دکتر محمدرضا دهشیری، مسلم گلستان
این مقاله درصدد کاربست نظریه واقعگرایی ساختاری برای تحلیل الگوی مدیریت بحران سوریه از سوی قدرتهای بزرگ در نظام تک-چندقطبی است. وفق منطق واقعگرایی ساختاری، تغییر ساختار نظام بینالملل از دوقطبی دوران جنگ سرد به تکقطبی و پس از آن به تک-چندقطبی موجب تغییر در فرآیندهای نظام بینالملل شده است به تَبَعِ آنها (ساختار و فرآیند)، الگوی رفتاری دولتها و مدیریت بحرانها نیز متفاوت میگردد. از این رو، سئوال اصلی آن است که اقتضائات نظام تک-چندقطبی چگونه بر الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ در مدیریت بحران بینالمللی سوریه تأثیر گذاشته است؟ بر این اساس فرضیه پژوهش این است که محدودیتهای نظام تک-چندقطبی الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ را به سمت «موازنه قوای نامتقارن» در عرصه سیاست بینالملل در مدیریت بحرانها و به ویژه بحران سوریه سوق داده است. موازنه قوای نامتقارن به عنوان یک الگوی رفتاری از ابزارهای متفاوتی مانند ابزار نهادی، ابزار ائتلافی، ابزار تهاجمی و ابزار تحریمی بهره میگیرد تا بحرانها را مدیریت کند. روش پژوهش مبتنی بر راهبرد پژوهشی توصیفی- تحلیلی میباشد. سطح تحلیل پژوهش نیز مطابق با نظریه واقعگرایی ساختاری از نوع تصویر سوم یا سطح نظام بینالملل است. متن کامل مقاله