جنگ ویتنام بودایالات متحده را واداشت تا از طریق موکلان منطقه‌ای خود دکترین دوستونی خود را به عنوان راهبرد اصلی در خلیج فارس تعریف کند. با وقوع انقلاب اسلامی درایران توازن منطقه ای دگرگون شد. نگرانی از نفوذ کمونیسم و تحولات بعدی و بویزه جنگ ایران و عراق از عوامل حضور گسترده این کشور در منطقه بودند. تهاجم رژیم صدام به کویت حضور آمریکا در خلیج فارس را تثبیت کرد. در دوران زمامداری بوش پدر و بیل کلینتون سیاست ایالات متحده ترکیبی از آرمانگرایی («نظم نوین جهانی» پس از جنگ دوم خلیج فارس) و واقع گرایی («مهار مضاعف» جنگ عراق و ایران) بود. این سیاست حاکی از اراده و خواست این کشور برای حفظ تعادل (سیال) و ثبات (نسبی) منطقه بود که منجر به برقراری نوعی «صلح سرد» در منطقه شد. چرخش سیاست خارجی اوباما نیز ترکیبی از سنت ویلسونیسم و عملگرایی و بازسازی چهره مخدوش شده آمریکا با استفاده از قدرت هوشمند (ترکیبی از قدرت نرم و سخت) و احیای رهبری آمریکا با استفاده از ظرفیت نهاد های بین المللی و ائتلاف های منطقه ای و جهانی و دوری از یکجانبه گرایی دوران بوش پسر بود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۰۵
اسفندیار خدایی

دکتر عباس مصلی نژاد، دانشگاه تهران

The group calling itself the Islamic State poses a grave threat, not just to Iraq and Syria but to the region more broadly and to the United States, as well as its global coalition partners. A deadly and adaptive foe, the Islamic State seemed to come out of nowhere in June 2014, when it conquered Mosul, Iraq’s second largest city. However, the Islamic State of today is the direct descendant of a group that Iraq, the United States, and their partners once fought as al-Qaida in Iraq and then as the Islamic State of Iraq. Analysts and specialists had already spent years studying the group and actually knew quite a bit about it: how it financed and organized itself, how it established control, how it responded to airpower, and what its ultimate goals were. The Republican meme is that every problem, including in the Middle East, is Barack Obama’s fault. Although emphasizing independence and self-reliance for America, they deny responsibility and accountability for their party. There are 2 approaches about the rise and function of ISIS. Conservative groups argue that US attack against Iraq’s Saddam Hussein on 2003 was “brilliant, heroic, and costly” success. The competitive approaches emphasis on “why was the success of the surge followed by a withdrawal from Iraq, leaving not even the residual force that commanders and the joint chiefs knew was necessary? The fact shows that US elites have the creation of ISIS. If US had kept the 10,000 troop commitment that was there for the President to negotiate and to agree with, we probably wouldn’t have ISIS right now”. The content and orientation of this article is based on Competitive approaches about rise and security function of ISIS. The basic question is “Why ISIS group rise and strength in Iraq and Syria?” The hypothesis of this article related “balancing of power and threats competitive regional and structural countries”. The result of article explained that Regional security in Middle East and Persian Gulf is based on proxy war, which conducted by Saudi Arabia and enforced by violence and chaos extremist groups as well as ISIS. Full Text of the Article

۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۷
اسفندیار خدایی

علیرضا رستم آقایی، دکتر ابوالقاسم طاهری؛ علوم و تحقیقات

ورود کشوری مانند آمریکا به دنیای تولید گاز از طریق گاز شیل که پیش از این، خود بزرگ‌ترین واردکننده LNG در جهان به شمار می‌رفت، یکی از بزرگ‌ترین چالش های سایرکشورهای صادرکننده گاز خواهد بود. در همین حال، افزایش تولید داخلی گاز در آمریکا، قیمت‌های گاز در قاره  اروپا و آسیا را به کمترین حد رسانده است؛ لذا تحلیلگران بازار اعتقاد دارند که آمریکا تا پایان دهه جاری از یک واردکننده عمده تبدیل به یک صادرکننده بزرگ گاز خواهد شد. در طی سالهای آینده استقلال انرژی آمریکا ژئوپلتیک جهانی را تغییر خواهد داد که خلیج فارس حساس‌ترین ناحیه به این تغییر است. این منطقه از اوایل دهه های جنگ سرد یک منطقه حیاتی و بسیار مهم در سیاست خارجی آمریکا به شمار می رفته است. منابع عظیم نفت و گاز موجود در این ناحیه همواره یکی از دلایل اصلی علاقه آمریکا در این منطقه بوده است. هم اکنون حدود یک سوم نفت جهان را تامین می‌کند و همین امر آن را در کانون توجهات بین‌المللی قرار داده است. در این تحقیق ابعاد انقلاب گاز شیل در آمریکا و اثرات آن بر بازارهای جهانی انرژی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۸
اسفندیار خدایی

دکتر محمد مرندی، مهرداد حلال خور؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان

U.S foreign policy toward Iran had been so uncertain and variable since the beginning of this relation, but alongside fluctuations, some kind of consistency is distinguishable. Until the Islamic revolution of 1979by the Iranian people, Iran was playing a major role in the U.S. anti-communist strategy in the Middle East.  U.S grand strategy was based on its confrontation with USSR and Iran was the key for controlling the Middle East and process of underpinning Iran’s power as a liberal ally in the region was at the core of U.S considerations in Iran. After the 1979 revolution, Iran’s priority had changed as a regional actor and it no longer identified itself as a member in the Western coalition based on American foreign policy. On the other hand, U.S. also stopped to identify Iran as a friend and started to demonize the new role Iran was playing in the Middle East and the world.  By having these trends in mind, a very fundamental, important question strikes the mind: Did U.S has a turning point in its foreign policy toward Iran after the 1979 or the principle of its foreign policy was fixed and only tactical changes occurred? In order to answer this question I’m going to examine the history of U.S foreign policy toward Iran, particularly the post-revolutionary period. This analysis will be conducted according to the Copenhagen school definition of security and concept of securitization. This theoretical frame work brought us a comprehensive understanding of security and also a relative, useful categorization of security strategy in foreign policy. Different methodological approaches could be used in these frameworks but in this research I have used the discourse analysis method to explore the subject of research. Conclusion of the research shows us that American strategy toward Iran covers both permanent and variable factors but the permanent element was the key and variable factors made changes only in tactical level. U.S foreign policy was basically directed toward securitizing Iran but the world system, regional and national events also made it more powerful. It means that after the Islamic revolution of Iran, U.S. has continuously made an attempt in persuading other actors to securitize Iran. Before the Cold War, this securitization was in a low level but after the Cold War it can be classified as a high-securitization. Full Text of the Article

۰ نظر ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۲
اسفندیار خدایی

دکتر عباس مصلی نژاد، دانشگاه تهران

As it looks at the region, Trump can see three central challenges facing the Middle East, working together to create the horrible brew we're now dealing with. The first challenge is the security vacuums in places like Syria, Iraq, Libya and Yemen that followed the collapse of some of these Arab republics. These vacuums are highly problematic, setting the conditions for extremism. They are where extremists organize and plan attacks, and where refugees originate. A lot of these destabilizing problems, then affect the entire region. Trump's election is a massive setback for humanitarian issues, in fact, many welcome him, despite his rhetoric on Muslims, women and minorities. Most troubling, however, is that many of U.S questions about his approach to the Middle East cannot be answered right now because he literally has no experience in foreign policy. The international community has no idea what to expect from Trump, and such diplomatic uncertainty is a humbling experience at best. Trump needs to reassure its nation's allies before he becomes president; assurances and commitments are especially crucial when times are tough, as they are now. NATO is important, but so are the Sunni Arab states. Given that one of Trump's few clear aims is to destroy the Islamic State, it is absolutely imperative that Saudi Arabia and similar countries be involved, since the group's ideology cannot be discredited without them. The expectation that "Trump as president" will be starkly different from "Trump as candidate" is a false hope at best. Saudi Arabia should be ready for some surprises, likely in the form of negative rhetoric from the Trump administration. Ultimately, the kingdom needs to create an alliance of Sunni countries to serve as a bulwark against a potentially anti-Sunni Trump. While Trump has long signaled a desire to get out of the Middle East, candidates often flip positions when they face difficult decisions as president. Yet the ultimate outcome of any given regional crisis will depend heavily on the cabinet members and advisors surrounding him. Whatever the case, given the region's current situation the Palestinians more divided than ever, the Iranians bent on regional expansion, and the Saudis in the midst of a "revolution disguised as economic reform" U.S historical allies in Israel and the Sunni Arab countries need a strong America now more than ever. Full Text of the Article

۰ نظر ۲۹ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۱۶
اسفندیار خدایی

دکتر زهره پوستینچی

Rebalancing of Power is one of the most important subjects for international and national security in U.S policy toward Iran and other regional actors. President Trump attempts to change U.S regional policy based on offshore balancing in Persian Gulf and Middle East. This approach concentrated on promotes U.S national interest. Trump’s policy will effect on regional structure of international politics. Barak Obama policy toward Iran concentrated on negotiation and engagement process for promote Iran’s position in regional and international politics. Obama foreign policy team argues that politics and international relations depended on Iran’s role in regional balancing of power. Geopolitical approaches emphasized on Trump interaction of geography and strategy. Trump’s team argues that defense and security policy depended on how U.S policy and regional countries collaborates their goals and interests. Trump’s foreign policy team has systematically tried, significant rapprochement among the Persian Gulf states on the issue of security almost impossible. For these reasons, a collective regionally crafted security arrangement that includes littoral states on Iran.  Full Text

۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۶
اسفندیار خدایی

مریم باقری-سیدجواد امام جمعه زاده-محمود جلالی کروه

نگرانی از نقض گستردة حقوق بشر، منجر به پدید آمدن مفهومی جدید در حقوق بین الملل، به نام دکترین «مسئولیت حمایت» شد. ایالات متحده با استفاده از نقش مداوم به عنوان یک رهبر جهانی و به دلیل منافع شخصی، به نظریة مسئولیت حمایت روی آورده است. تحولات شمال آفریقا و خاورمیانه، موجب طرح مجدد بحث مداخلات بشردوستانه در قالب دکترین مسئولیت حمایت گردید. در رفتار تصمیم گیرندگان سیاست خارجی ایالات متحده در مقابله با بحران های کشورهای عربی، اغلب شاهد فقدان استفاده مداوم و سیستماتیک از مسئولیت حمایت بوده ایم. پرسش اصلی در اینجا این است که سیاست خارجی آمریکا در زمینة اجرای دکترین مسئولیت حمایت چگونه ارزیابی می شود؟. و تلاش شده است تا این فرضیه مورد آزمون قرار گیرد که شکاف بین تئوری و عمل در استفاده از دکترین مسئولیت حمایت در سیاست خارجی آمریکا صورت پذیرفته است. با توجه به بحث طرح شده، این نوشتار درصد بررسی مبنای واقعی توسل به دکترین مسئولیت حمایت در سیاست خارجی آمریکا به خصوص نسبت به تحولات اخیر کشورهای عربی است. دسترسی به مجله

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۱۳
اسفندیار خدایی

زینب قوامی، زاهد غفاری هشجین، اکبر رنجبر؛ دانشگاه شاهد

انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا به عنوان تنها تشکل موافق نظام جمهوری اسلامی ایران در آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رویارویی با جریان های ضد انقلابی در آمریکا پرداخت. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که فعالیت های سیاسی و عملکرد انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در تقابل با جریان های التقاطی و سلطنت طلب چگونه بود؟ این تحقیق از انواع تحقیقات کیفی بوده که با روش تحلیل اسنادی انجام شده است. برای گرد آوری داده ها ضمن مطالعه و بررسی اسناد، با برخی از دانشجویان آن زمان عضو انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا مصاحبه شده است. با بررسی اسناد و مصاحبه یافته های زیر به دست آمد، عمده فعالیت های سیاسی انجمن اسلامی در تقابل با گروه های التقاطی اصلاح طلب (نهضت آزادی) و رادیکال (مجاهدین خلق) و گروه ضد انقلابی سلطنت طلب بود. و در این راستا از انواع مختلف شیوه های اقدام جمعی و اعتراض بهره گرفت. عمده فعالیت هایی که دانشجویان در آن زمان انجام داده اند یکی فعالیت های تبلیغاتی و ابدئولوژیکی بوده که به منظور افشاگری توطئه های دشمن و همچنین آگاه سازی افکار عمومی ملت آمریکا صورت گرفت. دیگر فعالیت انجمن در تقابل با جریان های مذکور تظاهرات و راهپیمایی بود. و فعالیت دیگر انجمن تحصن و اعتصاب غذا بود که برای جلب توجه رسانه های آمریکایی و رساندن پیام خود به گوش جهانیان از آن استفاده می شد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۲۴
اسفندیار خدایی