دکتر امیر ساجدی
سیاست خاورمیانهای امریکا در دوره یک ساله ترامپ باعث انتقاد زیادی شده
است. سیاستهای نژادپرستانه، خارج کردن امریکا از پیمان پاریس، حمله موشکی
به پایگاه هوایی سوریه، تهدید به خارج شدن از برجام، انتقال سفارت امریکا
به بیتالمقدس و غیره همگی نشان از سیاست خارجی متفاوت ترامپ با سلفش
(اوباما) دارد. بخشی از سیاست خارجی ترامپ، ناشی از رفتار غیر معمول شخصیتی
وی میباشد. بحران سوریه و نقش قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای (به خصوص
امریکا) در آن باعث گردیده تا این بحران به یکی از طولانیترین و
پیچیدهترین بحرانهای ناحیه خاورمیانه تیدیل و پایان یافتن آن با مشکل
مواجه گردد. با گذشت شش سال از شروع ناآرامیها در سوریه و عدم دستیابی
به یک پیروزی قاطع از جانب هر یک از طرفین، نگاهها به تدریج بسمت مذاکرات
سوق داده شد. هرچندگفتگوها به موفقیت نیانجامید ولی برای طرفین درگیر، امید
مذاکرات بیشتر برای حل بحران از دست نرفته بود. حمله شیمیایی در خان شیخون
و متعاقب آن تصمیم یک جانبه دولت ترامپ در بمباران موشکی پایگاه هوایی
الشعیرات و حمایت از کردهای سوریه برای ایجاد یک منطقه امن باعث گردید تا
گروههای مسلح مبارز به حمایت نظامی امریکا امیدوارتر و تمایل کمتری به
گفتگوی صلح نشان دهند. پرسش اصلی در مقاله حاضر این است که چرا دولت جدید
امریکا در بحران سوریه تغییر تاکتیک داد؟ در پاسخ ﺳﺆال فرضیه اینگونه مطرح
است که زندگی سیاستمداران، تحصیلات، سوابق سیاسی، تجارب تعیینکننده زندگی
اجتماعی و سلامت جسم و روان آنها در تصمیمهای شخصی و گروهی آنها ﻣﺆثر
میباشد. ترامپ با تغییر مواضع خود سعی می نماید تا با افزایش نفوذ اقتصادی
و همزمان با تهدید نظامی در خاورمیانه دوران یکهتازی امریکا را در برخی
از مناطق آشفته جهان مانند ناحیه خاورمیانه مجدداً احیا کند. متن کامل مقاله