دکتر وجیههسادات پورنجفی،دانشگاه شهید بهشتی؛ دکتر شهروز شریعتی، دانشگاه تربیت مدرس
جمهوری خلق چین بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان که از سویی برخوردار از فناوریهای مؤثر و از سوی دیگر دارای حوزه تمدنی متفاوت از غرب است، از جمله کشورهایی محسوب میشود که همواره در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است. افزون بر این، نیاز رو به افزایش چین به منابع انرژی فسیلی، روابط تاریخی دوستانه ایران و چین بههمراه مخالفت چین با سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا از دیگر عواملی هستند که در ظاهر بهنظر میرسد میتوانند تکوین روابط راهبردی ایران و چین را تسهیل کنند. با این وجود بهنظر میرسد روابط دو کشور بهواسطه نحوه تفکر رهبران نسل چهارم و پنجم چین همواره دستخوش فراز و نشیبهایی بوده است، بهگونهای که این روابط در حوزههای انرژی و اقتصاد محدود شده است. این پژوهش با مفروض گرفتن این نکته که روابط اقتصادی ایران و چین بویژه در حوزه انرژی طی سالهای پس از جنگ سرد افزایش قابل ملاحظهای یافته است، میکوشد تا امکانات و تهدیدات و فرصتهای ناشی از این رویداد را با تمرکز بر مطالعه منابع و اسناد چینی مربوط به انتخابهای استراتژیک بینالمللی چین در قرن 21 در دوره موسوم به خیزش صلحآمیز در سیاست خارجی چین مورد بررسی و سنجش قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که ایران در انتخابهای نوین چین واجد چه میزان ظرفیت استراتژیک است؟ مقاله ضمن بررسی نگاه چین به نظام و امنیت بینالمللی پس از جنگ سرد و با بهرهگیری از آمار و دادههای مستند، این فرضیه را مورد بررسی قرار خواهد داد که: «بهنظر میرسد الزامات معرفتی و راهبردی در دکترین خیزش صلحآمیز چین، با وجود بازتولید عناصر هویتی و معرفتی مستقل از غرب، مانع از تحقق سطح عالی روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در کوتاه مدت و میان مدت خواهد بود». متن کامل مقاله