مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

۱۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «*» ثبت شده است

دکتر سید امیر نیاکویی، محسن زمانی دانشگاه گیلان

با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 گفتمان حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از اصول گرایی عدالت‌محور در دولت قبل به آرمان‌خواهی واقع‌گرایانه تغییر یافت و بر این اساس دیپلماسی هسته‌ای کشور نیز دچار تحول اساسی شده است. در واقع سیاست هسته‌ای ایران از حالت تقابلی- تهاجمی در دولت قبل به حالت تفاهمی- تعاملی در دولت جدید تغییر جهت یافته و حل معمای هسته‌ای به‌عنوان یکی از طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین مسائل سیاست ایران در سال‌های گذشته در صدر اولویت‌های کاری دولت یازدهم قرار گرفته است. در این مقاله می‌خواهیم که عوامل تأثیرگذار بر این دیپلماسی جدید هسته‌ای و حصول برجام را براساس مدل جیمز روزنا بررسی کنیم. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که به ترتیب نظام بین‌الملل، فرد (شخصیت و اندیشه‌های رئیس جمهور و تیم مذاکره‌کننده) و همچنین جامعه مهم‌ترین عوامل مؤثر بر دستیابی به توافق بوده و این عوامل بیشتر از نقش سازمان بوروکراتیک (حکومت) در رسیدن به این توافق تأثیرگذار بوده‌اند. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۶
اسفندیار خدایی

دکتر محمدرضا ملکیx، دانشگاه آزاد کرج؛ فرزاد محمدزاده ابراهیمی، دانشگاه آزاد اصفهان؛ دکتر جواد امام جمعه زاده، دانشگاه اصفهان

با روی‌کارآمدن باراک اوباما که با وعده تغییر به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید، تمرکز و جهت‌گیری راهبردی این کشور از خاورمیانه به شرق دور ابعاد جدیدی به‌خود گرفت، به‌گونه‌ای که اوباما در سال‌های ریاست جمهوری خود تلاش زیادی انجام داد تا توجه و منافع ایالات متحده آمریکا را به‌سوی آسیا- اقیانوسیه معطوف کند. دلیل تغییر جهت‌گیری راهبردی آمریکا در دوره اوباما از خاورمیانه و توجه بیشتر به شرق دور چیست؟ زمینه و بستر این تغییر جهت‌گیری در سیاست خارجی آمریکا را در کجا باید جست‌وجو کرد؟ با توجه به نزدیکی دکترین اوباما به اصول واقع‌گرایی سیاسی، دلیل این تغییر را باید در سیاست‌های واقع‌گرایانه اوباما ریشه‌یابی کرد. از این‌رو این پژوهش تلاش می‌کند تا با بهره‌گیری از روش تحلیلی- توصیفی، نشان دهد که چگونه سیاست خارجی واقع‌گرایانه اوباما موجبات تغییر جهت‌گیری راهبردی این کشور و تمرکز بیشتر بر آسیا- اقیانوسیه را فراهم آورده است. در این راستا، پس از بررسی دکترین واقع‌گرایانه اوباما، راهبرد محور آسیایی دولت او که نشان‌دهنده تغییر مهمی در سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به خاور دور است را بررسی می‌کنیم. متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۹:۴۹
اسفندیار خدایی

دکتر محمدکاظم سجادپورx، مهرداد پهلوانی

روابط بین‌الملل آکنده از افسانه‌ و واقعیت است. در مورد روابط هند و آمریکا و جایگاه ایران در روابط این دو کشور هم در چند سال اخیر افسانه‎‌های فراوانی ساخته شده است. برخی افسانه‌ها هند را نیازمند برقراری رابطه با آمریکا می‌دانند و بر این اساس، تصمیمات سیاست خارجی هند تابع آمریکا تلقی می‌شود. در مقابل، برخی افسانه‌ها با توجه به اوضاع اقتصادی آمریکا و آغاز بحران اقتصادی در غرب، این کشور را در تلاش برای یافتن بازارهای جدید و تقویت همکاری با قدرت‌های در حال ظهوری همچون هند دانسته‌اند و برای نمونه به سفر اوباما به هندوستان در سال 2010 اشاره می‌کنند. در هر یک از این، افسانه‌ها جایگاهی متفاوت برای ایران در روابط هند و آمریکا ترسیم شده است. آن دسته از افسانه‌ها که هند را تابع آمریکا می‌دانند، معتقدند سیاست هند در قبال ایران تابعی از روابط ایران و آمریکا است. اما دسته دیگری از افسانه‌ها معتقد به سیاست خارجی مستقل برای هند در قبال ایران است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی دیدگاه‌های مختلف در مورد روابط هند و آمریکا و جایگاه ایران در این رابطه، موقعیت واقعی ایران در مناسبات هند و آمریکا تبیین شود. در حقیقت با توجه به منافع ملّی هندوستان و رویکرد منفعت – محور نخبگان این کشور و نیز با توجه به مزیت‌های اقتصادی، امنیتی و استراتژیک ایران، جایگاه این کشور در در سیاست خارجی هند تثبیت شده است. متن کامل مقاله
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۳
اسفندیار خدایی

دکتر افشین متقی; مصیب قره بیگی؛ دانشگاه خوارزمی

جمهوری خلق چین در سالهای اخیر دستخوش روند صنعتی شدن فزآینده بوده است؛ به گونه ای که این کشور، اکنون یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای در حال رشد دنیا را از آن خود کرده است. در طول دهههای 1970 و 1980، چین یکی از کشورهای صادرکنندة نفت محسوب می شد؛ اما در سال 1993، این کشور تبدیل به یک واردکنندة نفت شده و رشد اقتصادی این کشور وابسته به نفت خارجی گردید. با وجود کوششهای چین برای تنوع بخشیدن به منابع نفتی خود، این کشور به طور روزافزونی به نفت خلیج فارس وابسته میشود. جمهوری خلق چین، اکنون دومین مصرفکنندۀ بزرگ انرژی در دنیا و سومین واردکنندۀ نفت خام در جهان است و برای حفظ رشد شتابندة اقتصادی خود، نیازمند افزایش میزان نفت وارداتی است. رشد اقتصادی فزآیندۀ چین در سال های اخیر، نیاز روزافزون این کشور به انرژی را افزایش داده و امنیت در دست‌یابی به انرژی را به عنوان چشم اسفندیار این کشور مطرح ساخته است. پرسش بنیادین این پژوهش این است که جایگاه خلیج فارس در سیاست خارجی چین چیست؟ پژوهش پیش روی، با روش توصیفی- تحلیلی، به این سوال چنین پاسخ می‌گوید که خلیج فارس دارای اهمیتی استراتژیک برای چین است. متن کامل مقاله
 
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۸
اسفندیار خدایی

دکتر علی اکبر جعفری و دکتر دیان جانباز،دانشگاه مازندران

در سده­ بیست و یکم شاهد چهره­ های جدید ی از قدرت هستیم که حکومت ها برای ارتقاء جایگاه جهانی، منطقه ای و حتی داخلی خود از آن استفاده می­ نمایند. به عبارت دیگر، جهانی شدن و تحولات تکنولوژیک عصر جدید ضمن تغییر نظم سلسله مراتبی گذشته و شکل دهی هویت های جدید، بر قدرت، اولویت­ ها و منافع دولت ­ها و افراد و در نتیجه امنیت بین الملل تاثیر شگرفی بر جای گذاشته ­اند. یکی از نمود­های این تحولات ظهور بعد جدیدی از قدرت تحت عنوان «قدرت نرم» در عرصه ی قدرت دولت­ هاست که بر تاثیر علی ایده ­ها و «نفوذ بر قلوب و اذهان» تاکید دارد. در این راستا، کشور چین به طور فزاینده­ای از این شکل قدرت در  سیاست خارجی و در نتیجه تغییر جایگاه  خود در نظام جهانی استفاده نمودند. بنابراین، فرض مقاله این است که ابعاد قدرت  نرم، عملکرد مثبتی بر  بهبود جایگاه چین در نظام جهانی داشته است.

متن کامل

۰ نظر ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۶:۱۳
اسفندیار خدایی

دکتر مسعود موسوی شفائی دانشگاه تربیت مدرس؛ مهدی شاپوری،xدانشجوی دکتری روابط

تحولات نوین عرصۀ روابط‏ بین‏الملل، لزوم نیاز به فاصله‌گرفتن از درک سنتی از مناسبات این حوزه، به منظور شناخت نیروهای جدید تأثیرگذار بر پویایی‏ها، روندها و نتایج در این عرصه و نیز پردازش مفاهیم جدیدی در این راستا را ایجاب می‏کند. این پژوهش با بازخوانی تحولات سیاست خارجی آمریکا در دو دهۀ گذشته و بررسی نظریات مطرح‌شده در مورد نحوۀ توزیع توان‌مندی‌ها و متأثر از آن شکل قطب‌بندی در نظام بین‌الملل، این استدلال را مطرح می‏کند که در نظام بین‌الملل کنونی، هرچند همانند گذشته، آشنایی با نحوۀ قطب‌بندی به درک بهتر اتفاقات و رخدادهای روابط بین‌الملل کمک می‌کند، اما متوقف‌شدن در این نقطه و عدم شناخت نیروهای جدیدی که تأثیرات غیرقابل انکاری بر پویایی‌ها، روندها و نتایج بین‌المللی می‌گذارند، نقصان در فهم پدیده‌های این عرصه را به دنبال دارد. در این پژوهش مفهوم نظم فراقطبی پیشنهاد می‌شود؛ نظمی که در آن، قدرت از حالت بین‌الدولی و شکل محدود و متصلب سابق خارج شده و ابعاد جدیدی به خود گرفته است.

 اصل مقاله (776 K)

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۲۱:۴۵
اسفندیار خدایی

دکتر سید محمد طباطبائی، دانشگاه علامه طباطبایی؛ میلاد توپچی

مبانی فکری و اصول جناحی در روند سیاست گذاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به طوریکه میتوان تأثیر این مبانی را در سیاستهای اجرایی و در صحنۀ عمل مشاهده کرد . هر یک از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا اصول عقیدتی و فکری خود را به عنوان نهاده وارد سیستم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران کردند و پس از تجزیه و تحلیل در این سیستم که دارای یکسری اصول و قواعد خاص خود است، در قبال برنامۀ هسته ای سیاست هایی را به اجرا گذاشتند. با مقایسۀ نهاده هایی که این دو جناح سیاسی وارد سیستم کرده اند و همچنین داده ها یی که به صورت سیاست اجرایی از سیستم خارج شده است، میتوان دریافت که روش هر یک از این دو جناح در قبال برنامۀ هسته ای متفاوت بوده است؛ اما با توجه به ماهیت و اصول کلی سیستم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، هدف اصلاح طلبان و اصول گرایان در دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای مشترک بوده است؛ بنابراین در این مقاله هدف، بررسی و واکاوی روش ها ی متفاوت دو جناح سیاسی حاکم در اجرای سیاست واحد دستیابی به انرژی هسته ای بر اساس نظریه سیستمها است.

متن کامل مقاله

 

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۲۰:۲۶
اسفندیار خدایی

دکتر رضا موسوی نیا، دانشگاه علامه طباطبایی

تحلیل نظری تاریخ روابط خارجی ایران با قدرتهای بزرگ، فهمی تئوریک از الگوهای رفتاری دولتهای ایرانی در مقاطع مختلف تاریخ ارائه میکند و میتواند به مثابه پلی برای ساختن آینده باشد. این مقاله با اشاره مختصر به رفتارها و الگوهای مشترک تاریخ روابط خارجی ایران با قدرتهای برزگ طی پنج قرن گذشته با روشی تحلیلی تبیینی، فهمی نظری از تاریخ روابط خارجی ایران ارائه می کند. چارچوب نظری رئالیسم ایرانی که در این مقاله ارائه می شود، عناصری از نظریه رئالیسم و نئورئالیسم را اخذ کرده است، اما نظریها ی زمانمند و مکانمند است و با آنها تفاوت دارد. رئالیسم ایرانی از منظری آسیبشناسانه به بررسی تاریخ روابط خارجی ایران با قدرتهای بزرگپرداخته است. تعین پذیری از ساختار نظام بینالملل، هراس امنیتی، قطبینگری، ژئوپلوتیک تهدیدآفرین، اولویت امنیت به توسعه و تجارت، اولویت بقای شاه و حکومت، استبداد ساختاری، تصمیم گیری فردی و غیرنهادینه، متوازن سازی مثبت و منفی، فقدان منافع همسو یا متقارب با قدرتهای بزرگ و عدم منافع ذاتی و درونی قدرتهای بزرگ در ایران، عناصر محوری و اصلی نظریه رئالیسم ایرانی را تشکیل میدهند

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۲۰:۲۱
اسفندیار خدایی

دکتر مسعود موسوی شفائی، دانشگاه تربیت مدرس

چینِ نو طی سه دهۀ گذشته تلاش‌کرد تا با اتخاذ راهبردی که به‌تدریج خیزش مسالمت‌آمیز نام گرفت، نگرانی سایر قدرت‌های بزرگ و همسایگان منطقه‌ای خود در خصوص افزایش قدرت این کشور را تعدیل و از موضوع جهشِ اقتصادی و افزایشِ قدرت جهانی چین حساسیت‌زدایی کند. با به قدرت رسیدن «شی جین پینگ» به‌مثابۀ نماد نسل پنجم رهبران چین، به نظر می‌رسد این کشور اکنون خود را در سطحی از قدرت می‌بیند که نقشی پویاتر در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ایفاء کرده و(البته بدون درگیری خصومت‌آمیز با رقبای منطقه‌ای و جهانی) با سهم‌خواهی فزاینده در حوزه‌های استراتژیک تعریف جدیدی از خود در چهارچوب رویای چینی و احیاء قدرت چین ملی ارائه کند. هدف این پویایی جدید، نهادینه‌‌سازی جایگاه این کشور، به‌مثابۀ یک قدرت بزرگ چند بُعدی (اقتصادی- سیاسی- فرهنگی- استراتژیک) است. چین تحت رهبری «شی جین پینگ» در همین راستا ابتکارات اقتصادی ↔استراتژیک متعددی را در سطح بین‌الملل آغاز کرده است؛ از جمله: فعال شدن بریکس، تأسیس بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی، تأسیس بانک بریکس، اهمیت یافتن روز‌افزون سازمان هم‌کاری شانگهای، .... و البته «ابتکار کمربند اقتصادی جادۀ ابریشم» که به «طرح مارشال» چین معروف شده است. مقالۀ حاضر ضمن تحلیل «نظری» کنش‌گری‌های جدید چین در عرصۀ بین‌الملل به ارزیابی «عملی» ابتکار کمربند اقتصادی جادۀ ابریشم، ریشه های اقتصادی ↔استراتژیک شکل گیری این ابتکار، میزان جدّی بودن رهبران چین برای اجرای آن و پیامدهای تحقق این طرح پرداخته است. لینک منبع

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۲۰:۰۷
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر محمود شوری مدیر گروه مطالعات اوراسیا، مرکز تحقیقات استراتژیک

موضوع روابط ایران و روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی به دلیل حمایت تکنولوژیک و سیاسی روسیه از برنامه هسته‌ای ایران و برخی همکاری‌های نظامی میان دو کشور دل‌مشغولی و مسئله آمریکا و تعدادی از قدرت‌های بزرگ غربی بوده است. طی دوره پس از فروپاشی شوروی، آمریکا در شرایطی موجب تحکیم روابط میان ایران و روسیه شده و گاه نیز مانع برقراری برخی پیوندها میان دو کشور گردیده است. آنچه واضح است اینکه حتی در سخت‌ترین شرایط، افزایش تنش در روابط روسیه و آمریکا الزاماً به تقویت و گسترش روابط ایران و روسیه، به ویژه در زمینه‌های استراتژیک منجر نشده است

متن کامل مقاله

 

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۶
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، کتر احمد سلطانی نژاد، استادیار دانشگاه تربیت مدرس؛ دکتر مصطفی زهرانی، دانشکده روابط وزارت خارجه، مهدی شاپوری

در این مقاله سعی بر آن است تا استراتژی اصلی آمریکا در برخورد با مناقشه هسته‌ای ایران، ابزارهای اجرایی این استراتژی و چشم‌انداز آینده آن مورد بررسی قرار‌گیرد. استدلال نویسندگان این است که استراتژی اصلی واشنگتن در رابطه با برنامه هسته‌ای ایران، برچینش هسته‌ای است. دیپلماسی، تحریم، بازدارندگی، سدّ نفوذ، تهدید به حمله نظامی و عملیات خرابکارانه با هدف به تأخیر انداختن فرآیند تکمیل چرخه سوخت هسته‌ای ایران، مهمترین ابزارهای اجرایی این استراتژی هستند. با افزایش فشارها و تهدیدها علیه ایران و تأکید بر نپذیرفتن ایران هسته‌ای از سوی مقامات واشنگتن، چنین به نظر می‌رسد که آمریکا همچنان به گونه‌ای جدی استراتژی برچینش را دنبال خواهد کرد.

 اصل مقاله (409 K)

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۴
اسفندیار خدایی

دکتر احمد سلطانی نژاد، استادیار دانشگاه تربیت مدرس؛ دکتر مصطفی زهرانی، دانشکده روابط وزارت خارجه، مهدی شاپوری

استدلال اصلی این مقاله آن است که دو عنصر اصلی شکل­ دهنده به سیاست خارجی چین در مورد مناقشه هسته‌ای ایران عبارتند از مناسبات میان پکن و واشنگتن و بحث امنیت انرژی چین. در این راستا، به نظر می­رسد تا کنون ایجاد توازن میان خواسته­های تهران و واشنگتن، استراتژی اصلی چین در برخورد با مناقشه هسته‌ای ایران بوده است. پکن با اتخاذ این استراتژی، سعی در ایجاد توازن میان احتیاجات تجاری و تکنولوژیک خود به آمریکا از یک سو و نیاز به ایران در زمینه انرژی از سوی دیگر دارد. البته در این میان، بحث مسائل استراتژیکی و ژئوپلیتیکی نیز وجود دارد که در این تحقیق، در حد ضرورت به این موارد نیز اشاره خواهد شد. علاوه بر این، چشم­اندازی نیز در مورد آینده برخورد چین با مناقشه مورد بحث ارائه خواهد شد.

 اصل مقاله (264 K)

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۸:۴۰
اسفندیار خدایی

دکتر سیداحمد فاطمی نژاد، دانشگاه مشهد، سمانه شفیع‌زاده برمی، فاطمه دانشور محمدزادگانx

بریکس به عنوان مجموعه­ای از قدرت­های نوظهور، تجلی سیاست تجدیدنظرطلبانه­ نسبت به یک جانبه­ گرایی آمریکا در روابط بین­ الملل است. آن ها با تقویت قابلیت­­های اقتصادی، سیاسی و جمعیتی خود می­توانند قطب ­های اصلی ساختار چندقطبی جهان در آینده باشند. در این میان، تلاش این گروه برای ایجاد نظام چندجانبه، رویه­ای معمول در نظام بین ­الملل اما بر پایه­ ی مقدورات فعلی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که سیاست خارجی بریکس نسبت به رویه یک جانبه­ گرایی آمریکا در نظام بین­الملل چگونه است؟ و در پاسخ این فرضیه مطرح می­شود که بریکس نوعی سیاست تجدیدنظرطلبانه مبتنی بر موازنه ی­گری نرم را در مقابل رویه یک جانبه­گرایی آمریکا در پیش گرفته است. در آزمون این فرضیه، از رهیافت موازنه ی نرم استفاده می­شود که از رهگذر دو متغیر «اختلاف قدرت» و «وابستگی اقتصادی» به این پژوهش کمک می­کند. در این جستار ضمن توضیح چرایی و چگونگی موازنه ی نرم بریکس با یک جانبه­گرایی آمریکا، به چالش­های پیش­روی این گروه می­پردازیم. یافته­های پژوهش حاکی از تلاش غیرمستقیم بریکس برای تقویت رویه چندجانبه­ گرایی در نظام بین­الملل است.

 اصل مقاله (342 K)

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۸:۱۱
اسفندیار خدایی

دکتر اصغر جعفری ولدانی، دانشیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی

لیلا رحمتی پور، کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی

به دنبال شکل گیری مناظرهی چهارم در عرصه ی نظریات روابط بینالملل؛ فرهنگ از اهمیتی برابر با مولفه های مادی در شکلدهی به رفتار کشورها برخوردار گردید. در بستر و چهارچوب این نظریات، فرهنگ به طور اعم و فرهنگ استراتژیک به طور اخص از جمله عوامل داخلی شکل دهنده به مبانی هویتی هر بازیگر در عرصهی روابط بینالملل مطرح میشود که با تأثیرگذاری بر نگرش نخبگان و دولتمردان و همچنین جامعهی یک کشور، قابلیت اثرگذاری بر نحوهی عملکرد یک کشور در مدیریت بحرانهای بینالمللی را دارا میباشد. بدین ترتیب شناسایی مولفههای شکل- دهنده به مبانی هویتی یک کشور و از آن جمله فرهنگ استراتژیک کشورها، کمک بسیار موثری در فهم چرایی کنش کشورهای مختلف در بحرانهای بینالمللی از جمله قدرتهای بزرگی چون چین- بدست خواهد داد. این موضوع بویژه در رابطه با بحرانهای بینالمللی در منطقهی خاورمیانه )به طور مشخص در بحران سوریه( به دلیل اهمیت و حساسیت زیاد این منطقه قابل تأمل است. لذا ما در این مقاله در صدد پاسخ به این سوال میباشیم که فرهنگ استراتژیک چین چه تأثیری بر الگوی رفتاری آن در مدیریت بحرانهای بینالمللی بطور عام و در بحران سوریه به طور خاص دارد.

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۸:۰۱
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر بهادر زارعی گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران

علی زینی وند و کیمیا محمدی دانشجویان دکتری روابط بین الملل

رویکرد ژئواکونومیک از ابتدای قرن بیست و یکم به صورت رویکردی نوین برای تحلیل مسائل راهبردی و بین المللی و رقابت قدرت ها در مناطق استراتژیک به کار برده می شود. این رویکرد از ترکیب سه عامل جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته و به بررسی روابط جغرافیا، قدرت و اقتصاد و تعامل این سه عنصر در جهت کسب قدرت دولت ها مورد مطالعه قرار می گیرد. در این دوره کشورهای قدرتمند به جای توجه محض به ژئوپولیتیک عمدتاً به ژئواکونومیک روی آورده و سعی می کنند به مناطق حساس جهان به جای توجهات سیاسی- نظامی، نگرشی سیاسی- اقتصادی داشته باشند. در قرن حاضر انرژی بویژه نفت و گاز بعنوان روح ژئواکونومیک در فرآیند توسعه، تعیین امنیت و ایجاد کشمکشهای منطقه ای و بین المللی نقش آفرینی می کند. یکی از مناطق راهبردی و ژئواکونومیک که جولانگاه کشمکش ها و رقابت های ژئوانرژی در قرن بیست و یکم خواهد بود، خلیج فارس است. خلیج فارس به لحاظ نظریه های ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه دنیاست از این رو این منطقه با توجه به نظریه های نوین (ژئواکونومیکی، ژئواستراتژیکی و ژئوانرژی) یکی از مناطق تاثیر گذار و بسیار حساس در معادلات بین المللی و منطقه ای خواهد بود.

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۳
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، دکتر محمد جمشیدی، دانشگاه تهران

ایالات متحده در دوره اوباما، در سیاست اعلامی خود، به دنبال تغییر محاسبات راهبردی رهبران جمهوری اسلامی ایران در برنامه هسته­ای بوده و در این رابطه از تحریم با هدف فلج‌کردن اقتصاد ایران استفاده کرده است. بنابراین، سؤال اساسی این است که انتظار واشنگتن از کارکرد رژیم تحریم­ها بر ضد جمهوری اسلامی ایران چیست و نتیجه نهایی آن که تغییر محاسبه است بر اساس چه مکانیسمی محقق می‌شود؟ این مقاله با بررسی سیاست‌های تحریمی، ایجاد تردید و شکاف سیاسی میان مسئولین نظام و شورش مردمی را مهمترین هدف مورد نظر آمریکا از تحمیل رژیم تحریم‌ها بر ضد ایران می‌داند و از دیپلماسی اجبار به عنوان چارچوب نظری استفاده نموده است.

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۲
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر عبداله قنبرلو، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی

به رغم توسعه مناسبات اقتصادی ایالات متحده و چین طی دهه‏های اخیر، هنوز مسایل سیاسی - امنیتی مختلفی به عنوان محرک تعارض و اختلاف بین دو کشور عمل می‏کنند. هر دو دولت تلاش کرده‏اند حیطه همکاری‏های اقتصادی را از اختلافات سیاسی - امنیتی جدا کرده و از آسیب‏دیدن منافع متقابل جلوگیری کنند. با این وجود، این سؤال همچنان مطرح است که آینده روابط دو کشور به چه سمت و سویی می‏رود. آیا همکاری‏ها موجب تخفیف تعارض‏ها خواهد شد یا تعارض‏ها موجب تخفیف همکاری. به نظر می‏رسد، حداقل در کوتاه‏مدت، همکاری‏های اقتصادی طرفین ادامه خواهد داشت و همانطور که طی سال‏های اخیر اتفاق افتاده، مسائل مورد اختلاف را تحت‏الشعاع قرار خواهد داد. ایران نیز از موارد موضوع اختلاف است که قابل مدیریت می‏باشد، چرا که برای چین استمرار همکاری با ایالات متحده اولویت دارد.

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۴۴
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، دکتر ابومحمد عسگرخانی، دانشگاه تهران؛ محمدجواد قهرمانی دانشجوی دکتری روابط

بعد از فروپاشی شوروی رهبران چین با اذعان به کاهش قدرت ایالات متحده  و حرکت جهان به سمت چند- قطبی شدن شروع به موازنه سازی خارجی در برابر ایالات متحده کردند. همکاری این کشور با روسیه در این دوران تجلی این امر بود. اما بعد از بحران کوزوو و آشکار شدن ضعف روسیه این کشور به تک قطبی بودن جهان واقف شد. در نتیجه از این زمان به موازنه سازی داخلی روی آورد. این امر قدرتمند شدن این کشور را در ابعاد مختلف در پی داشت که طبیعتاً واکنش دیگر کشورها از جمله آمریکا یعنی قطب اصلی نظام بین­الملل و نیز کشورهای همسایه که با این کشور اختلافاتی را دارند در پی خواهد داشت. اصلی ترین کشور همسایه چین، هند است که در حال توسعه سریع و خواهان ایفای نقش در نظام بین­الملل است. سوال اصلی در این مقاله این ست که ایالات متحده به عنوان قطب نظام بین الملل و هند به عنوان همسایه چین چه واکنشی در قبال قدرت فزاینده چین خواهند داشت؟ همچنین هدف مقاله پاسخگویی به این پرسش نیز هست که چرا با توجه به اینکه چین در پی موازنه سازی خارجی نبوده ایالات متحده از طریق همکاری با هند در پی موازنه سازی در برابر این کشور بوده است؟ در این مقاله استدلال می­شود که افزایش قدرت چین استلزاماتی را برای ایالات متحده و هند داشته است. ایالات متحده نمی­خواهد چین به یک هژمونی در آسیا تبدیل شود و هند از افزایش قدرت نظامی چین و نفوذ آن در جنوب آسیا و همچنین روابط آن با پاکستان هراس دارد. فرضیه اصلی این است که افزایش قدرت چین دو کشور را مجبور به نزدیک شدن به یکدیگر و ایجاد موازنه در برابر آن کرده است تا از عواقب افزایش قدرت ونفوذ این کشور در امان بمانند.

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۲۸
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر احمد جانسیز، دانشگاه گیلان؛ سجاد بهرامی مقدم، دانشجوی دکتری روابط

از اواخر دهه 1980، چین از دولتی انقلابی با اهداف تجدیدنظرطلبانه نامحدود نسبت به نظم بین المللی، به دولتی با اهداف تجدیدنظرطلبانه محدود دگرگون شده است. سه دهه رشد چشمگیر اقتصادی و نوسازی تدریجی نظامی قابلیت های این دولت را برای هژمونی منطقه ای افزایش داده است. در اثر آن، چین به چالشی برای نظم منطقه ای تحت رهبری ایالات متحده در آسیا پاسیفیک تبدیل شده است و پکن رفته رفته از موضعی نیرومندتر وارد معادلات اقتصادی، امنیتی، سیاسی و مناقشات منطقه ای شده است. به طوریکه واکنش همسایگان و ایالات متحده را به عنوان حافظ نظم منطقه ای برانگیخته است. در این راستا این مقاله به طرح این فرضیه پرداخته است که ظهور چین برای نظم تحت رهبری منطقه ای امریکا در آسیا پاسیفیک مخرب دریافت شده که در پاسخ به آن ایالات متحده نقشی محوری در بازموازنه چین اتخاذ کرده است. در این پژوهش از روش تبیینی استفاده شده و نظریه موازنه منافع، راهنمای بررسی فرضیه قرارگرفته است.

متن کامل مقاله

۰ نظر ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۲۱
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، دکتر علی آدمی دانشگاه علامه طباطبایی و مجید دشتگرد

جان مرشایمر معتقد است که د رچارچوب رئالیسم تهاجمی قدرت هلای بزرگ  به منظور کنترل   و مهار دشمنان  و رقبای خود از دو استراتزی عمده استفاده می کنند یک : موازنه سازی دو: مهار رقبا از طریق احاله مسئولیت .نویسنده د راین مقاله  نمونه هایی از تلاش ایالات متحده  در جهت  مهار رقبای  خود در چارچوب  شیوه دوم یعنی احاله ی مسئولیت  را ارائه  می نماید  رقبا و خطراتی  که در این نوشتهد مد نظر  هستند ایران و چین می باشند که امریکا در پی کنترل ان ها  از طریق  یک قدرت دیگر است  مهار چین از طریق هند و کنترل ایران از طریق عربستان صورت می گیرد.

دانلود متن کامل

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۲۳
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی سجاد بهرامی مقدم، دانشجوی دکتری دانشگاه گیلان

ایالات متحده به مثابه یک هژمون منطقه ای نمی خواهد که در دیگر مناطق، هژمون های رقیبی برایش شکل گیرد. بنابراین پس از رسیدن به هژمونی منطقه ای در نیم کره ی غربی، در صدد بوده است که مانع کنترل آسیا و اروپا توسط دیگر قدرت های بزرگ شود. چندین قدرت بزرگ یعنی ژاپن و آلمان تا پیش از 1945.م و پس از آن شوروی قابلیت تبدیل شدن به هژمون های منطقه ای را داشته اند. هم اکنون نیز چین پس از چهار دهه نوسازی چشم گیر، قابلیت بخش های حیاتی اش را برای دست یابی به هژمونی منطقه ای در آسیا پاسیفیک افزایش داده، به گونه ای که بر محاسبات کلان ایالات متحده در منطقه ی آسیا پاسیفیک تاثیر گذاشته است. در این مقاله سعی شده است که به این پرسش پاسخ داده شود که اساساً سبب حضور ایالات متحده در مناطق مختلف جهان چیست؟ و چه چیزی موجب تغییر استراتژی این قدرت بزرگ، در آسیا پاسیفیک شده است؟ در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، این فرضیه طرح شده است که امنیت ملی امریکا متأثر از توازن قوا در دیگر مناطق است و حضور امریکا در مناطق مختلف جهان پاسخی به رشد هژمون های منطقه ای است و استراتژی جدید این کشور در آسیا پاسیفیک نیز در همین راستا پاسخی به افزایش قدرت چین است. در این پژوهش سعی شده است که این فرضیه به شیوه ی تبیینی بررسی شود.

دانلود متن کامل

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۱۷
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، دکتر الهه کولایی، دانشگاه تهران؛ رضا نیکنام دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبایی

 رخدادهای تروریستی 11 سپتامبر 2001، امنیت ایالات ­متحده در نظام بین ­الملل را با چالش جدی رو­به ­­رو ساخت و آمریکا را وارد جنگ­های پرهزینه و طولانی­ در افغانستان و عراق کرد. سپس بحران­ های مالی جهانی 2008، به رکود بی­سابقه در آن کشور منجر شد. اقتصاد بحران­ زده­ آمریکا در وضعیت آسیب­ پذیرتری نسبت به گذشته قرار گرفت. از سوی دیگر جایگاه چین در اقتصاد جهانی در این سال­ ها ارتقا و نفوذ فرامنطقه ­ای آن کشور توسعه یافت. این نوشتار با به ­کارگیری نظریه­ های جابه جایی قدرت بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که قدرت­ یابی چین در اقتصاد سیاسی بین­ الملل، چه تأثیری بر قدرت ایالات ­متحده داشته است؟ در این زمینه، نویسندگان به این نتیجه می­رسند که قدرت ­یابی چین افول قدرت مالی ایالات­ متحده را تشدید کرد، اما از نظر سیاسی و امنیتی تأثیر چندانی بر قدرت ایالات ­متحده نداشته است و ضعف ایالات ­متحده بیشتر به اقتصاد کلان آن مربوط می ­شود.

دانلود متن کامل

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۱۱
اسفندیار خدایی

مقالی علمی پژوهشی، دکتر حسین سلیمی دانشگاه علامه و لیلا رحمتی پور دانشجوی دکتری

چکیده: ایالات­ متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ برجای مانده از دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد؛ همواره تلاش داشته است هژمونی خود را در جهان تثبیت نموده و دیگران را وادار به تسلیم و پذیرش نظم موردنظر خود سازد. از این روی رشد و توسعه اقتصادی و کنترل منابع انرژی جهان به ­ویژه منابع موجود در منطقه خلیج فارس نیز از ملزومات تثبیت و ابقای هژمونی این کشور در جهان محسوب می­شود. از سوی دیگر، با توجه به اینکه این عرصه می ­تواند به گونه‌ای باشد که در صورت ایجاد ناامنی در این منطقه هژمونی این کشور با چالش مواجه گردد، لذا چندین دهه است که این کشور استراتژی خود را بر کاهش وابستگی به واردات انرژی معطوف ساخته است. چین نیز از جمله قدرت­ های بزرگی است که تلاش دارد جایگاه خود را در عرصه جهانی ارتقا بخشد و از این رهگذر مسیری که مورد انتخاب رهبران چین واقع شده است، رشد اقتصادی است که این امر به نوبه خود وابستگی این کشور به منابع انرژی خلیج فارس را رقم می­زند. بدین ترتیب آنچه که برای چین حائز اهمیت می­باشد، امنیت عرضه انرژی است، اما اینکه استراتژی‌های متفاوت این دو کشور چه تأثیری بر خلیج فارس خواهد گذاشت، سوالی است که این نوشتار به بررسی آن خواهد پرداخت.

دانلود متن کامل

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۵
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ دکتر علیرضا کوهکن، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی

چکیده: سیاست خارجی آمریکا به صورت یک تعامل پیچیده میان گروه‌های ذی‌نفوذ، لابی‌ها، سیاستمداران و تصمیم‌گیران حاکم تنظیم می‌شود که در این روند نقش لابی‌ها بسیار پررنگ و مهم است. به همین جهت، اکثر گروه‌های ذی‌نفع دارای لابی‌هایی در آمریکا هستند. اما ایرانیان از وجود یک لابی قدرتمند بی‌بهره‌اند. سؤال اصلی این نوشتار، چرایی نبود یک لابی موثر ایرانی در آمریکاست. در پاسخ به این سؤال، دو دسته پاسخ وجود دارد که یکی مربوط به وضعیت و مشکلات ایرانی‌تباران ساکن آمریکا و دیگری مربوط به عملکرد جمهوری اسلامی است. بخش نخست، پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه‌ای و بخش دوم بر اساس پیمایشی است که با استفاده از نظرات مسئولان ارشد ایرانی به انجام رسیده است. بر اساس نتایج این نوشتار، اکثر موانع موجود بر سر راه ایجاد یک لابی قدرتمند ایرانی که منافع ایران را در آمریکا پیگیری کند به صورتی است که با برنامه‌ریزی صحیح و داشتن ساختاری منسجم می‌توان آنها را از پیش رو برداشت و در جهت تغییر سیاست آمریکا نسبت به ایران حرکت نمود.

دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۰:۴۳
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ غلامعلی چگنی‌زاده

چکیده

نظریه موازنه قوا یکی از مهمترین نظریه‌های مربوط به نظم یافتگی سیاست بین‌الملل می‌باشد «شخصیت» و «نقش» قدرت‌های بزرگ در ایجاد، استمرار و حتی تزلزل نظم در زندگی اجتماعی بین‌المللی توسط نظریه‌های متفاوت منجمله نظریه انتقال قدرت و موازنه قوا مورد توجه قرار گرفته است. نظریه موازنه قوا ادعا می‌کند که الگوهای جاری در سیاست بین‌الملل بر اساس منطق موازنه شکل می‌گیرند. رشد و افزایش قدرت موجب شکل‌گیری کنش‌های استراتژیک بازیگران عمده بین‌المللی شده و این امر ثبات و تغییر در نظام بین‌الملل را سبب می‌شود. در نتیجه، عامل «رشد قدرت» نقش مهمی در پژوهش‌ها پیدا کرده است. در شرایط کنونی بین‌المللی «رشد قدرت» چین به عنوان مهمترین متغیر در مطالعات سیاست بین‌الملل به شمار می‌آید. رشد قدرت چین به طور مستقیم با موقعیت و کارکرد و نقش بین‌المللی ایالات متحده آمریکا گره خورده و موجب در هم تنیدگی روابط راهبردی این دو کشور می‌شود. در نتیجه، تعامل استراتژیک چین با ایالات متحده آمریکا به گونه‌ای روزافزون به کلیدی‌ترین پرسش سیاست بین‌الملل یعنی ثبات و تغییر در نظم یافتگی سیاست بین‌الملل تبدیل شده است. مقاله حاضر به چگونگی روابط این دو قدرت در دوره پس از جنگ سرد می‌پردازد. از منظر نویسنده، چهارچوب مفهومی موازنه قدرت، به ویژه در خوانشی که کنت و التز و جان مرشایمر از آن صورت داده‌اند، از بیشترین قابلیت توضیح دهندگی در تبیین تعاملات استراتژیک دو کشور برخوردار است. بر این مبنا، نویسنده شیوه‌های موازنه‌سازی ایالات متحده در برابر چین و چین در برابر آمریکا را مورد بحث قرار داده است.

دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۴:۲۱
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی؛ نویسندگان: 1- حسین سلیمی  2- منار ابراهیمی

چکیده

واقع‌گرایی نوکلاسیک در چارچوب پارادایم واقع‌گرایانه با انگیزه غلبه بر کاستی‌های نظریات واقع‌گرایانه دیگر در تبیین چرایی تفاوت در رفتار واحدها به‌رغم یکسان بودن شرایط محیطی ارائه شد. رئالیست‌های نوکلاسیک معتقدند که با مطالعه موردی و مشاهده عینی و تحلیل نظری، قادر خواهند بود تا تئوری‌های واقع‌گرایانه را براساس اصول پایه‌ای واقع‌گرایی به محک تجربه گذارند؛ اصولی که عملاً ممکن است در نظریه‌پردازیهای واقع‌گرایانه از آنها چشم‌پوشی شده باشد. سؤال اصلی این نظریه آن است که چرا تئوری‌های دیگر روابط بین‌الملل در تفسیر روابط علّی ناتوان هستند و چگونه می‌توان بر این نقص فائق آمد. بدین منظور واقع‌گرایی نوکلاسیک فرض می‌کند که نظریه کامل تبیین‌کننده روابط علّی در سیستم بین‌الملل باید سیستم را به عنوان نقطه عزیمت خود در نظر بگیرد اما در عین حال، به مختصات داخلی واحدها بپردازد و نتایج رفتاری واحدها را با عبور از ساختارهای داخلی شناسایی کند. براین اساس، پرسشمقالهآن است که:مبانی نظری و فرانظری نظریه واقع‌گرایی نوکلاسیک چه تأثیری بر فهم روابط‌ بین‌الملل گذارده است؟ با اتکا به مباحث مطرح شده توسط متفکران اصلی این جریان نظری می‌توان گفت که مبانی عقل‌گرایانه واقع‌گرایی نوکلاسیک با ترکیب نگاه نظام‌مند و نگرش مبتنی بر اصالت کنش‌گران و کارگزاران توانسته است موجب تکامل فهم واقع‌گرایانه از روابط بین‌الملل شود. هرچند غلبه نگاه مادی‌گرایانه و فقدان نگاه عمیق به ابعاد معنایی زیست بین‌المللی سببب گشته است که این نظریه از شرح کل‌گرایانه برخی از رفتارهای بین‌المللی بازماند.

منبع: http://www.iisajournals.ir/

 

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۷
اسفندیار خدایی

پایان نامه دکتری: سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران؛ نوشته دریا، ریکس دانشگاه دورهام، 2012

PhD Thesis 2012 US Foreign policy toward Iran
دریافت متن کامل پایان نامه

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۱
اسفندیار خدایی

پایان نامه کارشناسی ارشد اسفندیار خدایی، دانشگاه تهران تابستان 1392

چین و آمریکا روابط پیچیده و چندوجهی دارند. آنها از طرفی شریک تجاری هستند و برای منافع مشترک اقتصادی و امنیتی همکاری میکنند و از طرف دیگر بر سر منافع اقتصادی و استراتژیک با هم رقابت می‌کنند و یا حتی مقابل هم می‌ایستند. پس از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت در سال 2006 و بخصوص در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، فاکتور ایران در صدر چالش‌های بین چین و آمریکا قرار گرفت. آمریکا نگران برنامه هسته ای ایران بود؛ زیرا چنانچه ایران به تکنولوژی هسته‌ای ولو صلح‌آمیز دست می‌یافت توازن قوا در منطقه به زیان آمریکا و متحدان آمریکا تغییر می‌کرد بعلاوه مطابق گفتمان غرب، ایران هسته‌ای یک تهدید امنیتی جدی محسوب می‌شد. چین خواستار حفظ منافع خود در رابطه با ایران بود و هیچکدام از این نگرانی‌های آمریکا را درباره برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران نداشت. بعلاوه وجود ایران قدرتمندی که هژمونی آمریکا بر منابع نفتی خلیج فارس را به چالش می‌کشید، منافعی برای چین داشت لذا پکن با سیاست‌های آمریکا علیه ایران مخالفت می‌ورزید. برخلاف جرج بوش، اوباما گزینه تهدید نظامی علیه ایران را در حاشیه قرار داد و بر سیاست تحریم علیه ایران متمرکز شد. برای آنکه تحریم‌ها علیه ایران به نتیجه برسند دولت آمریکا نیازمند همکاری چین به عنوان اولین شریک تجاری ایران بود. لذا دولت اوباما با اتخاذ سیاست معامله و فشار و یا چماق و هویچ کوشید که به همکاری چین در تحریم ایران دست یابد. این پایان‌نامه در چارچوب نظری نوواقع‌گرایی و نولیبرالیسم و با استفاده از روش اسنادی-آرشیوی و  روش تحلیل گفتمان انتقادی می‌کوشد استراتژی‌های دولت اوباما برای جلب همکاری چین را مطالعه کند. به عنوان نتیجه‌گیری اگرچه سیاست چماق و هویچ آمریکا علیه چین موجب شد که پکن روابط اقتصادی خود با تهران را محدود کند، اما نمی‌توان چین را بازنده این بازی دانست؛ زیرا سیاست جسورانه چین دستاوردهای آمریکا را ناتمام و پرهزینه گرداند. مادام‌که ایران در مقابل سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا ایستادگی می‌کند، واشنگتن نمی‌تواند بر شرق آسیا و سیاست مهار چین متمرکز شود و بعلاوه هژمونی آمریکا بر  منابع نفتی خلیج فارس کامل نمی‌گردد و آمریکا نمی‌تواند سلاح نفت را برای اعمال فشار بر چین و عقب‌نشینی پکن در موارد مختلف به‌کار ببرد.

 

متن کامل پایان نامه را از لینک زیر دانلود کنید
دریافت متن کامل پایان نامه

۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۸
اسفندیار خدایی

دکتر فریبرز ارغوانیx، عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز

این نوشتار با برجسته‌کردن اهمیت تنوع الگوهای رفتاری چین در موضوعات مختلف بین‌المللی و توجه به این مفروض که گفتمان‌های متکثر هویت بین‌المللی در این موضوعات نقشی اساسی دارند، به دنبال ارائه پاسخ به این پرسش است که چرا سیاست خارجی چین با روندی متکثر در عرصه گفتمان‌های هویت بین‌المللی مواجه بوده است؟ به همین منظور، به عواملی چون اصلاحات اقتصادی، تمایلات رهبران، تغییرات اجتماعی، ناسیونالیسم و هنجارهای سیاست خارجی در سطح داخلی و دگردیسی در هنجارهای بین‌المللی و چالش‌های ژئوپلتیک در سطح خارجی به عنوان مؤلفه‌های تأثیرگذار بر تکثر گفتمان‌های هویت‌های بین‌المللی چین اشاره می‌شود. در این رابطه، بررسی نظری نسبت هویت و منافع در سیاست خارجی، برشمردن گفتمان‌های هویتی متکثر در سیاست خارجی چین و تبیین دلایل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر این تکثر هویتی، محورهای اصلی مورد بحث در این مقاله است.

 اصل مقاله (644 K)

۰ نظر ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۵۶
اسفندیار خدایی

دکتر فریبرز ارغوانی؛ مرتضی اسماعیلی؛ ابوذر بهزادی آقایی

چکیده: تحولات عملی و نظری در عرصه سیاست بین‌المللی با ایجاد تغییر در دستورکار سیاست خارجی کشورها باعث شد تا مناطق با ویژگی‌های متنوع خود موردتوجه قدرت‌های فرامنطقه‌ای قرار گیرد. این مقاله با تمرکز موضوعی بر منطقه امریکای لاتین و طرح این سؤال که نوع رویکرد و اهداف چین و ایران در افزایش تعامل با این منطقه که حوزه نفوذ سنتی و ژئوپلیتیک امریکا نیز محسوب می‌شود دارای چه تفاوت‌ها و تشابهاتی است با تکیه بر روشی مقایسه‌ای بر این نظر است که باوجود اشتراک نظر تهران و بیجینگ در انتقاد از نظم موجود بین‌المللی چینی‌ها راه گسترش نفوذ خود را در امریکای لاتین با شناخت نیازهای متقابل اقتصادی خود و منطقه دیده و این در حالی است که نگرش ایران در این منطقه با توجه به جهت‌گیری‌های سیاست خارجی غالباً اولویت مسائل سیاسی امنیتی را در نظر دارد. بررسی ظرفیت‌ها و جذابیت‌های امریکای لاتین و نوع نگاه ایالات متحده امریکا به آن در راستای شناخت دلایل رویکرد کشورهای منطقه به قدرت‌های فرامنطقه‌ای و بررسی بنیان‌های راهبردی و روندهای روابط ایران و چین به‌ویژه در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد در ایران و هو جین‌تائو در چین بخش‌های این مقاله در راستای تأیید این ادعاست.

دالود متن کامل

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۹
اسفندیار خدایی

MA Thesis in American Studies; Esfandiar Khodaee, University of Tehran

China and the United States have complicated and multifaceted relations. On one sidethey are trade partners and cooperate on common security and economic interests;on the other side they are competing and confronting over many economic and strategic issues. Since the referral of Iran nuclear dossier to the UN Security Council in 2006 and especially during President Obama’s first administration the Iran factor emerged among the top challenges between Washington and Beijing. For the United States an Iran with nuclear technology was regarded as the worst scenario since it would change the balance of power in the oil rich Middle East. Furthermore, according to Western discourse a nuclear Iran threatened the security of the US and its allies in this region. China followed its own interests in relations with Iran and had none of these concerns about Iranian peaceful nuclear programs. Beijing even had some interests in a powerful and resistant Iran to challenge US hegemony and secure the flow of oil from the Persian Gulf. Unlike his predecessor, President Obama put the military option in the margin in dealing with Iran and concentrated on the sanction policy. In order to make sanctions effective the Obama administration required the cooperation from China as the first trade partner of Iran and used the policy of bargaining and pressure to make Beijing cooperate with the sanction policy. This study in the theoretical framework of neorealism and neoliberalism and through “documentary and archival analysis” and “Critical Discourse Analysis” methods tries to clarify the strategies which the Obama administration used to achieve China’s cooperation. In conclusion, although Obama’s carrot and stick policy worked to make China limit relations with Iran, Beijing is not the loser of the game; because China’s bold policy made US achievements costly and abortive. As long as there is a resistant Iran that challenges US policies in the Middle East, on one hand the United States cannot move to East Asia to fully concentrate on the grand policy of containment of China, on the other handan independent an resistant Iran makesthe US hegemony over oil resources incomplete so Washington cannot use the oil weapon to make China withdraw from its stances on a variety of issues. 

Download Full Text

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۹
اسفندیار خدایی