دکتر محسن بیات، دانشگاه لرستان
پس از سالها تنش بین ایران از یک طرف و آمریکا و متحدانش از طرف دیگر بر سر برنامۀ هستهای ایران، برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام) بین دو طرف به امضا رسید. ویژگی مهم سالهای اخیر، تهدید به کاربرد گزینۀ نظامی علیه ایران بود. این تهدید همراه با افزایش تحریمها و ممنوعیتهای تجاری بود.دلیل کاربرد تهدیدهای نظامی چه بود؟ بهطور کلی تهدید نظامی و کارامدی تحریمها و ممنوعیتهای تجاری چه رابطهای با هم دارند؟ چرا آمریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر بارها از تهدید نظامی استفاده کردند؟ بهترین راهبرد واکنشی ایران در وضعیت تحریم و تهدید نظامی، چه راهبردی میتوانست باشد؟ در این مقاله در جایگاه پاسخ به این پرسشها، ابتدا چارچوب نظری جدیدی برای بررسی کنشها و واکنشهای مرتبط با تحریم مطرح میشود که سه پایۀ مهم و نوآورانه دارد: 1. تعریفی متفاوت و جدید از تحریم و ممنوعیت تجاری؛ 2. تحلیل سود-هزینة مبتنی بر وضعیت و اعمال کنترل بر آن؛ 3. رابطۀ مکملی ابزارهای سیاست خارجی (تحریم و ممنوعیت تجاری و تهدید نظامی). در قالب این چارچوب نظری و برای پاسخ به پرسشهای مطرحشده، این فرضیه مطرح شده است: «در وضعیت اقتصاد جهانی، تبدیل کردن گزینۀ نظامی از جایگزینی برای تحریم و محدودیت تجاری به مکملی برای آنها، مهمترین راهبرد آمریکا برای کارامد کردن تحریمها و ممنوعیتهای تجاری علیه ایران بود». با محور قرار دادن این فرضیه و چارچوب نظری در مورد تحلیل کنشها و واکنشها در وضعیت تحریم و تهدید نظامی، نتیجه گرفتیم که تهدید به کاربرد گزینۀ نظامی از طریق تغییر تحلیل سود-هزینة ایران یا شرکای تجاری آن بر کارامدی تحریمها و ممنوعیتهای تجاری تأثیر گذاشته است. همچنین در نتیجهگیری عملی، استدلال کردیم که برای کشورهای مورد تحریم و تهدید نظامی همانند ایران در دورۀ قبل از برجام، راهبرد «نمایش قدرت نظامی» بهعنوان یکی از پایههای مهم سیاست ضد تحریمی میتواند راهبردی مفید باشد و مانع این تأثیر و در نهایت کاهش میزان کارامدی تحریم و ممنوعیت تجاری شود. متن کامل مقاله