دکتر رضا سیمبر، دانشگاه گیلان؛ مصطفی حسینی دانشگاه زنجان
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار نظام بینالملل نیز دستخوش تحولات عظیمی گردید بهگونهای که ایالات متحده به دلیل برتری در عرصههای ایدئولوژیک، اقتصادی، سیاسی و نظامی توانست، ساخت تکقطبی و نظم هژمونیک مورد نظر خود را برقرار سازد. با این وجود، رشد اقتصادی چین و نقشآفرینی مجدد روسیه در تحولات منطقهای و بینالمللی نوعی دگردیسی در ساختار نظام بینالملل و شکلگیری نظام تک- چندقطبی را رقم زده است که میتواند همگرایی یا منازعه میان طرفین را افزایش دهد. بر این اساس، سوال اصلی مقاله حاضر این است که مهمترین عوامل موثر بر همگرایی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد چیست؟ فرضیه مقاله این است که مولفههایی نظیر همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شانگهای، جنگ سایبری با آمریکا، نگرانی از حضور آمریکا و ناتو پیرامون مرزهای خود، منافع مشترک در آسیای مرکزی، تهدیدهای مشترک در زمینه بحرانهای منطقهای(بحران سوریه و مسائل شبه جزیره کره) و نگرانی از سرایت اسلام افراطی به مرزهایشان بر همگرایی طرفین موثر هستند، اما مسائلی نظیر وجود حس بیاعتمادی در روابط دوجانبه، افزایش چینیتباران در سرزمین روسیه، رقابت بر سر استفاده منابع انرژی آسیایمرکزی، ناتوانی در ایجاد ساختار اتحاد دفاعی بین دو کشور در ایجاد منازعه میان طرفین نقش کلیدی دارند.در این مقاله روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است. متن کامل مقاله