دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی
دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی
پایان نامه دکتری اسفندیار خدایی با عنوان: تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین: تعامل آمرانه آمریکا در مقابل موازنه نرم چین؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان، بهمن 1396
دانلود متن کامل Download Full Text
Dissertation Title:
Iran
Sanctions in US – China Relations
American Guarded Engagement
vs. Chinese Soft Balancing
By:
Esfandiar Khodaee
Supervisors:
Foad Izadi
Mohammad Ali Mousavi
Throughout the nuclear dispute, the United States actively engaged with world powers and the trade partners of Iran to make sanctions effective in pressuring Tehran. Most trade partners of Iran reduced trade with this country either voluntarily as alignment with the United States, or under pressures from Washington. The role of China as the first trade partner of Iran and as a veto power in the U.N. Security Council was controversial. In practice, China continued and even expanded trade with Iran; and the Chinese companies somehow filled the void of the absence of European and Asian rivals. This dissertation plans to answer the question that why the United States could not make China follow sanctions similar to other trade partners of Iran. It studies U.S. policy to make China follow sanctions on Iran, China’s response, and the limitations of Washington in dealing with Beijing. Reviewing the events through process-tracing method, shows that the Obama administration implemented a guarded-engagement strategy to make China join sanctions and reduce trade with Iran. The United States diplomatically engaged with China and considered Chinese economic and energy interests and security concerns in the region. On the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as sanctions against Chinese companies and banks. In response, China followed a soft-balancing strategy. This rising power did not directly stand against the United States to safeguard grand interests in relations with America and the West. China eventually voted for all the UN Security Council resolutions after some modifications on the texts to secure China’s interests. On the other hand, China practically continued and even expanded trade with Iran and refrained voluntary cooperation to make sanction costly and abortive in order to thwart U.S. domination over the energy-rich Middle East, and to prevent U.S. concentration on East Asia where China’s core interests are located. The United States faced limitations in making China follow Iran sanctions similar to what other trade partners of Iran did. These limitations can be categorized in economic and political boundaries. Sanctions against China, as the first trade partner of the United States, would endanger U.S. economic interests and might antagonize China to join anti-American coalitions and to stand against the United States in other issues. Keeping close relations with China and other major economies is essential for America to safeguard the role of U.S. dollar as the world reserve currency. Despite the threatening American rhetoric, Washington never imposed serious sanctions on major Chinese energy companies dealing with Iran. Neoclassical realism theory provides a flexible framework by considering both the structural position of states in the anarchic international system, and the domestic factors concerning the key role of the policymakers, and the complex interactions between them. The findings of this study show that decades of exceptional economic growth has placed China in such a position that U.S. power tools such as threats, sanctions and pressures are either too costly and risky, or less productive in making China follow American policies.
Key Words:
US-China Relations, Iran Sanctions, Guarded Engagement, Soft Balancing, Neoclassical Download full text: phd dissertation Iran sanctions in US China Relations Esfandiar Khodaee
دانلود متن کامل pdf رساله دکتری اسفندیار خدایی تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین
حجم: 2.32 مگابایت
اندیشکده راهبردی تبیین- رفتار سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا از ابتدای پیدایش تاکنون همواره و بهصورت تدریجی به تکروی و یکجانبهگرایی فزاینده تمایل داشته است. این رویکرد با فروپاشی شوروی تقویت شده و بهطور روزافزون و علنی پیش تاخته است و تا جایی پیش میرود که بهمقتضای منافع خود حتی تمامی سازوکارها و ساختارهای بینالمللی را که خود ایجاد نموده را نیز شکسته و نادیده انگاشته است.
برخلاف باراک اوباما که تمایلی عجیب به چندجانبه گرایی و همسو کردن دیگر کشورها و متحدان آمریکا در تصمیمگیریهای بینالمللی و احترام به ساختار نظام بینالملل داشت این بار اما دونالد ترامپ با احیای رویکرد تاریخی ایالاتمتحده و با دستور کاری متفاوت و ناهمگون به کاخ سفید پای گذاشته و الگوی کنش و اقدام آمریکا در نظام بینالملل را بازتعریف نموده است. ترامپ با رد سیاستهای اوباما تلاش دارد تا یکجانبهگرایی را جایگزین چندجانبه گرایی اوباما نماید و طرحی جدید را در چارچوب مکانیسمهای راهبردی ایالاتمتحده دراندازد و این تغییر نگاه و رویکرد همهجانبه را بهوضوح میتوان در راهبرد امنیت ملی آمریکا که توسط کاخ سفید تدوین شده است مشاهده کرد که در قالب نوعی یکجانبهگرایی و بر پایه سیاست و مدل کنشگر دیوانه کیسینجر بهمثابه اصلیترین وجوه تمایز با راهبرد اعلامی از سوی اوباما دلالت دارد.
دولت اوباما قصد داشته است که بصورت محرمانه به ایران امکان دسترسی به سیستم مالی آمریکا را بدهد و این تصمیم پس از به سرانجام رسیدن توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ میلادی و لغو تحریمهای آمریکا اتخاذ شده است. بر اساس تحقیقات جمهوریخواهان سنای آمریکا که گزارش آن روز چهارشنبه منتشر شد، در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، وزارت خزانهداری بصورت محرمانه مجوزی را در فوریه سال ۲۰۱۶ میلادی صادر کرده است که به ایران اجازه میداد معادل ۵.۷ میلیارد دلار پولی را که در بانک عمان داشت، دریافت کند. قرار بود این مبلغ از ریال عمان به یورو تبدیل شود و برای انجام عملیات تبدیل، لازم بود ابتدا این مبلغ به دلار آمریکا تبدیل گردد. چنانچه چنین مجوزی برای بانک عمانی صادر نمیشد، بانک مسقط برای تبدیل این پول به یورو مجبور به نقض تحریمهای آمریکا...
دکتر منصور صالحی و دکتر محمد توحیدفام
الگوهای
پلورالیستی دموکراسی با ﺗﺄکید بر الگوهای نظارت بیرونی به عنوان یکی از
کارآمدترین الگوهایی حکمرانی تا به امروز شناخته شده است. این الگو تا به
امروز دچار بحرانهایی گشته و همواره راهکارهایی برای برون رفت از آن
بحران ارائه شده است. نئوپلورالیسم با ﺗﺄکید بر نظارتهای درونی پاسخی برای
برون رفت از این بحران بود لیکن به تنهایی قادر به حل این معضل نبود؛ لذا
به نظر میرسد تلفیق این دو، بهترین راه خروج از بحران موجود است. با توجه
به اینکه نهادهای بینالمللی نیز بر پایه اصول و قواعد الگوی دموکراتیک بنا
نهاده شده، لذا فراز و فرود این مناقشه، نهادها و نظام بینالمللی را هم
ﻣﺘﺄثر از خود ساخته است. به نظر میرسد که کژکارکردی رویکردهای پلورالیستی و نئوپلورالیستی منطبق
با الگوی دموکراسی در عصر حاضر، نهادهای بینالمللی نظام جهانی را نیز از
خود ﻣﺘﺄثر ساخته و به این سبب تحقق دموکراسی در عرصه بینالملل را دچار
بحران نموده است. الگوی مطالعاتی این پژوهش بر اساس کاربست روششناسی نهادگرایی جدید، سعی
بر ارائه مدلی همپوشان دارد تا با ارائه مدلی تلفیقی راه کار نوینی را
پیش روی نهادهای بینالمللی قرار دهد. متن کامل مقاله
دکتر الهه کولایی، عفیفه عابدی
هرچند اکنون برداشت عمومی از روابط روسیه با ایران، روابطی بسیار همگرا و
گرم است، اما واقعیتهای تاریخی در مورد روابط مسکو و تهران، نشاندهنده
رابطهای پیچیده همراه با فراز و فرود بسیار و وابسته به عوامل و ﻣﺆلفههای
گوناگون دوجانبه، منطقهای و بینالمللی است. این رابطه میراثدار
رخدادهای دشمنیآلود ایران و روسیه از اوایل قرن 19 است که همچنان سایه
تردید و بدبینی آن بر این رابطه گسترده مانده است. تصرف خاک ایران توسط
امپراتوری روسیه در اوایل قرن 19، مداخله ویرانگر روسیه تزاری در انقلاب
مشروطه ایران در اوایل قرن 20، حمایت اتحاد شوروی از جریانهای تجزیه طلب
در شمال و شمال غربی ایران، تخلیه نکردن خاک ایران در پایان جنگ جهانی دوم
از سوی نیروهای نظامی اتحاد شوروی، حمایت اتحاد شوروی از حزب توده ایران،
حمله اتحاد شوروی به افغانستان و اشغال این کشور مسلماننشین در همسایگی
شرقی ایران (1979-1989)، حمایت ﻣﺆثر اتحاد شوروی از عراق در طول جنگ ایران و
عراق از سال 1980 تا سال 1988 از جمله اقدامها و رفتارهای خصمانه روسیه
است که با وجود اراده ایران برای داشتن روابط نزدیک با روسیه در شرایط
جدید، همچنان بر روابط دو کشور سایه انداخته است. هر چند به دلایل گوناگون
که در ادامه خواهد آمد، ایران با ﺗﺄکید بر حق حاکمیت، منافع خود در سطوح
گوناگون از مسیر رابطه با روسیه پیگیری میکند، اما این میراث تاریخی سبب
شده همچنان نگاه بدبینانه همراه با بیاعتمادی به مسکو و روابط با این
کشور، در مطبوعات و مردم ایران وجود داشته باشد. متن کامل مقاله
دکتر علی اکبر جعفری، مهرداد فلاح
پیدایش قدرتهای نوظهور از مشخصههای مهم چشمانداز نظام بینالملل
معاصراست. این قدرتها که اغلب در قالب بریکس گروهبندی شدهاند، بازتاب
تحولات دورانساز نظام بینالملل بوده و بر سرشت و سرنوشت آن اثر
تعیینکنندهای بر جای نهادهاند. اشاره به قدرت اقتصادی گروه بریکس
(برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) توجهی است به اهمیت فزایندۀ
قدرتهای نوظهور در دورانی که جایگزینی برای اقتصاد لیبرال غرب است. با این
تفاسیر، در پاسخ به پرسش اساسی این پژوهش، اینکه چگونه اتحاد اقتصادی
قدرتهای نوظهور بریکس تلاشی بهمنظور ایجاد بدیلی برای اقتصاد لیبرال غرب و
ارتقای جایگاه آنها در نظام بینالملل محسوب میشود؟ و آیا این گروه تأثیر
محوری بر معادلات سیاسی و اقتصادی نظام بینالملل بر جای خواهد گذاشت؟
مقالۀ حاضر با بهرهگیری از روش تبیینی قدرت اقتصادی بریکس را در ساختار
نوین نظام بینالملل بهرغم چالشهای ملی، منطقهای و بینالمللی موجود
مثبت ارزیابی میکند و بر این اعتقاد است که بریکس در چگونگی شکلدهی به
نظم بینالمللی بهعنوان بدیل قدرت اقتصادی لیبرال غرب، نقشآفرینی میکند. متن کامل مقاله
دکتر صمد قائم پناه
جهانی شدن به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم جدید در حوزه رشتههای علوم
اجتماعی از جمله اقتصاد، علوم سیاسی، جامعه شناسی، ارتباطات و غیره به
موضوع قابل توجهای تبدیل شده است، که علیرغم فرصتها و مزایای فراوان در
ابعاد مختلف اقتصادی، تجاری و ارتباطی برای دولتها، نگرانیهای متعددی هم
در زمینه رشد فقر، مسائل زیست محیطی و انواع بیماریها ایجاد کرده است.
البته باید گفت تاثیرات آن از یک دولتی به دولت دیگر متفاوت است و این امر
تا حد زیادی به خود دولتها بستگی دارد که تا چه میزان خودشان را در معرض
جهانی شدن قرار دهند. در خصوص پدیده رشد فقر و ارتباط آن با جهانی شدن
بویژه برای کشورهای در حال توسعه دو دیدگاه تئوریک مخالف و موافق شکل گرفته
است. از این رو سئوال اصلی مقاله این است که جهانی شدن چه تاثیری روی فقر
به طور مشخص در دولتهای در حال توسعه گذاشته است؟ و در این راستا نویسنده
با تبعیت از دیدگاه تئوریک مخالف این فرضیه را به آزمون میگذارد که جهانی
شدن نه تنها موجب افزایش فقر نشده بلکه تا حد زیادی منجر به کاهش فقر در
کشورهای در حال توسعه شده است. که در طول تحقیق با استفاده از روش تحقیق
توصیفی- تحلیلی و کمی به طور مستدل و عینی با ارائه آمار و ارقام از وضعیت
فقر در کشورهای در حال توسعه به بررسی و اثبات فرضیه پرداخته شده است. منبع
محسن بیوک؛ عبدالرضا فرجی راد؛ عزت اله عزتی
دستیابی ایران به فناوری هستهایو در پی آن تحریمهایچندجانبهایکه توسط
شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا علیه
ایران اعمال شد، قدرت ملی را هدف قرار داده و باعث کاهش وزن ژئوپلیتیکی
ایران شده بود. پس از 12 سال مذاکره و با تغییر در مکانیسم و
ابزارهایسیاست خارجی و اتخاذ راهبرد تنشزدایی، مفاهمه و اعتمادسازی
در دولت یازدهم، ایران با بیست و سه ماه مذاکره با شش قدرت جهانی
توانست در 23 تیر ماه 1394 در وین به توافق هستهایموسوم به برجام
برسد. با توجه به آثار و پیامدهایبرجام، هدف مقاله حاضر پاسخگویی
به این سوالات است که قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدات ژئوپلیتیکی
برجام چیست؟ استراتژی ژئوپلیتیکی ایران پس از برجام کدام است؟ با ارائه
مدل تحلیلی swot و ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک (space) نتایج
مقاله نشان میدهد که موقعیت ایران پس از برجام در ناحیه so قرار دارد.
بنابر این متناسب با این ناحیه، استراتژی ژئوپلیتیکی
جمهوریاسلامیایران پس از برجام تدوین و ارائه میگردد. منبع
سید امیر جعفری؛ عنایت اله یزدانی، محمد علی بصیری
پس از بازگشت دو طرف منازعه هسته ای ایران و کشورهای 1+5 به مذاکرات هسته ای و انعقاد توافق بینالمللی برجام،انتظار میرفت این مدل بتواند به عنوان یک الگو جهت حل و فصل مسالمت آمیز موضوعات اختلافی دیگر مورداستفاده قرارگیرد.ولیکن تحولات پسابرجام،امیدها جهت تسری این مدل به پروندههای مناقشهآمیز دیگر را کاهش داد.برخلاف تصور برخی از تحلیلگران،ایران نه تنها در صدر تهدیدات امنیتی مورد شناسائی آمریکا ومتحدان سنتی-اش در منطقه باقی مانده،بلکه با ورود بازیگران فرامنطقهای،بر شدت موازنه سازی در منطقه نیز افزوده شده است.تئوری نوواقعگرائی گرچه به تنهائی نمی توانند درک درستی از تحولات خاورمیانه را ارائه نمایند،ولیکن همچنان از قدرت تبیین سادهتر و پیشبینی واقعیتر تحولات آینده،برخوردار است. در مقاله حاضر سعی می شود در پاسخ به این سوال که علل بازتولید منازعه ایران وآمریکا در خاورمیانه؛در عصر پسا برجام چیست؟با بهرهگیری از تئوری نوواقعگرائی؛به تبیین این سوال پرداخته شود.مفروض اصلی مقاله این است که به دلیل استمرارتوازن قوا درخاورمیانه،شاهد تشدید رقابت های امنیتی و بازتولید ناامنی در منطقه با هدف برهم زدن توازن فعلی خواهیم بود.همکاری ایران با کشورهای1+5،نتوانسته ازتشدید منازعات درخاورمیانه جلوگیری نماید ازهمینرو به نظر میرسد تسری مسیر طیشده به دیگر موضوعات مورد اختلاف برای جمهوری اسلامی ایران رفتاری پرهزینه خواهد بود. منبع
قاسم ترابی
چکیده:امروزه
اهمیت موضوعات مرتبط با محیط زیست بر کسی پوشیده نیست. آلودگیهای گسترده
دریاها، گرم شدن فضای کره زمین، گسترش فرایند آب شدن یخهای قطب، از بین
رفتن جنگلها و گسترش بیابان ها در سطح کره زمین، از بین رفتن تنوع زیستی و
انقراض هزاران نوع از حیوانات و گیاهان و ده ها مورد دیگر از مسائل و
مشکلات زیست محیطی، تنها بخش کوچکی از بحرانی هستند که انسان در اوایل قرن
بیست ویکم با آن مواجه است. نگرانی در مورد مسائل زیست محیطی به حدی است که
عدهای معتقدند که اگر در گذشته «امنیت بینالملل» و «اقتصاد جهانی» دو
موضوع اصلی روابط بینالملل بودهاند، میبایست موضوع محیط زیست را به
عنوان موضوع سوم در نظر گرفت. در صورت پذیرش این واقعیت، سئوالی که در این
جا مطرح میشود این است که واقعگرایی و لیبرالیسم به عنوان نظریههای مسلط
روابط بینالملل چگونه میتوانند این پدیده را مورد تجزیه و تحلیل قرار
دهند؟ آیا این نظریهها که تحت عنوان «خردگرایان» شناخته میشوند، اصولاً
اهمیت موضوع محیط زیست را قبول دارند و باتوجه به ابعاد هستیشناسانه خود
توانایی تبیین موضوع را دارند؟ در مقابل رویکردهای جدید زیست محیطی که تحت
عنوان «بومگرایان افراطی» شناخته میشوند، چگونه موضوعات مرتبط با محیط
زیست را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و چگونه به نقد نگاه خردگرایان در
ارتباط با این حوزه می پردازند؟ این مقاله وجوه گوناگون مسایل زیست محیطی
را مطالعه می نماید. متن کامل مقاله
حمید درج، سید داود آقایی
این روزها اقدامات ترامپ در صدر اخبار منطقه و جهان است. قراردادهای جدید
او در فروش تسلیحات نظامی، موجی از نگرانی برای رشد عنانگسیخته
جنگافزارها در جهان ایجاد کرده است. دولت ترامپ از زمان روی کار آمدن با
ادعاهای مکرری مبنی بر ورود مستقیم به عرصه نظامی در منطقه، توجهات را به
خود جلب کرده است. وی ابتدا با مطرح کردن منطقه امن در سوریه، در صدد بود
که حضور مستقیم آمریکا را در منطقه غرب آسیا موجه جلوه دهد که با مخالفت
روسیه و ایران تعدیلهایی در طرح خود ایجاد کرد. با توجه به مشکلات
عدیدهای که واشنگتن برای ورود به عرصه نظامی سوریه دارد، ترامپ گزینه جدید
را برای عرض اندام آمریکا در منطقه انتخاب کرده است که در این باره ترامپ
دستور استفاده از پهبادهای آمریکایی را برای بمباران مناطق مختلف یمن به
بهانه مبارزه با القاعده داده است. سؤال اصلی پژوهش این است که اهمیت
راهبردی یمن در سیاست خارجی و امنیتی ترامپ در چیست؟ یافتههای پژوهش نشان
میدهد که ترامپ با اهدافی همچون پاره کرده حلقههای محور مقاومت، حذف
ایران از معادلات منطقه و نیز جلوگیری از سرایت امواج شیعهگری به عربستان،
رویکردی سخت و قدرتطلبانه را در قبال تحولات یمن اتخاذ کرده است. وی برای
به رخ کشیدن قدرت آمریکا در منطقه از دست زدن به اقدامات نمایشی ابایی
ندارد و با نگاهی کاسبکارانه و منفعتمحور به تحولات یمن، انبار سلاحهای
غربی را با دلارهای نفتی مرتجعین عرب به منطقه سرازیر میکند. روش پژوهش
توصیفی _ تحلیلی و بر مبنای رئالیسم تهاجمی شکل میگیرد. متن کامل مقاله
دکتر محسن واثقی
محمدرضا بیگدلی؛ دکتر کابک خبیری
مکانیزم امنیت دستهجمعی بهعنوان الگویی جهت حفظ و گسترش امنیت بینالمللی
دارای الزامات و مختصاتی است که از سوی نو واقعگرایان به علت ماهیت
آرمانگرایانه آن همواره مورد انتقاد بوده است از طرفی نقض این مکانیزم به
شکل مستقیم و یا غیرمستقیم کارکرد الگوی امنیت دستهجمعی را تحت تأثیر قرار
میدهد. در طول تاریخ، ایالاتمتحده آمریکا به مثابه یک قدرت برتر همواره
نقش مهمی در تضعیف و یا تقویت الگوی امنیت دستهجمعی داشته است.
بهطوریکه رؤسای جمهور این کشور بعد از جنگ جهانی دوم و بر مبنای دکترین
ترومن با رویکردی بینالمللگرا در قالب دکترین امنیت ملی خود توانستهاند
نقش ویژهای را برای آمریکا در ساز و کار امنیت بینالمللی تعریف نماید.
این در حالی است که چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ با سیاست
خارجی که مدنظر قرار داده است، در مورد چشمانداز نقشی که آمریکا از سال
1945 با رویکردی بینالمللگرایانه تا پیش از ترامپ در نظام بینالملل ایفا
نموده، تردیده ایجاد کرده است.سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری
دونالد ترامپ، که ریشه در دیدگاههای ملیگرایانه دارد با ﺗﺄکید بر منافع
ملی ایالاتمتحده و با رویکردی اقتصادمحور؛ همچنین تأثیر از برخی ویژگیهای
نهادینه شده سیاست خارجی این کشور ازجمله یکجانبهگرایی، خواسته یا
ناخواسته منجر به تضعیف بایدها و نبایدهای امنیت دستهجمعی میشود. درنهایت
تشدید اینروند به علت افزایش میزان خودیاری دولتها منجر خواهد شد تا
آنارشی حاکم بر نظام بینالملل افزایش یابد. متن کامل مقاله
دکترفرزاد رستمی، حمیدرضا کریمی
طی سال های اخیر شاهد تحولات عمده ای در منطقه خاورمیانه هستیم، که علاوه بر ابعاد بین المللی، اتحادهای منطقه ای را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا یکی از این اتحاد ها است که بر اثر تحولات جدید وجه اختلافی آن آشکار شده است. به علاوه اتهامات علیه عربستان سعودی در حوادث یازده سپتامبر 2001 متغیری با ابعاد بین المللی است که طی ماه های اخیر با بازگشایی پرونده و بررسی مجدد در کنگره آمریکا به عنوان متغیر تشدید کننده تنش بین دو کشور عمل کرده است. در این مقاله تلاش گردید این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که سیاست های ایالات متحده در قبال تحولات ذکر شده که منشا آن ها در منطقه خاورمیانه است چه تاثیری بر روابط این کشور و عربستان سعودی گذاشته است؟ فرضیه ای که در این رابطه به آزمون گذاشته شد این بوده که سیاست های ایالات متحده آمریکا در قبال تحولات و پویایی های منطقه ای و فرامنطقه ای مرتبط با خاورمیانه منجر به واگرایی در روابط عربستان و آمریکا بین سال های2016-2010شده است و جنبه های اختلاف آمیز و تنش زای آن را مشخص کرده است. روش تحقیق در این مقاله اسنادی-کتابخانه ای است. منبع
دکتر حسین دهشیار
حزب جمهوری خواه در مسیری در حال گام برداشتن است که در تاریخ مدرن این حزب از تمامی جهات استثنایی و بی سابقه می باشد. فزون ترین گسل ها میان رهبران حزبی و روشنفکران محافظه کار با بدنه حزبی در خصوص کاندیداتوری دونالد جان ترامپ به وجود آمده است. ب وقوف به این نکته که این گسل شانس پیروزی جمهوری خواهان را در انتخابات نوامبر 2016 به شدت کاهش می دهد. دو سوی گسل تفاوت دیدگاه ها و استدلالها را همچنان از اعتبار و وجاهت بهره مند می یابند. سوال اصلی این مقاله چرایی حیات یافتن این گسل بی سابقه در حزب جمهوری خواه را مورد توجه قرار می دهد. بدنه رأی دهنده حزبی با توجه به عملکرد رهبران و مقامات حزبی در واشنگتن به خصوص در دو دهه اخیر و وسعت یافتن فشارهای اقتصادی به ویژه در رابطه با گروه های فاقد تحصیلات دانشگاهی، دونالد جان ترامپ را با وجود فقدان ارزش های محافظه کاری مطلوب ترین کاندیدا برای تغییر در وضع موجود یافته است.
دکنر حسن حسینی، دانشکده مطالعات جهان
Hassan Hosseini | |
Assistant Professor, Department of American Studies, Faculty of World Studies, University of Tehran, Tehran, Iran | |
Abstract | |
The relationship between ethnic and faith communities in the United States and domestic forces relating to a converging and diverging social contract on the one hand, and US foreign, security and military policies in national, regional and global contexts on the other hand, constitutes the key focus of this paper and the ongoing research upon which it is based. Theories related to American ethnicity provide the theoretical framework for the discussion. These include Assimilationism, Ethnic Pluralism and Ethnic Conflict Theory. These theories help explain the prevalent narratives and assumptions concerning Muslims in the US. Ethnic and faith communities and groups have at times played significant and important roles in American national security and foreign policy. The power and influence of some ethnic and faith communities living inside the United States in relation to national security and foreign policies is well documented. These groups are overtly and covertly lobbying for national and foreign policy goals, creating a nexus and axis between domestic and foreign and national security policies. In the 21 century and in the post 9-11 world, the US administration’s focus, lobbying and influence in ethnic and faith communities living inside the US in the service of its foreign, military and national security policies has been overlooked. Ethnic and faith communities in this new era and environment are at the center and core of this relationship. Full Text PDF |
احسان یوسفی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط ایران با اتحادیه اروپا فراز و نشیبهای
بسیاری را تجربه کرده و به واسطه تحولات سازمانی این اتحادیه، ظهور
متغیرهای جدید و تحولات منطقه خاورمیانه و تأثیر آنها، کمتر پیش آمده که
روابط مذکور دارای ثبات و روندی رو به گسترش در یک بازه زمانی درازمدت
باشد. روند مذاکرات و دیپلماسی هستهای ایران واروپا نشان میدهد که دوطرف هدفها و انگیزههای جداگانهای دارند. ایران برای خنثیسازی سیاستهای
خصمانه آمریکا و بهرهگیری از فناوری هستهای به ویژه چرخه سوخت، وارد
مذاکره و چانهزنی با اروپا شده است. از سوی دیگر هدف اتحادیه اروپا اقناع
ایران برای چشمپوشی از فناوری چرخه سوخت هستهای با دادن امتیازات
تشویقی است. به عبارت دیگر، اروپا نیز مانند آمریکا خواهان توقف یکسره
غنیسازی اورانیوم و تولید سوخت هستهای در ایران است؛ پرونده هستهای
ایران بعنوان نقطه کانونی مورد مناقشه ایران و اتحادیه اروپا قرار گرفته
است تا جائیکه بر روابط سیاسیشان اثرات قابل ملموسی بر جای گذاشته است.
در این مقاله در جستجوی پاسخ این سوال خواهیم بود که روابط سیاسی ایران با
اتحادیه اروپا در سالهای (92-88) چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است. نوع
روش این پژوهش، به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش
کتابخانهای بوده است. متن کامل مقاله
دکتر علیرضا ازغندی - علیجان مرادیجو
پژوهش حاضر ضمن تبیین گفتمان «آرمانگرایی واقعبین» در سیاست خارجی
جمهوری اسلامی ایران، سعی در امتزاج میان اهداف آرمانی و واقعی به عنوان
دو عنصر تناقض نما دارد. به طور مشخص مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است
که آیا امکان کاربست گفتمان آرمانگرایی واقع بین به عنوان چارچوب نظری
برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران سازندگی وجود دارد؟
فرضیه اصلی مقاله به مناسب بودن کاربست گفتمان آرمانگرایی واقع بین به
عنوان چارچوب نظری برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران
سازندگی با توجه به موارد و شواهد موجود، اشاره دارد. برای این منظور از
روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که
گفتمان آرمان گرایی واقع بین در سیاستهای دولت سازندگی از قبیل چند
جانبه گرایی سیاسی، تنش زدایی و عادی سازی روابط با کشورها، مصالحه گرایی
و عدم تعهد اصلاحطلب اجرایی شده است. متن کامل مقاله
مائده دوست، منصور براتی
Maedeh Doust*, & Mansour Barati**
*M.A. of North American Studies- Faculty of World Studies- University of Tehran,
**Ph.D. Candidate of Political thoughts - Faculty of Law and Political Science- University of Tehran,
This study focuses on Iran sanctions’ media coverage by two notable
media outlets, Politico and the Hill by utilizingEntman’sFraming
Theory,which highlights the role of media on how individuals and groups
perceive and construct varied forms of reality that eventually ّFull Text متن کامل مقاله
مائده دوست؛ منصور براتی
'Maede Doust, Mansour Barati
The current study elucidates representation of Jewish identity in respect to Jewish civilization’s rise and fall, referring to mutual roles of the Philadelphia, Jerusalem on American and Jewish civilizations, also idea of people hood on representation of Jewish American is discussed. Wald’s ideas regarding rise and fall of civilization is utilized. Historical analysis of data suggests Jewish civilization is between thriving and fall, and civilizational aspects of being a Jew is confirmed in regards to changing Jewish Identity, so impressive factors of identity shaping have been drawn out. Full Text متن کامل مقاله
حسین مرادی؛ دکتر حسین دهشیار
سیستم سیاسی حکومتی امریکا مبتنی بر سیستم تفکیک قوا بوده که با تقسیم قدرت
در میان قوا و ایجاد سیستم توازن و بررسی هر قوه بر عملکرد دیگری نظارت
مینماید. لذا به خاطر همین سیستم توازن و بررسی، دوباره در عرصه
تصمیمگیری بخصوص تصمیمگیریهای سیاست خارجی تداخل نقشی میان رئیسجمهور و
کنگره وجود دارد. این تداخل نقشی در عرصه سیاست خارجی امریکا در قبال
ایران نمود داشته و هر یک سعی می نمایند تا سیاستهای خود را در قبال ایران
تحقق دهند. حال این تحقیق با استفاده از روش توصیفی و با مراجعه به متن
قوانین تصویب شده در کنگره علیه ایران و همچنین جلسات استماع برگزار شده در
ارتباط با ایران در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که کنگره چه نقشی در
پیشبرد سیاستهای امریکا در مقابل ایران داشته و چگونه به دنبال ایفای این
نقش میباشد. فرضیه این تحقیق آن است که هر زمان که کنگره وارد
تصمیمگیریهای سیاست خارجی امریکا علیه ایران شده، با تصویب قوانین باعث
شده رفتار امریکا نسبت به ایران تهاجمیتر و با اعمال سیاستهای
سرسختانهتری همراه گردد. در واقع، کنگره در ارتباط با موضوع ایران تلاش
کرده تا دست برتر را در تعیین سیاست خارجی امریکا نسبت به رئیسجمهور داشته
باشد. متن کامل مقاله
علی محمدی ضیاء؛ محمد ستوده، دانشگاه باقرالعلوم قم
خاورمیانه با موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود و از سویی با برخورداری از منابع عظیم انرژِی در طول تاریخ همواره کانون توجهات قدرت های فرامنطقه ای بوده است. این عوامل باعث شده که ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ جهانی توجه خاصی به این منطقه داشته باشد و در ابعاد مختلف راهبرد نوین خود را در منطقه خاورمیانه پی گیری کند. پژوهش حاضر در پاسخ به چیستی راهبرد آمریکا در منطقه خاورمیانه بر اساس روش اسنادی و با استناد به اسناد امنیت ملی ایالات متحده، در چارچوب نظری نظم های منطقه ای، این فرضیه را ارائه می کند که راهبرد ایالات متحده از هژمونی کلاسیک به هژمونی ملایم در ایجاد نظم منطقه ای خاورمیانه تغییر کرده است. این نوشتار همچنین این یافته ها را ارائه می کند که راهبرد نوین ایالات متحده آمریکا مبتنی بر همکاری با حداقل منافع مشترک کشورهای منطقه خاورمیانه بوده و در فضای منطقه و جهان به دنبال ایجاد مشروعیت و رضایت برای اعمال قدرت خود می باشد. منبع مقاله
دکتر هادی آجیلی؛ مهدی سلامی زواره؛ مهرداد فلاحی برزکی
طرح «یک کمربند-یک جاده» که در سپتامبر سال 2013 توسط «شیجینپینگ» رئیسجمهور چین مطرح گردید، از دوبخش کمربند اقتصادی «جادۀ ابریشم جدید و جادۀ ابریشم دریایی» تشکیل شده است. این ایده به دنبال تسهیل و تأمین انتقال انرژی، کالا و نزدیکگردانیدن نقاط مختلف کرۀ خاکی به سوی کشور چین است. طرح مذکور شامل دو مسیر است: یک مسیر از سمت سواحل چین و از طریق دریای چینجنوبی و اقیانوس هند به اُروپا و دیگری از سواحل چین به اقیانوس آرام جنوبی. پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که «با در نظرگرفتن فرصتها و چالشهای مختلف در اجرای طرح "یک کمربند-یک جاده" این مهم چگونه برای امنیت انرژی جمهوری خلق چین سودمند خواهد بود؟» فرضیۀ پژوهش حاضر بر این مبناست که چین درنظر دارد با اجراییشدن این طرح و با برقراری روابط حسنه به ویژه با کشورهای دارندۀ انرژی، ایجاد مسیرهای مختلف خشکی و دریایی و متنوعسازی مبادی واردات انرژی، به تأمین، تسهیل و افزایش امنیت انتقال انرژی در جهت تأمین منافع و منابع مورد نیاز آیندۀ خود بپردازد. متن کامل مقاله
دکتر فاطمه محمدی، دکتر حامد موسوی
Fatemeh Mohammadi, PhD Candidate in Anthropology, Carleton University, Canada
Hamed Mousavi, ssistant Professor, Department of Regional Studies, University of Tehran, Tehran, Iran
The paper uses the case study of the controversy regarding the
construction of a mosque near the site of the 9/11 terrorist attacks in
Manhattan, New York, to analyze the different theoretical approaches to
the concept of solidarity. It is argued that the presence of affectional
solidarity which is based on feelings of caring, friendship and love
was very limited in the case under study. Instead the primary form of
solidarity present in the ground zero mosque debate was conventional
solidarity, which is based primarily on common interests and concerns
that are established through shared traditions and values. Nevertheless,
conventional solidarity uses membership within a group to advocate for
solidarity. In many instances however, people in need of solidarity
might fall outside of the boundaries of “we,” and as a result limiting
the utility of the approach. This is why the paper advocates for a
revised form of Jodi Dean’s reflective solidarity, which is based on
mutual responsibility toward each other despite our differences. It is
argued that in its current form this approach is a normative universal
ideal which holds great potential but is unclear, underspecified and
impractical. However, by injecting some “realism” into this theoretical
approach, reflective solidarity is superior to affectional and
conventional approaches. Full Text
ماندانا تیشه یار؛ مجتبی تویسرکانی
برخی بازیگران بینالمللی در سالهای اخیر با توسل به قدرت نمادین
تمثیل راه ابریشم در صدد بازسازی و بهرهمندی از منافع آن برآمدهاند. چین
در سال 2013 ازابتکار "یک کمربند، یک راه"
رونمایی کرد و ابرطرح کمربند اقتصادی راه ابریشم را ارائه نمود که مسیر
اصلی آن از آسیای مرکزی میگذرد. پیش از آن نیز ایالات متحده در سال 2011
بهطور رسمی، اصطلاح رمانتیک راه ابریشم را در تعیین سیاست خارجی خود در
قبال آسیای مرکزی بهکار برد. با این حال، روایت راه ابریشم ایالات متحده
معانی متمایزی از روایت چینی همنام آن دارد. هدف اصلی این مقاله، مقایسه
گفتمان ژئوپلیتیک پشتیبان روایتهای آمریکایی و چینی راه ابریشم نوین در
آسیای مرکزی است. پرسش محوری مقاله نیز این است که روایتهای راه ابریشم
نوین آمریکا و چین در آسیای مرکزی بر مبنای کدام یک از گفتمانهای
ژئوپلیتیک شکل گرفتهاند؟ فرضیهای که مقاله در صدد آزمون آن
برآمده این است که بهرغم توسل ایالات متحده به استعاره راه ابریشم، طرح
راه ابریشم نوین این کشور در آسیای مرکزی بر بازتعریف ژئوپلیتیک سلطه، یعنی
بازگشت منطقه به ژئوپلیتیک استعماری گذشته بنا شده است؛ در حالیکه طرح
کمربند اقتصادی راه ابریشم چین با درس گرفتن از تاریخ، بر پندار ژئوپلیتیک
انتقادی و در نظر گرفتن جمهوریهای آسیای مرکزی بهمثابه بازیگر و نه صرفا
زمین بازی مبتنی است. یافتههای مقاله نیز نشاندهنده درستی این فرضیه
است. متن کامل مقاله
معصومه غنی لو، فرشید جعفری پابندی
«رئالیسم» و «مکتب انگلیسی» جزو مهمترین مکاتب روابط بینالملل در طول
تاریخ این رشته بوده و کماکان جایگاه خود را حفظ کرده اند. با توجه به نقش
مکاتب در فهم پدیدههای بینالمللی، داشتن تصویر جامع و دقیق نسبت به این
مکاتب ضروری مینماید. بر همین اساس در مقاله حاضر با معرفی اجمالی رئالیسم
و مکتب انگلیسی، چهار مفهوم «نظام بینالملل»، «موازنه قوا»، «حقوق
بینالملل» و «نهادهای بینالمللی» با توجه به اهمیتشان در مطالعات روابط
بینالملل به عنوان نمونه انتخاب شده و ضمن بررسی تعریف این دو مکتب از این
چهار مفهوم، میزان تطابق آنها مورد سنجش قرار گرفته است. از نتیجه این
تطبیق، درجه همپوشانی و سازگاری دو مکتب مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش که روش آن توصیفی-تحلیلی-مقایسهای است، نشان میدهد
این دو مکتب، با اندک تفاوت، نگاه تقریباً مشابهی به این چهار مفهوم کلیدی
در روابط بینالملل دارند. لذا با وجود دیدگاه رایج نسبت به مکتب انگلیسی
به عنوان دیدگاهی میانه، این مکتب هم در هدف و هم در ماهیت با مکتب رئالیسم
قرابت بیشتری دارد. منبع مقاله
افسانه مصفی، روحاله شهابی
شروع
روابط ترکیه و ایالات متحده آمریکا مربوط به ربع قرن هجدهم است. در آن
زمان تاکنون روابط دو کشور فراز و نشیبهای زیادی داشته است. گاهی روابط
سرد بین دو کشور حاکم بوده و مدتی نیز روابط نزدیکی باهم داشتهاند. اوج
قرابت روابط دو کشور به سالهای آغازین پس از جنگ جهانی دوم باز میگردد.
در آن زمان ترکیه با ورود به ناتو، نه تنها بعنوان یک متحد اصلی این
سازمان بلکه این کشور نقش مهمی را در ابتکارات و استراتژیهای منطقهای
آمریکا برعهده گرفت. در دوران جنگ سرد شکل دهنده روابط دو کشور نیاز به
مقابله با تهدید احتمالی شوروی بوده است. امروزه مسائلی که روابط دو کشور
را شکل داده و هدایت میکند مربوط به ابعاد ژئوپولیتیکی منطقه خاورمیانه،
آسیای مرکزی و قفقاز میباشد. میتوان گفت تا زمان روی کار آمدن حزب عدالت و
توسعه، توجه ترکیه بیشتر به غرب بود ولی با روی کار آمدن این حزب که موجب
تغییر در سیاست خارجی این کشور گردید و مسائلی از قبیل جایگاه ژئوپولیتیکی
ترکیه در زمینههای انتقال انرژی و تحولات منطقهای جهان عرب، تحولات
سوریه و همچنین نقش اقتصادی این کشور در دنیا باعث تغییر نگرش این کشور به
غرب شده و بالطبع در روابط دو کشور ترکیه و ایالات متحده نیز تأثیرگذار
بوده است. در مجموع حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان با تکیه بر
ویژگیها و قابلیتهای ژئوپولیتیکی، ژئواکونومیکی کشور ترکیه و استفاده
از فرصتهای به وجود آمده در منطقه به نفع خود، در سیاست خارجی ترکیه
تغییر محسوسی ایجاد کرده و بر این اساس در روابط خود با ایالات متحده نیز
بازنگری کرده است. متن کامل مقاله
مهدی زاده علی؛ فرشته میرحسینی
ایران هراسی پدیدهای چند بعدی است که در پیوندی عمیق با موضوعات سیاسی و
امنیتی قرار گرفته است. با این وجود نمیتوان با تقلیل آن به این ابعاد از
ریشههای تاریخی، فرهنگی و حتی سیاسی و بینالمللی آن غافل شد. این امر
بیش از هر جای دیگر، در مورد جریان ایران هراسانهای که در جهان عرب در حال
وقوع است، صادق است. از این جهت پژوهش حاضر با تکیه بر این پرسش که
ریشههای ایران هراسی در افکار عمومی جهان عرب چیست، به ارائه مجموعهای از
راهکارها برای برون رفت از این شرایط میپردازد. این فرضیه در پژوهش حاضر
به آزمون گذارده شده که ایران هراسی در جهان عرب نه تنها ریشه تاریخی و
فرهنگی دارد، بلکه تحولات سیاسی اخیر در منطقه در تشدید آن مؤثر است و برای
عبور از شرایط جاری نیاز به ارائه یک استراتژی منسجم برای بازیابی تصویر
ایران در جهان عرب وجود دارد. متن کامل مقاله
دکتر مهدی هدایتی شهیدانی؛ صدیقه آذین
رفتار رقابتی کشورها در دوران معاصر در حوزه اقتصاد، موجب شده تا شکل
جدیدی از رویکردهای نظری جهت تبیین این رفتارها در کانون توجهات واقع شوند.
در این دوران اقتصاد بار دیگر به مثابه انگیزه اصلی رقابتهای قدرتهای
جهانی مورد شناسایی قرار گرفته است. روابط راهبردی میان ایالات متحده و چین
نیز از چنین ویژگیای برخوردار میباشد. این رابطه در فضاهای مختلف
جغرافیایی متاثر از موضوعات اقتصادی قرار گرفته است. به طور مشخص کنشگری
این دو قدرت در کشور تاجیکستان گویای شکل جدیدی از رقابت میان این دو واحد
مهم بینالمللی است. بر این اساس سوال اصلی این مقاله آن است که مهمترین
عناصر در تعاملات رقابتی میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین در کشور
تاجیکستان کدام هستند؟ فرضیه مقاله آن است که مهمترین عناصر موجود در
رقابت آمریکا و چین در تاجیکستان بر دو مفهوم اقتصاد و امنیت استوار است؛
با این توضیح که برخلاف تعاملات میان چین و تاجیکستان که بر هر دو حوزه
اقتصاد و امنیت استوار بوده است، جنبههای اقتصادی رابطه با تاجیکستان برای
ایالات متحده از اهمیت کمتری برخوردار بوده است. رقابت میان دو قدرت بزرگ
یاد شده در تاجیکستان بسیاری از منافع و مطلوبیتهای جمهوری اسلامی ایران
را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. این مقاله با استفاده از دادههای
آماری برگرفته از منابع رسمی و غیر رسمی درصدد است تا پاسخهای خود را در
فرضیه مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مرحله آزمون قرار دهد. متن کامل مقاله
فرزاد محمدزاده ابراهیمی؛ محمدرضا ملکی؛ سعید وثوقی
این مقاله بر میراث سیاست خارجی اوباما در خاورمیانه برای دونالد ترامپ
رئیس جمهوری جدید ایالات متحده متمرکز شده است. با روی کارآمدن باراک
اوباما که با وعده تغییر برمسند ریاست جمهوری ایالات متحده تکیه وجهت گیری
سیاست خارجی این کشور را متحول کرد، بحث، گمانه زنی و انتقادات درباره
دکترین و اصول سیاست خارجی امریکا روندصعودی به خودگرفت و نظرات مختلفی
دراین راستا ارائه شد. برخی تحلیلگران سیاست خارجی دولت اوباما را سردرگم،
فاقد جهت گیری فکری یا ایدئولوژیکی خاصی دانسته و او را درتصمیم گیری ضعیف و
مردد قلمدادکردند. درمقابل، برخی سیاست خارجی دولت اوباما را عملگرایانه
وبرخی واقعگرایانه ارزیابی میکنند. برجستهترین میراث سیاست خارجی اوباما
تغییرجهت گیری راهبردی امریکا از خاورمیانه به شرق دور ومعطوف کردن توجه و
منابع ایالات متحده به سمت آسیا اقیانوسیه بود. کدام رویکرد نظری روابط بین
الملل تحلیل و تبیین مناسبی از سیاست خارجی ایالات متحده دردوره اوباما و
علت این تغییرجهت گیری ارائه میدهد؟ پژوهش حاضر درتلاش است با بهره گیری
از روش تحلیلی تبیینی، نشان دهد اگر سیاست خارجی دولت اوباما از زاویه
نظریات روابط بین الملل موردبررسی قرارگیرد نمیتوان نزدیکی اصول سیاست
خارجی او به نظریه واقعگرایی را ازنظر دورداشت. دراین راستا پس ازبررسی
نظریه واقعگرایی، میتوان نشان دادکه چگونه سخنان، اقدامات و سیاستهای
اوباما نشان دهنده اصول واقعگرایی سیاسی وبه تبع آن میراثی است که برای
جانشین خود برجای گذارده است. متن کامل مقاله
دکتر ناصر هادیان؛ محمود شوری
تحولات چند دهه اخیر که از آن تحت عنوان اسلامگرایی، بنیادگرایی یا بازگشت دین به روابط بینالملل نام برده میشود، تاکنون علاوه بر موضعگیریهای سیاسی، به مجادلات نظری فراوانی در حوزههای مختلف علوم اجتماعی از جمله دانش روابط بینالملل رقم زده است. تا پیش از رویدادهای اخیر، عملاً مقوله دین به دلایل مختلف در آثار اصلی نظریههای روابط بینالملل مورد بیتوجهی قرار گرفته بود و جریان اصلی نظریهپردازی در روابط بینالملل عوامل فرهنگی و اجتماعی و از جمله مسئله دین را اموری مربوط به حوزه داخلی دولتها و نامرتبط با حوزه روابط بینالملل تلقی میکرد. با این حال، بسیاری از نظریهپردازان اهمیت تأثیرگذاری ادیان در رویدادهای پس از جنگ سرد را به منزله بازگشت دین به روابط بینالملل و مستلزم بازنگری جدی در پیش فرضهای نظری دانش روابط بینالملل ارزیابی میکنند. فرض مقاله حاضر این است که به رغم آنکه تحولات مرتبط دین در سه دهه گذشته تأثیرات تعیینکنندهای بر معادلات بینالمللی و شرایط زیست جهانی گذاشته، دانش روابط کمک زیادی به فهم این تحولات نکرده است. متن کامل مقاله
دکتر امیر نیاکویی؛ عسگر صفری
این مقاله از چشم انداز واقع گرایی نئوکلاسیک بر تجزیه و تحلیل راهبردهای
ایران در زمینه پیش برد برنامه هستهای پس از 1382، پرداخته است و این گونه
توضیح میدهد که بررسی راهبردهای هستهای ایران در طول دوره زمانی 1382 تا
1395 حاکی از تغییر و نوسان در این راهبردها است و با توجه به این که در
طول این دوره زمانی راهبرد یکسانی در پیش برد برنامه هستهای ایران وجود
نداشته است، به طور مشخص هدف این مقاله بررسی علل و متغیرهای تأثیرگذار در
راهبردهای هستهای متفاوت ایران و پاسخگویی به این پرسش است که: چه عواملی
باعث تغییر در راهبرد هستهای ایران در طول سالهای مذکور شده و چگونه
میتوان این تغییر در راهبرد هستهای ایران را تبیین نمود؟ یافتههای پژوهش
حاکی از آن است که نوع راهبرد و رفتاری که ایران در قبال موضوع هستهای
اتخاذ کرده است آمیزهای از تعامل عوامل بیرونی (نظام بینالملل) و عوامل
داخلی (ساختار و قدرت داخلی و نوع ادراک نخبگان تصمیمگیرنده سیاست خارجی
ایران) بوده است. در دوره زمانی 1382 تا 1395 هرکدام از دولتها با توجه به
ظرفیتهای داخلی و برداشتهای خود، فشارهای ساختاری نظام بینالملل را
ترجمه کرده و به آن پاسخ دادهاند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی
است. متن کامل مقاله
تلاش برای موازنة قدرت همواره یکی از رویکردهای واقعگرایی کشورها در عرصة
روابط بینالملل بوده است. تلاش برای موازنه یا از منظر حفظ وضع موجود یا
با هدف برهمزدن وضع موجود بوده است. بهنظر میرسد که تمایل طبیعی کشورها
برای رسیدن به موازنة قدرت با یکدیگر آنگونه که واقعگرایان میگویند در
حال حاضر ایالات متحده را در تنگنای راهبردی تاریخی قرار داده است. از
یکسو آمریکا درپی حفظ و تثبیت جایگاه خود بهعنوان یک قدرت هژمون است و از
سوی دیگر در آسیا کشورهایی مانند روسیه و چین و حتی هند درپی
بهچالشکشاندن این جایگاه و رسیدن به موازنة قدرت با قدرت هژمون هستند. از
این نظر آمریکا در هیچ جای جهان به اندازة آسیا با چالشهای راهبردی برای
حفظ موقعیت هژمونیک خود روبهرو نیست. آسیای مرکزی بهعنوان بخشی از
زیرمجموعة نظام آسیا یکی از جاهایی است که مبارزه برای بهدستآوردن موقعیت
هژمون بین آمریکا، چین و روسیه جریان دارد. پرسش این است که اگر به بیان
جان مرشایمر، رسیدن به موقعیت هژمون در جهان نیازمند تسلط بر مناطق مختلف
جهان است آنگاه آمریکا چگونه میتواند بر آسیای مرکزی با وجود رقیبانی جدی
همچون روسیه و چین مسلط شود؟ فرضیه این نوشتار که به روش توصیفی-تحلیلی
بررسی شده آن است که آمریکا تلاش میکند تا از هند برای موازنة قوا در آسیا
مرکزی استفاده کند و هند نیز تلاش میکند تا با رعایت مجموعهای از
ملاحظات از ظرفیت آمریکا برای گسترش نفوذ خود در این منطقه بهره جوید. متن کامل مقاله
حسین مهدیان؛ دکتر علی علی حسینی؛ دکتر علیرضا آقا حسینی
این پژوهش در پی تبیین میزان و نوع تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران بر نگاه و رویکرد اتخاذی از سوی طرفین پرونده هستهای ایران است. در همین راستا، تلاش گردیده، با رویکردی تلفیقی، بین «واقعیتهای ژئوپلیتیک» کشور و نگاه و درک طرفین پرونده هستهای، ارتباط برقرار شود. یافتههای پژوهش (که فرضیات آن بهصورت میدانی مورد ارزیابی قرار گرفته است)، نشان میدهد از منظر میزان تأثیرگذاری، عوامل ژئوکالچری بیشترین تأثیرگذاری را بر نگاه بازیگران مؤثر در پرونده هستهای داشتهاند و عوامل ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و هیدروپلیتیکی به ترتیب در ردههای بعدی اثرگذاری قرار دارند. در بررسی نوع تأثیرگذاری بر «نگاه و رویکرد خودی» نیز، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری مثبت و عوامل ژئواکونومیکی نیز، بالاترین میزان اثرگذاری منفی را داشتهاند. همچنین، در ارزیابی میزان تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران، بر «نگاه و رویکرد طرف مقابل (1+5)»، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری منفی وضعیت هیدروپلیتیک ایران کمترین اثرگذاری منفی را داشته است. متن کامل مقاله
دکنر مرتضی اسماعیلی
گذری بر متون تولیدشده در حوزۀ قدرت نرم، بهویژه کاوش در نظریات شارح
برجستۀ این مفهوم جوزف نای، نمایانگر این حقیقت است که تاکنون تمامی محققان
و دانشمندان فارغ از ارائۀ چارچوبی منسجم بهمنظور کاربست این مفهوم در
راستای تحقق اهداف و منافع اعمالکنندگان آن، قدرت نرم را فقط بهمثابۀ ابزاری توصیفی و نه کاربردی استعمال کردهاند. در واقع اینان از مفهوم قدرت نرم، برداشت و مفهومی هژمونیک و انحصاری ساختهاند
که تنها کشورهای برتر اقتصادی و نظامی توان به خدمت گرفتن آن را دارند و
نه قدرتهای متوسط و منطقهای. در این مقاله در پی آنیم تا از رهگذر دستهبندی
و تئوریزه کردن ابعاد مختلف قدرت نرم و تمایز قائل شدن بین «منابع سخت» و
«منابع نرم» از یک سو، و «منابع نرم» و «قدرت نرم» از سوی دیگر، برخلاف
تمایز بین قدرت اجبار و قدرت جذب - آنچنان که نای و هوادارانش اشاره کردهاند- یک «تئوری منبعمحور» از قدرت نرم ارائه دهیم تا از طریق آن ضمن شکستن انحصار الگوی هژمونیک فعلی، زمینۀ بهرهمندی قدرتهایی چون ایران، از کارویژههای قدرت نرم فراهم شود. متن کامل مقاله
دکتر نوذر شفیعی؛ زهرا دولت خواه
بحران لیبی در سال 2011 به دلیل واکنش سریع و قاطع شورای امنیت در قالب دکترین مسئولیت حمایت و مداخله نظامی ناتو در این کشور، پرسشهای بسیاری را در رابطه با نوع و نحوه واکنش جامعه جهانی در قبال بحرانهای جاری بشری بینالمللی، بهویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح کرده است. تقابل اهداف و منافع قدرتهای بزرگ در هر یک از این بحرانها و تلاش آنها در جهت تأمین امنیت و منافع ملی، افزایش حداکثری قدرت نسبی و از همه مهمتر بازدارندگی نقش و نفوذ رقبای دیرینه خود در کشور یا کشورهای هدف، موجب رویکردهای گزینشی در قبال بحرانهای بشری ازجمله بحرانهای لیبی و یمن شده است. در این نوشتار سعی میشود تا ضمن بررسی دکترین مسئولیت حمایت، رویکرد قدرتهای بزرگ، بهویژه اعضای دائم شورای امنیت در قبال بحرانهای لیبی و یمن تبیین و ارزیابی شود.
نیل به مقاصد سیاسی، امنیتی و اقتصادی، همواره از مهمترین اهداف کشورها در تدوین و اعمال سیاست خارجی بوده است. برای تحصیل این مقاصد، کشورها به طور سنتی نوعی دیپلماسی مبتنیبر رویکردها و ابزارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی را در پیش گرفتهاند. با وجود این در نیمه دوم سده بیستم با شکست جریان اصلی روابط بینالملل در پیشبینی اتفاقات ناشی از فروپاشی شوروی، رویکردهای روانشناسی سیاسی بهعنوان رویکردی فرعی برای تحلیل مسائل بینالمللی مطرح شدند. نقشه ادراکی بهعنوان یکی از ابزارهای روانشناسی سیاسی که مبدع آن را میتوان (رابرت اکسلرود) نامید، راهی برای بازنمایی گفتههای شخص در مورد قلمرویی محدود (مثلا یک مشکل سیاستگذاری) است. این نقشه برای دریافت ساختار دعاوی علی و رسیدن به پیامدهایی که از این ساختار نشئت میگیرند، طراحی میشود. با بررسی نقشه ادراکی دکتر روحانی از طریق سخنرانیها و مکتوبات موجود، پرسش اصلی این پژوهش چنین مطرح میشود که رویکرد آقای روحانی نسبت به حلوفصل مسائل هستهای ایران چگونه بوده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نگرش حقوقی و دیپلماتیک دکتر حسن روحانی به مسائل بینالمللی، باعث درک مسئله هستهای ایران بهعنوان یک موضوع حقوقی بینالمللی شده که با پیروی از چهارچوب قوانین نهادینه شدن بینالمللی و با همراهی کشورهایی که منافع مستقیم در ایران دارند، میتوان آن را از طریق دیپلماتیک و براساس حفظ مصالح کشور به موفقیت رساند. متن کامل مقاله
محمدتقی آذرشب؛ مرتضی نجم آبادی؛ رامین بخشی تلیابی
بسیاری از اندیشمندان روابط بینالملل بر این باورند که بحث درخصوص جایگاه امنیت درسیاست خارجی کشورها یکی از مباحث مهم در درک روابط بینالملل محسوب میگردد. پایان جنگ سرد، شکل گیری نظم نوین جهانی، ظهور بازیگران فراملی و فرادولتی، روند جهانی شدن و ... موجب شد تا بحثی کاوشگرانه پیرامون مطالعات امنیتی و چیستی آن مطرح گردد. بویژه آنکه فروپاشی رقابت میان آمریکا و شوروی در قالب جنگ سرد، ضمن آنکه ادبیات سیاسی و امنیتی را دگرگون کرد بلکه اکنون، فرصت تازه ای به منظور بسط مطالعات امنیتی را خارج از محدوده و چارچوب تنگ منازعه دو ابر قدرت فراهم آورده است. آگاهی و اشراف بر مبحث «امنیتی» امری ضروری بوده و دانشجویان و کارشناسان روابط بینالملل که خواهان تحلیل کنشها و واکنشهایی هستند که در صحنه روابط بینالملل به وقوع میپیوندد را توانمندتر میسازد.در این مقاله ابتدا تعریفی از «امنیت وجایگاه آن در مکتب کپنهاگ» ارائه و مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و سپس اندیشمندان این مکتب معرفی خواهند شد. نگارنده سعی خواهد نمود با ارائه این مبحث به پرورش یک چارچوب تحلیلی که بیانگر جامعیت «جایگاه امنیت» در اکثر مباحث علوم سیاسی است و روابط بین الملل، نایل آید. متن کامل مقاله
دکتر محمد جمشیدی؛ فرناز نوری
The United States National Security Strategy under Bush and Obama: Continuity and Change
Mohammad Jamshidi; Farnaz Noori
The foreign policy of states determines the way they behave in the
international arena. Accurate analysis of official foreign policy
documents of a country is helpful in that it shows what the
international priorities of a country are at specific periods. This
article reviews the U.S. National Security Strategy documents published
in 2002, 2006, 2010 and 2015 from the perspective of the perception of threats to the U.S. security and perception of the U.S. role in the world.
It tries to study the differences and similarities between the Bush and
Obama administrations in this regard using a Neoclassical Realist
framework. The results show that the Obama administration identified a
wider range of threat sources to U.S. national security while providing
less detailed solutions to them. Also, as democracy promotion abroad
ceased to be a priority in 2015, compared to 2002 and 2006,
counterterrorism continues to be at the top of U.S. security agenda. In
line with Neoclassical Realism, creation of an international order under
U.S. leadership is an important priority mentioned in the NSS of 2015. Full Text
مهدی هدایتی شهیدانی؛ صدیقه آذین
رفتار رقابتی کشورها در دوران معاصر در حوزه اقتصاد، موجب شده تا شکل
جدیدی از رویکردهای نظری جهت تبیین این رفتارها در کانون توجهات واقع شوند.
در این دوران اقتصاد بار دیگر به مثابه انگیزه اصلی رقابتهای قدرتهای
جهانی مورد شناسایی قرار گرفته است. روابط راهبردی میان ایالات متحده و چین
نیز از چنین ویژگیای برخوردار میباشد. این رابطه در فضاهای مختلف
جغرافیایی متاثر از موضوعات اقتصادی قرار گرفته است. به طور مشخص کنشگری
این دو قدرت در کشور تاجیکستان گویای شکل جدیدی از رقابت میان این دو واحد
مهم بینالمللی است. بر این اساس سوال اصلی این مقاله آن است که مهمترین
عناصر در تعاملات رقابتی میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین در کشور
تاجیکستان کدام هستند؟ فرضیه مقاله آن است که مهمترین عناصر موجود در
رقابت آمریکا و چین در تاجیکستان بر دو مفهوم اقتصاد و امنیت استوار است؛
با این توضیح که برخلاف تعاملات میان چین و تاجیکستان که بر هر دو حوزه
اقتصاد و امنیت استوار بوده است، جنبههای اقتصادی رابطه با تاجیکستان برای
ایالات متحده از اهمیت کمتری برخوردار بوده است. رقابت میان دو قدرت بزرگ
یاد شده در تاجیکستان بسیاری از منافع و مطلوبیتهای جمهوری اسلامی ایران
را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. این مقاله با استفاده از دادههای
آماری برگرفته از منابع رسمی و غیر رسمی درصدد است تا پاسخهای خود را در
فرضیه مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مرحله آزمون قرار دهد. متن کامل مقاله
هدف این مقاله بررسی مقررات موافقتنامه پادمان جامع، پروتکل الحاقی و
برجام در خصوص دسترسی آژانس به مراکز نظامی و شرایط و محدودیتهای آن است.
در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و موافقتنامههای پادمان جامع مرتبط
با آن، صلاحیت یا اختیاری برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر
دسترسی به مکانهای نظامی کشورهای متعاهد وجود ندارد. پروتکل الحاقی نیز
مقررات صریحی مبنی بر دسترسی آژانس به مراکز نظامی پیشبینی نکرده است. در
سند برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) هم با وجود اینکه سازوکار پیچیدهتر و
شفافتری در نظر گرفته شده، اما هیچگونه حق یا صلاحیتی برای آژانس در این
مورد در نظر گرفته نشده و هرگونه دسترسی در این مورد مشروط به رضایت و
همکاری داوطلبانه ایران است. متن کامل مقاله
دکتر محمدرضا حاتمی؛ میکائیل سانیار
این مقاله ضمن بررسی همهپرسی اخیر اقلیم کردستان عراق، منابع و تنگناهای
تشکیل دولت مستقل در این اقلیم را مورد بررسی قرار میدهد. یافتههای مقاله
حاکی از آن است که رشد ناسیونالیسم کردی متأثر از شرایط تاریخی، وزن بالای
ژئوپلیتیکی، تحولات چند سال اخیر منطقه خاورمیانه و حمایت برخی بازیگران
منطقهای و فرامنطقهای از اصلیترین عوامل تقویتکننده استقلال کردستان
عراق محسوب میشوند و در مقابل، انزوای ژئوپلیتیکی، مخالفت قدرتهای
منطقهای از جمله ایران و ترکیه، عدم حمایت بینالمللی و مسئله کرکوک
کلیدیترین موانع اقلیم در راستای تشکیل دولت مستقل کردی است. متن کامل مقاله
شایان جوزانی کهن، شاهین جوزانی کهن؛ دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه
چین در پی رشد اقتصادی پایدار خود درصدد است تا خود را به یکی از قدرتهای برتر اقتصادی جهان تبدیل کند و به افزایش مناسبات اقتصادی خود با کشورهای منطقه آسیای شرقی اقدام کند. درگیر بودن آمریکا در افغانستان و عراق سبب ایجاد شرایط مناسبتر برای چین به منظور افزایش حضور و تأثیرگذاری این کشور در منطقه آسیای شرقی شد. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال یافتن چگونگی گسترش تأثیرگذاری چین در نظم منطقهای آسیای شرقی و ابتکارات این کشور در ایجاد نظم منطقهای چین محور در منطقه است. چین با استفاده از ابزارهای اقتصادی موجب ایجاد گرایش بیشتر در کشورهای آسیای شرقی به سیاستهای پکن شده است. همچنین در سالهای اخیر بازیگری امنیتی این کشور در منطقه نیز رشد داشته است. منطقه آسیای شرقی بدلیل شرایط جغرافیایی خاص و رشد اقتصادی چشمگیر شاهد حضور بازیگران فرامنطقهای نیز بوده است. اما تلاش چین برای ایفای نقش اصلی در منطقه کماکان ادامه دارد.
عباس مصلی نژاد، دانشگاه تهران
رهیافت نئولیبرالیسم در اقتصاد سیاسی بینالمللی اهمیت،
مطلوبیت و کارامدی بالایی در حل منازعات سیاسی و بحرانهای منطقهای دارد.
بخش شایان توجهی از تضادهای جهان غرب و ایران در سالهای دهۀ 1990 به بعد
عمدتاً تحت تأثیر فعالیت هستهای ایران شکل گرفته و گسترش یافته است. در
این مقاله به تبیین زمینههای اقتصادی کنش راهبردی آمریکا در مقابله با
ایران و فرایند دیپلماسی هستهای ایران و کشورهای گروه 1+5 براساس
سیاستگذاری اقتصادی نئولیبرالی میپردازیم. پایان مذاکرات در 14 جولای 2015
و انتشار برنامۀ جامع اقدام مشترک را میتوان انعکاس کاربرد رهیافت
نئولیبرالی در حوزۀ سیاستگذاری اقتصادی تحریم و اقدامهای متقابل ایران
برای کنترل و گذار از تحریم دانست. علت اصلی موفقیت مذاکرات و برنامۀ
هستهای را میتوان بهرهگیری از سازوکارهای رهیافت نئولیبرالی در اقتصاد
سیاسی بینالمللی ذکر کرد. چنین رهیافتی زمینههای نیل به همکاری مشترک
برای کاهش تهدیدات فراروی کشورها را سازماندهی کرد. در رهیافت سیاستگذاری
اقتصادی نئولیبرال، همکاری بازیگران برای دستیابی به سود، قدرت و امنیت را
امکانپذیر میسازد. در این فرایند، قالبهای تحلیلی اقتصاد سیاسی رابطۀ
ارگانیک بین مؤلفههای سیاست بینالملل و اقتصاد بینالملل برقرار میکند.
براساس چنین رویکردی، هر گونه حلوفصل مرحلهای موضوعات هستهای تابعی از
ضرورتهای اقتصاد و سیاست جهانی خواهد بود. از سوی دیگر، مذاکرات هستهای
را میتوان در قالب الگوهایی از جمله «اعتمادسازی راهبردی» نیز تفسیر کرد.
روند دیپلماسی هستهای ایران و کشورهای گروه 1+5 بیانگر آن است که
مؤلفههای اقتصاد سیاسی با نیازهای راهبردی جمهوری اسلامی ارتباط مستقیمی
با حلوفصل فعالیتهای هستهای ایران دارد. پرسش اصلی مقاله آن است که
«مبانی سیاستگذاری کنترل تحریم در رهیافت نئولیبرالی اقتصاد سیاسی
بینالملل چیست و ایران چگونه از آن در فرایند مذاکرات هستهای با گروه 1+5
استفاده کرده است؟» فرضیۀ مقاله بر این موضوع تأکید دارد که ضرورتهای
اقتصاد سیاسی ایران و امنیت راهبردی کشورهای 1+5 چنین فرایندی را بهوجود
آورده است. در تنظیم این مقاله از رهیافت سیاستگذاری اقتصادی سیاسی
نئولیبرال استفاده شده است. متن کامل مقاله
جواد ابراهیم پور
علیرغم
افزایش همکاریهای ایران و روسیه در اکثر زمینهها بعد از دوره فروپاشی
شوروی، الگوی روابط این دو کشور در زمینه تأمین انرژی جهانی متأثر از وضعیت
طبیعی و استراتژیک در قالب رقابت توصیف میگردد. این امر بویژه بعد از رفع
تحریمها و توافق با قدرتهای بزرگ به نظر میرسد روند افزایشی نیز به خود
گیرد. این مقاله درصدد بررسی زمینههای رقابت دو کشور در حوزه انرژی و
تأثیر نتایج مثبت مذاکرات بر آن است. همچنین نشان داده شده است که بهبود
روابط با غرب و تنشزدایی مسأله هستهای، ایران را بعنوان یکی از رقبای جدی
عرصه نفت و گاز و انرژی هستهای مطرح خواهد نمود. این تحولات علاوه بر
بازگشت ایران به جایگاه مهم انرژی منطقه و جهان، موقعیت ویژه روسیه در
صادرات انرژی بویژه گاز طبیعی و سوخت هستهای را نیز به چالش خواهد کشید.
با توجه به ماهیت بحث مقاله با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی، درصدد
توضیح این مسأله است که تحولات دوره پساتحریم علاوه بر افزایش فعالیت ایران در زمینه تولید و تأمین انرژی جهانی موجب شکلگیری زمینههای رقابت با روسیه در حوزه انرژی خواهد شد. متن کامل مقاله
محمد علی بصیری، الهه سالدورگر؛ دانشگاه اصفهان
پس از استقرار نظام دموکراتیک در عراق و دستیابی شیعیان به قدرت، دول
عرب منطقه از افزایش قدرت و حوزۀ نفوذ ایران نگران شدند. با افزایش مطالبات
مردمی و وقوع انقلاب در کشورهای عربی این نگرانی بهویژه در بحرین بهدلیل
دارا بودن اکثریت شیعه افزایش یافت. آنان با اعزام نیرو به بحرین واکنش
نشان دادند و نیز با افزایش مطالبات و اعتراضات مردمی در سوریه به بهانۀ
حمایت از انقلابیون و برای ضربه زدن به ایران وارد عمل شدند. دخالتها و
حمایت کشوهای عربی بههمراهی آمریکا و ترکیه و رژیم صهیونیستی به افزایش
قدرت مبارزان مسلح و شکلگیری داعش منجر شد. این مقاله با روش توصیفی -
تحلیلی درصدد بررسی علت شکلگیری داعش با این فرض است که علت اصلی شکلگیری
داعش برهم خوردن توازن منطقۀ خاورمیانه پس از فروپاشی رژیم عراق و تلاش
دول منطقهای و فرامنطقه برای شکل دادن موازنۀ جدید در برابر ایران است. متن کامل مقاله
عباس عیسی زاده، سید حسین شرف الدین
غالباً این گونه تصور می شود
که در وجود جریانی به نام «اسلام هراسی رسانه ای» و یا «تزریق ترس، نفرت و
تعصب علیه اسلام و مسلمانان در افکار عمومی غرب از طریق رسانه ها»، هیچ
گونه تردیدی وجود ندارد و مخالف و منکری برای آن نمی توان یافت، لکن چنین
نیست. با وجود اینکه بسیاری از پژوهشگران با ارائه دلایل و شواهد کافی، بر
وجود این معضل در غالب جوامع غربی به ویژه در دو سه دهه اخیر تاکید دارند،
برخی محققان پس از بررسی و تحلیل روشمند رسانه های گوناگون گفتاری، نوشتاری
و تصویری، در وجود معضل و جریانی با عنوان «اسلام هراسی رسانه ای» مناقشه
کرده، آن را ناشی از تئوری توطئه و ساخته ذهن وهم آلود برخی مسلمانان جهت
مقابله با هرگونه نقد و خرده گیری از باورها و معتقدات مذهبی شان می دانند.
در این نوشتار تلاش شده است تا با استناد به شش پژوهش مهم، دیدگاه های
منتقدان اسلام هراسی مورد نقد، بررسی و واکاوی قرار گیرد و صحت و سقم ادعای
آن ها ارزیابی و تحلیل شود. ازاین رو، سوال اصلی مطالعه حاضر این است:
منتقدان وجود اسلام هراسی رسانه ای در غرب، برای اثبات مدعای خود به چه
شواهدی استناد جسته اند؟ روش مطالعه در مقام گردآوری، اسنادی و استنادی
(بررسی منابع و گزارشات رسانه ای) و در مقام ارزیابی و داوری، تحلیلی و
انتقادی است. نتیجه آنکه تقریباً هیچ یک از پژوهش ها به طور قطع وجود
«اسلام هراسی رسانه ای» را رد نکرده اند، بلکه تنها بخش هایی از ادعای
مذکور را مردود می دانند؛ بنابراین بیشتر تلاش ها معطوف به خدشه دار کردن
این مدعا و شواهد آن معطوف بوده است و هیچ محققی به ضرس قاطع وجود جریان
اسلام هراسی را رد نمی کند؛ چراکه تعصب گسترده ضد اسلامی در غرب به ویژه در
وسایل ارتباط جمعی چنان عیان گشته که به هیچ عنوان قابل انکار و چشم پوشی
نیست. منبع
دکتر حمیرا مشیرزاده، فاطمه بهرامی پور
ایران از راههای مختلف بهویژه از طریق متون رسانهای، بهعنوان "دیگری دشمن"در
ایالات متحده برساخته شده که این امر از نظر برداشت از ایران در سطوح و
عرصههای مختلف و نوع برخورد با آن واجد مدلولات و تبعات مهمی بوده است.
سؤالی که این مقاله درصدد پرداختن به آن است، چگونگی ساخت ایران بر مبنای
استعارهسازی است (انتقال جنبههایی از یک قلمرو به قلمرو دیگر بهنحوی که از قلمرو دوم بهگونهای سخن گفته میشود
که گویی قلمرو مبدأ است). استدلال اصلی مقاله این است که کاربرد انواع
خاصی از استعارههای دربارۀ ایران از یک سو، و پیوندیابیهای گفتمانی
صورتگرفته از سوی دیگر، به ساخت ایران بهعنوان یک "دشمن" در رسانههای
ایالات متحده منجر شده است. در این مقاله با تکیه بر
شاخۀ خاص از نظریه و روش تحلیل گفتمان، یعنی تحلیل استعارهای، نقش محوری
استعارهها در برساختن ایران بهعنوان "دیگری دشمن"در گفتمان
مطبوعاتی ایالات متحده با تکیه بر متون خبری سه روزنامۀ مهم این کشور
(نیویورک تایمز، واشینگتن پست و وال استریت ژورنال) در یک دورۀ حدوداً
دوازدهساله (از یازده سپتامبر 2001 تا سال 2013) بررسی شده و شواهد و
دادههایی برای نشان دادن چگونگی استفاده از استعارههای مفهومی اصلی برای
ایجاد و خلق روایتی از ایران بهعنوان دشمن و نیز چگونگی تداخل گفتمانی و
شباهت میان ساخت معنایی در هر سه روزنامه ارائه شده است.متن کامل مقاله
دکتر محمدرضا مجیدی، محمدحسین دهقانیان؛ دانشگاه تهران
راه ابریشم در طول چند قرن پیونددهندۀ امپراتوریهای بزرگ عصر
خود بود و اگرچه اساساً بر مبنای دادوستد و سود اقتصادی شکل گرفته بود، به
محملی برای تعاملات و ارتباطات فرهنگی و تمدنی تبدیل شد و میراث فرهنگی
ماندگاری برای ایران، کشورهای آسیای مرکزی و بهطور کل کشورهای غرب آسیا بر
جای گذاشت. در این مقاله ضمن اشاره به پیشینۀ تاریخی راه ابریشم و
پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن، به این موضوع میپردازیم که تلاش برای احیای
راه ابریشم چگونه میتواند زمینۀ همگرایی در غرب آسیا را فراهم کند؛ مانع
از شکلگیری بستر مناسب برای رشد افراطیگری در منطقه شود و به تقویت
پایههای ایران فرهنگی و روح مدارای مندرج در آن کمک کند. به همین منظور از
برخی از نظریههای مطرح در مطالعات منطقهای بهعنوان مبنای نظری کار
استفاده شده است. متن کامل مقاله
دکتر احسان یاری، دانش رضایی؛ دانشگاه شیراز
یکی
از الزامات رشد و توسعه اقتصادی کشورها در جهان کنونی، اتخاذ سیاست و
دیپلماسی مناسب در راستای تأمین امنیت انرژیشان است. با اینکه نوع نگاه به
امنیت انرژی از سوی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی متفاوت است، اما
میتوان گفت در برخی موارد امنیت انرژی آنها مکمل یکدیگر است؛ یعنی کشورها
با آگاهی از سیاستهای امنیت انرژی همدیگر، میتوانند با اتخاذ سیاست و
دیپلماسی مناسب روابط همکاریجویانه و یا حاصل جمع مضاعف را در پیش بگیرند
که حاصل آن افزایش بهرهوری و سود هم برای مصرفکننده و هم تولیدکننده
انرژی است. جمهوری اسلامی ایران یک کشور تولیدکننده مهم انرژی منطقهای و
جهانی است و نخستین کشور در حوزه خلیجفارس بود که نفت در آن کشف شد. از
همان ابتدای کشف نفت تاکنون، انرژی مهمترین کالای استراتژیک صادراتی و یکی
از عوامل مهم توسعه و رشد اقتصادی و تحولات این کشور محسوب میشود. از
اینرو دارا بودن روابط نزدیک با مصرفکنندگان انرژی، برای کسب موقعیت بهتر و
سود بیشتر در حوزه انرژی، میتواند برای ایران حائز اهمیت باشد. در این
پژوهش با توجه به جایگاه ویژه
انرژی ایران در منطقه و جهان و همچنین اهمیت انرژی (نفت و گاز) در اقتصاد
کشور، به بررسی تأثیر دیپلماسی انرژی بر امنیت انرژی جمهوری اسلامی ایران
میپردازیم. در پایان نیز به ارائه راهکارهایی در حوزه دیپلماسی انرژی
پرداخته میشود. نگارندگان در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی بهره
گرفتهاند. متن کامل مقاله
دکتر محمدصادق کوشکی، سید محمود حسینی؛ دانشگاه تهران
سازمانهای منطقهای راهی برای دستیابی به منافع راهبردی
کشورها هستند که بر پایۀ اهداف و منافع مشترک کار میکنند. امروزه سازمان
همکاری شانگهای نیز بهعنوان یک سازمان مهم منطقهای مطرح است. سازمان
همکاری شانگهای در سال 2001 با حضور کشورهای چین، روسیه، قزاقستان،
قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان بهوجود آمد. در این میان، جمهوری اسلامی
ایران همواره خواهان دستیابی به عضویت دائم در این سازمان بوده است. سؤال
اصلی مقاله این است که اهداف و منافع ایران از عضویت در سازمان همکاری
شانگهای چیست؟ در ادامه ضمن توجه به زمینههای تکامل سازمان همکاری
شانگهای، منافع عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در این سازمان را
برمیشماریم و جدا از این فرصتها، به چالشیهایی که برای دستیابی ایران به
این مهم وجود دارد، نیز پرداخته میشود. متن کامل مقاله
روح الأمین سعیدی
تحولات چشمگیر محیط بین الملل طی دهه های اخیر اَشکال تحمیل اراده و
اعمال سلطة قدرت های بزرگ بر نظام جهانی را نسبت به گذشته بسیار دگرگون
ساخته و دورانی موسوم به عصر استعمار نوین را رقم زده است که در آن
تأثیرگذاری غیرمستقیم بر اذهان مخاطبان، مزیت نسبیِ به مراتب بیشتری از
سلطهگری بر آنان از طریق ابزارهای قدرت سخت دارد. مقالة پیشرو با مدنظر
قرار دادن تحولات مذکور و با وامگیری از ادبیات گرامشی، به طرح این پرسش
اصلی پرداخت که «روشنفکران ارگانیک» در کشورهای هدف چه نقشی را بهمنظور
بسط و تحکیم هژمونی آمریکایی در عصر استعمار نوین ایفا میکنند؟ در پاسخ به
پرسش اصلی، فرضیة نگارنده این بود که روشنفکران ارگانیک به دلیل
تأثیرپذیری شدید از اندیشه و سبک زندگی غربی در نتیجة حضور در قلمرو
جغرافیایی غرب و تحصیل در مراکز علمی اروپا و آمریکا بهویژه در قالب
برنامههای دیپلماسی عمومی، واسطه و تسهیلگر هژمونی آمریکایی در جوامع هدف
هستند. این مقاله از لحاظ نظری، رویکردی گرامشینیستی دارد و نگارنده به
منظور راستیآزمایی فرضیة خود کوشید تا با روش تحلیل دومتغیره و شیوة
گردآوری اسنادی اطلاعات، وجود رابطهای علّی را میان نفوذ و هژمونی
آمریکایی و رفتار جوامع هدف به واسطة کنشگری روشنفکران ارگانیک اثبات
نماید. منبع
ایالات متحده امریکا در سال 1996 قانون مصونیت
دولتهای خارجی (مصوب 1976) را اصلاح کرد. براساس این قانون، اشخاص امریکایی آسیب
دیده از حملات تروریستی در هر جای دنیا و یا بازماندگان آنها میتوانند در محاکم
امریکا علیه دولتهایی که حامی عملیات تروریستی هستند، شکایت کنند. وزارت خارجه
امریکا فهرست دولتهای حامی تروریسم را مشخص میکند. جمهوری اسلامی ایران از سال 1983 در فهرست دولتهای
حامی تروریسم ایالات متحده امریکا قرارگرفته است. از اینرو دعاوی بسیاری در سالهای اخیر علیه ایران در دادگاههای امریکا مطرح
شده است و دادگاههای مزبور برخلاف قواعد حقوق بینالملل نیز تاکنون دهها میلیارد
دلار رأی علیه ایران صادر کردهاند. اما در مواجهه با این قانون راهکار ایران
چیست؟ آنچه تاکنون اتفاق افتاده شرکت نکردن در دادگاهها به منظور مشروعیت نبخشیدن
به نقض مصونیت دولتها است. مذاکرات دیپلماتیک، طرح مسئله در مجمع عمومی سازمان
ملل متحد و یا در دیوان بینالمللی دادگستری، از جمله اقدامات سیاسی - حقوقی است
که میتواند برای مقابله با این قانون از سوی ایران انجام شود. متن کامل مقاله
دکتر هادی آجیلی؛ مهرداد فلاحی بَرزُکی
همهپرسی بِرِگزیت در پنجشنبه 23 ژوئن 2016، با تمامی فراز و فرودهایی
که برای آن متصور بودند، برگزار و خروجی آن نمایان شد؛ با اعلام نتایج
نهایی این همهپرسی درباره بقا یا خروج این کشور از اتحادیه اُروپا،
مقامات لندن رسماً اعلام کردند که اکثریت بریتانیاییها -حدود %52- به خروج
از این اتحادیه رأی دادند. علیرغم نتیجه این همهپرسی، یکی از اصلیترین
دلایلی که کار خروج از اتحادیهی اُروپا را برای رهبر بریتانیا سخت و
دشوار ساخته این است که این خروج با ایجاد بحرانهای سیاسی- اقتصادی همراه
نباشد که البته بسیار دور از ذهن میباشد. لذا در شرایط کنونی و با توجه به
سؤالهای مطرح شده در ارتباط با این همهپرسی، هدف مقاله حاضر این
میباشد که خروج بریتانیا از اتحادیه اُروپا، چه پیامدهای سیاسی-
اقتصادیای برای بریتانیا و هم برای اتحادیه اُروپا به همراه خواهد داشت؟
در این راستا و بر اساس فرضیه پیشنهادی، ارزیابی نهایی این خواهد بود که
پیامدهای سیاسی برگزیت شامل: از بینرفتن اُروپای واحد، غلبه توده بر نخبه
و شکست دموکراسی، تجزیه پادشاهی بریتانیا، در احزاب بریتانیا، کاهش امنیت
اُروپا و مسأله مهاجرت و همچنین پیامدهای اقتصادی آن شامل: کاهش ارزش
پوند و یورو در مقابل دلار، کاهش نیروی کار... و کاهش رشد اقتصادی میباشد منبع
دکتر بهرام نوازنی، زهرا عبادی
پس از تشکیل جمهوری اسلامی در عراق، جمهوری اسلامی ایران رسمأ از عراقی
باثبات، امن و مستقل که در عین دوستی با ایران، قادر و مایل به کاهش نفوذ
ایالات متحده آمریکا در تحولات داخلی عراق باشد حمایت کرد اما شکلگیری
عراق نوین با ویژگیهای متفاوت از ساخت قدرت و سیاست، ضرورت تعریف نوین از
نقش و موقعیت عراق در سیاست نرم و دیپلماسی هوشمند جمهوری اسلامی ایران با
این کشور را اجتناب ناپذیر میکند. اهمیت عراق بیش از هر چیز به دلیل فراهم
آوردن ظرفیتهای فرصتسازی در سیاست خارجی ایران در سطح روابط دوجانبه،
منطقهای و روابط با قدرتهای بزرگ بوده است. براین اساس هدف این نوشتار
تحلیل نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی ایران در عراق نوین است به خصوص آنکه در
ساختار سیاسی نوین نیروهای شیعی و کرد نقش اصلی و بی سابقهای را بهدست
آوردهاند. از همین فرصت بکر است که جمهوری اسلامی ایران با پیگیری قدرت
هوشمند به دنبال تسخیر افکار عمومی شیعیان و کردهای این کشور برآمده تا با
بهرهگیری از قدرت نرم به استحکام و گسترش روابط خود با عراق بپردازد. این
مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش اصلی است
که قدرت نرم ایران چگونه در کشوری که پس از اشغال نیروهای ائتلاف به رهبری
ایالات متحده آمریکا تحت حمایت این کشور بود؛ توانسته مانع تحقق سیاستها و
اهداف راهبردی آمریکا در این کشور باشد؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است
که نفوذ نرم جمهوری اسلامی ایران در عراق نوین مبتنی بر سه حوزهی ارزشی –
اعتقادی، فرهنگی – اجتماعی سیاسی بوده که با به کارگیری دیپلماسی هوشمند در
عراق توانسته تأثیر منفی بر تحقق اهداف و منافع راهبردی آمریکا بگذارد. متن کامل مقاله
جنبش عدم تعهد و خلع سلاح هسته ای: موضع سیاسی و رفتار
حسین شریفی تارازکوهی، ایمان خسروی
The emergence of nuclear weapons as a new actor in international
relations has introduced a new area in the international security arena.
Since the appearance of these weapons, there have been increasing
efforts to limit and destroy them in order to achieve global peace in
the framework of disarmament and centered around the Treaty on the
Non-Proliferation of Nuclear Weapons. Along with the emergence of the
non-proliferation system and the current trend, achieving nuclear
disarmament has turned into an international demand, especially for the
Non-Aligned Movement member states. The present study seeks to analyze
the influence of the Non-Aligned Movement on disarmament in the
framework of the mentioned Treaty. To this end, and based on the
Neoliberal Institutionalism theory, this article studies the Non-Aligned
Movement’s stance toward nuclear disarmament in the framework of the
Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons and the Review
Conferences of the Parties to the Treaty on the Non-Proliferation of
Nuclear Weapons. The study is written according to the
descriptive-analytical method. The findings suggest that despite its
inefficient influence prior to the 1995 Review and Extension Conference
of the Parties to the Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear
Weapons, the Non-Aligned Movement, as a major actor in international
peace and security, has gained an influential position in the
negotiations about the formation of the trends related to nuclear
disarmament in the Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons. Full Text Article
دکتر مختار صالحی، دانشگاه مازندران
پارامترهای مختلفی بر توسعه اقتصادی کشورها تاثیرگذار است. از بین
پارامترهای تاثیرگذار، امنیت یکی از مهمترین آنهاست. وجود امنیت در سطح
داخل و منطقه بر فرایند توسعه اقتصادی تاثیر بسزایی دارد. در شرایط کنونی،
در خاورمیانه، دو روی سکه امنیت، تروریسم و توریسم قرار دارد. علی رغم
افزایش سطح ضریب امنیت ملی ایران، ضریب امنیت در خاورمیانه کاهش یافته است.
سوال اصلی پژوهش این است که، شکنندهگی دولتها در خاورمیانه چه تاثیری بر
جایگاه توریسم نسبت به تروریسم در منطقه بر جای گذاشته است؟ بنابر فرضیه
پژوهش، به نظر میرسد، متاثر از تداوم شکنندهگی در کشورهای عراق، سوریه و
یمن، خاورمیانه به منطقه جذاب برای تروریستها تبدیل شده است. تداوم حضور
تروریسم، در بلند مدت فرایند توسعه منطقه از جمله ایران را با مشکل مواجه
میکند. اتخاذ دیپلماسی فعال منطقهای از سوی ایران برای ارتقاء ضریب امنیت
خاورمیانه ضروری به نظر میرسد. در همین راستا، موضوع فوق را بر اساس
چارچوب نظری ماهیت دولتهای شکننده به بحث میگذاریم. برای آزمون فرضیه، از
روش توصیفی تحلیلی همراه با آمار و ارقام بینالمللی مرتبط با موضوع
استفاده شده است. متن کامل مقاله
دکتر محمدعلی بصیری، دکتر مجیدرضا مومنی، الهام استوار
شورای امنیت، هرگاه احساس کند که مسئلهای به عنوان بحران، امنیت و صلح
بینالمللی را به خطر می-اندازد وارد میشود. بحرانهای بینالمللی از جمله
بحران هستهای ایران و کره شمالی، از جمله بحران-هایی هستند که توجه
نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد را به خود معطوف
ساخته است. سوال اصلی این مقاله این است که عملکرد شورای امنیت در قبال
پرونده هستهای ج.ا.ایران وکره شمالی چگونه بوده است. فرضیهی ما در این
پژوهش آن است که عملکرد شورای امنیت در قبال پرونده اتمی ایران و کره شمالی
تبعیضآمیز بوده است. هدف ما در این پژوهش آن است که عملکرد شورای امنیت
را در قبال برنامه هستهای این دو کشور مورد بررسی قرار دهیم. یافتههای
تحقیق حاکی از آن است که هر دو این کشورها در معرض تحریمهای اقتصادی،
فشارهای سیاسی و تهدیدات نظامی بودهاند. در حالی که کره شمالی صریحا اعلام
نموده خواهان استفادههای نظامی است، جمهوری اسلامی ایران، همواره اعلام
کرده است قصد دارد از انرژی هستهای در راه اهداف صلحجویانه استفاده کند و
به NPT پایبند بوده است. این پژوهش با روش مقایسهای با مطالعهی کتب،
مقالات، اسناد و... انجام شده است. متن کامل مقاله
دکتر رضا اختیاری امیری، محبوبه صالحی خنار
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، ایران دور جدیدی از مذاکرات فشرده و
مستمر را با دولت های عضو گروه 1+5 آغاز کرد که نهایتا به توافق جامع هسته
ای وین یا «برجام» منتج شد. در همین رابطه، علیرغم کاهش تنش ها و متعاقبا
احیای روابط ایران و غرب بویژه اروپا، نه تنها سطح مناسبات ایران و چین حفظ
شد، بلکه توسعه قابل ملاحظه ای را نیز تجربه نمود. با توجه به این موضوع،
سوال اصلی پژوهش حاضر بر این مبنا شکل گرفته است که چه عواملی در گسترش
مناسبات ایران و چین پس از توافق نهایی هستهای یا « برجام» نقش مهمی ایفاء
نمودند؟ این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی و با کاربست
پارادایم عملگرایی در قالب رهیافت نظری نو واقعگرایی استدلال میکند که
مولفههایی مانند وفاداری چین به ایران در شرایط سخت تحریمها، تداوم بی
اعتمادی ایران به غرب علیرغم احیای روابط، الزامات اقتصادی متقابل
تهران-پکن، اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران برای چین، لزوم مقابله با
افراطگرایی، تروریسم و بنیادگرایی و همچنین مخالفت با نظم موجود
بینالمللی و یک جانبهگرایی ایالات متحده موجب شده تا دو کشور ایران و
چین ضمن حفظ سطح تعاملات و مناسبات سیاسی و اقتصادی فعلی خود، تلاش نمایند
تا همکاریهای دوجانبه را بیش از پیش گسترش دهند. متن کامل مقاله
یاسر نورعلیوند؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی
در نتیجه رویدادها و تحولات ژئوپلیتیک منطقهای و ژئواستراتژیک قدرتهای
فرامنطقهای از اوایل قرن بیستویکم به این سو، موازنه منطقهای در راستای
منافع ایران و به ضرر عربستان سعودی تغییر پیدا کرده است. این وضعیت، در
کنار تحولات داخلی عربستان بهویژه به قدرت رسیدن رهبران جدید در این کشور،
سعودیها را به سوی این درک و نگرش از تحولات منطقه سوق داده است که اگر
نقش و نفوذ رو به افزایش ایران در چارچوب راهبرد موازنهسازی مجدد، کنترل و
مهار نشود، نظم آینده غرب آسیا، ایرانمحور خواهد بود. به همین دلیل، ریاض
در قالب سیاستی تهاجمی، رویکرد موازنهسازی مجدد در برابر ایران را در
چارچوب سه راهبرد موازنهسازی سخت، موازنهسازی برونگرا و موازنهسازی
درونگرا دنبال میکند. متن کامل مقاله
تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین؛ نویسنده: اسفندیار خدایی؛ انتشارات لمبرت آلمان، 2017
Book: Iran Sanctions in US-China Relations; by Esfandiar Khodaee, 2017
دکتر مراد کاویانی راد، دکتر عبداله قنبرلو، مراد دلالت
جنوب غرب آسیا متشکل از
کشورهایی است که تنوع هویتی سازههای سیاسی-فضایی منطقه و کشمکشهای سیاسی
برخاسته از منافع و رویکردهای متعارض کشورهای حاضر دستکم طی چند دهه اخیر
نقش مؤثری در شکنندگی امنیت منطقهای داشته است و این در حالی است که ثبات
خاورمیانه، امنیت و کنترل انرژی منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس و کنترل رقبا در
جنوب غرب آسیا همواره در کانون توجه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا قرار
داشته است. داده های موجود گویای آن است رشد توسعه اقتصادی کشور چین این
کشور را به جایگاه هماورد ژئواکونومیک ایالات متحده بالا کشیده است از این
رو، مهار این رقیب در کانون ژئواستراتژی ایالات متحده قرار دارد.
یافتههای موجود گویای آن است که متأثر از مباحث ژئواکونومیک، سیاست خارجی
آمریکاجهتگیری پاسیفیک محوری بهویژه در ارتباط با چین یافته است. از
اینرو تنظیم مناسبات پاسیفیک محور این کشور نیازمند کاهش حضور نظامی در
خاورمیانه است. مقاله حاضر براین فرض استوا راست که رویکرد پاسیفیک محور
ایالات متحده این کشور را واداشته که کشورهای جنوب غرب آسیا نقش بیشتری در
تأمین امنیت منطقهای بیایند. دادههای مورد نیاز این پژوهش به روش
کتابخانهای گردآوری شده است و روششناسی حاکم بر تحقیق نیز ماهیت
توصیفی-تحلیلی دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که طی دو سال اخیر رویکرد
پاسیفیک محور آمریکا با توجه به گسترش فزایند تروریسم و وزن ژئوپلیتیک ج.ا.
ایران و نقشی که در ثبات منطقه دارد زمینه تحول مناسبات این کشور با ایران
را در پی داشته است که گفتگوهای هستهای و رخدادهای مرتبط با آن در این
حوزه قابلیت تأمل دارد. متن کامل مقاله
دکتر صادق زیباکلام، محسن زمانی
یکی از مهمترین و حساسیت برانگیزترین موضوعات در حوزه سیاست خارجی جمهوری
اسلامی ایران و بی شک مهم ترین جنجال تاریخ دیپلماسی ایران بعد از ماجرای
ملی شدن صنعت نفت، بحران هسته ای شدن ایران بوده است.رقابت قدرت های بزرگ
جهانی، منطقه ای بر سیاست هسته ای ایران به همان میزان تاثیر گذاشت که
فعالیت های هسته ای ایران برسیاست های منطقه ای و جهانی، به طوری که با
برجسته شدن مساله داغ و جنجالی هسته ای ایران بالاخص در دهه اخیر، تعارض
واحدها لحظه به لحظه شکلی منازعه آمیزتری یافت که در این میان تبلیغات منفی
غرب و برخی واحدهای خاورمیانه، حساسیتی بسیار شدید بر روی مسئله اتمی
ایران بوجود آورده وضمن تاثیرات محسوس برسیاست و امنیت خاورمیانه، باعث
بوجود آمدن عکس العمل های خصمانه ای در ابعاد بین المللی و منطقه ای نسبت
به ایران شده که در نهایت به اتحادهای امنیتی بین واحدها بر علیه ایران
انجامید. صرف نظر از نوع وشیوه دیپلماسی نخبگان ایرانی باید گفت که مسئله
هسته ای ایران یک متغیر بسیار مهم بر ماهیت روابط امنیتی و سیاسی منطقه ای
در قبل و بعد از توافق جامع هسته ای ( برجام) بوده است. جدا از مذاکرات
هسته ای منجر به برجام و ارزیابی متن محور و قضاوت درباره دستاوردهای آن،
پیامدهای برجام و تاثیرات آن بر سیاست های منطقه ای خاورمیانه قابل تامل و
بررسی است. سوالات مقاله از این قرار هستند که آیا توافق هسته ای ( برجام)
موجب ایجاد تغییراتی در سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شده است؟ متن کامل مقاله
سید مرتضی هژبرالساداتی و دکتر علیرضا پویا؛ دانشگاه فردوسی مشهد
تحقیقات متعدد نشان میدهند رخدادهای سیاسی از جهات مختلف بر بورس اوراق بهادار تأثیرگذارند.
یکی از رخدادهای سیاسی حائز اهمیت برای جمهوری اسلامی، مذاکرات هستهای
با گروه 1+5 است که در راستای حل محدودیتها و تحریمهای اعمال شده علیه
جمهوری اسلامی برگزار میشود. بهنظر میرسد با عنایت به تأثیر تحریمها بر
تراز تجاری، تأمین ارز و ... و همچنین نظارت دقیق سرمایهگذاران بر تحولات
اقتصادی کلان و سیاسی کشور، برگزاری مذاکرات هستهای میتواند بر بورس
اوراق بهادار تهران تأثیرگذار باشد. این تحقیق به دنبال بررسی تغییرات
قیمتی سهام و خوشهبندی شاخص گروههای صنعت برمبنای عکسالعمل
سرمایهگذاران در بازار سرمایه با رویکرد بازده روزانه است. به این منظور
از پانل دیتا با 28 مقطع و 1422 روز استفاده و گروههای مختلف صنعت براساس
بازده غیرنرمال کسب شده خوشهبندی میشوند. نتایج این تحقیق نشان میدهد
گروههای صنعت موجود در بورس اوراق بهادار در سه خوشه با عکسالعمل منفی،
عکسالعمل مثبت کم و عکسالعمل مثبت زیاد بخشبندی میشوند. بهمنظور بررسی
سطح تمایز و اعتبار خوشهبندی از تحلیل تشخیصی استفاده شده است. متن کامل مقاله
دکتر حامد عامری گلستانی؛ بهروز شجاعی
برنامۀ هستهای ایران یکی از موضوعات مهم در رابطۀ آمریکا و ایران پس از انقلاب اسلامی است. رویکردهای مختلف آمریکا در قبالِ این پرونده نقش مهمی در فراز و فرود آن داشته است. دو رویکرد «یکجانبهگرایی» و «چندجانبهگرایی» از جمله مهمترینِ آنهاست. در دورۀ جرج دبلیو بوش، آمریکا با پیگیری سیاستهای یکجانبهگرایانه، هژمون شدن را دنبال میکرد در سالهای آخر بوش، سیاستِ این دولت بهدلیل ناکارآمدیهای آن در خاورمیانه، رو به چندجانبهگرایی گذاشت، که البته رویکردی قوی نبود. اوباما سیاستهای چندجانبه را در زمینههای مختلف، از جمله پروندۀ ایران دنبال کرد و مذاکره با ایران، و همکاری با کشورهای 5+1 محاصل چندجانبهگرایی آمریکا و تغییر در سیاستهایِ ایران بود. این مقاله، با روش مقایسهای، بهدنبال مقایسۀ این دو رویکرد اساسی با این پرسش است که، «رویکردهای دولت بوش و اوباما در قبال پروندۀ هستهای ایران، چگونه با هم قابل مقایسهاند؟» با این فرضیه که «در مقایسۀ میانِ سیاستِ آمریکا در قبال پروندۀ هستهای ایران، «هژمونیککرایی و نظامیگری» شاخصهای مهم یکجانبهگرایی و «همکاری و نهادگرایی بینالمللی، شاخصهای مهم چندجانبهگرایی هستند.» منبع
دکتر مجید بزرگمهری؛ مریم میرزایی
در شرایطی که جمهوری خلق چین سیاست توسعه اقتصادی، صنعتی و تجارت خارجی را با سرعتی اعجاب آور دنبال می کند، نیاز این کشور به منابع انرژی فسیلی مانند نفت و گاز افزایش یافته و چنین رویه ای افزایش واردات این محصولات را از نقاط مختلف دنیا به ویژه خلیج فارس در پی خواهد داشت. محرک اصلی چین در فعال تر شدن آن در خلیج فارس، نیازهای انرژی و به موازات آن کم رنگ تر شدن نقش ایدئولوژی در سیاست جهانی پس از جنگ سرد است. سوال محوری این مطالعه به چگونگی سیاست چین در خلیج فارس می پردازد و در این راستا روند حضور این قدرت فرامنطقه ای در این حوزه استراتژیک انرژی بررسی می شود. به نظر می رسد به موازت افزایش نیاز به انرژی های فسیلی، چین حضور گسترده تری در خلیج فارس در قالب مراودات اقتصادی و بازرگانی و به صورت واردات نفت و صادرات کالا و خدمات به کشورهای منطقه خواهد داشت. در این مطالعه از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده است ودر ارائه داده ها سعی شده تکیه بر اسناد درجه یک باشد. منبع
دکتر کابک خبیری؛ منوچهر محمدی
توافقهای چند جانبه در بین کشورهای دنیا در ارتباط با مسائل چالش برانگیز معمولا راه گشای نقش آفرینی طرفین در تحولات پس از چنین توافقاتی است. برنامه جامع اقدام مشترک، حکم چنین ابزاری را برای ایران داشت تا در دورهای که سعی میشد ایران با طرح تلاش برای ساخت تسلیحات هستهای به انزوا برده شود، با این توافق به بازیگری موثر در چانهزنی بینالمللی تبدیل شد. برجام حاصل بیش از یک دهه تنش و مذاکرات بینتیجه با طرفهای غربی بود. ایران در فضای پسا برجام بهطور رسمی وارد باشگاه اقتصاد و سیاست جهانی و منطقهای شد. این مقاله درصدد پاسخ به این سوال است که تعامل ایران با جامعه جهانی در فضای پس از برجام چه ﺗﺄثیری بر نقش آفرینی این کشور در غرب آسیا و جهان گذاشته است؟ این مقاله این فرضیه را بررسی میکند که ایران در فضای پس از برجام از جایگاه کنترل شده قبلی خارج و به صورت یک بازیگر فعال در مدیریت بحران های منطقه ای ایفای نقش نموده و این امر باعث تغییر موازنه قدرت در منطقه به ضرر عربستان و ترکیه گردیده است. متن کامل مقاله
حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله به عنوان یکی از مشتقات آن، جزو نهادهای موسس
نظام بین المللی محسوب می شوند. نهادهای شکل دهنده به جامعه بین المللی در
تطور تحولات بین المللی دستخوش تغیرات تدریجی می شوند. برخی از نهادهای بین
المللی ممکن است مقوم برخی از دیگر نهادها شوند و یا به گونه ای مغایر
تعارض در بین نهادهای شکل دهنده به جامعه بین المللی گاهی سبب فرسایش و در
نهایت منسوخ شدن برخی از دیگر نهادها می شود. نهادها حاکمیت ملی و اصل عدم
مداخله در عصر مدرن همچنان که نقش تاسیسی در پیدایش دولت های ملی داشته
است، تحت تاثیر رشد دیگر نهادها قرار گرفته است. پس از پایان دومین جنگ
قدرت های بزرگ در 1945، بطور کلی گسترش حقوق و سازمان های بین المللی سبب
تقویت حاکمیت ملی دولت ها شده است و قلمرو موضوعی مشروعیت توسل به زور قدرت
های بزرگ را محدودتر کرده است. این مقاله به روش تبینی به بررسی سیاست های
مداخله جویانه ایالات متحده به مثابه یک قدرت بزرگ بر علیه جمهوری اسلامی
ایران به عنوان دولتی با حاکمیت ملی پرداخته است و به این یافته رسیده است
که اقدامات و سیاست های مستمر مداخله جویانه ایالات متحده در امور داخلی
ایران و تهدیدات مکرر و آشکار این دولت به توسل به زور بر علیه ایران در
جهت تضعیف نهاد حاکمیت ملی و مشتقات حقوقی آن عمل کرده است. منبع
حمید نیکو، دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه بوخوم آلمان؛ مرتضی سویلمی
ﻣﺴﺄله ایران و رژیم صهیونیستی در چهارچوب بازی حاصل جمع صفر قابل تبیین است. به این معنا که وجود این رژیم برای ج. ا. ایران غیر قابل تحمل است و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی، ج. ا. ایران را به دلیل بهرهمندی از قدرت موشکی و برنامه هستهای و نفوذ چشمگیر در جهان اسلام، تهدیدی وجودی برای خود میداند. به همین دلیل، در سطوح مختلف علیه منافع منطقهای و بینالمللی ج. ا. ایران اقدام کرده است. در این مسیر، این رژیم از پتانسیلها و ظرفیتهای راهبردی غرب از جمله امریکا بهره لازم را میبرد. در این راستا، ایجاد فشار برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران راهبرد امنیتی این رژیم به شمار میرود. از سوی دیگر، پس از توافق هستهای «برجام»، این نوید داده می شد که تحریمهای نفتی و مالی ایران در ازای محدودیتهایی بر غنی سازی هستهای از بین خواهد رفت. این توافق همچنین نشانگر تثبیت ایران به مثابه قدرت هژمون منطقه مطرح می گردد؛ مسئلهای که به نظر میرسید آمریکا آن را پذیرفته بود. اما بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، ایران مجهز به سلاح هستهای را بدترین پیامد ممکن در وضعیت حاضر دانست و به همین ترتیب دولت های عرب حاشیه خلیج فارس احساس کردند که از توافق کنار گذاشته شدهاند. این مقاله به بررسی جایگاه برنامه هستهای ایران در دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی می پردازد. متن کامل مقاله
انتخابات ریاست جمهوری 2016 امریکا را می توان از زوایای مختلفی مورد
بررسی قرار داد. یکی از این ابعاد جایگاه پوپولیسم در پیروزی ترامپ در
انتخابات بود. البته ظهور پوپولیسم در کشورهای توسعه یافته را از زوایای
گوناگونی چون روان شناختی، سیاسی و اقتصادی می توان مورد بررسی قرار داد.
بطور مثال می توان به جهانی شدن، افزایش شکاف های طبقاتی، افزایش نارضایتی
ها و بحران های هویتی اشاره کرد. در انتخابات ریاست جمهوری امریکا دلایل
مختلف اجتماعی، سیاسی، روان شناختی در ظهور پوپولیسم تاثیرگذار بودند
چنانکه در بعد اجتماعی می توان به شکل گیری پوپولیسم فنی، شکاف های
اجتماعی، شکاف های طبقاتی، شکاف های هویتی، تاکید بر فاسد بودن کل سیستم و
نظام سیاسی، نجات امریکا از بحران، دشمن سیتزی داخلی و خارجی از سوی
ترامپ، نژاد پرستی و بازتولید هویت امریکایی اشاره کرد. همچنین از بعد
جهانی می توان به شکاف های طبقاتی در جهان، بازگشت ناسیونالیسم نوین،
تقابل های هویتی و جهانی اشاره کرد. البته دلایل شخصیتی ترامپ همانند فقدان
سابقه سیاسی، زبان و ادبیات سیاسی، عدم اشنایی مردم با ترامپ، تبدیل کردن
خود به یک برند و خود را مخالف وضع موجود نشان دادن تاثر خاصی در پدیده
پوپولیسم داشت. متن کامل مقاله
محمد علی بصیری، سیدعلی مجیدی نژاد، عبدالرضا عالیشاهی؛ دانشگاه اصفهان
ارتش ترکیه در سالهای 1960، 1971، 1980، 1997.م به خاطر حقی که «کمال آتاترک» برای محافظت از جمهوری ترکیه و حفاظت از ارزشهای کمالیستی به موجب قانون اساسی به ارتش واگذار کرده، دست به کودتا زده است، ولی با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2003.م و توسعه همه جانبه ترکیه، این کشور، گذار واقعی به دمکراسی و مردم سالاری را در پیش گرفته بود و حزب عدالت و توسعه از طریق راههای قانونی و اصلاح قانون اساسی تصویب شده در زمان کودتاهای نظامی، راههای منتهی به کودتا را در این کشور بسته بود، ولی ارتش برای بار پنجم در 15جولای 2016 دست به کودتای نظامی علیه جزب عدالت و توسعه زده و این سوال را ایجاد کرده که با وجود توسعه همه جانبه ترکیه از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه و در پیش گرفتن راه گذار به دموکراسی و محدود کردن نقش ارتش در سیاست، چه عواملی باعث شده تا این نهاد نظامی دوباره اقدام به کودتا کند؟ در پاسخ به سوال فوق این فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که علت شکلگیری چنین کودتایی، محروم کردن ارتش از تواناییهای ارزشی معطوف به قدرت خود و محروم کردن جنبش فتح الله گولن از فعالیتهای خود در داخل ترکیه و عدول از ارزشهای کمالیستی توسط حزب عدالت و توسعه بوده است. روش پژوهش این مقاله نیز مبتنی بر روش تحلیلی - توصیفی و استفاده از منابع مکتوب و مجازی می باشد. متن کامل مقاله
حجت داوند، محمد داوند؛ دانشگاه تربیت مدرس
امروزه نظریّههای کلان روابط بینالملل، از تحلیل بسیاری از ریشههای
دغدغههای جدید در سیاست جهان، نظیر مشکلات زیستمحیطی، گرسنگی و مهاجرت،
باز ماندهاند. این موضوع سبب شده تا گرایشهایی در دیسیپلین روابط
بینالملل شکل گیرند که ساختارها و الگوهای آنها با جهان واقع و معیارهای
علمی مطابقت نداشته باشد. یکی از این گرایشها، «امنیت انسانی» است.
نظریهپردازان این مفهوم، اجماع خاصی بر اصول و ساختار امنیت انسانی ندارند
و کشورهای در حال توسعه را بدون شواهد علمی، مرجع اصلی تهدیدات علیه امنیت
بشریت میدانند. حال جای پرسش است که چگونه میتوان رابطه قدرت و بحران
نظریهپردازی در روابط بینالملل را تحلیل نمود؟ با کنکاش در بنیادهای
پارادایم پسا ساختارگرایی در ارتباط با بازتاب رابطه قدرت-دانش و تفسیر
افراطی از قدرت در نظام معنا، مشخص گردید: مفهوم امنیت انسانی، در شناسایی
تهدیدکنندگان امنیت بشری، سهم عمدهای از کشورهای صنعتی و نظام
سرمایهداری را نادیده میگیرد. همین رویکرد بنیادهای نظری و روشی امنیت
انسانی را از معیارهای علمی دور نموده است. لذا، این گرایش که از آن به
مثابه «پارادایم» نیز یاد شده، کمک شایانی به پیشرفت اندیشهورزی در روابط
بینالملل نمیکند. رویکرد تحقیق حاضر تحلیلی- تبیینی، نوع آن
نظری-انتقادی، شیوه تجزیه و تحلیل دادهها کیفی و روش گردآوری اطلاعات،
اسنادی است. متن کامل مقاله
در طول سالهای اخیر، مطالعات روابط بینالملل شاهد تلاشهای فکری گسترده
اما پراکندهای درباره وضعیت نظریهپردازی در این رشته بوده است.
نظریهپردازی در روابط بینالملل جایگاه خود را با تعیین مرزها در داخل
علوم اجتماعی، تمایز بین آنچه در داخل دولت اتفاق میافتد و آنچه در خارج
از آن در نظام بینالملل رخ میدهد، تثبیت کرده است. اما به لحاظ قلمرو
مکانی، تقاضاهایی برای توسعه مرزهای این دانش و روشهای دانشپژوهشی در این
حوزه مطرح شدهاند، که نتوانستهاند به جایگاهی قابل توجه دست پیدا کنند.
در راستای تبیین این موضوع و پاسخ به این سوال که چرا دانش روابط بینالملل
غیرغربی در این حوزه غایب است؟ در این مقاله نخست مجموعهای از استدلالها
مبنی بر غیبت نظریههای غیرغربی ارائه شدهاند؛ به گونهای که ویژگیهایی
از جمله متغیرهای فرهنگی، اجتماعی و ساختاری کشورهای غیرغربی که نگاه به
روابط بینالملل را متفاوت میسازند، بررسی میشوند. سپس، با ارائه
خوانشهای غیرغربی از برخی مفاهیم کلیدی از قبیل جنگ و منازعه، دولت،
حاکمیت و ملیگرایی استدلال میشود که جستجوی ابزار مفهومی مناسبتر جهت
فهم امور جهانی، مستلزم مشمولیت خوانشهای دیگر از رویکردهای روابط
بینالملل است. ابزار مفهومی جدیدی که در راستای نیاز به تفکری متمایز
درباره نظریههای روابط بینالملل در بافتهای غیرمرکزی رشد کرده باشد. منبع
دکتر سید علی منوری؛ دانشگاه خوارزمی
مشهور است که چشمانداز تأملگرا در روابط بینالملل معاصر بازتابدهندۀ
امر اجتماعی/ معنایی است. از این منظر چشمانداز مذکور با تأمل در باب
فرایند نظریهپردازی به تعهدات فرانظری معطوف شده است. نویسنده با روی
آوردن به رویکرد فلسفی و بهره جستن از بصیرتهای هوسرل و هَیدگر، به خصوص
دو پنداشت نیّتمندی و زمانمندی، تلاش میکند تا با اتخاذ نگاهی انتقادی
فرانظریۀ روابط بینالملل معاصر را واسازد. استدلال نویسنده آن است که در
تحول چشماندازهای نظریهپردازی در روابط بینالملل، متافیزیک چشمانداز
خِرَدگرا که مبتنی بر بازی بیپایان حاکمیت و آنارشی در نظام بینالملل
آنارشیک متشکل از دولتهای دارای حاکمیت بود، به متا- فیزیک چشمانداز
تأملگرا که مبتنی تأملات فرانظری با محوریت وجوه سهگانۀ هستیشناسی،
معرفتشناسی، و روششناسی بوده تحول یافته است. فرضیۀ این مقاله آن است که
فرانظریه/ متا- فیزیک روابط بینالملل معاصر برای نظریهپرداز تعلیق شده و
میتوان به جای نظریه، به نظریهپرداز معطوف شد. نتیجه آنکه فهم
نظریهپرداز از معنای روابط بینالملل معاصر، مشروط به اشتراک افق زمانی
هستندگیِ وی در کنار دیگر انسانها/ هستندگان بوده، و تبعاً شناخت وی نیز
از آنها خارج از این حیث زمانی نیست. گردآوری دادهها به روش کتابخانهای
انجام شده و روش تحیل محتوا جهت تحلیل دادهها مورد استفاده قرار گرفته
است. متن کامل مقاله
Esfandiar Khodaee, PhD candidate in American Studies at the University of Tehran
Abstract:Before the nuclear agreement with Iran, the Obama administration actively engaged with world powers and trade partners of Iran to strengthen the effectiveness of economic sanctions against Tehran. The role of China as the largest trade partner of Iran and as a veto power in the United Nations Security Council (UNSC) was controversial in this regard. Washington persuaded most of Iran’s trade partners to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. But during the same period, China continued and even expanded economic relations with Iran. Reviewing the events through a process-tracing method, this study reveals that the Obama administration implemented a “guarded engagement” strategy to persuade China to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. On one hand, the United States accommodated China’s interests and concerns, and engaged and bargained with China; on the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as security threats and economic sanctions. In response, through a soft-balancing strategy, China did not directly oppose the United States, in order to safeguard relations with Washington; and it eventually voted in favor of the UN resolutions after negotiating over the texts. In the meantime, Beijing refrained from voluntary cooperation with Western sanctions and even increased trade with Iran and filled the void to make sanctions abortive and costly, and to prevent U.S. domination over the Middle East. This study concludes that China’s current standing is such that U.S. diplomatic levers, such as bargaining, threats, sanctions, and pressures, are too costly and barely productive in getting Beijing to follow American policies.
Keywords: U.S.-China relations; Iran sanctions; soft balancing; guarded engagement
روابط ایران با جمهوری خلق چین در دوران بعد از انقلاب اسلامی یکی از
پرنوسانترین حوزههای روابط خارجی ایران بوده است. نیاز ایران به توسعه
روابط نظامی و دفاعی با چین و همزمان نگاه چین به ایران به عنوان بازار
کالاهای نظامی و کنشگری متنفذ در عرصه منطقهای باعث شده تا روابط دو کشور
در این حوزه توسعه یابد اما این گسترش روابط هیچگاه روندی ثابت نداشته است.
این مقاله با تاکید بر دوره زمانی بعد از انقلاب اسلامی تا سال 2013 و نقش
عقلانیت استراتژیک چین در شکلگیری چنین رابطهای، سعی در ارائه پاسخ به
این پرسش دارد که عقلانیت استراتژیک چین چگونه روابط دفاعی – امنیتی این
کشور با ایران را متاثر کرده است؟ یافتههای این مقاله با استفاده از روش
توصیفی-تبیینی نشان میدهند که وجود عقلانیت استراتژیک سهگانه مائوئیستی،
جهانگرا و پراگماتیستی در سیاست دفاعی – امنیتی جمهوری خلق چین باعث شده
است تا روابط دو کشور در این حوزه با فرار و نشیب همراه شود. هر نوع از
عقلانیت در دورهای خاص بر سیاستگذاری چین حاکم شده و رفتار خاصی را بر آن
تحمیل کرده است. اگر تفوق عقلانیت مائوئیستی در سپهر دفاعی چین منجر به
همکاریهای عمده این کشور با ایران شده اما افزایش قدرت عقلانیت جهانگرا و
پراگماتیستی در دو دهه اخیر باعث شده است تا رویکرد چین در قبال روابط
دفاعی – امنیتی با ایران محتاطانه شده و بعضاً با نوسان همراه شود. منبع
به طور کلی چین در طول تاریخ پیوسته یک امپراتوری قدرتمند محسوب میشده
است. در پی انقلاب صنعتی دولتهای مدرن غربی قابلیتهای نظامی نوینی کسب
کردند که آنها را به پیشروی در دریاها قادر مینمود. در میانه قرن نوزدهم
کرانههای دریایی چین که برای قرنها به سبب وسعت اقیانوسها سبب امنیت
خاطر امپراتوری چین از جانب مرزهای جنوبی و جنوب شرقی میشد به حوزهای
برای افزایش آسیب پذیری های چین در برابر قدرتهای استعماری غرب تبدیل شد.
تا قرن نوزدهم در پی انقلاب صنعتی کسب قدرت دریایی به مشخصهای برای
قدرتهای بزرگ تبدیل شده بود. نیروی دریایی انگلستان و دیگر قدرتهای
استعمارگر غربی نقشی کلیدی در شکست دادن چین در میانه قرن نوزدهم ایفا کرد.
به طور کلی در عصر مدرن یک الگوی تاریخی در این زمینه شکل گرفته است که
قدرتهای بزرگ غالبا قدرتهایی دریایی نیز هستند. این مقاله به تحول در
نیروی دریایی چین پرداخته است و این گونه نتیجه گیری میکند که ثروت و
گسترش منافع چین در طول بیش از سه دهه گذشته منابع و نیز ضرورتهای امنیتی
پکن را برایتبدیل شدن به یک قدرت دریایی بسط داده است. منبع
مهدی محمدی عزیز آبادی، دکتر رضا التیامی نیا، میثم تاجیک؛ دانشگاه یاسوج
با شکلگیری تحولات سیاسی در یمن، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بر
اساس منافع و علایق خود، جهتگیریهای مختلفی را در رابطه با این کشور که
اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه دارد، اتخاذ
نمودهاند. در این میان، تلاش پیگیر برخی دولتها برای تغییر وضع موجود و
برخی دیگر در جهت حفظ وضع موجود در این کشور در راستای افزایش قدرت خود از
جلوههای بارز تحولات سیاسی در یمن محسوب میشود که بر پیچیدگی اوضاع این
کشور افزوده است. این پژوهش به دنبال آن است تا در راستای نظریۀ رئالیسم
تهاجمی به واکاوی انگیزههای مهمترین بازیگران منطقهای و فرامنطقهای که
خواهان تغییر یا حفظ وضع موجود در این کشور جهت افزایش قدرت خود هستند،
بپردازد. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که دلیل توجه قدرتهای
منطقهای و فرامنطقهای به تحولات یمن و مداخله در امور داخلی این کشور
چیست؟ یافتههای پژوهش مبنی بر این است که تحولات سیاسی این کشور در حال
افزایش و کاهش قدرت این بازیگران در منطقه میباشد. اگرچه بر هم خوردن
موازنه قدرت امری غیرقابلپذیرش برای دولتهای عرب منطقه و متحدان
فرامنطقهای آنهاست. روش اجرای پژوهش در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با
استناد به منابع کتابخانهای اعم از منابع فارسی و لاتین و مقالات و
سایتهای اینترنتی میباشد. تکنیک جمعآوری اطلاعات نیز فیشبرداری است. متن کامل مقاله
هانیه حسینی، دکتر بهزاد شاهنده، نوروز سلیکانی؛ دانشگاه آزاد، واحد علوم تحقیقات
این پژوهش به بررسی استراتژی چین در قبال بحران اوکراین میپردازد، چین در
طی سالهای اخیر نقش شایانی در عرصه بینالمللی داشته است و در بحران
اوکراین تاکید به تلاش طرفین برای دستیابی به یک راه حل سیاسی و دیپلماسی
کرده است. اولویت اصلی چین تحقق اهداف اقتصادی است و تلاش دارد از خود
تصویری ارائه دهد که بتواند با همه مناطق جهان همکاری اقتصادی نماید. از
سوی دیگر، چین در پی هدف بسیار مهم «ظهور مسالمتآمیز» دریافته است که
پیشرفت و قدرتمند شدنش در گرو همکاری با غرب و ایالات متحده است و با این
هدف، سیاست همکاری با غرب را پیشه کرده و از نوعی چندجانبهگرایی که حاوی
امتیازات اقتصادی در بیرون از منطقه و امتیازات سیاسی و امنیتی در درون
منطقه باشد، حمایت میکند. چین و روسیه مجبور به توسعه استراتژی آسیایی و
منطقهای خود هستند. در قالب این استراتژی روسیه توجه بیشتری به همکاری و
مشارکت با چین خواهد داشت. در این تحقیق از روش پژوهشی گردآوری دادهها و
از روش کتابخانهای و مشاهده اسناد و مدارک استفاده میشود. نتایج این
پژوهش نشان میدهد که بحران اوکراین باعث نزدیکی استراتژیکی و اقتصادی بیش
از پیش روسیه به چین برحسب منافع و مناطق نفوذ مشترک و متعارض دوکشور شده
است. متن کامل مقاله
دکتر علی اکبر جعفری، عظیمه پاینده؛ دانشگاه اصفهان
جنگ جهانی دوم نتایجی همچون سامان یافتن اقتصادآمریکا، تضعیف قدرت انگلیس، و
توجه دولت های قدرتمند به ایران، به دلیل موقعیت استراتژیک و منابع نفتی
را به همراه داشت که برای ایران به بی ثباتی در همة زمینه ها منجر شد. در
1941-1953/1320-1332، آمریکا و انگلیس با حمایت از دولت هایی همچون قوام و
رزم آرا، توسط سیا، بدامن، و عناصر وابسته با انواع اقدامات فرهنگی، به
ایجاد تفرقه افکنی درگروه های مبارز پرداختند. در جریان ملی شدن صنعت نفت و
تا زمانی که نیروهای ملی-مذهبی به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر مصدق با
هدف بیگانه ستیزی متحد بودند، آنها نتوانستند به اهداف خود برسند؛ اما
تفرقة بین آنها باعث شد، آمریکا، دو رقیب بین المللی را از تسلط بر ایران
کنار زند و سرانجام با کودتای 28مرداد1332/1953 ایران را تحت نفوذ خود
درآورد. هدف: بررسی نقش آمریکا در تفرقه افکنی و بحران آفرینی در دورة زمانی1320-1332/1941-1953 می باشد. فرضیة پژوهش: «سیاست تفرقه افکنی بین گروه ها و نهادهای ایرانی ابزاری مؤثر برای رسیدن آمریکا به اهدافش در سال های مورد بحث بود». یافته
های پژوهش: با کودتای 28 مرداد، آمریکا توانست رقبای بین المللی اش را
کنار بزند و بر ایران مسلط شود. با توجه به این موضوع می توان نتیجه گرفت
که تفرقه افکنی توسط مخالفان، یکی از کم هزینه ترین و درعین حال مؤثرترین
ابزار برای رسیدن به اهداف است.متن کامل مقاله
مهدی زادگان، دانشگاه تهران
این مقاله در چارچوب نظریه ی «پیوستگی» جیمز روزنا به تحلیل
نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا در قبال بحران سوریه می پردازد.
ساختار قانونی ایالات متحده آمریکا بستر مناسبی برای ظهور، قدرت یابی و
تأثیرگذاری گروه های فشار یا ذی نفوذ بر نظام تصمیم گیری داخلی و خارجی این
کشور پدید آورده است که در این میان نقش آفرینی لابی مدافع یهود و اسرائیل
از ویژگی خاصی برخوردار است. این لابی توانسته است به سهم بالا و تعیین
کننده ای در ساختار قدرت ایالات متحده آمریکا دست پیدا کند و نفوذ بیشتری
در روند سیاست گذاری آمریکا داشته باشد. این مقاله با بررسی دو حوزه سیاست
گذاری آمریکا یعنی قوه مجریه و کنگره استدلال می-کند که این دو قوه برای
تأمین امنیت اسرائیل به شدت تحت نفوذ لابی اسرائیل قرار دارند و در بحران
اخیر سوریه این لابی با فشار آوردن به قوه مجریه و کنگره، برای ساقط کردن
دولت بشار اسد که تهدیدی علیه امنیت اسرائیل بود در نهایت باعث خلع سلاح
شیمیایی سوریه شد. متن کامل مقاله
توماس گوتمان، بهمن خدادادی؛ دانشگاه وستفالیش ویلهم مونستر آلمان
چکیده:
یکی از مباحث پر چالش و حاشیه دار در مراکز پژوهشی غرب،
کارکردگرایی دین در جوامع امروزی است، چه در سطح عمومی نظام اجتماعی و چه
در سطح خاص نظام های حقوقی و قضایی. ازمهمترین بازتاب های اهیمت این موضوع
را می توان در مواجهات برون دینی، درون دینی و اجتماعی موجود نسبت به این
پدیده یافت. در این میان، سکولاریسم بیش از هر اصل دیگری در تعقیب این
پدیده ی اجتماعی بوده است؛ هرچند سکولاریسم درایالات متحده آمریکا پس ازدهه
ها تلاش بی وقفه در انسداد شریان های کارکردگرایی سخت دین توفیق داشته
است، در سترون ساختن نفوذ آرام و پر قدرت کارکردگرایی نرم دین ناکام مانده
است. این واقعیت که باور آن شاید سخت بنماید، در سازوکار و رویه دستگاه
قضایی آمریکا به وضوح تجلی یافته است. اثربخشی دینی از طریق کانال های
متعدد، تمام کنشگران دستگاه قضایی ایالات متحده آمریکا را متاثر ساخته و
جریان رسیدگی پرونده های معروف را تا حد زیادی در اختیار خود در آورده است.
دامنه ی وسیع این واقعیت اجتماعی، موجب برانگیختن بسیاری از پژوهشگران
علوم انسانی گردیده است تا از طریق پژوهش های متعدد راز همبستگی باورداشت
مذهبی و کیفیت حکم، کاتالیزور ها و کانال های موثر این کارکردگرایی را کشف
نمایند.متن کامل مقاله
نویسنده: رابرت ب مک کالا؛ مترجم: علی اسماعیلی؛
مجله: سیاست دفاعی » پاییز 1378 - شماره 28 ISC (36 صفحه - از 115 تا 150)
این مقاله تداوم ناتو را پس از جنگ سرد و در پی فروپاشی بزرگترین تهدیدهای رویاروی آن (اتحاد جماهیر شوروی، پیمان ورشو) بررسی می کند. مقاله در ابتدا وضعیت کوتاهی از دوران جنگ سرد و پس از جنگ سرد ناتو را تشریح می کند. سپس به بیان تئوری اتحاد می پردازد و به دنبال آن از سه دیدگاه مختلف (نئورئالیسم، سازمانی، نهادگرایی بین المللی) به بحث در مورد اتحاد به ویژه پایداری ناتو پس از جنگ سرد می پردازد و در نتیجه گیری نیز بیان می کند که بهترین رهیافت برای درک و فهم ناتو پس از جنگ سرد، رهیافت نهادگرایی بین المللی است. ادبیات سنتی اتحاد بر دو پرسش کلیدی متمرکز شده است: چرا اتحادها شکل می گیرند و چگونه خودشان را حفظ می کنند.(2) اما مسئله اساسی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که اتحادها چگونه خود را با شرایط استراتژیکی در حال تغییر هماهنگ می کنند.
دکتر مهدی صلاح، علی سلیمانی؛ دانشگاه سیستان و بلوچستان
چکیده:
تبار شناسی مناسبات ایران و آمریکا از حیث شناخت موقعیت جهانی و
منطقه ای، وضعیت سیاسی ایران در دو سده اخیر و وقوف بر دیپلماسیِ در دستور
کار رجال ایرانی درخور توجه به نظر می رسد. نوشتار حاضر با تبیین مهم ترین
عوامل تأثیرگذار بر ماهیت مناسبات مذکور، در حد فاصل دوران سلطنت قاجار تا
سال 1325ش/1947 م، برای پاسخ گویی به این سؤال تلاش می کند که: ضرورت های
سیاسی اقتصادی دو کشور در ماهیت و چگونگی مناسبات میان آن ها چه تأثیری
گذاشته است؟ دستاورد پژوهش که با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام شده حاکی از
این است که تمایل رجال ایرانی به حضور قدرت سوم، برای کاستن از فشار قدرت
های سنتی روس و انگلیس، با هدف از میان بردن نابسامانی های اقتصادی و سیاسی
بود. به علاوه، تلاش آمریکا برای حضور فعال تر در عرصه های سیاسی و
اقتصادی جهانی و بهره برداری از وضع راهبردی ایران، در چگونگی و چرایی این
مناسبات سهم مؤثر داشته است.متن کامل مقاله
دکتر امیربهرام پورعرب؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان
منطقۀ شرق آفریقا از اوایل دهۀ 1990م به صحنۀ تقابل برخی سازمانهای تروریستی و ایالات متحده مبدل شد و این سازمانهای تروریستی طی دو دهۀ گذشته با سرلوحه قرار دادن تفکرات افراطی خود تلاش کردهاند با سوء استفاده از موقعیت راهبردی این منطقه، اهداف مورد نظر خود را محقق سازند. یکی از مهمترین سازمانهای مزبور القاعده است که از طریق مجموعهای از اقدامات تروریستی در کشورهای اوگاندا، کنیا و تانزانیا موجبات رعب و وحشت مردم و به خطر افتادن امنیت عمومی این کشورها (در مقاطعی خاص) را فراهم آورده است. فعالیتهای تروریستی القاعده در شرق آفریقا هرچند بیشتر متوجه منافع آمریکا و همپیمانان آن بوده است، سبب خدشهدار شدن نسبی وجهۀ مسلمانان این کشورها و سوء استفادۀ کشورهای غربی از این وضعیت و تثبیت حضور خود در این منطقه شده است. در این مقاله نحوۀ ورود و استقرار نیروهای القاعده به کشورهای شرق آفریقا و اقدامات تروریستی آنها علیه منافع غربیها که آسیبهای جدی بر مردم و دولت این کشورها وارد آورده است، در قالب مسئلۀ اصلی و عوامل اصلی کنشگر بر فرایند شکلگیری شاخۀ القاعده در شرق آفریقا بهعنوان سؤال اصلی بررسی شدهاند. تلاش برای اثبات آنکه اقدامات تروریستی القاعده در شرق آفریقا طی دو دهۀ گذشته از مقبولیت عمومی در بین مسلمانان این کشورها برخوردار نبوده است، نیز فرضیۀ اصلی را تشکیل میدهد. دستمایه قرار گرفتن شکلگیری شاخۀ القاعده در منطقۀ شرق آفریقا پارادایم نوآوری این مقاله محسوب میشود. متن کامل مقاله
دکتر محمدجواد رنجکش، الهه پورجواد؛ دانشگاه فردوسی مشهد
بهموجب منشور ملل متحد، نخستین هدف تکوین این سازمان، حفظ صلح و امنیت بینالمللی و اتخاذ اقدامات مؤثر برای جلوگیری و رفع تهدیدها علیه صلح و امنیت جهانی است و مسئولیت اولیۀ این امر (مادۀ 24) به شورای امنیت واگذار شده است. بنا به اهمیت هدف یادشده، مادۀ 25 منشور مقرر میدارد که تصمیمات شورای امنیت مورد موافقت اعضای ملل متحد است. یکی از مسائل حساس جامعۀ بینالمللی در عصر امروز، پدیدۀ تروریسم و آثار آن در تحولات روابط بینالملل است. از آنجا که گروههای تروریستی از طریق قاچاق اسلحه، پولشویی، استفاده از مقررات پناهندگی و بهکارگیری فناوری اطلاعات دامنۀ فعالیتهای خود را از سطح ملی به سطح بینالمللی انتقال دادهاند، مبارزه با آن نیز در احوال کنونی ابعاد جهانی یافته و در این بین نقش سازمان ملل و بهویژه شورای امنیت بهعنوان حافظ اولیه و اصلی صلح و امنیت بینالمللی از ویژگی ممتازهای برخوردار است. این مقاله میکوشد با مقایسۀ اقدامهای شورای امنیت در مبارزه با پدیدۀ تروریسم در دو دورۀ قبل و بعد از جنگ سرد، به تمایزات و تفاوتهای واکنش شورای امنیت پس از حادثۀ یازدهم سپتامبر بهعنوان نقطۀ عطفی در فعالیتهای این رکن سازمان ملل اشاره کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد عملکرد شورای امنیت در مبارزه با تروریسم بعد از یازدهم سپتامبر در ابعاد کمی، کیفی، پذیرش، ابزار و الزامآوری متفاوت با دوران قبل است. متن کامل مقاله
دکتر داود آقایی، علیرضا اکبریان؛ دانشگاه تهران
این مقاله بر آن است تا نوع روابط چین با آمریکا و روابط این دو در خلیجفارس را بررسی کند. سیاست خارجی چین از زمان دنگ شیائوپینگ با دیدی واقعبینانه بهدنبال بهبود و توسعۀ روابط خود با آمریکا قرار گرفت. در این زمینه در منطقۀ خلیجفارس تعامل این دو کشور به طرف همکاری و دوری از درگیری سوق پیدا میکند و چین در جریان بحرانهایی که در دهههای اخیر در این منطقه صورت گرفته، یک رویۀ عملگرایانه و واقعگرایانه اتخاذ کرده و با دوری از هر سیاست و مشی رادیکال و عجولانه در جهت منافع ملی خود گام برداشته و بدین وسیله سعی کرده است با فاصله گرفتن از سیاستهای ایدئولوژیگرایانه، در جهت اعتمادسازی و چالشزدایی با آمریکا گام بردارد و از تقابل بپرهیزد و در جهت تأمین بیشتر منافع خود با سایر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای همکاری کند. البته تعامل چین با آمریکا با حفظ منزلت و حیثیت چین در مقابل یکجانبهگرایی و قدرتطلبی آمریکا صورت گرفته است که ویژگی خاص سیاست خارجی چین در گذر از بحرانهای فیمابین روابط خود با آمریکا در منطقۀ خلیجفارس بوده است. متن کامل مقاله
دکتر ابراهیم متقی، داریوش پیری؛ دانشگاه تهران
نخبگان برای توسعۀ اقتصادی و سیاسی بهعنوان کارگزار نظام سیاسی انتخاب میشوند و باید قابلیت لازم برای عملگرایی و ارتقای قابلیت تولیدی را داشته باشند. برخی نظریهپردازان بر این اعتقادند که پس از دوران جمهوری دوم جهتگیری نخبگان و برنامهریزان سیاسی کشور معطوف به سیاست رشدمحور بوده است. سیاست رشدمحور چالشهایی را در ساختار سیاسی ایران بهوجود میآورد؛ چالشهایی که هانتینگتون آن را تناقض سیاست توسعه و توسعۀ نامتوازن خواند و آثار خود را در دولت خاتمی بروز داد. اگرچه بخش شایان توجهی از نخبگان فعال در دولت خاتمی کارگزاران رشدمحور دولت هاشمی هستند، ضرورتهای جدید اجتماعی، به اجرای برنامۀ توسعۀ سیاسی در قالب «تفکیک ساختاری»، «یکپارچگی» و «ظرفیتسازی» منجر شد. این مقاله بر این موضوع تأکید دارد که نخبگان سیاسی ایران در دوران خاتمی از الگوی عملگرایی تاکتیکی با رویکرد فابیانی بهره گرفتهاند. متن کامل مقاله
دکتر عنایت اله یزدانی، بهمن ربیعی نیا، حسین مهدیان؛ دانشگاه اصفهان
روابط انرژی ایران و امریکا روندی کاملا متفاوت از روابط انرژی ایران با
سایر مصرف کنندگان انرژی جهان دارد. ایران از لحاظ ذخایر هیدروکربنی دومین
کشور دنیا و امریکا بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان، روابط انرژی فیمابین
خود را متناسب با مشکلات سیاسی موجود بر مبنای تقابل دنبال مینمایند و در
حال حاضر تأثیرگذارترین گزینه بر روابط انرژی ایران، الزامات سیاسی
میباشد. جایگاه استراتژیک امنیت انرژی برای امنیت ملی هر دو کشور
ایران و امریکا و تأثیرپذیری شدید ایران در روابط انرژی به واسطه اقتصاد
مبتنی بر فروش نفت و مخاصمات سیاسی باعث حساسیت بیشتر دو کشور نسبت به
اقدامات یکدیگر در این زمینه شده است. براین اساس مقاله حاضر با رویکردی
توصیفی- تحلیلی تأثیرگذاری سیاست امنیت انرژی ایالات متحده امریکا را بر
ژئوپلیتیک انرژی ایران در زمینههای تحریم انرژی (فروش، سرمایهگذاری خارجی
و خطوط لوله انرژی) و افزایش تولید جهانی مورد بررسی و تحلیل قرار داده
است. جایگاه دو کشور در ساختار قدرت نظام ژئوپلیتیک جهانی مؤید این واقعیت
است که در بیشتر موارد کنشهای ایالات متحده در راستای کاهش منزلت
ژئوپلیتیک کشورمان و در مقابل واکنش ایران برای خنثی کردن و یا کاهش اثرات
کنشهای امریکا بوده است. متن کامل مقاله
دکتر علی عباسی شوازی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه علوم انتظامی امین
حدود 14 سال از طرح پرونده هستهای ایران در نهادهای بینالمللی از جمله
آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد میگذرد و این
موضوع یکی از مهمترین مسائل داخلی برای ایران و بینالمللی، برای کشورهای
درگیر بوده است. سوال اصلی این تحقیق، تاثیر تحولات هستهای بر امنیت
جمهوری اسلامی ایران است. برای پاسخ به این سوال در بعد نظری از رهیافت
رئالیستی به امنیت، بهمنظور احصا شاخصهای امنیت و همچنین ارائه
شاخصهایی از امنیت ملی طرح شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها
از روش SWOT و روش تحلیلی تاپسیس بهره گرفتیم. بر اساس روش SWOT، با سنجش
چهار معیار نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدات بینالمللی برنامه
هستهای، به بررسی تاثیر تحولات هستهای بر امنیت پرداختهایم. بر این اساس
فرضیهی پژوهش حاضر عبارت است از: بین نقاط ضعف و تهدیدات تحولات هستهای
ایران و کاهش سطح امنیت ملی رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت بر مبنای
فرضیه این تحقیق، جمهوری اسلامی ایران در صورت کاستن از نقاط ضعف در داخل و
مقابله صحیح و خردمندانه با تهدیدات بینالمللی در پرونده هستهای
میتواند امنیت خود را ارتقا بخشد و یا بالعکس بهواسطهی عدم کارآیی لازم
در این حوزهها، امنیت کشور به مخاطره بیافتد. این مقاله حاصل تجزیه و
تحلیل به روش دلفی بر مبنای تکمیل پرسشنامه توسط 36 نفر از کارشناسان و
نخبگان روابط بینالملل و مذاکرات هستهای میباشد. متن کامل مقاله
دکتر مرتضی مصدقی، دکتر سیف اله فضلی نژاد؛
حوادث یازده سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان
بر اهمیت و حساسیت افغانستان افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی
طالبان منافع مشترکی داشتند اما این تفاهم مقطعی پس از اعلام ایران به
عنوان «محور شرارت» در ژانویه 2002 توسط رئیس جمهور آمریکا جورج بوش پسر بر
هم خورد و خصومت بین دو کشور افزایش یافت و همین امر دورنمای همکاری بین
ایران و ایالات متحده در افغانستان کاهش داد. با روی کار آمدن اوباما در
سال 2009 احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا کاهش یافت. امضاء پیمان
استراتژیک بین ایالات متحده و افغانستان بر نگرانی های امنیتی ایران افزود و
بدبینی متقابل استمرار یافت و در مراحلی ایران متهم به کمک به طالبان
گردید. دو کشور منافع مشترکی در بسیاری از موضوعات در افغانستان خواهند
داشت. این منافع شامل کمک به دولت کابل، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر،
رسیدگی به بحران پناهندگان افغان، افزایش توانمندی نیروهای امنیتی
افغانستان و ایجاد انگیزه برای آشتی ملی است اما تنش در روابط ایران و
ایالات متحده تا کنون مانع این مهم گردیده است. متن کامل مقاله
اجانگ کیم، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران
دکتر محمدجعفر جوادی ارجمند، دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران
ایران سومین بازار بزرگ محصولات کرهای
در خاورمیانه است که اهمیت فراوانی در تامین انرژی این کشور دارد. با وجود روابط
تجاری نسبتا طولانی، هر دو کشور سیاست خارجی متقابل خود را براساس جدایی سیاست از
اقتصاد اتخاذ کردهاند. بنابراین پرسش اصلی این پژوهش آن است که مهمترین عناصر موثر
در رویکرد این دو کشور در قبال یکدیگر چیست؟ در این مقاله با روش تحقیق مقایسه ـ
تحلیل، مسائل و عوامل مهمی که در الگوی سیاست خارجی دو کشور تاثیرگذار و بکار گرفته
شدهاند، مورد بررسی قرارمیگیرد. محیطهای سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی را با هدف
واکاوی چرایی و چگونگی اتخاذ و اجرای سیاستهای خارجی دو کشور ارائه مینماید.
نتایج حاصل از این تحقیق نشاندهنده وجود عوامل موثر متعددی در تصمیمگیریها و
معادلات سیاست خارجی این دو کشور همچون حضور و نفوذ امریکا در شرق آسیا، تقابلات
با کرهشمالی، افزایش تعاملات چین با ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی، سیاست خارجی
ایران پس از انقلاب اسلامی و روابط کرهجنوبی با کشورهای عربی است. متن کامل مقاله
دکتر رضا اکبریان، محسن شکری؛ دانشگاه شیراز
خروج بریتانیا از منطقهخلیجفارس در اواخر دههی1960 با استقلال سیاسیو
اقتصادی شیخنشینهای عربی حوزه خلیجفارس همراه بود. ظهور این
بازیگرانجدید در عرصه نظاممنطقهایخلیجفارس، معادلات-ساختاری منطقه را
در ابعاد مختلف تحت شعاع قرار داد.دولتهایعربی حوزه خلیجفارس تحت تاثیر
دیالکتیک اندرکنش عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و امنیتی در سطوح
داخلی،منطقهای و بینالمللی هرچه بیشتر در ایجاد یک سازوکار درون منطقهای
ترغیب شدند.در نهایت این دولتها در یک حلقه ارتباطی مبتنی بر
وفاق،شورایهمکاریخلیج فارس را تشکیل دادند. این مقاله با تبیین نظری و
فرانظری مبانی همگرای منطقهای و با اتکا به روشهای مختلف تحلیلی
(توصیفی،تحلیلی،تبیینی--علی،فرایندی، ساختاری،کارگزاری)،تلاش میکند به این
سئوال پاسخ دهد که فرایند همکاریها و همگرایی-منطقهای پس از شکلگیری
شورای همکاریخلیجفارس با چه تحولاتی مهمی روبه رو بوده است؟ در این
راستا، فرض مهم این نوشتار این است که اولویتهای شورای همکاری خلیج فارس
پس از شکلگیری تغییر پیدا کرده و اعضاء با نهادسازی بسترمند،ضمن مدیریت
همکاریها،مقدمات لازم را برای تعمیق همگراییاقتصادی در سطح فراملی در
بخشهای مختلف فراهم کرده و با افزایش وابستگیمتقابل بین اعضاء به یک
پروژههمگرایی مهم در جهت منطقهگراییاقتصادی مبدل شده
است.یافتههایپژوهش نیز با بررسی فرایند مدیریت همکاریها در جهت تعمیق
همگراییاقتصادی در چارچوب مدل تحلیلی پژوهش این فرض را تایید میکند. متن کامل مقاله
دکتر سید جواد صالحی، عباس فرح بخش؛ دانشگاه شیراز
در دوره کنونی با افزایش اهمیت مناطق، سیستم هژمونیک برای حضور نظامی،
حمایت از طرحهای منطقهای، پیشگیری و مقابله با تهدیدات متنوع و اعمال
سیستم بازدارندگی، ایجاد پایگاههای نظامی در حوزه مناطق را به مثابه
ابزاری جهت اعمال قدرت ضروری میداند. حضور نظامی آمریکا در مناطق مختلف
جهان، از جمله غرب آسیا (خاورمیانه) بهعنوان یکی از مناطق مهم و راهبردی،
در قالب پایگاههای نظامی متنوع (زمینی، هوایی، دریایی و...) قابل تصور
است. این پایگاهها در خط مقدم تلاشهای نظامی و امنیتی آن کشور در تسلط بر
مناطق مختلف جهان و نیز باقی ماندن در چرخه راهبردی قدرت است. یازده
سپتامبر، جنگ علیه تروریسم و اشغال عراق، نقش شبکه جهانی پایگاههای نظامی
آمریکا را در حفاظت و پیشبرد منافع آمریکا برجستهتر نمود. از منظر قدرت
هژمون، ایران بهعنوان یک واحد ناراضی، تهدیدی عمده برای منافع آمریکا در
منطقه غرب آسیاست؛ بنابراین، ایران در معرض تهدیدات مستقیم آمریکا قرار
دارد و مقابله با تهدیدات این کشور از جمله ضروریات اساسی محسوب میشود. در این راستا، موضوعی که اهمیت مییابد تفکر درباره مدل بازدارندگی جمهوری
اسلامی ایران است. سؤال مهمی که مطرح میشود این است که «وجود پایگاههای
متعدد نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا چه تأثیری بر مدل بازدارندگی جمهوری
اسلامی ایران میگذارد؟» پژوهش حاضر بر این باور است که پایگاههای نظامی
با اعتباربخشی به تهدیدات و توانایی اعمال تهدیدات سبب میشود که ایران با
محدودیت چرخه راهبردی روبرو گردد، اما این پایگاهها، مدل بازدارندگی
دیپلماسی را به سمت بازدارندگی مثلثی غیرمستقیم تغییر جهت میدهد و به همین
سبب دیپلماسی دفاعی میتواند در خدمت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران قرار
گیرد. متن کامل مقاله