دکتر مسعود موسوی شفائی، محمدتقی بازگرد؛ دانشگاه تربیت مدرس
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه مدتی در سیاست خارجی دچار خلأ راهبردی شد و دورهای از انفعال در نظام بینالملل را تجربه کرد. در این زمان، روندی از سیاستگذاریهای بیثبات، ناهمگن و غیرشفاف را در سیاست خارجی این کشور شاهد بودیم. در همین دوران آمریکا نفوذ خود را در حوزۀ پیرامونی روسیه گسترش داد؛ اما با تسلط پوتین بر دستگاه حاکمۀ روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحول شد. پوتین راهبرد گسترش نفوذ را سرلوحۀ سیاست خارجی خود قرارداد و خواستار احیای قدرت تاریخی روسیه در عرصۀ جهانی شد. بهنظر نگارندگان، از میان نظریههای روابط بینالملل، واقعگرایی نوکلاسیک بهدلیل توجه همزمان به متغیرهای سیستمی و سطح داخلی و تأثیر آن بر سیاست خارجی، چارچوب نظری مناسبی برای بررسی تحول راهبردی در سیاست خارجی روسیه است. هدف این نوشتار بررسی دلایل تغییر راهبردی در سیاست خارجی پوتین است. این نوشتار با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ میدهد که مهمترین عوامل گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین چیست؟ فرضیۀ اصلی این است که رشد اقتصادی بهویژه ناشی از فروش انرژی و انسجام داخلی روسیه، مهمترین عوامل تأثیرگذار بر ادراک رهبران روسیه از قدرت نسبی و ساختار نظام بینالملل به راهبرد گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین منجر شده است. متن کامل مقاله