مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر محمد جواد رنجکش» ثبت شده است

دکتر محمد جواد رنجکش، نویدرضا لطیفان؛ دانشگاه فردوسی مشهد

فروپاشی اتحاد شوروی تأثیرهای پیش‌بینی‌نشده­ای را بر اوضاع سیاسی جهان برجای گذاشت؛ به‌ویژه بر آسیای مرکزی از جمله فعال‌شدن قدرت‌های منطقه­ای و جهانی که تا آن زمان به‌دلیل حضور مؤثر اتحاد شوروی نمی‌توانستند نقش اساسی دراین منطقه بازی کنند. با این شرایط زمینه برای حضور قدرت‌هایی چون آمریکا و روسیه (قدرت­های مداخله­گر نظام بین‌الملل) برای نفوذ هرچه بیشتر در آسیای مرکزی فراهم شد. پس از 11 سپتامبر 2001، ایالات متحدۀ آمریکا با پیروی از راهبرد اقدام پیشگیرانه بر محور مبارزه علیه تروریسم و تحدید تسلیحات کشتار جمعی، زمینه را برای نفوذ مستقیم در منطقۀ آسیای مرکزی فراهم کرد؛ از سوی دیگر روسیه که نگران به خطر‌افتادن موقعیت نسبی خود در منطقه بود؛ پس از دوره­ای کوتاه به همکاری با آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم، به مقابله با یک‌جانبه­گرایی آن در حوزۀ نفوذ سنتی خود پرداخت. بنابراین، نگارندگان به‌دنبال آنند که آثار رقابت روسیه و آمریکا را بعد از 11 سپتامبر 2001 بر روند همگرایی و واگرایی منطقه‌ای آسیای مرکزی با بهره­گیری از نظریۀ کانتوری و اشپیگل بررسی کنند. بر این اساس فرضیۀ نوشتار آن است که رقابت دوقدرت در منطقه، گرایش کشورهای منطقه به یکی از دوقدرت را با هدف برطرف‌کردن مشکلات سبب شده و زمینۀ همگرایی منطقه‌ای در قالب «نومنطقه‌گرایی» را فراهم کرده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۰۳
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر محمد جواد رنجکش، دانشگاه فردوسی مشهد، جواد نورمحمدی، منصوره اسکندران

چکیده: با تحول مـفاهیم‌ مـربوط به منافع، قدرت و امنیت ملی پس از دوران جنگ سرد و فروپاشی‌ شوروی‌ و تقویت مـؤلفه‌ اقـتصادی قدرت ملی، بهره‌بردن از توان اقتصادی‌ بعنوان یکی از مهمترین‌ ابزارهای تقویت قدرت ملی درجهت برآورده نمودن انتظارات و منافع ملی یکی از اولویت های کشورها در حوزه سیاستگذاری خارجی بوده است. بنابراین، بـرخورداری از یک نظام‌ پایدار‌ اقتصادی‌ می‌توانست تضمین کننده‌ قدرت و امنیت ملی کشورها باشد. دراین بین اهمیت فزاینده اقتصاد و مولفه‌های اقتصادی، متعاقب تأثیرات جهانی‌شدن اقتصاد، ضمن فروکش کردن نسبی تضادها و کشمکش‌های جنگ سرد و افزون یافتگی اهمیت اقتصاد و ژئواکونومیک نسبت به ژئوپولیتیک، موجب گردید دیپلماسی‌اقتصادی نیز جایگاه والاتری در سیاست خارجی کشورها پیدا نماید. دراین میان اتخاذ دیپلماسی‌اقتصادی درسیاست آمریکا بعنوان هژمون سالهای پس از جنگ سرد، سیاستگذاران این کشور را برآن داشت تا درجهت پویایی در عرصه بین‌المللی برای کسب منافع ملی خود تلاش کنند.  این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر روند جهانی‌شدن‌اقتصاد بر جایگاه دیپلماسی‌اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد با روش تبیینی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه‌ای و مبتنی بر منابع معتبر بر این مسئله متمرکز می‌باشد که آیا آمریکا می‌کوشد در فضای جهانی‌شدن اقتصاد و با بهره‌گرفتن از مؤلفه‌ توان اقتصادی برتر خود، تنش‌ها را به جای تقابل و تنازع ازطریق سیاست‌هایی بدون‌تنش دفع نموده و منافع بیشتری را از این طریق بدست آورد و دراین راستا از تعامل و سیاست اقتصادی برای کسب قدرت بهره برده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که سیاست‌ها و تعاملات‌ اقتصادی در تصمیم‌گیری‌ها بطورروزافزون اهمیت یافته و دیپلماسی‌اقتصادی آمریکا در سالهای پس از جنگ سرد در قالب حمایت از شرکت‌های آمریکایی در سطح جهان و گسترش بازار آزاد درعرصه‌جهانی و حضور در سازمان‌های مالی بین‌المللی، سهم قابل‌توجهی درپیشبرد اهداف ملی این کشور داشته‌است. 

دانلود متن کامل مقاله    

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۱
اسفندیار خدایی