مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

حسین خالدی، محمد نظری، مراد دلالت

قدرت دارای دولایه سخت و نرم است. قدرت نرم عبارت است از: " توانایی کسب آنچه می‌خواهید، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش." در طول حدود هفت دهه اخیر از اتحاد استراتژیک تا قطع روابط و درگیری نظامی را می‌توان در پرونده مناسبات ایران و آمریکا مشاهده کرد. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی درصدد بررسی نقش و ابعاد قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران از منظر پدافند غیرعامل است. بر اساس یافته‌های پژوهش، بررسی مناسبات آمریکا با جمهوری اسلامی ایران نشان‌دهنده این واقعیت است که در دهه اول پیروزی انقلاب، آمریکا بیشتر از قدرت سخت علیه ایران استفاده کرده است که نمونه بارز آن، تحریم‌های اقتصادی، حمله به طبس و همکاری آمریکا با عراق در طول جنگ تحمیلی و وقوع درگیری‌های مستقیم و غیرمستقیم نظامی این کشور با ایران است. با شکست آمریکا در کاربرد قدرت سخت علیه ایران، این کشور به استفاده از قدرت نرم علیه ایران توجه بیشتری کرده است. بر همین اساس سیاست آمریکا در برابر ایران به ویژه پس از یازده سپتامبر آمیزه‌ای از شاخصه‌ای نرم و سخت است که یکی در مقام بسترساز، مکمل و توجیه‌کننده دیگری عمل می‌کند. درنتیجه در سیاست دفاعی کشور توجه به پدافند غیرعامل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

 
کلیدواژه ها
جمهوری اسلامی ایران؛ ایالات‌متحده؛ قدرت سخت؛ قدرت نرم
اصل مقاله

بررسی نرم افزار گرایی سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران از منظر پدافند غیرعامل

محمد نظری[1]

مراد دلالت[2]

حسین خالدی[3]

چکیده

قدرت دارای دولایه سخت و نرم است. قدرت نرم عبارت است از: " توانایی کسب آنچه می‌خواهید، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش." در طول حدود هفت دهه اخیر از اتحاد استراتژیک تا قطع روابط و درگیری نظامی را می‌توان در پرونده مناسبات ایران و آمریکا مشاهده کرد. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی درصدد بررسی نقش و ابعاد قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران از منظر پدافند غیرعامل است. بر اساس یافته‌های پژوهش، بررسی مناسبات آمریکا با جمهوری اسلامی ایران نشان‌دهنده این واقعیت است که در دهه اول پیروزی انقلاب، آمریکا بیشتر از قدرت سخت علیه ایران استفاده کرده است که نمونه بارز آن، تحریم‌های اقتصادی، حمله به طبس و همکاری آمریکا با عراق در طول جنگ تحمیلی و وقوع درگیری‌های مستقیم و غیرمستقیم نظامی این کشور با ایران است. با شکست آمریکا در کاربرد قدرت سخت علیه ایران، این کشور به استفاده از قدرت نرم علیه ایران توجه بیشتری کرده است. بر همین اساس سیاست آمریکا در برابر ایران به ویژه پس از یازده سپتامبر آمیزه‌ای از شاخصه‌ای نرم و سخت است که یکی در مقام بسترساز، مکمل و توجیه‌کننده دیگری عمل می‌کند. درنتیجه در سیاست دفاعی کشور توجه به پدافند غیرعامل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

واژگان کلیدی: جمهوری اسلامی ایران، ایالات‌متحده، قدرت سخت، قدرت نرم

 

1- مقدمه

به طورکلی دو رویکرد عمده به مفهوم قدرت وجود دارد. رویکرد نخست، قدرت را هم چون کالایی تعریف می‌کند که می‌توان آن را تصاحب کرد و در مالکیت خود درآورد. رویکرد دوم بر این مبناست که قدرت چیزی نیست که بتوان مالک آن شد (جونز و دیگران، 1386: 7-5). قدرت به معنای توانایی انجام دادن امور و نفوذ بر دیگران، جهت ایجاد تغییر مطلوب در رفتار آن‌ها از مفاهیم بنیادین سیاست بین‌الملل و سیاست خارجی کشورهاست که به مثابه بستر و زمینه‌ساز بسیاری از رخدادها و پدیده‌ها تلقی می‌شود (سلیمانی‌پورلک،1389: 23). انقلاب اسلامی در اولین اعلان موجودیت خود در تضادی آشکار با دایره تقسیم شده قدرت در زمان خود قرار گرفت. این مسئله باعث شد که جمهوری اسلامی ایران با دشمنی قدرت‌های بزرگ خصوصا آمریکا روبرو شود. آمریکا با فروپاشی شوروی تمام توان و هجوم خود را در دو جبهه نرم افزاری و سخت افزاری متوجه جمهوری اسلامی ایران کرد. لذا جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس تاکنون چالش‌ها و تنش‌های متعددی با دولت‌های مختلف ایالات‌متحده آمریکا داشته است؛ که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: "حمایت همه جانبه و استراتژیک از نظام سیاسی شاه، ضبط دارایی‌ها و اموال ایران، حمله نظامی به طبس و انجام چند توطئه براندازی و کودتا در حمایت از ضدانقلاب، حمایت از رژیم صدام حسین در جنگ تحمیلی، تحریم‌های گسترده مالی- پولی و فناورانه؛ حمله به سکوهای نفتی و هواپیمای مسافربری، حمایت از طالبان علیه ایران، اجرای سیاست مهار دوگانه، قرار دادن ایران در محور شرارت و تصویب بودجه‌ای برای براندازی نظام سیاسی ایران، جنجال‌سازی آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای ایران و استفاده از حربه‌هایی از قبیل حقوق بشر و تروریسم."

با توجه به موارد مذکور توجه به پدافند غیرعامل و اهمیت آن در حفظ اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران و خنثی‌سازی اهداف خصمانه دشمنان نظام و اقدامات نرم آنان؛ امری انکار ناپذیر است. بر این اساس سازمان پدافند غیرعامل در هشتم آبان 1382 به دستور مقام معظم رهبری شکل گرفته است.

2- روش تحقیق

 روش تحقیق این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از منابع مکتوب تهیه شده است. فرضیه‌ای که در این پژوهش مورد ارزیابی قرار می‌گیرد عبارت است از: " به نظر می‌رسد ایالات‌متحده آمریکا در راستای دیپلماسی عمومی تلاش دارد که مکانیسم‌های جدیدی از ابزارهای قدرت نرم را در مواجه با جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار دهد."

3- مبانی نظری تحقیق

3-1- قدرت

از قدرت تعاریف متعددی اراده شده است. در دیکشنری و بستر قدرت معادل و مترادف مفاهیمی چون کنترل، اقتدار، فرمان، تسلط، اختیار قانونی و توانایی قضاوت بکار گرفته شده است. (Gove,1986: 1778-9) دیکشنری آکسفورد نیز تعریف زیر را از قدرت ارائه داده است: " توانایی انسان برای انجام کاری یا عملی؛ کنترل بر روی دیگران، توانایی فرد، گروه، کشور و یا دولتی برای نفوذ و اثرگذاری زیاد. (Cowie,1989: 970) پاتریک اسولیوان درباره قدرت می‌نویسد: " قدرت چیزی است که یک فرد یا گروهی از مردم را قادر می‌سازد که اقدامی درباره دیگران انجام دهند." به نظر او قدرت یک مفهوم تجریدی است برای ابزار و وسایلی که ما به وسیله آن‌ها کنترلی را بر رفتار هم‌قطاران خود اعمال می‌کنیم. به نظر وی قدرت از طریق نیروی انتظامی، دیپلماسی، مهارت و زرنگی در روابط اقتصادی، گردآوری و کاربرد اطلاعات و نیز پخش ایده‌ها و نظرات اعمال می‌گردد  (O Sullivan,1986: 77).

هانس مورگنتا درباره قدرت می‌گوید: " توانایی انسان بر اذهان و اعمال دیگران" و درباره قدرت سیاسی؛ آن را وجود کنترل در روابط متقابل دارندگان اقتدار عمومی و نیز میان اقتدار عمومی و مردم می‌داند (عالم،1376: 89). گلاسنر قدرت را عبارت از عواملی که یک بازیگر را قادر می‌سازد تا رفتار بازیگران دیگر را که در راستای منافع و اولویت‌های مورد نظرشان قرار دارد تحت نفوذ قرار دهند، می‌داند (Glassner&fahter, 2004:261).

نای قدرت را دارای دولایه سخت و نرم می‌داند. قدرت نظامی و اقتصادی به مثابه قدرت سخت می‌توانند دیگران را به تغییر مواضع خود سوق دهند. این نوع قدرت بر پاداش‌ها (هویج) و تهدیدها (چماق) مبتنی است؛ اما گاهی نیز می‌توان نتایج دلخواه را بدون تهدید یا پاداش ملموس کسب کرد، این شیوه رسیدن غیر مستقیم به نتایج مطلوب چهره دوم قدرت نامیده می‌شود. بر این پایه، یک کشور می‌تواند به مقاصد مورد نظرش در سیاست جهانی نائل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش‌های آن را می‌پذیرند؛ از آن تبعیت می‌کنند؛ تحت تاثیرپیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می‌گیرند و درنتیجه خواهان پیروی از آن می‌شوند؛ بنابراین قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب آنچه می‌خواهید، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش. (Nye,2004:5) قدرت اعم از نرم و یا سخت درهرصورت محصول ترکیب و امتزاج سرچشمه‌ها و عوامل متعدد و متنوع قدرت ملی است که عوامل فرهنگی، رسانه‌ای و دیپلماتیک نیز جزو مجموعه مولفه‌ها و عوامل قدرت محسوب می‌شوند. به عبارتی قدرت ملی هر کشور که جایگاه آن را در سلسله مراتب قدرت جهانی تعیین می‌کند برآیند تمامی مولفه‌ها، عوامل و متغیرهای قدرت است و این امر تعیین‌کننده رتبه و جایگاه کشور در سطح منطقه‌ای و کروی هست (حافظ نیا،1385: 257-258).

3-2- دیپلماسی عمومی

دیپلماسی هنر و فن اداره سیاست خارجی، تنظیم روابط بین‌الملل و حل و فصل اختلافات بین‌المللی از شیوه‌های مسالمت‌آمیز تعریف می‌شود. همچنین دیپلماسی را می‌توان دانش ارتباط میان سیاست‌مداران و سران کشورهای جهان دانست. اقناع مهم‌ترین ابزار و دستاورد دیپلماسی است (طلوعی،1385: 471). پیشنهاد پاداش و تهدید به مجازات نیز در بین ابزارهای دیپلماسی هستند. دیپلماسی در دنیای امروز دستخوش دگرگونی‌های اساسی شده است، به‌گونه‌ای که امروزه چهار نوع دیپلماسی از سوی کشورهای جهان به کار گرفته می‌شود که عبارتند از: دیپلماسی پنهان، دیپلماسی آشکار، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی خط دو. دیپلماسی در شکل سنتی محدود به دیپلماسی آشکار و پنهان بود ولی امروزه به علت بسط و گسترش روابط بین‌الملل، تحولات فناورانه، همبستگی و وابستگی متقابل واحدهای سیاسی به هم تعارضات ایدئولوژیک، توسعه وسایل ارتباط‌جمعی و افزایش نقش افکار عمومی؛ شاهد اعمال چهره‌های دیگر دیپلماسی (عمومی و خط دو) هستیم. دیپلماسی خط دو به نوعی از دیپلماسی گفته می‌شود که بازیگران آن را بخش غیردولتی تشکیل داده و حوزه‌ها، موضوعات و عرصه‌هایی را در برمی‌گیرد که اغلب درگذشته متولی آن‌ها دولت‌ها بوده‌اند. شکل دیگری از دیپلماسی که در دنیای امروز موردتوجه است، دیپلماسی عمومی هست. اصطلاح دیپلماسی عمومی را نخستین بار در سال 1965 الموند گولیون به کاربرد. وی دیپلماسی عمومی را عبارت از ارتباطات معطوف به منافع ملی یک کشور از طریق ارتباط با مردم خارج از مرزهای جغرافیایی، عنوان کرد. با این تعریف، مسایلی از قبیل اعزام دانشجو به خارج، پذیرش بورس‌های تحصیلی، خبرنگاران اعزامی، فرایند ارتباط میان فرهنگی، برگزاری انواع جشنواره‌های هنری، همایش‌ها و سمینارهای فرهنگی و پخش برنامه‌های صوتی و تصویری و حتی ایجاد سایت‌های اینترنتی همه و همه در حوزه دیپلماسی عمومی قابل‌بحث است (هادیان و احدی؛ 1388: 90-88). به نظر نای دیپلماسی عمومی شامل برقراری روابط بلند مدت است که محیطی مستعد را برای سیاست خارجی یک حکومت فراهم می‌کند. (Nye,2004:107) اهمیت دیپلماسی عمومی به‌ویژه به لحاظ ارتقای وجه یک کشور مدنظر است و در واقع ساز و کاری برای افزایش قدرت نرم به شمار می‌رود (هادیان و احدی؛1388: 86). در دیپلماسی عمومی، تلاش عمده سیاستمداران، ارتباط با مخاطب عام و نخبگان برای جهت‌دهی به افکار عمومی است و در این رابطه قدرت نرم، منبع دیپلماسی عمومی تلقی می‌شود. با گسترش دیپلماسی عمومی، قدرت نرم یک کشور می‌تواند بهبود یافته و تقویت شود. امروزه کشورهای مختلف جهان با توجه به تحولات فناورانه و سیاسی، بسته به توان خود، تلاش دارند تا علاوه بر قدرت نظامی و اقتصادی (سخت)؛ از ظرفیت‌های قدرت نرم و دیپلماسی عمومی نیز برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود بهره ببرند (داداندیش و احدی،1390: 146). ازجمله مفاهیمی که نزدیکی با مفهوم دیپلماسی عمومی دارد، قدرت نرم هست. دیپلماسی عمومی از ظرفیت‌ها و مولفه‌های قدرت نرم استفاده می‌کند تا به اهداف خود برسد که مهم‌ترین آن تاثیرگذاری بر رفتار سایر دولت‌ها است (هادیان و احدی، 1388: 101).

3-3- پدافند غیرعامل

هر اقدام غیرمسلحانه‌ای که موجب کاهش آسیب‌پذیری نیروهای انسانی، ساختمان‌ها، تاسیسات، تجهیزات، اسناد و شریان‌های کشور در مقابل بحران‌هایی با عامل طبیعی (خشک‌سالی، سیل، زلزله، رانش و لغزش زمین و طوفان) و عامل انسانی (جنگ، شورش‌های داخلی، تحریم) گردد، پدافند غیرعامل خوانده می‌شود (موحدی نیا،1386: 3). ازنظر لغوی واژه پدافند از دو جزء "پد" و "آفند" تشکیل‌شده است. در فرهنگ و ادب فارسی، "پاد" یا "پد" پیشوندی است که به معانی "ضد"، "متضاد"، "پی" و "دنبال" بوده و واژه "آفند" نیز به مفهوم "جنگ"، "جدال"، "پیکار" و "دشمنی" است (دهخدا،1351: 48-47).

وجه تمایز پدافند عامل و غیرعامل را باید عامل انسان دانست؛ به این معنی که پدافند عامل، ابزاری است نیازمند به مدیریت سامانه و کاربری انسان و مشتمل بر ابزار و آلات جنگی، سازماندهی، آموزش و مدیریت نیروهاست که در شرایط عدم حضور انسان، آن ابزار به خودی خود فاقد اعتبار است، درحالی‌که پدافند غیرعامل، امکانات معماری در زمینه مهندسی جنگ است؛ به گونه‌ای که بدون ابزار و توانمندی، نیروی رزمی و دفاعی را افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر، پدافند غیرعامل به معنی دفاع بدون سلاح در برابر تهدید است (موحدی نیا،1386: 24). بر این اساس رویکرد پدافند غیرعامل تمام اصول و اقدامات غیرنظامی است که با بهره‌گیری از آن‌ها از وارد شدن خسارت‌های مالی به تجهیزات و تاسیسات حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی و تلفات مالی و جانی جلوگیری می‌شود یا میزان آن به حداقل می‌رسد. بنابراین توجه مدیران و مسئولان هر جامعه‌ای به طرح‌های پدافند غیرعامل زمینه‌های لازم را برای پیشبرد این رویکرد نوین در جهت ارتقای مفهوم ایمنی و امنیت ملی فراهم می‌کند (Brandon,2011:19).

 سازمان پدافند غیرعامل در هشتم آبان 1382 به دستور مقام معظم رهبری شکل گرفت و نمایندگانی از وزارت دفاع، ستاد کل نیروهای مسلح و قرارگاه پدافندی عضو آن هستند. مجلس شورای اسلامی نیز دربند 11 ماده 121 برنامه پنج ساله چهارم، دولت را مکلف کرده اقدام‌های مناسب و بازدارنده برای کاهش آسیب‌پذیری مراکز حساس و حیاتی را در دستور کار قرار دهد. به عبارتی یکی از ابزارهای ارتقا دهنده ضریب امنیت ملی، توجه متولیان امر به تقویت بازدارندگی از طریق کاربست مناسب پدافند غیرعامل در فرآیند قانون‌گذاری و سیاست‌گذاری‌های کلان دفاعی است، به ویژه در شرایطی که حجم لفاظی ها و جنگ روانی دشمنان مبنی بر احتمال حمله نظامی به تاسیسات استراتژیک هسته‌ای، نظامی و اقتصادی رو به افزایش است، توسعه دفاع غیرعامل می‌تواند ضرایب امنیتی در برابر تهدیدات برون سیستمی را افزایش و هزینه مهار سناریوهای تهدید زا را کاهش می‌دهد. همچنین کمیته‌ای به نام کمیته پدافند غیرعام (با نظر ریاست جمهوری) در کشور فعال است (کامران و همکاران،1390: 124).

4- یافته‌های تحقیق

4-1- سیاست خارجی آمریکا در قبال ج.ا.ایران

4-1-1- دولت کارتر

وقتی‌که کارتر در سال 1356 به تهران آمد؛ ایران را جزیره ثبات در منطقه نا آرام و متشنج خاورمیانه خواند (ستوده و کاویانی،1379: 32). در فاصله ژانویه 1979 تا ژانویه 1980 رویدادهایی در مناطق مختلف جهان و به ویژه خلیج فارس به وقوع پیوست که دولت کارتر را وادار کرد بار دیگر به سیاستی برگردد که بر قدرت مبتنی است. مهم‌ترین این رویدادها تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و گروگان‌گیری اعضای آن در چهارم نوامبر 1979 و هجوم روس‌ها به افغانستان در 25 دسامبر همان سال بود. این رویدادها سیاست خارجی آمریکا را در یک پارادوکس منطقی در منطقه خلیج فارس گرفتار کرد. از یک سو، ایران حائل مهم بین روس‌ها و خلیج فارس حتی پس از اشغال افغانستان بود و از این رو، ایالات‌متحده می‌بایست از آن در برابر هجوم احتمالی روس‌ها حمایت کند و از سوی دیگر، نظام انقلابی حاکم بر ایران تهدیدی برای آمریکا در منطقه به شمار می‌رفت و با اشغال سفارت، در واقع، علایق امنیتی آن را در معرض تعرض قرار داده بود. این امر محتمل بود که بر اساس تئوری دومینو، صدور ارزش‌های انقلابی از ایران، بخش مهمی از کشورهای منطقه را دچار تنش و درنتیجه این امکان را برای روس‌ها فراهم کند که در آن‌ها مداخله کنند (پور سعید،1390: 85-84). بدین ترتیب، برژینسکی در تیرماه 1359 برنامه مذاکره محرمانه مقامات عالی‌رتبه آمریکا و عراق را طراحی کرد. ملاقات محرمانه صدام و برژینسکی در مرز ایران به‌منزله چراغ سبز آمریکا به عراق برای آغاز جنگ بود (تیرمن،1373: 98). حدود دو ماه بعد از این ملاقات، تهاجم عراق علیه ایران شروع شد. یکی از حوادث تاثیرگذار این دوره در روابط بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا اشغال سفارتخانه آمریکا در تهران است. کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا، مصمم بود آزادی گروگان‌ها را به دست آورد و برای رسیدن به این هدف، وی مایل بود تمام گزینه‌ها را بررسی کند، ازجمله گزینه نظامی. به همین دلیل کاخ سفید به استفاده از قدرت سخت روی آورد و در گام اول، برنامه‌هایی را به منظور ایجاد فشار اقتصادی و بین‌المللی در پیش گرفت. آمریکا دارایی‌های ایران را در آمریکا که تقریبا 12 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، مسدود کرد (کامروا،1388: 195). همچنین کارتر علاوه بر مسدود کردن کلیه دارایی‌های ایران در کلیه بانک‌های آمریکایی و شعبه‌های خارجی آن؛ دستور قطع خرید نفت از ایران را نیز صادر کرد (ستوده و کاویانی،1379: 125). در 4 اردیبهشت 1359 نیروهای آمریکایی با هدف آزادسازی گروگان‌های این کشور در صحرای طبس پیاده شدند که با شکست مواجه شدند. این عملیات ناموفق نجات سبب شد تا بحران گروگان‌گیری هشت ماه دیگر ادامه یابد (کامروا،1388: 195). در 18 تیر سال 1359 ردپای آمریکا در کودتای نا فرجام نوژه قابل بررسی است. از دیگر وقایع مهم در دوره کارتر، شروع حمله عراق به ایران است.

4-1-2- دولت ریگان

ماهیت پیچیده و چند سویه جمهوری اسلامی ایران موجب سردرگمی و بروز شکاف میان سیاست‌گذاران و مقامات دیپلماتیک آمریکا در قبال ایران شد. جمهوری اسلامی نه در جهت نفوذ شوروی و توسعه طلبی آن قرار داشت که با آن برخورد شود و نه در اردوگاه غرب و از متحدان آن محسوب می‌شد که از آن حمایت کند. بر اساس چنین رویکردی، سیاست خارجی ریگان در قبال جمهوری اسلامی بر محورهای متعارضی استوار بود. سیاست و رفتار وی در قبال ایران از دشمنی و تلاش برای سرنگونی تا برقراری روابط و امید به دوستی، از احساس تهدید تا احساس اتحاد، از توسل به زور تا مذاکره، از فشارهای غیرمستقیم نظامی تا دیپلماسی پنهان و آغاز جنگ محدود، در نوسان بود. بر این اساس می‌توان سیاست خارجی ریگان در قبال جمهوری اسلامی ایران را به سه دوره متفاوت تقسیم کنیم:

الف) سدبندی و تضعیف ب) تلاش برای بهبود روابط ج) مداخله مستقیم نظامی و جنگ کم شدت (یزدان‌فام،1390: 115-113).

الف) سدبندی و تضعیف: آمریکا این سیاست را پس از جنگ جهانی دوم مبنای سیاست خود در قبال شوروی قرارداد و به محدود کردن و جلوگیری از گسترش نفوذ آن در سراسر جهان پرداخت (کلگی و ویتکف،1382: 513-508). دولت ریگان این سیاست را در قبال انقلاب اسلامی ایران به کار بست و تلاش کرد امواج انقلاب اسلامی را در درون مرزهای جغرافیایی ایران محدود کند. از وقایع مهم دوره ریاست جمهوری ریگان در آمریکا، جنگ بین ایران و عراق بود. این جنگ هر چند در دوره کارتر شروع شده بود ولی تقریبا به طور کامل در دوره ریگان بود.در ژانویه 1984، دولت ریگان نام ایران را در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرارداد (تیمرمن،1373: 258-257). به دنبال آن تحریم تجاری ایران از سوی آمریکا صورت گرفت که پایان ابهام دیپلماتیک حاکم بر اتحاد و دوستی آمریکا با صدام حسین بود. آمریکا ضمن چشمپوشی از استفاده عراق از سلاح شیمیایی، در اوایل سال 1985 م اطلاعات حساس مربوط به شناسایی ماهواره‌ای را در اختیار عراق قرارداد تا این کشور را در حملات هوایی خود یاری کند (یزدان‌فام،1390: 119).

ب) دوره تلاش برای بهبود روابط (1366-1364): دوره دوم سیاست دولت ریگان در قبال جمهوری اسلامی ایران به علت طولانی شدن جنگ ایران و عراق و آغاز جنگ نفت‌کش‌ها در خلیج فارس، ناتوانی آمریکا در آزادسازی گروگان‌های خود در لبنان و مسائل و مشکلات سازمانی و نگرش متفاوت مقامات سیاست‌گذار در دولت ریگان بود (همان: 120). به گروگان گرفته شدن چندین نفر از اتباع آمریکا در لبنان، ماجرای ربوده شدن هواپیمای TWA در خرداد 1364 و آزادی سرنشینان آن با میانجیگری ایران این احتمال را در محافل آمریکایی قوت بخشید که ایران در میان گروهای لبنانی و فلسطینی دارای نفوذ است. لذا از ماه‌های پایانی 1364 ه.ش، آمریکا رویه‌ای متفاوت از گذشته در پیش گرفت و ضمن تلاش برای برقراری رابطه پنهانی با عناصر میانه‌رو در حکومت ایران، مبادرت به صدور برخی از جنگ افزارها و تسلیحات مورد نیاز ایران در برابر آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان نمود. اوج این نقشه حضور رابرت مک فارلین، در تهران در 3 خردادماه 1365 ش، بود (صادقی،1373: 208-200). در این دوره دولت ریگان در فرایندی پیچیده برای بهبود روابط با ایران به طور پنهانی مقادیری سلاح به ایران ارسال کرد و امیدوار بود در قبال آن ایران از نفوذ خود روی سازمان‌های فعال در لبنان که گروگان‌های آمریکایی را در اختیار داشتند برای آزادسازی آن‌ها استفاده کند (ریگان،1369: 29). مبادله تسلیحاتی ایران و آمریکا در فوریه 1985 م آغاز شد و با افشا شدن این واقعه از سوی مجله اشراع در لبنان و مقامات ایرانی در تهران به رسوایی بزرگی برای دولت ریگان در آمریکا تبدیل شد (کلگی و ویتکف،1382: 511-508).

پ) دوره فشارها و مداخله مستقیم نظامی آمریکا (1988-1987): در این دوره با توجه به ماجرای مک فارلین و پایان یافتن روش مذاکره، تغییر موازنه جنگ به نفع ایران و جریان صدور نفت از منطقه و بالاخره تغییر اوضاع بین‌المللی و تحولات ژرف در ساختار نظام دوقطبی؛ عنصر تهدید در سیاست ایالات‌متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران قوت گرفت و افزایش نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه منجر به وقوع جنگ محدود و کم شدت میان آنها شد (یزدان‌فام،1390: 124-123).

4-1-3- دولت بوش (پدر)

درمجموع سیاست خارجی جرج بوش در قبال ایران در مقایسه با دولت‌های پیشین متعادل و میانه‌رو به نظر می‌رسد. این رویکرد جدید دولت بوش در قبال ایران که در تحولات و دگرگونی‌های عمیق جهانی و منطقه‌ای ریشه داشت، از مواضع و رفتار دولت ایران نیز نشأت می‌گرفت. در این زمینه مولفه‌های زیر تاثیر به سزایی داشتند:

الف) نقش ایران در آزادسازی گروگان‌های غربی در لبنان (1985)

ب) موضع ایران در قبال بحران خلیج فارس

ج) سیاست تنش زدایی

رفتارهای ایران که از نظر جرج بوش برای واشینگتن چالش برانگیز و غیر قابل قبول بودند، به قرار زیر بود:

الف) حمایت از تروریسم و گروه‌های تندرو اسلامی

ب) مخالفت با روند صلح خاورمیانه

ج) بازسازی توان نظامی و تلاش برای دست‌یابی به سلاح کشتارجمعی و هسته‌ای

د) نقض حقوق بشر

ه) اختلاف نظر در ارتباط با امنیت خلیج فارس (خسروی،1390: 168-160).

در مجموع سیاست بوش پدر را در قبال ایران می‌توان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:

الف) تداوم سیاست ریگان که بر سیاست موازنه قوا میان ایران و عراق مبتنی بود. این سیاست از زمان آغاز به کار دولت بوش تا حمله عراق به کویت ادامه پیدا کرد.

ب) سیاست نه صلح نه جنگ که به زمان آغاز و پایان بحران خلیج فارس مربوط می‌شود. در این مقطع، سیاست واشینگتن در برابر ایران به‌شدت متأثر از بحران خلیج فارس و تحولات جهانی یعنی فروپاشی شوروی بود.

ج) سیاست کنترل و مهار ایران که پس از فروکش کردن بحران خلیج فارس و فروپاشی نهایی شوروی مد نظر قرار گرفت. در این زمان بین سیاستمداران آمریکا زمزمه‌هایی مبنی بر خطر ایران و لزوم مقابله با آن آغاز شد که با تصویب قانون منع گسترش تسلیحاتی ایران و عراق در روزهای پایانی عمر دولت بوش وسعت پیدا کرد. لذا از خطر بازسازی توان نظامی و دفاعی ایران برای منافع آمریکا در منطقه خلیج فارس سخن رانده شد. این تحریم و لزوم مقابله را باید سنگ بنای سیاست مهار دوجانبه آمریکا در قبال ایران بدانیم که نزدیک به یک دهه به طول انجامید و در دوره بوش پسر با بین‌المللی کردن تحریم‌ها وارد مرحله جدیدی شد (همان: 138-137).

4-1-4- دولت کلینتون

مسائل عمده مطرح شده توسط دولت کلینتون در سیاست خارجی آمریکا، دموکراسی، حقوق بشر و پیشبرد مسائل اقتصادی بود (حمیدی نیا،1384:642). نحوه برخورد با ایران یکی از مسائل مهم در سیاست خارجی دولت کلینتون را تشکیل می‌داد. در سال 1372، نتیجه این بحث‌ها طراحی یک سیاست خارجی جدید به نام مهار دوگانه بود. مهار دوگانه به معنی مهار ایران و عراق مانند نحوه برخورد آمریکا در سال‌های جنگ سرد با شوروی پیشین بود (علیخانی،1380: 152-151). سیاست مهار در قبال ایران بر این اصل اساسی استوار بود که دولت جمهوری اسلامی ایران دارای اهداف و رفتارهایی کاملا متضاد با منافع ایالات‌متحده آمریکا در سطح منطقه است. به اعتقاد دولت کلینتون، ایران به عنوان دولتی افراطی، سرکش و واپس‌گرا، سیاست‌ها و رفتارهایی سطح منطقه‌ای و بین‌المللی داشت که منافع حیاتی آمریکا را تهدید می‌کرد، برخی از مهم‌ترین این رفتارها عبارت بودند از:

الف) حمایت از تروریسم؛

ب) مخالفت با روند صلح خاورمیانه؛

پ) بازسازی توان نظامی و دفاعی متعارف ایران؛

ت) تلاش برای دستیابی ایران به سلاح نامتعارف؛

ث) اخلال در اتحاد و دوستی بین آمریکا و اعراب (خسروی،1390: 201-200)؛

 هرچند دولت کلینتون و هواداران سیاست مهار بیان کردند هدف آمریکا، سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و مخالفت با حکومت اسلامی و به معنای جنگ تمدن‌ها نیست (Lake,1994:52)، اما واقعیت حکایت از آن می‌کند که غایت اصلی سیاست مهار، چیزی فراتر از تحریم و تغییر رفتار سیاست خارجی ایران بود. مقصود اساسی سیاست مهار ایران، تضعیف بنیان‌های اقتصادی، مالی، نظامی و به دنبال آن سیاسی کشور بود (سبک،1375: 98). در حقیقت سیاست مهار سه هدف عمده داشت: تغییر رفتار ایران، تضعیف توانایی دولت در رسیدن به اهداف خود و سرنگونی جمهوری اسلامی. به طورکلی آمریکا برای رسیدن به اهداف خود در سیاست مهار علیه ایران، یک سیاست چند وجهی به ترتیب زیر را در پیش گرفت:

الف) حضور نظامی در خلیج فارس و تقویت توان نظامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به منظور مهار ایران و عراق؛

ب) تحریم اقتصادی به ویژه ممنوعیت سرمایه‌گذاری در صنایع نفتی ایران با هدف تضعیف اقتصادی و نظامی کشور و تغییر سیاست خارجی یا تغییر رژیم ایران؛

پ) بهره‌گیری از فعالیت دیپلماتیک در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای با هدف بین‌المللی کردن تحریم‌ها و انزوای کشور در عرصه جهانی؛

ت) اقدامات سری با هدف بی‌ثبات کردن و کاهش توان داخلی ایران (خسروی،1390: 209-204)؛

 بر این اساس مناسبات تنش‌زا و خصمانه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در دوره هشت ساله بیل کلینتون وارد مرحله تازه‌ای شد و خصومت و رویارویی‌ها شکل عینی و آشکارتری به خود گرفت. دولت کلینتون برای مقابله با ایران از ابزارهای چندگانه سیاسی، اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک بهره گرفت و آنچه بیش از همه مورد توجه قرار گرفت، تحریم اقتصادی و نفتی به ویژه ممنوعیت سرمایه‌گذاری در صنایع نفتی بود. هواداران سیاست تحریم و مهار می‌گفتند، اوضاع نابسامان اقتصادی همراه اوضاع ناگوار سیاسی ایران، به ایالات‌متحده امکان می‌دهد با اعمال فشارهای بین‌المللی و تحریم اقتصادی این کشور را وادار کند رفتار خارجی خود را تغییر دهد (همان: 177).

4-1-5- دولت بوش (پسر)

 سیاست خارجی دولت اول بوش را در قبال جمهوری اسلامی ایران می‌توان به سه دوره تقسیم کرد. دوره اول، از ابتدای ریاست جمهوری بوش تا حادثه 11 سپتامبر را در بر می‌گیرد که اتفاق خاصی در روابط دو کشور رخ نداد و دولت بوش بیشتر درگیر امور داخلی بود. دوره دوم با حادثه یازده سپتامبر شروع شد. در این دوره ایران حتی به نیروهای بین‌المللی به رهبری آمریکا در جنگ افغانستان علیه طالبان و نیز در فرایندهای بازسازی افغانستان از توافق بن تا توکیو و مراحل دیگر بازسازی این کشور کمک کرد که این اقدامات ایران در جهت سیاست "دیپلماسی بازدارنده" دهه 1990 ایران برای حفظ صلح و امنیت منطقه بود. با این وجود بوش در 29 ژانویه 2002 طی نطقی در کنگره، از ایران به همراه عراق و کره شمالی به عنوان محور شرارت یاد کرد (غرایاق‌زندی،1390: 255). در دوره سوم سیاست بوش در قبال ایران، 18 سال اقدامات و فعالیت‌های پنهانی هسته‌ای ایران آشکار و به فشار قدرت‌های بزرگ و توجه جهانی به فعالیت هسته‌ای ایران منجر شد. تقریبا پس از حمله آمریکا به عراق، استراتژی فرایندی و مرحله‌ای مشخصی، برای برنامه هسته‌ای ایران در دستور کار سیاست خارجی دولت بوش قرار گرفت. مرحله اول گزینه دیپلماسی چند جانبه بود. لذا این کشور سعی کرد از طریق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نیز کشورهای اروپایی؛ ایران را از ادامه کار باز دارد یا برنامه ایران را به تأخیر بیندازد. این گزینه به دنبال، انزوای سیاسی بیشتر ایران، جلوگیری از به کارگیری ایران در سیاست‌های منطقه و درنهایت تنزل وجهه و استعداد گسترده ایران در منطقه بود. اگر ایران بر حق خود برای غنی‌سازی تاکید می‌کرد، سیاست دولت بوش وارد مرحله ضد گسترش می‌شد. آمریکا در این مرحله با اشاره به سابقه پنهان‌کاری ایران در برنامه هسته‌ای خود و همچنین حساسیت بالای این مسئله در نظام امنیت منطقه؛ هدف ایران را تغییر صف‌بندی راهبردی خاورمیانه ذکر کرده و آن را تهدیدی برای منطقه به ویژه رژیم صهیونستی قلمداد می‌کند. این مرحله شامل سه حمله محدود هسته‌ای آمریکا یا رژیم صهیونستی یا هر دو به تاسیسات هسته‌ای ایران، حمله هوایی گسترده و اشغال ایران می‌شد (همان: 257-256). در کنار همه این گزینه‌ها در ارتباط با مسئله هسته‌ای ایران در دولت اول بوش، گزینه نهایی مذاکره همه جانبه بود که به طور مستقیم ایران و آمریکا در طی آن بتوانند تمام مسائل خود را حل کنند.

 در کابینه دوم بوش پسر، بر اساس نظریه سد نفوذ، سیاست آمریکا در قبال ایران سیاستی بین جنگ و همزیستی بود. آمریکا برای رسیدن به سه هدف مهم سیاست سد نفوذ را دنبال می‌کرد. سطح اول تغییر رفتار، سطح دوم، تغییر ماهیت و درنهایت در صورت عملی نشدن تغییر ماهوی ایران، گزینه تغییر رژیم طرح شد، که ممکن است مسیری طولانی، پرفراز و نشیب و بسیار سخت باشد (همان: 280).

4-1-6- دولت اوباما

 اوباما با شعار تغییر در سیاست خارجی آمریکا به قدرت رسید (رهنورد و حیدری،1388: 197). اما سیاست خارجی آمریکا دچار تغییر عمده‌ای نسبت به ایران نشد و دولت اوباما همان سیاست‌های گذشته بوش و کلینتون را مبنی بر اعمال فشار، تهدید نظامی و تحریم علیه ایران دنبال کرد (سیمبر، 1389: 107). ابزارهای اعمال فشار بر ایران در دولت اوباما نیز بیشتر حول محور تحریم، پرونده هسته‌ای ایران و حقوق بشر بوده است. سیاست حقوق بشری آمریکا در خاورمیانه ابزاری بود برای دستیابی این کشور به اهدافش در راستای منافع ملی. دولت اوباما از معیارهای چندگانه در ارتباط با حقوق بشر استفاده می‌کند (ذاکریان،1382: 20). پارادوکس سیاست حقوق بشری آمریکا در خاورمیانه در ارتباط با رفتار سخت‌گیرانه و اقدامات تحریم و تهدید آن علیه ایران به‌خوبی ظاهر می‌شود. ایران چون ساختار نظم منطقه‌ای و بین‌المللی پس از جنگ سرد را نمی‌پذیرد، مورد فشار شدید آمریکا قرار می‌گیرد. اعمال تحریم‌ها و فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادی به ویژه در زمینه‌های هسته‌ای در راستای تحقق سیاست یک جانبه گرایانه و ابزاری شعار گسترش دموکراسی و حقوق بشر در خاورمیانه و ایران دنبال می‌شود (سیمبر،1389: 131). سیاست‌های اوباما در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌تواند در چارچوب راهبردهای مختلفی قرار گیرد. فضای تبلیغاتی از طریق رسانه‌های آمریکا و سایر کشورهای غربی برای انجام عملیات روانی علیه ایران در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای غیر صلح‌آمیز همانند دولت بوش، ادامه خواهد یافت، اما درعین‌حال اوباما می‌کوشد تا روند اجماع سازی بین‌المللی در ارتباط با ایران را پیگیری نمایند (همان: 134-133).

5- تجزیه و تحلیل

5-1- نرم افزار گرایی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دولت کارتر

 از وقایع مهم پس از پیروزی انقلاب اسلامی که در روابط بین ایران و آمریکا تعیین‌کننده بود، تصرف سفارتخانه آمریکا در تهران و به گروگان‌گیری کارمندهای آن بود. نخستین اقدام رسمی دولت کارتر برای حل مسئله و آزادی گروگان‌ها، اعزام هیئتی به تهران و مذاکره مستقیم با مقامات ایرانی بود. هم‌زمان تلاش‌هایی صورت گرفت تا شخصیت‌هایی به عنوان میانجی با مقامات ایرانی مذاکره کنند تا راهی برای حل مسئله ایجاد شود. به عنوان نمونه دبیر کل وقت سازمان ملل، کورت والدهایم، در سفر به تهران با قطب‌زاده، وزیر امور خارجه، و چند تن از اعضای شورای انقلاب ازجمله آیت‌الله بهشتی دیدار کرد اما، امام خمینی (ره) و دانشجویان پیرو خط امام تقاضای او را برای ملاقات رد کردند. والدهایم در حالی تهران را ترک کرد که به اعتقاد وی آمریکایی‌ها چاره‌ای جز تحویل شاه به ایران نداشتند. پس از شکست نظامی آمریکا در طبس این کشور دوباره به مذاکره و استفاده از قدرت نرم برای آزادی گروگان‌ها روی آورد. پس از آنکه مجلس شورای اسلامی از سوی امام خمینی (ره) اجازه یافت در مورد گروگان‌ها به مذاکره بپردازد، مجلس شورای اسلامی شرایط ایران را برای مذاکره اعلام کرد. دولت آمریکا که به انتخابات ریاست جمهوری آتی نظر داشت، این شرایط روشن را شروعی امیدوارکننده دانست و از آن به عنوان مبنای مذاکراتش با ایران استفاده کرد و الجزایر به‌عنوان میانجی عمل کرد. مذاکرات طولانی و طاقت فرسا شروع شد که بارها تا آستانه قطع شدن بدون نتیجه پیش رفت. بدون تردید، آزادی گروگان‌ها تا قبل از انتخابات نوامبر امکان انتخاب مجدد کارتر را تقویت می‌کرد. اما این‌گونه نشد و کارتر با اختلاف زیادی به رقیب جمهوری‌خواه خود، رونالد ریگان باخت. مذاکرات با ایران تا روز جشن آغاز دوره تصدی‌گری رئیس‌جمهوری جدید آمریکا و حتی در همان روز ادامه یافت که برخی جزئیات نهایی هنوز در حال بررسی بود. نهایتا در آن روز تمام جزئیات پیچیده انتقال عظیم منابع مالی و سایر ملاحظات حقوقی آن مشخص شد و هم زمان با آن رونالد ریگان در حال ایراد سوگند ریاست جمهوری بود، دیپلمات‌های آمریکایی به دو هواپیمای الجزایری در فرودگاه مهرآباد، منتقل و از ایران خارج شدند.

5-2- نرم افزار گرایی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران از ریگان تا فروپاشی شوروی

سیاست خارجی ریگان در قبال جمهوری اسلامی بر محورهای متعارضی استوار بود. سیاست و رفتار وی در قبال ایران از دشمنی و تلاش برای سرنگونی تا برقراری روابط و امید به دوستی، از احساس تهدید تا احساس اتحاد، از توسل به زور تا مذاکره، از فشارهای غیرمستقیم نظامی تا دیپلماسی پنهان و آغاز جنگ محدود، در نوسان بود. بر این اساس می‌توان سیاست خارجی ریگان در قبال جمهوری اسلامی ایران را به سه دوره متفاوت تقسیم کنیم:

 الف) سدبندی و تضعیف ب) تلاش برای بهبود روابط ج) مداخله مستقیم نظامی و جنگ کم شدت (یزدان‌فام،1390: 115-113).

دوره دوم سیاست دولت ریگان در قبال جمهوری اسلامی ایران به علت طولانی شدن جنگ ایران و عراق و آغاز جنگ نفت‌کش‌ها در خلیج فارس، ناتوانی آمریکا در آزادسازی گروگان‌های خود در لبنان و مسائل و مشکلات سازمانی و نگرش متفاوت مقامات سیاست‌گذار در دولت ریگان بود. به گروگان گرفته شدن چندین نفر از اتباع آمریکا در لبنان، ماجرای ربوده شدن هواپیمای TWA در خرداد 1364 و آزادی سرنشینان آن با میانجیگری ایران این احتمال را در محافل آمریکایی قوت بخشید که ایران در میان گروهای لبنانی و فلسطینی دارای نفوذ است. لذا از ماه‌های پایانی 1364 ه.ش، آمریکا رویه‌ای متفاوت از گذشته در پیش گرفت و ضمن تلاش برای برقراری رابطه پنهانی با عناصر میانه‌رو در حکومت ایران، مبادرت به صدور برخی از جنگ افزارها و تسلیحات مورد نیاز ایران در برابر آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان نمود. اوج این نقشه حضور رابرت مک فارلین، در تهران در 3 خردادماه 1365 ش بود (صادقی،1373: 208-200). افشای ماجرای مک‌فارلین لطمه شدیدی بر اعتبار آمریکا در جهان وارد کرد و همچنین فروش پنهانی سلاح به ایران اثرات عملیات استانچ[4] را کاهش داد و لطمه شدیدی بر اعتبار سیاست خارجی آمریکا در جهان وارد کرد (یزدان‌فام،1390: 123). این دوره در واقع چرخش موقت آمریکا در کاربرد قدرت علیه ایران بود. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 آمریکا بزرگ‌ترین متحد خود را که کاملا در جهت منافع آمریکا در منطقه عمل می‌کرد و به ژاندارم آمریکا در خلیج فارس و دریای عمان تبدیل شده بود، از دست داد. آمریکا که توان جلوگیری از وقوع انقلاب و حفظ رژیم شاه را از دست داده بود درنهایت جزو اولین کشورهایی بود که انقلاب را به رسمیت شناخت و از این پس سعی در نفوذ و حتی مصادره انقلاب را داشت و امید آن به دولت موقت بود. در این دوره آمریکا از بحران‌های قومی حمایت می‌کرد و پس از شکست تلاش‌های دیپلماتیک برای آزادسازی گروگان‌های سفارت آمریکا، این کشور که تا آن لحظه امیدهایی داشت با شیوه‌های دیپلماتیک به موقعیت سابق خود در ایران برگردد به سمت استفاده از قدرت سخت علیه جمهوری اسلامی گرایش پیدا کرد. ایران را با تحریم اقتصادی مواجه ساخت و هجمه تبلیغاتی شدیدی علیه آن در سطح جهانی آغاز شد. در این مقطع این کشور هم از بحران‌های قومی حمایت کرد، هم از تحریم اقتصادی استفاده کرد و هم برای آزادسازی گروگان‌ها اقدام به حمله نظامی کرد که در طبس با شکست مواجه شد. پس از آن در 18 تیر 1359 ردپای آمریکا در کودتای نا فرجام نوژه دیده شد و درنهایت با ترغیب و حمایت پنهان از صدام، رئیس‌جمهور معدوم عراق (بعثی سابق)، جمهوری اسلامی ایران را با جنگی هشت ساله درگیر ساخت. وقتی آمریکا از کاربرد قدرت سخت علیه ایران نتیجه دلخواه را نگرفت دوباره سعی کرد از راه مذاکرات غیر رسمی و شیوه‌های دیپلماتیک با ایران مذاکره کرده و به حل مشکلاتش در خاورمیانه بپردازد، که به آنها اشاره شد.

 سیاست ریگان در قبال جنگ ایران و عراق "جنگ بدون طرف پیروز" بود. با توجه به تحولات میدان جنگ، درماندگی و گرفتاری آمریکا در لبنان، روی کار آمدن گروهی از سیاست مداران طرفدار دیپلماسی پنهان در شورای امنیت ملی آمریکا؛ مرحله دوم مناسبات ایران و آمریکا در دوره ریگان آغاز و منجر به رسوایی معروف دولت ریگان، ایران – کنترا شد تا بستر مرحله سوم مناسبات دو کشور فراهم شود. این مرحله با افزایش حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و مداخله مستقیم آن در مسائل منطقه، جنگ محدود ایران و آمریکا در خلیج فارس و هماهنگی بیشتر مسکو- واشینگتن برای پایان دادن به منازعات منطقه‌ای از جمله جنگ ایران و عراق همراه بود. سرانجام اجماع جهانی در فشار علیه ایران و تشدید آن از کانال‌های مختلف و در حوزه‌های متفاوت نظامی، سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک، درنهایت به پذیرش قطعنامه 598 منجر شد. پایان جنگ ایران و عراق امید به بهبود روابط بین ایران و آمریکا را به وجود آورد اما در اثر تحولات دیگر، به ویژه موضوع سلمان رشدی وضع موجود با شدت کمتری تداوم یافت (یزدان‌فام،1390: 130-129).

5-3- نرم افزارگرایی و سیاست خارجی بوش پدر در قبال ایران

 با وجود اینکه سیاست دولت بوش نسب به ایران در مقایسه با دولت‌های دیگر آمریکا، میانه‌رو و متعادل به نظر می‌رسید اما این دلیل بر این نبود که دولت بوش به ایران اتهاماتی از قبیل نقض حقوق بشر وارد نکند. از نظر دولت جرج بوش پدر، جمهوری اسلامی ایران، به موازین حقوق بشر پایبندی نداشت (خسروی،1390: 166). در چارچوب مفهوم نظم نوین جهانی و منطقه‌ای بوش، ایران قدرتی بالقوه چالش‌زا برای منافع آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه در نظر گرفته شد که رفتارها و اهدافی کاملا متضاد با این کشور داشت. پس از پایان بحران خلیج فارس تلاش ایران برای بازسازی توان دفاعی– نظامی‌اش محور نگرانی‌های واشینگتن شد. دولت بوش ادعا می‌کرد که تهران با بازسازی توان نظامی خود درصدد سلطه بر منطقه خلیج فارس است. این مسئله باعث شد که دولت بوش دست به تحریم و کنترل تسلیحاتی ایران و عراق بزند. قرار دادن نام ایران در کنار عراقی که تازه توسط قدرت نظامی ائتلاف جهانی از کویت مجبور به عقب نشینی شده بود، نشان‌دهنده این واقعیت بود که دولت بوش معتقد بود که ایران هم ممکن است همانند عراق امنیت خلیج فارس و درنتیجه منافع حیاتی ایالات‌متحده را تهدید کند و در آینده چالشی بالقوه برای آن باشد. لذا بسیاری در دولت بوش اعتقاد به مهار و کنترل ایران داشتند. این نگرش با روی کار آمدن دولت کلینتون در سال 1993 هواداران بسیاری یافت و درنهایت طی هشت سال در قالب سیاست مهار دو جانبه ایران و عراق مبنای سیاست خارجی دولت کلینتون در قبال ایران قرار گرفت.

موضوع دیگری که پس از اجلاس صلح مادرید به صورت عنصری تنش‌زا بین دولت بوش و ایران قرار گرفت، روند صلح خاورمیانه است. مخالفت ایران با این اجلاس و روند صلح مایه نگرانی دولت بوش شد. در حقیقت مخالفت ایران درحالی‌که طرف‌های اصلی درگیر منازعه تضعیف شده و متمایل به مصالحه بودند، برای آمریکا پذیرفته نبود. از اوایل دهه 1990، اختلاف بر سر این مسئله یکی دیگر از مولفه‌های جدید است که تنش میان دو کشور را سبب شده است.

5-4- نرم افزار گرایی در سیاست خارجی دولت کلینتون در قبال ایران

 دولت کلینتون برای انزوای بین‌المللی و تحریم ایران از ابزارهای گوناگون سیاسی، اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک بهره گرفت. به عبارت دیگر دولت کلینتون از قدرت سخت و نرم در قبال ایران استفاده کرده است. در سطح نظامی آمریکا حضور خود را در منطقه خلیج فارس گسترش داد و روابط نظامی خود را با کشورهای متحد منطقه‌ای‌اش گسترش داد. و در جهت توجیه این حضور گسترده در منطقه، دولت کلینتون استدلال می‌کرد چنین حضوری به منظور بازدارندگی ایران از حمله نظامی به کشورهای متحد آمریکا در منطقه و سلطه بر منطقه استراتژیک خلیج فارس ضروری است. در عرصه اقتصادی به طور گسترده‌ای سیاست تحریم و فشار مالی – تجاری علیه ایران در دستور سیاست خارجی دولت کلینتون قرار گرفت. بر این اساس این کشور روابط تجاری و نفتی خود را با ایران قطع کرد و سرمایه‌گذاری نفتی را ممنوع کرد. در سال 1996 نیز با تصویب قانون داماتو در کنگره، شرکت‌های خارجی متمایل به سرمایه‌گذاری در صنایع نفتی به مجازات تهدید شدند. این تحریم‌های اقتصادی به ویژه تحریم‌های نفتی ایران علاوه بر بعد سخت افزاری دارای بعد نرم افزاری نیز هست. هدف آمریکا از این تحریم‌ها، تضعیف بنیان‌های اقتصادی و مالی دولت ایران بود. در واقع با تضعیف اقتصاد و کاهش درآمدها به ویژه نابودی صنایع نفتی، ایران به بازیگری ناتوان در منطقه تبدیل می‌شد که نه توان پیگیری اهداف خود را داشت و نه از اهمیت ژئوپلیتیک برخوردار و نه قادر بود تقاضای عمومی جامعه خود را تامین کند. دولت کلینتون هرچند می‌دانست تغییر رژیم ایران از طریق انزوا و تحریم بین‌المللی، هدفی بلند پروازانه بود، اما حداقل دو چیز را محتمل می‌دانست: یکی تغییر رفتار و سیاست خارجی ایران و دیگری تضعیف توان اقتصادی و نظامی تهران که از طریق تحریم اقتصادی و مالی دستیابی به آن دور از نظر نبود. یک ایران ضعیف به لحاظ نظامی و اقتصادی، گذشته از آنکه در داخل با نا آرامی و بی‌ثباتی‌های داخلی رو برو می‌شد، از پیگیری اهداف سیاست خارجی خود نیز باز می‌ماند.

 ازلحاظ سیاسی نیز دولت کلینتون به دنبال بدنام کردن ایران و القای این ایده بود که تهران تهدیدی جدی و فوری برای ثبات و صلح جهانی به ویژه امنیت انرژی در منطقه خلیج فارس است. در چارچوب سیاست ترویج ایران هراسی، ایران به عنوان کشوری یاغی و سرکش به حمایت مالی و معنوی از تروریسم بین‌المللی، تلاش برای بازسازی توان نظامی و تلاش برای دست‌یابی به توان نظامی هسته‌ای برای تسلط بر خلیج فارس، اخلال در روند صلح و مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه و تهدید نظامی آن‌ها و نادیده گرفتن حقوق بشر و هنجارهای بین‌المللی متهم شد.

 به دنبال چنین رویکردی، مناسبات ایران و آمریکا شکل خصمانه‌تری به خود گرفت و وارد مرحله جدیدی شد و برای نخستین بار پس از وقوع انقلاب اسلامی روابط تجاری و نفتی دو کشور به طور کامل قطع شد. دولت کلینتون بر پایه فشارها و تحریم‌های مالی و اقتصادی یک جانبه و چند جانبه به دنبال تغییر سیاست خارجی ایران برآمد و درحالی‌که گزینه نظامی و گفتگو را مفید ارزیابی نمی‌کرد، تحریم اقتصادی را بهترین راهکار تلقی می‌کرد و هیچ توجهی به تحولات داخلی و سیاست خارجی ایران نداشت. به گونه‌ای که حتی پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 چندان تغییری در سیاست آمریکا در قبال ایران به وجود نیامد. هرچند در کابینه دوم کلینتون، روزنه‌هایی در بهبود روابط دو کشور گشوده شد و از سرگیری روابط سخن به میان آمد، اما در روند بن‌بست روابط گشایشی حاصل نشد و چشم انداز بهبود آن بیش از گذشته در ابهام و تاریکی فرورفت (خسروی،1390: 222-219).

5-5- نرم افزار گرایی در سیاست خارجی دولت بوش پسر در قبال ایران

 بعد از واقعه 11 سپتامبر، بوش در اظهارات و سخنرانی‌های خود علاوه بر به‌کارگیری گفتمان مبارزه با تروریسم، جایگاه ویژه‌ای نیز برای نرم افزار گرایی قائل شده است. وی در 29 ژانویه 2002 طی نطقی در کنگره، از ایران به همراه عراق و کره شمالی به‌عنوان محور شرارت یاد کرد. در این سخنرانی برای اولین بار در لحن رئیس‌جمهور آمریکا، مردم ایران و حکومت آن از هم تفکیک شدند. بر این اساس مردم ایران مردمی آزادیخواه، مترقی و خواهان رابطه با ایالات‌متحده هستند و در مقابل مسئولین نظام جمهوری اسلامی به عنوان اعضای ائتلاف اهریمنی، آزادی‌های مردم را سرکوب می‌کنند (پور سعید،1381: 705-704). پس از حمله آمریکا به عراق، استراتژی فرایندی و مرحله‌ای مشخصی، برای برنامه هسته‌ای ایران در دستور کار سیاست خارجی دولت بوش قرار گرفت. مرحله اول گزینه دیپلماسی چند جانبه بود. در این مقطع زمانی چون نیروهای نظامی آمریکا در دو کشور عراق و افغانستان بودند، آمریکا به طور جدی نمی‌توانست با ایران درگیر شود لذا این کشور سعی کرد از طریق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نیز کشورهای اروپایی؛ ایران را از ادامه کار بازدارد یا برنامه ایران را به تأخیر بیندازد.

 دولت بوش در ارتباط با سیاست دموکراسی سازی، اقدام به مداخلات زیادی در ایران کرده است ازجمله ایجاد میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا؛ ایجاد واحد دیده‌بان مسائل ایران در سفارت آمریکا در ابوظبی و همچنین در سفارتخانه‌های همسایه ایران برگزاری اجلاس "ایران: مورد دیگری برای فدرالیسم" در موسسه اینترپرایز به سرپرستی یکی از سناتورهای آمریکا به نام مایکل لیدن برای تشدید فشار بر ایران از طریق اقوام ایرانی و تصویب قانون حمایت از آزادی در ایران در کنگره آمریکا در بهار 2005 با تصویب 66 میلیون دلار از 75 میلیون دلار پیشنهادی وزارت امور خارجه برای تولید برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی (Addib-Moghaddam,2007: 647).

 سیاست‌گذاران دولت بوش معتقد بودند ماهیت اقدامات تروریستی ایجاب می‌کند در مقابله با آن از تمام امکانات نظامی و امنیتی بهره‌برداری شود. اما از آنجا که تروریسم در بستر اجتماعی و سیاسی خاصی شکل می‌گیرد، کاربرد ابزارهای نرم نیز ضروری است. مضامین ارزشی و اصولی درعین‌حال که ابزاری برای ایجاد بسترهای پرورش تروریسم محسوب می‌شود، پوشش مناسبی نیز برای اقدامات سخت و نظامی بوده که در مشروع سازی اقدام آمریکا و کاهش هزینه‌های آن مؤثر است. به عبارت دیگر در صورت ترکیب سخت افزار گرایی (نظامی‌گری) با نرم افزار گرایی (اخلاق‌گرایی) به عبارتی قدرت سخت و نرم، نتایج بهتری عاید سیاست‌گذاران آمریکایی خواهد شد (سلیمانی‌پورلک،1389: 79).

5-6- نرم افزار گرایی در سیاست خارجی دولت اوباما در قبال ایران

 سیاست‌های اوباما در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌تواند در چارچوب راهبردهای مختلفی قرار گیرد. فضای تبلیغاتی از طریق رسانه‌های آمریکا و سایر کشورهای غربی برای انجام عملیات روانی علیه ایران در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای غیر صلح‌آمیز همانند دولت بوش، ادامه دارد، اما درعین‌حال اوباما و گروه امنیت ملی او می‌کوشند تا روند اجماع سازی بین‌المللی در ارتباط با ایران را پیگیری نمایند. دولت اوباما برای تحقق اهداف خود از تاکتیک‌هایی مانند مذاکرات چند جانبه، محدود سازی ایران و همچنین ایجاد اجماع بین‌المللی استفاده خواهد کرد. سیاست امنیتی اوباما حول محور منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای قرار دارد. در این سیاست هرگونه آزمایش هسته‌ای زمینه‌های لازم را برای ایجاد دومینوی هسته‌ای در خاورمیانه به وجود می‌آورد. به‌طورکلی با وجود موضوعات حساسی مانند مسئله هسته‌ای ایران، امنیت رژیم صهیونستی، امنیت انرژی و حفظ و ثبات در رژیم‌های دیکتاتور طرفدار غرب مانند عربستان سعودی، عملا اوباما با هزینه کمتر اجماع جهانی علیه ایران را تشدید خواهد کرد و این سیاست چند جانبه گرا شاید به معنی افزایش فشارها و تحریم‌ها علیه ایران باشد، مگر اینکه طرفین به طور نسبی تعدیلاتی را در مواضع خود نسبت به همدیگر بر سر میز مذاکره انجام دهند (رهنورد و حیدری،1388: 217).

 

 

 

6- نتیجه گیری

در طول حدود هفت دهه گذشته ایران و آمریکا در مناسبات دوجانبه خود با فراز و فرودهایی بسیار روبرو شده‌اند. از اتحاد استراتژیک تا قطع روابط و درگیری نظامی را می‌توان در پرونده مناسبات این دو کشور مشاهده کرد. اشغال نظامی ایران در دوره جنگ جهانی دوم، حمایت از ایران در برابر شوروی، کودتا علیه دولت مردمی مصدق، فشار برای روی کار آوردن دولت‌ها، واگذاری نقش ژاندارمری در منطقه به ایران طبق دکترین نیکسون، اقدام علیه انقلاب اسلامی ایران و تلاش برای سرنگونی نظام انقلابی جدید، تسخیر سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن دیپلمات-جاسوس‌های آمریکایی، قطع روابط دیپلماتیک، همراهی با عراق برای حمله نظامی گسترده به ایران، تلاش مخفیانه برای بازسازی روابط (ماجرای مک فارلین)، درگیری نظامی محدود و کنترل‌شده در خلیج فارس، انهدام هواپیمای مسافربری ایران و تهدید جمهوری اسلامی ایران به انجام دادن اقدامات شدیدتر، اعمال تحریم‌های بیشتر، تلاش دوباره برای بازسازی روابط، تهدید به اقدام نظامی علیه ایران از سوی آمریکا بعد از ماجرای 11 سپتامبر، قرار دادن نام ایران در لیست کشورهای یاغی، نام بردن از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از محورهای شرارت در جهان، انجام گفتگوهای دیپلماتیک دوجانبه درباره عراق، فشارهای بین‌المللی بیشتر در پرونده هسته‌ای ایران و تلاش دوباره برای احیای مذاکرات و حل مسائل و مشکلات، حملات ویروسی به دستگاه‌های کامپیوتری ایران به ویژه سیستم کامپیوتری نیروگاه اتمی بوشهر (ویروس استاکس نت)؛ سیاهه‌ای از مناسبات پرفراز و فرود دو کشور ایالات‌متحده آمریکا و ایران است.

 مشاهده می‌شود که در دوره پس از انقلاب، اقدامات آمریکا به‌دفعات امنیت ملی ایران را به خطر انداخته است. در حقیقت جهت‌گیری سیاست‌های خارجی دولت آمریکا در برابر ایران از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنی با نظام جمهوری اسلامی بوده است. در دهه اول انقلاب اسلامی، یعنی از سال 1367-1357 هـ .ش، اقدامات آمریکا علیه ایران بیشتر نظامی و سخت افزاری بود و این سیاست رویکرد غالب دولت ایالات‌متحده آمریکا در براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده است. پس از شکست ایالات‌متحده در اقدامات نظامی و کاربرد قدرت سخت افزاری در برابر ایران، این کشور گستره جدید حملات خود را که این بار به‌صورت نرم افزاری همراه شد، آغاز کرد. تجربه ناموفق آمریکا در بهره‌گیری از قدرت سخت در دستیابی به اهداف خود از یک سو و انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات و پیچیدگی و تغییر فزاینده جهان از سوی دیگر موجب شده است که جنگ نرم و استفاده از ابعاد مختلف قدرت نرم علیه ایران در سرلوحه رویکرد تقابلی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. آمریکا الگوهای رفتاری هژمونیک خود را بر پایه اصل رسالت یا مأموریت آمریکایی یا استثنا گرایی آمریکایی مبتنی کرده است که پیامد قطعی آن مداخله‌گرایی از جنس نرم و سخت است. بر همین اساس سیاست آمریکا در برابر ایران پس از یازده سپتامبر آمیزه‌ای از شاخص‌های نرم و سخت است که یکی در مقام بسترساز، مکمل و توجیه‌کننده دیگری عمل می‌کند. این مسئله ضرورت توجه مسئولین جمهوری اسلامی ایران را به پدافند غیرعامل در کنار پدافند عامل توجیه می‌کند.

 پدافند غیرعامل، کم هزینه‌ترین شیوه دفاع بوده و توان سخت افزاری در برابر دشمن را افزایش می‌دهد. با توجه به این‌که کشور ایران دارای اهداف و خط مشی‌های راهبردی مثل اقتدارگرایی، عزت طلبی، حفظ تمامیت ارضی، استقلال سیاسی، الگوی پیشرفت بومی و ... است و همچنین به دلیل قرارگیری در خاورمیانه و موقعیت‌های منحصر به فرد ژئوپولیتیک، ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ... به‌کارگیری ملاحظات پدافندی به ویژه پدافند غیرعامل، در سیاست دفاعی کشور بسیار مهم است.

 

 

 

منابع

1-   ازغندی، علیرضا. (1370). "نظام بین‌الملل؛ بازدارندگی و همپایگی استراتژیک"، تهران، انتشارات پیک ایران.

2-  پور سعید، فرزاد. (1390). "سیاست خارجی کارتر و انقلاب اسلامی ایران؛ از اصول‌گرایی تا بازگشت به سیاست قدرت"، چاپ شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 106-57.

3-  ــــــــــــــــــــــ . (1381). "11 سپتامبر و تحول مفهوم منافع ملی: گذار از منافع ملی به منفعت نظام جمهوری اسلامی." فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 17 و 18، پاییز و زمستان، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 710-693

4-   تیرمن، کنت آر. (1373). "سوداگری مرگ؛ ناگفته‌های جنگ ایران و عراق." ترجمه: احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.

5-  جونز, مارتین. جونز, رایس. وودز، مایکل. (1386). "مقدمه‌ای بر جغرافیای سیاسی". ترجمه: زهرا پیشگاهی فرد و رسول اکبری. تهران. انتشارات دانشگاه تهران.

6-   حافظ نیا، محمدرضا. (1385) "اصولومفاهیمژئوپلیتیک،" مشهد، پاپلی

7-  حمیدی‌نیا، حسین. (1384). " مباحث کشورها و سازمان‌های بین‌المللی/127، ایالات‌متحده آمریکا،" تهران، وزارت امور خارجه دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.

8-  خسروی، غلامرضا. (1390). "سیاست جرج بوش پدر در قبال جمهوری اسلامی ایران"، چاپ‌شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 176-137

9-  ـــــــــــــــــــــــ . (1390). "دولت کلینتون؛ سیاست مهار دوجانبه"، چاپ‌شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 232-177.

10-   داداندیش، پروین؛ احدی، افسانه. (1390). " جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران." فصلنامه روابط خارجی، سال 3، شماره 1، صص 173-143.

11-   ذاکریان، مهدی. (1382). "ایران، خاورمیانه و حقوق بشر آمریکایی." فصلنامه مطالعات منطقه‌ای (رژیم صهیونستی‌شناسی و آمریکاشناشی.)، تابستان و پاییز.

12-    . "حقوق بشر و خاورمیانه"(1382)، تهران، مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه.

13-   رهنورد، حمید و حیدری، محمدعلی. (1388). "عوامل تحول و ثبات در سیاست خارجی دولت اوباما." فصلنامه راهبرد، شماره 51، تابستان. صص 218-195.

14-    ریگان، رونالد. (1369). "در کاخ سفید چه گذشت؟"، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، نشر البرز.

15-   ستوده، امیررضا و کاویانی، حمید. (1379). " بحران 444 روزه در تهران، گفته‌ها و ناگفته‌هایی از تصرف سفارت آمریکا"، تهران، موسسه نشر و تحقیقات ذکر.

16-    سلیمانی پورلک، فاطمه. (1389). " قدرت نرم در استراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا"، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران.

17-    سیک، گری. (1375). "ایران و آمریکا: حقایق و پیامدها." فصلنامه گفتگو، شماره 12، تابستان 1379.

18-   سیمبر، رضا. (1389). "سیاست خارجی آمریکا و تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران." دانش سیاسی، شماره دوم، پاییز و زمستان، صص 138- 107

19-   صادقی، احمد. (1373). "مقایسه اهمیت استراتژیک ایران در سیاست خارجی آمریکا در دوران جنگ سرد و پس از آن"، پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، بهمن.

20-    طلوعی، محمود. (1385). "فرهنگ جامع علوم سیاسی." تهران، نشر علم.

21-    عالم، عبدالرحمان. (1376). "بنیادهایعلمسیاست." تهران، نشر نی.

22-    عزتی، عزت‌الله (1382). "ژئوپلیتیک در قرن بیست و یکم"، تهران، سمت

23-   علیخانی، حسین. (1380). "تحریم ایران؛ شکست یک سیاست." ترجمه: محمد متقی نژاد، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه.

24-   غرایاق‌زندی، داود. (1390). "سیاست خارجی جرج واکر بوش در قبال جمهوری اسلامی ایران (2004-2000 م)"، چاپ شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 266-235.

25-   کامران، حسن؛ پریزادی، طاهر و حسینی‌امینی، حسن (1390)، ساماندهی فضایی نواحی مرزی هم‌جوار با مرز ایران و پاکستان با رویکرد پدافند غیرعامل، مجله پژوهش و برنامه‌ریزی شهری، سال دوم، شماره پنجم: 132-109.

26-    کامروا، مهران. (1388). "خاورمیانه معاصر"، ترجمه: محمدباقر قالیباف و سید موسی پور موسوی، تهران، نشر قومس.

27-   کگلی، چارلز دبلیو و وتیکف، لوجین آر. (1382). "سیاست خارجی آمریکا، الگو و روند"، ترجمه: اصغر دستمالچی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه.

28-   متقی، ابراهیم. (1382). " تحلیلی بر تعاملات جمهوری اسلامی ایران و ایالات‌متحده آمریکا در ربع قرن اخیر." سخنرانی علمی، تهیه‌شده توسط پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران.

29-   مک لین، ایان. (1381). "فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد"، ترجمه: حمید احمدی، تهران،
نشر میزان.

30-    موحدی‌نیا، جعفر (1386)، اصول و مبانی پدافند غیرعامل، تهران، دانشگاه صنعتی مالک اشتر.

31-    والراشتاین، ایمانوئل. (1377). "سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی (ژئوپلیتیک و ژئوکالچر)"، ترجمه: پیروز ایزدی، تهران، نشر نی.

32-   وحیدی، موسی‌الرضا. (1386). " فرا فنّاوری و تحول مفهوم قدرت در روابط بین‌الملل." فصلنامه مطالعات راهبردی، سال 10، شماره 4(مسلسل 38). صص 724-697.

33-   هادیان، ناصر؛ احدی، افسانه. (1388). " جایگاه مفهومی دیپلماسی عمومی." فصلنامه بین‌المللی روابط خارجی، سال اول، شماره سوم، صص 117-85.

34-   یانگ، جان. (1383). "جنگ سرد صلح سرد، آمریکا و روسیه در جنگ سرد. (1948-1941 م)"، ترجمه: عزت‌الله عزتی و محبوبه بیات، تهران، انتشارات قومس.

35-   یزدان‌فام، محمود. (1390). "سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران: دوره ریگان"، چاپ‌شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 133-107.

1-         Addib- Moghaddam, Arshin. (2007). “ Manufacturing War, Iran in Neo- Conservative Imagination,” Third World Quarterly, Vol.28, No.3, P.647

2-         Affrasiabi, Kave & Maleki, Abbas. (2003). “ Irans Foreign Policy After 11 September,” The Brown Jornal of World Affairs, Volume Ix, Issue2, Winter/Spring.

3-        Brandon,P(2011),”Extreme Management in Disaster Recovery”, Journal of Procedia Engineering, No.14,pp14-21

4-        Cowie, A.P. (1989). “ Oxford Advanced Learners Dictionary, UK: Oxford University Press.

5-        Glassner,Martin& Fahter Chuck. (2004). ” Political Geography.” United States of America: New York: Johan wiley& Sons, Inc

6-        Gove, P.B. (1986). “ Websters Third New International Dictionary”. U.S.A: Merriam- Webster Inc. Publishers.

7-        Lake, Anthony. (1994). ” Confronting backlash states,” Foreign Affairs, Vol.73, No.2, Marc- April

8-        Nye, Joseph,s. (2004). ” Soft Power and American Foreign Policy.” Political Science Quarterly, Summer.

9-        O Sullivan,Patrick. (1988). “ Geopolitics. Australia: Croom Helm Ltd.

10-    Plano, Jack & Oltton, Roy. (1982). ” The International Relation Dictionary”, California, Longman,4th Edition.

 

 

 

[1]. دانشگاه شیهد بهشتی

Shabe.rahmat72@gmail.com

[2]. دانشگاه خوارزمی تهران

[3]. دانشگاه خوارزمی تهران

[4]. انسداد برای جلوگیری از فروش هرگونه سلاح به ج.ا.ا

مراجع

1-   ازغندی، علیرضا. (1370). "نظام بین‌الملل؛ بازدارندگی و همپایگی استراتژیک"، تهران، انتشارات پیک ایران.

2-  پور سعید، فرزاد. (1390). "سیاست خارجی کارتر و انقلاب اسلامی ایران؛ از اصول‌گرایی تا بازگشت به سیاست قدرت"، چاپ شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 106-57.

3-  ــــــــــــــــــــــ . (1381). "11 سپتامبر و تحول مفهوم منافع ملی: گذار از منافع ملی به منفعت نظام جمهوری اسلامی." فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 17 و 18، پاییز و زمستان، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 710-693

4-   تیرمن، کنت آر. (1373). "سوداگری مرگ؛ ناگفته‌های جنگ ایران و عراق." ترجمه: احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.

5-  جونز, مارتین. جونز, رایس. وودز، مایکل. (1386). "مقدمه‌ای بر جغرافیای سیاسی". ترجمه: زهرا پیشگاهی فرد و رسول اکبری. تهران. انتشارات دانشگاه تهران.

6-   حافظ نیا، محمدرضا. (1385) "اصولومفاهیمژئوپلیتیک،" مشهد، پاپلی

7-  حمیدی‌نیا، حسین. (1384). " مباحث کشورها و سازمان‌های بین‌المللی/127، ایالات‌متحده آمریکا،" تهران، وزارت امور خارجه دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.

8-  خسروی، غلامرضا. (1390). "سیاست جرج بوش پدر در قبال جمهوری اسلامی ایران"، چاپ‌شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 176-137

9-  ـــــــــــــــــــــــ . (1390). "دولت کلینتون؛ سیاست مهار دوجانبه"، چاپ‌شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 232-177.

10-   داداندیش، پروین؛ احدی، افسانه. (1390). " جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران." فصلنامه روابط خارجی، سال 3، شماره 1، صص 173-143.

11-   ذاکریان، مهدی. (1382). "ایران، خاورمیانه و حقوق بشر آمریکایی." فصلنامه مطالعات منطقه‌ای (رژیم صهیونستی‌شناسی و آمریکاشناشی.)، تابستان و پاییز.

12-    . "حقوق بشر و خاورمیانه"(1382)، تهران، مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه.

13-   رهنورد، حمید و حیدری، محمدعلی. (1388). "عوامل تحول و ثبات در سیاست خارجی دولت اوباما." فصلنامه راهبرد، شماره 51، تابستان. صص 218-195.

14-    ریگان، رونالد. (1369). "در کاخ سفید چه گذشت؟"، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، نشر البرز.

15-   ستوده، امیررضا و کاویانی، حمید. (1379). " بحران 444 روزه در تهران، گفته‌ها و ناگفته‌هایی از تصرف سفارت آمریکا"، تهران، موسسه نشر و تحقیقات ذکر.

16-    سلیمانی پورلک، فاطمه. (1389). " قدرت نرم در استراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا"، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران.

17-    سیک، گری. (1375). "ایران و آمریکا: حقایق و پیامدها." فصلنامه گفتگو، شماره 12، تابستان 1379.

18-   سیمبر، رضا. (1389). "سیاست خارجی آمریکا و تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران." دانش سیاسی، شماره دوم، پاییز و زمستان، صص 138- 107

19-   صادقی، احمد. (1373). "مقایسه اهمیت استراتژیک ایران در سیاست خارجی آمریکا در دوران جنگ سرد و پس از آن"، پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، بهمن.

20-    طلوعی، محمود. (1385). "فرهنگ جامع علوم سیاسی." تهران، نشر علم.

21-    عالم، عبدالرحمان. (1376). "بنیادهایعلمسیاست." تهران، نشر نی.

22-    عزتی، عزت‌الله (1382). "ژئوپلیتیک در قرن بیست و یکم"، تهران، سمت

23-   علیخانی، حسین. (1380). "تحریم ایران؛ شکست یک سیاست." ترجمه: محمد متقی نژاد، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه.

24-   غرایاق‌زندی، داود. (1390). "سیاست خارجی جرج واکر بوش در قبال جمهوری اسلامی ایران (2004-2000 م)"، چاپ شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 266-235.

25-   کامران، حسن؛ پریزادی، طاهر و حسینی‌امینی، حسن (1390)، ساماندهی فضایی نواحی مرزی هم‌جوار با مرز ایران و پاکستان با رویکرد پدافند غیرعامل، مجله پژوهش و برنامه‌ریزی شهری، سال دوم، شماره پنجم: 132-109.

26-    کامروا، مهران. (1388). "خاورمیانه معاصر"، ترجمه: محمدباقر قالیباف و سید موسی پور موسوی، تهران، نشر قومس.

27-   کگلی، چارلز دبلیو و وتیکف، لوجین آر. (1382). "سیاست خارجی آمریکا، الگو و روند"، ترجمه: اصغر دستمالچی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه.

28-   متقی، ابراهیم. (1382). " تحلیلی بر تعاملات جمهوری اسلامی ایران و ایالات‌متحده آمریکا در ربع قرن اخیر." سخنرانی علمی، تهیه‌شده توسط پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران.

29-   مک لین، ایان. (1381). "فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد"، ترجمه: حمید احمدی، تهران،
نشر میزان.

30-    موحدی‌نیا، جعفر (1386)، اصول و مبانی پدافند غیرعامل، تهران، دانشگاه صنعتی مالک اشتر.

31-    والراشتاین، ایمانوئل. (1377). "سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی (ژئوپلیتیک و ژئوکالچر)"، ترجمه: پیروز ایزدی، تهران، نشر نی.

32-   وحیدی، موسی‌الرضا. (1386). " فرا فنّاوری و تحول مفهوم قدرت در روابط بین‌الملل." فصلنامه مطالعات راهبردی، سال 10، شماره 4(مسلسل 38). صص 724-697.

33-   هادیان، ناصر؛ احدی، افسانه. (1388). " جایگاه مفهومی دیپلماسی عمومی." فصلنامه بین‌المللی روابط خارجی، سال اول، شماره سوم، صص 117-85.

34-   یانگ، جان. (1383). "جنگ سرد صلح سرد، آمریکا و روسیه در جنگ سرد. (1948-1941 م)"، ترجمه: عزت‌الله عزتی و محبوبه بیات، تهران، انتشارات قومس.

35-   یزدان‌فام، محمود. (1390). "سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران: دوره ریگان"، چاپ‌شده در کتاب: سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، داود غرایاق زندی و دیگران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص 133-107.

1-         Addib- Moghaddam, Arshin. (2007). “ Manufacturing War, Iran in Neo- Conservative Imagination,” Third World Quarterly, Vol.28, No.3, P.647

 

2-         Affrasiabi, Kave & Maleki, Abbas. (2003). “ Irans Foreign Policy After 11 September,” The Brown Jornal of World Affairs, Volume Ix, Issue2, Winter/Spring.

 

3-        Brandon,P(2011),”Extreme Management in Disaster Recovery”, Journal of Procedia Engineering, No.14,pp14-21

 

4-        Cowie, A.P. (1989). “ Oxford Advanced Learners Dictionary, UK: Oxford University Press.

 

5-        Glassner,Martin& Fahter Chuck. (2004). ” Political Geography.” United States of America: New York: Johan wiley& Sons, Inc

 

6-        Gove, P.B. (1986). “ Websters Third New International Dictionary”. U.S.A: Merriam- Webster Inc. Publishers.

 

7-        Lake, Anthony. (1994). ” Confronting backlash states,” Foreign Affairs, Vol.73, No.2, Marc- April

 

8-        Nye, Joseph,s. (2004). ” Soft Power and American Foreign Policy.” Political Science Quarterly, Summer.

 

9-        O Sullivan,Patrick. (1988). “ Geopolitics. Australia: Croom Helm Ltd.

 

10-    Plano, Jack & Oltton, Roy. (1982). ” The International Relation Dictionary”, California, Longman,4th Edition.
۹۵/۱۰/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">