دکتر نوذر شفیعی؛ زهرا دولت خواه
بحران لیبی در سال 2011 به دلیل واکنش سریع و قاطع شورای امنیت در قالب دکترین مسئولیت حمایت و مداخله نظامی ناتو در این کشور، پرسشهای بسیاری را در رابطه با نوع و نحوه واکنش جامعه جهانی در قبال بحرانهای جاری بشری بینالمللی، بهویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح کرده است. تقابل اهداف و منافع قدرتهای بزرگ در هر یک از این بحرانها و تلاش آنها در جهت تأمین امنیت و منافع ملی، افزایش حداکثری قدرت نسبی و از همه مهمتر بازدارندگی نقش و نفوذ رقبای دیرینه خود در کشور یا کشورهای هدف، موجب رویکردهای گزینشی در قبال بحرانهای بشری ازجمله بحرانهای لیبی و یمن شده است. در این نوشتار سعی میشود تا ضمن بررسی دکترین مسئولیت حمایت، رویکرد قدرتهای بزرگ، بهویژه اعضای دائم شورای امنیت در قبال بحرانهای لیبی و یمن تبیین و ارزیابی شود.