مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

تورج شیرالیلو، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی

ا وجود فروکش بحران هسته ای، پیش بینی می شود که تزاحم منافع ایران و آمریکا در حوزه منطقه ای تداوم خواهد یافت. ایران و آمریکا اهداف امنیتی مطلوب طرف مقابل را دنبال نمی کنند و به اقدامهای متقابل تعارض آمیز ادامه خواهند داد. با این وجود، به نظر می رسد که تهران و واشنگتن در برخی حوزه ها دارای منافع موازی یا حتی مشترک هستند که همپوشی آنها ضرورتا به شکل دایره های متحدالمرکز نخواهد بود. مهار تروریسم در....


سالگشت رویدادهای تاریخی مهم در سرنوشت سیاسی ملتها، فرصتی برای تامل در آن چه که پیشتر رخ داده و همچنین فرصتی برای امکان سنجی چشم اندازهای مرتبط با آن رخداد تاثیرگذار را فراهم می کند. به همین اعتبار، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه هر سال، مقطع زمانی شایسته ای است تا پیشینه و حال مناسبات حساس و تنش آلود تهران و واشنگتن با نگاهی به آینده این روابط از منظر واقعیتهای جاری و یا در حال ظهور واکاوی شود.

انقلاب اسلامی ایران در سال ١٣٥٧ هجری شمسی دو ویژگی ستیز با استعمار خارجی با جلوداری آمریکا و مبارزه با استکبار داخلی را که پیش از آن در انقلاب مشروطه در سال ١٢٨٣، نهضت ملی کردن صنعت نفت در سال ١٣٢٩ و در قیام مردمی ١٥ خرداد ١٣٤٢ بروز یافته بود، در نهاد خود داشت. در نیم قرن پیش از انقلاب اسلامی، دولت آمریکا که در میان دو جنگ جهانی اول و دوم جانشین استعمارگران کهن و رو به افول در منطقه خاورمیانه شده بود، با فاصله گرفتن از دکترین انزوا در سیاست خارجی به تدریج نقش فعالتری را در روابط بین المللی و فراتر از نیمکره غربی بویژه در کشورهای واقع در محیط پیرامونی اتحاد جماهیری شوروی سابق برعهده گرفته بود.


در چارچوب معادلات جنگ سرد و در سالهای اوج گیری بحران عقیدتی – نظامی میان بلوک غرب و بلوک شرق، دولتمردان کاخ سفید و قانونگذاران کنگره اعم از دمکرات و جمهوریخواه ایران را به مثابه منطقه ای حائل برای سد نفوذ شوروی به منطقه نفت خیز خلیج فارس و خاورمیانه و همچنین پمپ بنزین ماشین نظامی غرب در منطقه تلقی می کردند. در این میان، پهلوی دوم با تکرار اشتباه پدر خود در رویگردانی از سرمایه های انسانی و فکری داخلی و با اقدامهایی نظیر در اختیار گرفتن قدرت انحلال مجلسین و تبدیل نظام سلطنتی مشروطه به سلطنت خودکامه، گره زدن منافع تهران با واشنگتن را از طریق تبدیل ایران به پایگاه نظامی منطقه ای آمریکا در راس سیاست خارجی حکومت خود قرار داد.

با این وجود، سنگینی تزاحم میان منافع ملی و منطقه ای ایران در دوره رژیم پهلوی دوم با راهبرد منطقه ای و جهانی دولتها در کاخ سفید بر معدود موارد توافق این منافع دوجانبه غلبه کرد و وقوع انقلاب اسلامی در ایران، مقطعی تاریخی را در گسست روابط تهران و واشنگتن رقم زد. از آن پس تاکنون، نزدیک به چهار دهه قطع روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا با تاریخی از وقایع ناپایدار عجین شده است. رویدادهایی چون اخراج مستشاران نظامی آمریکا، قطع رابطه سیاسی، اشغال سفارتخانه آمریکا در تهران از سوی دانشجویان معترض، طراحی کودتاهای نافرجام در ایران، ترور شخصیتهای سیاسی و نظامی، مصادره داراییها، یا حمایت از حمله نظامی دیکتاتور عراق به ایران، حمله به پایانه های نفتی فراساحل ایران، و سرنگونی هواپیمای مسافربری هما مصادیقی از تنش و رویارویی توامان با اعمال سیاستهای امنیتی از جنس فشار، مهار، تحریم، و تهدید بوده اند.

در پاره ای موارد، وقوع مذاکرات غیرمستقیم، چندجانبه و سطح پائین که بیشتر بر سر حل و فصل بحرانهای منطقه ای نظیر افغانستان و عراق بودند، در تکرار ترجیع بند تحولات خصمانه در روابط ایران و آمریکا توقفی اندک ایجاد کرد. در این میان، اقدامهای تهران در کمک به حل منازعات منطقه ای از جمله میانجیگری میان دولت تاجیکستان و مخالفان، همراهی نکردن در حمله نظامی عراق به کویت با وجود پشتیبانی دهها میلیارد دلاری این شیخ نشین خلیج فارس از حمله صدام به ایران، مشارکت در ائتلاف شمال علیه شبه نظامیان حاکم طالبان در کابل، کمک به استقرار و تعمیق ثبات سیاسی در لبنان، و حمایت نکردن از اقدامهای ضدآمریکایی گروه تروریستی القاعده که برای تامین منافع ملی ایران صورت گرفت، زمینه حرکت به سوی گونه ای از همگرایی تاکتیکی و موردی میان تهران و واشنگتن را فراهم کرد.

اما استقرار نومحافظه کاران از حزب جمهوریخواه در کاخ سفید طی هشت سال ریاست جمهوری جورج و. بوش و زدن برچسب «محور اهریمنی» به ایران در کنار کره شمالی و عراق، همراه با اجرای سیاست «حمله پیش دستانه» در عراق و «تغییر نظام» در ایران چشم انداز معدود همکاری مقطعی میان تهران و واشنگتن را تیره کرد و به بدبینی مزمن نسبت به حسن نیت آمریکا در تعاملات منطقه ای با ایران دامن زد. حتی برخی گزارشهای غیررسمی و تایید نشده از بی پاسخ گذاشتن نامه رسمی دولت ایران برای آغاز همکاریها با آمریکا در این دوره حکایت دارد.

پس از خروج مستاجران عقیدتی با افکار تشریعی مسیحی از قوه مجریه که خط مشی ماجراجویی یکجانبه آنها از اعتبار یگانه ابرقدرتی آمریکا کاسته بود و ماشین جنگی آنها هزینه های غیرقابل جبرانی برای مالیات دهندگان آمریکایی به ارث گذاشته بود، این ماموریت به دمکراتها سپرده شد که با سیاست چندجانبه گرایی و تعامل در سیاست خارجی به نجات این کشتی طوفان زده بشتابند. برآیند راهبرد کلان سیاست خارجی و اقتصاد خارجی آمریکا برای رها شدن از معضلات وابستگی به نفت خاورمیانه و تبعات شوم حمایت از متحدان و حاکمان غیردمکراتیک، اتخاذ رهیافتی بود که به «تمرکززدایی از خاورمیانه» و «مرکز گرایی به آسیا» مشهور شد. رها شدن پیامدهای منفی درگیری های خاورمیانه و هدایت منابع برای مهار چین از طریق تقویت روابط راهبردی با هند، بخشهای بنیادین این سیاست دوگانه را تشکیل می دهد.

در ارتباط با ایران و برابر توصیه اتاقهای فکر آمریکایی که شماری از آنها در نقش مشاوران دولتها در حوزه سیاست گذاری خارجی عمل می کنند، نوبت به آزمودن خط مشی «مهار-تعامل» رسید. بر پایه مشورت های کارشناسی، باراک اوباما و دولتمردان او به این نتیجه رسیدند که زمان خروج روابط واشنگتن و تهران از وضع «ناپایدار» فرارسیده است. لذا تداوم تحریمها علیه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران به صورت تصاعد فشار سیاسی و اقتصادی و همزمان با آن گشودن باب مذاکرات دوجانبه غیرعلنی برای حل و فصل مناقشه هسته ای، به سیاست فراگیر دولت آمریکا در قبال ایران تبدیل شد.

پس از نزدیک به دو سال دیپلماسی رفت و آمد فشرده در منزلگاه پایانی مذاکراتی که با تروئیکای اروپایی آغاز شده بود، ایران توانست ضمن حفظ حق غنی سازی هسته ای که بیش از یک دهه کشورهای غربی به راهبری آمریکا در مذاکرات منکر آن بودند، آغاز فرآیند برداشته شدن تضییقات تحمیل شده را با لغو همه قطعنامه های تحریمی شورای امنیت در چارچوب توافق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تضمین کند. اگر چه پیوستن آمریکا به چین و روسیه در کنار تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) در مذاکرات هسته ای در دوره ریاست جمهوری بوش، به علت اتخاذ رویکرد تهاجمی و دنبال کردن سیاست تغییر رژیم سبب فلج شدن روند مذاکرات در دوره ای از برگزاری مذاکرات شد، با نگاهی به گذشته اکنون می توان قضاوت کرد که با تغییر رویکرد دولت آمریکا در دوره ریاست جمهوری اوباما در قالب سیاست «مهار-تعامل» و انجام به موقع چرخش تاکتیکی ایران متناسب با این تغییر خط مشی در کاخ سفید، مناسب ترین نتیجه ممکن از این بازی دو سر برد حاصل شده است.

اگر بپذیریم که مطالعه گذشته برای درک تحولات زمان حال و اندیشیدن در رویدادهای جاری برای کمک به پیش بینی صحیح رویدادهای آینده لازم است، بر ارزش و اهمیت بررسیهای تاریخی بار دیگر صحه گذاشته ایم. به همین اعتبار، چهارچوب درزمانی (دایاکرونیک) این نوشتار برای بررسی اجمالی مقاطع تاریخی کلیدی در روابط ناپایدار روابط ایران و آمریکا، و در ادامه آن نگاه همزمانی (سینکرونیک) برای پرداختن به مهمترین رویداد اخیر در این مناسبات متلاطم که می توان آن را توافق هسته ای معرفی کرد، نیازمند نگاهی آینده مدارانه برای نتیجه گیری از بحث است.

در آستانه سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، چنین به نظر می رسد که ایران و آمریکا حرکت به سوی «نقطه عطف» در شکل گیری روابط جدید را در حوزه هایی معدود آغاز کرده اند. واقعیتهایی نظیر ماهیت و ساختار نظام های حکومتی در جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا باعث ایجاد ابهام پیرامون چگونگی و زمان رسیدن به این نقطه شده اند. گرایش به رهیافت چندجانبه گرایی در دولت کنونی آمریکا سبب شد که موازنه تهدید به موازات مشارکت در سیاست خارجی این کشور تبدیل شود. اما در ارتباط با دو کشور ایران و آمریکا که دارای پیشینه عمیق و متعدد از تعارض منافع ملی و منازعه بوده اند، مولفه های پیچیده بسیاری تعیین کننده شکل و سطح نهایی این روابط هستند.

با وجود فروکش بحران هسته ای، پیش بینی می شود که تزاحم منافع ایران و آمریکا در حوزه منطقه ای تداوم خواهد یافت. ایران و آمریکا اهداف امنیتی مطلوب طرف مقابل را دنبال نمی کنند و به اقدامهای متقابل تعارض آمیز ادامه خواهند داد. با این وجود، به نظر می رسد که تهران و واشنگتن در برخی حوزه ها دارای منافع موازی یا حتی مشترک هستند که همپوشی آنها ضرورتا به شکل دایره های متحدالمرکز نخواهد بود. مهار تروریسم در افغانستان، عراق و سوریه و موج دوم بیداری عربی که انتظار می رود پس از سرنگون کردن جمهوریهای موروثی، این بار از رژیم های سلطنتی خانوادگی متحد واشنگتن در حوزه خلیج فارس آغاز شود، شماری از حوزه های نگرانی و علایق مشترک آتی تهران و واشنگتن را فارغ از حضور دولتهای دمکرات یا جمهوریخواه در کاخ سفید تشکیل می دهند.

۹۵/۰۴/۲۱
اسفندیار خدایی

تورج شیرآلیلو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">