محمدرضا بیگدلی؛ دکتر کابک خبیری
مکانیزم امنیت دستهجمعی بهعنوان الگویی جهت حفظ و گسترش امنیت بینالمللی
دارای الزامات و مختصاتی است که از سوی نو واقعگرایان به علت ماهیت
آرمانگرایانه آن همواره مورد انتقاد بوده است از طرفی نقض این مکانیزم به
شکل مستقیم و یا غیرمستقیم کارکرد الگوی امنیت دستهجمعی را تحت تأثیر قرار
میدهد. در طول تاریخ، ایالاتمتحده آمریکا به مثابه یک قدرت برتر همواره
نقش مهمی در تضعیف و یا تقویت الگوی امنیت دستهجمعی داشته است.
بهطوریکه رؤسای جمهور این کشور بعد از جنگ جهانی دوم و بر مبنای دکترین
ترومن با رویکردی بینالمللگرا در قالب دکترین امنیت ملی خود توانستهاند
نقش ویژهای را برای آمریکا در ساز و کار امنیت بینالمللی تعریف نماید.
این در حالی است که چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ با سیاست
خارجی که مدنظر قرار داده است، در مورد چشمانداز نقشی که آمریکا از سال
1945 با رویکردی بینالمللگرایانه تا پیش از ترامپ در نظام بینالملل ایفا
نموده، تردیده ایجاد کرده است.سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری
دونالد ترامپ، که ریشه در دیدگاههای ملیگرایانه دارد با ﺗﺄکید بر منافع
ملی ایالاتمتحده و با رویکردی اقتصادمحور؛ همچنین تأثیر از برخی ویژگیهای
نهادینه شده سیاست خارجی این کشور ازجمله یکجانبهگرایی، خواسته یا
ناخواسته منجر به تضعیف بایدها و نبایدهای امنیت دستهجمعی میشود. درنهایت
تشدید اینروند به علت افزایش میزان خودیاری دولتها منجر خواهد شد تا
آنارشی حاکم بر نظام بینالملل افزایش یابد. متن کامل مقاله