
نوشتهی مایکل شومن
مجله آتلانتیک
رهبری جهانی آمریکا در حال پایان است. نه به دلیل «افول آمریکا»، نه به دلیل ظهور یک جهان چندقطبی، و نه به دلیل اقدامات دشمنان آمریکا. این پایان از آن رو رخ میدهد که رئیسجمهور دونالد ترامپ میخواهد آن را پایان دهد. تقریباً تمامی سیاستهای ترامپ، چه در داخل و چه در خارج، به سرعت در حال تخریب بنیان قدرت آمریکا هستند.
بزرگترین بهرهبردار از این وضعیت، شی جینپینگ، رهبر چین خواهد بود، کسی که مدتهاست برای لحظهای که واشنگتن دچار لغزش شود و چین بتواند جای ایالات متحده را به عنوان ابرقدرت جهانی بگیرد، برنامهریزی کرده است. اینکه ترامپ حاضر است جهان را به شی واگذار کند—یا حتی متوجه نیست که دارد این کار را انجام میدهد—نشان میدهد که نگاه کوتهبینانهاش، شیفتگیاش نسبت به خودکامگان، و خودشیفتگیاش در حال تهدید امنیت بینالمللی و آیندهی آمریکا است.
ترامپ در حالی تصمیم به عقبنشینی گرفته که آمریکا در موقعیت برتری قرار دارد. سیاست خارجی جو بایدن مؤثر بود. با حمایت از دفاع اوکراین در برابر تهاجم روسیه، بایدن مسکو را چنان ضعیف کرد که ولادیمیر پوتین مجبور شد برای کمک به کره شمالی روی آورد. حمایت او از اسرائیل در جنگ با حماس در غزه، نفوذ ایران در خاورمیانه را کاهش داد. و تقویت نظام اتحادهای جهانی آمریکا توسط بایدن، چین را تحت فشار قرار داد و رهبران دموکراسیهای پیشرفتهی جهان را علیه برنامههای شی برای به چالش کشیدن نظم جهانی متحد کرد.
اکنون ترامپ با اختیار خود، این اهرمهای فشار را کنار میگذارد. این فرد که ادعای استادی در مذاکره دارد، آماده است اوکراین را به روسیه واگذار کند، آن هم قبل از آنکه مذاکرات رسمی آغاز شوند. هفته گذشته، وزیر دفاع آمریکا، پیت هگست، بازگرداندن اوکراین به مرزهای قبل از اشغال کریمه در سال ۲۰۱۴ را یک «هدف غیرواقعبینانه» توصیف کرد، که این نشان میدهد دولت ترامپ آماده است توافق صلحی را بپذیرد که به پوتین اجازه دهد بخشی از این کشور مستقل را که به آن تجاوز کرده، حفظ کند. هگست همچنین عضویت اوکراین در ناتو را رد کرد—همان امکانی که پوتین آن را بهانهای برای حمله به اوکراین قرار داده بود. این نتیجه برای پوتین، که جنگی ویرانگر را آغاز کرد و عملاً آن را باخته است، دستاورد بدی نخواهد بود. اما برندهی اصلی از چنین توافقی چین خواهد بود.
چین که مهمترین شریک روسیه است، از هر موفقیتی که پوتین در این جنگ فاجعهبار به دست بیاورد، سود خواهد برد و این پیروزیها برنامهی مشترک آنها برای تغییر نظم جهانی را تقویت خواهد کرد. به همین دلیل است که شی ترامپ را به این مسیر تشویق میکند. گزارشهایی وجود دارد که پکن پیشنهاد داده است نشستی میان ترامپ و پوتین برای حلوفصل جنگ اوکراین برگزار شود. در این صورت، شرکتهای ساختمانی چینی میتوانند وارد شده و با بازسازی اوکراین ویرانشده، که چین با حمایت از اقتصاد تحریمزدهی روسیه به نابودی آن کمک کرده بود، ثروت هنگفتی به جیب بزنند.
فراتر از این، شی قطعاً میداند که چاپلوسی ترامپ نسبت به پوتین، فرصتی برای چین خواهد بود تا اتحاد فراآتلانتیک را تضعیف کند و نفوذ خود را در اروپا گسترش دهد. هفتهی گذشته در کنفرانس امنیتی مونیخ، جی. دی. ونس، معاون ترامپ، از متحدان اروپایی به دلیل به حاشیهراندن احزاب راستگرای افراطی انتقاد کرد، و در همین حال وانگ یی، وزیر خارجهی چین، از این فرصت استفاده کرد تا شی را به عنوان «ضدترامپ» معرفی کند. او خطاب به حضار گفت: «چین بدون شک یک عامل ثبات در این سیستم چندقطبی خواهد بود و تلاش میکند نیرویی سازنده در جهانی در حال تغییر باشد.»
رهبران اروپایی احتمالاً فراموش نکردهاند که شی، پوتین را در جنگ اوکراین یاری کرد. اما اگر ترامپ امنیت اروپا را تضمین نکند، شی ممکن است از این فرصت استفاده کند تا قدرت خود را گسترش دهد و ادعا کند که میتواند پوتین را مهار کند، از اوکراین محافظت کند و ثبات اروپا را حفظ کند. این وعده شاید پوچ باشد، زیرا ممکن است شی نتواند یا نخواهد که جلوی پوتین را بگیرد. اما اگر اروپا از سوی واشنگتن رها شود، ممکن است چارهای جز نگاهکردن به سوی شی برای حفظ صلح نداشته باشد. گابریلیوس لندسبرگیس، وزیر خارجهی پیشین لیتوانی، در پستی در ایکس نوشت که چین میتواند «نقش آمریکا را در جلوگیری از پیشروی روسیه در جناح شرقی» برعهده بگیرد و در نتیجه کشورهای اروپای شرقی «وابسته به حفاظت چین» شوند.
ترامپ همچنین فرصتهای دیگری به شی داده است. با خروج آمریکا از سازمان بهداشت جهانی و شورای حقوق بشر سازمان ملل، آمریکا میدان را برای چین خالی میکند تا سیستم سازمان ملل را به ابزاری برای قدرت جهانی خود تبدیل کند.
تعطیلکردن آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) نیز چین را در جهان در حال توسعه، به بازیگر مهمتری تبدیل میکند. طرح عجیب ترامپ برای اخراج فلسطینیان از غزه، در خاورمیانه—منطقهای که چین آن را حیاتی میداند—به نفع شی خواهد بود. حتی تعلیق کمکهای مالی فدرال برای خودروهای برقی، موجب میشود که خودروسازان آمریکایی در صنعتی که چین در تلاش برای سلطه بر آن است، دچار مشکل شوند.
چین ممکن است عقبنشینی آمریکا را به عنوان فرصتی برای اقدامات تهاجمیتر در جهت منافع خود تلقی کند—در تایوان، و همچنین در قبال دیگر متحدان آمریکا در آسیا، از جمله ژاپن، کره جنوبی، و فیلیپین. ترامپ احتمالاً تصور میکند که میتواند شی را با تعرفهها مهار کند. او اوایل این ماه تعرفههای جدیدی بر واردات چین وضع کرد. اما به نظر نمیرسد که شی نگران باشد. پکن در واکنش، صرفاً یک اقدام نمادین انجام داد، و تنها بر یکدهم واردات آمریکا تعرفه گذاشت. چرا باید نگران چند محمولهی اسباببازی بود، وقتی که میتوانی بر جهان تسلط پیدا کنی؟
این آسیب به جایگاه جهانی آمریکا ممکن است جبرانناپذیر باشد. اکنون امید این است که دموکراسیهای بزرگ اروپا و آسیا—فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و بریتانیا—خلأیی که ترامپ ایجاد میکند را پر کنند و مانع از نفوذ چین شوند. اما این راهبرد پرریسک است، زیرا دیگر نمیتوان فرض کرد که واشنگتن بار دیگر رهبری جهانی را به دست خواهد گرفت یا اینکه در صورت بازگشت، تعهدات آیندهی آن پایدار خواهند ماند. این عدم اطمینان ممکن است متحدان آمریکا را وادار کند که به هر نحوی با چین کنار بیایند.
اعتماد، زمانی که از بین برود، سخت بازمیگردد. اگر ترامپ جهان را به چین واگذار کند، آمریکا در جهانی خواهد زیست که خصمانهتر، ناامنتر و برای مردمش خطرناکتر خواهد بود.
https://www.theatlantic.com/international/archive/2025/02/foreign-policy-mistake-china/681732/?utm_source=feed