مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۵۷ مطلب با موضوع «روسیه» ثبت شده است

فرید زکریا
🗞واشنگتن پست

نبرد در حال انجام است. تنها چیزی که هم اکنون باید دید این است که چه کسی برنده خواهد بود. رئیس جمهور بایدن نه تنها غرب، بلکه بیشتر جهان را گرد هم آورد. او تحریم های گسترده ای را که تاکنون علیه یک اقتصاد بزرگ اعمال شده را اعلام کرده است. نتایج از قبل مشهود است. بازار سهام روسیه و روبل واحد پولی این کشور در حال فروپاشی است.

اما علیرغم همه اینها، تحریم های اقتصادی به ندرت کشوری را مجبور به تغییر مسیر می کند، چه رسد به اینکه باعث تغییر رژیم شود. در موارد معدودی که به نظر می‌رسد تأثیری داشته‌اند - آفریقای جنوبی با آپارتاید، ایران با غنی‌سازی هسته‌ای‌اش - تحریم‌ها معمولاً به‌طور گسترده و جامع اجرا می‌شدند. از آنجایی که بعید است کشورهای کلیدی از جمله چین، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس روسیه را تحریم کنند، تحریم‌ها فاقد چنین چیزی درازمدت خواهند بود.

یک راه برای تغییر محاسبات ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه وجود دارد: تحریم صنعت نفت و گاز روسیه. این ابزار برتری پوتین است، منبع ثروت دولت و دلیلی که او ممکن است باور کند که می تواند هر طوفانی را پشت سر بگذارد. تا کنون، نه تنها این موارد دست نخورده باقی مانده اند، بلکه تحریم های مالی با دقت طراحی شده اند تا به روسیه اجازه دهند تا به فروش انرژی به جهان ادامه دهد.

۰ نظر ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۵۹
اسفندیار خدایی

✍ اسفندیار خدایی

🌿 تهاجم روسیه به اوکراین در میانه راه است و قضاوت درباره برندگان و بازندگان نهایی آسان نیست. چین، ایران و عربستان قاعدتاً برندگان این بحران خواهند بود. انتظار می‌رود آمریکا نیز در مجموع در لیست برندگان قرار بگیرد. اما نتیجه هرچه باشد، اوکراین و اروپا قاعدتاً بازندگان این بحران خواهند بود. بحث برانگیزترین پیش‌بینی، برنده یا بازنده بودن روسیه است که در پایان نوشتار بحث خواهم کرد و و بر این باورم که در لیست بازندگان جای خواهد گرفت.

1⃣ *چین، برنده بزرگ* 
چین قطعاً بزرگترین برنده بحران اوکراین خواهد بود. بزرگترین تهدید برای چین، تمرکز آمریکا، اروپا و متحدان آسیایی آنها بر مهار رشد اقتصادی و محدودسازی نفوذ سیاسی و اقتصادی چین در کشورهای مختلف است. گرفتاری آمریکا و اروپا در باتلاقهایی همچون جنگ با تروریسم، بحران کرونا و اینک جنگ اوکراین و روسیه، فرصت ادامه رشد روزافزون و گسترش حضور و نفوذ چین بر بازارهای مناطق مختلف جهان را فراهم ساخته است و مهار اژدهای زرد را دشوارتر ساخته است. روسیه با حمله به اوکراین، خدمتی بی‌نظیر به چین کرده است و هر چه این بحران به درازا بکشد، چینی ها خوشحال‌تر خواهند شد.

2⃣ *ایران و عربستان، برنده*
جمهوری اسلامی ایران قاعدتاً یکی از برندگان قطعی این بحران محسوب می‌شود. چون اولاً با طغیان روسیه، کشورمان موقتاً از اولویت آمریکا و غرب خارج می شود و اگر مسئولان اراده کنند، گرفتن امتیازات از آمریکا و اروپا در شرایط کنونی آسانتر خواهد بود و به ثمر رساندن برجام و کاهش تحریمها امکان پذیر می شود. ثانیاً با بحران اوکراین و اختلال در جریان انرژی روسیه و تحریمهای بانکی و اقتصادی احتمالی اروپا و آمریکا علیه مسکو، قیمت نفت و گاز به شدت افزایش خواهد یافت و اقتصادهای بزرگ دنیا متوجه منابع نفت و گاز ایران بعنوان ظرفیتی آماده برای جبران کمبود انرژِی در بازار خواهند شد. افزایش قیمت انرژی برای عربستان و سایر کشورهای صادرکننده نفت نیز فرصت گرانبهایی است. آنها نیز تلاش خواهند کرد جای روسیه را بگیرند.

3⃣ *آمریکا، احتمالاً برنده* 
تهاجم روسیه به اوکراین، موجب تحقیر آمریکا و متحدانش شد. اما تحقیر، احساسی گذرا است و آنچه مهمتر است، نتایج اقتصادی و سیاسی در درازمدت است. اشغال اوکراین توسط روسیه طولانی نخواهد بود و هرگونه انتخابات یا سیستم سیاسی در اوکراین در نهایت به اخراج روسیه خواهد انجامد. پوتین این را می داند و به دنبال اشغال طولانی مدت اوکراین نیست و پس از استقلال دو استان روس تبار و احتمالاً الحاق آنها به روسیه، عقب نشینی خواهد کرد. منافع آمریکا از اینجا شروع خواهد شد: اولاً اتحادیه اروپا بیش ازگذشته به آمریکا وابسته تر خواهد شد و فکر رقابت و تقابل با آمریکا را کنار می گذارد؛ ثانیاً روسیه با توجه به تحریمهای آمریکا و غرب، تضعیف خواهد شد و اقتصاد ضعیف روسیه موجب می شود مسکو از رقابت استراتژیک با آمریکا را باز بماند. ثالثاً با تضعیف روسیه، امکان پیوستن برخی جمهوری ها و کشورهای اروپایی به ناتو ممکن می شود. آمریکا بعنوان بزرگترین تولید کننده نفت و گاز، از تحریم روسیه چندان زیان نخواهد دید. مهمترین خسارت آمریکا از این بحران، به حاشیه رفتن سیاست کلان مهار چین یعنی قدرتمندترین رقیب استراتژیک آمریکا خواهد بود

 

4⃣ *اروپا، بازنده بزرگ* 
اروپا از طرفی نیازمند نفت و گاز روسیه است و از طرف دیگر امنیت خود را به شدت در معرض خطر از جانب روسیه می بیند. برای فرار از روسیه باید به دامان آمریکا پناه ببرد و بیش از گذشته به واشنگتن وابسته شود. افزایش قیمت نفت و گاز موجب گرانی کالاها در اروپا می شود، تحقیر، ناامنی، عوارض جنگ . جا ماندن از قافله چین، آمریکا و آسیا موجب می شود اروپا بازنده این جدال باشد. هیچ چشم اندازی برای برنده خواندن اتحادیه اروپا وجود ندارد. انگلستان که از اتحادیه جدا شده، کمترین آسیب را می‌بیند، و آلمان که رهبر اقتصادی این اتحادیه است و سخت وابسته به گاز روسیه است هم از جانب روسیه و هم از جانب آمریکا (برای پیوستن به تحریمها) تحت فشار و تحقیر بیشتر خواهد بود.

5⃣ *اوکراین، بازنده اصلی* 
شواهد جدی از مقاومت اوکراین وجود ندارد و ارتش روسیه تا پشت دروازه‌های پایتخت رسیده است. انتظار می‌رود سرنوشتی همانند جزیره کریمه در انتظار دو ایالت روس‌تبار اوکراین باشد. نابودی زیرساختهای نظامی و ارتباطی فقط بخشی از خسارتهای این کشور جنگ زده است. فرار سرمایه ها و رکود اقتصادی، پس از جنگ، از عوارض اشغال این کشور است. حتی اگر روسیه بدون نیل به اهداف مورد نظر در دو استان روس تبار شکست بخورد و عقب‌نشینی کند، در دراز مدت، ادعای روسیه بر این دو استان و اختلافات داخلی با روس تبارها و بی اعتمادی از عوارض این مداخله نظامی خواهد بود.

6⃣ *روسیه، بازنده* 
قضاوت درباره برنده یا بازنده نهایی بودن روسیه در این جنگ آسان نیست. اما احتمال بازنده بودن خیلی بیشتر است. سرزمین پهناور روسیه نیازی به دو استان کوچک اوکراین ندارد و در صورت موفقیت در الحاق به این کشور، فتح بزرگی محسوب نمی شود. بعید است هدف روسیه تحقیر آمریکا و اروپا هم باشد. بهترین چشم‌انداز برای روسیه فقط در کوتاه‌مدت قابل تصور است. اگر هدف روسیه جلوگیری از گسترش ناتو باشد، اتفاقاً با حمله نظامی امروز به اروپا، سایر جمهوری های سابق و کشورهای اروپایی با عزم بیشتری به دنبال عضویت ناتو خواهند رفت و این پیمان نظامی قدیمی و مرده که در برابر تروریسم و کرونا و بسیاری بحرانهای دیگر بلااستفاده مانده است، بار دیگر با این تهاجم نظامی، زنده می‌شود. اما حکایت تحریمهای اقتصادی و بانکی آمریکا و غرب، در درازمدت موجب تضعیف روسیه و به خطر افتادن حکومت پوتین و حتی کنترل سایر جمهوری‌ها و هموار شدن مسیر گسترش ناتو خواهد شد.

t.me/EsfandiarKhodaee

۰ نظر ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۰۶
اسفندیار خدایی

زمان آن رسیده که ایران بتواند از اختلاف بین ترامپ و اروپا به‌نفع منافع ملی کشور استفاده کند و با گذار از پوتین، روابط بهتری را با اروپا‌ طراحی کند. یادمان باشد که اروپا بیشتر از پوتین حامی برجام است. پوتین نهایتا قابل‌اعتماد نیست. تخم‌مرغ‌های خودرا در سبد پوتین نگذاریم که به او اعتمادی نیست ‌و به ایران دیر یا زود خیانت می‌کند.

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۲:۳۹
اسفندیار خدایی

دکتر الهه کولایی، عفیفه عابدی

هرچند اکنون برداشت عمومی از روابط روسیه با ایران، روابطی بسیار همگرا و گرم است، اما واقعیت‌های تاریخی در مورد روابط مسکو و تهران، نشان‌دهنده رابطه‌ای پیچیده همراه با فراز و فرود بسیار و وابسته به عوامل و ﻣﺆلفه‌های گوناگون دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی است. این رابطه میراث‌دار رخدادهای دشمنی‌آلود ایران و روسیه از اوایل قرن 19 است که همچنان سایه تردید و بدبینی آن بر این رابطه گسترده مانده است. تصرف خاک ایران توسط امپراتوری روسیه در اوایل قرن 19، مداخله ویرانگر روسیه تزاری در انقلاب مشروطه ایران در اوایل قرن 20، حمایت اتحاد شوروی از جریان‌های تجزیه طلب در شمال و شمال غربی ایران، تخلیه نکردن خاک ایران در پایان جنگ جهانی دوم از سوی نیروهای نظامی اتحاد شوروی، حمایت اتحاد شوروی از حزب توده ایران، حمله اتحاد شوروی به افغانستان و اشغال این کشور مسلمان‌نشین در همسایگی شرقی ایران (1979-1989)، حمایت ﻣﺆثر اتحاد شوروی از عراق در طول جنگ ایران و عراق از سال 1980 تا سال 1988  از جمله اقدام‌ها و رفتار‌های خصمانه روسیه است که با وجود اراده ایران برای داشتن روابط نزدیک با روسیه در شرایط جدید، همچنان بر روابط دو کشور سایه انداخته است. هر چند به دلایل گوناگون که در ادامه خواهد آمد، ایران با ﺗﺄکید بر حق حاکمیت، منافع خود در سطوح گوناگون از مسیر رابطه با روسیه پیگیری می‌کند، اما این میراث تاریخی سبب شده همچنان نگاه بدبینانه همراه با بی‌اعتمادی به مسکو و روابط با این کشور، در مطبوعات و مردم ایران وجود داشته باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۲۶
اسفندیار خدایی

دکتر علی اکبر جعفری، مهرداد فلاح

پیدایش قدرت‌های نوظهور از مشخصه‌های مهم چشم‌انداز نظام بین‌الملل معاصراست. این قدرت‌ها که اغلب در قالب بریکس گروه‌بندی شده‌اند، بازتاب تحولات دوران‌ساز نظام بین‌الملل بوده و بر سرشت و سرنوشت آن اثر تعیین‌کننده‌ای بر جای نهاده‌اند. اشاره به قدرت اقتصادی گروه بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) توجهی است به اهمیت فزایندۀ قدرت‌های نوظهور در دورانی که جایگزینی برای اقتصاد لیبرال غرب است. با این تفاسیر، در پاسخ به پرسش اساسی این پژوهش، اینکه چگونه اتحاد اقتصادی قدرت‌های نوظهور بریکس تلاشی به‌منظور ایجاد بدیلی برای اقتصاد لیبرال غرب و ارتقای جایگاه آنها در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود؟ و آیا این گروه تأثیر محوری بر معادلات سیاسی و اقتصادی نظام بین‌الملل بر جای خواهد گذاشت؟ مقالۀ حاضر با بهره‌گیری از روش تبیینی قدرت اقتصادی بریکس را در ساختار نوین نظام بین‌الملل به‌رغم چالش‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی موجود مثبت ارزیابی می‌کند و بر این اعتقاد است که بریکس در چگونگی شکل‌دهی به نظم بین‌المللی به‌عنوان بدیل قدرت اقتصادی لیبرال غرب، نقش‌آفرینی می‌کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۱۹
اسفندیار خدایی

ماندانا تیشه یار؛ مجتبی تویسرکانی

برخی بازیگران بین‏المللی در سال‏های اخیر با توسل به قدرت نمادین تمثیل راه ابریشم در صدد بازسازی و بهره‏مندی از منافع آن برآمده‏اند. چین در سال 2013 ازابتکار "یک کمربند، یک راه" رونمایی کرد و ابرطرح کمربند اقتصادی راه ابریشم را ارائه نمود که مسیر اصلی آن از آسیای مرکزی می‏گذرد. پیش از آن نیز ایالات متحده در سال 2011 به‏طور رسمی، اصطلاح رمانتیک راه ابریشم را در تعیین سیاست خارجی خود در قبال آسیای مرکزی به‏کار برد. با این حال، روایت راه ابریشم ایالات متحده معانی متمایزی از روایت چینی هم‏نام آن دارد. هدف اصلی این مقاله، مقایسه گفتمان ژئوپلیتیک پشتیبان روایت‏های آمریکایی و چینی راه ابریشم نوین در آسیای مرکزی است. پرسش محوری مقاله نیز این است که روایت‎های راه ابریشم نوین آمریکا و چین در آسیای مرکزی بر مبنای کدام یک از گفتمان‏های ژئوپلیتیک شکل گرفته‏اند؟ فرضیه‏ای که مقاله در صدد آزمون آن برآمده این است که به‏رغم توسل ایالات متحده به استعاره راه ابریشم، طرح راه ابریشم نوین این کشور در آسیای مرکزی بر بازتعریف ژئوپلیتیک سلطه، یعنی بازگشت منطقه به ژئوپلیتیک استعماری گذشته بنا شده است؛ در حالی‏که طرح کمربند اقتصادی راه ابریشم چین با درس گرفتن از تاریخ، بر پندار ژئوپلیتیک انتقادی و در نظر گرفتن جمهوری‏های آسیای مرکزی به‏مثابه بازیگر و نه صرفا زمین بازی مبتنی است. یافته‏های مقاله نیز نشان‏دهنده درستی این فرضیه است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۲۲
اسفندیار خدایی

دکتر مهدی هدایتی شهیدانی؛ صدیقه آذین

رفتار رقابتی کشورها در دوران معاصر در حوزه اقتصاد، موجب شده تا شکل جدیدی از رویکردهای نظری جهت تبیین این رفتارها در کانون توجهات واقع شوند. در این دوران اقتصاد بار دیگر به مثابه انگیزه اصلی رقابت‌های قدرت‌های جهانی مورد شناسایی قرار گرفته است. روابط راهبردی میان ایالات متحده و چین نیز از چنین ویژگی‌ای برخوردار می‌باشد. این رابطه در فضاهای مختلف جغرافیایی متاثر از موضوعات اقتصادی قرار گرفته است. به طور مشخص کنشگری این دو قدرت در کشور تاجیکستان گویای شکل جدیدی از رقابت میان این دو واحد مهم بین‌المللی است. بر این اساس سوال اصلی این مقاله آن است که مهم‌ترین عناصر در تعاملات رقابتی میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین در کشور تاجیکستان کدام هستند؟ فرضیه مقاله آن است که مهم‌ترین عناصر موجود در رقابت آمریکا و چین در تاجیکستان بر دو مفهوم اقتصاد و امنیت استوار است؛ با این توضیح که برخلاف تعاملات میان چین و تاجیکستان که بر هر دو حوزه اقتصاد و امنیت استوار بوده است، جنبه‌های اقتصادی رابطه با تاجیکستان برای ایالات متحده از اهمیت کمتری برخوردار بوده است. رقابت میان دو قدرت بزرگ یاد شده در تاجیکستان بسیاری از منافع و مطلوبیت‌های جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. این مقاله با استفاده از داده‌های آماری برگرفته از منابع رسمی و غیر رسمی درصدد است تا پاسخ‌های خود را در فرضیه مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مرحله آزمون قرار دهد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۸:۵۴
اسفندیار خدایی

دکتر نوذر شفیعی

تلاش برای موازنة قدرت همواره یکی از رویکردهای واقع‌گرایی کشورها در عرصة روابط بین‌الملل بوده است. تلاش برای موازنه یا از منظر حفظ وضع موجود یا با هدف برهم‌زدن وضع موجود بوده است. به‌نظر می‌رسد که تمایل طبیعی کشورها برای رسیدن به موازنة قدرت با یکدیگر آن‌گونه که واقع‌گرایان می‌گویند در حال حاضر ایالات متحده را در تنگنای راهبردی تاریخی قرار داده است. از یک‌سو آمریکا درپی حفظ و تثبیت جایگاه خود به‌عنوان یک قدرت هژمون است و از سوی دیگر در آسیا کشورهایی مانند روسیه و چین و حتی هند درپی به‌چالش‌کشاندن این جایگاه و رسیدن به موازنة قدرت با قدرت هژمون هستند. از این نظر آمریکا در هیچ جای جهان به اندازة آسیا با چالش‌های راهبردی برای حفظ موقعیت هژمونیک خود روبه‌رو نیست. آسیای مرکزی به‌عنوان بخشی از زیرمجموعة نظام آسیا یکی از جاهایی است که مبارزه برای به‌دست‌آوردن موقعیت هژمون بین آمریکا، چین و روسیه جریان دارد. پرسش این است که اگر به بیان جان مرشایمر، رسیدن به موقعیت هژمون در جهان نیازمند تسلط بر مناطق مختلف جهان است آنگاه آمریکا چگونه می‌تواند بر آسیای مرکزی با وجود رقیبانی جدی همچون روسیه و چین مسلط شود؟ فرضیه این نوشتار که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که آمریکا تلاش می‌کند تا از هند برای موازنة قوا در آسیا مرکزی استفاده کند و هند نیز تلاش می‌کند تا با رعایت مجموعه‌ای از ملاحظات از ظرفیت آمریکا برای گسترش نفوذ خود در این منطقه بهره جوید. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۱ دی ۹۶ ، ۱۸:۴۳
اسفندیار خدایی

دکتر نوذر شفیعی؛ زهرا دولت خواه

بحران لیبی در سال 2011 به دلیل واکنش سریع و قاطع شورای امنیت در قالب دکترین مسئولیت حمایت و مداخله نظامی ناتو در این کشور، پرسش‌های بسیاری را در رابطه با نوع و نحوه واکنش جامعه جهانی در قبال بحران‌های جاری بشری بین‌المللی، به‌ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح کرده است. تقابل اهداف و منافع قدرت‌های بزرگ در هر یک از این بحران‌ها و تلاش آنها در جهت تأمین امنیت و منافع ملی، افزایش حداکثری قدرت نسبی و از همه ‌مهم‌تر بازدارندگی نقش و نفوذ رقبای دیرینه خود در کشور یا کشورهای هدف، موجب رویکردهای گزینشی در قبال بحران‌های بشری ازجمله بحران‌های لیبی و یمن شده است. در این نوشتار سعی می‌شود تا ضمن بررسی دکترین مسئولیت حمایت، رویکرد قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه اعضای دائم شورای امنیت در قبال بحران‌های لیبی و یمن تبیین و ارزیابی شود.


۰ نظر ۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۸:۳۱
اسفندیار خدایی

مهدی هدایتی شهیدانیx؛ صدیقه آذین

رفتار رقابتی کشورها در دوران معاصر در حوزه اقتصاد، موجب شده تا شکل جدیدی از رویکردهای نظری جهت تبیین این رفتارها در کانون توجهات واقع شوند. در این دوران اقتصاد بار دیگر به مثابه انگیزه اصلی رقابت‌های قدرت‌های جهانی مورد شناسایی قرار گرفته است. روابط راهبردی میان ایالات متحده و چین نیز از چنین ویژگی‌ای برخوردار می‌باشد. این رابطه در فضاهای مختلف جغرافیایی متاثر از موضوعات اقتصادی قرار گرفته است. به طور مشخص کنشگری این دو قدرت در کشور تاجیکستان گویای شکل جدیدی از رقابت میان این دو واحد مهم بین‌المللی است. بر این اساس سوال اصلی این مقاله آن است که مهم‌ترین عناصر در تعاملات رقابتی میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین در کشور تاجیکستان کدام هستند؟ فرضیه مقاله آن است که مهم‌ترین عناصر موجود در رقابت آمریکا و چین در تاجیکستان بر دو مفهوم اقتصاد و امنیت استوار است؛ با این توضیح که برخلاف تعاملات میان چین و تاجیکستان که بر هر دو حوزه اقتصاد و امنیت استوار بوده است، جنبه‌های اقتصادی رابطه با تاجیکستان برای ایالات متحده از اهمیت کمتری برخوردار بوده است. رقابت میان دو قدرت بزرگ یاد شده در تاجیکستان بسیاری از منافع و مطلوبیت‌های جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. این مقاله با استفاده از داده‌های آماری برگرفته از منابع رسمی و غیر رسمی درصدد است تا پاسخ‌های خود را در فرضیه مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مرحله آزمون قرار دهد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ آبان ۹۶ ، ۰۸:۴۵
اسفندیار خدایی

جواد ابراهیم پور

علیرغم افزایش همکاری‌های ایران و روسیه در اکثر زمینه‌ها بعد از دوره فروپاشی شوروی، الگوی روابط این دو کشور در زمینه تأمین انرژی جهانی متأثر از وضعیت طبیعی و استراتژیک در قالب رقابت توصیف می‌گردد. این امر بویژه بعد از رفع تحریم‌ها و توافق با قدرتهای بزرگ به نظر می‌رسد روند افزایشی نیز به خود گیرد. این مقاله درصدد بررسی زمینه‌های رقابت دو کشور در حوزه انرژی و تأثیر نتایج مثبت مذاکرات بر آن است. همچنین نشان داده شده است که بهبود روابط با غرب و تنش‌زدایی مسأله هسته‌ای، ایران را بعنوان یکی از رقبای جدی عرصه نفت و گاز و انرژی هسته‌ای مطرح خواهد نمود. این تحولات علاوه بر بازگشت ایران به جایگاه مهم انرژی منطقه و جهان، موقعیت ویژه روسیه در صادرات انرژی بویژه گاز طبیعی و سوخت هسته‌ای را نیز به چالش خواهد کشید. با توجه به ماهیت بحث مقاله با بهره‌گیری از روش توصیفی-تحلیلی، درصدد توضیح این مسأله است که تحولات دوره پساتحریم علاوه بر افزایش فعالیت ایران در زمینه تولید و تأمین انرژی جهانی موجب شکل‌گیری زمینه‌های رقابت با روسیه در حوزه انرژی خواهد شد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۹
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی بصیری، دکتر مجیدرضا مومنی، الهام استوار

شورای امنیت، هرگاه احساس کند که مسئله‌ای به عنوان بحران، امنیت و صلح بین‌المللی را به خطر می-اندازد وارد می‌شود. بحران‌های بین‌المللی از جمله بحران هسته‌ای ایران و کره شمالی، از جمله بحران-هایی هستند که توجه نهادهای بین‌المللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد را به خود معطوف ساخته است. سوال اصلی این مقاله این است که عملکرد شورای امنیت در قبال پرونده هسته‌ای ج.ا.ایران وکره شمالی چگونه بوده است. فرضیه‌ی ما در این پژوهش آن است که عملکرد شورای امنیت در قبال پرونده اتمی ایران و کره شمالی تبعیض‌آمیز بوده است. هدف ما در این پژوهش آن است که عملکرد شورای امنیت را در قبال برنامه هسته‌ای این دو کشور مورد بررسی قرار دهیم. یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که هر دو این کشورها در معرض تحریم‌های اقتصادی، فشارهای سیاسی و تهدیدات نظامی بوده‌اند. در حالی که کره شمالی صریحا اعلام نموده خواهان استفاده‌های نظامی است، جمهوری اسلامی ایران، همواره اعلام کرده است قصد دارد از انرژی هسته‌ای در راه اهداف صلح‌جویانه استفاده کند و به NPT پایبند بوده است. این پژوهش با روش مقایسه‌ای با مطالعه‌ی کتب، مقالات، اسناد و... انجام شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۳
اسفندیار خدایی

هانیه حسینی، دکتر بهزاد شاهنده، نوروز سلیکانی؛ دانشگاه آزاد، واحد علوم تحقیقات

این پژوهش به بررسی استراتژی چین در قبال بحران اوکراین می­پردازد، چین در طی سال­های اخیر نقش شایانی در عرصه بین­المللی داشته است و در بحران اوکراین تاکید به تلاش طرفین برای دستیابی به یک راه حل سیاسی و دیپلماسی کرده است. اولویت اصلی چین تحقق اهداف اقتصادی است و تلاش دارد از خود تصویری ارائه دهد که بتواند با همه مناطق جهان همکاری اقتصادی نماید. از سوی دیگر، چین در پی هدف بسیار مهم «ظهور مسالمت‌آمیز» دریافته است که پیشرفت و قدرتمند شدنش در گرو همکاری با غرب و ایالات متحده است و با این هدف، سیاست همکاری با غرب را پیشه کرده و از نوعی چندجانبه‌گرایی که حاوی امتیازات اقتصادی در بیرون از منطقه و امتیازات سیاسی و امنیتی در درون منطقه باشد، حمایت می‌کند. چین و روسیه مجبور به توسعه استراتژی آسیایی و منطقه­ای خود هستند. در قالب این استراتژی روسیه توجه بیشتری به همکاری و مشارکت با چین خواهد داشت. در این تحقیق از روش پژوهشی گردآوری داده­ها و از روش کتابخانه­ای و مشاهده اسناد و مدارک استفاده می­شود. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که بحران اوکراین باعث نزدیکی استراتژیکی و اقتصادی بیش از پیش روسیه به چین برحسب منافع و مناطق نفوذ مشترک و متعارض دوکشور شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۷
اسفندیار خدایی

سید علی روحانی؛ احسان نمازی

مناقشات بین روسیه و غرب بر سر موضوع اوکراین، نقطه آغاز تحریم‌های غرب علیه روسیه بود. این تحریم‌ها که با وضع محدودیت‌های مالی و مسافرتی علیه برخی اتباع روسی آغاز شد، طی چند ماه به محدودیت‌های سرمایه‌گذاری و هرگونه همکاری در حوزه انرژی و نیز بانکی روسیه افزایش یافت. مقاله حاضر که در گروه تحقیقات کاربردی دسته‌بندی می‌شود، به روش تحلیلی – توصیفی به بررسی تحریم‌های غرب علیه روسیه از سال 2014، آثار آنها بر اقتصاد روسیه و اقدامات متقابل روسیه در قبال این تحریم‌ها، به روش تحلیل اسناد حقوقی، آماری و مکتوب می‌پردازد. هدف مقاله، ارائه دلالت‌های سیاستی برای ایران، از اقدامات ضدتحریمی روسیه است. براساس این تحقیق، مهمترین تجربیات قابل استفاده از اقدامات متقابل روسیه در برابر تحریم‌ها عبارتند از: اقدام جهت ضربه زدن به منافع کشورهای تحریم‌کننده با تحریم واردات، کاهش وابستگی به دلار و یورو در تجارت خارجی با انعقاد پیمان‌های پولی دوجانبه، تغییر مقاصد صادراتی در اقلام مورد نیاز تحریم‌کنندگان، کاهش وابستگی به زیرساخت‌های تبادلات بانکی بین‌المللی، تدوین برنامه ملی شفاف برای حمایت از بنگاه‌های آسیب‌دیده از تحریم و بازنگری در بودجه سالانه دولت با توجه به شرایط تحریم است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۰۳
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا دهشیری، محمدحسین نشاسته سازان

آسیای مرکزی به دلیل برخورداری از منابع زیرزمینی و طبیعی همواره مورد توجه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده است. با دقت در راهبردهای سیاست خارجی چین و ژاپن میان سال‌های 2012 تا 2016 در منطقه آسیای مرکزی مشخص می‌شود از یک طرف، چین دارای منافع اقتصادی، امنیتی، انرژی و ژئوپلیتیک در منطقه است و از طرف دیگر، ژاپن منافع اقتصادی، انرژی و اهداف بلندمدت بین‌المللی و منطقه‌ای را دنبال می‌کند. سوال اصلی در این مقاله این است که چین و ژاپن چه منافع و راهبرد‌هایی در منطقه دارند و در سیاست‌های بلندمدت خود در چه عرصه‌هایی با یکدیگر افتراق کارکردی دارند؟ فرضیه تحقیق این است که راهبرد چین استفاده از قدرت رو به رشد اقتصادی و قدرت سیاسی خود در منطقه آسیای مرکزی به‌ویژه از طریق سازمان همکاری‌های شانگهای است در حالی که ژاپن از طریق کمک‌های حمایت‌گرانه در قالب همیاری توسعه رسمی و چندجانبه‌گرایی سیاسی همچنین استفاده از ظرفیت‌های خود در سازمان‌های منطقه آسیا_ پاسیفیک مانند همکاری اقتصادی  آسیا_ پاسیفیکیا نهاد‌های سازمان ملل مانندبرنامه توسعه ملل متحدبهره می‌برد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و نگارش آن با استفاده از منابع کتابخانه­ای و فضای مجازی می‌باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۴
اسفندیار خدایی

دکتر اصغر جعفری ولدانی، محمدحسین حسینی؛ دانشگاه علامه طباطبایی

حوزه خزر را نمی­توان به ­طور کامل ساختار مجزایی پنداشت که بازیگران آن قادر به حل‌و‌فصل قطعی اختلافات درونی خود باشند زیرا به‌رغم تاریخ و فرهنگ مشترک بازیگران منطقه ­ای و قرابت جغرافیایی آنها با یکدیگر هنوز نتوانسته­ اند، ترتیبات امنیتی کارآمدی میان خود برقرار سازند. اگرچه در این سیستم تابعه، قدرت بزرگ (روسیه) تاثیرگذاری فراوانی دارد، اما معادلات ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دریای ‌خزر به­ گونه ­ای است که بازیگران مداخله ­گر امکان استقلال درونی را از آن سلب می‌نمایند. از سوی دیگر، برخی از بازیگران ساحلی دریای خزر نیز همکاری اقتصادی و نظامی با قدرت­های فرامنطقه­ای را گامی جهت تامین منافع و امنیت خود در سطح منطقه می‌پندارند. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که فعالیت­های نظامی  بازیگران مداخله­ گر نظیر ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی در حوزه خزر چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه تحقیق این است که بازیگران مداخله­گر به­دلیل رسوخ­پذیری سیاسی و امنیتی برخی از بازیگران حوزه خزر به همکاری نظامی و تسلیحاتی با این بازیگران می­پردازند و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی با چالش مواجه می­سازند. در این مقاله، روش تحقیق به­صورت توصیفی- تحلیلی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۵۳
اسفندیار خدایی

دکتر عباسقلی عسگریان، سعید تجری

بحران سوریه به­ عنوان یک بحران منطقه ­ای حاد موجب گردیده تا بازیگران مختلف درگیر در آن به رویارویی و بعضا تعامل با یکدیگر پرداخته و عرصه­ هایی از منازعه و همکاری را رقم بزنند. نوع کنش متفاوت بازیگران درگیر در این بحران را می­توان به ­وضوح از تعاملات و تقابلات روسیه و ترکیه در قبال یکدیگر دید. در واقع، جهت­ گیری متفاوت روسیه و ترکیه در قبال یکدیگر سبب گردیده تا بحران سوریه نوعی تعارض و تقابل قابل توجه میان این دو بازیگر ایجاد نموده که در کنش آنها نسبت به یکدیگر در منطقه قفقاز نیز تاثیرگذار بوده است. از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا ابعاد تعارض و بعضا همکاری روسیه و ترکیه در بحران سوریه را مشخص نموده و ابعاد تاثیرگذاری آن بر تحولات این دو در منطقه قفقاز را مشخص نماید. لذا، پرسش اصلی مدنظر این است که کنش متعارض روسیه و ترکیه در قبال بحران سوریه چگونه بر نقش ­آفرینی آنها در منطقه قفقاز تاثیرگذاشته است. در پاسخ با به کارگیری روش          توصیفی- تحلیلی و جمع‌آوری منابع به صورت کتابخانه‌ای و با استفاده از فضای مجازی، توضیح داده خواهد‌شد که بحران سوریه موجب واگرایی و رویارویی جدی میان روسیه و ترکیه گردیده و این مسئله موجب تعمیق واگرایی آنها نسبت به کنش­های یکدیگر در منطقه قفقاز شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳
اسفندیار خدایی

دکتر علیرضا ثمودی پیله رود

سیاست اتحادیه اروپا در قبال آسیای مرکزی از اوایل هزاره سوم به بخش مهمی از سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا تبدیل شده است. آسیای مرکزی به طور سنتی حلقه وصل میان آسیا و اروپا بوده است و به عنوان مسیری راهبردی میان این دو قاره عمل می­کند. جامع‌ترین سند اتحادیه اروپا در ارتباط با آسیای مرکزی در ژوئن 2007 با عنوان راهبرد آسیای مرکزی اتحادیه اروپا برای شراکت جدید به تصویب رسید که موجب افزایش روابط بروکسل با این کشورها شد. این راهبرد با هدف ایجاد چارچوبی برای گسترش روابط و تأمین منافع مبتنی بر ارزش­ها تدوین شد، ویژگی­های خاص کشورهای آسیای مرکزی را مورد توجه قرار می­داد و رویکردهای خاصی را در مورد هر کشور در پی می­گرفت. سوال اصلی این مقاله عبارت است از اینکه «اتحادیه اروپا برای اعمال قدرت هنجاری خود در آسیای مرکزی از چه ابزارهایی استفاده می­کند و با چه چالش­هایی رو به رو است؟» در پاسخ به این سوال این فرضیه مطرح شده است که «بهبود وضعیت دمکراسی، ارتقای سطح حقوق بشر، حاکمیت قانون، آموزش، محیط زیست از مهم‌ترین برنامه­های اجرا شده در آسیای مرکزی توسط اتحادیه اروپا است، هر چند به دلیل وجود برخی ضعف­ها از جمله ضعف ساختاری، نگاه متفاوت نهادها و اعضای اتحادیه اروپا و حضور کنشگران قدرتمند دیگر در آسیای مرکزی این کنشگر نتوانسته است به اهداف مورد نظر خود در این منطقه دست پیدا کند». روش ﺗﺤﻘﯿﻖ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺖ. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۱:۴۴
اسفندیار خدایی

فرزاد جهان بین، دانشگاه شاهد

پس از جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی، نظام بین‌الملل جدید با نوعی ابهام در تبیین سامانِ نظم جدید روبرو شد. این ابهام موجد سناریوسازی‌های متعددی در راه تبیین نظم آیندة جهان و تشریح نظام بین‌الملل شد که در این میان نظام چند قطبی از احتمال بیشتری برخوردار است.در این نظام، بازیگران مختلفی می توانند بنا به ظرفیتهای خود به ایفاء نقش بپردازند و سهمی را در رهبری جهان بر عهده بگیرند. سوال اصلی آن است که جمهوری اسلامی بر ای ایفاء نقش موثر در نظام چند قطبی ازچه فرصتهایی برخوردار است و با چه چالشهایی روبرو می باشد؟ ایران از یک طرف به خاطر دارابودن مؤلفه‌های جمعیت، منابع طبیعی ، ایدئولوژی، موقعیت استراتژیک و نظامی، گسترده سرزمینی، ژئوپلیتیک، فرهنگ و ... از توانایی مهمی برای ایفای نقش در نظام بین‌الملل آینده برخوردار است و از طرف دیگر دارای چالشهای مختلفی است.این چالشها در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی قابل پی جویی است. مصرف گرایی فزاینده و ناامیدی در حوزه فرهنگی، تورم، بیکاری، رشد آهسته اقتصادی در حوزه اقتصاد از مهمترین چالشهای داخلی است.حضور ناتو در اطراف ایران، مساله جزایر سه گانه و داعش در حوزه منطقه ای و تحریمها واتهام نقض حقوق بشر در عرصه بین المللی از جمله این چالشهاست. بر این سناریوهای پیش روی نظام جمهوری اسلامی تبیین می گردد. در این تحقیق راهبرد پژوهش کیفی است و روش پژوهش تحلیلی می باشد و شیوه گردآوری داده‌ها مبتنی بر منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۸
اسفندیار خدایی

دکتر بهرام امیراحمدیان، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران؛ روح اله صالحی دولت آباد، دانشگاه علامه طباطبائی

امروز آسیا به عنوان یک قاره پهناور با تحولات جدیدی رو به رو است و بازیگران مختلفی طرحهایی را  در راستای تأمین اهداف خود در مناطق مختلف آن ارائه داده­اند. چین یکی از این بازیگران نوظهور است که برای تبدیل شدن به قدرت جهانی طرح احیای جاده ابریشم را مطرح نموده است. این جاده یکی از ابتکارهای اساسی سیاست خارجی چین برای گسترش حوزه نفوذ و تأثیرگذاری خود به دیگر مناطق است. این طرح که تقریبا 4.4 میلیارد نفر) 65 درصد (از جمعیت جهان و 21 تریلیون از تولید ناخالص جهانی را در بر می­گیرد، توسط رئیس جمهور چین در سپتامبر 2013 اعلام شد و از دو بخش کمربند اقتصادی «جاده ابریشم جدید» و «جاده ابریشم دریایی» تشکیل شده است. تلاش و اهتمام چین برای پیشبرد چنین طرحهای عظیمی جدای از آنکه می­تواند آثار و پیامدهای اقتصادی و سیاسی جدی برای این کشور در پی داشته باشد، نیز می­تواند در سیاست خارجی چین گسترش­گرایی بیشتر و نقش فعالانه­تر منطقه­ای داشته باشد. عرصۀ رقابت چین و آمریکا در اقتصاد بین‌الملل، افزایش نفوذ چین در اقتصاد آسیا و رشد چشمگیر فعالیت‌های اقتصادی و تجاری چین در آفریقا در مقایسه با سایر قدرت‌ها به‌خصوص ایالات­متحده نشان می‌دهد که چین با احیای جاده ابریشم و ترسیم یک کمربند اقتصادی، دسترسی بازارهای جهانی را تسهیل و گسترش یک کریدور حمل ‌و نقل بین‌المللی و قابل اتکاء با هزینه‌های مقرون‌به‌صرفه‌تر را در راستای منافع ملی خود تدوین کرده است. بر این اساس، مولفین این مقاله سوال خود را چنین مطرح می­کنند که آیا ابتکارهای چین به رغم گفته مقامات پکن می­تواند در عمل به منصه ظهور برسد یا موانع  موجود بر سر راه این طرحها از به ثمر رسیدن آنها جلوگیری خواهد کرد؟ فرضیه ما این است که باتوجه به هزینه­های گزاف، طرحهای چین و کارشکنی­هایی که ممکن است ایالات­متحده در رقابت با پکن جلوی این طرحها ایجاد کند و همچنین به دلیل مشکلات زیست محیطی و عدم همراهی برخی کشورها حداقل در آینده نزدیک احتمال موفقیت این طرحها بعید به نظر می­رسد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۵۲
اسفندیار خدایی

دکتر رضا سیمبر، دانشگاه گیلان؛ مصطفی حسینی دانشگاه زنجان

پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار نظام بین­الملل نیز دستخوش تحولات عظیمی گردید به­گونه­ای که ایالات متحده به دلیل برتری در عرصه­های ایدئولوژیک، اقتصادی، سیاسی و نظامی توانست، ساخت تک­قطبی و نظم هژمونیک مورد نظر خود را برقرار سازد. با این وجود، رشد اقتصادی چین و نقش­­آفرینی مجدد روسیه در تحولات منطقه­ای و بین­المللی نوعی دگردیسی در ساختار نظام بین­الملل و شکل­گیری نظام تک- چندقطبی را رقم زده است که می­تواند همگرایی یا منازعه میان طرفین را افزایش دهد. بر این اساس، سوال اصلی مقاله حاضر این است که مهم­ترین عوامل موثر بر همگرایی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد چیست؟ فرضیه مقاله این است که مولفه­هایی نظیر همکاری­های اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شانگهای، جنگ سایبری با آمریکا، نگرانی از حضور آمریکا و ناتو پیرامون مرزهای خود، منافع مشترک در آسیای مرکزی، تهدیدهای مشترک در زمینه بحران­های منطقه­ای(بحران سوریه و مسائل شبه جزیره کره) و نگرانی از سرایت اسلام افراطی به مرزهایشان بر همگرایی طرفین موثر هستند، اما مسائلی نظیر وجود حس بی‌اعتمادی در روابط دوجانبه، افزایش چینی‌تباران در سرزمین روسیه، رقابت بر سر استفاده منابع انرژی آسیای‌مرکزی، ناتوانی در ایجاد ساختار اتحاد دفاعی بین دو کشور در ایجاد منازعه میان طرفین نقش کلیدی دارند.در این مقاله روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۷
اسفندیار خدایی

دکتر شهروز ابراهیمی، نیکنام ببری؛ دانشگاه اصفهان

با فروپاشی نظام بین­ الملل دو قطبی در سال 1991 فلسفه وجودی ناتو با چالشی جدی مواجه گردید. ولی این پیمان با ارائه تفسیری جدید از نقش خود نظیر، تامین امنیت انرژی جهانی، مواجه با تهدید‌های ناشی از فعالیت­های تروریستی، حمایت از حقوق بشر و دموکراسی و مقابله با حملات سایبری، توانست به حیات خود در دوران نظام پسا جنگ سرد نیز ادامه دهد. بسیاری در غرب روسیه را ابرقدرتی بالقوه می­دانند که می­تواند در برابر سیاست­های نظامی و امنیتی ناتو مقاومت کند. به­ویژه که روسیه مخالف روند گسترش ناتو به حوزه نفوذ خود بوده و هر اقدامی از سوی ناتو در این منطقه را تهدیدی بر علیه امنیت ملی خود می­داند. در یک نگاه کلی، روابط روسیه و ناتو پس از جنگ سرد در یک طیف پرنوسانی از تعامل تا تقابل سیر کرده است. نوشتار حاضر با هدف بررسی زمینه ­های تقابل و تعامل در روابط روسیه و ناتو در دوره زمامداری پوتین به رشته تحریر درآمده است. در این میان سوالی که مطرح است این است که با به قدرت رسیدن پوتین زمینه­ های تعامل و تقابل ناتو و روسیه چه روندی را طی کرده­اند؟ در پاسخ به آن این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که با قدرت­ یابی پوتین و تلاش وی برای بازیافت جایگاه از دست رفته روسیه در عرصه نظام بین­الملل زمینه­های تقابل بین روسیه و ناتو سیر صعودی به خود گرفته است؛ به طوری که امروزه روابط به پایین­ ترین سطح پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رسیده است. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نظریه سازه‌انگاری روابط روسیه و ناتو و گسترش ناتو در حوزه نفوذ سنتی روسیه مورد بررسی قرار گیرد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۱۶
اسفندیار خدایی

دکتر احمد رشیدی، دانشگاه مازندران

سیاست خارجی روسیه در ارتباط با مسایل مختلف به‌صورت معمول با پیچیدگی، ابهام و تعارض همراه بوده است. این واقعیت دست‌کم در تاریخ روابط ایران و روسیه به‌‌شکل قابل ملاحظه‌ای محسوس بوده است، تا جایی‌که برای شهروندان و نخبگان ایرانی، چهرۀ روسیه را به‌عنوان شریکی غیرقابل اعتماد به تصویر کشیده است. باتوجه به اهمیت این موضوع، این نوشتار درپی پاسخگویی به این پرسش محوری است که سرمنشأ پیچیدگی­ها و تعارض­های موجود در سیاست خارجی روسیه کجا است؟ فرضیۀ نوشتار این است که تعارض در سیاست خارجی روسیه نتیجۀ وجود جریان‌های متعارض فکری و فرهنگی در جامعۀ روسیه است؛ تعارض­هایی که در سطح احزاب و گروه‌های سیاسی متعارض و شبکه­های حامی رقیب ظاهر شده و به بازتولید رهیافت­های متعارض در عرصۀ سیاست خارجی روسیه انجامیده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که سیاست خارجی روسیه در کشاکش این رهیافت‌های متعارض قرار دارد: رهیافت‌های غرب‌گرایی لیبرال، ابرقدرت‌گرایی موازنه‌خواه و ملی‌گرایی در شکل‌های مختلف قوم‌گرایی روسی، پان‌اسلاویسم، هژمون‌گرایی منطقه‌ای و نواستعمارگرایی. این نوشتار از رهیافت سازه‌انگاری بهره می­برد که در چارچوب آن سیاست خارجی، هم­پیوند با روندهای داخلی، نتیجۀ تعارض و تعامل بین نیروهای مختلف و برداشت‌های گوناگون آن‌ها تفسیر می­شود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۰
اسفندیار خدایی

دکتر فرهاد دانش نیا، مهری مارابی؛ دانشگاه رازی کرمانشاه

رقابت‌های پنهان و آشکار آمریکا و روسیه در سال‌های پس از جنگ سرد همچنان تداوم یافته است. کشورهای جداشده از اتحاد شوروی از کانون­های رقابت راهبردی دو کشور در قبال یکدیگر هستند. از یک­سو آمریکا افزایش نفوذ و سیطره بر این جمهوری­ها را در چارچوب هدف‌های کلان خود مبنی بر ورود به حیات‌خلوت روسیه از راه گسترش ناتو به منطقه و کاهش نفوذ روسیه در منطقه می‌داند؛ اما از دیگر­سو این راهبرد آمریکا منافع سیاسی و اقتصادی روسیه را در منطقه مورد تهدید قرار داده است. همین مسئله سبب شده است تا روسیه تلاش کند تا با ایجاد منطقۀ حائل، مانع گسترش حضور آمریکا در منطقه شود. اوکراین در میان این جمهوری‌ها بیش از هر کشور دیگری در مدار توجه و منافع آمریکا و روسیه قرار داشته است. تقابل دو قدرت یاد‌شده در اوکراین و چرایی آن، مسئلۀ‌ اصلی است که نوشتار پیش‌رو تلاش می‌کند تا در چارچوب سازه‌انگاری بدان بپردازد. در پاسخ به چرایی این موضوع، فرضیۀ این است که تقابل آمریکا و روسیه در اوکراین از یک­سو به‌دلیل موقعیت منحصر به فرد اوکراین به‌عنوان کشوری با ویژگی‌های بین‌المللی و از دیگر­سو، نتیجۀ تداوم رقابت دو قدرت در سطح بین‌المللی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۶
اسفندیار خدایی

دکتر علی اکبر جعفری، دانشگاه مازندران؛ وحید ذوالفقاری، دانشگاه مونیخ آلمان

تجربۀ دو خیزش انقلابی روسیه در قرن بیستم که از یک‌سو نظم اقتصادی- اجتماعی نوینی را ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسترهای چرخش نظام سیاسی از پادشاهی به یک جمهوری مردم‌سالار و سپس دولت شورویایی و سرانجام جمهوری برپایۀ ریاست جمهوری را در آخرین دهۀ قرن بیستم آماده کرده است، جنبش‌های مردم‌سالارخواه شناخته می‌شود. در این پیوند، فروپاشی اتحاد شوروی و بروز نظم نوین، به‌‌عنوان جهشی به‌سوی مردم‌سالاری شناخته شده است. بنابراین، با وجود بسترسازی‌های گوناگون برای گذار به‌سوی مردم‌سالاری در یک قرن گذشته، هنوز روسیه در نوسان بین مردم‌سالاری و اقتدارگرایی قرار دارد. پرسش اصلی این است که چرا فرآیند دموکراتیک‌سازی در روسیه ناکام بوده است. فرضیۀ اصلی نوشتار بر تقابل ادراک نخبگان و توده‌ها از مفهوم مردم‌سالاری، فرهنگ سیاسی روسیه، ضعف جامعۀ مدنی، اقتصاد سیاسی دولتی، پیشینۀ امنیتی نخبگان سیاسی و سیاست‌های پوتین بنا شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۵۲
اسفندیار خدایی

دکتر مسعود موسوی شفائیx، محمدتقی بازگرد؛ دانشگاه تربیت مدرس

پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه مدتی در سیاست خارجی دچار خلأ راهبردی شد و دوره‌ای از انفعال در نظام بین‌الملل را تجربه کرد. در این زمان، روندی از سیاستگذاری‌های بی‌ثبات، ناهمگن و غیرشفاف را در سیاست خارجی این کشور شاهد بودیم. در همین دوران آمریکا نفوذ خود را در حوزۀ پیرامونی روسیه گسترش داد؛ اما با تسلط پوتین بر دستگاه حاکمۀ روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحول شد. پوتین راهبرد گسترش نفوذ را سرلوحۀ سیاست خارجی خود قرارداد و خواستار احیای قدرت تاریخی روسیه در عرصۀ جهانی شد. به‌نظر نگارندگان، از میان نظریه‌های روابط بین‌الملل، واقع‌گرایی نوکلاسیک به‌دلیل توجه هم‌زمان به متغیرهای سیستمی و سطح داخلی و تأثیر آن بر سیاست خارجی، چارچوب نظری مناسبی برای بررسی تحول راهبردی در سیاست خارجی روسیه است. هدف این نوشتار بررسی دلایل تغییر راهبردی در سیاست خارجی پوتین است. این نوشتار با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ می‌دهد که مهم‌ترین عوامل گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین چیست؟ فرضیۀ اصلی این است که رشد اقتصادی به‌ویژه ناشی از فروش انرژی و انسجام داخلی روسیه، مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر ادراک رهبران روسیه از قدرت نسبی و ساختار نظام بین‌الملل به راهبرد گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین منجر شده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۴۲
اسفندیار خدایی

دکتر عنایت اله یزدانی، احسان فلاحی؛ دانشگاه اصفهان

یکی از بارزترین پیامدهای فروپاشی اتحاد شوروی ایجاد خلأ قدرت در جمهوری­های نواستقلال بود. بدین سبب کشورهای منطقه­ای و فرامنطقه­ای از راه اتحاد و ائتلاف با جمهوری­های قفقاز جنوبی درپی افزایش نفوذ خود در این منطقه هستند. ترکیه و اسرائیل از راه همکاری با جمهوری آذربایجان، محور شرقی- غربی را تشکیل داده­اند. این همکاری، منافع مشترک روسیه و ایران را تهدید می­کند. در مقابل تهران، مسکو و ارمنستان به­‌صورت واکنشی، محور شمالی- جنوبی را به‌وجود آورده­اند؛ اما تعامل تهران و مسکو به‌عنوان بازیگران اصلی این اتحاد چندان پایدار به‌نظر نمی­رسد. بدین سبب نوشتار پیش­رو درپی پاسخ به این پرسش­ها است که «ماهیت همکاری ایران و مسکو در قفقاز جنوبی چیست؟ دامنۀ تعامل سیاست­ خارجی ایران و روسیه، باهدف مقابله با محور شرقی- غربی در چه سطحی است؟» «با گذشت بیش از دو دهه از فروپاشی اتحاد شوروی، همکاری تهران و مسکو در قفقاز جنوبی به سطح راهبردی نرسیده است. تعاملات منطقه­ای این دو کشور ماهیتی تدافعی و کارکردی تاکتیکی دارد». این فرضیه با کاربست موضوع اتحاد و ائتلاف در نظریۀ واقع‌گرایی بررسی خواهد شد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۵
اسفندیار خدایی

دکتر مسعود اسلامی، بهنام دنیاجو؛ دانشکده وزارت خارجه

تغییر در نوع نگرش و رویکرد قدرت‌های بزرگ نسبت به منطقه آمریکای لاتین و همچنین تغییر در ماهیت روابط آنها با کشورهای این منطقه، موجب تحول در رفتارها و اقدامات دیپلماتیک آنها شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا برایند این تغییرات منجر به شکل‌گیری نوعی دیپلماسی رقابتی بین قدرت‌های بزرگ شامل ایالات‌متحده آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا در منطقه آمریکای لاتین شده است؟ در این صورت، مؤلفه‌های اساسی الگوی مزبور چیست و چگونه می‌توان آن را تبیین و تحلیل کرد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش اصلی، مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که در شرایط کنونی روابط بین‌الملل به دلیل گذار نظم جهانی به‌سوی نظام چندقطبی و کاهش قدرت ایالات‌متحده آمریکا، این کشور برخلاف گذشته قادر به اعمال نفوذ گسترده سیاسی و نظامی در کشورهای آمریکای لاتین نیست. از این‌رو، مهم‌ترین رقبای آمریکا در سطح جهانی با اغتنام فرصت، طی سالیان اخیر حضور اقتصادی و نظامی خود را در آمریکای لاتین تقویت کرده و به رقابت دیپلماتیک گسترده‌ای مبادرت ورزیده‌اند. با عنایت به ماهیت و ویژگی‌های موضوع مقاله، تحقیق در چرایی و چگونگی شکل‌گیری الگوی جدید رقابت دیپلماتیک بین قدرت‌های بزرگ در آمریکای لاتین، مستلزم پرداختن به شاخصه‌های علمی-پژوهشی دانش روابط بین‌الملل و تلفیق آن با جنبه‌های کاربردی حرفه دیپلماسی به‌مثابه فن روابط بین‌الملل است. از این‌رو، ابتدا با استفاده از روش تحلیل و تطبیق، مبانی نظری و راهبرد دیپلماسی منطقه‌ای قدرت‌های بزرگ در آمریکای لاتین مورد واکاوی و مقایسه قرار گرفته و سپس با تکیه‌بر برخی شاخص‌های مطرح در حرفه دیپلماسی نظیر اظهارات، موضع‌گیری‌ها، رفتارها، تصمیمات و اقدامات دولتمردان، الگوی رقابت بین قدرت‌های مورد نظر از منظر دیپلماسی مورد ارزیابی حرفه‌ای و تطبیق کاربردی قرار می‌گیرد. در این تحلیل و ارزیابی، شکل‌گیری الگوی دیپلماسی رقابتی قدرت‌های بزرگ در منطقه آمریکای لاتین متغیر وابسته‌ای فرض شده است که تابعی از متغیرهای مستقلی همچون افول قدرت هژمونیک آمریکا، منافع راهبردی قدرت‌های بزرگ و شرایط در حال گذار روابط بین‌الملل و ویژگی‌های کشورهای این منطقه است. متن کامل مقاله

 

۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۵۰
اسفندیار خدایی

دکتر سعید میرترابی، محمد باقر علی تبار؛ دانشگاه خوارزمی

فروپاشی ساختار دوقطبی نظام بین الملل سبب شد ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقیمانده در قالب قدرت هژمون یا چیره طلب در صحنه جهانی عمل کند.این وضعیت موجب شد بسیاری از مطالعات در حوزه روابط قدرت های بزرگ، بر شیوه واکنش قدرت های درجه دوم نسبت به سیاست قدرت هژه مون تمرکز پیدا کند و در این باره به ویژه الگوی رفتاری روسیه به عنوان قدرت درجه دوم به جا مانده از شوروی سابق مورد توجه قرار گیرد. این مقاله با ابزار کتابخانه ای و روش علی– تحلیلی مبانی راهبرد امنیتی روسیه را در دوره زمانی 2005 تا 2015 مورد توجه قرار داده است. ادعایی که مقاله به عنوان فرضیه مطرح کرده این است که چارچوب کلان راهبرد امنیتی مسکو در دوره 2005-2015 ،موازنه سازی نرم در برابر تهدید قدرت هژمون بوده اما روسیه موازنه سازی سختِ محاسبه شده وهدفمند را نیز در شرایط خاص مد نظر داشته است.مقاله با تمرکز بر واکنش مسکو در قبال بحران های گرجستان(2008)،اوکراین(2014) وسوریه(2011-2015)این ادعا را مورد آزمون قرار داده است. بر این اساس می توان گفت مداخله نظامی روسها در بحران سوریه، در پی محاسبات مسکو از شدت یافتن تهدیدهای امنیتی پس از سقوط احتمالی دولت بشار اسد صورت گرفته است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۸
اسفندیار خدایی

دکتر جهانگیر کرمی و رقیه کرامتی نیا؛ دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 5+1از رویدادهای سیاسی مهم در سطوح منطقه‌ای و حتی بین‌المللی است که می‌تواند روابط ایران با بسیاری از دولت‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد. این رویداد که از آن در متن «برنامه جامع اقدام مشترک» یک «توافق تاریخی» یاد شده، واکنش بسیاری از کشورهای جهان به‌خصوص قدرت‌های بزرگ نظام بین‌الملل را برانگیخته است. بنابراین با توجه به حضور مستقیم روسیه در پرونده‌ هسته‌ای ایران و نقش ویژه‌ آن به عنوان یکی از 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد در چگونگی پیشبرد این پرونده،این نوشتار به بررسی سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های روسیه در قبال توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 5+1، می‌پردازد و می‌کوشد تا ابعاد عملی جهت‌گیری سیاست خارجی این کشور را مورد بحث قرار دهد. پرسش اصلی این نوشتار آن است که روسیه چه رویکردی را نسبت به توافق هسته‌ای ایران اتخاذ کرده و جهت‌گیری این کشور در دوران پسابرجام در رابطه با ایران چگونه بوده است؟ و این فرضیه مطرح می‌شود که روسیه ضمن برخورد مثبت نسبت به توافق هسته‌ای به منظور حفظ جایگاه و منافع اقتصادی و سیاسی خود هم در ایران و هم در عرصه‌های منطقه‌ای و جهانی با رویکردی عملگرایانه و محتاطانه همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با ایران را در ابعاد گوناگون توسعه داده است.برای بررسی ایده مذکور، نخست به مبانی نظری مرتبط با جهت‌گیری سیاست خارجی دولت‌ها و تحریم‌های اقتصادی و سپس به واکاوی سیاست‌های روسیه در قبال توافق هسته‌ای ایران و عوامل موثر بر شکل‌گیری آن می‌پردازیم، روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و نگارش آن با استفاده از منابع کتابخانه­ای و فضای مجازی می‌باشد. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۴
اسفندیار خدایی

نویسنده: تام روگان، نشنال ریویو ؛ مترجم: زهره شهریاری

ترامپ باید از طریق تقویت حضور نیروی دریایی آمریکا در دریای چین شرقی، از این تهدید پیشگیری کند... دومین چالش پیش روی ترامپ، ایران است. به احتمال زیاد ایران ترامپ را به شیوه دریایی مورد آزمایش قرار خواهد دارد؛ به خصوص آن که احزاب و گروه های تندرو در ایران به دنبال آن هستند تا بیینند که آیا ترامپ به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا دستور تشدید مقابله علیه تهدیدات نیروی دریایی ایران را خواهد داد یا نه.... سومین و آخرین چالش پیش روی ترامپ، روسیه است.... ترامپ باید از خواب بیدار شود و به رهنمودهای اطلاعاتی مشاوران خود و ژنرال متیس گوش دهد. آنها به خوبی از اقدامات و نقشه های پوتین آگاهی دارند و به دنبال آن هستند تا درک و آگاهی ترامپ نسبت به او را افزایش دهند.

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۳۳
اسفندیار خدایی

دکتر سید محمد طباطبایی، حدیث آسمانی؛ دانشگاه علامه طباطبایی

از جنگ جهانی دوم به بعد، روابط روسیه و امریکا به‌عنوان دو دولت اصلی سیستم‌ساز، همواره از مهم‌ترین موضوعات بین‌المللی بوده و بیش از هر رابطه دیگری بر نظام بین‌الملل و روابط سایر دولت‌ها تأثیر گذاشته است. آثار روابط این دو کشور و مسائل مختلف مربوط به آن در حوزه‌های گوناگون، می‌تواند علاوه‌بر نظام بین‌الملل به شکل‌گیری و پایان بحران‌ها کمک کند؛ ازاین‌رو می‌توان گفت بسیاری از مسائلی که در دستورکار نظام بین‌الملل قرار دارد، به‌گونه‌ای به اراده این دو قدرت بزرگ مربوط می‌شود. اینها ویژگی‌های ساختاری نظام بین‌المللی، از زمان جنگ جهانی دوم تا پایان جنگ سرد و حتی تا کنون بوده‌اند. انعقاد قراردادهای استارت، یکی از نقاط عطف تعاملات دو کشور در یک دهه اخیر است که تلاش این مقاله پرداختن به ابعاد تأثیر آن بر روابط دو قدرت و نظام بین‌الملل از زاویه‌ای متفاوت است. بخشی از مطالعه ابعاد یادشده نیز در گرو بررسی واقعیت‌‌های مربوط به توان بازدارندگی ناشی از تسلیحات هسته‌ای ایالات متحده و روسیه است که به‌وضوح و به شیوه‌های گوناگونی مورد استفاده ابزاری و یا اهرم فشار در راستای تعاملات سازنده یا تنش‌آفرین قرار می‌گیرد. معاهدات استارت، به‌ویژه استارت 2 که از سری قراردادهای کاهش تسلیحات اتمی میان روسیه و امریکا است، نقش بسزایی در برقراری دوباره موازنه قدرت و به‌طور مشخص در تثبیت توان بازدارندگی دو کشور ایفا کرد؛ بنابراین، رویکرد مطالعه در چارچوب واقع‌گرایانه والتزی که از بعدی ساختاری و کلان به مسئله موازنه میان قدرت‌های بزرگ می‌پردازد و نظریه‌های متعددی را درباره آثار تسلیحات هسته‌ای در روابط قدرت‌ها و ساختار بین‌الملل ارائه کرده است، راهگشا خواهد بود. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۲۳
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا دهشیری، مسلم گلستانx

این مقاله درصدد کاربست نظریه واقع‌گرایی ساختاری برای تحلیل الگوی مدیریت بحران‌ سوریه از سوی قدرت‌های بزرگ در نظام تک-چندقطبی است. وفق منطق واقع‌گرایی ساختاری، تغییر ساختار نظام بین‌الملل از دوقطبی دوران جنگ سرد به تک‌قطبی و پس از آن به تک-چندقطبی موجب تغییر در فرآیندهای نظام بینالملل شده است به تَبَعِ آنها (ساختار و فرآیند)، الگوی رفتاری دولتها و مدیریت بحران‌ها نیز متفاوت میگردد. از این‌ رو، سئوال اصلی آن است که اقتضائات نظام تک-چندقطبی چگونه بر الگوی رفتاری قدرت‌های بزرگ در مدیریت بحران‌ بین‌المللی سوریه تأثیر گذاشته است؟ بر این اساس فرضیه پژوهش این است که محدودیت‌های نظام تک-چندقطبی الگوی رفتاری قدرت‌های بزرگ را به سمت «موازنه قوای نامتقارن» در عرصه سیاست بین‌الملل در مدیریت بحران‌ها و به ویژه بحران سوریه سوق داده است. موازنه قوای نامتقارن به عنوان یک الگوی رفتاری از ابزارهای متفاوتی مانند ابزار نهادی، ابزار ائتلافی، ابزار تهاجمی و ابزار تحریمی بهره می‌گیرد تا بحران‌ها را مدیریت کند. روش پژوهش مبتنی بر راهبرد پژوهشی توصیفی- تحلیلی میباشد. سطح تحلیل پژوهش نیز مطابق با نظریه واقع‌گرایی ساختاری از نوع تصویر سوم یا سطح نظام بینالملل است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۶
اسفندیار خدایی

دکتر علی اصغر کاظمی، شهرام عسکری حصن

در سال‌های اخیر مذاکرات به‌منظور تغییر قدرتمندترین و مؤثرترین رکن سازمان ملل متحد (شورای امنیت)، به مباحث گسترده‌ای دامن زده است. مزایا و اختیارات ویژۀ اعضای دائم شورای امنیت مانند حق وتو، اعمال تحریم و ... از سویی موجب برنتابیدن نظم موجود از جانب دولت‌های منتقد و اصلاح‌طلب شده، و از دیگر سو پنج عضو دائم شورای امنیت را در مسیر حفظ وضع موجود، متحد ساخته است. به هر حال از آنجا که شورای امنیت نمایندۀ کلیۀ کشورهای دنیا نبوده ومسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است، نویسنده در این مقاله ضمن بررسی اجمالی دلایل نارضایتی از شورای امنیت با تأکید بر گروه4 موانع اصلی ناکامی دولت­های اصلاح‌طلب را دو طیف سیاسی و حقوقی بررسی می‌کند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۳۵
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی شیرخانی؛ دکتر ستاره طاهرخانی؛ دانشگاه تهران

در منازعات نامتقارن، قدرت‌های بزرگ اغلب در برابر دولت‌های ضعیف از استراتژی قهری استفاده می‌کنند. با توجه به اینکه تهدیدات قهری دولت‌های قدرتمندتر به‌واسطۀ تعیین مجازات شدیدتر در ازای نافرمانی طرف مقابل مؤثرترند، به‌نظر می‌رسد دولت‌های ضعیف باید تسلیم درخواست‌های قهری قدرت‌های بزرگ شوند تا گرفتار مجازات آنها نشوند. اما چرا شواهد و مطالعات تجربی بسیاری عکس این قضیه و در واقع ناکامی استراتژی قهری و مقاومت دولت‌های ضعیف و در نهایت انتخاب استراتژی پرهزینۀ نظامی صرف از سوی قدرت‌های بزرگ را نشان  می‌دهند؟ این سؤالی است که فیل هان با تهدید بقای دولت ضعیف به آن پاسخ می‌دهد. در این مقاله، برای تعمیم نظریۀ هان به مواردی که با آن قابل تبیین نیستند، آن را تعدیل کرده و با مطالعۀ موردی منازعۀ میان ایالات متحدۀ آمریکا و کرۀ شمالی حمایت می‌کنیم. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۸:۳۲
اسفندیار خدایی

دکتر حسین سلیمی، استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
حسن عیوض زاده، دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی

شکل گیری و تداوم سازمان آتلانتیک شمالی «ناتو» در دوره جنگ سرد، به ویژه پس از پایان جنگ سرد، یکی از موضوع های اساسی و در عین حال بحث برانگیز در نزد محققان رشته روابط بین الملل محسوب می­شود. تبیین علل شکل­گیری و تداوم این سازمان که در قالب سه نظریه پراستفاده دربارۀ روابط بین­الملل یعنی­ واقع­گرایی «اعم از کلاسیک و جدید»، لیبرالیسم «کلاسیک و جدید» و سازه­انگاری اجتماعی در جریان بود، به گونه­های متفاوتی شکل گرفته است. این مقاله ضمن بررسی قدرت تبیین هر سه جریان نظری، درصدد ارائه یک چهارچوب نظری تلفیقی است که قادر به توضیح کارآمدتری از تداوم ناتو به ویژه پس از جنگ سرد می­باشد. بر مبنای چهارچوب تلفیقی، در تحلیل چرایی تداوم و توسعه این سازمان هم، بایستی به عوامل سطح تحلیل کلان مانند: ساختار آنارشیک نظام بین­الملل، قطبیت نظام بین­الملل، نقش قدرت­های بزرگ در این نظام و جایگاه نهادهای بین­المللی توجه کرد و هم به عوامل و نیروهای درونی و سیاست­های داخلی در فرایند شکل­گیری و تداوم اتحادیه­هایی چون ناتو پرداخت. در عین حال باید پدیده­های ذهنی و عوامل مادی را درکنار هم سنجید و به همراه هم تأثیر آنها را مورد بررسی قرار داد. در این نوع تبیین، عوامل مختلف در سطوح گوناگون برای فهم روند تداوم ناتو مورد توجه قرار می گیرند. در نهایت، در تبیین این مسأله به نقش و جایگاه هویت به ویژه فرایند هویت­سازی که براساس آن هویت­ غربی با  برداشت و تفسیری خاص از ارزش­های دموکراتیک در مقابل هویت­های غیرغربی با انگاره­ها و ارزش­هایی متفاوت، مورد توجه قرار می­گیرد. در واقع این دوگانگی هویتی به عامل تداوم سازمان­هایی مانند ناتو منجر می­شود که هدف آن، حفظ هویت برساخته شده در مقابل دگر هویتی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ دی ۹۵ ، ۱۴:۲۲
اسفندیار خدایی

دکتر فرزاد رستمی، مجتبی صالحی کرتویجی

با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، راهبرد امنیتی امریکا تا سال 2000 به دلیل نبود یک دشمن مشخص، دستخوش ابهامی اساسی شد و این خلاء راهبردی، این کشور را به جست‌وجوی هستی‌شناسی جدیدی در عرصه سیاست بین‌الملل وادار ساخت. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، سیاست مبارزه با تروریسم در راهبرد امنیتی امریکا نقش برجسته‌ای پیدا کرد؛ این رویکرد، با تهاجم امریکا به افغانستان (2001) و حمله به عراق (2003) نمود عینی یافت و منجر به حضور گسترده‌تر این کشور در منطقه، به ویژه در مرزهای ایران شد. در عین حال، دولت امریکا همواره ایران را در لیست دولت‌های حامی تروریسم قرارداده و در این راستا پیوسته ایران را به حمله نظامی تهدید می‌کند. در چنین شرایطی است که ایران درصدد عضویت در سازمان همکاری شانگهای برآمده است و مسئله اصلی این نوشتار این است که نقش راهبرد امنیتی امریکا در گرایش ایران به این سازمان چه بوده‌است؟ در پاسخ به این سئوال، فرضیه نوشتار حاضر نیز تغییر راهبرد امنیتی امریکا در خاورمیانه را عامل مؤثر در گرایش ایران به عضویت در سازمان همکاری شانگهای می‌داند؛ فرضیه‌ای که در این مقاله تصدیق می‌شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی‌است و ابزار نظری برای تبیین فرضیه این پژوهش نیز، نظریه رئالیسم تدافعی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۶:۴۹
اسفندیار خدایی

دکتر منصور رحمانیx، احسان میری؛ دانشکده وزارت امور خارجه

ویژگی­های نظام بین­ الملل پساجنگ سرد و تبیین هژمونی ایالات‌متحده صرفا متأثر از تغییر ساخت قدرت نیست، بلکه عملکرد کارگزاران و بازیگران نیز در شکل­دهی به اصول و مبانی این دوران نقش قابل‌توجهی را ایفاء می­نماید. در این راستا، انجام اقدامات ضدهژمونیک نظیر حادثه 11 سپتامبر 2001 و نقش­آفرینی بازیگران چالشگر منطقه­ای روحیه تقابل با قدرت هژمون را افزایش داد و زمینه را برای ابراز وجود قدرت­های نوظهوری فراهم نمود که وضعیت کنونی نظام بین­الملل را به سوی تک-چندقطبی سوق داده­اند. در این میان، قدرت­یابی چین در عرصه اقتصادی و تأثیرگذاری بر نظام بین­الملل از یک‌سو و تلاش روسیه به­منظور حفظ حوزه نفوذ خود در سطح منطقه­ای و به تبع آن تقابل با یک‌جانبه‌گرایی هژمون از سوی دیگر منجر به طرح این سوال شده است که مهم‌ترین مؤلفه‌های موازنه نرم چین و روسیه کدام­ هستند و این مؤلفه‌ها چه تأثیری بر هژمونی ایالات‌متحده دارند؟ فرضیه تحقیق این است که مؤلفه‌هایی نظیر مشروعیت زدایی از هژمون، تقویت قدرت اقتصادی، عدم پذیرش سرزمینی و بهره­گیری از سازمان­های فرامنطقه­ای نظیر بریکس مهم‌ترین مولفه­های موازنه نرم چین و روسیه به­شمار می­روند که به دلیل تاکید بر مقابله غیرمستقیم با هژمون و ائتلاف موازنه­گر علیه قدرت برتر می­توانند، ایالات‌متحده آمریکا را با چالش مواجه سازند. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای، منابع فضای مجازی و آمار و ارقام به ارزیابی مولفه­های موازنه نرم چین و روسیه در زمینه قدرت اقتصادی، بهره­گیری از بریکس و اقداماتی نظیر مشروعیت­زدایی از هژمون، عدم پذیرش سرزمینی و جلوگیری از کارآیی ایالات­ متحده در مناطق حساس جغرافیایی موفقیت قابل توجهی داشته و توانسته­اند هژمونی ایالات متحده را تحت تاثیر اقدامات خود قرار دهند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۳ آبان ۹۵ ، ۰۶:۵۷
اسفندیار خدایی

دکتر بهرام امیراحمدیان، دانشگاه تهران؛ حبیب رضازاده، دانشگاه تربیت مدرس؛ احمد جرفی، دانشکده وزارت امور خارجه

فروپاشی اتحاد شوروی سبب ایجاد کشورهای جدیدی در شمال ایران شد. جمهوری آذربایجان و ارمنستان از جملۀ این کشورها هستند. شایان توجه است که باوجود مشابهت‌های بیشتری که بین ایران و جمهوری آذربایجانِ شیعه وجود دارد؛ رابطۀ ایران با ارمنستانِ مسیحی گسترده­تر و بهتر است. پرسش اصلی این نوشتار، چرایی روابط برجستۀ و سطح بالاتر ایران و ارمنستان با وجود تفاوت‌های فرهنگی، دینی و زبانی در مقایسه با روابط ایران و جمهوری آذربایجان است؟ پاسخ این نوشتار به این پرسش این است: ‌ایران و ارمنستان براساس اشتراک منافع خود و نگرانی مشترک از تهدید جمهوری آذربایجان برای ایجاد موازنه در برابر آن، روابط خود را گسترش داده‌اند که نتیجۀ آن ایجاد روابطی با سطح بالاتر بین دو کشوری است که از تفاوت‌های بسیاری برخوردارند. نویسندگان برای فهم چرایی شکل‌گیری سطح بالای روابط بین ایران و ارمنستان از نظریۀ واقع‌گرایی تدافعی بهره برده­اند. بنابر این نظریه، دو کشور ایران و ارمنستان به‌دلیل تهدید مشترکی که از سوی جمهوری آذربایجان تصور می‌کنند به نزدیکی با یکدیگر روی آورده‌اند تا از این راه در مقابل جمهوری آذربایجان توازن برقرار سازند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۲
اسفندیار خدایی

دکتر محمدصادق کوشکی، سید محمود حسینی؛ مطالعات منطقه ای، دانشگاه تهران

سازمان­های منطقه­ای راهی برای دست­یابی به منافع راهبردی کشورها هستند که بر پایۀ هدف‌ها و منافع مشترک کار می­کنند. امروزه سازمان همکاری شانگهای به­عنوان یک سازمان مهم منطقه­ای مطرح است. سازمان همکاری شانگهای در سال 2001 با حضور کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به­وجود آمد. هند همواره خواستار عضویت دائم در این سازمان بوده است. پرسش اصلی این نوشتار این است که هدف‌ها و منافع هند از عضویت در سازمان همکاری شانگهای چیست؟ این نوشتار ضمن توجه به زمینه­های تکامل سازمان همکاری شانگهای، برای عضویت دائم هند در این سازمان منافعی را برمی­شمرد که برای این کشور فرصت است. جدا از این فرصت­ها، چالشی­هایی برای دست­یابی هند به این مهم وجود دارد که به آن­ها نیز پرداخته می­شود.  متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۰:۰۶
اسفندیار خدایی

 

دکتر علی‌اکبر جعفری، دانشگاه مازندران؛ وحید ذوالفقاری،دانشگاه مونیخ آلمان؛ تابستان 95

مسئله هسته‌ای تهران به عنوان پیچیده‌ترین موضوع سیاسی بین‌المللی تهران پس از جنگ هشت ساله، سیاست‌های اعلانی و اعمالی گوناگونی را از سوی بازیگران سیاسی متبادر ساخته است. اهتمام اصلی این پژوهش، کشف منطق سیاسی و سنجش رفتاری بازیگران است. تقابل ادراک و تفاوت سطح بین تهران و غرب از سیاست هسته‌ای، فرضیه اصلی مقاله است. در حالی که از منظر اعلانی، تهران منطق سیاسی هسته‌ای خود را با پارادایم هنجاری و همسازی با رژیم بین‌المللی تشریح می‌نماید، از منظر اعمالی با پارادایم امنیتی و ژئوپلیتیک منازعه‌گرای منطقه‌ای تفسیر می‌کند. همچنین، منطق سیاسی غرب در سطح اعلانی با پارادایم امنیت، تهدید و تولید بازدارندگی و در سطح اعمالی با الگوی هنجاری و رژیم بین‌المللی و محدودیت حداکثری برای ایران و جلوگیری از ظهور بازیگران هسته‌ای جدید خوانش پیدا می‌کند. از سوی دیگر، در حالی که ایران سیاست‌های هسته‌ای را در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و تولید بازدارندگی تبیین می‌نماید، غرب سیاست‌های هسته‌ای تهران را در سطح بین‌المللی و به عنوان نظم ریز بین‌الملل تلقی می‌نماید. بدین ترتیب، پژوهش حاضر با کاربست تئوری مدیریت منازعه و روش‌شناسی تحلیلی- مقایسه‌ای به سنجش فرضیه می‌پردازد. براساس یافته‌های پژوهش، پایایی دیپلماسی قدرت‌محور و نسل نخست مدیریت منازعه و عدم‌گذار به سوی نسل دوم مدیریت منازعات، مسئله هسته‌ای تهران را به چالش بین‌المللی تبدیل ساخته است.   متن کامل مقاله.

 

۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۱
اسفندیار خدایی

نویسنده: تاتیانیا ایندیا، منبع: راشا دایرکت

شباهت های جالبی میان ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ وجود دارد. این شباهت ها فقط در حوزه روش های مدیریتی نیست، بلکه در شرایطی است که به همه گیر شدن شهرت سیاسی آنها منجر شده است. اما تفاوت های پوتین و ترامپ احتمالا جالب تر است. شباهت های جالبی میان ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ وجود دارد. این شباهت ها فقط در حوزه روش های مدیریتی نیست، بلکه در شرایطی است که به همه گیر شدن شهرت سیاسی آنها منجر شده است. اما تفاوت های پوتین و ترامپ احتمالا جالب تر است... پوتین و ترامپ تاکنون بارها یکدیگر را ستوده اند. حال تحلیلگران سیاسی به دنبال این هستند که در صورت پیروزی نامزد جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری این دو رهبر سیاسی تا چه اندازه به یکدیگر نزدیک خواهند شد؟

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۰
اسفندیار خدایی

دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی، منوچهر مرادی؛ دانشگاه علامه طباطبایی

در شرایطی که نزدیک به سه سال از آغاز بحران اوکراین و سرنگونی دولت طرفدار مسکو در کی‌یف می‌گذرد، طرح دیدگاه‌های متفاوت در خصوص رفتار روسیه در قبال بحران اوکراین همچنان ادامه دارد. غالب نظرات ارایه شده، مواضع مسکو را متاثر از رویکرد تهاجمی و نوامپریالیستی روسیه در دوره زمامداری ولادیمیر پوتین می‌دانند. مقاله حاضر در پاسخ به چرایی رفتار روسیه، تئوری موازنه تهدید استفن والت را به خدمت گرفته و این فرضیه را به آزمون خواهد گذاشت که برداشت مسکو از تهدیدات سیاسی - امنیتی غرب در محیط امنیتی خود، مهمترین عامل در شکل‌گیری رفتار این کشور در قبال تحولات اوکراین است. در جهت تبیین موضوع، ضمن بررسی کلی تحولات اوکراین، به مناسبات روسیه و غرب، تلاش غرب به‌ویژه امریکا برای نفوذ در حوزه مشترک‌المنافع پرداخته خواهد شد. همچنین، تلاش خواهد شد تا برداشت روسیه از تهدید غرب، با مروری بر گرایشات فکری و اظهارات مقامات روسی و همچنین مفاد اسناد سیاسی - امنیتی بالادستی تشریح شود. متن کامل مقاله.

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۵
اسفندیار خدایی

نویسنده: الکس وطن خواه؛ نشنال اینترست

برای اولین بار پس از انقلاب 1979 در ایران، این کشور به یک قدرت خارجی اجازه داده است که از خاکش برای انجام عملیات استفاده کند... تیم روحانی به تنش های به وجود آمده میان مسکو و واشنگتن به دنبال الحاق کریمه به روسیه، به مثابه فرصتی برای پیشبرد دستور کار خود و نه فرصتی برای نزدیکی صرف به روسیه می نگرد. در واقع روحانی بر آن است که با استفاده از کارت روسیه واشنگتن را تحت فشار بگذارد و آن را مجبور به ارزیابی مجدد موضع خود مقابل ایران کند. هدف اصلی روحانی تغییر وضعیت اقتصادی ایران است و در این راه آمریکا را بزرگترین مانعی می بیند... استفاده روسیه از پایگاه هوایی نوژه در همدان باید در بستر این اختلاف نظرهای داخلی درک شود. از نگاه واشنگتن، سوالی که مطرح می شود این است که آیا همکاری نظامی ایران و روسیه آزمایشی بنیادین برای منافع آمریکا در خاورمیانه است؟ ایران و روسیه در ژانویه 2015 توافق همکاری نظامی به امضا رساندند که به ندرت از سوی واشنگتن پاسخی به آن داده شد. واشنگتن این همکاری نظامی اخیر را امری گذرا می بیند، اما متحدان آن در منطقه چنین دیدگاهی ندارند.

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۱۳
اسفندیار خدایی

منبع: لوب لاگ - تنها یک هفته پس از این که جنگنده های روسی استفاده از پایگاه نظامی در همدان را برای عملیات هوایی خود در سوریه آغاز کردند، تهران این روند را متوقف کرد. عملیات نظامی روسیه از پایگاه نظامی همدان به مقصد سوریه آغاز نمی شد اگر که تهران با چنین کاری موافقت نمی کرد؛ اما اقدام روسیه در اعلام عمومی این مساله تاثیر منفی بر سیاست های داخلی ایران داشت. انتقادهای زیادی از سوی رسانه های داخلی و مجلس ایران مطرح شد مبنی بر این که چنین صدور اجازه ای به روسیه، نقض قانون اساسی کشور است که به صراحت (طبق اصل 146 قانون اساسی) وجود پایگاه های خارجی در ایران را منع کرده است. مقام های ارشد دولتی در پاسخ به این انتقادها اعلام کرده اند که روسیه در ایران پایگاهی ایجاد نکرده، بلکه تنها در یکی از پایگاه ها سوختگیری کرده است. این استدلال اما از دامنه انتقادها نکاست و به همین دلیل تهران ماموریت های روسیه را تمام شده اعلام کرد. تهران همچنین از طرف روسی به دلیل اعلام عمومی این مساله انتقاد کرد... برخی معتقدند که همکاری روسیه ـ ایران ناشی از ناخشنودی تهران از سیاست های واشنگتن است: سیاست هایی چون کندتر شدن روند لغو تحریم ها نسبت به آن چه تهران توقع داشت تا در صورت اجرایی شدن توافق هسته ای (برجام) رخ دهد.

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۸
اسفندیار خدایی

عسگر صفری؛ دکتر سعید وثوقی؛ دانشگاه اصفهان

در 21 نوامبر ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین در اجلاسی در لیتوانی توافق نامه تجاری و تعامل با اتحادیه اروپا را لغو کرد و از امضای آن سرباز زد. این موضوع باعث اعتراضات گسترده در اوکراین شد و با کشته شدن 5 نفر از معترضین، اوکراین وارد جدی ترین بحران سیاسی خود پس از انقلاب نارنجی در 2004 شد. همانند سایر بحران ها ازجمله بحران سوریه در سال 2011 روسیه و ایالات متحده امریکا با اعلام جانبداری از دولت و معترضین دوباره در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند. پرسش اصلی این است که ریشه اصلی اهمیت اوکراین برای روسیه و ایالات متحده را در چه امری باید جست وجو کرد؟ یا به عبارت بهتر، مهم ترین عامل تاثیرگذار بر نگرش روسیه و ایالات متحده در بحران اوکراین چیست؟ پژوهش حاضر استدلال می کند که ریشه اصلی تقابل روسیه و ایالات متحده در اوکراین را باید در اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین و رقابت ژئوپلیتیکی روسیه و ایالات متحده آمریکا در دوران پس از جنگ سرد دانست. اوکراین از مهم ترین مناطق استراتژیک اوراسیا و شرق اروپاست. هدف از این پژوهش بررسی مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر نگرش شرق و غرب در بحران اوکراین است. از نظر ژئوپلیتیک برای تحلیل موضوع پژوهش استفاده شده و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۳۹
اسفندیار خدایی

عباس ترابی؛ کارشناس ارشد مطالعات آمریکا؛ دانشگاه تهران

TEHRAN, Aug. 12 (MNA) – Iran’s President Hassan Rouhani has taken key steps toward the establishment of Caspian Economic Cooperation Organization. Iran has been experiencing tense relations with some of her southern neighbors, especially with its rival Saudi Arabia. As such, time has come for restoring bilateral relations with its northern neighbors, particularly Republic of Azerbaijan, based on goodwill and mutual understanding. Hassan Rouhani's August 7 meeting with his counterpart Ilham Aliyev in Baku would be a great opportunity for both countries in a time when oil prices have rocked down and both countries eye foreign investment.

۰ نظر ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۷
اسفندیار خدایی

پس از وقوع کودتا در ترکیه و محکوم کردن کودتا توسط ایران و روسیه و در مقابل، سکوت مقامات و محافل غربی در ساعات ابتدایی کودتا و همچنین تنش هایی که بین ایالات متحده و ترکیه بر سر استرداد فتح الله گولن به وجود آمد، برخی رسانه ها و تحلیل گران بر این باورند که شاید ترکیه در سیاست خارجی خود تغییراتی ایجاد کند؛ تغییراتی که ممکن است در راستای بهبود روابط و مناسبات ترکیه با ایران و روسیه و فاصله گرفتن هر چه بیشتر این کشور از غرب و ایالات متحده باشد. به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، سایت روسی «آر بی تی اچ» و پایگاه آمریکایی «المانیتور» به امکان چرخش روسیه به سمت ایران و روسیه پرداخته و معتقدند

۰ نظر ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۹
اسفندیار خدایی

استاد راهنما: دکتر حسین دهشیار | استاد مشاور: دکتر اصغر جعفری ولدانی |

پدیدآور: فرزاد پناه نژاد؛ دانشگاه علامه طباطبایی

دو کشور چین و روسیه که از قدرتهای مهم جهانی بوده و از اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل متحد محسوب میشوند.از نظر روابطی که با یکدیگر یا با دیگر قدرتهای جهانی و منطقه ای دارند دارای اهمیت زیادی هستند. گذشته روابط دو کشور دارای نوسانات زیادی است،روابط آنها در اوایل دوران جنگ سرد مبتنی بر دوستی و اعتماد بود که از اواسط دهه 1970 به جدا شدن چین از اتحاد شوروی و حرکت این کشور به سمت آمریکا به دشمنی تبدیل شد. هم اکنون نیز با تغییر در شرایط نظام بین الملل و پس از پایان جنگ سرد که با افزایش قدرت هژمونیک آمریکا همراه بوده و ترس از غلبه این قدرت بزرگ به سمت همکاریهای بیشتر در حرکتند. چین از دوران دنگ شیائوپینگ تاکنون در اکثر سالها بیشترین رشد اقتصادی را دارا بوده است،لذا قدرت بالای اقتصادی و توان نظامی قابل قبول چین به این کشور اجازه میدهد که منافع خود را به صورت جهانی تعریف کند. از سوی دیگر روسیه نیز پس از دوران جنگ سرد که با ناکامی بلوک کمونیسم به پایان رسید دوران سخت دهه 90 را پشت سرگذارده است.و به روشنی مشاهده میکنیم که دو کشور روسیه و چین ، خود را به عنوان دو قدرت جهانی تعریف کرده اند و بدون شک اولویتهای هر یک از دو کشور طزفین را ناگزیر ساخته است که خط مشی واحدی را در مناسبات جهانی در پیش گیرند.که در همین راستا می توان سازمان همکاری شانگهای را بالاترین درجه همکاری بین چین و روسیه دانست که به مثابه ابزار دو قدرت بزرگ (چین و روسیه ) برای مقابله با هژمونی آمریکا عمل میکند. در این نوشته ،هژمون به عنوان یک مفهوم محوری در عرصه سیاست بین الملل در نظر گرفته و تلاش شده است با بررسی دیدگاههای مطرح دوباره آن ،به ظهور ،کارکرد ،تداوم و افول یک قدرت هژمون پرداخته شود و به صورت مصداقی به نقش هژمونی آمریکا بر ایجاد محوری برای ایجاد موازنه قدرت با مرکزیت چین و روسیه بر میگردد.

۰ نظر ۲۶ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۹
اسفندیار خدایی

دکتر جهانگیر کرمی، دانشکده مطالعات جهان؛ ولی کوزه گر کالجی

 چکیده:  ایالات متحده آمریکا یکی از پویاترین و تاثیرگذارترین بازیگران منطقه آسیای مرکزی طی دو دهه گذشته به شمار می­رود. در واقع الزامات «هژمونی» ایالات متحده آمریکا در جهان پس از جنگ سرد که از لحاظ معنی و مفهوم تفاوت­های بنیادینی با مفاهیمی چون «استعمار» و «امپریالیسم» دارد، موجب شد آمریکا بر پایه سه اصل «اشاعه»، «گسترش» و «مداخله­گرایی» در منطقه­ای حضور یابد که هزاران کیلومتر دورتر از خاک آمریکا است. در این بین، وجود سه قدرت رقیب آمریکا یعنی جمهوری اسلامی ایران، فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین در مجاورت منطقه آسیای مرکزی و نحوه «تعامل و یا تقابل» این سه قدرت منطقه­ای و جهانی با اهداف، سیاست­ها و رویکردهای مختلف ایالات متحده آمریکا، بخش مهمی از روند «بازی بزرگ جدید» را شکل بخشیده است. شرایط پیش گفته، این پرسش را به وجود می­آورد که ایران، روسیه و چین برای مقابله و یا کاهش تاثیرگذاری اهداف و برنامه‌های آمریکا در سطح منطقه آسیای مرکزی از چه رویکردهایی بهره جسته­اند؟ آیا این رویکردها و به عبارتی واکنش­ها، یکسان بوده و یا وضعیت­های متفاوتی را تجربه نموده است؟ به منظور پاسخ به پرسش­های یاد شده، این فرضیه مطرح می­شود که «الگوهای رفتاری سه کشور ایران، روسیه و چین در قبال سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی، مطابق با مزیت‌های نسبی این سه بازیگر در  حوزه­های جغرافیایی- ژئوپولیتیکی، سیاسی، دفاعی- امنیتی و فرهنگی- تمدنی منطقه آسیای مرکزی و نیز ماهیت روابط دو جانبه با ایالات متحده امریکا، روند یکسانی را تجربه نکرده و متفاوت بوده است». مقاله پیش­رو با کاربست نظریه هژمونی (برتری­خواهی) و با بهره­گیری از مفاهیمی چون «ضد هژمونی»، «موازنه نرم» و «موازنه سخت»، در صدد آزمون این فرضیه و دست­یابی به پاسخی منطقی، جامع و قانع کننده به پرسش­های مقاله برآمده است. متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۵ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۳
اسفندیار خدایی

محمد شاد، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

مواجهه و تداخل منافع روسیه و ایالات متحده آمریکا در عرصه‌های گوناگون بین‌المللی، تنها منبعث از بسترها و خاستگاه‌های سیاسی نبوده و واجد ریشه‌ها و علل «شناختی- هویتی» است. این پژوهش با مروری بر ویژگی‌های هویتی و گفتمانی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و فدراسیون روسیه، به بررسی ریشه‌های تقابل پرداخته و پس از تشریح روند بروز تنش‌های هویت‌مدار در روابط دو کشور، مترصد پاسخ به این پرسش است که تشدید این تنش‌ها چه تأثیراتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذارده است؟ در این پژوهش از نظریه الکساندر ونت و تأکید وی بر نقش نظام معنایی حاکم بر یک نظام سیاسی و نیز تأثیر زیرساخت‌های هویتی بر سامانه‌ ترجیحات در سیاست خارجیِ کشورها بهره‌ گرفته شده است. داده‌های این پژوهش نیز با بهره‌گیری از روش اسنادی و کتابخانه‌ای گردآوری شده است. متن کامل مقاله

۱ نظر ۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۷
اسفندیار خدایی

دکتر افشین متقی، دانشگاه خوارزمی؛ عارف بیژن، سجاد نجفی

از زمان تشکیل دولت ملی در ایران همواره یکی از دغدغه های فکری نظام های سیاسی کشور تهدیداتی بوده که از حوزه قفقاز جنوبی، دریای خزر و آسیای مرکزی علیه حاکمیت و تمامیت ارضی ایران صورت گرفته است. در این میان آذربایجان به خاطر موقعیت ژئوپلیتیک خاصش از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. غفلت جمهوری اسلامی ایران از روند های جاری در این منطقه که از سوی کشورهای فرامنطقه ای به خصوص آمریکا صورت می گیرد می تواند تاثیرات منفی ای را برای امنیت ملی ایران در پی داشته باشد که با حضور نظامی آمریکا در همسایه هم مرز ایران این خطر چند برابر می شود. اهمیت تحقیق حاضر آن است که با توجه به حضور نظامی آمریکا در قفقاز جنوبی و به خصوص در آذربایجان و در نزدیکی مرزهای جمهوری اسلامی ایران به بررسی تهدیداتی که این حضور برای امنیت ملی ایران می تواند داشته باشد، می پردازد. فرضیه ای که برای پژوهش حاضر در نظر گرفته شده است این است که حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در جمهوری آذربایجان تاثیر منفی بر جمهوری اسلامی ایران دارد و امنیت جمهوری اسلامی ایران را از تمام ابعاد تهدید می کند. دریافت متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۲ تیر ۹۵ ، ۰۴:۰۸
اسفندیار خدایی

دکتر حسین دهشیارx، دانشگاه علامه طباطبایی

خوش بینی در خصوص شکل گرفتن فصلی متفاوت در روابط آمریکا وروسیه که با به قدرت رسیدن بوریس یلتسین درمسکو وجاهت فزون­تری یافته بود مدت زمان طولانی دوام نیاورد. سیاست آمریکا درخصوص گسترش ناتو به شرق، به­ ویژه کوشش این کشور در اواخر دهه اول قرن بیست ویکم برای ورود اوکراین به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و تلاش­های قدرت­های مطرح اروپایی در این باره، زیربناهای لازم را برای بحرانی شدن روابط ایالات متحده و روسیه فراهم کرد. حوادث اوکراین که با شکل گیری تظاهرات نوامبر2013وحمایت آمریکا از تظاهرکنندگان وخواست­های آنان استعداد شکل گیری منازعه در روابط آمریکا و روسیه را متجلی ساخت­،  این پرسش را برجسته کرد که ریشه رویارویی روسیه و ایالات متحده در بستر بحران اوکراین در چیست؟  در پاسخ، تأکید رهبران روسیه براهمیت پیشینه تاریخی روابط با اوکراین واعتقاد به نقش تعیین­کننده ژئوپولیتیک بر جایگاه اروپایی و جهانی روسیه و از سویی دیگر تلاش آمریکا برای کاهش قدرت مانور روسیه در اروپا از طریق دور ساختن اوکراین از مدار روسیه و حمایت ازخواسته­ها و سیاست­های غرب گرایان اوکراینی را باید برجسته ترین ابعاد شکل دهنده رویارویی دوکشور دررابطه با بحران اوکراین قلمداد کرد. 

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۵:۵۹
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر محمود شوری مدیر گروه مطالعات اوراسیا، مرکز تحقیقات استراتژیک

موضوع روابط ایران و روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی به دلیل حمایت تکنولوژیک و سیاسی روسیه از برنامه هسته‌ای ایران و برخی همکاری‌های نظامی میان دو کشور دل‌مشغولی و مسئله آمریکا و تعدادی از قدرت‌های بزرگ غربی بوده است. طی دوره پس از فروپاشی شوروی، آمریکا در شرایطی موجب تحکیم روابط میان ایران و روسیه شده و گاه نیز مانع برقراری برخی پیوندها میان دو کشور گردیده است. آنچه واضح است اینکه حتی در سخت‌ترین شرایط، افزایش تنش در روابط روسیه و آمریکا الزاماً به تقویت و گسترش روابط ایران و روسیه، به ویژه در زمینه‌های استراتژیک منجر نشده است

متن کامل مقاله

 

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۶
اسفندیار خدایی

گروه دیپلماسی- معنای نامه اخیر ٥١ دیپلمات ارشد امریکایی به باراک اوباما، رییس جمهور امریکا در ظرف زمانی و پروسه تلاش ها برای پایان دادن به بحران سیاسی در سوریه چیست؟ این سوال و پرسش هایی از این جنس ، محور اصلی گفت و گویی بود که با علیرضا میریوسفی، رییس گروه مطالعات خارومیانه مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه داشتیم.

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۸
اسفندیار خدایی

دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی؛ دانشگاه علامه

روی کار آمدن ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه در سال 2012 و متعاقب ، آن، انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران در سال 2013 شرایط جدیدی را در روابط جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه رقم زده است؛ هفت دور دیدار و مذاکره روسای جمهور و سفرهای متعدد جمع قابل توجهی از وزرا و دیگر مقامات سیاسی، امنیتی و اقتصادی دو کشور به تهران و مسکو، تقویت زیرساخت ها و فراهم نمودن مبانی اسنادی و حقوقی مناسبات د ر جهت توسعه و تحکیم روابط در سطوح دولتی و مردمی، همکاری و هم افزائی موثر در بحران های منطقه ای به ویژه عملیات مشترک میدانی در سوریه و اشتراک مواضع در بسیاری از موضوعات منطقه ای و بین المللی، شرایط بی سابقه ای را در فراز و نشیب روابط جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فراهم کرده است. مولفین مقاله حاضر با بررسی روند روابط ایران و روسیه طی سه سال اخیر، علت اساسی شکل گیری وضعیت کنونی روابط ایران و روسیه را مورد بررسی قرار خواهند داد و سوال اصلی خود را چنین مطرح می کنند که کدام عامل مهم ترین نقش را در فراز و نشیب روابط ایران و روسیه در سه دهه اخیر ایفاء کرده است؟ و در پاسخ به این سوال فرضیه مقاله چنین مطرح کرده که تقابل تهران و واشنگتن و نگرانی ایران نسبت به تهدید امریکا طی سال های 1991 تا 2012 مهم ترین عامل در نزدیکی تهران به مسکو و متقابلا، تنش و تقابل در روابط مسکو و واشنگتن و افزایش تهدید های امریکا علیه روسیه از سال 2012 تاکنون مهم ترین علت نزدیکی روابط تهران - مسکو است.

دانلود متن کامل

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۳۳
اسفندیار خدایی

دکتر حسین دهشیار

امروزه سوریه تجبه‌گر شرایطی است که استعداد تبدیل‌شدن به یک واقعیت روزمره در دیگر سرزمین‌های منطقه را به‌شدت دارا است. ناتوانی دولت مرکزی برای تأمین امنیت مرزها و نظم داخلی، یکه‌تازی جنگ‌جویان مسلح غیربومی در گستره کشور، مبارزه گروه‌های متعدد نظامی با یک‌دیگر و دولت مرکزی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم کشورهای منطقه به دلایل گوناگون در روند حیات در سرزمین سوریه و دخالت همه‌جانبه قدرت‌های بزرگ برای شکل‌دادن به جنگ داخلی قوام‌یافته جزو لاینفک و انکارناپذیر اوضاع در سوریه است. سوال مطرح شده معطوف به این است که عناصر حیات‌بخش بحران چه هستند. درهم فروریزی ظرفیت‌های بروکراتیک و نظامی دولت سوریه، حضور فعال بازیگران منطقه‌ای به‌ویژه عربستان در سوریه در کسوت جنگ‌های نیابتی با یک‌دیگر از طریق مسلح‌کردن وتأمین مالی گروه‌های معارض، ابهام استراتژیک در نزد آمریکا وفرصت‌طلبی روس‌ها بن‌مایه‌های بحران کنونی هستند. لینک منبع

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۵
اسفندیار خدایی