سیاست خارجی قدرتهای نوظهور نسبت به آمریکا؛ همراهی یا موازنه گری؟ (مطالعه ی موردی: بریکس)
دکتر سیداحمد فاطمی نژاد، دانشگاه مشهد، سمانه شفیعزاده برمی، فاطمه دانشور محمدزادگان
بریکس به عنوان مجموعهای از قدرتهای نوظهور، تجلی سیاست تجدیدنظرطلبانه نسبت به یک جانبه گرایی آمریکا در روابط بین الملل است. آن ها با تقویت قابلیتهای اقتصادی، سیاسی و جمعیتی خود میتوانند قطب های اصلی ساختار چندقطبی جهان در آینده باشند. در این میان، تلاش این گروه برای ایجاد نظام چندجانبه، رویهای معمول در نظام بین الملل اما بر پایه ی مقدورات فعلی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که سیاست خارجی بریکس نسبت به رویه یک جانبه گرایی آمریکا در نظام بینالملل چگونه است؟ و در پاسخ این فرضیه مطرح میشود که بریکس نوعی سیاست تجدیدنظرطلبانه مبتنی بر موازنه یگری نرم را در مقابل رویه یک جانبهگرایی آمریکا در پیش گرفته است. در آزمون این فرضیه، از رهیافت موازنه ی نرم استفاده میشود که از رهگذر دو متغیر «اختلاف قدرت» و «وابستگی اقتصادی» به این پژوهش کمک میکند. در این جستار ضمن توضیح چرایی و چگونگی موازنه ی نرم بریکس با یک جانبهگرایی آمریکا، به چالشهای پیشروی این گروه میپردازیم. یافتههای پژوهش حاکی از تلاش غیرمستقیم بریکس برای تقویت رویه چندجانبه گرایی در نظام بینالملل است.