دکتر ناصر هادیان؛ محمود شوری
تحولات چند دهه اخیر که از آن تحت عنوان اسلامگرایی، بنیادگرایی یا بازگشت دین به روابط بینالملل نام برده میشود، تاکنون علاوه بر موضعگیریهای سیاسی، به مجادلات نظری فراوانی در حوزههای مختلف علوم اجتماعی از جمله دانش روابط بینالملل رقم زده است. تا پیش از رویدادهای اخیر، عملاً مقوله دین به دلایل مختلف در آثار اصلی نظریههای روابط بینالملل مورد بیتوجهی قرار گرفته بود و جریان اصلی نظریهپردازی در روابط بینالملل عوامل فرهنگی و اجتماعی و از جمله مسئله دین را اموری مربوط به حوزه داخلی دولتها و نامرتبط با حوزه روابط بینالملل تلقی میکرد. با این حال، بسیاری از نظریهپردازان اهمیت تأثیرگذاری ادیان در رویدادهای پس از جنگ سرد را به منزله بازگشت دین به روابط بینالملل و مستلزم بازنگری جدی در پیش فرضهای نظری دانش روابط بینالملل ارزیابی میکنند. فرض مقاله حاضر این است که به رغم آنکه تحولات مرتبط دین در سه دهه گذشته تأثیرات تعیینکنندهای بر معادلات بینالمللی و شرایط زیست جهانی گذاشته، دانش روابط کمک زیادی به فهم این تحولات نکرده است. متن کامل مقاله