مقاله علمی پژوهشی؛ نویسندگان: 1- حسین سلیمی 2- منار ابراهیمی
چکیده
واقعگرایی نوکلاسیک در چارچوب پارادایم واقعگرایانه با انگیزه غلبه بر کاستیهای نظریات واقعگرایانه دیگر در تبیین چرایی تفاوت در رفتار واحدها بهرغم یکسان بودن شرایط محیطی ارائه شد. رئالیستهای نوکلاسیک معتقدند که با مطالعه موردی و مشاهده عینی و تحلیل نظری، قادر خواهند بود تا تئوریهای واقعگرایانه را براساس اصول پایهای واقعگرایی به محک تجربه گذارند؛ اصولی که عملاً ممکن است در نظریهپردازیهای واقعگرایانه از آنها چشمپوشی شده باشد. سؤال اصلی این نظریه آن است که چرا تئوریهای دیگر روابط بینالملل در تفسیر روابط علّی ناتوان هستند و چگونه میتوان بر این نقص فائق آمد. بدین منظور واقعگرایی نوکلاسیک فرض میکند که نظریه کامل تبیینکننده روابط علّی در سیستم بینالملل باید سیستم را به عنوان نقطه عزیمت خود در نظر بگیرد اما در عین حال، به مختصات داخلی واحدها بپردازد و نتایج رفتاری واحدها را با عبور از ساختارهای داخلی شناسایی کند. براین اساس، پرسشمقالهآن است که:مبانی نظری و فرانظری نظریه واقعگرایی نوکلاسیک چه تأثیری بر فهم روابط بینالملل گذارده است؟ با اتکا به مباحث مطرح شده توسط متفکران اصلی این جریان نظری میتوان گفت که مبانی عقلگرایانه واقعگرایی نوکلاسیک با ترکیب نگاه نظاممند و نگرش مبتنی بر اصالت کنشگران و کارگزاران توانسته است موجب تکامل فهم واقعگرایانه از روابط بینالملل شود. هرچند غلبه نگاه مادیگرایانه و فقدان نگاه عمیق به ابعاد معنایی زیست بینالمللی سببب گشته است که این نظریه از شرح کلگرایانه برخی از رفتارهای بینالمللی بازماند.
منبع: http://www.iisajournals.ir/