همکاری آمریکا و هند در بازی بزرگ قدرت در آسیای مرکزی
تلاش برای موازنة قدرت همواره یکی از رویکردهای واقعگرایی کشورها در عرصة
روابط بینالملل بوده است. تلاش برای موازنه یا از منظر حفظ وضع موجود یا
با هدف برهمزدن وضع موجود بوده است. بهنظر میرسد که تمایل طبیعی کشورها
برای رسیدن به موازنة قدرت با یکدیگر آنگونه که واقعگرایان میگویند در
حال حاضر ایالات متحده را در تنگنای راهبردی تاریخی قرار داده است. از
یکسو آمریکا درپی حفظ و تثبیت جایگاه خود بهعنوان یک قدرت هژمون است و از
سوی دیگر در آسیا کشورهایی مانند روسیه و چین و حتی هند درپی
بهچالشکشاندن این جایگاه و رسیدن به موازنة قدرت با قدرت هژمون هستند. از
این نظر آمریکا در هیچ جای جهان به اندازة آسیا با چالشهای راهبردی برای
حفظ موقعیت هژمونیک خود روبهرو نیست. آسیای مرکزی بهعنوان بخشی از
زیرمجموعة نظام آسیا یکی از جاهایی است که مبارزه برای بهدستآوردن موقعیت
هژمون بین آمریکا، چین و روسیه جریان دارد. پرسش این است که اگر به بیان
جان مرشایمر، رسیدن به موقعیت هژمون در جهان نیازمند تسلط بر مناطق مختلف
جهان است آنگاه آمریکا چگونه میتواند بر آسیای مرکزی با وجود رقیبانی جدی
همچون روسیه و چین مسلط شود؟ فرضیه این نوشتار که به روش توصیفی-تحلیلی
بررسی شده آن است که آمریکا تلاش میکند تا از هند برای موازنة قوا در آسیا
مرکزی استفاده کند و هند نیز تلاش میکند تا با رعایت مجموعهای از
ملاحظات از ظرفیت آمریکا برای گسترش نفوذ خود در این منطقه بهره جوید. متن کامل مقاله