ماندانا تیشه یار؛ مجتبی تویسرکانی
برخی بازیگران بینالمللی در سالهای اخیر با توسل به قدرت نمادین
تمثیل راه ابریشم در صدد بازسازی و بهرهمندی از منافع آن برآمدهاند. چین
در سال 2013 ازابتکار "یک کمربند، یک راه"
رونمایی کرد و ابرطرح کمربند اقتصادی راه ابریشم را ارائه نمود که مسیر
اصلی آن از آسیای مرکزی میگذرد. پیش از آن نیز ایالات متحده در سال 2011
بهطور رسمی، اصطلاح رمانتیک راه ابریشم را در تعیین سیاست خارجی خود در
قبال آسیای مرکزی بهکار برد. با این حال، روایت راه ابریشم ایالات متحده
معانی متمایزی از روایت چینی همنام آن دارد. هدف اصلی این مقاله، مقایسه
گفتمان ژئوپلیتیک پشتیبان روایتهای آمریکایی و چینی راه ابریشم نوین در
آسیای مرکزی است. پرسش محوری مقاله نیز این است که روایتهای راه ابریشم
نوین آمریکا و چین در آسیای مرکزی بر مبنای کدام یک از گفتمانهای
ژئوپلیتیک شکل گرفتهاند؟ فرضیهای که مقاله در صدد آزمون آن
برآمده این است که بهرغم توسل ایالات متحده به استعاره راه ابریشم، طرح
راه ابریشم نوین این کشور در آسیای مرکزی بر بازتعریف ژئوپلیتیک سلطه، یعنی
بازگشت منطقه به ژئوپلیتیک استعماری گذشته بنا شده است؛ در حالیکه طرح
کمربند اقتصادی راه ابریشم چین با درس گرفتن از تاریخ، بر پندار ژئوپلیتیک
انتقادی و در نظر گرفتن جمهوریهای آسیای مرکزی بهمثابه بازیگر و نه صرفا
زمین بازی مبتنی است. یافتههای مقاله نیز نشاندهنده درستی این فرضیه
است. متن کامل مقاله