دکتر فرزاد رستمی، محمدصالح ایومن، کرم رضا کرمیان هابیلی؛ دانشگاه رازی کرمانشاه
فروپاشی نظام دوقطبی زمینه ورود به عرصه جدیدی از مطالعات امنیتی بهشمار میرود. ناتوانی جریان غالب در تعریفی موسع و چندبعدی از مفهوم امنیت، منجر به پیدایش مکاتب نظری جدیدی در عرصه روابط بینالملل شد. مکتب کپنهاک ازجمله این مکاتب نظری است. این مکتب با تحلیل در سطح منطقهای به مطالعه امنیت ملی کشورها میپردازد. یکی از مواردی که بر امنیت ملی کشورها تأثیری عمده میگذارد، کیفیت نظام امنیتی منطقهای است. ساختار نظام امنیت منطقهای از سوی دولتهای واقع در یک منطقه خاص جغرافیایی و با هدف تأمین امنیت در آن منطقه شکل میگیرد، چگونگی شکلگیری ساختارهای امنیت منطقهای هم میتواند موجبات ارتقای سطح امنیت ملی بازیگران را فراهم کرده و هم کاهش ضریب امنیت ملی را موجب شود. مقاله حاضر با رویکردی سازهانگارانه و در چارچوب ساختار نظام امنیت منطقهای که متکی بر نظریه امنیت مورد نظر «باری بوزان» است، با روش تبیین علّی به واکاوی این پرسشها میپردازد که نظام امنیت منطقهای خلیجفارس در دوره پساصدام چه تأثیری بر امنیت ملی این کشور داشته است؟ نقش قدرتهای منطقهای و آمریکا در ایجاد این نظم چه بوده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نظام امنیت منطقهای در دوره پساصدام بر پایه توازن قدرت میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان شکل گرفته است. توازن جدید به تشدید رقابتهای قومی- مذهبی در صحنه داخلی عراق و شکست فرایند دولتسازی و همچنین ناکامی در طرحریزی سیاست خارجی و منطقهای منظم و مدون در این کشور انجامیده است که با حضور قدرت فرامنطقهای چون ایالات متحده آمریکا بهعنوان بازیگری موازنهبخش بر کاهش ضریب امنیت ملی این کشور بیش از پیش افزوده است. هدف اصلی نوشتار حاضر این است که روندها و عوامل مؤثر در شکلگیری نظم امنیتی نوین را تشریح کرده و پیامدهای این نظم بر امنیت ملی عراق را مورد بررسی قرار دهد. متن کامل مقاله